سریال زندگی در بهشت | قسمت 260 - صفحه 29

سلام به اهالی این خونه ی گرم

ممنونم استاد بابت این فایل ممنونم بابت حس مسئولیتی که نسبت به این سایت دارید و بهترین خودتون رو می‌گذارید روی محتوا .

این فایل خیلی برام جالب بود

من امروز همینطوری توی سایت می‌چرخیدم وکاملا هدایتی به این فایل برخوردم ازونجا که قبلاً ویدئو رو دیده بودم شروع کردم به خواندن مقاله ش و تک و توکی کامنت ها رو خوندم

و همین حالا متوجه شدم که چقدر هدایت الله دقیق کار می‌کنه و دقیقا انگار این فایل وصف حال امروز من بود

چندوقتی هست که پا به دوره دوازده قدم گذاشته ام اون هم به لطف الله که از طریق خواهرم من رو وارد این دنیای زیبا کرد قدم اول هستم و بزرگترین نشونه ای که گرفتم احساس خوب احساس خوب احساس خوب و آرامش بینظیر هست

اونجا بامبحث هدایت آشنا شدم

و کار هرروزم شده که آروم بشم و گوش کنم ببینم خدا چی میگه چطوری هدایتم می‌کنه و من چقدر میتونم به هدایت هاش عمل کنم

تموم سعیم رو میکردم که هرطور شده صدای خدا رو از نجوای ذهنم تشخیص بدم و بهش عمل کنم

از دنبال کردن مسیرم توی خیابون وقتی میگفت برو اونطرف حالا وایسا الان باسرعت برو چون چراغ داره سبز میشه الان آروم برو حالا حالا ها چراغ قرمزه الان دور بزن و ازین کوچه برو الان برو توی اون پارک بشین و و و ……

و برام شده مثل یک بازی واقعا شیرینه و چقدر لذت میبرم وقتی مثلا مسیر پیاده رویم رو عوض می‌کنه و من هم به حرفاش گوش میدم و مثلا توی اون پارکی که خدا منو هدایت کرده مواجه میشم بایک وسیله ورزشی که وقتی باهاش ورزش میکنم یهو همون صدا بهم الهام می‌کنه که تو نبودی ک چنروز پیش خواسته بودی سوار دوچرخه بشی و دوچرخه سواری کنی بفرما حالا لذت ببر ومیبینم که عهههههههه من الان سوار دوچرخه و دارم رکاب میزنم و چقدر توی این هوای مطبوع پارک لذت میبرم.

وهمونجا میفهمم که هدایت خدا همیشه بهترینها روبرام درنظر داره

اینها رو گفتم که منظورم اصلیم رو بگم

من حالا تموم سعیم رو میکنم که فقط به صدای هدایت گوش بدم

امروز همینطوری هدایت شدم به این فایل

گفته شد برو و مقاله رو بخونم بعدش هم کامنت هارو و یهوووووو دیدم که چقدر وصف حال کنه

من امروز صبح باخودم قرار گذاشتم که باتضادی که به تازگی برام رخ داده روبه رو بشم و باخودم فکر کردم که این تضاد یا میخواد یه خواسته م رو برام واضح کنه یا یک درس بزرگ برام داره

خودم رو وادار کردم که فکر کنم

و به نتیجه برسم

حالا تضاد چی بود

من توی هفته پیش به چهارتا مشتری جنس داده بودم و اونها به نحوی پولم رو نداده بودن و من هم منتظر بودم که اونها پولم رو بدن تااینکه از مدت تسویه رد شد وباز هم خبری از پول من نشد

و طبق معمول همیشه کار به جایی رسید که من خودم شدیداً به پوله احتیاج داشتم و روم نمیشد که سراغی از پولم بگیرم

عدم عزت نفس

عدم لیاقت وبی ارزشی

الان خیلی خوشحالم که هم مشکلم رو فهمیدم و هم متوجه شدم که این از کجا آب میخوره وابشخورش کجاست

حالا باید حلش کنم

باخودم فکر کردم چرا مطهره واقعا چرا همیشه می‌زاری کار به اینجا برسه که انقدر صبر کنی وروت نشه تاخودت محتاج بشی اونجا استرس بکشی

همیشه وقتی که مجبور میشدم بازهم زنگ نمیزدم و فقط یه پیام میدادم میترسیدم میترسیدم ازینکه پولم را بگیرم

اما امروز تصمیم گرفتم متفاوت عمل کنم

باخودم این جمله طلاییمو مرور کردم که

اگر میخوای نتایجی رو بگری که تابه حال نگرفتی

باید کارهایی رو بکنی که تاحالا نکردی

گفتم حالا باید چیکار کنم؟

این بار زنگ و پیام نداریم باید حضوری بری

ازونحایی که من باور دارم که آدم باید یهو خودش رو بندازه تو دل ترسش و اعتقادی به قدم قدم و یه ذره یه ذره ندارم رفتم جلو چهار نفر بودن

به خودم گفتم دوتاشون که برات راحت تره رو انتخاب کن وحضوری برو پیششون

خیلی ترسیده بودم ولی به خودم گفتم تو میتونی

تو باید بتونی اهرم رنج رو باخودم مرور کردم که اگر نری بیچاره میشی و….

هرچه که بود رفتم و بانفر اول روبه رو شدم صحبت کردم و اومدم بیرون گفت باشه تاظهر پولت رو میزنم

ووقتی اومدم بیرون باخودم گفتم دیدی ترس نداشت دیدی شد حالا برو نفر بعدی

ودرکمال تعجب نفر بعدی خودش زنگ زد و گفت اونم تاظهر میزنم پولم رو ….

باخودم گفتم اینم جایزه ت بود که خدا بهت داد

و چون به خودم قول داده بودم دونفر رو امروز برم پیششون رفتم پیش نفر سوم و اون هم گفت تا ظهر میزنه

واااااااای من موفق شدم

تونستم برم تو دل ترسهام

برای شروع عالی بود

نمی‌دونید الان چقدر سبک شدن چقدر لذت بردم

ووقتی دیدم شما گفتید قدرت لذت های ساده رو دست کم نگیرید

باخودم گفتم چه چیزی لذت بخش تر ازینکه خودم خودم رو آروم کنم و به خودم جایزه بدم

من تصمیم گرفتم با نوشتن یک کامنت هم ماجرای امروزم رو برای خودم مرور کنم ودرسی که گرفتم

هم یک جایزه کوچیک به خودم بدم

وبامرورش لذت ببرم وازخودم تشکر کنم

هم اینکه به خودم یک جایزه کوچیک بدم

جایزه مم اینه که چون عاشق پیاده روی هستم امروز ظهر برگشتنا از سرکار به خونه

یک مسیر یک ساعت و نیمی رو پیاده میرم

و فایل گوش میدم

حتی فکر کردن بهشم قند توی دلم آب میکنه

چقدر حالم الان عالیه مرسی خدای قشنگم

و به راستی که من به هرچیزی که از تو به من برسه فقیرم ….

مرسی استادجان ومریم عزیزم بابت این فایل زیبا.