سریال زندگی در بهشت | قسمت 25 - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

352 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    7star گفته:
    مدت عضویت: 2465 روز

    سلام و درود ب همه عزیزان

    این فایل ب نظرم یکی از جالبترین فایلای زندگی در بهشت بود .

    از اینکه مهمون های خفن و دوستای جالب و خفن و هم مدار دارید تا اینکه خیلی زیبا میان و کلی باهم تفریح میکنن .اما اخر فایل دیدم که بچه ها چجوری بی باک و شجاعن و اگر جامعه و خانواده محدود و سرکوبشون نکنن باورای خیلی خوب و عزت نفس بالایی پیدا میکنن.این احساس لیاقتی که استاد ب بچها میداد فوق العاده بود.خیلی وقتا ما درباره موضوعی میدونیم اما باز میریم میپرسیم اما ب چ نیتی وسط سوال خودمون جوابشو میدیم و این میشه کبر و ب رخ کشیدن اطلاعات

    ما خیلیامون یاد نگرفتیم که عزت نفسمونو بالا ببریم و میگیم خودمون کار خودمونو انجام میدیم ب نظرم غرور خودش کمبود اعتماد بنفس و عزت نفسه چون ریشه ش ترسه .

    خیلی ممنونم استاد که بهمون نشون میدی از زاویه دیگه ای ب زندگی و قضایاش نگاه کنیم🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    کاملیا گفته:
    مدت عضویت: 1071 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون

    سلام به هر کسی که الان این کامنتو میخونه

    راستش اولین کامنتیه که دارم تو این سایت میذارم البته مدتهاست که تو سایت هستم فایلها رو استفاده میکنم و کامنتای دوستان عزیز رو میخونم، خیلی قبلتر از عضویتم

    و چند سال قبلتر از آشناییم با استاد با اساتید دیگه آشنا بودم و دوره هایی رو هم کار کردم ولی…

    ولی امروز اتفاقی افتاد و بعد کلی فکر کردن با خودم حس کردم نتیجه ای که بهش رسیدمو باید جایی بنویسم، باید ثبت کنم تا یادم بمونه، شاید کس دیگه ای تو همین شرایط باشه و کامنت منو ببینه و اونم به فکر فرو بره…

    حقیقتش من سالهاست که دارم رو خودم کار میکنم خیلی کتابها تو این زمینه خوندم دوره ها رفتم و تو یه کلام بخام بگم فکر میکردم که تو این زمینه ها آگاهی های زیادی دارم و در واقع بخام راحتتر بگم حس میکردم خیلی حالیمه!

    همیشه موقع گوش کردن به حرفای استاد حس میکردم این حرفا داره میره تو پوست و گوشت و استخونام! خیلی میفهممش خیلی درسته همون چیزیه که منم بهش اعتقاد دارم… خیلی با همسرم سر دفاع کردن از این آگاهی ها بحث میکردم، نه که بحث کنم در واقع همیشه بهش میگفتم تو اصن نمیفهمی اینا چه گنجیه ولی من خیلی میفهمم من به این حرفا خیلی ایمان دارم من من…

    هر روز یا اکثر روزا هر وقت خالی ای که گیر بیارم موقع کار تو آشپزخونه، هر موقع که بتونم فایلا رو گوش میکردم با خودم در مورد این آگاهی ها صحبت میکردم جملات تاکیدی که با صدای خودم ضبط کرده بودم تکرار میکردم گوش میکردم نه الان ها از چندین سال پیش که با اساتید دیگه کار میکردم، و الان هم یه سالی هست که فقط فایلای استاد عباسمنش رو گوش میدم چون حس میکنم نسبت به اساتید قبلی خیلی پرمغزتره و خیلی بیشتر مشخصه که استاد چیزایی که دارن میگن رو خودشون زندگی کردن و میکنن و حرف الکی نیست

    ولی…

    ولی با وجود همه این مثلا کار کردن ها با وجود این همه وقت و انرژی ای که میذاشتم هیچ نتیجه بزرگی نگرفته بودم، البته که نتایج کوچیک و نشونه ها و اینا بودن و همین نشونه ها و اتفاقات معجزه وار کوچیک باعث دلگرمی من به درستی این مسیر میشد ولی همیشه وقتی همسرم میگفت «حالا مثلا تو که این همه میگی این مسیر موفقیته, دقیقا چه موفقیت بزرگی بدست آوردی؟» من هیچی نداشتم بگم، نه شغلی، نه درآمدی، نه حتی سلامتی و حال خوب!!

    یعنی یه چند روز حالم خوب بود سرشار از انرژیو امید به ساختن آینده، و یهو یه اتفاق بد باعث میشد حالم گرفته بشه، یعنی حتی به اون آرامش دائمی و حال خوبی که نه همیشه ولی بیشتر روزا باید میداشتم هم نرسیده بودم، حال خوبی که خیلیا میگفتن حداقل نتیجه ای که از این مسیر آدم میگیره اینه که حالش خوبه! جالب اینجاست که سال به سالم بیماری های عجیب غریبی میومد سراغم که قبلا‌ اصلا به وجود داشتن این بیماری ها فکرم نکرده بودم! و با خودم میگفتم چطوریه که استاد و خیلی از کاربرا میگن بیماری های ما تو این مسیر کلا از بین رفته ولی من قبل این سالها خیلی سالمتر بودم…

    خلاصه که داشتم کار میکردم ولی نتیجه محسوسی ( به جز اون نشونه هایی که فقط خودم اعتقاد داشتم که به خاطر سپاسگزاری هام و تمریناتی که انجام میدم اتفاق افتادن) نگرفته بودم، و امروز اتفاقی افتاد که منو برد تو فکر که چرا اوضاع من اینجوریه

    البته اتفاقه اتفاق خاصی نبودا همیشه اتفاق میوفتاد ولی من امروز جور دیگه ای بهش نگاه کردم، اینکه همسرم یه وسیله گرون قیمتی خریده بود و من طبق معمول داشتم غر میزدم که اصلا مدیریت پول بلد نیستی و به این فکر نمیکنی که این حقوقت باید تا آخر ماه برسه و این حرفا

    تو همین عصبانیته بودم که یهو به خودم برگشتم نگاه کردم و گفتم الان برای چی عصبانی هستی؟ اصن چرا هر وقت همسرت ولخرجی میکنه عصبانی میشی؟ و فکر کردم و فکر کردم، به خودم گفتم مگه من همون آدمی نیستم که ساعتها پیاده روی میکنه و به خودش میگه پول فراوونه، پول خیلی راحت بدست میاد، هر روز کلی فرصت جدید برای پول درآوردن برای ما پیش میاد… این عصبانیته پس برای چیه؟ مگه برای این نیست که من میترسم پولمون تموم بشه و آخر ماه چیزی برای خرج کردن نمونه؟ مگه برای این نیست که من فکر میکنم همین یه حقوقو برای گذروندن زندگی داریم و اگه این بره دیگه از هیچ راه دیگه ای نمیتونیم پول داشته باشیم؟ پس اعتقاد به اون خدای وهابی که بینهایت میبخشه و هر روز با آب و تاب برای خودم از بخشندگیش و راه های مختلفی که میتونه برای هدایت من به سمت آسایش و ثروت، سر راهم قرار بده حرف میزنم، چی میشه؟

    گفتم ببین تو داری کار میکنی یا فکر میکنی که داری رو خودت کار میکنی؟؟ اگه واقعا به این جمله که« زندگی منو باورهای من میسازن» اعتقاد دارم پس چرا تا اتفاق ناخواسته ای میوفته حالم گرفته میشه؟ چرا هر چند روز یه بار دلسرد میشم؟ چرا همش تو دلم میگم پس چرا من نتیجه نمیگیرم؟ نکنه حق با همسرم باشه، نکنه فقط آدمای توهمی که هیچ موفقیتی تو زندگی واقعی بدست نیاوردن میرن سراغ این حرفا؟

    گفتم همینجا استاپ کن، چرا اصن همیشه یه فرقی بین زندگی واقعی و زندگی توی این مسیر قائل میشی؟ مگه به واقعی بودن این مسیر به واقعیت داشتن جریان فرکانس ها اعتقاد نداری؟ مگه این همه کتاب راجبش نخوندی؟ مگه این همه شبها از ذوق اینکه وای من میتونم زندگیمو تغییر بدم، خوابت نیومد؟

    پس جریان این عصباتیه چیه؟

    هی گیر دادم به خودم هی گیر دادم، گفتم چجوریه که فکر میکنی داری مداراتو تغییر میدی ولی وقتی میری تو جمع دوباره همون رفتارای قبلیو داری؟ چطوره که وقتی کسی میگه مملکت نیس که همه چی گرونه همه داریم بدبخت میشیم، جرات نمیکنی بگی نه من اینطور فکر نمیکنم! و به جاش میگی « واقعا»!! و تو دلت میگی حالا فعلا همرنگ جماعت خودمو نشون بدم ولی میدونم که اینا اشتباه میکنن!! و مشکل دقیقا همینجا بود!…

    من میدونستم که اونا دارن اشتباه میکنن، من جریان فرکانسها رو میدونستم من میدونستم باور درست چیه، من حتی براش جمله تاکیدی ساخته بودم ولی من باورش نداشتم!

    من باور نداشتم…

    من باور نداشتم و همین باور نداشتن و شک کردن به درستی این مسیر ( با وجود تمام دونسته هام که گولم میزد) باعث میشد بعد هر نرسیدنی، بعد هر شکستی بعد هر تضادی حالم بد بشه، چون چیزی تو وجود من میگفت فقط آدمای احمق و ساده لوح و توهمی، این حرفا رو باور میکنن، اونایی که تو زندگی واقعی به جایی نرسیدن و با این حرفا اتفاقات معمولی زندگیو برای خودشون به عنوان نشونه و معجزه و.. میگیرن و خودشونو الکی دلخوش میکنن، اون چیز تو وجود من میگفت استاد چون اولین نفری بوده که این آگاهی ها رو آموزش میداده و آدم خلاقی هم بوده کارش گرفته و به موفقیت بیشتر و بیشتر رسیده، این نتیجه طبیعیه کار و تلاشه و ربط خاصی به معجزه و فرکانس نداره( ببخشید که دارم زمزمه های درونم رو رک میگم، درواقع میخام به کسانی که مثل من کار کردنو نتیجه خاصی نگرفتن بگم ته ذهن همه ما شک و دودلی و ایمان نداشتن به درستی این مسیره)

    و من این حرفا رو از زبون همسرم هم زیاد شنیده بودم ولی همیشه فکر میکردم که من جور دیگه ای فکر میکنم و اون اشتباه میکنه ولی تو خودم عمیقتر که شدم دیدم چیزی تو وجود من این حرفا رو داره تایید میکنه که تو جهان بیرونم هم میشنومش، وگرنه اصلا نباید میشنیدم!

    چیزی تو وجود من تفاوت قائل میشد بین واقعیت و زندگی واقعی و اعتقاد به فراوانی، اعتقاد به هدایت، اعتقاد به درستی زندگی به مدل هدایتی

    اون چیز خود واقعی من بود، اون ذهن رام نشده ای بود که اون یه مقدار کار کردن روی خودم نتونسته بود اونو قانع کنه، اون هنوز از اینکه پول تموم بشه میترسید، اون هر وقت بحث مهاجرت میشد سریع دو دوتا چهارتاشو میکرد و میگفت نه خطرناکه، اون ذهنی بود که میگفت حالا درسته که میگی خدا هست، خدا هدایتم میکنه خدا حمایتم خواهد کرد، ولی ببین بیا منطقی باشیم خدا که قرار نیس از اون بالا طناب بندازه پایین از مشکلات نجاتت بده، آخرشم همین من، همین ذهن منطقیت باید همه کارا رو بکنه

    خیلی فکر کردم به رفتارام و دیدم که در واقع من یه تایم مشخصی از روزم رو میذارم برای تمرین و تو اون لحظات حرفایی میزنم چیزایی مینویسم سپاسگزاری هایی میکنم که تو تایمای دیگه اصلا به خاطرشون سپاسگزار واقعی نیستم، تو وقتای دیگه موقع رفتار با همسرم هیچ تغییر خاصی تو رفتار کردن باهاش ایجاد نمیکنم حتی جرات نمیکنم اون ویژگی هایی که تو دفترم بارها و بارها از همسرم نوشتمو و از خدا سپاسگزاری کردم تو روی خودش بگم و از خودشم تشکر کنم چون میترسم مسخرم کنه و در واقع این ترس به خاطر اینه که خودم باور دارم مسخره است، تو وقتایی که با دخترم برخورد دارم همچنان همون مامان غرغرو ام چون فکر میکنم که بچه باید گاهی از مادرش قدرت و شدت ببینه تا ازش حساب ببره! این یعنی چی؟ کسی که اعتقاد داره که فرکانسای من زندگی منو میسازن، چرا باید با عصبانیت بچشو تربیت کنه؟ مگه نه اینکه عصبانیت عصبانیت بیشتری با خودش میاره؟

    پس فقط یه نتیجه میتونستم بگیرم: اینکه من اصلا رو باورام کار نکردم، من فقط حرف زدم، من اصلا جریانو جدی نگرفتم، دونسته هام و اینکه برای هر مشکلی جوابی از همین آگاهی های توی سایت میتونستم به خودم بدم، منو گمراه کرده بود…

    و تصمیمی گرفتم

    اینکه تکلیفمو با خودم روشن کنم، اگه قرار نیست چیزیو باور کنم پس وقتمو با تکرار الکیش هدر ندم و اگه میخام باور کنم فقط تو عمل خودمو بسنجم، میخام حواسمو خیلی جمع تر کنم به رفتارام، اونم بیشتر رفتارایی که تو جمع دارم! هر حرفی که میزنم به خاطر چه باوریه؟ هر ترسی که میاد سراغم هر حس بدی که میگیرم به خاطر چیه؟ تهش به چه باوری برمیگرده، هر جمله سپاسگزاری که مینویسم واقعا چقدر حالمو خوب میکنه واقعا سپاسگزارم اصلا؟ یا میخام سریعتر اون صفحه رو پر کنمو برم سراغ تمرین بعدی؟

    خلاصه که حس میکنم باید خیلی تمرینا و از اون مهمتر خیلی رفتارامو بررسی کنم

    باید اگه جدی گرفتم این مسیرو تمرکز بیشتری بذارم باید بیشتر باور کنم :)

    اینا رو اینجا مینویسم تا این تعهدا ثبت بشه جلوی چشم آدمای بیشتری و ازتون میخام برام دعا کنید تا خدا رو عمیق تر باور کنم

    از همتون ممنونم️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      سحر احمدی گفته:
      مدت عضویت: 2574 روز

      سلام دوست عزیز

      خیلی عالی از احساسات نوشتید. بنظرم به جای خوبی رسیدید ادامه بدید و تکرار کنید نتایج میاید. خدای و جهان من و شما و استاد یکی هست. وقتی برای استاد جواب داده برای ما هم جواب میدهد. چون قوانین یکسان است فقط ما باید تعهد داشته باشیم.

      دوست عزیز شما حرفهای زدی که انگار من میخاستم بگم.

      موفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        کاملیا گفته:
        مدت عضویت: 1071 روز

        سلام عزیزم

        خوشحالم که این حرفها حرفای دل شما و خیلی از ماهاست، در واقع هر کسی که توی این مسیر قدم میذاره بعد یه مدت متوجه میشه که تا تو این مسیر جدی نباشی کار کردن طوطی وار جواب نمیده، من بعد این که تصمیم گرفتم جدی تر باشم، هدایت شدم به خرید دوره دوازده قدم و حالم این روزا خیلی خوبه

        ممنون از توجه و محبت شما

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      بهمن گفته:
      مدت عضویت: 1228 روز

      سلام به دوست هم فرکانسیم.چقدر عالی نوشتی.وچقدر خوب و ساده توضیح دادی وچقدر لذت بردم از نوشته ات و این دقیقا چیزی بود که من . مدتها دنبالش بودم .و شما به طور دقیق جوابش رو دادین.و این اولین کامنتیه که تو سایت مینویسم.همیشه خواننده بودم.ولی حیفم اومد که چیزی ننویسم .از شما ممنونم و آرزوی موفقیت در این راه.از خداوند برایتان خواستارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      Fariba گفته:
      مدت عضویت: 1412 روز

      سلام عزیزم من بخاطر کنترل ذهن خواستم خدا ب یه فایلی هدایتم کنه و امشب ب کلام شما هدایت شدم. و به جانم نشست. چقدر دقیق و زیبا بیان کردید دقیقا همینطوره بیشتر از تمرین و ثبت کردن بهتره ادم. تو هر ثانیه زندگیش بهش عمل کنه نه یه صفحه پر کردن و رفع تکلیف باشه… من از صحبتات درس گرفتم و مطمنم انرژی مثبتش چندین برابر ب زندگیت برمیگرده دوسته من شاد و ثروتمند و سلامت باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        کاملیا گفته:
        مدت عضویت: 1071 روز

        سلام ممنونم عزیزم به خاطر توجه و دعای زیبات

        راستش نکته جالبی کشف کردم تو این مدتی که از نوشتن این کامنت میگذره، از اون روز تا حالا هرچی فایل گوش میدم میبینم هم استاد هم دوستانی که با استاد گفت و گو میکنن همه و همه تاکیدشون اصلا رو همین مسئله بوده، اینکه تا جریان فرکانسا رو عمیقا باور نکنیم و جدی نگیریم و کلا خودمونو تغییر ندیم، صرفا انجام دادن تمرینا جواب نخواهد داد!

        و من این فایلا رو بارها گوش کرده بودم ولی متوجه این همه تاکیدی که شده نشده بودم!!

        واقعا تا مدار آدم تغییر نکنه انگار بعضی چیزا رو اصلا نمیشنوی! ولی امیدوارم شدم به خودم، به اینکه مدار من بعد انجام اون تمرینا حتی به صورت سطحی، رفته بالا

        چون الان دارم با درک عمیق تری فایلا رو گوش میدم و چیزای بهتری میفهمم ازشون، این یعنی من دارم تغییر میکنم و نمیشه گفت که تمرینایی که قبلا‌ انجام دادم الکی بوده، در واقع خیلی از بچه ها هم گفته بودن که بعد یکی دو سال کار کردن تازه عمیقتر درک کردناشون شروع شده و عمل کردناشون

        و بعد از این عمل کردن ها کم کم نتایج بزرگ شده، و خیلی امیدوار شدم که منم دارم همین روند تکاملیو طی میکنم و ان شاءالله بی ثمر نخواهد بود، همین الانشم رفتارام داره نسبت به قبل تغییرات خوبی میکنه️

        ممنونم از توجه شما فریبای عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مریم پ گفته:
    مدت عضویت: 2683 روز

    به نام خدا

    وقتی میدیدم که مهمونا دارن ماهی میگیرن یا از موتور و …استفاده میکنن حسم بد میشد میگفتم ماهیا تموم میکنن موتورو خراب میکنند و…:))) و وقتی نگاه مهربون و پر از صلح استاد رو به این موضوعات میدیدم و از اینکه میتونم انقد دیدم رو بزرگ کنم لذت میبردم ..

    موضوع بعدی اینکه گفتن خانواده ثروتمندی هستن … و خانومش بسیار موفق هست من میگفتم اخه مگه میشه با ۴ تا بچه و ی شوهر موفق بود :))) و میدیدم که میشه و این سریال واقعا برای ایجاد باورهای مناسب عالیه؛

    و اینکه استاد چقدر واسه بچه ها ارزش قائل میشدن و باهاشون هم صحبت میشدن ؛ و منی که تو بچگیم به شدت سرکوب شدم این موضوع برام شگفت انگیزه و ب شدت لذت میبرم…یاد خانم شایسته افتادم زمانی که با سایت آشنا شده بودم و ایمیلی زدم؛ و جواب که اومد باورم نمیشد یکی نشسته بود و خط به خط ایمیل منو خونده بود و جواب داده بود و پایینش اسم مریم شایسته بود!! من میدونستم که چقدر کاربرای سایت زیادند !! این حس ارزشمندی رو که به من دادین واقعا برام لذت بخشه!! واین تعهد و مسولیت پذیری شما برام شگفت انگیز بود! همونجا بود ک فهمیدم این سایت متفاوته!! مریم جان شاید فقط چند سال از من بزرگتر باشی ولی صدات برام مثل صدای یه مادر مهربانه؛ و همونقدر بهم ارامش میده ؛ عاشقتم دختر …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    مینا _ از اتاقم تافلوریدا گفته:
    مدت عضویت: 2245 روز

    سلام به رهروان راه حقیقت

    همزمانی با دوستامون که باهم رسیدید دم در ،چه بچه های مودبی که همراه پدرشون پیاده شدن و استاد و مریم رو بغل میکنن ،عینک زیبای استاد ،چقد یه ادم میتونه مثبت بین باشه که اصلا جهان رو تو رودربایستی بذاره بگه این هم زمانی در رسیدن به دم در نشون میده اتفاقات خیلی خوبی درراهه و جهان هم صددرصد براشون اتفاقات مثبت میاره خدایاشکرت

    واقعا شدت علاقه به کاری اینجوریه که به محض رسیدن به اون مکان اون کار رو شروع کنی و من اینو خیلی تو بچه ها دیدم که به محض پیاده شدن از ماشین فوری میرن سراغ کاری که دوستش دارن مثلا ما بچه بودیم میرفتیم روستا داداشهام بدو بدو میرفتن سراغ گاوها تا یکی دوساعت نمی اومدن تو خونه و چقد بچه بودن زیباست خدایاشکرت

    ماهی های فیک ایده ی جالبیه و لازم نیست دنبال طعمه ی زنده بری گرچه کرم هم دارن،خدای من دریاچه چقد زیباست با ابرهای اسمان و درختان و حس خنکی ای که به ادم میده ،چقد عاشق سبک مهمانیهای امریکاییم که مهمان با خودش خوراکی هم میبره و چقد ارزو دارم این سبک رو تو زندگی خودمم پیاده کنم ،یک یخدون پر از یخ و نوشیدنی خدایاشکرت

    چقد لوک خوش قدوقامت خوشحاله که تونسته گواهینامه بگیره ،چقد شما میزبان فوق العاده ای هستید که بچه هارو دونه دونه بردید موتور سواری و بهشون لحظات لذت بخشی هدیه دادید و همزمان خودتونم لذت بردید ،بازی مورد علاقه شون رو هم با خودشون اوردن اصلا اینجوریه که من عاشق ماشین بزرگ و جادارم تونستند این همه وسایل راحتی و بازی باخودشون بیارن خدایاشکرت

    ای جانم بچه ها رفتن داخل اروی عشق منم بیینن و چقد مودبن که حرف میزبان رو گوش میدن ،بچه ها و پدرشون از اروی خوششون اومده و از همین الان این خواسته در وجودشون شکل میگیره که اروی داشته باشن و چقد لحظه ی تولد یک خواسته ی بدون وابستگی در وجود ادمی هیجان انگیزه خدایاشکرت

    چقد عالیه که این خانواده انقد ثروتمندن ،چه جالب که مادر خانواده در کار املاکه و این کار در ایران صددرصد مردانه ست یامن تاحالا ندیدم خانمی در املاک کاری کنه و اینم یه ازادیه دیگه در امریکا به نسبت ایرانه ،چقد داخل اروی زیباست خدای من فک میکردم اون در میره به خواب و حمام داخل خوابه ولی این وسط یه راهروه که حمام دسشویی اونجان و اروی بزرگتر از اون چیزیه که فک میکردم چقد گوشه به گوشه ی اروی زیباست خدایاشکرت

    بچه ها انگار از این تی وی بزرگ خیلی خوششون اومده،لباسشویی و خشک کن داخل اروی چقد تو طول سفر به راحتی سفر کمک کردن، چقد بچه ها خوشکلن مخصوصا چشمایه ژوزف،چقد عالیه که بچه ها همیشه درخواستشونو میگن و چقد عالیتره که شما انقد با حوصله اید که جوابشونو میدید و الانم براشون همک رو روبراه کردید تا استفاده بکنند خدایاشکرت

    استاد عاشق این تعریف کردنهاتون از این پسرهام از محبتشون از خوبیشون از باهم در صلح بودنشون از مودب بودنشون از به هم کمک کردنشون از سرزندگیشون واقعا خوب تربیت شدن ،رهابودن و در لحظه زندگی کردن و جذب سریع و کنترل ذهن مخصوصا اینها بزرگترین چیزهاییه که باید از بچه ها یادگرفت واقعا بچه ها فوق العاده ن هیچ بچه ای نیست از موضوعی ناراحت باشه و پنج دقیقه بعد اون موضوع رو یادش باشه یا بهش فکر کنه و این معنای شگفت انگیزه کنترل ذهنه یا بچه ها خیلی راحت درخواست میکنن و اکثر مواقع هم بهش میرسن و ما فک میکنیم از محبت والدینه که دلشون نمیاد دل بچه رو بشکنن اما اینطور نیست این از قدرت جذب بالای بچه هاست که راحت به خواسته هشون میرسن و من چقد دیدم همسرم داشته تلفنی حرف میزده یا عجله داشته یا از چیزی عصبانی بوده ولی همون موقع دخترم در کمال بی خبری و ارامش ازش چیزی خواسته همونجا ماشینو نگه داشته رفته براش گرفته برگشته و به کارخودش ادامه داده و همیشه برام سوال بود چرا والان میدونم این فقط به خاطر نهایت در صلح بودن بچه هاست که بقیه رو براحتی مسخر خودشون میکنن واقعا بچه ها بزرگ واقعیند و این گفته ی عیسی مسیح که کودک شوید تا به ملکوت برسید به طرز شگفت انگیزی قانون رو زیبل توضیح داده خدایاشکرت

    بازم استاد یه عده جذب کرده که تنیس بازن یعنی دوستاتونم کاملا مطابق خواسته هاتونن ،ای جانم که مریم خانم اینجام حواسش به مایک هست و فیلمی براش گرفته تا بچه ها بهش سلام بدن و ارتباط ها قطع نشه چقد رابطه ی ایشون با مایک مثال زدنیه و دیشب برای اولین بار من یه خانمی رو دیدم که به این شدت پسر همسرشو دوست داشت و از خوبیهاش میگفت و حتی میگفت من از پسر واقعی خودم هیچ محبتی ندیدم ولی این پسر همسرم ادم خوبه که حد نداره و واقعا این رابطه شونو تحسین کردم و یاد مریم جان افتادم خدایاشکرت

    صندلی که جیکوب جان روش میشینه چقد جالب طراحی شده، چقد خوبه که حالا که به پینک پونک علاقه دارید همه جا یه میز دارید و اکثرا افرادی رو جذب میکنید که پینک پونک دوست دارن و در کنارهم خیلی لذت میبرید ،چقد عالیه که مریم جان در عین حال که خیلی تمییز و مرتبه ولی هیچ مقاومتی نسبت به مرتب بودت یا نبودن خونه نداره اجازه میده هرکی وسایلشو هرکجا خواست بذاره و به خودشم اجازه میده که از این مهمانی لذت ببره و این روزها من عجیب به مقاومتهام فکر میکنم و به طرز عجیبی نمیدونم ایا راسته یانه ولی حس میکنم هر خواسته م که رخ نمیده بدلیل مقاومت من در برابر خلاف خواسته مه یعنی وقتی دوست دارم جایی برم بیشتر از اینکه به لذت اونجا دلخوش باشم مقاومتم نسبت به جای فعلیمه یعنی دوست دارم از اینجا برم یا وقتی دوست ندارم جایی برم دلیلش شخص یا شرایطی در اونجاست و به طرز عجیبی همیشه ناخواسته رخ میده چون گیرم اونجاست چون این خواسته م یک تریله و این مقاومتها عین پیچکها و درختهای هرزن و نمیذارن من از تریلم عبور کنم و به همین خاطر هرچند سخت ولی وارد مقاومتهام میشم و با همه ی تلخیش کنترل ذهن میکنم و باید این تپه رو اونقد بالاپایین برم که ترسم بشکنه و میدونم بلاخره تریل رسیدن به خواسته هام پاک میشه خدایاشکرت

    جعبه ی ماهیهای فیک و متنوع ،و این اخری واقعا یه ماهی واقعی بود ،منظره ی افتابی و زیبای پردایس ، ای جانم لیوای ارام یک ماهی گرفته و به طرز هوشمندانه ایی داره تکرار میکنه با قدرت خودشو تایید میکنه باور میسازه و این عالیه عالی و پدرش چقد ازش حمایت میکنه و چه حس شیرینه حتی پدرش کمکش میکنه ماهی رو از قسمت درستش بگیره تا ماهی فرار نکنه و هیچ مقاومتی نسبت به دست زدن به ماهی نداشته باشه و ازش فیلم و عکس میگیره تا فک کنه کارش خیلی مهمه و این جا مشخص میشه چرا این بچه ها انقد خاصن خدایاشکرت

    این بار جیکوپ قوی ماهی گرفته و پدرشون بازم طوری برخورد میکنه انگار اولین ماهیه با هموم حمایت و شوق و ذوقی که از لیوای ارام کرد از جیکوپ قویم میکنه و ازش عکسس میگیره و همیشه میگفتم چطوری ادمها انقد حوصله دارن با بچه ها وقت بگذرونن ولی انگار این سوالمم جواب داده شده هرچی بیشتر باخودت ور صلح باشی به بچه ها نزدیکتری و از بودن کنارشون خسته نمیشی خدایاشکرت

    پدرشون بهشون یاد میده چطور ماهیه فیک رو از دهن ماهی واقعی دربیارن و خودشون وقتی ماهی میگرین میبوسنش انگار خیلی به ماهی گیری علاقه دارن ،خدای من این پدر شگفت انگیزه چقد عالیه که هیچ باوری رو به بچه های خودش تزریق نمیکنه که چون من از بچگی باور دارم موتور خطره یا فلانه الان به بچه هامم منتقل کنم واقعا مخم سوت کشید که ما چطوری نسل به نسل محدودیتهامونو به کودکانمون میدیم و هیچ پیشرفتی نمیکنم ولی مردم اونجا چقد راحتتر با هر مسئله ای کنار میان و راه رو نمیبندن خدایاشکرت

    استاد عزیزم من خیلی مطالب میشنیدم و میخوندم که میگفتن یک فایل رو یکبار گوش بدید با دفعه ی بیستم گوش بدید زمین تا اسمون فرق دارن یا یه کتاب رو بخونید بعدچندبار خوندن ازش درک جدیدی پیدا می کنید ولی هیچوقت به جایی نرسیده بودم که بگم پس چرا من این حرفها رو قبلا نشنیدم یا اینجای کتاب رو ندیدم ولی الان از خوشحالی سرازپا نمیشناسم که به واقعیت من بهار این فایل رو دیدم یا اصلا این حرفها رو نشنیدم یا اصلا متوجهش نشدم که باید مثل بچه ها باشیم تا معنای لذت از زندگی رو درک کنم ولی الان وقتی این اموزشهاتونو میشنوم احساس میکنم بزرگ شدم احساس میکنم کلاسهای اول رو پاس کردم و اماده ی ورود به مرحله ی جدیدم و چقد خوشحالم استاد که فهمیدم باید برای هر چیزی شوق و ذوق داشت و امروز دخترم همش مگیفت همبرگر میخوام و خیلی براش ذوق داشت چون از کارتون باب اسفنجی دیده بود و وقتی همسرم برامون خرید اولین بار بود من برای خوردن عجله نکردم و اول ساندویچ دخترمو دادم بخوره و بعد با شوق و لذت یک کودک مثل کسیکه قبلا ساندویچ همبرگر نخورده باشه شروع به خوردن کردم و واقعا لذت بردم و تازه میفهمم وقتی توی فیلم راز میگفت اگه با یه فنجون قهوه حالت خوب میشه بخور اگه با ساندویج کالباس لذت رو تجربه میکنی محض رضای خدا پاشو یه ساندویج بخور و امروز از بازی تنیس شما یه تکه ی دیگه این پازل رو یاد گرفتم و اونم اینکه وقتی یاد بگیری توی غذا خوردن لذت ببری قدرت لذت بردن در تمام ابعاد زندگیت بالا میره و وقتی عضله ای رو قوی کنی همه جا به کارت میاد چه وزنه بلند کنی چه یه کمد قانون قانونه و من عین کسیم که مسته بخدا سرخوش و مستم از این اموزشهایی که درکش میکنم در حد مدارم خدایاشکرت

    استاد چقد جیکوب قوی خوشبخته که در این سن کم راه موردعلاقه شو پیدا کرده و چقد خوشبختره که الگویی مثل شما که کارهای ضبط و ادیت می کنید و کلی ایده ازتون میگیره و ترغیب میشه ،استاد بازم قانون برانگیختگی وقتی به کسی گوش بدی وقتی از خوبیهاش بگی وقتی بهش انگیزه بدی روی خوب اون شخص رو میبینی و چقد من خلاف اینو از اطرافیانم شنیدم چقد شنیدم پشت سر کسی که پاشده از جمع رفته بیرون گفتن وای چه خوشکله چه محترمه چه فلان لباس یا وسله ش خوشکله چقد بچه ش مودبه و کلی تعریف ولی قبل اینکه برگرده گفتن ساکت ساکت جلو روش نگید هوا برش میداره بخدا صدهابار شنیدم دیدم که خوبی طرفو بهش نگید فک میکنه چه خبره و البته چون این باور غلط رو داشتیم دقیقا هم همین نتیجه رو دیدیم که تا دوبار به طرف گفتیم خوشکلی دیگه هرجا ما رو دیده خوشکلیشو کوبیده تو سرمون و از کار خودمون پشیمونمون کرده ولی خوب این فقط بخاطر باور غلط خودمونه ولی من که قانون برانگیختگی رو ازشما یاد گرفتم با تمام عشق با احساس خوب با قانون تحسین بدور از حسادت و حسرت و احساس منفی از خوبی طرفم میگم و مطمئنم این کار در جهت بهبود روابطم پیش میره و مطمئنم به زودی یکی یکی از نتایجم مینویسم خدایاشکرت

    دریاچه ی پشت سر جیکوپ جان چه زیباست مواج و روان ،لوک خوش قدوبالا و ژزف چشم زیبا همچنان دارن از موتور سواری لذت میبرن ،خدای من جیکوپ قوی یه جوری با شما حرف میزنه انگار تویه جلسه مهمه و داره برای هیئت مدیره حرف میزنه چقد بااعتماد به نفس هستند خدای من ،استاد انگلیسی شما چقد خوب شده که همه ی این حرفها رو راحت میفهمید و بهش جوابم میدید چقد با دیدن یادگیری شما منم ترغیب شدم انگلیسی یاد بگیرم ان شالله خدایاشکرت

    وای خدای من استاد اینجا عجب اموزشی داشتید سوال بپرسید حتی اگه بلدید چون طی اموزشهای اون شخص اطلاعات خیلی مفیدی از تجربیات اون شخص میگیرید و بازم من از تعجب دهنم باز مونده پس چرا ما علامه ی دهرها کسر شانمونه سوال بپرسیم خدای من چرا ما چیزی که بلد نیستیم هم میگم بلدیم تا از کلاس و اعتبارمون کم نشه و یا اصلا رومون نمیشه بپرسیم میگم طرف حوصله نداره برامون شرح بده و چقد این باورها این قانونها اشتباه بودن و وقتی به عمقش میری همیشه با احساس بدی همراه بودن ولی ما نمیدونستیم راه اشتباه ما نمیدونستیم وقتی احساسمون بد شده یعنی داره میگه برگرد و استاد شما شاهکارید که علیه همه ی این باورها این قوانین الکی انقلاب کردید و نتیجه گرفتید و صد البته بی نظیرید که این اموزشهای اعجاب انگیز رو با ما در میان میذارید و شگفتا که من در مدار قبلیم اصلا اینها رو درک نمیکردم و بخدا صدبار تو کامنتهام اینو گفتم بازم میگم تا بیشتر برام باور پذیر میشه تا خدای نکرده روزی گول شیطان درونم رو نخورم اینکه زمانیکه وقتش برسه از محصولات استفاده کنم پولش میرسه بهاشو میدم و از راه درست نگیرمشون و وقتی وارد دوره بشم میفهممش وقتی جملات و اموزشهاتونو بشنوم درک میکنم پس اگه استاد میگه بهاشو بدید بخدا فقط بخاطر خودمونه کسیکه نتونه زندگی در بهشت رو درک کنه و ازش اموزش بگیره چطوری میتونه از فایل تخصصی که برای کلاسهای بالاتره موضوعی رو بفهمه و صددرصد میگه این اموزشها چین همش چرته اصلا پیشو نمیگیره و یک اشتباه اونو تا تاابد به بیراهه میبره یا اصلا کسایی که بدون استفاده از محصولات رایگان یهو میرن سروقت محصولات هم به نظرمن تاحدی راهشون اشتباهه چون بی بروبرگرد باید این فایلهای رایگان رو دید یا کامل درک کرد تا معانی پایه رو بفهمیم مثلا مدار چیه تکامل چیه فرکانس چیه کنترل ذهن چیه تحسین چیه و… تا بتونه در محصولات همه مطالب رو درک کنه چون فک نکنم استاد در هر دوره ای همه ی این مفاهیم رو از اول شرح بده چون در سفر به دور امریکایی کامنتهایی میخوندم که نوشته بودن چندین دوره تهیه کردن ولی اونقد پیشرفت نکردن چون مفاهمیشو درک نکردن تااینکه با سفر به دور امریکا تازه فهمیدن استاد چی میگه نمیدونم حالا ولی خوب باید یه فنداسیون درست حسابی داشت بعد رفت سراغ محصولات و من خدا رو شاکرم که هرروز دارم پایه ای از این فنداسیون میسازم تا برجم بی نظیر باشه خدایاشکرت

    پدر فوق العاده ی خانواده هم نمک میریزه و استاد میخنده ، چقد خوبه که مریم خانم با اقای مهمان تنیس بازی میکنه بدون هیچ قضاوتی هیچ احساس بدی که عیبه حالا طرف چی فکرمیکنه یا همسرم بدش میاد یا همسر اون بدش میاد و چقد این نگاه فارغ از جنسیت زیباست خدایاشکرت

    سپاس گذارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید

    از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سینا رحیمی گفته:
      مدت عضویت: 1949 روز

      با سلام خدمت همه عزیزان استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز قدردان تمامی زحمات شما عزیزان هستم امیدوارم هر جا هستید سلامت و موفق باشید واقعا نمیدونم چطوری باید احساسم رو با کلمات بیان کنم سعی خودم رو میکنم، من از همون اوایل با شما بودم در سایت عباسمنش و شاید سال ۹۰ بود که چالش هایی بوجود اومد تضاد هایی بوجود اومد دیگه سراغ سایت نیومدم تا پارسال بعد از اون تا چند روز پیش که این فایلها رو دیدم این قسمت ۲۵ و ۳۵ واقعا عاشق شما رفتار شما برخورد شما و اون خوانواده شدم به معنای واقعی کلمه یک ارتباط عمیق پر از احساس عشق محبت علاقه صمیمیت و بی آلایشی بود، سال پیش که همینطوری در خانه گذشت با چالش ها و… یادم نمیاد سال پیش خندیده باشم یا لذت برده باشم از زندگیم ولی واقعا این دو روزی که این فایل ها رو تماشا کردم حقیقتا اینقدر خوشحال بودم اینقدر حالم خوب بود که آرزوی سلامتی و موفقیت برای هر دوی شما داشتم و لذت بردم و کلی خندیدم، دیدم رویاهام باورهام آرزوهام بزرگتر شد و گسترششون دادید و بسیار زیاد از هر دو نفر شما یاد گرفتم، امیدوارم همیشه بهترین ها برای شما باشه دوستتون دارم💗

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    آرزو رضائیان گفته:
    مدت عضویت: 830 روز

    به نام تنها نیروی برتر جهان

    سلام سلام :-)

    وای که چقدرررر این آدما لذت بخش اند

    همه ی ما دقیقا میدونیم اکثر مهمونیایی که رفتیم چجوریه ، از بچگی هم هرخانواده ای یه سری قواعد رو برا دختر و پسر تنظیم میکرد که رفتیم مهمونی اینجوری باش، اونجوری نباش، دختر خوب دختریه که … پسر خوب پسریه که … یا مثلا همه خانواده ها یه موجود فرضی داشتیم به نام لولو (ایموجی خنده) که این موجود وقتی تاریک بود میخواستیم بریم بیرون ما رو میخورد :-) یا مثلا میخواستیم یه کار جدید بکنیم یه صدای جیغ بنفشی میومد که دست نزنیم که احساس میکردیم ضامن نارنجک رو کشیدیم و الان میریم رو هوا :-)

    و یه عالمه مثال که تک تک مون داریم

    خلاصه اینکه من عمییییقا از این شیوه ی فرزندپروری که دیدم کییییف کردم و لذت بردم، من عاشق این تربیت فرزندم که اجازه بدیم بچه ها تجربه کنن ، کشف کنن ، رشد کنن ، عشق کنن و لذت ببرن ، علایقشون رو انجام بدن نترسن ، سوار موتور بشن یا ماهی بگیرن دقیقا لب آب و بدون نرده ، خودشونو تجربه کنن دنیا رو تجربه کنن ، وای که اصلا عاااالیه

    دنیای بچه ها خیلی قشنگه ، من برای چیزای کوچیک هم معمولا ذوق میکنم و واکنش دیگران یه جوری متعجبه که هی بررسی میکنن ببینن این کجاش ذوق داره و حتی میخوان بیشتر تفهیم کنن که این فقط اینجور شده ها اتفاق خاصی نیوفتاده ولی خاص چیه؟! خاص چی میتونه باشه ؟ کدوم اتفاق خاص حسابه تا ما صبر کنیم براش ذوق کنیم؟ مگه هوای بهاری با نسیم و گل های رنگ رنگی که الان همه جا هستن خاص نیس؟ مگه چهره ی خندونم تو آینه خاص نیس؟ مگه بوی غذایی که مثل همیشه عالی پخته شده و تو خونه پیچیده خاص نیس؟ مگه آرامش توی خونه خاص نیس؟ و…. همشون خاص اند معلوم نیست فردا هم باشم که تجربشون کنم یا نه پس میخوام ازشون لذت ببرم با تموووم وجود، دلم میخواد بچه باشم و کودک درونمو تا همیشه زنده نگه دارم

    و اما سوال کردن ، قبلا خیلی خیلی کم در موارد اضطرار سوال میکردم یا درخواست میکردم ، ولی الان خیلی بهتر دارم میشم ، دیدم من خودم وقتی ازم سوال میکنن با کمال میل جواب میدم و توضیح میدم پس وقتی منم سوال دارم اونام با کمال میل جواب میدن و هربار امتحان کردم دیدم عههه تازه از کمال میل هم بیشتره و هرچی بیشتر سوال کنی اونا انگار شکوفاتر میشن و میخوان هرچی بلدن و تجربه دارن هم برات بگن و انگار بعد از سوال تازه رفتارشون صمیمی تر هم میشه که فکر میکنم بخاطر همین فرمایش استاده که میگن فرد احساس باارزشی میکنه از اینکه درخواستتو اجابت کنه یا اطلاعات در اختیارت بزاره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 623 روز

    به نام خداوند صمد

    درود به خانواده دوست داشتنی خودم

    ایول چه دوستای خوبی و چه

    زود ماهی گرفتن

    استاد شما همه رو عاشق پینگ پنگ کردین

    من عاشق این راحتی و لذت بردن های امریکایی ها هستم

    شما به من و همه رویا میدی و خداروشکر هدایت خداوند منو با شما دو عزیز اشنا کرد

    اره استاد بچه ها خیلی ازاد و بدون محدودیت هستن. و میشه ازشون چیزای جدید یاد گرفت و این ذوق شوق تعریف کردن قابل ستایشه

    اینکه به افراد احساس خوب و مهم بودن بدیم نکته خوبی هست و اعتماد به نفس بهش میده

    من چون دارم زبان کار میکنم برام جالب بود چطوری کلمات رو تلفظ میکنه

    پرستیژ جیکوب موقع توضیح دادن دوست داشتنی بود.

    مهاجرت به امریکا رو خیلی دوست دارم با ادم ها و فرهنگ ها و طرز فکر جدید اشنا میشم و یکی از رویاهام مهاجرت و زندگی در امریکا هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    آلا نصیری گفته:
    مدت عضویت: 2037 روز

    بسم رب العالمین❤

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایستە گل🌹

    من عاشق عکس این قسمت شدم😄

    استاد خیلی لذت بردم از این قسمت سریال واقعا فوق العادە بود.احساس میکنم خانوادە سایت بیشتر صمیمی و نزدیک تر شدیم، چندین بار وقتی داشتم ویدیو رو نگاە میکردم فقط گفتم خدایا شکرت استاد جونم ممنونم کە زندگی شیرین و بهشتی تونو با ما بە اشتراک میذارید ممنونم از خانم شایستە کە فیلم میگیرە برامون❤

    چقدر آدم های با حال و خوش ذوقن، از همون لحظە اول کە اینقدر صمیمی سلام کردید و همدیگرو بغل کردید من چقدر لذت بردم از این صمیمیت، پدر خانوادە چقدر با بچە هاش صمیمی هست چقدر لذت بردم وقتی کە با بچە هاش ماهی میگرفتند و مدام تشویق شون میکرد و براشون ذوق میکرد، کمک میکرد بهشون کە ترس هاشونو بزارن کنار و ماهی رو بگیرن همچنین مانع لذت و خوشحالی بچە هاش نمشود تا موتور سواری کنن با اینکە اون باور دیگەای بە موتور سواری داشت واقعا آفرین دارە این نوع سبک تربیت👍

    لذت بردم از این همە احترام و عمل کردن بە فرهنگ ما کە وقتی میریم داخل کفش هامونو دربیاریم👍

    چیزی کە همیشە توی همەی ویدیو ها برام جلبە توجە اینکە وقتی با دوربین فیلم میگیرید هیچکس یهویی عوض نمیشە همە براشون خیلی عادی هست و کارشونو میکنن حتی وقتی بفهمن دارید فیلم میگیرید خیلی هم ذوق میکنن و شاد تر میشن🙃❤(فراوان میخوام از این راحتی)

    واقعا توی بیشتر ویدیو ها دیدم کە همەی آدم ها با هر سن و سالی کلی ذوق میکنن برای همە چیز و شادی خودشونو نشون میدن و برای همدیگە ذوق میکنن هم دیگە رو تشویق میکنن در لحظە زندگی میکنن در واقع همیشە کودک درونشون فعالە و اگر کودک درون فعال باشە احساس خوب داری و احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب😍

    منم از اون سری آدما هستم کە همیشە از هر چیزی سوال دارم و میپرسم و تا جوابشو پیدا نکنم ول کن نیستم همیشە دوست داشتم این حس کنجکاوی درونم فعال باشە واقعا این حس باعث میشە اعتماد بە نفسم برە بالا😄

    آخە من عاشق اون زیبایی هاشون شدم چقدر پسر های زیبایی بودن دوست دارم یە روز ببینمشون و کلی لپ شونو بکشم بە خصوص مال یعقوب خودمونو😁❤

    چقدر خوشحال میشم وقتی میشنوم یکی استقال مالی داره و هر چی بخواد میتونه بخره مثل RV😊

    این میز پینگ پونگ چقدر برامون لحظه های خوبی رو درست کرده خدایا شکرت❤

    استاد آخر فیلم وقتی دیدم اینقدر با صبر و حوصله به یعقوب گوش میدادید و اعتماد به نفس بچه رو بیشتر و بیشتر میکردید من فقط تحسین تون میکردم و میگفتم این درسته و همچنین توضیحات تون هم کلن تکمیل کنندش بود💗

    و در آخر وقتی دوست عزیز استاد گفت:

    Abasmanesh is the famous famous Iranian person man and my good friend😉

    حرف دل منو زد😄

    دوست تون دارم بخدا هر روز کلی شور و شوق دارم که امروز قسمت دیگه سریال در بهشت چه ماجرا، درس و زیبایی داره برامون🤗

    Love u❤

    ۲۸ اردیبهشت ۹۹😍

    AlA❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    مرضیه پری پور گفته:
    مدت عضویت: 2736 روز

    به نام هدایتگر وهاب

    سلام

    « ببین چه همزمانییییی، باورت میشه»

    فایل این قسمت با این جمله عاالی و پر هیجان شروع میشه، چقدر ما از این دست همزمانی ها در زندگی مون داشتیم؟ خیلی‌ خیلی زیاد، خدا رو بابت تک تک شون سپاسگزارم.

    خوب، موضوع این قسمت مهمانی هست، بریم ببینیم قراره چه زیبایی هایی رو ببینیم و چه درس هایی رو یاد بگیریم، ان شاالله.

    چقدر ذوق می کنین، از دیدن مهموناتون، و همچنین اونا از دیدن شما، چقدر انرژی خوب و مثبتی از این رابطه احساس می کنم . خدا رو شکر

    استاد عزیزم هم این همزمانی رسیدن رو تایید و تحسین می کنن و از اومدن مهمونشون با چهارتا پسراش ابراز خوشحالی می کنه و میگن که منتظر اتفاقات خوب هستن.

    ماشاالله به دوستتون استاد، چهارتا پسر، توی ذهن من یه لحظه اومد یعنی چهارتا هیولای ماداسگار ویرانگر و شلوغ کار، و صد البته که کاملاً ایمان دارم در پایان این قسمت، کاملاً نظرم تغییر کرده و اونا رو چهارتا نعمت بی نظیر خواهم دید ، به خاطر درس هایی که از نگاه مثبت بین و زیبا بین شما خواهم آموخت.

    خدا رو شکر برای این همه ثروت در زندگی شما و برای داشتن همچین ملک بزرگ و راحتی که هم مطمئناً به مهموناتون خوش می گذره، هم به خودتون و هیچ نگرانی هم بابت رفتن سر و صدا به خونه همسایه ها ندارین ، یکی دیگه از دلایل داشتن چنین بهشتی برام واضح تر شد و این خواسته برام جذابتر و لذت بخش تر ، خدا روشکر.

    استاد حالا درک بهتری پیدا کردم از اینکه میگین ما با ثروتمند شدنمون تاثیر مثبتی هم توی زندگی بقیه می ذاریم و به اونا هم انگیزه می دیم، که ثروت من بشن ، ممنونم برای این فایل‌های بهشتی و پر از درس از بهشت زیباتون.

    خدای من به محض رسیدن رفتن سراغ ماهیگیری و لذت بردن و کیف کردن. حالا ما می ریم مهمونی یکی دو ساعت طول می‌کشه تا کلی به هم احوال پرسی کنیم و تعارف کنیم تا یخمون آب شه.😂😂😂

    استاد وقتی گقتین چندین و چند قسمت در مورد این موضوعه کلی ذوق کردم، خدا روشکر ، چون دیدن این تجربیات و این سبک از روابط کلی می تونه خواسته ها رو برای ما واضح کنه، کلی رفتار ها و باورهای خوب جدید برامون بسازه، ان شاالله.

    چه ماهی هیولایی هم گرفت، استاد این ماهی های شما از بس شکمو هستن و اونجا هم امنیت داشتن و راحت بودن ، کلی حال و لذت می دن به مهوناتون، اینا هم که عاشق ماهیگیری، ۱۰۰٪ کلی بهشون خوش می گذرد و چه لذتی برای میزبان بالاتر از این که مهموناش خوش باشم و لذت ببرن.

    خداای من، یهو، خدا جونم بهم الهام کرد که پس ببین من که میزبان تو هستم در این جهان، چه لذتی می برم از شاد بودن و لذت بردن تو از زندگی، عاشقتتتتم خدا جونم که هر لحظه داری منو وابسته تر و محتاج تر فقط به خودت می کنی. آرام جانم

    خوب رفتیم برای بازی پینگ پنگ دو تا از داداشا، یعنی من عاشق اون پسر کوچیکه شدم که اون ور فارغ از همه جا داره با اون صندلیه می چرخه.

    چقدر عالی که بچه ها هم به پینگ پنگ علاقه داشتن و هر روز بازی می کردن به جای دیدن تلویزیون و یا ور رفتن با گوشی و تبلت، و چقدر عالیه که اینقدر اونجا راحت بودن که چند روز موندن. و اون همه هم نوشیدنی و خوراکی با خودشون آوردن. چقدر راحتن خدا رو شکر.

    خانم شایسته نازنینم سلاااااااااااام، خدا رو شکر که جلوی دوربین اومدی و ما دیدیم روی ماهت رو عزیزززززززم 😘😘😘

    لوک پانزده سالشه!!؟؟ ماشاالله چه قدی، خدا روشکر. چقدر عالیییییییه که بچه ها می تونن از ۱۵ سالگی گواهینامه رانندگی بگیرن، چقدر قوانین در این کشور عالی و راحته.

    استاد عزیزم که حسابی با موتور اون بچه ها رو چرخونه و کلی لذت بردن.👏👏👏

    استاد ان شاالله ما هم مهمونتون بشیم این‌قدر با شما خوش می گذره، این خواسته هم الان واضح شد برای من ، کلی حسم رو از تصور کردنش خوب کرد. ما هم اصلأ به خاطر شما ، کفشامون رو بیرون در میاریم به خدا 😉

    خدا رو شکر که دوستانتون هم ثروتمند و موفق هستن، قانون ثابت میگه افرادی که در یک مدار هستن، کاملاً هم فرکانسن با هم و من هم ایمان دارم هر وقت از نظر مالی پیشرفت کافی رو داشته باشیم ،مهمون و میزبان شما میشیم ان شاالله.

    آفرین به این بچه‌ها که اینقدر با اعتماد به نفس و مودبانه درخواستشون رو میگن و آفرین به پدر و مادرشون که به اسم آداب و تربیت کنجکاوی مقدسشون رو سرکوب نکردن و آفرین به شما استاد عزیزم که اینقدر دل به دل اونا می‌دین و خواسته هاشون رو پاسخ مثبت می دین.👏👏👏

    آفرین به بچه‌ها که اینقدر مودبن، اینقدر با هم خوبن، و اینقدر عالی با هم همکاری می کنند و اینقدر در لحظه زندگی می کنند. خدا رو شکر برای درس هایی که میشه از بچه ها گرفت.

    خدای من چه طعمه های هیولایی، کلی میشه ماهی گرفت.

    چه ذوقی می کنند بچه ها وقتی ماهی می گیرن و چقدر عالیییییییی باباشون تحسین و تشویق شون می کنه و عزت نفسی به اونا القا می کنه. و چقدر راحت دوباره اون ماهی رو در دریاچه رها می کنند.

    چه درس بزرگی داشت این قسمت، با سوال پرسیدن با بچه‌ها و دیگران ، به اونا احساس ارزشمندی، عزت نفس و خودباوری بدیم وخودمون هم آگاهی های بی نظیری دریافت کنیم.

    ممنونم استاد عزیزم برای این فایل فوق العاده و این همه سخاوتتون در به اشتراک گذاشتن این فایل ها با ما.

    خدا جونم برای اینکه دیدن این فایل، لذت بردن از اون و دریافت این همه درس رو روزی من کردی و مرا در این مسیر صحیح پر از خیر و برکت ثابت قدم نگه می داری، سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم 💖

    از تنها فرمانروای جهانیان برای همگی مان بهترین‌ها را آرزومندم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      علی اکبر شفیعی گفته:
      مدت عضویت: 1715 روز

      مرضیه عزیز چقدر این جمله حال من را دگرگون کرد

      الهامی که خدا به من میگه من که میزبان تو هستم در این جهان چه لذتی میبرم از شاد بودن و لذت بردن تو از زندگی

      فوق العاده بود

      سپاسگذارم

      و سپاسگذار خداوندم که این جمله را بهت الهام کرد 🙏🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2736 روز

        سلام دوست خوبم

        خدای هدایتگرم را سپاس

        که دقیقا زمانی که ما به شنیدن جمله ای نیاز داریم ما رو به اون هدایت می کنه.

        ما مهمان خداییم و خدا میزبان ماست و اومدیم تا فقط از مهمونی مون لذت ببریم .

        منم از شما ممنونم که دست خدا شدی برای تکرار این باور عالی.

        از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را برایتان خواستارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مرضیه پری پور گفته:
    مدت عضویت: 2736 روز

    به نام تنها فرمانروای جهانیان

    سلام

    من دوباره سراغ این قسمت اومدم، طبق ایده ای که خداجونم بهم الهام کرد چند بار دیگه این فایل رو دیدم و تمام ۴۶کامنت لایک شده تا الان، این قسمت رو با دقت خوندم و نکته برداری کردم.

    خدا رو هزاران مرتبه سپاسگزارم که به این ایده عمل کردم، استاد عزیزم من چند وقتیه که بهم الهام شده که در مورد فرزند پروری و شیوه صحیح رفتار با کودک تحقیق کنم و خدا رو شکر که آگاهی های زیادی کسب کردم و به آنچه که درک کردم عمل کردم و ان شاالله با گرفتن نتایج بهتر و طی کردن تکاملم اونو در اختیار افرادی که به این موضوع علاقمند هستن قرار می دهم، تا ان شاالله دست خدا باشم برای رساندن خیر بیشتر به دیگران و رشد و گسترش بیشتر جهان.💖💖💖

    نکات مهمی که با انجام ایده ام و با دقت در رفتار های بچه‌ها و پدر خانواده در این فایل درک کردم رو در اینجا به عنوان ردپا به یادگار می گذارم. ان شاالله💖💖💖

    اینا می تونن به عنوان خواسته یا ویژگی جدید ایجاد بشن و یا حتی تقویت بشن:

    ۱_ بچه‌ها با عشق موقع آمدن مهمانها​ با سلام و مودبانه و با مهر و محبت به استقبال مهمانان بیایند.

    ۲_ بچه‌ها با احساس خوب موقع رفتن به مهمانی با روی باز و با احترام و شادی با صاحبخانه برخورد کنند.

    ۳_بچه ها با هم دیگه بازی های پر هیجان رو انجام بدهند بدون داد و فریاد

    ۴_ والدین از رفتارهای بچه‌ها شون اطمینان داشته باشن و به اونها آزادی عمل بدهند .

    ۵_ والدین برای تفریح و لذت بردن خودشان اهمیت و ارزش قائل بشوند و وابسته و پیگیر و درگیر رفتارها و کارهای بچه‌ها نباشن.

    ۶_بچه ها در کارها و لذت بردن، نوبت رو رعایت کنند و از لذت بردن دیگری لذت ببرند.

    ۷_ بچه‌ها با احترام و عشق برای انجام دادن نوبتی تفریحات و بازی ها به توافق برسند.

    ۸_به عنوان والدین وسایل بازی و تفریح فرزندمان را در خانه فراهم کنیم.

    ۹_ برای بازی کردن و لذت بردن با بچه‌ها مون وقت بذاریم.

    ۱۰_ بچه‌ها موقع وارد شدن به مکانی به قوانین آن مکان احترام بگذارند.

    ۱۱_بچه ها مودب باشند و به قوانین حاکم بر هر خانه ای احترام بگذارند.

    ۱۲_ جلوی کنجکاوی مقدس بچه‌ها را به اسم آداب و رسوم نگیریم.

    ۱۳_ورای آداب و رسوم و عرف جامعه کاری که درسته رو انجام بدهیم و به بچه‌ها مون هم اینو یاد بدهیم.

    ۱۴_بچه ها موقع صحبت کردن دیگران سکوت کنند و به احترام اون فرد آرام باشند.

    ۱۵_ بچه‌ها مودبانه در خواست کردن​ رو یاد بگیرن و هر چی که دوست داشتن رو مودبانه درخواست کنند.

    ۱۶_ بچه‌ها خواسته های خودشون رو سرکوب نکنند و با اعتماد به نفس و احترام فوق العاده درخواستشون رو بگن.

    ۱۷_ بچه‌ها هر چیزی رو می بینند و در موردش کنجکاو هستند مودبانه بپرسن، می تونیم از این استفاده کنیم؟ می تونیم اینو ببینیم! می تونیم اینو تجربه کنیم؟

    ۱۸_بچه ها با هم ارتباط خیلی خوبی داشته باشند.

    ۱۹_ بچه‌ها با هم همکاری داشته باشند.

    ۲۰_بچه ها با هم دوست و رفیق و صمیمی باشند.

    ۲۱_ بچه‌ها بهم کمک کنند.

    ۲۲_به کنجکاوی بچه‌ها و اینکه دوست دارند چیزهای جدید رو امتحان کنند احترام بذاریم.

    ۲۳_بچه ها از همه چیز لذت ببرند و در لحظه زندگی کنند.

    ۲۴_ذهن مان موقع توجه به بچه‌ها آزاد باشه ، چون می تونیم خیلی چیزها از بچه‌ها یاد بگیریم.

    ۲۵_آزاد اندیش باشیم و رها باشیم و در لحظه زندگی کنیم ، اینها رو می تونیم از بچه ها یاد بگیریم.

    ۲۶_ بچه‌ها به خودشون و به بقیه عشق بورزند، بدون هیچ قضاوتی.

    ۲۷_جای تغذیه و مواد خوراکی رو به بچه‌ها نشون بدیم، تا هر وقت هر چیزی را خواستند و میلش را داشتند رو بخورند.

    ۲۸_جایی با بچه‌ها مهمونی بریم که ه رودربایستی نداشته باشیم و خودمون و بچه‌ها اونجا راحت باشیم.

    ۲۹_به بچه‌ها اجازه تجربه چیزهای جدید را بدهیم.

    ۳۰_ بچه‌ها را برای موفقیت های حتی به ظاهر کوچیک تحسین و تشویق کنیم.

    ۳۱_به بچه‌ها شجاعت و باور توانایی انجام کارها را بدهیم.

    ۳۲_در تجربیات جدید همراه و مشوقشان باشیم آن

    ۳۳_ تحت هیچ شرایطی به بچه‌ها احساس گناه در مورد دیگران و طبیعت را ندهیم.

    ۳۴_از موفقیت ها و بازی های بچه‌ها فیلم بگیریم و با تحسین بهشون نشون بدیم.

    ۳۵_ با عشق و آرامش شیوه صحیح انجام کارها را به بچه‌ها آموزش بدهیم.

    ۳۶_برای بازی ها و تفریحاتی که همه بچه‌ها به انجام اون علاقه دارند ، شرایطی را فراهم کنیم که هرکدام ابزار و وسیله مورد نیاز اون بازی یا تفریح را داشته باشند. مثل لنسر ماهیگیری که به تعداد بچه‌ها بود.

    ۳۷_ اگر می بینیم فرزندمان به چیزی علاقمند شده و به انجام تجربه ای علاقه نشون میده، حامی اش باشیم و مشوقش باشیم و اجازه بدهیم که اون کار رو تجربه کته، حتی اگر مخالف اعتقادات کهنه ما باشه یا مورد علاقه ما نباشه.

    ۳۸_ بگذاریم بچه ها هیجان و شور و شوقشان رو از انجام کارها و تجربیات جدید و موفقیت هاشون نشون بدهند و ما هم در شادی آنها سهیم بشیم. و تشویق شان کنیم.

    ۳۹_احساس شور و شوق را حتی برای چیزهای کوچک در درونمان ایجاد کنیم.

    ۴۰_بچه ها را تشویق کنیم در مورد چیزهای مورد علاقه شون صحبت کنند، هم آگاهی و اعتماد به نفس اونا بیشتر میشه و همچنین ما کلی چیز جدید یاد می گیریم.

    ۴۱_ به تفاوت های بچو به شخصیت منحصر به فرد شون احترام بذاریم.

    ۴۲_ به سوالات بچه‌ها با احترام و با شور و شوق پاسخ صحیح بدهیم.

    ۴۳_ به بچه‌هایاد بدهیم به خواسته های همدیگر احترام بذارند.

    ۴۴_ به بچه‌ها احساس مهم بودن و احساس ارزشمندی بدهیم.

    ۴۵_ با گوش دادن به صحبت های بچه‌ها در مورد توانایی های مورد علاقه شون، و تحسین و تشویق کردنشان این احساس را بدهیم که تو یک توانایی فوق​ العاده داری.

    ۴۶_در موقع صحبت کردن بچه‌ها این احساس رو به اون القا کنیم که تو داری چیزهای با ارزشی به من یاد می دهی.

    ۴۷_ با سوال پرسیدن از بچه‌ها اونا احساس ارزشمندی می کنند.

    ۴۸_ وقتی با شور و شوق از بچه ها در مورد موضوعات که در موردشان علاقه و اطلاعات دارند، سوال بپرسیم، چیزهایی اون بچه ها توضیح می دهند و اطلاعاتی در اختیار ما قرار می دهند که شاید هیچ وقت ما با مطالعه و از راه‌های دیگه اون اطلاعات رو نتونیم کسب نکنیم.

    ۴۹_ ما به عنوان والدین، خودمان از زندگی و لحظه ها و تفریحات لذت ببریم.

    ۵۰_ و مهم تر از تمام اصول و روش های تربیتی و مزایای آنها یادمون باشه که اولویت اول زندگی مان خودمان هستیم و باید بیشتر همه چیز روی خودمان کار و سرمایه گذاری کنیم.

    این ۵۰ مورد ، موضوعات و نکات مهمی بود که من از توجه و تمرکز گذاشتن روی این فایل درک کردم.

    و با انتشار اونا امیدوارم خودم درکم و عامل بودنم بیشتر بشه و خدمتی به رشد و گسترش جهان کرده باشم ، ان شاالله.

    خدا جونم عاشقتتتتم 💖💖💖

    شکرت 💖

    شکرت 💖

    شکرت 💖

    استاد عزیزم ، خانم شایسته نازنینم هر چقدر بابت سخاوتتون از به اشتراک گذاشتن این فایل ها بگم و تشکر کنم بازم کمه، خیلی خیلی خیلی ازتون ممنونم عزیزانم 💖💖💖

    خدا جونم برای اینکه دیدن چند ده باره‌ی این فایل و دریافت این همه آگاهی و نکته های عالی را روزیم کردی سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم 💖💖💖

    در پناه خدا، شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    روح انگیز پورمحمدی گفته:
    مدت عضویت: 1926 روز

    به نام خدای زیبایی ها

    خدایا باورم نمیشه بالاخره یه فایل فقط وفقط مختص خودم اومده روی سایت خدایا شکرت

    من انقدر خوشحال وذوق زده هستم که حد نداره یه نمونه کاملا ایده ال من ازروابط بچه ها همونهایی که من همیشه تجسم میکنم

    من خداروشکر سه تاپسر خوشگل وپرانرژی دارم

    یعنی تا مهمونا رودیدم گفتم واییییی اینا ماییم رفتیم خونه استاد مهمونی اصلا بچه ها دقیقا رفتن سراغ کارهایی که پسرهای من وقتی فایلها رومیبینن میگن ماهم دوس داریم اونجا انجام بدیم واقعا چقدر میشه خواسته ها انقدر زود اجابت بشن خدایا شکرت

    اصلا دوس داشتم بودین ومیدیدن پسرهای من دور مبایل من جمع شده بودن همش باشور شوق میگفتن اااامامان رفتن سراغ ماهی ها پسر بزرگم میگفت مامان موتورو برداشتن همون که من گفتم اگه سوارش بشن اینجوری بشه خوبه اخه پسر بزرگه هم سوارشده بود دقیقا اصلا یه وضعیییییی خدایا شکرت بخاطر دیدن این زیبایی ها

    حالا بریم سراغ نکاتی که درک کردم

    ۱. اولین نکته توهمزمانی ورود میزبان ومیهمان که دقیقا منم همیشه اینجوری استقبال میکنم ودیدم خیلی ها استرس میگیرن عالی بود

    ۲.سیراب بودن بچه ها از ثروت و اون اشباح شدنشون کاملا مشهود بود واین باور رو درمن ساخت که اگه ثروتمند باشم میتونم بهترین امکانات رو داشته باشن و وقتی میریم جایی استرس نداشته باشم که نکنه جوری رفتار کنن یا حسرت بخورن بلکه مثل این بچه های پرانرژی ذوق کنن واون حس سپاسگزاری وشوق باشه توچشمهای بچه هام وهمونم انتقال بدن به همه خدایا شکرت بخاطر ثروتی که داریم ولی یاد گرفتم همیشه برای بهتر شدن وثروتمند شدن محدودیتی نیست

    ۳.نکته بعدی درمورد پدر این خانواده پرانرژی بودن که کاملا رفتارهای توحیدی ایشون درمورد بچه ها وازاد گذاشتن اونها کاملا نظر منو جلب کرد اون ترسهایی که همیشه با شوهر من همراهه مواظب باش بچه نیفته نره سمت اب وای موتور سوارشد نیفته وکلی ازاین صحبتها که باعث میشه همیشه باهم بحث کنیم چون من کاملا ارام و اعتماد دارم به خدا وهرچقدر بهشون میگم میگن شما بی احتیاطین وهمیشه وقتی تذکر میدن من گوش ندم اون اتفاقه میفته ومیگن دیدی دیدی گفتم حالا من هرچی توضیح میدم شماخلقش کردی قبول نمیکنن یعنی عشق کردم یکی مثل من که سه تابچه کوچیک دارم فکر میکنه عمل میکنه وراحته خدایا هدایت کن منم بتونم حالا که همچین دیدگاهی دارم بتونم بمونم رواین دیدگاه

    ۴.نکته بعدی مهربانی این فرزندان باهم بود که من همیشه به بچه ها میگم همدیگه رو دوس داشته باشین خیلی لذت بردم درحدی که دوس داشتم اون پسر بزرگه روبگیرم بغلم محکم بوسش کنم خدایا شکرت الگو کاملتری دیدم وخدایا شکرت فرزندان من باهم مهربانن و میخوام یه پله بالاتر باشن

    ۵. نکته بعدی راحت واسوده بودن مریم جانه اصلا شما ماهین چقدر ما خانم ها وقت وانرژی ذهنی میزاریم برای حاظر شدن یا جابه جایی وسایل برای اومدن مهمون منم جدیدا دارم کم کم اینجوری میشم بادیدن الگوی مثل شما و الان دیگه فکر میکنم کامل درک میکنین چهارتا پسر بچه میتونه چقدر کار بتراشه 😁الان کامل منو درک میکنین فکر کنم😊😊

    ۶. نکته بعدی به چالش کشیدن استاد با جکوب عزیز بود خیلی شبیه پسر دومه من رضا بود این بچه اونم اعتماد بنفس بالایی داره هم خیلی بیشتر همه اونو دوس دارن چون خیلی راحته وهمیشه خودشه من همیشه بزور برلش شلوار لی میپوشونم همیشه دوس داره لباسی بپوشه که راحت باشه وهمینجور خیلی توجمع بلده ازدونسته هاش صحبت کنه ولی اینکه شما گفتین ازبچه ها سوال میکنین بااینکه خودتون کاملا میدونین خیلی یاد گرفتم که منم اینکارو انجام بدم چون هم باعث میشه عزت نفس بچه هابالا بره هم همیشه دنبال یاد گرفتن باشن تا بتونن سناریوه بهتر ومتنوعی ارائه بدن خیلی ایده گرفتم سپاسگزارم

    ۷.نکته بعدی راجب فروتنی و بزرگ منشی شما بود که گفتین ایشون ازشما ماهرتر هستن واینکه جا برای پیشرفت وبهتر وبهتر شدن توزندگیتون همیشه باز میزارین ویاد گرفتم ازشما هرچقدر بهتر باشم باید سعی کنم هرروز یه ورژن جدید و باقابلیت بهتر ازقبل خودم نه به نسبت دیگران بهتر دیروز خودم رو ارائه بدم

    ۸.نکته بعدی این بود که تاحالا اینجوری به ثروتمند شدن نگاه نکرده بودم که باعث میشه خیلی راحت رفتار کنی معذب نباشی واسترس نگیری که نکنه کاری کنم یا چیزی دست بزنم وبدبشه بلکه وقتی ثروتمندباشم میتونم هرجایی چیز جدیدی دیدم خودم یا خانواده ام خیالم راحت باشه که میتونم و خیلی راحت بتونم اون خواسته روعملی کنم وسپاسگزار باشم درهمه لحظات که توانش رو دارم

    ۹.یه چیز جالب هم که خیلی نظر منو جلب کرد لذت بردن از ماهیگیری بچه هابود که جوری میدونن چجوری خوش بگذرونن که خودشون روبه چالش میکشن مهارت کسب میکنن وبعد ماهی رو رها میکنن چون لذتش روبردن ومیدونن چجوری به طبیعت احترام بزارن و همیشه قدر نعمتهایی که دارن رو میدونن خدایاشکرت خیلی لذت بردم

    ۱۰نکته بعدی اینکه ادم میتونه با تغییر فرکانسش ادمهایی روجذب کنه که دوس داره باهاشون در تعامل ورفت وامد باشه واین قابلیت روداره که هر رابطه ای اذیتش میکنه فقط روخودش کار کنه تاجهان خیلی طبیعی اونها روازشما دور میکنه وادمهایی جذب شما میشن که باشما هم فرکانسن این بهترین قانونه و عمل کردن بهش میتونه همچین لذت وصف ناپذیری باشه واینه اون پاداشی که خداوند داده به بندهای موحدش

    من خیلی درس گرفتم خیلی ایده گرفتم خیلی زیاد حس کردم این فایل فقط وفقط مختص من بود عین یه کادو ذوق کردم سپاسگزاری کردم ایده ال من برای بزرگ کردن سه فرزند پرانرژی خدایا کمکم منم بتونم اون ارامش واون رهایی رو تجربه کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: