سریال زندگی در بهشت | قسمت 258 - صفحه 15 (به ترتیب امتیاز)

به نام خدای زیبا آفرین

سلام و درود ویژه به استاد عزیز و مریم جان

مثل همیشه، همه چی عالی، همه چی مثبت و همه چیز امید بخش بود برایمان.

اطلاعات به روزی که از تکنولوژی روز دنیا رو می‌توانیم ببینیم و لمسش کنیم این خودش بزرگترین لطف خداوند و شما عزیزان که به ما بخشیدید.

وقتی دنیا و جهان هستی به امر و فرمان خداوند بزرگ هر روز و پی در پی اما با صبر و حوصله تا ابن حد در حال پیشرفت هست و جهان داره تکامل خودش رو اونقدر زیبا طی میکنه، چه بد میشه می‌بینیم که هنوز انسان‌هایی هستند که درگیر زدن واکسن کرونا و…… می‌باشند.

استاد عزیز چقدر فایل های شما درس داره برامون، چقدر زیباست و زیبایی های خداوند رو بهمون بیشتر و بیشتر نشان میده و چقدر لفظ کلام شما دلنشین و خاصه.

اگه بخواهم از نتایج بگم براتون در ابن مدت بس کوتاهی که به گروه عشاقان خداوند پیوسته ام، باید بگم که:

1_آرامش از نوع خالصش که هر جا کم میارم مثل قبل یقه ی خداوند، مادر و پدر و…. رو نمبگیرم بلکه صبر میکنم و با حوصله به مسئله نگاه میکنم تا اشکال کار رو بررسی کنم و تمام نیرو و توجه ام رو روی خودم قرار میدم که کجا رو اشتباه رفتم.

2_قبلن ها هیچ وقت نمی‌توانستم از خودم دفاع کنم و حرفم را بزنم و حتی همیشه در حال نجات دیگران بودم و از زندگی دلسرد.

یادم داده بودند که آنهایی که پولدارند در رفاه و آرامش و سلامتی نیستند و خداوند آنها را رها نموده است و من هر بار در ذهنم به خودم میگفتم کاش خدا من را هم رها کند تا من لذت این دنیا را در رفاه مالی ببرم و بعد هر چقدر که خواست آن دنیا مرا عذاب دهد.

یا اینکه همیشه میگفتم دلم می‌خواهد خدا رو ببینم دستش را بگیرم رو به رویش بنشینم چشم در چشمانش نگاه کنم و از او بپرسم که چرا به عده ای دل خوش و راحتی بخشیدی اما عده ای دیگر همیشه در غم و اندوه هستند.

چرا بعضی ها رو در قشر خاصی قرار داده ای اما بعضی دیگر بدترین شرایط جامعه رو سپری می‌کنند.

چرا به بعضی ها پدر و مادر آگاه بخشیدی اما بعضی دیگر در حسرت محبت پدر و مادرشان روزها را به بدترین شکل ممکن سپری می‌کنند. و چراها و چراهای دیگر 😭

میگفتم من خدا را ببینم فقط از او میپرسم و بعد منتظر جوابش می‌مانم تا ببینم خدایی که می‌گویند بس عادل است چگونه پاسخ مرا خواهد داد و در بی عدالتی که با تمام وجودم میدیدم و لمسش میکردم چگونه از عدالت خودش و مه بانی و لطف همیشگی اش به همه ی بندگانش به من پاسخ خواهد داد.

و چه بگویم که خدا مرا با مهربانی اش چنان چوبم زد که وقتی به خود آمدم فقط می‌گریستم😭

چه شد و چه معجزه ای به وجود آمد نمی‌دانم.

از کجا شروع شد نمی‌دانم.

چه حرکتی از من این نعمت آگاهی را به من بخشید نمی‌دانم.

اما وقتی به خود آمدم دیدم دستانی از سوی خداوند به سمتم دراز شدند که مرا در آغوش مهر خدای واقعی قرار دهند و لبهایی که از سمت خدا کلام خدا را بر زبان بنشانند و گوشهایم را پر از عشق خداوندی کنند😭😭

من به آگاهی رسیدم که سر از برف خود که به اسم خدا به من داده بودند بیرون کشیدم، با چشم دل و قلب به جهانش نگریستم و هر چه بیشتر نگاه میکردمبیشتر لطف و مهربانی و عشق او را می‌دیدم که در جهان جاری است.

آری خدای من خدای واقعی که صاحب این جهان است جز عصق جز خوبی و جز ل، ف چیزی دیگر نخواهد داشت.

او این جهان را کاملا مثبت و کاملن با انرژی عشقش به انسان ها آفریده است و بهشت واقعی همین جاست که درختان سبز در سر تاسرش می‌رویند و چشمه های زلال از گوشه گوشه ی جهانش سرازیر می‌شود و فرشتگانی که همیشه به ما خدمت می‌کنند چون آب، باد، خاک، باران، کوه، دشت، درختان، حیوانات، گیاهان، دانه ها، مورچه ها، پروانه هاو……

به راستی من در کجا به دنبال خدا میگشتم، درآسمان هفت طبقه؟! چرا همیشه وقتی میخواستم با او حرف بزنم دستانم ونگاهم رو به آسمان میشد، چرا من فقط در سجاده ای که به زور به من تحمیل می‌کردند خدا را میجوییدم و فکر میکردم فقط آنجاست که خدا صدای مرا می‌شنود؟!!

حال اینکه او خود گفته بود که من از رگ گردن به تو نزدیکترم و من هرگز تا به امروز معنی این کلمه را متوجه نمی‌شدم.

وای خدایا تو چه کردی با من که من را اینگونه از خواب غفلت بیدارم نمودی؟!

آیا خداوند خود مبل، صندلی، میز، کمد، تخت و هر آنچه که از چوب ساخته می‌شود را آفریده است؟!

نه او فقط درخت را آفرید و قدرت خلق مابقی را به من به تو و به ما بخشید یعنی خالق بودن.

و چرا به ما در هیچ مکتبی، کتابی، مسجدی، حوزه ای و…. این را یاد ندادند و فقط از خشم و عذاب و آتش و روز قیامت گفتند و گفتند و خواهند گفت؟!؟!

و من امروز به لطف خدای بزرگم و دستان مهربانش که شما بودید آگاه بر علم جهان شدم و آگاه بر وجود با ارزش خودم که اگر من خودم را با ارزش ندانم هیچ اتفاقی در زندگی من رخ نخواهد داد که به من ارزشمندی را ببخشد.

3_ منی که تا دیروز عاشق بچه ها بودم اما از مادر شدن میترسیدم و همین ترس بود که مرا از لمس زیبای کودکم دور می‌کرد امروز به لطف خداوند و گفتار شما که از سمت او بر زبانتان جاری می‌شود توانستم مادر بودن را با تمام وجودم لمس کنم و فرشته ی زیبایی را در وجودم رشد دهم😭☺️ منی که تا قبل از این آگاهی ها همیشه میگفتم معجزه فقط برای زمان پیامبران بوده حال خودم معجزه ای را لمس نموده ام که هنوز بعد از گذشت 4 ماه باورش برایم بس مشکل است.

خداوند سرشار از معجزه است و من کورکورانه این لطفش را نمیدیدم.

حال خوب میدانم که نفس کشیدنم هم خود معجزه ای بزرگ است و من از آن غافل بودم.

5_یاد گرفتم که ببخشم تا راه های رسیدن نعمات خداوند در زندگی ام باز شوند در حالی که تا قبل از این کار برایم سخت مشکل بود.

6_یاد گرفتم که آرزوهایم را با صدای بلند فریاد بزنم و پایم را از گلیمی که به من داده بودند و گفته بودن که خدا خواسته است مقدار گلیم تو این باشد و تو باید به خواست خداوند راضی باشی، درازتر کنم و بزرگتر و بزرگتر بخواهم و آرزو کنم چون خدای من با قدرت تر از آنچه که فکرش را می‌کنیم است.

7_یاد گرفتم آرزوهام رو به دیوار اتاقم بزنم تا چشمانم از آن سیراب شوند و در زندگی واقعی ام لمسش کنم که یکی از این آرزوهایم مادر شدن بود.

حدود 7 ماه می‌شود که خودم را در لباس مادری تصور کردم عکسهایی را با قرار دادن سر خودم روی آنها پرینت گرفته و روی دیوار اتاقم زدم و هر بار نگاهش میکردم و باور میکردم که این من هستم در اتاق زایمان در….. و اکنون آن معجزه را در زندگی ام دارم.😭🥰🤰🤰🤰🙏🙏🙏

استاد عزیز شما با آگاهی هایی که بدست آوردین نه تنها خودتان هدایت شدین بلکه انسان های زیادی را آگاه نمودیم و وسیله ی هدایت شان به نور هستی شدید، که پاداشش این بهشت برین است❤️❤️❤️❤️

شما اونقدر لطف بزرگی به جامعه بشری نمودید که نمی‌توان ارزشش را محاسبه کرد وقتی که مادران و پدرانی آگاه تر به جهان بخشیدید که زیبا ببینند و زیبا پرورش دهند تا به درستی بتوانیم خدمت بندگی خالق جهان را کنیم و این آگاهی مادران و پدران امروز آینده ای سبزتر و روشن تر را به پیش روی کان خواهد آورد که دعای خیرش همیشه بدرقه ی ‌ما خواهد بود.

زندگی تون همیشه سبز، همیشه پر نور از لطف خداوند باشد.

دوستدار و ارادتمند شما ملیحه❤️❤️🙏