سریال زندگی در بهشت | قسمت 263

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.

منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم


برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

469 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سمیرا» در این صفحه: 1
  1. -
    سمیرا گفته:
    مدت عضویت: 940 روز

    سلام خدمت استاد جان ومریم جان بانوی شایسته

    وسلام به همه دوستان عزیزم…

    راستش یکی از زیبایی های این فایل خود همین پسر کوچولوی نازنین هست که رنگ چشماش وفرم چشماش رو انگاری خدا ساعت ها وقت گذاشته نقاشی کرده،ماشاالله خیلی نازه،من همچین بچه ای رو فقط توی پوسترها دیدم اما الان مریم جون واقعیش رو بهمون نشون داد…

    دیگه اینکه من از همون بچگی که سریال با خانمان رو تی وی پخش میکرد با همون تی وی سیاه وسفید توهمون عالم بچگی عاشق این سبک زندگی شده بودم،زندگی توی سفر،توی یه گاری کوچولو که همه چیز داشت همیشه از اول تاآخر هر قسمت میخکوب میشدم تا توی گاری رو نشون بده ببینم چه وسایلی توش دارن چه جوری چیدن،واااای تمام رویای بچگیم زندگی توی گاریه پرین بود،الانم شده رویای سفر با آروی استاد،اما این رویا امتداد همون رویای بچگیمه،میدونم که یه روزی بهش میرسم شاید یه مدتی گمش کرده بودم ولی الان دوباره اومده مثل همون بچگی هام پر رنگ ولعاب وپر از عطش خواستن،من وقتی آروی استاد و مریم جون رو دیدم وارد دنیای تراک کمپرها شدم اما اونجاهم هرکسی رو دیدم یه تراک کمپیر داشت ولی در نهایت برمیگردن سر خونه وزندگیشون ودوباره بعد ازیه مدت که دلشون برای سفر تنگ میشه میزنن به دل جاده اما این خانواده کاملا متفاوت بود از چیزی که توی ذهنم ساخته بودم،کلا زندگی توی اتوبوس،کلا سفر،فقط یک ماه اونم به خاطر شرایط زایمان خونه اجاره کرده بودن واین برام خیییلی زیاد جالب وعجیب بود،به قول استاد چقدر دنیا تنوع داره وچقدر نیاز داره به این تنوع زیستی وتنوع فکری،چقدر این خانوم قوی بود چقدر خوش انرژی بود،چقدر جوابهاشون منطبق با ذات طبیعی بشر بود،اینکه بچه هروقت گرسنش بشه خودش نیازشو درک میکنه،اینکه بچه اگر هر چیزی رو توی دهانش میبره کاملا طبیعیه وقسمتی از رشدش محسوب میشه اینکه بچه اجازه داره با پاهای لطیفش زمین رو با اون همه سنگ وخاک حس کنه،این قسمت فیلم منو یاد تجربه ای انداخت واونم این بود که بچه یکی از اقوام خیلی زود به زود مریض میشد وبعد از دکتر بردن های زیاد ونتیجه ای حاصل نشدن یک پزشک بسیار حاذق وبا تجربه تشخیص دادن که بچه بیش اندازه در محیط ایزوله رشد پیدا کرده وبدنش تاب وتحمل مقابله با کوچکترین میکروب رو هم نداره و دوای دردش فقط خاک بازی هست. مورد دیگه که توجهم رو جلب کرد این بود که این خانوم توی قلب امریکا سرزمین پیشرفت وتکنولوژی انتخابشون این بود که به جای زایمان در بهترین بیمارستانها در محیط آب وبا کمک قابله زایمان کنن چقدر درس های بزرگی برای من یکی داشت که تمام مدت بارداری دنبال بهترین دکتر شهر،بهترین بیمارستان وبهترین امکانات بودم واین صرفا نه به خاطر خودم که شاید درصد بیشترش به خاطر حرف دیگران بوده،درس بعدیش این بود که چرا اکثرا بر این نظرن که بچه بزرگتر هیچ مسئولیتی در قبال بچه کوچکتر نداره و حتی دیدم روانشناس هایی که با دلایل علمیشون چنان مارو مجاب میکنن که اگر یکبار بخوایم برای کاری مدتی بچه کوچکتر رو به بچه بزرگتر بسپاریم کلی عذاب وجدان میگیریم وفکر هم میکنیم چه لطف بزرگی در حقمون کرده که مثلا نیم ساعت بچه رو سپردیم تا به یک اشپزی یا کار واجب که برای رفاه همه افراد خانوادست رسیدگی کنیم.مورد بعدی عزت نفس این خانوم که از همون اوایل فیلم تا آخر کاملا مشهود بود به خصوص اینکه چقدر زیبا هر روز یک تایم اختصاصی برای جسم خودشون داشتن،اصلا چقدر جالب که روی صندلی ماساژور خوابیده بودن وبچه مسئولیتش با خواهر برادرش بود،چقدر سپاسگزارم مریم جان شایسته به خاطر عینی کردن این الگوهای درست وواقعی،خیلی فکتهای زیادی به ما میده وجود همچین زنهای قوی و شجاع وکاملا رها…

    پس میشه چون همین الان هستن همچین ادمهایی روی کره زمین که دارن خیلی طبیعی زندگی میکنن وعشق میکنن وبا درست زندگی کردنشون نهایت سپاسگزاری رو انجام میدن…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: