سریال زندگی در بهشت | قسمت 29 - صفحه 1

296 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ناشناس» در این صفحه: 14
  1. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 2383 روز

    میدونی استاد…داشتم به این فکر میکردم که اگه منم بودم،میتونستم از هروز ماهیگیری و آتیش برپاکردن لذت ببرم؟ با هر بار انجام دادنش احساس تازگی و طراوت بهم دست میده؟! شما چندین بار آتیش برپا کردین و هر بار انگار بار اولتون بود که با همچین تجربه ای روبرو میشیدید و هربار تازگی داشت براتون و لذت میبردید… مهموناتون بارها ماهی گرفتن ولی اصلاً خسته نمیشدن و براشون تکراری نمیشد… اینا فقط یه دلیل می‌تونه داشته باشه… اونم نگاه نو و تازه به جهانه؛ نگاهی که از احساس سپاس گزاری قلبی میاد، نگاهی که از در لحظه بودن میاد، نگاهی که از لذت وصف ناشدنی درونی میاد، نگاهی که از شادی و زیبایی میاد، نگاهی که از عشق میاد…«عشق»… عشق معجزه می‌کنه… عشق همه چی رو آسون و لذتبخش میکنه.. این نیروی عجیب عشقه که آدمو عاشق همچی می‌کنه و آدم از زندگی سیر نمیشه… این نیروی عشق الهی آدمو عاشق زمین و زمان میکنه…

    استاد نمیدونی این سریال با من و دوستان هم فرکانسی چه کرده؟ زندگی هممونو زیرو رو کرده،هر کس توی مدار دیدن این سریال بود،قطعا تا آلان یه آدم دیگه ای شده کلا… اصلا دیگه آدم سابق نیست… اینقدر که مدارمون تغییر کرده… اینقدر که نگاهمون به جهان و زندگی تغییر کرده… نمی‌دونم چرا روز به روز دارم بیشتر تشنه زیبایی ها میشم، اصلا آدم سیر نمیشه از دیدن این سریال سراسر زیبایی… دلم نمیخواد اصلا تموم شه..یادش بخیر،سال ها پیش وقتی جومونگ میدیدیم دلمون نمی‌خواست هیچ وقت تموم شه، با فراق و وصال سوسانو و جومونگ چه زجه ها و اشک ها که نریختم… چه میدونم همه میگن بهترین سریال های تاریخ،imdb و فلان گیم آف ترنز، برکینگ بد و چرنوبیل… اینا دیگه چِیَن بابا… یه سریالی به نام زندگی در بهشت هست که زندگی آدمو به معنای حقیقی بهشتی می‌کنه…

    استاد اَ خنده دارم بال درمیارم؛اونجایی که گفتی از نزدیک ترین افرادم بوده که مثل jacob تشویقش کردم ولی عمل نمی‌کرد… میدونم کی رو میگی… بیخیالش استاد… خودت که بهتر می‌دونی ما مسوول تغییر و هدایت دیگران نیستیم… تا زمانی که خود اون فرد آماده نباشه و نخواد تغییر و عمل کنه… امیدوارم که اون فرد این فایل رو ببینه و از jacob الگو بگیره و توصیه های شما رو جدی بگیره…

    الهی… الهی… ببین مریمی چه باحال مثل غزال میدوه…

    Come on mary. run forrest… run…run.(اشاره به فیلم فارست گامپ و فایت کلاب). من عاشق دویدنم… من عاشق« خدای من» گفتنتم… تو فقط بگو … تو فقط بگو خدای من… دارم ذوق و شوق میکنم من.اینقدر که ناز و بامزه میگی. این پسره یوسف منو کشت… تو چشماش که نگاه میکنم از شدت زیبایی غش میکنم… استاد میدونم که هم ما و هم شما دوست داریم که این مهمونا باشن و حالا حالا ها نرن ولی وجدانا قسم این خانواده از خداشونه که همیشه توی این بهشت پیش ما بمونن و زندگی کنن… حق هم دارن بخدا، آخه آدم وقتی با آدمای بسیار محبوب و عزیزی مثل شماها هم کلام و هم نشین میشه دیگه نمیتونه از شما دل بکنه، اینقدر دوست داشتنی هستید، اینا همش به خاطر اتصال و نزدیکی شما به خداست… ببین چه آدمایی جذب همدیگه شدن…ببین…

    من عاشق این آقای رایان شدم… بهش بگو میلاد عاشقت شده… ایشون چقدر پرانرژی، شوخ و فان، و دوست داشتنی ان… وای خدا آدم کیف می‌کنه… دوستان حتما به۹:۱۵ دقت کنید به آقای رایان… ببینید چقدر بامزه چشماشو گرد می‌کنه رو به دوربین!!! از شادی و خنده هورمون های شادی از چشم و گوش و دماغم داره سرازیر میشه…

    و باز هم یک نکته ظریف دیگه استاد؛ موقع بریدن گفتی از کجا ببرم؟! و از عزیز دلت نظر خاستی… بهت میگفت که از کجا ها ببری و تو هم گوش میکردی… این شاید به چشم نیاد ولی نظر خاستن از دوست و همسر حتی در چیزای خیلی کوچیک، نشان از عزت نفس و احترام و ارزشمندیه و من خیلی حال کردم با این حرکتت… اینا همش درس و توجه به نکات مثبته که کانون توجه منو بهش جهت میده…

    چقدر دلنشین بود که با کمک دوستان و با همکاری گروهی اون علف و درختای هرز رو سوزوندید و نابود کردین… یاد نابودی و پاکسازی باورهای هرز خودم میوفتم که با همکاری خانواده عزیزم( خانواده بسیار گرم و صمیمی عباس منش) قطع شون کردیم و سوزوندیم و فاتحشون رو خوندیم… با همکاری دستان خدا؛ فایل های استاد،نوشتارهای اعجاب انگیز مریم خانوم، کامنت های محشر دوستان، عقل کل…. و بی نهایت طریق دیگه… به خودم افتخار میکنم بابت داشتن این خانواده بزرگ و حیرت انگیز…

    استاد گفتید اهرم رنج و لذت؛ من هنوز باورم نمیشه که دو نفر تنهایی چطور این همه کار سنگین و عظیم رو انجام دادن… میدونم که الان روی تمک زیر سایه خنک درختای بلندمون درازی و داری کامنت های ما رو میخونی، پاشو بینم، پاشو یه نگاه عمیق تر به دوربرت بنداز، مبینی چه کار خفنی کردی باورت میشه این همه تغییر اونم توی بازه کوتاه… من که در حیرتم … بهت افتخار میکنم و از ته دلم تحسینت میکنم عشقم، الگوم… عاشقتم بخدا

    استاد من تازگی پی بردم که اهرم رنج لذت معجزه می‌کنه معجزه… با استفاده از این اهرم قدرتمند به یکی از مهمترین خواسته ها و اهدافم رسیدم که تا زمانی که به اون ثبات نتیجه نرسیدم ازش صحبت نمیکنم… خواسته ای که مدتها خواهانش بودم ولی هر هربار ناکام میشدم و به هدفم نمیرسیدم….

    اما از دوتای دیگه نام میبرم که باورم قویتر شه…

    +من همیشه ورزشکار بودم،هرورزشی، خصوصا فوتبال که بخشی از وجودمه؛ اما همیشه دلم میخواست مثل ورزشکارهای حرفه ای تعداد زیادی شنا و دراز نشست برم؛ دو ماه پیش که شروع کردم با تعهد به طور حرفه ای برای همیشه ورزش کنم؛ اولش به زور و بدبختی ۲۰ تا شنا و ۴۰ تا دراز نشست میرفتم که دیگه بدن درد میگرفتم و کم میاوردم، گذشت و گذشت باورم نمیشه امروز بعد دو ماه ادامه دادن و کاشتن اهرم رنج و لذت، ۹۰ تا شنا و ۱۵۰ تا دراز نشست نان استاپ میرم… اصلا خودم هم حواسم نبود ازین همه پیش روی و هیچوقت فکر نمی‌کردم که زمانی برسه به این تعداد حرکت برسم… حالا اگه همینطور ادامه بدم که واویلا میشه… همیشه تناسب اندام خوبی داشتم ولی توی همین دو ماه ورزش روزی سی دقیقه ای، به بدن تراشیده ایده آلم رسیدم… قبلا فکر میکردم که برای رسیدن به اندام تراشیده ایده آلم باید چندماه و یا چند سال پیوسته برم باشگاه، ولی من هیچگاه توی هیچ باشگاهی نرفتم و در همین مدت زمان کوتاه به خواستم رسیدم… و این اهرم آنچنان قدرتمنده که واسه هر هدفی جواب میده حتی کار فیزیکی و یا کنترل خواب….

    استاد من سال ها خواب نامنظم و سنگینی داشتم، آنچنان خوابم سنگین بود که هیچ گوشی و هیچ کس و چیزی بیدارم نمیکرد، به زور میخوابیدم و به زور بیدار میشدم، آنقدر سنگین که همیشه محتاج دیگران بودم واسه بیدار شدن، حتی رکورد ۳۰ ساعت خواب بدون وقفه هم داشتم، خلاصه توی همین مدت اخیر دیگه متعهد شدم که با همین اهرم مشکل تنظیم و کنترل خوابمو واسه همیشه حل کنم؛ اینم باورم نمیشه که با چه باورهای عجیبی تونستم نه تنها تنظیمش کنم بلکه بدنم به کمتر از ۴ ساعت خواب داره عادت میکنه، حتی راس هر ساعتی که اراده کنم از خواب بیدار میشم دیگه… من که خودم هنوز باورم نمیشه که بالاخره شد… و خیلی مسایلی ازین قبیل…

    با کمک این اهرم و ساختن باورهایی قدرتمند کننده در راستای هدف، رسیدن به هدف و خواسته خیلی ساده تر و راحت تره…..

    سپاس بیکران از استاد گلم که مثل یه سری از افراد فقط حرف و تکنیک نمیگه که یه چیزی مثلا گفته باشه… استاد عزیزم خودش به این اهرم مسلطه و با عملی کردنش در زندگیش به ما هم این باورو منتقل می‌کنه

    عاشق همتونم خانواده عزیزم❤❤😘😘💖💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 87 رای:
  2. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 2383 روز

    سلام و درود خدا بر پریا خانم عزیزم… دوست عزیز و باهوشم نمیدونی چقدر از خوندن این کامنت آگاهی بخشت لذت بردم.. خیلی عالی و مسلط بحث لذت بردن از مسیر و عدم نتیجه گرایی رو توضیح دادی… شاید خودت هم ندونی که کامنتت چقدر دقیق و زیرکانه بود… من که ذخیرش کردم تا بعدها هم بخونمش… تبریک بابت این فهم و شعور عالیتون از قانون… خدا رو بی نهایت شکر بابت دستان بیکرانش که وسیله ای میشن برای هدایت و آگاهی همدیگه…

    فقط یچیزی… منظورتون از کامنتی که زیر کامنتم گذاشتی رو درست متوجه نشدم… یه لحظه برداشت کردم که دارید کنایه میزنید که من دارم از خودم بلوف میزنم… من آدمی عملگرام و اصلا اهل حرف و حدیث نیستم… اتفاقاً خیلی نتایج و آگاهی های خالصی بدست آوردم که از نوشتنشون به خاطر مقاومت های زیاد ذهنی امتناع میکنم… این توی مغز من جا افتاده که؛ ایمان…. هدایت …. عمل…. ممنون میشم که رفع ابهام کنید واسم….

    بازم ممنونم از کامنت زیبات، لذت بردم

    دوستت دارم پریای عزیزم

    همیشه به تنها معبود و معشوقت وصل باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 2383 روز

    سلام و درود خدا بر فوزیه خانم عزیزم. می‌دونی استاد راست میگه یه سری چیزا رو نمیشه توی چند جمله توضیح داد چون ممکنه باعث برداشت اشتباه و ناقص بشه…من با عشق و حوصله سعی میکنم آنچه که یاد گرفتم رو به زبون ساده و خودمونی توضیح بدم؛ اهرم رنج و لذت یک قانون حاکم بر سیستم مغز همه ی انسان هاست و مکانیسمیه که خواه ناخواه همه ما ازش استفاده میکنیم؛ اهرم رنج و لذت به این معناست که ما انسان ها «هر کاری رو» که انجام میدیم به منزله فرار از یک رنج و یا رسیدن به یک لذته. این مکانیسم خودکار مغزه… برای مثال گرسنگی و تشنگی؛ زمانی که گرسنته رنج میبری و این رنج از گرسنگی و لذت سیر شدن تو رو به سمت غذا(هدف) میکشونه. تو وقتی تشنت میشه از رنج تشنگی و لذت سیراب شدن خودتو به آب میرسونی، حالا ممکنه آب هم در دسترست نباشه یا توی بیابون گیر کرده باشی و مجبوری مسافت زیادی رو طی کنی و هر رنجی رو حتی به جون بخری تا به اون خواستار(آب و رفع تشنگی) برسی؛ هدف هم همینطوره، گاهی رسیدن به یک هدف برات سخت و رنج آوره ولی آنقدر لذت رسیدن بهش برات زیاده که متوجه رنج مسیر هم نمیشی… تو وقتی یه کاری رو انجام میدی در واقع از انجام دادنش لذت میبری و در مقابل، از انجام ندادنش رنج میبری، مثلا میگم فوزیه چرا اینقدر تو درس‌خوانی دختر؟ مشخصه که درس خواندن توی ذهن تو مترادف با لذت زیاد و درس نخواندن توی ذهنت مترادف با رنج عظیمیه به همین خاطر به سمت هدف(درس خوندن) حرکت میکنی. پس یاد گرفتیم که برای رسیدن به هر هدف و خواسته ای باید: رسیدن به هدف و خواسته توی مغزمون مترادف با لذت بسیار بسیار عظیم باشه، و نرسیدن به هدف و خواسته توی مغزمون مترادف با رنج بسیار بسیار عظیم باشه؛ اینجوری که فرض کن تو یک هدف و خواسته مشخص داری؛ رنج عظیم مثل یک نیروی مغناطیس دافعه، تو رو فراری و هل میده به سمت هدف، ازونطرف لذت عظیم رسیدن به هدف مثل یک نیروی مغناطیس بسیار قوی تو رو جذب می‌کنه و می‌کشه به سمت هدف.ok؟… دوست خوبم خودم هم الان شروع به تایپ کردم بارانی از مثال ها ایده ها و آگاهی ها به روم سرازیر شده که مغزم هنگ کرده… می‌نویسم که باور و آگاهی های خودم قویتر شه… به عنوان مثال تو میخای زبان انگلیسی یاد بگیری یا آزمون سراسری رتبه برتر شی، خوب!! بعد تو به جای درس خوندن و یا دنبال کردن مهارت زبان، همش تنبلی میکنی، درگیر خواب تلویزیون بازی و سرگرمی شبکه های مجازی فیلم سریال و ازین جور چیزا هستی؛ می‌دونی چرا؟ چون توی مغز تو، درس خوندن و مطالعه کردن مترادف با رنج و سختی عظیمه و در مقابل بیکاری و تنبلی مترادف با لذت و شادیه… پس تو و من اگه زرنگ باشیم میتونیم این قالب رو توی ذهنمون معکوس کنیم و ازین اهرم به نفع خودمون استفاده کنیم؛ بدین صورت که این فرآیند رو در ذهنمون تغییر بدیم… یعنی این رو توی ذهنمون بکاریم که من از مطالعه کردن لذت میبرم و از مطالعه نکردن رنج میبرم… شاید بگی سخته چیکار کنم اینجوری بشه مغزم… کمی صبور باش در ادامه راهکار میگم…

    می‌دونی عزیزم، مغز ما مثل خر چَموش میمونه… باید رامش کنیم و افسارشو بدست بگیریم… بیا گولش بزنیم… نمیدونی چقدر لذتبخشه تسلط بر ذهن…

    همین الان رفتم لابلای دفترها و یادداشت هام برگه های اهرم رنج و لذت، خواسته هایی که بهشون رسیدم رو مرور کردم، یادش بخیر انگار همین دیروز بود که شروع کرده بودم. حالا تمرین و روش استفاده عملی ازین اهرم رو که خودم استفاده کردم رو میگم: توی یک برگه، یک جدول به شکل T بکش. بالای سمت راست جدول بنویس رنج های نرسیدن به هدفم، بالای سمت چپ هم بنویس لذتهای رسیدن به هدف و خواسته ام… سپس هر چه که به ذهنت میاد توی لیست مربوطه بنویس؛ مثلا برای مطالعه یا قبولی در آزمونی خاص:

    اگر من به هدفم نرسم چه رنجی میکشم:

    اگر من به هدف و خواسته قلبیم برسم چه لذتی میبرم:

    دیگه خودت بنا به سلیقه و دیدگاهت هرچی که به ذهنت میاد لیست کن… ۱۰ مورد ۲۰ مورد یا هرچقدر که میتونی…

    سپس در صفحه پشتی میتونی راهکارهای کاربردی و عملی که برای رسیدن به هدفت نیازه رو ذکر کنی… البته ممکنه در روزهای بعد ایده های جدیدی بهت گفته شه که بعضی از راهکارهارو خودت اضافه کنی یا تغییر بدی…. به مدت ۲۱ روز مداوم این برگه رو هروز یک یا دوبار مرور کن تا محکم ساختار های ذهنت عوض شه و با این کار انگیزه ادامه دادنت در طی مسیر حفظ میشه…

    دوست خوبم برای اهداف حیاتی و بلند مدت حتما از این برگه استفاده کن… سعی کن از اهداف کوچیک شروع کنی… کم کم با تمرین و تکامل و رسیدن به هدف خودت میوفتی رو غلتک و یاد میگیری، تا جایی که میتونی به جای استفاده از برگه توی ذهنت همچی رو تصور و برنامه ریزی کنی…

    من خودم یادمه دو ماه پیش که به الهامم از طرف خدا گوش کردم، از اعماق وجودم شروع کردم به انجام تمرینات… خدا شاهده که روزهای اول از درد داشتم زجه میزدم یه جاهایی خیلی زور میزدم، گفتم که من همیشه ورزشکار بودم و هستم ولی نهایت ۲۰ شنا و۴۰ دراز نشست توانم بود، با تکامل و انگیزه رسیدن به هدف الان دیگه خیلی قویتر شدم ، سیستم کارم این بود که روزی یک یا دو تا حرکت بیشتر بزنم نسبت به روز قبل؛ همینجور یکی یکی اضاف شد… فردا هم باید ۹۲شنا و ۱۵۲ دراز نشست به علاوه انبر پرس و حرکات یوگای خاص خودم(پرانایاما) میرم… این دیگه بخشی از زندگی و ضمیر ناخودآگاهم شده… اصل تکامل همه چیزه… قبل انجام حرکات با خودم حرف میزنم مثلا میگم من عاشق شنا رفتنم این کار واسه من برخلاف بقیه آسونه ، سیستم ایمنی و سلامتیم قویتر میشه، من با این کارم ارادم قویتر میشه، من لذت میبرم ازین کار، عضلاتم خط خطی میشه، بدنم فیت میشه و اعتماد به نفسم بالاتر میره و …. ازین جور حرفای انگیزه بخش و در مقابل مثلا میگم اگه امروز ۹۲ تا شنا نرم رنج میبرم و انگار یچیزیم کمه من اگه زیر ۹۲ برم خیلی عذاب میکشم باید به این خواسته برسم… می‌دونی راستشو بخوای خیلی مواقع رنج می‌کشیدم حین انجام حرکات ولی لذت رسیدن به خواستم خیلی بیشتر از رنجش بود… قبلاها توی استفاده درست ازین اهرم چند بار شل کردم و ول کردم ولی کم کم قلق دستم اومد… الان به چند اهداف و خواسته قلبیم با همین اهرم رسیدم… استاد عباس منش باهوش ترین و عملگرا ترین فردیه که توی زندگیم دیدم… ایشون با همین اهرم به تمام اهدافش رسید حتی توی کسب ثروت… اگه دقت کنی توی مسابقه تنیسش با مریم خانوم، ازین اهرم و قدرت کلام به شدت استفاده میکرد… باخت و شکست برای ایشون یکه رنج عظیمه که حتی حاظر نیست جلوی عزیز دلش هم کوتاه بیاد و ببازه… یا همین پاکسازی کامل پرادایس… یا حتی همین رژیمی که الان مدتیه گرفتن… همش از اهرم رنج و لذت استفاده می‌کنه …ایشون اینقدر ازین اهرم استفاده کرده که کاملا مسلطه… فقط این رو به خاطر بسپار که رنج از نرسیدن به هدف با ترس از نرسیدن به هدف فرق می‌کنه؛ ترس موجب سکون میشه ولی رنج موجب حرکت…

    اگه بخوام کامل کامل برات توضیح بدم و مثال بزنم باید یه جزوه ۵۰ صفحه ای تایپ کنم… آهان یه ایده آلان به ذهنم رسید… همین الان توی گوگل سرچ کن اهرم رنج و لذت کلی ویدیو و مقاله هست که کامل همه چی را برات شفاف می‌کنه … من خودم از خوندن کامنت بچه ها، عقل کل،بعضی اشارات استاد، تحقیق توی نت آگاه شدم ولی با تمرین و تجربه و تکامل یاد گرفتم… الانم که میخام در رسیدن به تمام اهداف پیش روم ازین اهرم آگاهانه استفاده کنم… خیلی خوشحالم که در این مجمع عشق داری آگاهانه روی خودت کار میکنی… از سوال کردن خیلی خوشم میاد همون‌طور که خودم زیاد سوال میپرسم… امیدوارم که به هرچی میخوای برسی… اگه سوالی هست حتما بپرس… در آغوش خداوندگار عشق و مهربانی فوزیه عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 2383 روز

    سلام و درود خدا بر آقا احمد گل…سپاس ازین که نوشتارم رو خوندی و خیلی خوشحالم دوست خوبم از حضور صمیمی شما… دوست عزیزم درست متوجه منظورتون نشدم.. کدوم سوال؟ اگه منظورت ساختن باور و پرسیدن سوال کلیدی از خودمه، الان برات توضیح میدم. احمد عزیزم، من اونقدر این مشکل خوابم حاد بود که همه بهم میگفتند که باید بری پیش روانشناس و دکتر. ولی خودم یه پا روان شناسم میدونستم مشکل از خودمه و باید یکاری کنم والا از مسیر موفقیت دور میشم… راستش همه روش ها رو امتحان کردم ولی اونقدر از مکانیسم دفاعی استفاده میکردم که دیگه هیچی راه گشا نبود… حقیقتش خدا بهم الهام کرد که چکار کنم؛ قبل خواب توی ذهنم ساعت ساعت بیدار شدنم (مثلا ۵ صبح) رو تجسم و تصور میکردم،بصورت متمرکز و لیزری، اهداف و برنامه های فردامو توی دفتر می‌نوشتم یا توی ذهنم مرور میکردم، با خودم میگفتم من از خواب زیاد رنج میبرم و از خواب زیر پنج ساعت لذت میبرم، ذهن و بدن به این ساعت خواب سازگار میشه و من از عشق و انگیزه نمیتونم حتی بخوابم ، اصلا کی گفته آدم باید حداقل هشت ساعت بخابه؟ انسان یه موجود تکامل یافته و سازگاره می‌تونه با قدرت اراده همچی رو به نفع خودش تغییر بده …. ازین جور تلقین ها…

    از خدا الهام و هدایت بخواه خودش روش مخصوص تو رو میگه… از ته دلم از خدا کمک و هدایت خواستم اونم به بهترین و ساده ترین راه ممکن هدایت و کمکم کرد… دوست عزیز این موضوع فرد به فرد فرق میکنه، هرکی به یه روش خاصی هدایت میشه…امیدوارم که منظورم رو رسانده باشم… یادم اومد در مورد سوال؛ مثلا با خودم حرف میزدم یا توی ذهنم مرور میکردم که من از خواب زیاد چه رنجی میبرم و چه مشکلاتی واسم ایجاد میکنه؟! من از خواب کم چه لذتی میبرم و چه فوایدی واسم داره؟ جوابهاشو هرکس خودش بهتر برای خودش تعریف میکنم، منم که جواب های خاص خودمو داشتم…

    در آغوش خداوندگار عشق و مهربانی احمد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 2383 روز

    سلام و درود خدا بر لیلا خانم عزیزم…خیلی خوشحالم که از دیدگاه من خوشتون اومده… مرسی از مهر و محبتت… سپاس بیکران از تحسین کردن های سراسر خداگونه و تحسین آمیزت… خدایا بی نهایت شکر بابت دوستان هم فرکانسی عزیزی مثل شما که خالصانه من و بقیه دوستان رو تحسین میکنه و این تحسین جهان و خداست از زبان تو … منم تحسین میکنم نگاه زیبابین و قلب بزرگت رو که داری عاشقانه به نکات مثبت توجه میکنی و این کانون توجهت شرایط و اتفاقات شگفت انگیز و لذت بخشی رو براتون رقم میزنه… خیلی دوست دارم لیلا عزیزم… همیشه به تنها معبود و معشوقت وصل باشی عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 2383 روز

    عزیزم آقا محمد گل…سپاس بیکران از تحسین تو دوست عزیزم… تو هم فوق‌العاده ای که در این مجمع سراسر نور و عشق حضور داری… در آغوش خدا سراسر شاد و رستگار و ثروتمند باشی عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 2383 روز

    سلام الهام عزیزم… خیلی خوشحالم که از خوندن نوشتارم لذت بردید.. خیلی خوشحالم از حضور دوستان خوبی مثل شما… در آغوش الله یکتا بهترین ، شادترین، عاشق ترین و موفق ترین باشید دوست عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 2383 روز

    سلام هانیه خانم گل… سپاس از نگاه زیبابین و مهربانت… قصد نداشتم از تجربیات اخیرم بگم، اون گفت و من نوشتم.

    امیدوارم که هرچی قلب بزرگت میخاد برسی عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 2383 روز

    سلام به آفرین عزیزم

    دوست مهربون و خوش قلبم… منم خیلی خوشحالم از اینکه دیدگاهم حالتو مثبت تر کرده و لذت بردی… سپاس فراوان بابت تشکر های شکر آمیزت…چقدر لذت میبرم از بودن در کنار دوستان عزیزی مثل شما… چقدر خوشحالم و لذت میبرم وقتی کامنت های بینظیرتو میخونم و همیشه تحسینت میکنم، تحسینی از جنس بی نهایت الهی

    در آغوش خدای یکتای بی همتا بفرین دوست داشتنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 2383 روز

    اوه ببین کی اومده… زیبا خانم زیبا رو و زیبا پسند… خودت نمیدونی ولی من قبلاًها پروفایل شما خوندم و از کامنت های بینظیرتون خیلی استفاده کردم و لذت بردم… چقدر شما فوق‌العاده و پر انرژی هستین زیبای عزیز و ارزشمند… خیلی خوشحالم که کامنتم شما رو شاد و پرانرژی کرده… سپاس بیکران از تحسین و محبت های خالصانه شما دوست خوبم… در آغوش خداوندگار عشق و مهربانی زیبای عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: