https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/05/abasmanesh-22.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-05-19 09:32:332020-05-19 17:49:32سریال زندگی در بهشت | قسمت 27
371نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام خدمت استاد عزیز و مهمان های عزیزش و دوستان عزیزم
من عاشق این خانواده شدم انقدر که روابط خوبی دارن
عاشق این همه هیجان و این همه لذتی که از لحظه لحظشون میبرن شدم
زمانی که با جیکوب صحبت میکردین خودمو تصور کردم که کنارتون وایسادم و حرفاتونو گوش میدم
درست مثل اولین فایل ویدیویی که از شما دیدم و همه باورامو دگرگون کرد
چقد دوست دارم این پسر باوراش قوی وقوی تر بشه و موفق بشه تو چیزی که میخواد
به این فکر می کردم که کانال یوتوبش رو اگر براش مسله ای نداره معرفی کنید تا دنبالش کنیم و واسش فیدبک بدیم تا بیشتر و بیشتر انرژی بگیره واسه ادامه دادن و بهتر شدن
تا اونم مثل خیلی از ماهایی که زیر نظر شما استاد عزیز باورمون عوض شد به زندگی باوراش قوی تر بشه و به همه ی اون چیزی که میخواد برسه..
خیلی از دیدن این قسمت لذت بردم.از تک تک لحظاتش.از اونجایی که بچه ها تو دریاچه بازی میکردن و در لحظه لذت میبردن تا اونجایی که یعقوب رو راهنمایی میکردن تا محدودیت هارو کنار بذاره و به موانع فکر نکنه کاری که من متاسفانه خیلی انجامش میدم ینی برای شروع کار خیلی به موانع فکرمیکنم.
خیلی کیف مکردم که استاد یعثوب رو راهنمایی میکرد و راهکار جلو پاش میذاشت
مخصوصا پدرش…..چون کمتر پدری پیدا میشه که اینقد عالی به پسرش انگیزه بده بر خلاف پدرهای دیگه که باور محدود داشتن و فکر میکنن نمیشه بیشتر موانع رو میگن و میگن فعالیت تو یوتیوبم شد کار؟تو اینه نون نیست……درکل خیلی از اونجایی که پدرش بهش ایده میداد لذت بردم که کم کم یعقوب کم کم داشت مقاومت هارو میشکست….
ایشالا ک این فایل برای همون درس های بزرگی داشته باشه و همچنین برای خودم و بتونمیم از اموزه هاش در عمل استفاده کنیم.
سلام و صد سلام، درود خدا بر شما که در حال خواندن این متن هستی، درود بر شما که بنده ی شایسته ی الهی هستی و در مسیر طی کردن تکامل برای رسیدن به معرفت و آگاهی هر چه بیشتر،
خیلی وقتا دوست دارم کامنت بنویسم اما یا تنبلی می کنم و یا به هر بهانه ای از نوشتن طفره می رم. تا اینکه این بار حسابی ذهنم با خودش درگیر بود که باید بنویسم یا ننویسم و نمی دونستم کدوم نجوای ذهنه و کدوم الهام قلب. برای همین گفتم از «مرا بسوی نشانه ام هدایت کن» کمک می گیرم.
و نشانه ام قسمت 27 سریال «زندگی در بهشت» بود.
خدای من
قبلا این قسمت سریال دیده بودم، کامنت انتخابی رو خوندم، با چه سرعتی جواب گرفتم.
تو قدم اول بردار، کم کم هدایت میشی به مسیر درست. اول بر ترسها و تنبلی هات غلبه کن، شروع کن، خود راه بگویدت که چون باید رفت.
100 تا کامنت بذار، اونوقت سبک شخصی ت در نوشتن رو پیدا می کنی.
اگر دوسال ادامه بدی میشه 700 کامنت!!! و چه پیشرفتی می کنی دختر خوووب.
چه باورهای خوبی با نوشتن می سازی.
تو که از نوجوانی به نوشتن علاقه مند بودی
تو که از نوجوانی شعر می سرودی و برا دوستات می خوندی و لذت می بردن
اما به مرور این علاقه ت گم شد با مشغول شدن بیشتر به درس و دانشگاه
اما حالا که این فرصت طلایی برات پیش اومده چرا از دستش بدی؟
چرا دوباره شروع نکنی به نوشتن؟
شروع کن
تو می تونی دوباره خودت رو پیدا کنی
بنویس تا آگاهی های نهفته در حقیقت وجودیت رو آشکار کنی
بنویس تا معارف اصیل الهی رو دریافت کنی
بنویس تا الهامات الهی به قلمت جاری بشه
بنویس تا تو هم به این جریان جاری عشق متصل بشی
بنویس تا هر وقت برگشتی عقب، بتونی با دنبال کردن ردپاهات خودتو پیدا کنی
بنویس تا کنترل ذهن نجواگرت رو در دست بگیری
بنویس تا احساس خوب پیدا کنی
بنویس تا باور کنی
بنویس تا اقدام کنی
بنویس تا ببینی
بنویس تا از غیر ببُری
بنویس تا به دوست وصل بشی
به خودم تعهد میدم که بنویسم و کامنت بذارم
اونوقته که بیشتر و بیشتر رشد می کنم
خدایا شکرت برای این نشانه ی روشن
تو مرا یاری کن و خیر به قلمم جاری کن
شعرم برای تو ای خدای مهربانم:
لحظه ای که با توام هر لحظه باد
گر نباشی لحظه ها بر من مباد
سپاس فراوان برای من این سایت بهشتی که استاد به اذن و هدایت رب و با ایمان به یاری او شروع کرده و چقدر خیر و خوبی در این سایت جریان داره و چه تاثیرات فوق العاده ای روی آدم میذاره. قلب رو جلا میده واقعاااا.
بگذریم از اوایل ویدئو که همه چیز عالی و فوق العاده بود این پارت آخر صحبت استاد و پدر با جوزف دوست داشتنی هدایتی بود از طرف خدای مهربونم برای امروز من که امروز بعد از چند نتیجه منفی کوچیک که توی کسب و کارم ایجاد شده بود داشتم خودم رو میباختم و کلی ناراحت بودم.خدایا شکرت که با این ویدئو فوق العاده منو هدایت کردی.شکرت به خاطر حضور استاد عزیزم و شکرت به خاطر اینکه باز هم به ما یادآوری کردی که همیشه دستان تو بر روی این کره خاکی برای هدایت و پیشرفت هرکسی که به قدرت و توحید تو باور داشته باشه همیشه و همه جا هست.چقدر این جمله که نتایج کوچک نباید ناامیدت کنند بلکه باید دلیلی برای ادامه حرکت باشن منو تکون داد.خدای خوبم تمام حرفی که امروز باید به من میگفتی توی این جمله زده شد و من دیدم و شنیدم و خواندم.بی نهایت از تو ممنون و سپاسگزارم.استاد عزیز و مریم دوست داشتنی ممنونم که دست خدا بر روی زمین شدین و برای ساختن این ویدئو های فوق العاده وقت و انرژی میزارین.ممنونم ممنونم ممنونم
سلام به استاد عزیز وخانم مهربان مریم دوست داشتنی وسلام ویژه به مهمانیهای استاد
سلام به دوستان و همراهان سریالهای بهشتی
خدای من شکرت که این قسمت رو دیدم چقدر این خانواده آرام وبا احترام هستن …خیلی از دیدن این قسمت انرژی وپیام گرفتم …
پدر خانواده نشون داد باید اجازه بده بچه ها خودشون با هم کناربیان بدون اینکه دخالتی کنه
خودم رو تصورکردم که رفتار یوسف رو با برادرش در باره آبمیوه میدیدم چقدر میپریدم وسط وازش میخواستم اینکار رو نکنه وآبمیوه رو به برادرش بده ولی چقدر این پدر بمن درس داد برای اصلاح رفتارم…..واقعا خیلی باحال از کنار هم لذت میبرن میپرن بهم کمک میکنن اونجایی که پدرشون اومد داخل آب من همش فکر میکردم آلان شروع میکنن پدرشون رو اذیت میکنن وپرتش میدن داخل آب …..هرلحظه که میدیدم لذت میبردم چه بازیهایی میکنن چقدر انگیزه دارن همه چی رو تجربه کنن چقدر حال استاد با این مهمان هایش خوبه ….قایق سواری تیراندازی شنا موتور بازی ووو
ودرآخر آروم میشینن وبه حرفهای استاد با توجه گوش میدن کاشکی انگلیسی بلد بودم اونجایی که یوسف همش میره وسط وپینگ پنگ بازی میکنه با صندلی میچرخه اگه من بود همش تذکر میدادم آروم باش ببینم چی میگیم ولی بقیه حواسشون به صحبت خودشون بود وکسی کاری به اون یکی نداشت که میخواد چکار کنه …..چقدر آروم هستن وبا خودشون وذهنشون در صلح هستن ….
بزارین در آخر هم زیباییها وفراوانیهارا ببینیم
زیباییها»»»»فراوانیها
درختان زیبا وسرسبز پرادایس
آسمان خوش رنگ وابرهای سفید
دریاچه ای پرآب
خونه ای روی آب
رفتار آروم پدر خانواده
تحسین و احترام استاد به مهمانها
شادی ونشاط بچه ها
شنا کردن موتور سواری تیراندازی
دراز کشیدن در همک
قایق سواری روی دریاچه
فیلم گرفتن مریم قشنگم وانرژی که برای این کار میزاره
خدایا مارا به راه راست ،راه کسانی که نعمت داده ای ….
قربووون خدا برم که هروز دست منو میگیره و در این خونه ی علم رو میزنه،چقد سدهای ذهنی شکسته میشه،دیونه کننده است ،
طبق فرهنگی که بزرگ شدم ،هی تو سرمون زدن از بچگی،تو حرف نزن زشته،این ارزوهات نگی مسخرت میکنن،ابرمون نبر جلو مردم ،
افرین به این جمع همه ساکت نشستن و گوش میدن تبادل نظر میکنن،
به ما از بچگی گفتن
حالا تا بزرگی شی خیلی وقت داری ،اصلا نشنیدیم که بگن اره میشه از الان شروع کن،همین باورا رو گرفتیم مثه میخ میکوبیم تو سر بچه هامون ،
بچه ی مودب مهمون که اومد سلام میکنه میره سراغ بازیش،چقدررر من به دختر کنجکاووم این حرف رو زدم و۳تی مهمون اومده اون کنجکاو سوال پرسیدن بوده ،منم شرمنده ی مهمون و به زور فرستادمش توی اتاقش،که اینقد سوال نپرس مهمون دیگه نمیاد میگه حوصلم رو سر میبرن،بحساب خودم داشتم مادر مدرن بودنم رو نشون میدادم،همین کارا کردیم که میگیم خوشبحال خارجیا ۵۰ ساله اش مثه بیست ساله ی ماست
و صد باریک الله به اعتماد بنفس اون بچه ،که نمیگی این (استاد)خودش کارش ویدو ساختن و ،،،،من بچه چی بگم؟
احترامی که اون وسط برای حرف زدن اون پسر کوچولو بود و همه ساکت بودن فوق العاده بوددد😍😍😍
ولی کامنت های بچه ها رو که میخوندم و همه از امیرحسین تشکر میکردن بابت اینکه قسمت انگلیسی فایل رو ترجمه کرده
اولا” منم از ایشون خیلی سپاس گزارم و بهشون تبریک میگم که زبان انگلیسی رو اینقدر مسلط بلد هستن
دوما” با اینکه میدونستم ولی مطمئن شدم اسم امیرحسین چه اسم فوق العاده زیبائیه و بابت اینکه اسم پسرم رو امیرحسین لنتخاب کرده ام به خودم تبریک گفتم البته انتخاب نام زیبا برای فرزند هم لطف خودِ خداست.
