https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/05/abasmanesh-21.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-05-18 08:31:492025-01-15 09:33:30سریال زندگی در بهشت | قسمت 26
306نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام خدای عشق وشادی به نام خدای مهربان خدای دوست داشتنی .
سلام به استاد بهترین استاد ومریم جانم.
استاد عاشق این قسمتهام که این خانواده پیشتون هستند هر وقت این قسمتها رو می بینم پر می شم از شادی از امیدواری از شکر گزاری یه حس قشنگ که نمی تونم بگم براتون.
امروز تو بهشت نوبت آب بازیه چه لذتی داره این کار مخصوصا برای بچه ها هم ترس داره وهم لذت .
من هم با شما همه اون لذتها رو بردم انگار خودم با این پسرهای دوست داشتنی بودم .
چه رابطه قشنگی دارن این برادرها .خواسته ای که در من شکل گرفت این بود که پسر من هم تنها نباشه اونم از نعمت داشتن خواهر وبرادر برخوردار بشه واز عمق وجودم این درخواست رو از خدا داشتم.
اما چیزهایی که امروز توی این بهشت زیبا از این پسرهای دوست داشتنی یاد گرفتم:
مسولیت پذیری اینکه خودشون رو مسول نگهداری از وسایلی می دونن که بهشون داده شده پسر کوچیک خانواده همان یوسف برمی گرده تا تیوپ رو بیاره چون نفر آخر هست ومسول هست واستاد می گه هم حس مسولیت پذیری باعث می شه تا از نعمتهای بیشتری برخوردار بشن واستاد وسایل بیشتری بهشون بده.
توی جهان هم همینه اگه انچه خداوند بهمون داده رو خوب استفاده کنیم وشکرگزار باشیم بهمون نعمتهای بیشتری داده خواهد شد.
نکته بعدی الگوبرداری هست وقتی یکی از پسرها می ترسه توی آب بره بقیه فشاری بهش نمی یارن اما خودش با دیدن شادی بقیه الگو می گیره وترسش کمتر می شه وتصمیم می گیره اون هم این لذتها رو تجربه کنه.
وچقدر ریلکس بودن پدر خانواده برام جالب بود اگه من بودم شاید پا می شدم وسعی می کردم این یکی پسرم هم پیش بقیه بره وشاید هرس می خوردم که چرا می ترسه ولی همین آرامش باعث می شه طرف خودش روپیدا کنه وتصمیم بگیره.
نکته بعدی رفتن تو دل ترسهاست وقتی از چیزی می ترسی باید بری تو دلش باید یک بار برای همیشه باهاش مقابله کنی وبعد می بینی چه لذتی داره وچه خوشی هایی وجود داشته که تو به دلیل ترس خودت رو محروم کردی مثل رفتن زیر این خونه که بچه ها با کمک استاد موفق شدن ترسش رو کنار بزارن.
ودر اخر مهمونها رو دعوت کردیم به یه آتیش بازی اونم توی شب چه لذتی داره هر کس از لحظه لحظه استفاده می کنه تا شاد باشه بازی توی نور فیلم وعکس گرفتن.
وعاشقتم مریم جان که اصلا سخت نمی گیری باز هم همون روال عادی زندگی خودتون درست کردن پیاز چال شما به خودت سخت نمی گیری وهمون کارهای عادی خودت رو زمانی هم که مهمون داری انجام می دی.
خدایا شکرت از دیدن این ویدیو نهایت لذت رو بردم.
استاد ومریم عزیز ازتون سپاسگزارم که این همه زیبایی وشادی رو به ما هدیه می کنید.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و همسفرای گرامی
استاد بیان کردن درسی که از این قسمت میشه گرفت اینه که آدما همیشه نگاه می کنند به الگوها یعنی وقتی یک نفر می پره توی آب جرات و شهامت رو به دیگران می ده که نفرات بعدی هم اینکار رو انجام بدن و وقتی هم که انجام می دند دفعه ی بعد خیلی اینکار براشون راحت میشه مثل پریدن این بچه ها توی آب که اولش ترس داشتند ولی وقتی انجام دادن دیدند که این ترس واهییه و چقدر هم بهشون خوش گذشت
واقعا ترسایی که ما داریم اینا همشون واهییه وقتی الگوی مناسب داشته باشیم که اون بر ترساش غلبه کرده و بعد از دیدن الگو ، خودمون هم بر اون ترس غلبه کنیم برای دفعات دوم و سوم واقعا کار راحت میشه به همین شکله که انسان میتونه پیشرفت کنه
چقدر وقتی حرکت می کنیم می فهمیم که چقدر داشتیم خودمون رو از این نعمت و زیبایی ها محروم می کردیم فقط به خاطر یک سری ترسای واهی
ولی سوالی که همیشه و همیشه با دیدن و شنیدن این موارد برام پیش میاد اینه که بفهمم اون شخصی که برای اولین بار یک کاری رو انجام می ده و هیچ الگویی نداشته که ببینه و ترساش بریزه اون چه فکرها و باورای قدرتمند کننده ای داشته و الان این جواب بهم الهام شد که نمونه اش استاد عزیز خودمونه که من می بینم تو حوزه ی کاری خودشون هر کاری که کرده برای من بسیار عجیب بوده و قابل تحسین و من همیشه تو ذهنم تشویق می کنم این همه مداومت و کار کردن روی ذهن و باورهاشون رو که این همه نتیجه در تمام جنبه های زندگیشون دارند
استاد جان شما نمونه ی محکمی برای من در تمام جنبه های زندگی هستین که تونستین با تلاشهای ذهنی زیاد و ساختن باورای قدرتمند کننده در تمام جنبه های زندگی به موفقیت برسین چقدر دوست دارم فقط و فقط سرم به کار خودم باشه و با کنترل ذهن و ساختن باورای قدرتمند کننده در تمام جنبه های زندگیم موفق باشم خدابا شکرت
چقدر از دیدن این قسمت زیبا و عبرت آمیز لذت بردم و چقدر پدر بچه ها رو تشویق کردم ، خیلی با خودش در صلح بود و چه آرامش بی نظیری داشت و خودش بود، چقدر در کمال آرامش از بچه هاش فیلم میگرفت واقعا لذت بردم
استاد جان چقدر از انرژی و همراهی کردن شما در آب بازی با بچه ها لذت بردم
وقتی بچه ها رو بردین زیر خونه رو تو آب ببینن چقدر برام جالب بود و هنوز تو فکرم که آیا همه ی ترسامون واهی هستن امیدوارم منم روزی بتونم تو دل ترسام برم و از زندگیم بینهایت لذت ببرم و چقدر این موضوع به افزایش اعتماد به نفسمون کمک می کنه خدایا شکرت
استاد جان این بچه ها با اعتماد پیدا کردن به شما هی تجربه هاشون گسترده شد حالا اگه ما به خدای مهربان و پروردگار جهانیان اعتماد کنیم و مطمئن باشیم که هوامون رو داره و حمایتمون می کنه اونوقت چه ماجراهای خارق العاده ای رو در زندگی رقم می زنیم که باورش در ذهن هیچ انسانی نمی گنجد
خدایا کمکم کن که روز به روز به تو نزدیکتر بشم و ایمانم قوی تر بشه و بتها و شرکهای مخفی وجودم را شناسایی کرده و با تبر ایمانم نابودشون کنم
بینهایت از دیدن این قسمت زیبا از خداوند سپاسگزارم
خدایا کمکم کن تا تمام این آگاهی ها رو در عمل اجرا کنم
سلام خدمت استاد بزرگ و استاد شایسته و همه اعضای خانواده
خدا قوت
پیاز چال آخر فایل چون خوشمزه بود اول باید صحبتش بشه،بچه ها چقدر با استاد حالشون خوبه،خوش بحالشون کاش ما هم اونجا بودیم در کنارتون
پدر خانواده کلا در نقش یک انسان مشوق و حامی و علی بی غم در کنار بچه هاش باعث رشد بهتر بچه هاش میشه و اون بی خیالی و شوخ بودنش هم باعث داشتن فضای کافی برای رشد کردن و بالغ شدن شده
خب بریم اول فایل و ببینیم که استاد که عاشق آبه رفته داخلش و همه بچه ها روبرده داخل و پدر خانواده بدون هیچ نگرانی اونجا نشسته فقط میخنده و شوخی میکنه
بچه ها اول نگرانی دارن برای پریدن تو آب ولی وقتی ترسشون تموم شد دیگه از آب در نمیان
یه موجی هم تو آب ایجاد میشه که به نظرم مدارها رو شرح میده و میگه هر مداری رو طی کنی به خورشید نزدیک یا دور میشی
استاد میفرمایند که اگه از نعمت درست استفاده کنیم جهان بیشتر بهتون میده بخاطر همین استاد حتی ماشینش رو هم درست استفاده میکنه و میشوره و تمیز نگه میداره
الا اولیا لله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون
ترسها واهی هستند و جلو رشد ما رو میگیرن ،این برام خیلی ملموسه و خیلی جاها باعث شده عقب بمونم
ولی اگه الگو رو ببینیم و اطمینان کنیم و حرکت کنیم مطمئنا در آینده از خودمون راضی تر میشیم
نکته دیگه اینه که به خدا اطمینان کنیم که در هر لحظه داره هدایتمون میکنه این نکته مهمیه که اگه به این مرحله برسیم دیگه شیطان داد میزنه و فرار میکنه
فایل قشنگی بود،عاشقتم استاد چقدر شما خوبید،چقدر خودباوری دارید،احساس لیاقت دارید،اعتماد به نفس دارید،چقدر قائم به ذاتید،تحسینتون میکنم
تحسین میکنم آزادی مالی ،زمانی،مکانیتون رو
تحسین میکنم تجربه کردنتون رو و در لحظه زندگی کردنتون رو
خدایا شکرت که امروز هم روز پر برکتی بود و کلی تونستم فایلها رو ببینم و روی خودم کار کنم
از استاد عباس منش و استاد شایسته هم سپاسگزارم که فایل برامون تهیه کردن و آگاهی هاشون رو شیر میکنن
جهان جهان ثروت و فراوانی است ،به اندازه ای به تو داده میشه که بتونی باورهای ثروت و فراوانی بسازی
سلام و صدددد سلام به استاد عزیز و مریم جونم و دوستای خوبم
اول از همه خیلییی ازتون تشکر میکنم که فایل های بی نطیر رو برامون میذاریددد و ما کیف میکنیمممم واقعااا کیف میکنممممم.
ممنونم ازتون.
ترس ها؟ ترس ها همیشه به قول دوستمون فقط یه بادکنکن که مانع دیدمون میشن بعدش که قدم برمیداریم ما نقس اون سوزن رو داریم که می ترکونیمش.
منم همینطوری بودم ترس کلاس هایی که دوست دارمو برم و خجالت بکشم، بهم بگن بی استعداذم خنگم و.. یا حتی توی موضوعات مختلف هم همینطور بود.
اما بعدش که قدم برداشتم دیدم ترس ها طبیعی و قرار نیست من توش بمونم قرار نیست مانع من بشن.
از ترس ها عبور کردن خودش بخشی از لذت زندگیه. و من عاشق اینم همیشه از پس ترس هام بر بیام و قدم بردارم و شجاعت و ایمانم رو نشون بدم. و خداوند همیشه با من است. همیشه در هر لحظه با من است و خداوند میگه برو نترس چه ترسی از این بزرگتر هست که لذت تجربه کردنش رو نداشته باشی؟ پس برو برو تو دلش بهت قول میدم منم مراقبتم.
و چقدر لذت بخش بود این تجربه ی بچه ها وقتی میترسیدن اما رفتن تو دلش بعدش چقدر کیف کردن چقدر راحتتر شد و یکی از خواسته هاش محقق شد. و حسشون رو وقتی میپریدن و بعدش دیدن هیچی نبود رو منم لمس کردم. خیلی لذت بخش.
خدایا صدهزاربار شکرت.
پرادایس بهشتی منوو داره دیوونه میکنه این اسمون این درخت ها این افتاب این سبزه ها این رنگ زردش این دریاچهش این هواش منوووووو دیووووووونه ی خودش کرده از دور هم لمسش میکنم چقدررر قشنگههههه. بهشتهههه واقعا.
چقدر پدر خانواده قشنگ بود این تشویق کردنشون اینکه فیلم میگرفت اینکه خوشحال بود بچه هاش دارن با ترس هاشون غلبه میکنن شادن راحتن در صلحن.
از هر فرصتی برای لذت بردن استفاده میشه اینجا و این یعنی زندگی طبیعی و واقعییی. چقدر خوبه استاد شما هم با بچه ها راحتین محدودیتی نیست برای سن و سال همخ خوش میگذرونن. این بچه های خوب با باورهای قشنگ و مسئولیت پذیرشون این مهمونی رو لذت بخش تر کردن.
چه اتیشییی درست کردن پیاز چال به بههه تا حالا امتحان نکردممم ولی حتمااا خیلی خوشمزستتت انشالله امتحانش میکنمممم.
چقدر خوبه بچه ها راحتن پدر خونواده راحته همشون در صلحن این باور کمبود عزت نفس رو ندارن که خجالت بکشن بردارن یا تعارف کنن یا بگن زحمت دادیم یا بگن حتما باید کمک کنیم خداروشکر واقعا چه لذتی داره اینطوری مهمونی رفتن.
واقعا کیف میده و خدارو صدهزاربار شکرت.
این سپاسگذاری از لحظه لذت بردن رفتن تو دل ترس ها و… همش از ایمان داشتن میاد.
خداوندا خیلییییبی زیادددددددد خوشحالممم خیلیی زیاد سپاسگذارم که منو در این مسیر الهی قرار دادی و حالم رو دگرگون کردی. خدایا صدهزاربار شکرت و من عاشقتم.
وجودم رو خدایی تر از همیشه کن. و من تسلیم توام تسلیم تو که تنها و تنها مالک من هستی ( ^▽^)
خداجونم سپاسگزارم اینقدر قشنگ هدایتم کردی به این فایل
قبل باز کردن فایل نشانه امروزم ،نیت کردم برا تصمیمی که گرفتم این فایل رو باز کردم وچقدر خداوندم قشنگ هدایتم کرد.اینکه پا بزارم روی ترسهای واهیم برم داخل ترسهام تا نتیجه ها ولذت های بیشتری رو تجربه کنم.
با دیدن این فایل مسمم شدم که مسیرم درسته وهمین فرمون برم جلو تا انشاالله به لطف خداوندم شرایطهای بیشترو بهترو لذت وشادی های بیشتری روتجربه کنم وازنعمت های بیشتر خداوندن بهرمند شوم.
چقدر قشنگ تواین فایل اصل مشخص شد وخودشو نشان داد که هرچقدر بیشتر شکرگزارباشی
خدایا شکرت برای هوای تمیز و صاف. من داشتم اونجا خودمو درحال شیرجه زدن میدیدم. همزمان که بچه ها بر ترسشون غلبه میکردن . انگار باری هم از دوش من برداشته میشد.
واقعا بعضی چیز ها ممکنه چقدر ترسناک و کاملا غیر ممکن باشه در ذهنمون . ولی یکم بعد همون میشه دیگه عادت و یه چیز ساده. مثل پریدن تو اب .
دفعه اول سخت بود. بعد اون بار ها خودشون پریدن. یا مثلا رفتن به زیر خونه. واقعا عاشق این احترام برادرهام . واقعا برام درس داره.
خدایا شکرت . (◍•ᴗ•◍)
چقدر راحت بشینی کنار اب . کاملا اسوده . بازی بچه هاتو بیبینی. واقعا این ازادی و ارامش با ارزشه.
خدایا شکرت که ما ازادیم.
