https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/05/abasmanesh-20.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-05-17 07:59:422025-01-02 09:30:19سریال زندگی در بهشت | قسمت 25
352نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چه دیدگاه مناسبی راجع به این فایل داشتید با خوندنش یاد گرفتم از دل هیچی خیلی ایده، افکار مثت، دید مثبت ، بی قضاوت میشه کشید بیرون و یاد گرفت و کیف کرد و لذت برد بهتون تبریک میگم به این روحیه ی جالبی که دارید امیدوارم شاد پیروز سعادت مند باشید در دنیا و آخرت
دیدگاه های شمارو خودنم و کلی چیز یاد گرفتم موج مثبتی دارید و تشکر میکنم بابت کامنتای که میزارید و امثال من ازش لذت میبریم شاد پیروز سعادت مند باشید در دنیا و آخرت
باور کنید این سریال ها هر کدومشون یه دوره است و باید هزار بار نگاشون کرد و نکته برداری و الگوبرداری کرد.
استاد عباس منش و آموزه های ایشون زندگی من رو تبدیل به یک بهشت واقعی کرده و از خداوند بابت اینکه چندین ساله من رو به این مسیر هدایت کرده بینهایت سپاسگزارم❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤😘😘
واقعا بچه ها با خودشون شورررر ، شوق ، هیجان میارن…. تا شروع کردم به دیدن گفتم اااا جای مایک خالیه ، بعددیکم بعد در مورد مایک صحبت شد…. چقدر ذوق می کردن از گرفتن ماهی وچقدر با هیجان توضیح می دادن و چقدر آن ماهیه خوشگل بود سبز بودددد………
ما بالاخره عزیز دل استاد رو هم دیدیم 😍 خیلی باحاله تکامل در این زمینه هممیشع دید ، ما اول حتی نمی دونستیم عزیزدل استاد همون خانم شایسته بی نظیز خودمون اول اسمشون فهمیدم…. بعد کمکم صدای زیباشون… و بعد هم قدم به قدم خودشون 🤗
وای فارسی حرف زدن خارجی ها خیلی باحالو و جذابه…..
واستاد شما چقدر عالی بت بچه ها هم ارتباط برقرار می کنینن….. و چقدر آن بچه با اعتماد به نفس بالا براتون توضیح می داد ، چه نکته عالی بهمون گفتین….. ارزش دادن به ادمهت از طریق سوال پرسیدن……. اره واقعا همینه من بارها آدرس پرسیدم و ادم ها خیلی عالی بهم جواب دادن حتی خیلی وقتها اومدن باهام کامل به طور واضح نشانم دادن….. و فکر می کنم این ویژگی توی همه ادمها هست که دوست دارن به بقیه کمک کننند چون بهشون حس مفید بپذن و ارزشمندی میده….
و یکنکته دیگه که برام جالب بود…… اتفاقاتی که هر روز داره توی پرادایس می افته….. و سریال زندگی در بهشته جذاب تر می کنه و من فکر می کنه این نشانه همون حرفی که همیشه شما می زنین….. حرکت کنیدددد مسیرها بهتون گفته میشه….. و ایمانی که عمل نیاره حرفه مفته…. و چقدر زیبا خدا این سریال زندگی در بهشته داره پیش میبره….. خدا روشکررر
اولش خیلی خوش حال و هیجان زده شدم،خدارو شکر کردم از این که حتی خانم شایسته در این زمان هم دوربین دسته و به ما این اجازه تجربه کردن ارتباطات رو میده.
مریمم ازت ممنونم،حتی این زمان هم داری فیلم میگیری،نمیدونم میدونی که حتی این فیلم گرفتن که شاید در ظاهر برای شما خیلی ساده یا بدیهی باشه که به خواین از یک روبوسی و احوال پرسی فیلم بگیرین و شاید ندونین چه تاثیری روی بچه ها بیاره ،من تاثیری که گذاشته روم رو میگم
اولش خیلی خوش حال شدم که این قدر احساس خوب رو تجربه کردم از این برخورد،بعدش گفتم حتما این قسمت چیزی نیست که،میرن یک جا میشینن در مورد اوضاع و این که آخرین اتفاقاتی بوده حرف میزنن و شیک و مجلسی تموم میشه و خداحافظ
اما دقیقا از یک دقیقا بعدش فقط چشم هام باز شده بود و داشتم تعجب میکردم!
از همون جایی که استاد گفت:این جا پنج دقیقه بعده که دارن ماهی میگیرن
بعدش همین جور ادامه داشت و تعجب های من بیشتر،وقتی داشت تموم میشد،با خودم گفتم یعنی این جور روابط هم میشه تجربه کرد؟این جور دوستی هم وجود داره؟این جور آدم ها هم وجود دارن؟و ذهنم فقط در سوال و علامت تعجب شد!
گفتم یعنی یک همچین خانواده ای وجود دارن که وقتی میان،دقیقا پنج دقیقه بعد این جور پر از شور و شوق و انرژی باشن،این طور برن لذت بردن،به جای این که به زور بلندشون کنی و بگی بیا لذت ببریم یا مجبور باشی تا زمانی که نشستن تو هم همینجور بشینی،این قدر پر از انرژی و شور و شوق که همین که میرین شما رو هم همراه میکنن برای لذت بردن،بدون هیچ انتظاری از این که حالا بدو همه چی رو آماده کن،این آرامش پدر بچه ها که هر وقت دور بین میره روش،یه لبخند رو لباشه با اون صورت شیرینش آدم دلش میخواد لپاش رو بکشه و بگه عمو جوووون😄
با خودم گفتم واقعا یک همچین بچه های وجود دارن؟همین جوری که کنجکاو هستن،این قدر با احترام برخورد میکنن،این قدر شور و شوق دارن و خیلی خوب همراهی میکنند و اصلا اون ها شما رو به این هیجان ها همراهی میکنن،یه جور هایی اولش خواب میدیدم،باور نمیشد.هنوز داره برام باور پذیر تر میشه،با اون تصویری که از بچه ها دارم،تصمیم گرفته بودم هیچ وقت در طول زندگیم تا جایی که خدا بهم عمر داده اصلا چیزی به اسم بچه رو تجربه نکنم،از بس که از نکات منفیش در بچه گیم شنیدم،از اون تصاویر،ولش کن،مهم نیست
یعنی گفتم یه همچین بچه هایی وجود دارن که با شور و شوقن؟این جا که اصلا ندیدم،تا جایی که میدونم این قدر به بچه حرف زدن که گوشی بهترین چیزه،دیگه اگه خودت هم التماسش کنی بلند نمیشه که یکم بازی کنه!
هر بار که بیشتر میبینم بیشتر باورم میشه،
این ارتباط بین پدر و بچه هاش،چه قدر بچه هایش رو رها گذاشته بود،اصلا کنترلشون نمیکرد،خودش راحت تفریح میکرد،چه قدر این آرامشش رو دوست دارم،اون لبخند همیشگیش،به جای این که یک جا بشینه،شروع میکنه از لذت بردن و بقیه رو هم با خودش همراه میکنه،
با خودم گفتم یعنی یک همچین خانواده های وجود دارن؟این قدر راحت برخورد میکنن،این قدر راحتن و در عین حال احترام میزارن.گفتم خدایا شکرت من رو بینا کردی،پس این جور خانواده ها و تجربه از روابط دوستی وجود داره!که بخواین از همون پنج دقیقه اول بدون هیچ توقعی شروع کنین به تفریح کردن
با خودم گفتم یعنی این جور روابط برادری هم وجود داره؟؟چهار تا برادر این قدر خوب؟؟
نه دعوایی دیدم،نه زورگویی،این قدر که با هم خوب برخورد میکردن،این قدر که با هم بازی میکردن،این قدر که لذت میبردن،یعنی واقعا یک همچین بچه های وجود داره که همین جور که بازی میکنن و پر از شور و شوقن،همین جور هم با ادب باشن؟یک جور هایی در ذهنم این بود که بچه با ادب و سالم که کار هاش سالمه،نمیتونه پر از شور و شوق باشه،اگه کنجکاو باشه حتما میزنه همه چی رو خراب میکنه و هر روز داد و دعوا و هر چیز بدی باشه رو تجربه میکنه،تجربه های قبلیم این رو میگفت،یعنی گفتم این تجربه ها هم وجود داره؟؟؟
که آدم بتونه از وجود این بچه ها لذت ببره؟یعنی واقعا میشه بچه رو یک رحمت دونست و نه یک مزاحمت؟؟
خیلی چیز هام رو تو فکر برد،یعنی میشه یک همچین روابطی رو تجربه کرد که بدون این که چیزی بگی و هیچی شروع میکنن به لذت بردن و حتی تو رو هم همراه میکنن
یک چیز قشنگ دیگه هم که یاد گرفتم شما از ما درخواست میکنین که زیبایی هایش رو بنویسیم تا شما هم که اون جا هستین،اگر براتون عادی شده باشه باز هم از دید بقیه نگاه کنین و موهبت های بیشتر خدا رو بتونین بیبینین،خیلی این دیدگاه برام خوب بود،بعضی وقت ها یک چیز های که برامون عادی شده دیگه یادمون میره و سریع ذهن میره روی یک چیز دیگه،قانون همینه،یا ذهنت رو روی خوب تمرکز میکنی یا روی چیز منفی،چیزی جز این دو حالت وجود نداره!
خیلی این روابط من رو تو فکر برد،این روابط بچه ها،یعنی گفتم میشه چهار تا برادر باشن و این قدر با هم لذت ببرن؟؟؟اصلا امکان داره!؟؟
هر بار که نگاه میکنم برام کلی جدیده و جالب،این تجربه روابط،
بعد با خودم فکر کردم چرا زود تر از این ها متوجه نشدم،مثلا خیلی از ترمز هام رو با این سریال و سفر به آمریکا فهمیدم،این گفت و گو همش احساسی بود و فقط یک همچین احساسی سوال گونه رو تجربه کردم و بعد از هدایت به فایلی که در ادامه میگم تازه فهمیدم که این حسم یعنی چی،بعدش بی خیال شدم و دوباره از این روابط و شگفتی های که هر لحظه برام جالب تر میبود رو لذت میبردم،وقتی تموم شد،زدم رو نشونم و قبلش سوالی داشتم و با همون نشونه خدا من رو بیشتر برای راهم هدایت کرد،بعد که هدایت خدارو دریافت کردم،اومدم قسمت پایین صفحه و یک فایل بین بقیه فایل ها توجه من رو جلب کرد،فایل نتیجه های دوره قدم سوم،فکر کنم یک همچین چیزی اسمش بود که استاد آخر هر قدمی فایل میگرفت،بعد نگاه کردم،استاد در مورد محدودیت ها میگفت
بعد تازه داستان رو گرفتم،گفتم نکنه من این زندگی رو پذیرفتم و گفتم بهتر از این نمیشه و حالا هی میخوام حالم رو خوب کنم و اتفاقات بهتری رو تجربه کنم!؟؟نکنه من این محدودیت ها رو پذیرفتم!؟؟این آشغال ها رو زیر مبل گذاشتم و اون کثافت رو به عنوان واقعیت قبول کردم و با احساس خوب سعی میکنم فراموش کنم!؟؟
نشتم بیشتر به خودم فکر کردم،گفتم نکنه خیلی چیز ها رو میشه تجربه کرد که من با پنهون کردن آشغال ها زیر مبل از خودم محروم کردم!؟؟خیلی به خودم و کار هام فکر کردم،گفتم نکنه خیلی میتونم بیشتر ز این لذت ببرم و زندگیم رو با کیفیت تر کنم!؟الآن که فکر میکنم به حرف های خانم شایسته خیلی بهتر میفهمم که میگین این دوره مثل یک دفترچه راهنما میمونه تا ازش استفاده کنیم و بفهمیم که چه امکاناتی داره و چه کار هایی که میتونیم انجام بدیم
تازه دارم بهتر درک میکنم،آره،اولین قدم اینه که بپذیرم من خیلی باور هام اشکال داره،شخصیتم خیلی اشکال داره،در روابط،در فهمیدن خودم،در نوع زندگی،در شناخت از خودم و اعتماد به نفسم،در تجربه زندگی که خدا به من داده،در رابطه ام با خدا،در خیلی چیز ها
قبلا یکم سخت میدونستم قبول کنم،به خاطر این ترمز بود که با قبول کردن دارم بهش توجه میکنم و این ترمز با هدایت خدا به راهکار شما در دوره کشف قوانین خیلی بهتر شد،خیلی
با خودم فکر میکنم نکنه من محدودیت رو پذیرفتم،پس خدا میگه من این زمین و آسمان رو خلق کردم تا هر جور که میخواید لذت ببرین یعنی چی،این کجا بود!؟
اولش سخت قبول میکردم که اعتماد به نفس پایینی دارم و یا این که روابط خوبی ندارم،اما با دیدن بیشتر فایل ها دیدم که wooo استاد کار هایی میکنه که اصلا بگم چی!
