سریال زندگی در بهشت | قسمت 26 - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)

یک دو سه ….برو تو دل ترسها اعتماد کن به خودت …و بدون که از پس همه چی برمیایی نگران نباش فقط لذت ببر و شاد باش همه چی خودش درست میشه تو فقط باید شجاع باش وقتی بچه تر هستی کمتر ترس داری شجاع تری چون باورهای محدود کننده و کمتر شنیدی اروم اروم که بزرگ میشی بیشتر میشنوی که نمیشه نرو انجامش نده تو نمیتونی و همینها میشه سد تو و باور میکنی که نمیشه پس انجامش نمیدی ولذت هم نمیبری دیدن بچه ها چقدر برام اهام بخش بود البته گه استاد به زیبایی توضیح دادن ولی انقدر حسم از دیدن این فایل خوب شد گفتم حسمو به شما بگم بچه تر بودم از امتحان کردن کارهای جدید لذت میبرم عاشق رانندگی بودم و شبها خواب میدم که دارم رانندگی میکنم و فردای صبح هجده سالگی رفتم برای امتحان رانندکی و رد شدم گریه کردم مثل یه بچه وایسادم کنار خیابون و گریه کردم ولی اصلا ناامید نشدم چون بلافاصله شروع کردم به تمرین بیشتر وخیلی زودتراز اونچه که فکرشو میکردم گواهینامه تو دستم بود خوشحال و خندان که دیدی تونستم انگار دنیا تو مشتم بود و به ارزوم رسیده بودم قبل از ماشین سواری تجربه موتور سواری تو دوازده سیزده سالگی داشتم خیابونها مال من بود وقتی با موتور کوچواوی برادرم اینوروانور میرفتم اما الان چی شده که حتی از رانندگی هم لذت نمیبرم چه برسه به موتور سواری ….باور همین گه بهت گفتن با بابیخیال ماشین خطرناکه اگر تصادف کنی خرجش زیاده پول نداریم درستش کنیم .و اروم اروم اون همه احساس خوب تبدیل شد به ترس …اگر نترسی و به خودت و خدای بزرگ اعتماد داشته باشی همه چی درست میشه راهها باز میشه تا تو لذت بیشتری از زندگی ببری باید مثل بچه ها بود و فقط لذت برد خدایا شکرت که استادی به این خوبی سر راهم قرار دادی تا بهم یاداوری کنه که تو میتونی فقط باید انجامش بدی تا از زندگی لذت ببری .