سریال زندگی در بهشت | قسمت 255

به نام خدا

یا الله

خدایا شکرت

سلام

استاد شما بی نظیر هستید

من با ادامه دادن مسیر فهمیدم که چقدر پاشنه آشیل دارم و امروز که داشتم حرکت می کردم دیدم من از حرکت کردن می ترسم اصلا ترس چیه واهمه دارم مثل خوره می افته به جونم این رو هم خداوند بهم گفت خدایا شکرت

این هم ریشه داره و فهمیدم که ریشه اش از دوران تحصیل هست که در مدارس و دوران تحصیلم هست که فقط من شنونده بودم و بیننده و هیچ عمل فیزیکی رو انجام نمیدادم تا معلم میگفت کی درس رو بلد شد یا قایم می شدم یا فرار می کردم یا زیر میز می رفتم تا منو نبینه یا روز یکه امتحان داشتیم یا قرار بود درس را بپرسه اصلا اون روز به مدرسه نمی رفتم یا به دلم می چسبیدم یا بی خودی ببخشید بالا می اوردم و به هر شکلی خودمو به اون راه میزدم

استاد شما میگید ریشه: من تازه دارم می فهمم بازم خدا را شکر که فهمیدم چون اگر نمی فهمیدم تا آخر عمرم نمی فهمیدم و خدا را شکر که فهمیدم

خدایا بی نهایت سپاسگزارتم

من اومدم تا ثروتمند شوم تازه دارم خودمو کشف می کنم

خدا را شکر برای وجود ارزشمند و فوقالعاده ی مریم شایسته که اینقدر این انسان می تونه با خودش در صلح باشه و به صورت روتین همه کارها رو خودش انجام بده خدا را شکر

الان با دیدن ظرف داکی که برامون اوردن و خودشون ساختن و خودشون

آماده کردن باز هم من به این نتیجه رسیدم که من حرکت نمیکنم و فقط بیننده هستم و شنونده مثل روزهای دوران تحصیلم که همه ی کاردستی هامو بابام درستش می کرد و آماده می گذاشت من فقط دستور ساخت را بهش میدادم و دیگه نمی دونم چی کارش میکرد اگه یه بار فقط نشسته بودم و دیده بودم که چطور درست میکنه دفعه ی بعد خودم درست می کردم و نیازی به این همه فرار از امتحان و فرار از درس و بازی در آوردن نبود

باز هم خدایا شکرت که فهمیدم

باز هم فرار ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ الان داشتم به این تصمیم می رسیدم که دیگه قسمت ها را نمی بینم و خداوند گفت بابا صبر کن صبور باش و باید همیشه به صورت مداوم ، پیوسته ببینم و درسها را بگیرم

درسها را بگیرم برای اینکه بلد باشم وقتی حرکت میکنم چطور جلو نجواها را بگیرم

خدایا شکرت

نتیجه ی سپاسگزاری خیلی فراتر از آسمان هاست

من چند روزه در قدم پنجم از دوره فوق العاده ی دوازده قدم هستم یعنی استاد من نمیدونم کر بودم تا الان کور بودم به خدا قسم نمیدونم تو در بودم تو دیوار بودم این صحبت های ارزشمند شما در قدم پنجم از زبان خداونده و من نمیتونم برم جای دیگه من سیر نمیشوم اونقدر نکته از فایل یک و دو در آوردم که یادداشت های گوشیم دیگه میگه بسه تمومش کن میگن نه تمومی نداره تازه دارم خودمو پیدا میکنم تازه دارم خدا را در وجودم پیدا میکنم دیگه با آدمها اون جوری که اونها می خواهند نیستم اونجوری که درسته اون جوری که اصله برخورد میکنم حتی با خودم حتی با نزدیکانم همسرم میگه چیزی شده؟؟؟ میگم نه چیزی نشده من اینم استاد خیلی عالیه این قدم

همسرم اونقدر تغییر کرده که خدا میدونه لباسهاشو تا میکنه ، تعمیرات خونه رو انجام میده .سیم آورده میخواهد ماهواره را نصب کنه ، خودش میگفته یه کامپیوتر می خواهم بخرم ……

امروز بابام اومده بود خونمون می گفت اومدم ببینمت!!!!!!!!!! اصلا من اونقدر خوشحال شده بودم که حد نداشت مگه داریم ؟؟ مگه ممکنه ؟؟؟!!!! خدا شاهده من الان ۳۷ سالمه و ۱۷ ساله ازدواج کردم تا به الان این معجزه رخ نداده بود که بابام زنگ خونه ی ما را بزنه و بیاد داخل بشینه حالا شاید تعجب کنید ولی برای من جای تعجب داره چون پدر من اهل این جور کارها و رفتارها نیست یعنی از اون دست پدرها نیست که بگه چطوری دخترم و از این حرف ها ما با هم نداریم یعنی همیشه یه حالت رودربایستی با هم داریم

خدایا شکرت برای وجود پدرم

با دوستانی که اونها هم عباس منشین بودم و چند ماهه با هم هستیم ولی امروز نمیتونستم باهاشون ارتباط برقرار کنم چون فایلهای قدم پنج نمیگذاره من جای دیگه ای بروم

اونقدر خودم رو کشف کردم که فقط میتونم بگم خدایا بینهایت سپاسگزارم

وقتی مریم جون داشتن در مورد ویژگیهای شخصیتی استاد میگفتن من نمیدونم این ذهنه پرو که چه عرض کنم دیگه ؟؟؟ بعد صدای ندا اومد که این افراد معمولی نیستن مگه همیشه به دنبال ثروتمندا نبودی؟؟ مگه به دنبال افراد عالی نبودی ؟؟؟این شخص را برات فرستادم گوش کن …عمل کن… فرار نکن ….

مریم جون در مورد روانشناسی ثروت دو گفتن و من این آگاهی بهم گفته شد که تو در جزییات مشکل داری باید برای فرورفتن در جزییات ، برای اینکه معمولی نباشی که دوست نداری ، برای اینکه مثل عام نباشی باید این دوره را تهیه کنی

تهیه دوره های استاد به نظرم از نون شب واجب تر هستند باید تهیه شون کرد باید روشون زوم کرد باید اگاهیهای زیبا عالی و فوق العاده ای که ایشون میدهند را انجام داد البته کم کم با تکامل آهسته و پیوسته

خدایا بی نهایت سپاسگزارم

امروز قرآن را می خوندم و متوجه شدم داره یه اگاهی دیگه ای رو به من میده

دیدم در ترجمه یه چیز دیگه ای به غیر از درس های استاد می خونم

یه آیه را چندین و چند بار خوندم و دیدم نه تفسیر با تفسیر استاد فرق داره باورم نمیشد!!!! بعد صدایی بهم گفت خب برو عربی رو بخون عربی را که خوندم دیدم اصلا کلمه یهود یا کلمه ای که در تفسیر و معنی هست در عربی نیست همون موقع قرآن را بستم و به خودم گفتم همینه هر چی خواستن به تفسیر و ترجمه ی خودشون در آوردن و نوشتن

اومدم آیه های قرآنی که در دوره ی دوازده قدم استاد گفته از زبان خداوند را خوندم و خوندم و تکرار کردم گفتم چقدر هم خونی داره چقدر با هم بیشتر می خونه خدا را شکر کردم و به خودم تعهد دادم که تفسیر های استاد که از زبان خداوند میکنه تفسیرهای عالی و جامعی که استاد در همه جا چه در دوره ها و چه در سایت از زبان خداوند به صورت واضح شفاف و این اصله // درسته درست/// به ما میگن این ها اصله و حقیقته و به خودم تعهد دادم تفسیرهایی که استاد عباس منش از زبان خداوند گفتن را همیشه و تا ابد می خونم و تکرار میکنم و کار به هیچ کس دیگه ای هم ندارم

خدایا بینهایت سپاسگزارم برای هدایت های تا به الانم

و می دونم تو فقط راهنمایی

تو آگاهی دهنده هستی

تو هستی که انسان شریف مثل استاد را آفریدی

تنها تو و تو

سپاس بی کران خدای رزاق من سپاس بی کران

استاد براتون لحظاتی خوب ، خوش و سلامتی دارم