بعد تازه فهمیدم اعتماد به خود یعنی چی و قبول کردم که ندارمش،و اون وقت بود که تازه فهمیدم کجا ها ندارم و اصلا چه طور میتونم بهبود ببخشم و دارم سعی میکنم هر بار بهتر از قبلش کنم،حالا خیلی با خودم راحت ترم،خودم رو میپذیرم،دوست دارم خودم رو،چه کار های درست و چه کار های غلط،حتی میدونم اون کار ها نیتش درست بوده و خودم رو میبخشم و به خودم افتخار میکنم که حتی اگه هم غلط بوده و یا ترس داشتم انجامش دادم و به خودم اجازه رشد و پیشرفت رو دادم،اجازه دادم خودم رو تجربه کنم و پشت ترس هام نمونم و بیشتر خودم رو و توانایی هام رو تجربه کنم،حالا با این آگاهی که درک کردم و هر بار با عمل کردن بهش درک میکنم،هر چند وقت یک بار از خودم میپرسم نکنه من محدودیت رو قبول کردم!؟
شاید خیلی بهتر از این میشه و خودم اجازه به خودم ندادم با قایم کردن آشغال ها زیر مبل!؟
خدارو شکر که به این درک مهم رسیدم و دارم خودم رو درش گسترش میدم که نکنه بهتر از این هم میشه و من میتونم بهتر از این تجربه کنم و دارم خودم رو محدود میکنم،الآن که این رو درک کردم تازه میفهمم استاد میگه هر بار بهتر یعنی چی
اون زمان میشنیدم و میگفتم آره دیگه،سوال از خودت میپرسی و میتونی بهبودش بدی،و الآن بهتر درک میکنم که وقتی استاد میگن یعنی چی
اون محدودیت شلنگ بستن رو قبول نکرد،گفت شاید بشه بهتر از این هم باشه،محدودیت چراغ بستن و باهاش کنار اومدن رو قبول نکرد،گفت شاید بشه بهتر از این بشه و به خودش تجربه بهتر و راحت تر رو داد
الآن معنای این سوال خیلی مهم رو میفهمم و بهتر درک میکنم در جای جای زندگیم استفاده کنم
نکنه محدودیت رو قبول کردم و دارم باهاش زندگی میکنم و خودم رو از تجربه تو دل جنگل رفتن،تجربه روابط محروم میکنم!؟
خدایا شکرت،ازتون ممنونم که به ما اجازه تجربه کردن این اتفاقات و این درس ها و لذت ها رو میدین،حتی با خوندن کامنت های ما،نمیزارین که تکراری بشه و سعی میکنین موهبت هایی که شاید هر چند تکراری باشه و فراموش کردین رو دوباره درک کنین و بیشتر از خدای خودتون و قوانینش لذت ببرین
به نظر من اومدن این خانواده به خاطر این ارسال احساس خوب در زندگی در اون جا بوده که شما رو به احساس بهتر و تجربه اتفاقات بهتر راهنمایی کرده
راستیی،با خودم گفتم یعنی میشه خانواده و روابطی وجود داشته باشه که این قدر راحت و در عین این طور به رسوم و اخلاقیات شما احترام بزارن،خیلی لذت بردم از این هماهنگی
یکم دیر به دیر میام کامنت بزارم چون واقعا هر جلسه چندین آگاهی داره که من هر بار با نگاه کردن پنج یا حتی ده دقیقه دیگه میزارم کنار و میگم اول بهش عمل کنم و سعی کنم این قدر بهتر درکش کنم و بعد بیام بنویسم و بگم.
خدایا شکرت برای چنین خانواده ای
برای چنین افرادی که حتی از صحبت کردن هم دیگه فیلم میگرن و شاید خودتون ندونین ولی چه تاثیر هایی روی ما میزاه و چه چیز های یاد میگیریم که شاید برای شما بدیهی باشه و شما با خوندن کامنت های ما اجازه میدین به خودتون تا دوباره بیشتر موهبت های خدا رو درک کنین که شاید بدیهی شده بودن و خودتون خبر نداشتین
خدایا شکرت،ممنونم که من رو به این آگاهی ها هدایت میکنی،که درک کنم،ممنونم خدا جون
یعنی ین قدر خدا خوب هدایت میکنه که حرف نداره،یا یکی از جمله بچه ها افتادم که
نجوا حرفه ای تر= باور خالص تر
واقعا دارم به تمام معنا این رو بیشتر درک میکنم!!😄😆
سلام به استاد عزیزم و مریم خانوم شایسته که واقعا شایسته زیباییهاست.
من تا امروز که همه قسمتهای زندگی در بهشتو نگاه کردم و کلی لذت بردم برای اولین بار میخوام کامنت بزارم.
و فقط میخام در مورد چیزهایی که از خانم شایسته عزیز یاد گرفتم بنویسم.
و باید اعتراف کنم که در قسمتهای اول این حسو نسبت به شما نداشتم اما بمرور که فایلای بیشتری دیدم و مخصوصا وقتی برای اولین بار شما رو جلوی دوربین دیدم واقعا از میزان ساده بودن شما جا خوردم چون تصور دیگه ای از شما تو ذهنم بود.. اما از اونروز که شما رو یه لحظه جلوی دوربین دیدم واقعا به شما آفرین گفتم که چقدررررر ذهن زیبایی دارین که این همه زیبایی وارد زندگی شما شده…. و میخوام از شما خواهش کنم که تو فایلای آینده بیشتر بیایین جلوی دوربین … و یه نکته دیگه ای که میخام بگم اینه که (البته من از گدشته شما هیچ اطلاعی ندارم) همش بخودم میگم ببین مریم خانم چقد ذهنش زیبا بین بوده که بدون اینکه اون سختی هایی که استاد در گذشته اش کشیده رو تو زندگیش ببینه، تونسته با ذهن زیبانگرش همچین بهشتی رو تو ذهنش خلق کنه و براحتی هم تو زندگی واقعیش اون بهشت ظاهر شده….واااااقعا احسنت به شما …
از اونروزی که شما رو جلوی دوربین دیدم شما برای من الگو شدین….من یه هدف بزرگ برای خودم تعیین کردم که فک میکنم بزرگترین عامل در نرسیدن به ثروته در من. و در واقع پاشنه آشیلمه و اون هم احساس عدم لیاقته که از بچگی باهاش درگیرم.
میخام بهتون بگم که از اونروز که شما رو جلوی دوربین دیدم، هر جایی که اون احساسهای منفی گذشته میاد سراعم سریع بخودم میگم اگه مریم جون الان جای من بودو توی این شرایط قرار میگرفت چه رفتاری از خودش نشون میداد و شاید باورتون نشه با همین یه جمله انگار کلا ذهنم مثبت میشه و میتونم طبق الگوی جدید ذهنم رفتار کنم
من از تو مریم خانوم عزیز و دوست داشتنی واقعا تشکر میکنم بخاطر این همه زیبایی که با ما به اشتراک میزاری و از خدای عزیزم بینهایت یپاسگزارم که منو با این سایت آشنا کرد 💝💝 خدایا شکرت
فایل این قسمت با این جمله عاالی و پر هیجان شروع میشه، چقدر ما از این دست همزمانی ها در زندگی مون داشتیم؟ خیلی خیلی زیاد، خدا رو بابت تک تک شون سپاسگزارم.
خوب، موضوع این قسمت مهمانی هست، بریم ببینیم قراره چه زیبایی هایی رو ببینیم و چه درس هایی رو یاد بگیریم، ان شاالله.
چقدر ذوق می کنین، از دیدن مهموناتون، و همچنین اونا از دیدن شما، چقدر انرژی خوب و مثبتی از این رابطه احساس می کنم . خدا رو شکر
استاد عزیزم هم این همزمانی رسیدن رو تایید و تحسین می کنن و از اومدن مهمونشون با چهارتا پسراش ابراز خوشحالی می کنه و میگن که منتظر اتفاقات خوب هستن.
ماشاالله به دوستتون استاد، چهارتا پسر، توی ذهن من یه لحظه اومد یعنی چهارتا هیولای ماداسگار ویرانگر و شلوغ کار، و صد البته که کاملاً ایمان دارم در پایان این قسمت، کاملاً نظرم تغییر کرده و اونا رو چهارتا نعمت بی نظیر خواهم دید ، به خاطر درس هایی که از نگاه مثبت بین و زیبا بین شما خواهم آموخت.
خدا رو شکر برای این همه ثروت در زندگی شما و برای داشتن همچین ملک بزرگ و راحتی که هم مطمئناً به مهموناتون خوش می گذره، هم به خودتون و هیچ نگرانی هم بابت رفتن سر و صدا به خونه همسایه ها ندارین ، یکی دیگه از دلایل داشتن چنین بهشتی برام واضح تر شد و این خواسته برام جذابتر و لذت بخش تر ، خدا روشکر.
استاد حالا درک بهتری پیدا کردم از اینکه میگین ما با ثروتمند شدنمون تاثیر مثبتی هم توی زندگی بقیه می ذاریم و به اونا هم انگیزه می دیم، که ثروت من بشن ، ممنونم برای این فایلهای بهشتی و پر از درس از بهشت زیباتون.
خدای من به محض رسیدن رفتن سراغ ماهیگیری و لذت بردن و کیف کردن. حالا ما می ریم مهمونی یکی دو ساعت طول میکشه تا کلی به هم احوال پرسی کنیم و تعارف کنیم تا یخمون آب شه.😂😂😂
استاد وقتی گقتین چندین و چند قسمت در مورد این موضوعه کلی ذوق کردم، خدا روشکر ، چون دیدن این تجربیات و این سبک از روابط کلی می تونه خواسته ها رو برای ما واضح کنه، کلی رفتار ها و باورهای خوب جدید برامون بسازه، ان شاالله.
چه ماهی هیولایی هم گرفت، استاد این ماهی های شما از بس شکمو هستن و اونجا هم امنیت داشتن و راحت بودن ، کلی حال و لذت می دن به مهوناتون، اینا هم که عاشق ماهیگیری، ۱۰۰٪ کلی بهشون خوش می گذرد و چه لذتی برای میزبان بالاتر از این که مهموناش خوش باشم و لذت ببرن.
خداای من، یهو، خدا جونم بهم الهام کرد که پس ببین من که میزبان تو هستم در این جهان، چه لذتی می برم از شاد بودن و لذت بردن تو از زندگی، عاشقتتتتم خدا جونم که هر لحظه داری منو وابسته تر و محتاج تر فقط به خودت می کنی. آرام جانم
خوب رفتیم برای بازی پینگ پنگ دو تا از داداشا، یعنی من عاشق اون پسر کوچیکه شدم که اون ور فارغ از همه جا داره با اون صندلیه می چرخه.
چقدر عالی که بچه ها هم به پینگ پنگ علاقه داشتن و هر روز بازی می کردن به جای دیدن تلویزیون و یا ور رفتن با گوشی و تبلت، و چقدر عالیه که اینقدر اونجا راحت بودن که چند روز موندن. و اون همه هم نوشیدنی و خوراکی با خودشون آوردن. چقدر راحتن خدا رو شکر.
خانم شایسته نازنینم سلاااااااااااام، خدا رو شکر که جلوی دوربین اومدی و ما دیدیم روی ماهت رو عزیزززززززم 😘😘😘
لوک پانزده سالشه!!؟؟ ماشاالله چه قدی، خدا روشکر. چقدر عالیییییییه که بچه ها می تونن از ۱۵ سالگی گواهینامه رانندگی بگیرن، چقدر قوانین در این کشور عالی و راحته.
استاد عزیزم که حسابی با موتور اون بچه ها رو چرخونه و کلی لذت بردن.👏👏👏
استاد ان شاالله ما هم مهمونتون بشیم اینقدر با شما خوش می گذره، این خواسته هم الان واضح شد برای من ، کلی حسم رو از تصور کردنش خوب کرد. ما هم اصلأ به خاطر شما ، کفشامون رو بیرون در میاریم به خدا 😉
خدا رو شکر که دوستانتون هم ثروتمند و موفق هستن، قانون ثابت میگه افرادی که در یک مدار هستن، کاملاً هم فرکانسن با هم و من هم ایمان دارم هر وقت از نظر مالی پیشرفت کافی رو داشته باشیم ،مهمون و میزبان شما میشیم ان شاالله.
آفرین به این بچهها که اینقدر با اعتماد به نفس و مودبانه درخواستشون رو میگن و آفرین به پدر و مادرشون که به اسم آداب و تربیت کنجکاوی مقدسشون رو سرکوب نکردن و آفرین به شما استاد عزیزم که اینقدر دل به دل اونا میدین و خواسته هاشون رو پاسخ مثبت می دین.👏👏👏
آفرین به بچهها که اینقدر مودبن، اینقدر با هم خوبن، و اینقدر عالی با هم همکاری می کنند و اینقدر در لحظه زندگی می کنند. خدا رو شکر برای درس هایی که میشه از بچه ها گرفت.
خدای من چه طعمه های هیولایی، کلی میشه ماهی گرفت.
چه ذوقی می کنند بچه ها وقتی ماهی می گیرن و چقدر عالیییییییی باباشون تحسین و تشویق شون می کنه و عزت نفسی به اونا القا می کنه. و چقدر راحت دوباره اون ماهی رو در دریاچه رها می کنند.
چه درس بزرگی داشت این قسمت، با سوال پرسیدن با بچهها و دیگران ، به اونا احساس ارزشمندی، عزت نفس و خودباوری بدیم وخودمون هم آگاهی های بی نظیری دریافت کنیم.
ممنونم استاد عزیزم برای این فایل فوق العاده و این همه سخاوتتون در به اشتراک گذاشتن این فایل ها با ما.
خدا جونم برای اینکه دیدن این فایل، لذت بردن از اون و دریافت این همه درس رو روزی من کردی و مرا در این مسیر صحیح پر از خیر و برکت ثابت قدم نگه می داری، سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم 💖
از تنها فرمانروای جهانیان برای همگی مان بهترینها را آرزومندم.
عالی.عالی.فوق العاده عالی👌🏼👌🏼🙏🏼🙏🏼🙏🏼💐
سلام.خیلی ممنون از این ویدیو باحال و متن زیبایی که انتخاب کردین و گذاشتین .
واقعا لذت بردم ازاین همه سادگی و خوشی و کیف کردن از تفریح
حضورم اونجا حس کردم و لذت برم
«رسالت»
سلام دوست عزیز
چه دیدگاه مناسبی راجع به این فایل داشتید با خوندنش یاد گرفتم از دل هیچی خیلی ایده، افکار مثت، دید مثبت ، بی قضاوت میشه کشید بیرون و یاد گرفت و کیف کرد و لذت برد بهتون تبریک میگم به این روحیه ی جالبی که دارید امیدوارم شاد پیروز سعادت مند باشید در دنیا و آخرت
«رسالت»
سلام دوست عزیز
دیدگاه های شمارو خودنم و کلی چیز یاد گرفتم موج مثبتی دارید و تشکر میکنم بابت کامنتای که میزارید و امثال من ازش لذت میبریم شاد پیروز سعادت مند باشید در دنیا و آخرت
سلام استاد عزیز و دوست داستنی
سلام به خانم شایسته دوست داشتنی
باور کنید این سریال ها هر کدومشون یه دوره است و باید هزار بار نگاشون کرد و نکته برداری و الگوبرداری کرد.
استاد عباس منش و آموزه های ایشون زندگی من رو تبدیل به یک بهشت واقعی کرده و از خداوند بابت اینکه چندین ساله من رو به این مسیر هدایت کرده بینهایت سپاسگزارم❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤😘😘
من عااااااااااشقتممممممممم
به نام خالق زیبایی
این قسمت مهمون
واقعا بچه ها با خودشون شورررر ، شوق ، هیجان میارن…. تا شروع کردم به دیدن گفتم اااا جای مایک خالیه ، بعددیکم بعد در مورد مایک صحبت شد…. چقدر ذوق می کردن از گرفتن ماهی وچقدر با هیجان توضیح می دادن و چقدر آن ماهیه خوشگل بود سبز بودددد………
ما بالاخره عزیز دل استاد رو هم دیدیم 😍 خیلی باحاله تکامل در این زمینه هممیشع دید ، ما اول حتی نمی دونستیم عزیزدل استاد همون خانم شایسته بی نظیز خودمون اول اسمشون فهمیدم…. بعد کمکم صدای زیباشون… و بعد هم قدم به قدم خودشون 🤗
وای فارسی حرف زدن خارجی ها خیلی باحالو و جذابه…..
واستاد شما چقدر عالی بت بچه ها هم ارتباط برقرار می کنینن….. و چقدر آن بچه با اعتماد به نفس بالا براتون توضیح می داد ، چه نکته عالی بهمون گفتین….. ارزش دادن به ادمهت از طریق سوال پرسیدن……. اره واقعا همینه من بارها آدرس پرسیدم و ادم ها خیلی عالی بهم جواب دادن حتی خیلی وقتها اومدن باهام کامل به طور واضح نشانم دادن….. و فکر می کنم این ویژگی توی همه ادمها هست که دوست دارن به بقیه کمک کننند چون بهشون حس مفید بپذن و ارزشمندی میده….
و یکنکته دیگه که برام جالب بود…… اتفاقاتی که هر روز داره توی پرادایس می افته….. و سریال زندگی در بهشته جذاب تر می کنه و من فکر می کنه این نشانه همون حرفی که همیشه شما می زنین….. حرکت کنیدددد مسیرها بهتون گفته میشه….. و ایمانی که عمل نیاره حرفه مفته…. و چقدر زیبا خدا این سریال زندگی در بهشته داره پیش میبره….. خدا روشکررر
سلامممممم استاد نازنینم و مریم عزیزدلم
مریم جان چقدر خوشهال شدم از دیدنتون
استاد چقدر ذوق و شوق گرفتم وقتی داشتن از یعقوب سوال میپرسیدین وبهش حس خوبی دادین
چقدر عالی بود موتور سواری شما با بچهااا
واااییی چی بگم از ماهیگیری چه باهال بود چقدر ماهی ها کیف کردن
چقدر بها بامزه و جذاب و تو دل برو بودن
چه عالی همه همدیگه رو بغل کردن چقدر من حال کردم
چقدر عااالیی عشق بی قید و شرط در تک تک لحظه ها و رفتارتون موج میزد
چقدر فرهنگ خوبی دارن امریکایی ها و چقدر احترام خوبی میزارن به دیگر فرهنگا
وااااییییی هم فرکانسی های عزیزم چقدر کامنتای عالی گذاشتین
وااایی استاد من زبانم خوب نیس نفهمیدم یعقوب چی میگه اما خیلی ذوق کردم از توضیح دادنشون
عزت نفس و اعتماد به نفس بچها رو تحسین میکنم
زیباییشون رو
ثروتمندیشون رو
راحت بودنشون رو
لذت بردنشون رو
بسیار عاااالییی بود
کلی کیف کردم
پینگ پونگ عاااالییی بود
دکور خونه عالییی
پارادایس عالی
اسمان ابی
جنگل سبز
خونه وسط اب دریاچه
خدایییش چه عالیه همه چی
خدایا شکرت که لیاقت دیدن این زیبایی ها رو دارم
خدا رو شکر ک دارم رو اعتماد به نفسم کار میکنم
و این فایل خیلیییییییی کمکم کرد
خدا رو شکر میکنم ک هر روز داره مدارم بالاتر میره
هر روز دارم بیشتر تکاملم رو طی میکنم
خدایا شکرت
خیلی ممنونم که این زیبایی هارو با ما به اشتراک گذاشتین
دوستان هم فرکانسی خانواده عباسمنش مرسی برای کامنتای عالیتون
خیلی حال کردم
دوستون دارم
تک تکتونو بغل میکنم
انشالا واقعی هم بغلتون میکنم دوستان عزیزم
اولش خیلی خوش حال و هیجان زده شدم،خدارو شکر کردم از این که حتی خانم شایسته در این زمان هم دوربین دسته و به ما این اجازه تجربه کردن ارتباطات رو میده.
مریمم ازت ممنونم،حتی این زمان هم داری فیلم میگیری،نمیدونم میدونی که حتی این فیلم گرفتن که شاید در ظاهر برای شما خیلی ساده یا بدیهی باشه که به خواین از یک روبوسی و احوال پرسی فیلم بگیرین و شاید ندونین چه تاثیری روی بچه ها بیاره ،من تاثیری که گذاشته روم رو میگم
اولش خیلی خوش حال شدم که این قدر احساس خوب رو تجربه کردم از این برخورد،بعدش گفتم حتما این قسمت چیزی نیست که،میرن یک جا میشینن در مورد اوضاع و این که آخرین اتفاقاتی بوده حرف میزنن و شیک و مجلسی تموم میشه و خداحافظ
اما دقیقا از یک دقیقا بعدش فقط چشم هام باز شده بود و داشتم تعجب میکردم!
از همون جایی که استاد گفت:این جا پنج دقیقه بعده که دارن ماهی میگیرن
بعدش همین جور ادامه داشت و تعجب های من بیشتر،وقتی داشت تموم میشد،با خودم گفتم یعنی این جور روابط هم میشه تجربه کرد؟این جور دوستی هم وجود داره؟این جور آدم ها هم وجود دارن؟و ذهنم فقط در سوال و علامت تعجب شد!
گفتم یعنی یک همچین خانواده ای وجود دارن که وقتی میان،دقیقا پنج دقیقه بعد این جور پر از شور و شوق و انرژی باشن،این طور برن لذت بردن،به جای این که به زور بلندشون کنی و بگی بیا لذت ببریم یا مجبور باشی تا زمانی که نشستن تو هم همینجور بشینی،این قدر پر از انرژی و شور و شوق که همین که میرین شما رو هم همراه میکنن برای لذت بردن،بدون هیچ انتظاری از این که حالا بدو همه چی رو آماده کن،این آرامش پدر بچه ها که هر وقت دور بین میره روش،یه لبخند رو لباشه با اون صورت شیرینش آدم دلش میخواد لپاش رو بکشه و بگه عمو جوووون😄
با خودم گفتم واقعا یک همچین بچه های وجود دارن؟همین جوری که کنجکاو هستن،این قدر با احترام برخورد میکنن،این قدر شور و شوق دارن و خیلی خوب همراهی میکنند و اصلا اون ها شما رو به این هیجان ها همراهی میکنن،یه جور هایی اولش خواب میدیدم،باور نمیشد.هنوز داره برام باور پذیر تر میشه،با اون تصویری که از بچه ها دارم،تصمیم گرفته بودم هیچ وقت در طول زندگیم تا جایی که خدا بهم عمر داده اصلا چیزی به اسم بچه رو تجربه نکنم،از بس که از نکات منفیش در بچه گیم شنیدم،از اون تصاویر،ولش کن،مهم نیست
یعنی گفتم یه همچین بچه هایی وجود دارن که با شور و شوقن؟این جا که اصلا ندیدم،تا جایی که میدونم این قدر به بچه حرف زدن که گوشی بهترین چیزه،دیگه اگه خودت هم التماسش کنی بلند نمیشه که یکم بازی کنه!
هر بار که بیشتر میبینم بیشتر باورم میشه،
این ارتباط بین پدر و بچه هاش،چه قدر بچه هایش رو رها گذاشته بود،اصلا کنترلشون نمیکرد،خودش راحت تفریح میکرد،چه قدر این آرامشش رو دوست دارم،اون لبخند همیشگیش،به جای این که یک جا بشینه،شروع میکنه از لذت بردن و بقیه رو هم با خودش همراه میکنه،
با خودم گفتم یعنی یک همچین خانواده های وجود دارن؟این قدر راحت برخورد میکنن،این قدر راحتن و در عین حال احترام میزارن.گفتم خدایا شکرت من رو بینا کردی،پس این جور خانواده ها و تجربه از روابط دوستی وجود داره!که بخواین از همون پنج دقیقه اول بدون هیچ توقعی شروع کنین به تفریح کردن
با خودم گفتم یعنی این جور روابط برادری هم وجود داره؟؟چهار تا برادر این قدر خوب؟؟
نه دعوایی دیدم،نه زورگویی،این قدر که با هم خوب برخورد میکردن،این قدر که با هم بازی میکردن،این قدر که لذت میبردن،یعنی واقعا یک همچین بچه های وجود داره که همین جور که بازی میکنن و پر از شور و شوقن،همین جور هم با ادب باشن؟یک جور هایی در ذهنم این بود که بچه با ادب و سالم که کار هاش سالمه،نمیتونه پر از شور و شوق باشه،اگه کنجکاو باشه حتما میزنه همه چی رو خراب میکنه و هر روز داد و دعوا و هر چیز بدی باشه رو تجربه میکنه،تجربه های قبلیم این رو میگفت،یعنی گفتم این تجربه ها هم وجود داره؟؟؟
که آدم بتونه از وجود این بچه ها لذت ببره؟یعنی واقعا میشه بچه رو یک رحمت دونست و نه یک مزاحمت؟؟
خیلی چیز هام رو تو فکر برد،یعنی میشه یک همچین روابطی رو تجربه کرد که بدون این که چیزی بگی و هیچی شروع میکنن به لذت بردن و حتی تو رو هم همراه میکنن
یک چیز قشنگ دیگه هم که یاد گرفتم شما از ما درخواست میکنین که زیبایی هایش رو بنویسیم تا شما هم که اون جا هستین،اگر براتون عادی شده باشه باز هم از دید بقیه نگاه کنین و موهبت های بیشتر خدا رو بتونین بیبینین،خیلی این دیدگاه برام خوب بود،بعضی وقت ها یک چیز های که برامون عادی شده دیگه یادمون میره و سریع ذهن میره روی یک چیز دیگه،قانون همینه،یا ذهنت رو روی خوب تمرکز میکنی یا روی چیز منفی،چیزی جز این دو حالت وجود نداره!
خیلی این روابط من رو تو فکر برد،این روابط بچه ها،یعنی گفتم میشه چهار تا برادر باشن و این قدر با هم لذت ببرن؟؟؟اصلا امکان داره!؟؟
هر بار که نگاه میکنم برام کلی جدیده و جالب،این تجربه روابط،
بعد با خودم فکر کردم چرا زود تر از این ها متوجه نشدم،مثلا خیلی از ترمز هام رو با این سریال و سفر به آمریکا فهمیدم،این گفت و گو همش احساسی بود و فقط یک همچین احساسی سوال گونه رو تجربه کردم و بعد از هدایت به فایلی که در ادامه میگم تازه فهمیدم که این حسم یعنی چی،بعدش بی خیال شدم و دوباره از این روابط و شگفتی های که هر لحظه برام جالب تر میبود رو لذت میبردم،وقتی تموم شد،زدم رو نشونم و قبلش سوالی داشتم و با همون نشونه خدا من رو بیشتر برای راهم هدایت کرد،بعد که هدایت خدارو دریافت کردم،اومدم قسمت پایین صفحه و یک فایل بین بقیه فایل ها توجه من رو جلب کرد،فایل نتیجه های دوره قدم سوم،فکر کنم یک همچین چیزی اسمش بود که استاد آخر هر قدمی فایل میگرفت،بعد نگاه کردم،استاد در مورد محدودیت ها میگفت
بعد تازه داستان رو گرفتم،گفتم نکنه من این زندگی رو پذیرفتم و گفتم بهتر از این نمیشه و حالا هی میخوام حالم رو خوب کنم و اتفاقات بهتری رو تجربه کنم!؟؟نکنه من این محدودیت ها رو پذیرفتم!؟؟این آشغال ها رو زیر مبل گذاشتم و اون کثافت رو به عنوان واقعیت قبول کردم و با احساس خوب سعی میکنم فراموش کنم!؟؟
نشتم بیشتر به خودم فکر کردم،گفتم نکنه خیلی چیز ها رو میشه تجربه کرد که من با پنهون کردن آشغال ها زیر مبل از خودم محروم کردم!؟؟خیلی به خودم و کار هام فکر کردم،گفتم نکنه خیلی میتونم بیشتر ز این لذت ببرم و زندگیم رو با کیفیت تر کنم!؟الآن که فکر میکنم به حرف های خانم شایسته خیلی بهتر میفهمم که میگین این دوره مثل یک دفترچه راهنما میمونه تا ازش استفاده کنیم و بفهمیم که چه امکاناتی داره و چه کار هایی که میتونیم انجام بدیم
تازه دارم بهتر درک میکنم،آره،اولین قدم اینه که بپذیرم من خیلی باور هام اشکال داره،شخصیتم خیلی اشکال داره،در روابط،در فهمیدن خودم،در نوع زندگی،در شناخت از خودم و اعتماد به نفسم،در تجربه زندگی که خدا به من داده،در رابطه ام با خدا،در خیلی چیز ها
قبلا یکم سخت میدونستم قبول کنم،به خاطر این ترمز بود که با قبول کردن دارم بهش توجه میکنم و این ترمز با هدایت خدا به راهکار شما در دوره کشف قوانین خیلی بهتر شد،خیلی
با خودم فکر میکنم نکنه من محدودیت رو پذیرفتم،پس خدا میگه من این زمین و آسمان رو خلق کردم تا هر جور که میخواید لذت ببرین یعنی چی،این کجا بود!؟
اولش سخت قبول میکردم که اعتماد به نفس پایینی دارم و یا این که روابط خوبی ندارم،اما با دیدن بیشتر فایل ها دیدم که wooo استاد کار هایی میکنه که اصلا بگم چی!
بعد تازه فهمیدم اعتماد به خود یعنی چی و قبول کردم که ندارمش،و اون وقت بود که تازه فهمیدم کجا ها ندارم و اصلا چه طور میتونم بهبود ببخشم و دارم سعی میکنم هر بار بهتر از قبلش کنم،حالا خیلی با خودم راحت ترم،خودم رو میپذیرم،دوست دارم خودم رو،چه کار های درست و چه کار های غلط،حتی میدونم اون کار ها نیتش درست بوده و خودم رو میبخشم و به خودم افتخار میکنم که حتی اگه هم غلط بوده و یا ترس داشتم انجامش دادم و به خودم اجازه رشد و پیشرفت رو دادم،اجازه دادم خودم رو تجربه کنم و پشت ترس هام نمونم و بیشتر خودم رو و توانایی هام رو تجربه کنم،حالا با این آگاهی که درک کردم و هر بار با عمل کردن بهش درک میکنم،هر چند وقت یک بار از خودم میپرسم نکنه من محدودیت رو قبول کردم!؟
شاید خیلی بهتر از این میشه و خودم اجازه به خودم ندادم با قایم کردن آشغال ها زیر مبل!؟
خدارو شکر که به این درک مهم رسیدم و دارم خودم رو درش گسترش میدم که نکنه بهتر از این هم میشه و من میتونم بهتر از این تجربه کنم و دارم خودم رو محدود میکنم،الآن که این رو درک کردم تازه میفهمم استاد میگه هر بار بهتر یعنی چی
اون زمان میشنیدم و میگفتم آره دیگه،سوال از خودت میپرسی و میتونی بهبودش بدی،و الآن بهتر درک میکنم که وقتی استاد میگن یعنی چی
اون محدودیت شلنگ بستن رو قبول نکرد،گفت شاید بشه بهتر از این هم باشه،محدودیت چراغ بستن و باهاش کنار اومدن رو قبول نکرد،گفت شاید بشه بهتر از این بشه و به خودش تجربه بهتر و راحت تر رو داد
الآن معنای این سوال خیلی مهم رو میفهمم و بهتر درک میکنم در جای جای زندگیم استفاده کنم
نکنه محدودیت رو قبول کردم و دارم باهاش زندگی میکنم و خودم رو از تجربه تو دل جنگل رفتن،تجربه روابط محروم میکنم!؟
خدایا شکرت،ازتون ممنونم که به ما اجازه تجربه کردن این اتفاقات و این درس ها و لذت ها رو میدین،حتی با خوندن کامنت های ما،نمیزارین که تکراری بشه و سعی میکنین موهبت هایی که شاید هر چند تکراری باشه و فراموش کردین رو دوباره درک کنین و بیشتر از خدای خودتون و قوانینش لذت ببرین
به نظر من اومدن این خانواده به خاطر این ارسال احساس خوب در زندگی در اون جا بوده که شما رو به احساس بهتر و تجربه اتفاقات بهتر راهنمایی کرده
راستیی،با خودم گفتم یعنی میشه خانواده و روابطی وجود داشته باشه که این قدر راحت و در عین این طور به رسوم و اخلاقیات شما احترام بزارن،خیلی لذت بردم از این هماهنگی
یکم دیر به دیر میام کامنت بزارم چون واقعا هر جلسه چندین آگاهی داره که من هر بار با نگاه کردن پنج یا حتی ده دقیقه دیگه میزارم کنار و میگم اول بهش عمل کنم و سعی کنم این قدر بهتر درکش کنم و بعد بیام بنویسم و بگم.
خدایا شکرت برای چنین خانواده ای
برای چنین افرادی که حتی از صحبت کردن هم دیگه فیلم میگرن و شاید خودتون ندونین ولی چه تاثیر هایی روی ما میزاه و چه چیز های یاد میگیریم که شاید برای شما بدیهی باشه و شما با خوندن کامنت های ما اجازه میدین به خودتون تا دوباره بیشتر موهبت های خدا رو درک کنین که شاید بدیهی شده بودن و خودتون خبر نداشتین
خدایا شکرت،ممنونم که من رو به این آگاهی ها هدایت میکنی،که درک کنم،ممنونم خدا جون
یعنی ین قدر خدا خوب هدایت میکنه که حرف نداره،یا یکی از جمله بچه ها افتادم که
نجوا حرفه ای تر= باور خالص تر
واقعا دارم به تمام معنا این رو بیشتر درک میکنم!!😄😆
خدایا شکرت
مرسی ازتون💞💟🌹
سلام به استاد عزیزم و مریم خانوم شایسته که واقعا شایسته زیباییهاست.
من تا امروز که همه قسمتهای زندگی در بهشتو نگاه کردم و کلی لذت بردم برای اولین بار میخوام کامنت بزارم.
و فقط میخام در مورد چیزهایی که از خانم شایسته عزیز یاد گرفتم بنویسم.
و باید اعتراف کنم که در قسمتهای اول این حسو نسبت به شما نداشتم اما بمرور که فایلای بیشتری دیدم و مخصوصا وقتی برای اولین بار شما رو جلوی دوربین دیدم واقعا از میزان ساده بودن شما جا خوردم چون تصور دیگه ای از شما تو ذهنم بود.. اما از اونروز که شما رو یه لحظه جلوی دوربین دیدم واقعا به شما آفرین گفتم که چقدررررر ذهن زیبایی دارین که این همه زیبایی وارد زندگی شما شده…. و میخوام از شما خواهش کنم که تو فایلای آینده بیشتر بیایین جلوی دوربین … و یه نکته دیگه ای که میخام بگم اینه که (البته من از گدشته شما هیچ اطلاعی ندارم) همش بخودم میگم ببین مریم خانم چقد ذهنش زیبا بین بوده که بدون اینکه اون سختی هایی که استاد در گذشته اش کشیده رو تو زندگیش ببینه، تونسته با ذهن زیبانگرش همچین بهشتی رو تو ذهنش خلق کنه و براحتی هم تو زندگی واقعیش اون بهشت ظاهر شده….واااااقعا احسنت به شما …
از اونروزی که شما رو جلوی دوربین دیدم شما برای من الگو شدین….من یه هدف بزرگ برای خودم تعیین کردم که فک میکنم بزرگترین عامل در نرسیدن به ثروته در من. و در واقع پاشنه آشیلمه و اون هم احساس عدم لیاقته که از بچگی باهاش درگیرم.
میخام بهتون بگم که از اونروز که شما رو جلوی دوربین دیدم، هر جایی که اون احساسهای منفی گذشته میاد سراعم سریع بخودم میگم اگه مریم جون الان جای من بودو توی این شرایط قرار میگرفت چه رفتاری از خودش نشون میداد و شاید باورتون نشه با همین یه جمله انگار کلا ذهنم مثبت میشه و میتونم طبق الگوی جدید ذهنم رفتار کنم
من از تو مریم خانوم عزیز و دوست داشتنی واقعا تشکر میکنم بخاطر این همه زیبایی که با ما به اشتراک میزاری و از خدای عزیزم بینهایت یپاسگزارم که منو با این سایت آشنا کرد 💝💝 خدایا شکرت
به نام هدایتگر وهاب
سلام
« ببین چه همزمانییییی، باورت میشه»
فایل این قسمت با این جمله عاالی و پر هیجان شروع میشه، چقدر ما از این دست همزمانی ها در زندگی مون داشتیم؟ خیلی خیلی زیاد، خدا رو بابت تک تک شون سپاسگزارم.
خوب، موضوع این قسمت مهمانی هست، بریم ببینیم قراره چه زیبایی هایی رو ببینیم و چه درس هایی رو یاد بگیریم، ان شاالله.
چقدر ذوق می کنین، از دیدن مهموناتون، و همچنین اونا از دیدن شما، چقدر انرژی خوب و مثبتی از این رابطه احساس می کنم . خدا رو شکر
استاد عزیزم هم این همزمانی رسیدن رو تایید و تحسین می کنن و از اومدن مهمونشون با چهارتا پسراش ابراز خوشحالی می کنه و میگن که منتظر اتفاقات خوب هستن.
ماشاالله به دوستتون استاد، چهارتا پسر، توی ذهن من یه لحظه اومد یعنی چهارتا هیولای ماداسگار ویرانگر و شلوغ کار، و صد البته که کاملاً ایمان دارم در پایان این قسمت، کاملاً نظرم تغییر کرده و اونا رو چهارتا نعمت بی نظیر خواهم دید ، به خاطر درس هایی که از نگاه مثبت بین و زیبا بین شما خواهم آموخت.
خدا رو شکر برای این همه ثروت در زندگی شما و برای داشتن همچین ملک بزرگ و راحتی که هم مطمئناً به مهموناتون خوش می گذره، هم به خودتون و هیچ نگرانی هم بابت رفتن سر و صدا به خونه همسایه ها ندارین ، یکی دیگه از دلایل داشتن چنین بهشتی برام واضح تر شد و این خواسته برام جذابتر و لذت بخش تر ، خدا روشکر.
استاد حالا درک بهتری پیدا کردم از اینکه میگین ما با ثروتمند شدنمون تاثیر مثبتی هم توی زندگی بقیه می ذاریم و به اونا هم انگیزه می دیم، که ثروت من بشن ، ممنونم برای این فایلهای بهشتی و پر از درس از بهشت زیباتون.
خدای من به محض رسیدن رفتن سراغ ماهیگیری و لذت بردن و کیف کردن. حالا ما می ریم مهمونی یکی دو ساعت طول میکشه تا کلی به هم احوال پرسی کنیم و تعارف کنیم تا یخمون آب شه.😂😂😂
استاد وقتی گقتین چندین و چند قسمت در مورد این موضوعه کلی ذوق کردم، خدا روشکر ، چون دیدن این تجربیات و این سبک از روابط کلی می تونه خواسته ها رو برای ما واضح کنه، کلی رفتار ها و باورهای خوب جدید برامون بسازه، ان شاالله.
چه ماهی هیولایی هم گرفت، استاد این ماهی های شما از بس شکمو هستن و اونجا هم امنیت داشتن و راحت بودن ، کلی حال و لذت می دن به مهوناتون، اینا هم که عاشق ماهیگیری، ۱۰۰٪ کلی بهشون خوش می گذرد و چه لذتی برای میزبان بالاتر از این که مهموناش خوش باشم و لذت ببرن.
خداای من، یهو، خدا جونم بهم الهام کرد که پس ببین من که میزبان تو هستم در این جهان، چه لذتی می برم از شاد بودن و لذت بردن تو از زندگی، عاشقتتتتم خدا جونم که هر لحظه داری منو وابسته تر و محتاج تر فقط به خودت می کنی. آرام جانم
خوب رفتیم برای بازی پینگ پنگ دو تا از داداشا، یعنی من عاشق اون پسر کوچیکه شدم که اون ور فارغ از همه جا داره با اون صندلیه می چرخه.
چقدر عالی که بچه ها هم به پینگ پنگ علاقه داشتن و هر روز بازی می کردن به جای دیدن تلویزیون و یا ور رفتن با گوشی و تبلت، و چقدر عالیه که اینقدر اونجا راحت بودن که چند روز موندن. و اون همه هم نوشیدنی و خوراکی با خودشون آوردن. چقدر راحتن خدا رو شکر.
خانم شایسته نازنینم سلاااااااااااام، خدا رو شکر که جلوی دوربین اومدی و ما دیدیم روی ماهت رو عزیزززززززم 😘😘😘
لوک پانزده سالشه!!؟؟ ماشاالله چه قدی، خدا روشکر. چقدر عالیییییییه که بچه ها می تونن از ۱۵ سالگی گواهینامه رانندگی بگیرن، چقدر قوانین در این کشور عالی و راحته.
استاد عزیزم که حسابی با موتور اون بچه ها رو چرخونه و کلی لذت بردن.👏👏👏
استاد ان شاالله ما هم مهمونتون بشیم اینقدر با شما خوش می گذره، این خواسته هم الان واضح شد برای من ، کلی حسم رو از تصور کردنش خوب کرد. ما هم اصلأ به خاطر شما ، کفشامون رو بیرون در میاریم به خدا 😉
خدا رو شکر که دوستانتون هم ثروتمند و موفق هستن، قانون ثابت میگه افرادی که در یک مدار هستن، کاملاً هم فرکانسن با هم و من هم ایمان دارم هر وقت از نظر مالی پیشرفت کافی رو داشته باشیم ،مهمون و میزبان شما میشیم ان شاالله.
آفرین به این بچهها که اینقدر با اعتماد به نفس و مودبانه درخواستشون رو میگن و آفرین به پدر و مادرشون که به اسم آداب و تربیت کنجکاوی مقدسشون رو سرکوب نکردن و آفرین به شما استاد عزیزم که اینقدر دل به دل اونا میدین و خواسته هاشون رو پاسخ مثبت می دین.👏👏👏
آفرین به بچهها که اینقدر مودبن، اینقدر با هم خوبن، و اینقدر عالی با هم همکاری می کنند و اینقدر در لحظه زندگی می کنند. خدا رو شکر برای درس هایی که میشه از بچه ها گرفت.
خدای من چه طعمه های هیولایی، کلی میشه ماهی گرفت.
چه ذوقی می کنند بچه ها وقتی ماهی می گیرن و چقدر عالیییییییی باباشون تحسین و تشویق شون می کنه و عزت نفسی به اونا القا می کنه. و چقدر راحت دوباره اون ماهی رو در دریاچه رها می کنند.
چه درس بزرگی داشت این قسمت، با سوال پرسیدن با بچهها و دیگران ، به اونا احساس ارزشمندی، عزت نفس و خودباوری بدیم وخودمون هم آگاهی های بی نظیری دریافت کنیم.
ممنونم استاد عزیزم برای این فایل فوق العاده و این همه سخاوتتون در به اشتراک گذاشتن این فایل ها با ما.
خدا جونم برای اینکه دیدن این فایل، لذت بردن از اون و دریافت این همه درس رو روزی من کردی و مرا در این مسیر صحیح پر از خیر و برکت ثابت قدم نگه می داری، سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم 💖
از تنها فرمانروای جهانیان برای همگی مان بهترینها را آرزومندم.
مرضیه عزیز چقدر این جمله حال من را دگرگون کرد
الهامی که خدا به من میگه من که میزبان تو هستم در این جهان چه لذتی میبرم از شاد بودن و لذت بردن تو از زندگی
فوق العاده بود
سپاسگذارم
و سپاسگذار خداوندم که این جمله را بهت الهام کرد 🙏🌹
سلام دوست خوبم
خدای هدایتگرم را سپاس
که دقیقا زمانی که ما به شنیدن جمله ای نیاز داریم ما رو به اون هدایت می کنه.
ما مهمان خداییم و خدا میزبان ماست و اومدیم تا فقط از مهمونی مون لذت ببریم .
منم از شما ممنونم که دست خدا شدی برای تکرار این باور عالی.
از تنها فرمانروای جهانیان بهترینها را برایتان خواستارم