چقدر راحت میشه هم تفریح کرد هم ثروت خلق کرد . هم فایل پرست کرد. همزمان پارادایسم تمیز کرد.
شکرت خدا برای این شادی لذت. راحت برا خودت چوب اتیش میزنی کنارش میشینی خدایا شکرت.
این قسمت پریدن در دل ترسها بود، متن انتخابی این قسمت هر آدمی رو ک خواستار تغییر باشه رو بلند میکنه واقعا عالی بود دمت گرم دوست عزیزم.
این قسمت رو ک دیدم گفتم خب حالا باید پاشی و بری تو دل ترسهات، ترسی ک چندوقتی پشت گوش مینداختی اش، اون هم انجام تمرین آگهی بازرگانی در ارایشگاه مردانه بود.
قبلا انجامش داده بودم ولی خلوت بود، ولی هر وقت از جلوی اون آرایشگاهی ک ترسیده بودم ازش رد میشدم احساس ضعف میکردم. رفتم داخل با هزاران نجوایی ک میگفت مسخره میشی، اینا پسرای محل تونن اگر بعدا دیدنت چی.
همه اونایی ک تمرین آگهی رو انجام دادن میدونن سخت ترین قسمتش فقط 10 ثانیه اولش هست ک باید قدم هاتو محکم برداری و درخواست بدی، و بعد از 10 ثانیه خودت چشم تو چشم میشی و با صدای بلند ادامه شو میخونی.
رفتم داخل و 3 تا پسر جوان نشسته بودن و درخواست کردم و صاحب آرایشگاه گفتن دستتون درد نکنه انجامش ندین. و منم هم تشکر کردم و اومدم بیرون. گفتم آخییش من ک میدونم اون کار سخته رو انجام دادم هیچ اشکالی نداره، من ک میدونم توحیدی عمل کردم و نظر و حرف های بقیه برام ذره ای اهمیت نداشت پس یه قدم جلو رفتم و اصلا هم از دست ایشون ناراحت نشدم. گفتم مگر هر درخواستی جوابی نداره پس انسانها مختارن ک جواب منفی بدن ب درخواستت و خیلی راحت پذیرفتم. من فقط میخواستم این سد ذهنی من کم کم شکسته بشه ک پسرها ترسی ندارن با اونها هم مثل بقیه انسان هان مثل دخترا میتونی راحت تعامل برقرار کنی.
گفتم ناعمه میدونی الان اینو اگر ب چندین و چند نفر بگی عمرا اگه انجامش بدن ولی تو تونستی و درخواست دادی.
و جملات دیگه ای ک خدا برای آروم کردنم بهم گفت این بود مگر پیامبرا این همه سال مردم رو دعوت میکردن و این دعوت کردن هم یه جورایی درخواست کردن بوده دیگه مگه مردم قبول میکردن درخواست هاشون رو تازه مسخره هم میکردن شون، بعد اونها اون همه سال تکرار کردن یه درخواست رو، ببین نهایت عزت نفس و توحید رو، ببین نهایت کنترل ذهن رو آخه.
بنظرم این تمرین تمرین توحید هست، توحیدی ک خدا پشتته و میگه برو و انجامش بده و نگران نظر بقیه نباش، توحیدی ک میگی مگر غیر از من و ربم کسی در این دنیا هست ؟ توحیدی ک باوجود لرزش پاهات و صدات میری و انجامش میدی.
و ترس بعدی ام درخواست کردن بود. خدای من باید میگفتم و باید درخواست میکردم ولی برام خیلی سخت بود، نجواهای بسیار اومد ولی من گفتم بمیری هم انجامش میدی هر دو رو همین امشب.و از یکی از همکارام درخواست کردم ک میتونی ب من جنس بدی برات بفروشم. بقدری نجوا داشتم ک گوشیمو انداختم یه گوشه و خودم رو مشغول کاری کردم ک یادم بره و نمیخواستم ک جوابشون رو ببینم خخخخخ :))))
و ب خدا گفتم خدایا تو ک از راز درون سینه ها اگاهی، تو ک میدونی من فقط درخواست کردم و اگر ایشون جواب منفی بده تو باز هدایت بعدی ات رو به میگی من باید این قدم رو برمیداشتم تنها ایده ای ک ب ذهنم میرسید رو انجامش دادم بقیه اش با تو.
و ایشون شد یکی از دستان خداوند ک قدم بعدی ام رو بهم بگه، تماس گرفتن با من و جواب منفی دادن، باز اعتمادبنفس من بالا بود گفتم هیچ اشکالی نداره من یه درخواست کردم و پاسخ شما رو میخواستم بدونم. و ایشون منو راهنمایی کرد و قدم بعدی ام مشخص شد. آیا اگر من میترسیدم و خجالت میکشیدم و درخواست نمیکردم قدم بعدی ب من گفته میشد ؟ خیر
واقعا درست میگن استاد ک مهم ترین و پایه ای ترین نقطه شروع حرکت عزت نفس هست.
این روزها درحال تست کردن ایده های الهامی هستم، با وجود ترس و نجواهای قبلش ولی وقتی میبینی خدا چقدر قششششنگ برات خدایی میکنه حظ میکنی. ینی تا حرکت نکنی ایمان نشون ندی در عمل، خدا رو اونطور ک باید نمیشناسی.
من توی این حرکت کردن هاست ک دارم خدامو میشناسم.
وقتی تو اون لحظات سخت ک هیچ کس دورت نیست و تنها دست نیاز ب خودش داری و با خودت میگی نکنه خدا منو فراموش کنه نکنه یادش بره ولی خدا خودش گفته خدا خوابش نمیبره لاتخف و لاتحزن. تو لحظات ک کنترل ذهن زیاد میخواد تقوای زیاد میخواد و تو از پسش برمیای بعدش جایزه هایی میرسه ک حظ میکنی. البته نمیگم اصلا و ابدا من شرک نداشتم داشتم اتفاقا داشتم نمیگم نترسیدم نمیگم دلم نلرزید و نگفتم اگر نشه چی. ولی خدا ب دل نگرفت و قششنگ بزرگی شو بهم نشون داد قربونش برم.
خب بریم سراغ فایل :
نترسیدن و شجاعت دادن ب بچه ها
اینو من خیلی دوست دارم و ب بچه ها همیشه میگم برو نترس انجامش بده و دیروز ک توی پارک نشسته بودم و حوض پارک مون با فواره هاش باز بود و میدیدم پسرها دارن اب بازی میکنن و میگن میخندن و دختری اومد کنار من گفتم پاشو توهم برو دور حوص آب بازی کن بدو خیلی خوش میگذره ببین پسرا رو. گفتم آخه پارکبان دعوام میکنه. گفتم نه اصلا ببین برو و دیدم پاشد رفت و کلی بازی کرد و من نشستم و آب بازی و خنده و عشق کردن هاشون رو دیدم و لذت بردم از این همه شادی و در لحظه بودن.
و دیدم وقتی ب بچه ها شجاعت بدی چقدر اعتمادبنفس میگیرن و من همیشه هل میدم ک تجربه های متفاوت رو انجام بدن. و باهاشون میرم تو دل ترسهاشون مثل تاریکی.و چقدر خوبه وقت گذاشتن با بچه ها چقدر حس زنده بودن میدن.
پینگ بازی کردن هم یکی از ورزش های فیوریت من شده، بارها ب خواهرام میگفتم بیاین بریم بازی ولی کسی همراه نمیشد و رفتم پارک محل مون درخواست کردم از پسرهایی ک داشتن پینگ بازی میکردن و چقدرم خوش میگذره و چقدر محترم هستن درصورتی ک با یکی از دوستام حرف میزدم میگفت الان اگر من برم برام حرف درمیارن ولی هیچ کس ب من تابحال چیزی نگفته و ب خانواده خیلی راحت میگم و هیچ عکس العملی نشون نمیدن.
این ویژگی بچه ها ک از هر وسیله ای برای لذت بردن استفاده میکن خیلی جای تحسین داره مثل بازی با اون چراغ قوه. اینکه برای لذت بردن نیازی ب وسیله خاص، ماشین خاص، اومدن اون موفقیت خاص نیست. بلکه از همین نعمت هایی ک در دسترس دارم باید لذت ببرم.
اینکه مهمان ک میاد قرار نیست برم تو نقش و فیلم بازی کنم و خودم رو معذب کنم. بلکه میتونم پیازچال درست کنم غذایی ک خودم دوستش دارم و هرکس دوست داره میتونه بخوره.
مرزهای مهمانداری و راحت گرفتن ب خودم در مغزم جابجا شد. اینه درستش.
سلامممممم به بهترین و دوستداشتنی ترین استاد دنیااا و مریم جون خوشگللل و بینظیر
استاد جونممم چقد عاشققق این هم زمانی بینظیر واسع خودم شدم
من الان که دارم این قسمت های بینظیر شما و دوستای فوقققققالعاده پرفکتتون رو میبینم دقیقاااا در سریال جذاب و بی همتای سفر به دور آمریکا رسیدم به قسمت جذاب تولد پدر همین خانواده و دیدن اینکه این پسر بچه های با استعداد و بینظیر که چقد خوب و پرفکت بزرگ شدن واقعا خاص و جذاب بود برام چقد دوستی شما دو خانواده جذاب و بینظیره واقعا دمتون گرم چقد راحت و بدون هیچ حاشیه ای در کنار هم از زندگی لذت میبرین واقعا دمتون گرممم خدایا شکرت
استاد جونم واقعا این قانون بینظیر این مسیر الهی این دونسته ها چقددد زیبا داره زندگی منو تغیرر میده
چقد خوب و بینظیر دارم رشد میکنم و از زندگیم لدت میبرم
اتفاق جالبی که امروز واسم افتاد رو میخوام براتون تعریف کنم که بازم دقیقا شما توی همین قسمت جذاب واسمون توضیح دادین که چقققق این ترس ها واهی و الکین چقدد ما آدما ندونسته و فقط بخاطر ترس خودمون رو از زندگی و تجربه های فوقالعاده محروم میکنیم واقعا ممنونتم استاد خوبم واسع این آموزه های فوقالعاده امروز عصر که رفتم بیرون واسع تهیه یه وسیله باید از یه طریق جدید کارم رو انجام میدادم و اول که رفتم میخواستم مثل روال قبل کارم رو انجام بدم اما وقتی رسیدم به اون مکان و دیدن اون امکانات جدید و روش جدید منو کاملا شکه کرد یه لحظه پشت در وایسادم و گفتم که من این کارو انجام نمیدم من بلد نیستم من میترسم من تاحالا انجام ندادم اگه برم و بلد نباشم و مسخره بشم چی و هزاران افکار منفی دیگع در لحظه اومد تو ذهنم و میخواستم اون مکان رو ترک کنم و راه خودمو چندین و چند خیابون دورتر کنم و خودمو توی زحمت بیهوده بندازم فقط واسع اینکه همون روش قبلی رو انجام بدم واسع یه ترس کاملاااا الکی
اما همون لحظه تموم حرفایی که از شما استاد خوبم شنیده بودم و یاد گرفته بودم اومد سراغم و با خودم گفتم اگع حالا نه پس کی اگع از این کار کوچیک نه پس چه جوری گفتم من باید انجامش بدم به خودم گفتم تو که میخوای مثلا مستقل بشی تو که برنامه مهاجرت داری واقعا توانت در همین حد همینقد میتونی بری جلو پس تموم اون چیزایی که یاد گرفتی چی
و اینجا بود که پا گزاشتم روی تموم ترسام و رفتم داخل استاد باورتون نمیشه حتی خودمم باورم نمیشه مث آب خوردن بدون هیچ خجالت و ترسی از خودشون فقط یه سوال پرسیدم و چنان دست مهربون و فوقالعاده ای از خداوند اومد سراغم و بهم گفت که هنوززز تو شکم وقتی کارم تموم شد و خارج شدم یه لحظه از خودم خجالت کشیدم که خداییییی من ببین تو از چیییی میترسیدی از چیییی
واقعا استاد این درس شد برام تا هرررر آنچه که ازش ترس دارم رو با قوتتت قلب انجام بدم بدون کوچک ترین ترس و دودلی و چقد خوب مثالی بود واسم آب بازی شما و این پسرای خوشگل و روبه رو شدن با ترساشون
به نام خدای عشق وشادی به نام خدای مهربان خدای دوست داشتنی .
سلام به استاد بهترین استاد ومریم جانم.
استاد عاشق این قسمتهام که این خانواده پیشتون هستند هر وقت این قسمتها رو می بینم پر می شم از شادی از امیدواری از شکر گزاری یه حس قشنگ که نمی تونم بگم براتون.
امروز تو بهشت نوبت آب بازیه چه لذتی داره این کار مخصوصا برای بچه ها هم ترس داره وهم لذت .
من هم با شما همه اون لذتها رو بردم انگار خودم با این پسرهای دوست داشتنی بودم .
چه رابطه قشنگی دارن این برادرها .خواسته ای که در من شکل گرفت این بود که پسر من هم تنها نباشه اونم از نعمت داشتن خواهر وبرادر برخوردار بشه واز عمق وجودم این درخواست رو از خدا داشتم.
اما چیزهایی که امروز توی این بهشت زیبا از این پسرهای دوست داشتنی یاد گرفتم:
مسولیت پذیری اینکه خودشون رو مسول نگهداری از وسایلی می دونن که بهشون داده شده پسر کوچیک خانواده همان یوسف برمی گرده تا تیوپ رو بیاره چون نفر آخر هست ومسول هست واستاد می گه هم حس مسولیت پذیری باعث می شه تا از نعمتهای بیشتری برخوردار بشن واستاد وسایل بیشتری بهشون بده.
توی جهان هم همینه اگه انچه خداوند بهمون داده رو خوب استفاده کنیم وشکرگزار باشیم بهمون نعمتهای بیشتری داده خواهد شد.
نکته بعدی الگوبرداری هست وقتی یکی از پسرها می ترسه توی آب بره بقیه فشاری بهش نمی یارن اما خودش با دیدن شادی بقیه الگو می گیره وترسش کمتر می شه وتصمیم می گیره اون هم این لذتها رو تجربه کنه.
وچقدر ریلکس بودن پدر خانواده برام جالب بود اگه من بودم شاید پا می شدم وسعی می کردم این یکی پسرم هم پیش بقیه بره وشاید هرس می خوردم که چرا می ترسه ولی همین آرامش باعث می شه طرف خودش روپیدا کنه وتصمیم بگیره.
نکته بعدی رفتن تو دل ترسهاست وقتی از چیزی می ترسی باید بری تو دلش باید یک بار برای همیشه باهاش مقابله کنی وبعد می بینی چه لذتی داره وچه خوشی هایی وجود داشته که تو به دلیل ترس خودت رو محروم کردی مثل رفتن زیر این خونه که بچه ها با کمک استاد موفق شدن ترسش رو کنار بزارن.
ودر اخر مهمونها رو دعوت کردیم به یه آتیش بازی اونم توی شب چه لذتی داره هر کس از لحظه لحظه استفاده می کنه تا شاد باشه بازی توی نور فیلم وعکس گرفتن.
وعاشقتم مریم جان که اصلا سخت نمی گیری باز هم همون روال عادی زندگی خودتون درست کردن پیاز چال شما به خودت سخت نمی گیری وهمون کارهای عادی خودت رو زمانی هم که مهمون داری انجام می دی.
خدایا شکرت از دیدن این ویدیو نهایت لذت رو بردم.
استاد ومریم عزیز ازتون سپاسگزارم که این همه زیبایی وشادی رو به ما هدیه می کنید.
در پناه خدا.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و همسفرای گرامی
استاد بیان کردن درسی که از این قسمت میشه گرفت اینه که آدما همیشه نگاه می کنند به الگوها یعنی وقتی یک نفر می پره توی آب جرات و شهامت رو به دیگران می ده که نفرات بعدی هم اینکار رو انجام بدن و وقتی هم که انجام می دند دفعه ی بعد خیلی اینکار براشون راحت میشه مثل پریدن این بچه ها توی آب که اولش ترس داشتند ولی وقتی انجام دادن دیدند که این ترس واهییه و چقدر هم بهشون خوش گذشت
واقعا ترسایی که ما داریم اینا همشون واهییه وقتی الگوی مناسب داشته باشیم که اون بر ترساش غلبه کرده و بعد از دیدن الگو ، خودمون هم بر اون ترس غلبه کنیم برای دفعات دوم و سوم واقعا کار راحت میشه به همین شکله که انسان میتونه پیشرفت کنه
چقدر وقتی حرکت می کنیم می فهمیم که چقدر داشتیم خودمون رو از این نعمت و زیبایی ها محروم می کردیم فقط به خاطر یک سری ترسای واهی
ولی سوالی که همیشه و همیشه با دیدن و شنیدن این موارد برام پیش میاد اینه که بفهمم اون شخصی که برای اولین بار یک کاری رو انجام می ده و هیچ الگویی نداشته که ببینه و ترساش بریزه اون چه فکرها و باورای قدرتمند کننده ای داشته و الان این جواب بهم الهام شد که نمونه اش استاد عزیز خودمونه که من می بینم تو حوزه ی کاری خودشون هر کاری که کرده برای من بسیار عجیب بوده و قابل تحسین و من همیشه تو ذهنم تشویق می کنم این همه مداومت و کار کردن روی ذهن و باورهاشون رو که این همه نتیجه در تمام جنبه های زندگیشون دارند
استاد جان شما نمونه ی محکمی برای من در تمام جنبه های زندگی هستین که تونستین با تلاشهای ذهنی زیاد و ساختن باورای قدرتمند کننده در تمام جنبه های زندگی به موفقیت برسین چقدر دوست دارم فقط و فقط سرم به کار خودم باشه و با کنترل ذهن و ساختن باورای قدرتمند کننده در تمام جنبه های زندگیم موفق باشم خدابا شکرت
چقدر از دیدن این قسمت زیبا و عبرت آمیز لذت بردم و چقدر پدر بچه ها رو تشویق کردم ، خیلی با خودش در صلح بود و چه آرامش بی نظیری داشت و خودش بود، چقدر در کمال آرامش از بچه هاش فیلم میگرفت واقعا لذت بردم
استاد جان چقدر از انرژی و همراهی کردن شما در آب بازی با بچه ها لذت بردم
وقتی بچه ها رو بردین زیر خونه رو تو آب ببینن چقدر برام جالب بود و هنوز تو فکرم که آیا همه ی ترسامون واهی هستن امیدوارم منم روزی بتونم تو دل ترسام برم و از زندگیم بینهایت لذت ببرم و چقدر این موضوع به افزایش اعتماد به نفسمون کمک می کنه خدایا شکرت
استاد جان این بچه ها با اعتماد پیدا کردن به شما هی تجربه هاشون گسترده شد حالا اگه ما به خدای مهربان و پروردگار جهانیان اعتماد کنیم و مطمئن باشیم که هوامون رو داره و حمایتمون می کنه اونوقت چه ماجراهای خارق العاده ای رو در زندگی رقم می زنیم که باورش در ذهن هیچ انسانی نمی گنجد
خدایا کمکم کن که روز به روز به تو نزدیکتر بشم و ایمانم قوی تر بشه و بتها و شرکهای مخفی وجودم را شناسایی کرده و با تبر ایمانم نابودشون کنم
بینهایت از دیدن این قسمت زیبا از خداوند سپاسگزارم
خدایا کمکم کن تا تمام این آگاهی ها رو در عمل اجرا کنم
خدایا بابت همه چیز سپاسگزارم
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد بزرگ و استاد شایسته و همه اعضای خانواده
خدا قوت
پیاز چال آخر فایل چون خوشمزه بود اول باید صحبتش بشه،بچه ها چقدر با استاد حالشون خوبه،خوش بحالشون کاش ما هم اونجا بودیم در کنارتون
پدر خانواده کلا در نقش یک انسان مشوق و حامی و علی بی غم در کنار بچه هاش باعث رشد بهتر بچه هاش میشه و اون بی خیالی و شوخ بودنش هم باعث داشتن فضای کافی برای رشد کردن و بالغ شدن شده
خب بریم اول فایل و ببینیم که استاد که عاشق آبه رفته داخلش و همه بچه ها روبرده داخل و پدر خانواده بدون هیچ نگرانی اونجا نشسته فقط میخنده و شوخی میکنه
بچه ها اول نگرانی دارن برای پریدن تو آب ولی وقتی ترسشون تموم شد دیگه از آب در نمیان
یه موجی هم تو آب ایجاد میشه که به نظرم مدارها رو شرح میده و میگه هر مداری رو طی کنی به خورشید نزدیک یا دور میشی
استاد میفرمایند که اگه از نعمت درست استفاده کنیم جهان بیشتر بهتون میده بخاطر همین استاد حتی ماشینش رو هم درست استفاده میکنه و میشوره و تمیز نگه میداره
الا اولیا لله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون
ترسها واهی هستند و جلو رشد ما رو میگیرن ،این برام خیلی ملموسه و خیلی جاها باعث شده عقب بمونم
ولی اگه الگو رو ببینیم و اطمینان کنیم و حرکت کنیم مطمئنا در آینده از خودمون راضی تر میشیم
نکته دیگه اینه که به خدا اطمینان کنیم که در هر لحظه داره هدایتمون میکنه این نکته مهمیه که اگه به این مرحله برسیم دیگه شیطان داد میزنه و فرار میکنه
فایل قشنگی بود،عاشقتم استاد چقدر شما خوبید،چقدر خودباوری دارید،احساس لیاقت دارید،اعتماد به نفس دارید،چقدر قائم به ذاتید،تحسینتون میکنم
تحسین میکنم آزادی مالی ،زمانی،مکانیتون رو
تحسین میکنم تجربه کردنتون رو و در لحظه زندگی کردنتون رو
خدایا شکرت که امروز هم روز پر برکتی بود و کلی تونستم فایلها رو ببینم و روی خودم کار کنم
از استاد عباس منش و استاد شایسته هم سپاسگزارم که فایل برامون تهیه کردن و آگاهی هاشون رو شیر میکنن
جهان جهان ثروت و فراوانی است ،به اندازه ای به تو داده میشه که بتونی باورهای ثروت و فراوانی بسازی
خدانگهدارتون
به نام خداوندی که هدایت میکند بنده های قشنگش رو
سلام و صدددد سلام به استاد عزیز و مریم جونم و دوستای خوبم
اول از همه خیلییی ازتون تشکر میکنم که فایل های بی نطیر رو برامون میذاریددد و ما کیف میکنیمممم واقعااا کیف میکنممممم.
ممنونم ازتون.
ترس ها؟ ترس ها همیشه به قول دوستمون فقط یه بادکنکن که مانع دیدمون میشن بعدش که قدم برمیداریم ما نقس اون سوزن رو داریم که می ترکونیمش.
منم همینطوری بودم ترس کلاس هایی که دوست دارمو برم و خجالت بکشم، بهم بگن بی استعداذم خنگم و.. یا حتی توی موضوعات مختلف هم همینطور بود.
اما بعدش که قدم برداشتم دیدم ترس ها طبیعی و قرار نیست من توش بمونم قرار نیست مانع من بشن.
از ترس ها عبور کردن خودش بخشی از لذت زندگیه. و من عاشق اینم همیشه از پس ترس هام بر بیام و قدم بردارم و شجاعت و ایمانم رو نشون بدم. و خداوند همیشه با من است. همیشه در هر لحظه با من است و خداوند میگه برو نترس چه ترسی از این بزرگتر هست که لذت تجربه کردنش رو نداشته باشی؟ پس برو برو تو دلش بهت قول میدم منم مراقبتم.
و چقدر لذت بخش بود این تجربه ی بچه ها وقتی میترسیدن اما رفتن تو دلش بعدش چقدر کیف کردن چقدر راحتتر شد و یکی از خواسته هاش محقق شد. و حسشون رو وقتی میپریدن و بعدش دیدن هیچی نبود رو منم لمس کردم. خیلی لذت بخش.
خدایا صدهزاربار شکرت.
پرادایس بهشتی منوو داره دیوونه میکنه این اسمون این درخت ها این افتاب این سبزه ها این رنگ زردش این دریاچهش این هواش منوووووو دیووووووونه ی خودش کرده از دور هم لمسش میکنم چقدررر قشنگههههه. بهشتهههه واقعا.
چقدر پدر خانواده قشنگ بود این تشویق کردنشون اینکه فیلم میگرفت اینکه خوشحال بود بچه هاش دارن با ترس هاشون غلبه میکنن شادن راحتن در صلحن.
از هر فرصتی برای لذت بردن استفاده میشه اینجا و این یعنی زندگی طبیعی و واقعییی. چقدر خوبه استاد شما هم با بچه ها راحتین محدودیتی نیست برای سن و سال همخ خوش میگذرونن. این بچه های خوب با باورهای قشنگ و مسئولیت پذیرشون این مهمونی رو لذت بخش تر کردن.
چه اتیشییی درست کردن پیاز چال به بههه تا حالا امتحان نکردممم ولی حتمااا خیلی خوشمزستتت انشالله امتحانش میکنمممم.
چقدر خوبه بچه ها راحتن پدر خونواده راحته همشون در صلحن این باور کمبود عزت نفس رو ندارن که خجالت بکشن بردارن یا تعارف کنن یا بگن زحمت دادیم یا بگن حتما باید کمک کنیم خداروشکر واقعا چه لذتی داره اینطوری مهمونی رفتن.
واقعا کیف میده و خدارو صدهزاربار شکرت.
این سپاسگذاری از لحظه لذت بردن رفتن تو دل ترس ها و… همش از ایمان داشتن میاد.
خداوندا خیلییییبی زیادددددددد خوشحالممم خیلیی زیاد سپاسگذارم که منو در این مسیر الهی قرار دادی و حالم رو دگرگون کردی. خدایا صدهزاربار شکرت و من عاشقتم.
وجودم رو خدایی تر از همیشه کن. و من تسلیم توام تسلیم تو که تنها و تنها مالک من هستی ( ^▽^)
عاشقتم و خدارو هزاران بار شکرت
به نام خداوندخالق هستی
سلام به استاد ومریم جان وتمام دوستان هم فرکانسیم
خداجونم سپاسگزارم اینقدر قشنگ هدایتم کردی به این فایل
قبل باز کردن فایل نشانه امروزم ،نیت کردم برا تصمیمی که گرفتم این فایل رو باز کردم وچقدر خداوندم قشنگ هدایتم کرد.اینکه پا بزارم روی ترسهای واهیم برم داخل ترسهام تا نتیجه ها ولذت های بیشتری رو تجربه کنم.
با دیدن این فایل مسمم شدم که مسیرم درسته وهمین فرمون برم جلو تا انشاالله به لطف خداوندم شرایطهای بیشترو بهترو لذت وشادی های بیشتری روتجربه کنم وازنعمت های بیشتر خداوندن بهرمند شوم.
چقدر قشنگ تواین فایل اصل مشخص شد وخودشو نشان داد که هرچقدر بیشتر شکرگزارباشی
نعمتهای بیشتری رو دریافت میکنم.
خداجونم سپاسگزارم بخاطر تمام نعمتها وزیبایی هات
خدایا شکرت (◍•ᴗ•◍)
اول از همه نکته تی رو بگم. اونجایی که استاد گفت
(Come here بابا) کام هیر بابا
من از خنده روده بر شدم . جالب بود.
خدایا شکرت برای هوای تمیز و صاف. من داشتم اونجا خودمو درحال شیرجه زدن میدیدم. همزمان که بچه ها بر ترسشون غلبه میکردن . انگار باری هم از دوش من برداشته میشد.
واقعا بعضی چیز ها ممکنه چقدر ترسناک و کاملا غیر ممکن باشه در ذهنمون . ولی یکم بعد همون میشه دیگه عادت و یه چیز ساده. مثل پریدن تو اب .
دفعه اول سخت بود. بعد اون بار ها خودشون پریدن. یا مثلا رفتن به زیر خونه. واقعا عاشق این احترام برادرهام . واقعا برام درس داره.
خدایا شکرت . (◍•ᴗ•◍)
چقدر راحت بشینی کنار اب . کاملا اسوده . بازی بچه هاتو بیبینی. واقعا این ازادی و ارامش با ارزشه.
خدایا شکرت که ما ازادیم.
چقدر راحت میشه هم تفریح کرد هم ثروت خلق کرد . هم فایل پرست کرد. همزمان پارادایسم تمیز کرد.
شکرت خدا برای این شادی لذت. راحت برا خودت چوب اتیش میزنی کنارش میشینی خدایا شکرت.
خدایا شکرت برا این همه ازادی
همتونو دوس دارم
در پناه الله شاد و پیروز باشید
فعلا (◍•ᴗ•◍)
بنام رب جمیل خالق زیبایی ها
سلاام و دورود و رحمت ب قلب پاک پاره های وجودم
پاره هایی از جنس خداوند
ردپای27
خدااای من اولین تصویر واولین ثانیه ها واولین دقایق ک دیدم
خدایااا چقدررر زیبا بود
خییییلی زیبا بود
آب زلالی ک انعکاس درختها افتاده بود داخلش
و اشعه های خورشید
آرامش این برکه ی سبز
انرژی این بهشت
رنگ آبی آسمان ک منعکس شده بود توآب
و پاره هایی از وجود خدا ک داشتن لذت میبردن
عشق میکردن
سپاسگزاری نعمت های الله و میکردن
و لحظه ب لحظه شاد بودن
رها وآزاد بی هیچ قضاوت
بی هیچ ترس
بی هیچ خجالت
بی هیچ توقع جبران
الهی صدهزار بارشکرت
استاد چ ابزار های عالی تهیه کرده بودن برای لذت بردن بیشتر
چقد تحسین کردم ایشون رو
چقد ثروت خوبه خدای من
نت تنها خودت لذت میبری ازش
کیف میکنی
آرامی
خیالت راحته
بدون هیچ دغدغه ای
هرجور دوسداری زندگی میکتی ولذت میبری
مهمان ها هم ب همون اندازه راحتن
آزادن
لذت میبرن، بدون اینکه معذب باشن با لذت تک تک ابزار سرگرمی و استفاده میکنن و عشق میکنن
الهی صدهزار بارشکرت
چقد بچه ها درلحظه زندگی میکنن
چقد این 4تا پسر فوق العاده بودم
چقد باخودشون درصلح بودن
چقد خودشونو در قبال ابزار مسئول میدونستن و حواسشون بود بهشون
چقد پدر بچه ها ریلکس نشسته بود وباعشق از جگر گوشه هاش فیلم میگرفت
براشون محدودیت ایجاد نمیکرد
میگفت برو برو شروع کن
تجربه کن
تشویق میکرد
چقد تحسینش کردم خییلی باخودش درصلح بود
چقد این رقص نور با چراغقوبه باحال بود تاحالا ب فکرم نرسبده بود خییلی جالب بود برام چقد خلاق ان این بچه ها
چقد خوبه اینجور راحت باشی برای خودت هرجور دوسداری و راحتی غذا درست کنی برای مهمان هم درست میکنی
اگه دوست داشت میتونه بخوره
و ب خودت سخت نگیری
و بیشتر لذت ببری من چقد آب بازی بچه ها رو دوسدارم
دوسدارم خودمم باهاشون آب بازی و شنا کنم و تجربه ش کنم
این لذت وعشق وخیلی عالی میشه
الهی شکرررت
چقد استاد و تحسین کردم چقد خوب ارتباط برقرار کردن با بچه ها
و اوناهم اعتماد کردن ب گفته های استاد و بیشتر لذتو تجربه کردن
الهی صدهزار باشکرت
گاهی فقط باید رها باشی و بپذیری مسیرهایی و ک هدایت میشی بهش چون قراره کلی لذت بیشتر و تجربه کنی
درست مث بچه ها
چقد خب بر ترسشون غلبه کردن
و راحت شد
و دیگه تند تند شریجه میزدن تو آب وعشق. میکردن
چ حس عالیه شیرجه زدن تو دل آب، آبی ک پراز انرژی و پاکی هست
و تو رو پاک میکنه از افکار و انرژی های منفی
سرحالت میاره
الهی صدهزار بارشکرت بابت این همه آب زلال پاک شیرین سپاسگزارم ک منم هدایت کردی
ب دیدن این همه زیبایی
این همه نعمت
این همه برکت
ابن همه فراوانی
خدا داره بهم میگه ببین زکیه توهم اگه منو باور کنی
و این مسیر و ادامه بدی
این همه پاداش برات درنظر گرفتم ک الان آماده ست و منتظر توست
الهی صدهزار بارشکرت
مت ازت خیییلی میخوام
ثروت زیاد
روابط عالی
عشق رویایی
سلامتی
و عزت و معرفتت و میخوام
عاقبت بخیری دنیا وآخرت
سعادت دنیا وآخرت و میخوام ازت
خدایااا قلبم و ب نور معرفت وایمانت روشن کن
تنها تورا میپرستم وتنها از تو یاری میجویم مارا ب راه راست هدایت کن
سپاسگزارم از وجود پرمهرتان عزیزای دلم:))
سلام ب استادان عزیزم و دوستانم
این قسمت پریدن در دل ترسها بود، متن انتخابی این قسمت هر آدمی رو ک خواستار تغییر باشه رو بلند میکنه واقعا عالی بود دمت گرم دوست عزیزم.
این قسمت رو ک دیدم گفتم خب حالا باید پاشی و بری تو دل ترسهات، ترسی ک چندوقتی پشت گوش مینداختی اش، اون هم انجام تمرین آگهی بازرگانی در ارایشگاه مردانه بود.
قبلا انجامش داده بودم ولی خلوت بود، ولی هر وقت از جلوی اون آرایشگاهی ک ترسیده بودم ازش رد میشدم احساس ضعف میکردم. رفتم داخل با هزاران نجوایی ک میگفت مسخره میشی، اینا پسرای محل تونن اگر بعدا دیدنت چی.
همه اونایی ک تمرین آگهی رو انجام دادن میدونن سخت ترین قسمتش فقط 10 ثانیه اولش هست ک باید قدم هاتو محکم برداری و درخواست بدی، و بعد از 10 ثانیه خودت چشم تو چشم میشی و با صدای بلند ادامه شو میخونی.
رفتم داخل و 3 تا پسر جوان نشسته بودن و درخواست کردم و صاحب آرایشگاه گفتن دستتون درد نکنه انجامش ندین. و منم هم تشکر کردم و اومدم بیرون. گفتم آخییش من ک میدونم اون کار سخته رو انجام دادم هیچ اشکالی نداره، من ک میدونم توحیدی عمل کردم و نظر و حرف های بقیه برام ذره ای اهمیت نداشت پس یه قدم جلو رفتم و اصلا هم از دست ایشون ناراحت نشدم. گفتم مگر هر درخواستی جوابی نداره پس انسانها مختارن ک جواب منفی بدن ب درخواستت و خیلی راحت پذیرفتم. من فقط میخواستم این سد ذهنی من کم کم شکسته بشه ک پسرها ترسی ندارن با اونها هم مثل بقیه انسان هان مثل دخترا میتونی راحت تعامل برقرار کنی.
گفتم ناعمه میدونی الان اینو اگر ب چندین و چند نفر بگی عمرا اگه انجامش بدن ولی تو تونستی و درخواست دادی.
و جملات دیگه ای ک خدا برای آروم کردنم بهم گفت این بود مگر پیامبرا این همه سال مردم رو دعوت میکردن و این دعوت کردن هم یه جورایی درخواست کردن بوده دیگه مگه مردم قبول میکردن درخواست هاشون رو تازه مسخره هم میکردن شون، بعد اونها اون همه سال تکرار کردن یه درخواست رو، ببین نهایت عزت نفس و توحید رو، ببین نهایت کنترل ذهن رو آخه.
بنظرم این تمرین تمرین توحید هست، توحیدی ک خدا پشتته و میگه برو و انجامش بده و نگران نظر بقیه نباش، توحیدی ک میگی مگر غیر از من و ربم کسی در این دنیا هست ؟ توحیدی ک باوجود لرزش پاهات و صدات میری و انجامش میدی.
و ترس بعدی ام درخواست کردن بود. خدای من باید میگفتم و باید درخواست میکردم ولی برام خیلی سخت بود، نجواهای بسیار اومد ولی من گفتم بمیری هم انجامش میدی هر دو رو همین امشب.و از یکی از همکارام درخواست کردم ک میتونی ب من جنس بدی برات بفروشم. بقدری نجوا داشتم ک گوشیمو انداختم یه گوشه و خودم رو مشغول کاری کردم ک یادم بره و نمیخواستم ک جوابشون رو ببینم خخخخخ :))))
و ب خدا گفتم خدایا تو ک از راز درون سینه ها اگاهی، تو ک میدونی من فقط درخواست کردم و اگر ایشون جواب منفی بده تو باز هدایت بعدی ات رو به میگی من باید این قدم رو برمیداشتم تنها ایده ای ک ب ذهنم میرسید رو انجامش دادم بقیه اش با تو.
و ایشون شد یکی از دستان خداوند ک قدم بعدی ام رو بهم بگه، تماس گرفتن با من و جواب منفی دادن، باز اعتمادبنفس من بالا بود گفتم هیچ اشکالی نداره من یه درخواست کردم و پاسخ شما رو میخواستم بدونم. و ایشون منو راهنمایی کرد و قدم بعدی ام مشخص شد. آیا اگر من میترسیدم و خجالت میکشیدم و درخواست نمیکردم قدم بعدی ب من گفته میشد ؟ خیر
واقعا درست میگن استاد ک مهم ترین و پایه ای ترین نقطه شروع حرکت عزت نفس هست.
این روزها درحال تست کردن ایده های الهامی هستم، با وجود ترس و نجواهای قبلش ولی وقتی میبینی خدا چقدر قششششنگ برات خدایی میکنه حظ میکنی. ینی تا حرکت نکنی ایمان نشون ندی در عمل، خدا رو اونطور ک باید نمیشناسی.
من توی این حرکت کردن هاست ک دارم خدامو میشناسم.
وقتی تو اون لحظات سخت ک هیچ کس دورت نیست و تنها دست نیاز ب خودش داری و با خودت میگی نکنه خدا منو فراموش کنه نکنه یادش بره ولی خدا خودش گفته خدا خوابش نمیبره لاتخف و لاتحزن. تو لحظات ک کنترل ذهن زیاد میخواد تقوای زیاد میخواد و تو از پسش برمیای بعدش جایزه هایی میرسه ک حظ میکنی. البته نمیگم اصلا و ابدا من شرک نداشتم داشتم اتفاقا داشتم نمیگم نترسیدم نمیگم دلم نلرزید و نگفتم اگر نشه چی. ولی خدا ب دل نگرفت و قششنگ بزرگی شو بهم نشون داد قربونش برم.
خب بریم سراغ فایل :
نترسیدن و شجاعت دادن ب بچه ها
اینو من خیلی دوست دارم و ب بچه ها همیشه میگم برو نترس انجامش بده و دیروز ک توی پارک نشسته بودم و حوض پارک مون با فواره هاش باز بود و میدیدم پسرها دارن اب بازی میکنن و میگن میخندن و دختری اومد کنار من گفتم پاشو توهم برو دور حوص آب بازی کن بدو خیلی خوش میگذره ببین پسرا رو. گفتم آخه پارکبان دعوام میکنه. گفتم نه اصلا ببین برو و دیدم پاشد رفت و کلی بازی کرد و من نشستم و آب بازی و خنده و عشق کردن هاشون رو دیدم و لذت بردم از این همه شادی و در لحظه بودن.
و دیدم وقتی ب بچه ها شجاعت بدی چقدر اعتمادبنفس میگیرن و من همیشه هل میدم ک تجربه های متفاوت رو انجام بدن. و باهاشون میرم تو دل ترسهاشون مثل تاریکی.و چقدر خوبه وقت گذاشتن با بچه ها چقدر حس زنده بودن میدن.
پینگ بازی کردن هم یکی از ورزش های فیوریت من شده، بارها ب خواهرام میگفتم بیاین بریم بازی ولی کسی همراه نمیشد و رفتم پارک محل مون درخواست کردم از پسرهایی ک داشتن پینگ بازی میکردن و چقدرم خوش میگذره و چقدر محترم هستن درصورتی ک با یکی از دوستام حرف میزدم میگفت الان اگر من برم برام حرف درمیارن ولی هیچ کس ب من تابحال چیزی نگفته و ب خانواده خیلی راحت میگم و هیچ عکس العملی نشون نمیدن.
این ویژگی بچه ها ک از هر وسیله ای برای لذت بردن استفاده میکن خیلی جای تحسین داره مثل بازی با اون چراغ قوه. اینکه برای لذت بردن نیازی ب وسیله خاص، ماشین خاص، اومدن اون موفقیت خاص نیست. بلکه از همین نعمت هایی ک در دسترس دارم باید لذت ببرم.
اینکه مهمان ک میاد قرار نیست برم تو نقش و فیلم بازی کنم و خودم رو معذب کنم. بلکه میتونم پیازچال درست کنم غذایی ک خودم دوستش دارم و هرکس دوست داره میتونه بخوره.
مرزهای مهمانداری و راحت گرفتن ب خودم در مغزم جابجا شد. اینه درستش.
سپاسگزارم بابت تهیه و تدوین این فایل هدیه
به نام خداوندی که در هر لحظه در حال هدایت کردن ماست
سلام به استاد عزیزم و همه ی دوستان
الان با نشان روزانه ام مجدداً این فایل زیبا رو دیدم
از خدا خواستم رسالتم رو بهم بگه
وقتی این فایل اومد و داخل کامنت دوستمون دقیقا کلمه ای که میخواستم رو خوندم
از اول کامنت اشک ریختم تا آخرش
یه دور هم با دیدن فایل اشک ریختم
که استاد جان گفتن پا تو دل ترسهاتون بزارید
راستش به تازگی خداوند به من الهام کرده کار خیاطی انجام بدم
قبلاً به راحتی انجام میدادم حتی چند جا دوره دیدم
ولی چون مدت زمان زیادی گذشته و من خیاطی نکردم
یه حس ترس ،یا اینکه چیزی یادم نمیاد
نمیدونم از کجا شروع کنم اومده سراغم
الان که دیدم دوستمون نوشته تولیدی
گفتم وای خدا جونم چقدر روشن و دقیق صحبت کردی
و دوباره عاشق تر شدم
یعنی فقط باید گوش به زنگش باشیم
در هر لحظه هدایت میکنه به بهترین روش
شروع میکنم این راه رو
قدم به قدم
از هر راهی که به ذهنم میرسه حرکت میکنم
عجله ای هم ندارم
یه زمانی میخواستم با کاری که انجام میدم حتما پول هم بیاد
ولی الان پول هر ماه به حسابم میاد
میخوام که با انجام رسالتم
ارزش خلق کنم و به گسترش جهان کمک کنم
که کمترین نتیجه ی اون
داشتن درآمد هست
واقعا که این سایت توحیدی و خدایی هست
اصلا خداست که این سایت رو رهبری و هدایت میکنه
به قول سعیده شهریاری
اینجا غار حراست
بسیار سپاسگزارم
در پناه خدا باشید
سلامممممم به بهترین و دوستداشتنی ترین استاد دنیااا و مریم جون خوشگللل و بینظیر
استاد جونممم چقد عاشققق این هم زمانی بینظیر واسع خودم شدم
من الان که دارم این قسمت های بینظیر شما و دوستای فوقققققالعاده پرفکتتون رو میبینم دقیقاااا در سریال جذاب و بی همتای سفر به دور آمریکا رسیدم به قسمت جذاب تولد پدر همین خانواده و دیدن اینکه این پسر بچه های با استعداد و بینظیر که چقد خوب و پرفکت بزرگ شدن واقعا خاص و جذاب بود برام چقد دوستی شما دو خانواده جذاب و بینظیره واقعا دمتون گرم چقد راحت و بدون هیچ حاشیه ای در کنار هم از زندگی لذت میبرین واقعا دمتون گرممم خدایا شکرت
استاد جونم واقعا این قانون بینظیر این مسیر الهی این دونسته ها چقددد زیبا داره زندگی منو تغیرر میده
چقد خوب و بینظیر دارم رشد میکنم و از زندگیم لدت میبرم
اتفاق جالبی که امروز واسم افتاد رو میخوام براتون تعریف کنم که بازم دقیقا شما توی همین قسمت جذاب واسمون توضیح دادین که چقققق این ترس ها واهی و الکین چقدد ما آدما ندونسته و فقط بخاطر ترس خودمون رو از زندگی و تجربه های فوقالعاده محروم میکنیم واقعا ممنونتم استاد خوبم واسع این آموزه های فوقالعاده امروز عصر که رفتم بیرون واسع تهیه یه وسیله باید از یه طریق جدید کارم رو انجام میدادم و اول که رفتم میخواستم مثل روال قبل کارم رو انجام بدم اما وقتی رسیدم به اون مکان و دیدن اون امکانات جدید و روش جدید منو کاملا شکه کرد یه لحظه پشت در وایسادم و گفتم که من این کارو انجام نمیدم من بلد نیستم من میترسم من تاحالا انجام ندادم اگه برم و بلد نباشم و مسخره بشم چی و هزاران افکار منفی دیگع در لحظه اومد تو ذهنم و میخواستم اون مکان رو ترک کنم و راه خودمو چندین و چند خیابون دورتر کنم و خودمو توی زحمت بیهوده بندازم فقط واسع اینکه همون روش قبلی رو انجام بدم واسع یه ترس کاملاااا الکی
اما همون لحظه تموم حرفایی که از شما استاد خوبم شنیده بودم و یاد گرفته بودم اومد سراغم و با خودم گفتم اگع حالا نه پس کی اگع از این کار کوچیک نه پس چه جوری گفتم من باید انجامش بدم به خودم گفتم تو که میخوای مثلا مستقل بشی تو که برنامه مهاجرت داری واقعا توانت در همین حد همینقد میتونی بری جلو پس تموم اون چیزایی که یاد گرفتی چی
و اینجا بود که پا گزاشتم روی تموم ترسام و رفتم داخل استاد باورتون نمیشه حتی خودمم باورم نمیشه مث آب خوردن بدون هیچ خجالت و ترسی از خودشون فقط یه سوال پرسیدم و چنان دست مهربون و فوقالعاده ای از خداوند اومد سراغم و بهم گفت که هنوززز تو شکم وقتی کارم تموم شد و خارج شدم یه لحظه از خودم خجالت کشیدم که خداییییی من ببین تو از چیییی میترسیدی از چیییی
واقعا استاد این درس شد برام تا هرررر آنچه که ازش ترس دارم رو با قوتتت قلب انجام بدم بدون کوچک ترین ترس و دودلی و چقد خوب مثالی بود واسم آب بازی شما و این پسرای خوشگل و روبه رو شدن با ترساشون
خدایا شکرتتتتتتت عاشقتم استاد جونمممم