پسر من ظهر روز عید غدیر در 21 سال پیش بدنیا اومد و خدارو صد هزار بار شکر بسیار هم پسر خوب عاقل و مهربانی هست.
برای تمام جوانان وطنم و جوانان کل دنیا آرزوی سلامت و سعادت و موفقیت دارم.
سلام خدمت استاد عزیز و مهمان های عزیزش و دوستان عزیزم
من عاشق این خانواده شدم انقدر که روابط خوبی دارن
عاشق این همه هیجان و این همه لذتی که از لحظه لحظشون میبرن شدم
زمانی که با جیکوب صحبت میکردین خودمو تصور کردم که کنارتون وایسادم و حرفاتونو گوش میدم
درست مثل اولین فایل ویدیویی که از شما دیدم و همه باورامو دگرگون کرد
چقد دوست دارم این پسر باوراش قوی وقوی تر بشه و موفق بشه تو چیزی که میخواد
به این فکر می کردم که کانال یوتوبش رو اگر براش مسله ای نداره معرفی کنید تا دنبالش کنیم و واسش فیدبک بدیم تا بیشتر و بیشتر انرژی بگیره واسه ادامه دادن و بهتر شدن
تا اونم مثل خیلی از ماهایی که زیر نظر شما استاد عزیز باورمون عوض شد به زندگی باوراش قوی تر بشه و به همه ی اون چیزی که میخواد برسه..
عاشقتونم
به نام خدا.
خیلی از دیدن این قسمت لذت بردم.از تک تک لحظاتش.از اونجایی که بچه ها تو دریاچه بازی میکردن و در لحظه لذت میبردن تا اونجایی که یعقوب رو راهنمایی میکردن تا محدودیت هارو کنار بذاره و به موانع فکر نکنه کاری که من متاسفانه خیلی انجامش میدم ینی برای شروع کار خیلی به موانع فکرمیکنم.
خیلی کیف مکردم که استاد یعثوب رو راهنمایی میکرد و راهکار جلو پاش میذاشت
مخصوصا پدرش…..چون کمتر پدری پیدا میشه که اینقد عالی به پسرش انگیزه بده بر خلاف پدرهای دیگه که باور محدود داشتن و فکر میکنن نمیشه بیشتر موانع رو میگن و میگن فعالیت تو یوتیوبم شد کار؟تو اینه نون نیست……درکل خیلی از اونجایی که پدرش بهش ایده میداد لذت بردم که کم کم یعقوب کم کم داشت مقاومت هارو میشکست….
ایشالا ک این فایل برای همون درس های بزرگی داشته باشه و همچنین برای خودم و بتونمیم از اموزه هاش در عمل استفاده کنیم.
در پناه الله یکتا میسپارمتون.
درود بر استاد عزیزم. این قسمت هم مثل قسمتهای پیش پر از درس و نکات عالی بود. تازه کلی هم خندیدم خیلی خانواده ی فوق العاده ای هستند.
تصمیم گرفتم هماهنگی هایم را بیشتر کنم و بسیار متعهد تر و جدی تر
روی خودم کار کنم.
زیرا مهمترین کار من رابطه با خداوند است.
تمام اتفاقات زندگی ام تنها نتیجه ی فرکانس هایم و باور هایم است.
نه باید زمانهایی که به نتیجه نرسیدم غمگین باشم
نه زمانهایی که به نتیجه رسیدم خیلی ذوق زده شوم.
نتیجه تنها زمانی حاصل میشود که صرفا به نوشتن نکات و باورهای
خوب در این صفحه نباشد بلکه در زندگی به صورت راهکار های عملی اجرا شود.
خدایا مرا با نور خویش هدایت فرما.
چه چیزی است که چندین ساله باعث شده تنها نشانه هارا ببینم ولی از 100 تا
یک مورد به نتیجه برسم. چه چیزی است که موجب شده پیشرفتم اینقدر کند بشود.
من بنده ای ناتوان هستم و تو فرمانروای جهانیان.
مرا با نشانه هایت هدایت فرما که گوش به فرمانت هستم.
مرا از تاریکی های به سوی روشنایی ها هدایت فرما که تو بخشنده ی مهربانی.
چقدر زیبا بچه های بازی مییکنند در لحظه زندگی میکنند.
وقتی در لحظه زندگی میکنی به خدای درونت متصل هستی
وقتی در لحظه زندگی میکنی هدایت خداوند رو دریافت میکنی و عمل میکنی.
وقتی در لحظه زندگی میکنی میتونی احساس خوبی داشته باشی.
نکته ی دیگه اینه که چقدر قشنگ راهنمایی میکنن.
که تو اگر عاشق کارت باشی فقط کافیه قدم اولو برداری با ایمان.
باور های محدود کننده مثل سن رو سعی کردن تغییر بدن
تا به یک اقدام عملی حاصل بشه. و استاد هم از خودش مثال زد.
نمونه و الگویی زنده اورد که خیلی خیلی میتونه کمک کنه.
هم انگیزه هاشو تقویت کنه هم باورهاشو شکل بده که به اقدام عملی
حاصل بشه . چون ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.
استاد عباسمنش الان وسطای این قسمت pause کردم اومدم بگم
چقد مهربونید شما
راستش نمیدونم چرا فک نمیکردم انقدر مهربون باشید
ولی واقعا همراهیتون با بچه ها
آرامشتون و میزبانی فوق العادتون منو تحت تاثیر قرار داد
واقعا باید از خانم شایسته ی عزیز ممنون بود که فیلم برداری از زندگیتونو رو سایت قرار داد و ما شما و سبک زندگیتونو میبینیم
خدای من آدم از دیدن این پسرا سیر نمیشه انقدرکه دوست داشتنین
برم ادامه فیلم رو ببینم استاد مهربان و عزیز😍
سلام و صد سلام، درود خدا بر شما که در حال خواندن این متن هستی، درود بر شما که بنده ی شایسته ی الهی هستی و در مسیر طی کردن تکامل برای رسیدن به معرفت و آگاهی هر چه بیشتر،
خیلی وقتا دوست دارم کامنت بنویسم اما یا تنبلی می کنم و یا به هر بهانه ای از نوشتن طفره می رم. تا اینکه این بار حسابی ذهنم با خودش درگیر بود که باید بنویسم یا ننویسم و نمی دونستم کدوم نجوای ذهنه و کدوم الهام قلب. برای همین گفتم از «مرا بسوی نشانه ام هدایت کن» کمک می گیرم.
و نشانه ام قسمت 27 سریال «زندگی در بهشت» بود.
خدای من
قبلا این قسمت سریال دیده بودم، کامنت انتخابی رو خوندم، با چه سرعتی جواب گرفتم.
تو قدم اول بردار، کم کم هدایت میشی به مسیر درست. اول بر ترسها و تنبلی هات غلبه کن، شروع کن، خود راه بگویدت که چون باید رفت.
100 تا کامنت بذار، اونوقت سبک شخصی ت در نوشتن رو پیدا می کنی.
اگر دوسال ادامه بدی میشه 700 کامنت!!! و چه پیشرفتی می کنی دختر خوووب.
چه باورهای خوبی با نوشتن می سازی.
تو که از نوجوانی به نوشتن علاقه مند بودی
تو که از نوجوانی شعر می سرودی و برا دوستات می خوندی و لذت می بردن
اما به مرور این علاقه ت گم شد با مشغول شدن بیشتر به درس و دانشگاه
اما حالا که این فرصت طلایی برات پیش اومده چرا از دستش بدی؟
چرا دوباره شروع نکنی به نوشتن؟
شروع کن
تو می تونی دوباره خودت رو پیدا کنی
بنویس تا آگاهی های نهفته در حقیقت وجودیت رو آشکار کنی
بنویس تا معارف اصیل الهی رو دریافت کنی
بنویس تا الهامات الهی به قلمت جاری بشه
بنویس تا تو هم به این جریان جاری عشق متصل بشی
بنویس تا هر وقت برگشتی عقب، بتونی با دنبال کردن ردپاهات خودتو پیدا کنی
بنویس تا کنترل ذهن نجواگرت رو در دست بگیری
بنویس تا احساس خوب پیدا کنی
بنویس تا باور کنی
بنویس تا اقدام کنی
بنویس تا ببینی
بنویس تا از غیر ببُری
بنویس تا به دوست وصل بشی
به خودم تعهد میدم که بنویسم و کامنت بذارم
اونوقته که بیشتر و بیشتر رشد می کنم
خدایا شکرت برای این نشانه ی روشن
تو مرا یاری کن و خیر به قلمم جاری کن
شعرم برای تو ای خدای مهربانم:
لحظه ای که با توام هر لحظه باد
گر نباشی لحظه ها بر من مباد
سپاس فراوان برای من این سایت بهشتی که استاد به اذن و هدایت رب و با ایمان به یاری او شروع کرده و چقدر خیر و خوبی در این سایت جریان داره و چه تاثیرات فوق العاده ای روی آدم میذاره. قلب رو جلا میده واقعاااا.
زنده باشید و پایدار استاد الهی من
چقدر زیبا و قشنگ چقدر فوق العاده و عالی
بگذریم از اوایل ویدئو که همه چیز عالی و فوق العاده بود این پارت آخر صحبت استاد و پدر با جوزف دوست داشتنی هدایتی بود از طرف خدای مهربونم برای امروز من که امروز بعد از چند نتیجه منفی کوچیک که توی کسب و کارم ایجاد شده بود داشتم خودم رو میباختم و کلی ناراحت بودم.خدایا شکرت که با این ویدئو فوق العاده منو هدایت کردی.شکرت به خاطر حضور استاد عزیزم و شکرت به خاطر اینکه باز هم به ما یادآوری کردی که همیشه دستان تو بر روی این کره خاکی برای هدایت و پیشرفت هرکسی که به قدرت و توحید تو باور داشته باشه همیشه و همه جا هست.چقدر این جمله که نتایج کوچک نباید ناامیدت کنند بلکه باید دلیلی برای ادامه حرکت باشن منو تکون داد.خدای خوبم تمام حرفی که امروز باید به من میگفتی توی این جمله زده شد و من دیدم و شنیدم و خواندم.بی نهایت از تو ممنون و سپاسگزارم.استاد عزیز و مریم دوست داشتنی ممنونم که دست خدا بر روی زمین شدین و برای ساختن این ویدئو های فوق العاده وقت و انرژی میزارین.ممنونم ممنونم ممنونم
خدایا هرچه دارم از تو دارم.
سلام به استاد عزیز وخانم مهربان مریم دوست داشتنی وسلام ویژه به مهمانیهای استاد
سلام به دوستان و همراهان سریالهای بهشتی
خدای من شکرت که این قسمت رو دیدم چقدر این خانواده آرام وبا احترام هستن …خیلی از دیدن این قسمت انرژی وپیام گرفتم …
پدر خانواده نشون داد باید اجازه بده بچه ها خودشون با هم کناربیان بدون اینکه دخالتی کنه
خودم رو تصورکردم که رفتار یوسف رو با برادرش در باره آبمیوه میدیدم چقدر میپریدم وسط وازش میخواستم اینکار رو نکنه وآبمیوه رو به برادرش بده ولی چقدر این پدر بمن درس داد برای اصلاح رفتارم…..واقعا خیلی باحال از کنار هم لذت میبرن میپرن بهم کمک میکنن اونجایی که پدرشون اومد داخل آب من همش فکر میکردم آلان شروع میکنن پدرشون رو اذیت میکنن وپرتش میدن داخل آب …..هرلحظه که میدیدم لذت میبردم چه بازیهایی میکنن چقدر انگیزه دارن همه چی رو تجربه کنن چقدر حال استاد با این مهمان هایش خوبه ….قایق سواری تیراندازی شنا موتور بازی ووو
ودرآخر آروم میشینن وبه حرفهای استاد با توجه گوش میدن کاشکی انگلیسی بلد بودم اونجایی که یوسف همش میره وسط وپینگ پنگ بازی میکنه با صندلی میچرخه اگه من بود همش تذکر میدادم آروم باش ببینم چی میگیم ولی بقیه حواسشون به صحبت خودشون بود وکسی کاری به اون یکی نداشت که میخواد چکار کنه …..چقدر آروم هستن وبا خودشون وذهنشون در صلح هستن ….
بزارین در آخر هم زیباییها وفراوانیهارا ببینیم
زیباییها»»»»فراوانیها
درختان زیبا وسرسبز پرادایس
آسمان خوش رنگ وابرهای سفید
دریاچه ای پرآب
خونه ای روی آب
رفتار آروم پدر خانواده
تحسین و احترام استاد به مهمانها
شادی ونشاط بچه ها
شنا کردن موتور سواری تیراندازی
دراز کشیدن در همک
قایق سواری روی دریاچه
فیلم گرفتن مریم قشنگم وانرژی که برای این کار میزاره
واقعا همه چی زیبا بود
خدایا شکرت بینهایت شکر
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا مارا به راه راست ،راه کسانی که نعمت داده ای ….
قربووون خدا برم که هروز دست منو میگیره و در این خونه ی علم رو میزنه،چقد سدهای ذهنی شکسته میشه،دیونه کننده است ،
طبق فرهنگی که بزرگ شدم ،هی تو سرمون زدن از بچگی،تو حرف نزن زشته،این ارزوهات نگی مسخرت میکنن،ابرمون نبر جلو مردم ،
افرین به این جمع همه ساکت نشستن و گوش میدن تبادل نظر میکنن،
به ما از بچگی گفتن
حالا تا بزرگی شی خیلی وقت داری ،اصلا نشنیدیم که بگن اره میشه از الان شروع کن،همین باورا رو گرفتیم مثه میخ میکوبیم تو سر بچه هامون ،
بچه ی مودب مهمون که اومد سلام میکنه میره سراغ بازیش،چقدررر من به دختر کنجکاووم این حرف رو زدم و۳تی مهمون اومده اون کنجکاو سوال پرسیدن بوده ،منم شرمنده ی مهمون و به زور فرستادمش توی اتاقش،که اینقد سوال نپرس مهمون دیگه نمیاد میگه حوصلم رو سر میبرن،بحساب خودم داشتم مادر مدرن بودنم رو نشون میدادم،همین کارا کردیم که میگیم خوشبحال خارجیا ۵۰ ساله اش مثه بیست ساله ی ماست
و صد باریک الله به اعتماد بنفس اون بچه ،که نمیگی این (استاد)خودش کارش ویدو ساختن و ،،،،من بچه چی بگم؟
احترامی که اون وسط برای حرف زدن اون پسر کوچولو بود و همه ساکت بودن فوق العاده بوددد😍😍😍
سلام
من هنوز متن آقا امیرحسین رو نخوندم
ولی کامنت های بچه ها رو که میخوندم و همه از امیرحسین تشکر میکردن بابت اینکه قسمت انگلیسی فایل رو ترجمه کرده
اولا” منم از ایشون خیلی سپاس گزارم و بهشون تبریک میگم که زبان انگلیسی رو اینقدر مسلط بلد هستن
دوما” با اینکه میدونستم ولی مطمئن شدم اسم امیرحسین چه اسم فوق العاده زیبائیه و بابت اینکه اسم پسرم رو امیرحسین لنتخاب کرده ام به خودم تبریک گفتم البته انتخاب نام زیبا برای فرزند هم لطف خودِ خداست.
پسر من ظهر روز عید غدیر در 21 سال پیش بدنیا اومد و خدارو صد هزار بار شکر بسیار هم پسر خوب عاقل و مهربانی هست.
برای تمام جوانان وطنم و جوانان کل دنیا آرزوی سلامت و سعادت و موفقیت دارم.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