سریال زندگی در بهشت | قسمت 252

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار عبدالله عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

بنام الله یزدان پاک، خداوند مهربان و زیبا

سلام گرم خدمت همه عزیزان زندگی در بهشت

سلام گرم تر خدمت استاد عزیز سید حسین عباس منش و بانو شایسته و میهمانان رامتین و سمی

اولش که فایل رو باز کردم ببینم ، یه مقدار هنگ کردم ، ادیت فیلم اینقدر عالی شده بود که فکر کردم سریال Lost رو دارم میبینم ، بسیار زیبا کار شده بود. تفاوت را از همون اول میشد فهمید ، خلاقیت مشهود بود ، بدون هیچ صحنه اضافی ، خلاصه و مفید ، خدایی تحسین میکنم این همه عشق به کار ، فکر میکنم تکامل طی شده ، و به پله های آخر می رسیم.

۱- صحنه اول از بیرون در ورودی خانه : تصویر ماشین ، براونی در حال آفتاب گرفتن ، مرغ و خروس ها در حال دویدن ، آفتاب زیبا ، پرنده ای پرواز کنان در پرادایس ،هوای خوب و آسمان صاف (یک زندگی رویایی ، بدون دغدغه ، بهشت واقعی )

۲- صحنه دوم مرغ و خروس و گنی هایی که منتظر غذا هستند (برای بدست آوردن هر چیزی باید بهای آن را پرداخت، باید هزینه کرد ، وقت گذاشت ، تمرین کرد ، ادامه و ادامه تا به نتیجه دلخواهمان برسیم )جوجه هایی که تا همین دیروز تازه از تخم بیرون آمدند ، محصول میدن ، غذا میخوان

۳- صحنه سوم : بره ها و بزهایی که مشغول غذا خوردن هستن ، از درختان زائد تغذیه میکنند(از هر چیزی میشه سود گرفت ، مهم اینه که فکرمون رو به کار ببریم ، هدف داشته باشیم )

۴- صحنه چهارم : صحبت میهمان سریال زندگی در بهشت ، چقدر با احساس صحبت میکنن ، چقدر سبک و چقدر روح لطیفی دارن ، قطعا ایشون و همسرشون تاثیر گرفتن از دوره های استاد و تفکرشون اونها رو به اینجا کشونده ، ما با افکارمون آیندمون رو می سازیم ، ایران ، فنلاند ، امریکا ، مسیر خوشبختی ، با پرورش ذهن و افکار ، خیلی ها چنین حسی را ندارن ، حتی کسانی که به زحمت به امریکا یا اروپا رسیده اند ، باید این ذهن رو ساخت ، درستش کرد ، منفی گرایی دشمن احساسات است . فرقی نمیکنه زن باشی یا مرد ، هر کس به هر چیزی که میخواد با عشق میرسد ، یک زن میتواند از یک مرد بهتر کارهای سخت رو انجام دهد ، عشق میخواد

۵-صحنه پنجم : خانم شایسته و آقا رامتین و همسرشون در حال حذف درختانی که به نظر می آمد فضای زیادی را اشغال کرده بودند (من فکر میکنم اینکه انتظار یک هوای آفتابی در فنلاند داشتن و رسیدن به آن در پرادایس و انتظار من به یک هوای ابری و رسیدن آن همین الان، چه چیزی را به من آموزش میده ؟ انسان ها همیشه خواسته های خاص آن محیط دارند ، اگر من مهاجرت کنم ، قطعا خواسته های دیگری خواهم داشت ، خواسته های جدیدی که هیچ وقت حتی خوابش رو هم نمیدیدم ، یک انسان میتونه یک جا انتظار هوای ابری داشته باشه در یک سرزمین خشک ، یا در یک منطقه اروپایی منتظر یک آفتاب گرم باشه، ما همیشه دنبال نداشته هایمان هستیم ،این درختان زائد آرزوی خیلی از ماست که اطرافمون باشه ، از نظر من هر چیزی زیبایی خودش رو داره ، این ما هستیم که باید زیبایی رو ببینیم ، یاد بگیریم شکر گذار باشیم ، از هر محیطی که هستیم لذت ببریم ، و خدا رو به خاطر داشته هایمان سپاسگزاری کنیم)

۶- صحنه ششم ، تخم مرغهایی که بعد از دو روز مرغ ها گذاشتن ، و چقدر لذت بخشه این صحنه ها ، با دست خودتون اون ها رو تجربه کردید و به خونه میربید.

۷- صحنه هفتم : تعریف وقایعی که گذشت ، خرابی ماشین ، یا بهتره بگیم هدایت پروردگار به سمت بهترین ها

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

127 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «هما ی سعادت» در این صفحه: 1
  1. -
    هما ی سعادت گفته:
    مدت عضویت: 1811 روز

    سلام به خدای هدایتگرم ، سلام به بهترین خدا که نه در دنیای بیرون از من ، بلکه در قلب من هست و پیوسته من را به سوی آنچه می خواهم هدایت می کند .

    سلام به شما استاد عزیزم و سلام به شما مریم خانم شایسته و معرکه ام …

    سپاسگزارم از شما که بی نهایت الگوی خوبی بودید و چقدر خوب هست که این ها را به تصویر می کشید و ما لذت می بریم و باورهای درست جایگزین باورهای غلط می شود…

    از مهمان جذابتون سپاسگزارم که اینقدر زیبا صحبت کرد و زیبایی ها را توصیف کرد و جملات ایشان پر از درس بود . نگاهش پر از درس بود . آرامش این زوج دوست داشتنی پر از درس بود . احساس خوبشون پر از درس بود. و دیدن جزئیات و شوق و ذوقشون برای زیبایی ها پر از درس بود . جسارتشون پر از درس بود . لذت بردنشون از لحظه لحظه های زندگی و ایمان به این که هر اتفاقی برای مومن بیفتد سرانجامش خیر هست …

    شرایط ما را محدود نمی کند ، نگاه ما ، ما را محدود نمی کند …

    مریم جونم ، دوست خوبمون حرف خوبی زدند ، شما دارید به تنهایی این کارخانه ی زیبا را به بهترین شکل اداره می کنید و کار می کنید و چه نظم تر تیبی و همه ی کارها در بهترین زمان خودش انجام می شود و کارهاتون را با نهایت صبر و آرامش می دهید … مهم تر از همه لذت می برید و احساس خوبی دارید. با عشق انجام می دهد . نه غرزدنی وجود دارد و نه احساس ناتوانی و نه هیچ چیز دیگر …

    باور اینکه من توانا هستم و خدا برای من کافی هست و خداوند برای من کافی هست و او من را هدایت می کند .

    خداوندم من را هدایت می کند و او برای من کافی هست و من به کسی وابسته نیستم ، می دانم، می توانم خودم کارم را به خوبی انجام بدهم . من توانایی اش را دارم و من قدرتش را دارم . و من جسارت انجام کارها را دارم …

    کی گفته که من نمی توانم کار فنی انجام بدهم و یا اینکه درخت ها رو ببرم و یا اینکه تنهایی برم خرید و کی گفته حتما باید با یکی بروم مسافرت و یا اینکه تنهایی نمی توانم توی این مزرعه ی به این بزرگی زندگی کنم .

    من انسان ،اشرف مخلوقاتم ، روح خدا در من دمیده شده و خداوند به من بی نهایت قدرت و توانایی داده و من به اندازه ای که باور کنم توانایی دارم …

    من کارهایم را خودم انجام می دهم . و ایمان دارم که خداوند هم در جهان بیرون من و هم در قلب من هست و پیوسته چه در کارهای کوچک و چه در کارهای بزرگ هدایتم می کند .

    دوست دارم به خودم تعهد بدهم ، مهدیه ی عزیزم تو هم می توانی ، اگر خانم شایسته توانسته و یا هر انسان دیگر ، تو هم می توانی …

    مهدیه ی عزیزم ، باورهای تو زندگی تو را می سازد و هیچ کس و هیچ شرایطی ، تو را محدود نمی کند،

    فرکانس های مثبتی که به جهان می فرستی به شکل پاسخ های مثبت دریافت می کنی ، دوست دارم به خودم بگویم ، تو هم خواهی دید ، زیبایی های جهان اطرافت هرروز و هرروز بیشتر می شود و چقدر تجسم زیبا و شگفت انگیز بود دیدن مه روی دریاچه و لذت از هوایی که سرد هست و دلنشین هست و تو کیف می کنی …

    مریم جونم شما را از نزدیک احساس کردم و لبخند شما را ، از پشت چشم دیدم …

    چقدر لذت بخش بود جمع کردن تخم مرغ ها و بوییدنشون و لذت دست گرفتنشان و احساس گرمای این تخم مرغ ها …

    و بازی با مرغ ها و گوسفند ها و دیدن غذا خوردنشون و ریلکس کردنشون توی فضای بازی و آزادی که دارند …

    مریم جون چه باور زیبایی در وجودمان شکل گرفت ،

    هیچ کاری سخت نیست ، هیچ کاری سخت نیست و انسان از انجام کاری رنج نمی برو، مگر اینکه باورهایی بسازد که او را رنج بدهد .

    کی گفته کارهای کشاورزی سخت هست ، وقتی که تو احساس خوب را و عشق را در وجودت پیدا کنی و توجهت به زیبایی ها باشد ، می تونی از انجام هر کاری لذت ببری و پیوسته و مرتب هدایت بشوی تا کارها را آسون تر و با لذت انجام بدهی …

    انسان مومن لذت می برد ، از کار کردنش ، نفس کشیدن ، ریلکس کردنش ،

    هرکار مومن ، سرانجامش برای او خیر است و او از هر لحظه اش لذت می برد و آرامش را در همه حال تجربه می کند.

    ایمان دارم که خداوند روزی رسان من هست و چون روح خدا در من دمیده شده پس من هیچ وقت مریض نمی شوم . و همیشه احساس سلامتی می کنم و بدنم به بهترین شکل انجام میدهد و انسانهای خوب و دستان خداوند از راه می رسند و به من خیر و برکت می رسانند . و با نهایت عشق خدمت می کنم و خدمت می کنند . از بودن در کنارشان لذت می برم و از بودن در کنارم لذت می برند.

    و بهشت در همین حوالی هست و در قلب من …. و نه در جایی دور دست و دست نیافتنی …

    و من مهدیه، لایق بهترین ها هستیم و همانگونه که هستم، لایق تجربه ی بهترین ها را خواهیم داشت . و حقم هست که تجربه کنم …

    مریم جونم ، عاشقتونم ، بی نهایت از شما سپاس گزارم و برای شما بهترین ها را آرزو مندم …❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای: