سریال زندگی در بهشت | قسمت 29 - صفحه 2

به نام خداوند زیبایی ها

خانواده ی صمیمی و پر از عشق عباسمنش سلااام

استاد مهربونم و مریم عزیزم سلام

امیدوارم حال دل همه‌تون عاااالی باشه و‌پر از آرامش الهی

خب بریم بررسی دقیق نکات زندگی در بهشت امروزمون 😎

🌠تحسین کردن استاد عباسمنش حتی برای چیزای کوچیک مثل ماهی که گرفته بودن

✨جیکوبی که درحال فیلم گرفتن از ماهیه

🌠منظره ی فوق‌العاده ی دریاچه وقتی ماهی رو انداختن ، درختان سبز کنار دریاچه که به رنگ آبی فوق‌العاده ای دیده میشه ، انعکاس نور خورشید در دریاچه … ما همچین تصاویر رویایی رو تو کارتون های دیزنی بیشتر دیده بودیم و چه قدر حس خوبیِ وقتی میبینم تو دنیای واقعی هم هست و اتفاقا جالبه که از وقتی تحسین این زیبایی ها رو شروع کردم خدواند بیشتر و‌ بیشتر من رو هدایت میکنه به مناظر اعجاب‌انگیز … خدا رو شکر

✨تحسین دوباره استاد عباسمنش و چه قدر از جمله های قشنگی استفاده میکنه استاد ؛؛ بهت افتخار میکنم ؛؛ این جمله چه حس قشنگی رو به مخاطب القا میکنه

🌠شعله های جادویی آتش

✨بازهم دستان بی‌نهایت خداوند که از جایی که فکرشو نمیکنی کمکت میکنه ، شاید وقتی دوستاشون اومپه بودن استاد اصلا فکرشم نمیکرد که قراره با اونا پاکسازی درختای هرز رو تکمیل کنه … سپاس خدایی رو که بی نهایت راه برای کمک رساندن به ما داره

🌠خنده های از ته دل استاد … چه قدر حس خوبی بهم میده صدای خنده‌هاتون استاد عزیزم

✨کمک کردن بچه‌ها و اینکه این کمک از ته دل و با علاقه انجام میشه و لذت میبرن (❌ شاید اگه قبل آشنایی با این مسیر بود ماها هیچ علاقه ای نشون نمیدادیم ، اگه هم کمک میکردیم با اجبار بود و هی غر میزدیم تهشم به بقیه هیچی نمیشد فقط اون لحظه هایی که میشد لذت برد رو به خودمون کوفت کرده بودیم ) ولی چه قدر قشنگ این بچه ها به این کار به چشم یه تجربه ی جدید و لذت بردن به شکل های مختلف نگاه میکنن

🌠استاد که اون درخت بزرگ رو برمیداره و وقتی علافه ی جیکوب رو‌ میبینه میده به اون تا تو آتیش بندازه ‍و بعدش هم کارشو تایید و تحسین میکنه و به عنوان کسی که اولین بارشه با خودش مقایسه نمیکنه و ایراد نمیگیره و‌این کار استاد باعث میشه انگیزه‌اش بیشتر بشه و بازم این کارو انجام بده و این بار نتیجه بزرگ تره … پدر خانواده که اونم اشتباق جیکوب رو میبینه و‌درخت رو بهش میده و دروافع وه قدر راحت جیکوب درخواست میکنه ‍و اونم قبول میکنه

✨چه قدر خداوند همیشهههه در حال پاسخ دادنه … وقتی شعله های آتش رو دیدم تو دلم گفتم کاش یکم زوم کنه رو شعله ها و مریم عزیزم بلافاصله این کارو کرد … چه قدر این نشانه ها لذت بخش‌ان و حالتو خوب میکنن

🌠آفرین به پپر خانواده که هم فیلم میگرفت هم درختارو جابه‌جا میکرد ، این آدم‌ها چه قدر به خودشون راحت میگیرن همه چی رو و چه قدر حالشون خوبه (❌طرز فکر مقابلش اینه که هی به این فکر کنه که نه یه وقت گوشی از دستم نیوفته ، فیلمه بد درنیاد و و و …)

✨چه قدر قشنگ هربار که آتیش بزرگ تر میشه همه تحسین میکنن و خوشحال میشن و اینه که شعله ها همچنان ادامه داره و جهان هربار زیباترش میکنه (❌مقایسه با کسایی که میگن اه اثر نداره بابا ، آتیش نگرفته نمیبینی کناره ها هنوز خشکن … این آتیش میخواد این همه درختو بسوزونه ! نه بابا ! … و این طوری میشه که کارو نصفه ول میکنن)

🌠حتی جوزف هم کمک میکنه و چه قدر جالبه که هرکس در توان خودش … یکی درختای بزرگ ، یکی شاخه های کوچیک … مهم اون همکاری و حس لذتیِ که جریان داره

✨و جیکوبی که درحال فیلم برداریه و چه تعهدی و چه علاقه ای داره به این کار و این نشون دهنده ی احترامی که به دنبال‌کننده هاش میذاره هم هست … (❌یکی هست بگی اه بابا من الان کار دارم ، دارم لذتمو میبرم کی میخواد فیلم بگیره این وسط) ولی یکی هم هست مثل استاد عباسمنش و مریم عزیزم و الان هم جیکوب که حتی تو خوش‌گذرانی هاشون هم به یاد دنبال‌کننده هاشون هستن و براشون وقت میذارن ، اهمیت قائلن … این همون عشق بی قید و شرطه دیگه . هم عشقی که به کارشون دارن هست و هم عشق به آدم‌هایی که شاید اصلا تاحالا از نزدیک ندیده باشنشون ولی مهم قلبمونه که باهم میتپه و خانواده همیشه به معنی کسایی که تو یه خونه زندگی میکنن و یا به رگه ی خونی مشترک دارن نیست … خانواده کسایی‌ان که روحشون باهمه و‌قلبشون باهم میتپه

قبلنا میگفتم اخه استاد که ماها رو‌نمیشنایه ، چه طور این قدر راحت میگه عاشقتونم و …

ولی الان میفهمم این همون عشق بی قید و شرطه اگه آدم عاشق نباشه ، تگه هدفش فقط شغل و کارش بود میتونست بیاد همون محصولاتشو آماده کنه و چندتا فایل توضیحات هم بذاره

این که لحظات زندگیتو بی‌منت شریک بشی ، لذت هاتو ، خوشحالی‌هاتو ، اینکه وقت بذاری کامنت بچه هارو بخونی ، اینکه تو اون لحظه ها یه دوربین دستته و یادت میفته خانواده ی عباسمنشی هست که وسعتش به اندازه تمام جهانه … از گوشه گوشه ی این دنیا

این عشقه دیگه

استاد عزیزم این عشق رو تحسین میکنم و تحسین میکنم قلبی رو که به بزرگی این خانواده‌اس

و عاشقانع دوستتون دارم و به خاطر بودنتون تو‌زندگیم هر روز شاکر الله یکتا هستم ♥

🌠چه قدر تعهد مهمه ، چه قدر عمل کردن مهمه ، خداوند همه ی ما و مخصوصا خود من رو هدایت کنه که عمل‌کننده باشیم ‌و ارزش قول دادن رو بدونیم ، وقتی قول بدیم که میدونیم میتوانیم این کار رو بکنیم و وقتی قول میدیم تمام تلاشمونو بکنیم که بهش پایبند باشیم (تحت‌تاثیر هیجانات لحظه‌ای قرار نگیریم و حرفی رو‌نزنیم که بعدا نتونیم بهش عمل کنیم)

حرف زدن رو همه بلدن ، علت تفاوت بین آدما اینه که همه عمل نمیکنن

یه جمله ای هست که میگه :

You are what you DO , not what you say I will do

( 🍫 و‌اینجا توصیه میکنم اگه فایل ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است رو ندیدین حتمااا ببینین ، فوق‌العاده‌اس و پر از آگاهی )

✨ اونجایی که مریم عزیزم شاخه‌ای رو نشون داد که سوخته بود و برگاش از بین رفته بود ، یاد باورهای مخربمون افتادم ، دقیقا همینه ، همون اولش شاخه پودر و خاکستر نمیشه

در هرچیزی باید تکامل طی بشه ، (باید)

اول ضعیف و ضعیف تر میشه و بعدا که در فایل نشون داده میشه از اون قسمت جز خاکستر چیزی نمونده . باورهای ما هم همین طورن ، هربار که کار میکنیم اون باپر مخرب ضعیف و ضعیف تر میشه و یهو بووووم ، به خودت میای میبینی خاکستر شده

ماها این ضعیف شدن رو نمیبینیم اغلب ، حالا اگه اون وسط دست برداریم و ناامید بشیم ، چی میشه ؟ شاید یه قدم مونده بود خاکستر بشه ها … ناامید شدیم … حالا فرق باورها اینه که میاد دوباره خودشو قوی میکنه

پس اینه که استاد میگه

ناامید نشو

ادامه بده ادامه بده بازم ادامه بده

شاید جایی که ول میکنی فقط یه قدم تا موفقیت مونده بود !

🌠چه قدر عشق بین استاد و‌ مریم جونم قشنگه

اونجایی که مریم عزیزم گفت دستکشام جا موندن و استاد چه قدر قشنگ با احترام پرسید که میخواد برداره یا نه و بعد منتظر موند (❌ فک کنم خیلی از ماها اینا رو دیده باشیم : اه حالا چرا یادت رفت ، حوایت کجاست ، ولش کن الکی معطل تو‌ میشیم ، یا طرف کلا چیزی نمیگه ولی یه اخمی میکنه ، بعد تا بره و‌برگزده این تو‌ماشین هی غر میزنه و اعصابش خورد میشه که اینجا منتظر موندم و حوصله ام سر رفت و زیر نور خورشید سوختم😂)

و‌مریم جان هم متقابل به خاطر احترام به استاد سریع میره و میاد تا زباد منتظرش نذاره ( همه چی واقعا دو طرفه‌اس تو روابط … )

و بعدش هم که بدون دستکش برمیگرده استاد خیلی راحت میپرسه چی شد ، اونم میگه فک کنم تو ماشین باشه و تمام (❌ یه فلش بک بزنیم به حالت قبلی : اه حواست کجاست ، این همه معطل شدیم که هیوی ، من که بهت گفتم‌ولش کن ، هیچ‌وقت حرف گوش نمیکنی ، حالا انگار یه دستکش نباشه نمیشه و و و …)

✨استاد تحسینتون میکنم که هرکاری رو‌با «بسم‌ الله» شروع میکنید و چه قدر واقعا موثره و من تازگیا سعی میکنم این رو جزء رفتارم بکنم

و استاد به ویژه ذکر «الله اکبر» معجزه میکنه ، هرکاری یه ذره برام سخت باشه کلا تو‌هر مشکلی کافیه بگم الله اکبر سریعا به یه طریقی انجام میشه که خودت میمونی اصلا ! وقتی میگم الله اکبر به این فکر میکنم که خداوند اون قدر بزرگه و اون قدر قدرتمنده که هر چیز چیز دیگه ای دربرابر قدرتش تسلیمه و‌مثلا فلان کار که در برابر بزرگی خدا چیزی نیست

🌠چه قدر شوخی‌هاتون قشنگن و به دل میشینن

✨چه قدر بچه‌ها راحتن و خودشونن … لی وای وقتی ازش پرسیدن که توام میای ، بدون رودربایستی خیلی راحت گفت نه ، چون ماها مهم‌ترین فرد زندگیمون هستیم و در اولویت … و خب اون پسر هم لذت بردن خودش از شرایط در اولویت بود

🌠الان پسر بزرگ هم به جمعشون اضافه شده و چه قدر این خانواده با خودشون در صلح‌ان و هرکس کاری که دوست داشته باشه انجام میده ، کسی رو‌مجبور نمیکنن که توهم باید این کاری که ما میکنیم انجام بدی … هرکس به دنبال اینه که به بهترین شکل بهش خوش بگذره و حالش خوب باشه و البتههه که در عین این ، خیلی حواسشون بهم هست و هوای همو دارن

✨و تو استفاده از اره ( استاد ابزارهای فوق‌العاده تون رو تحسین میکنم ، این فکر کنم همونایی باشه که از آمازون سفارش داده بودین و باز کردیم باهم ) بازهن نظر هم‌دیگه رو میپرسن و احترام میذارن … تحسین میکنم این رابطه ی عاشقانه ی قشنگ رو

🌠من وقتی جیکوب رو درحال فیلم برداری میبینم ، یاد استاد و مریم عزیزمون میفتم که دوربین دستشونه و‌ برا ما فیلم میگیرن … عااااشق همه‌تونم که این قدرررر خوبین ♥🌹

✨چه قدر رابطه ی برادر‌ها باهم قشنگه ، راحت درخواست میکنه که ازش عکس بگیره و جوزف هم با عشق این کارو انجام میده ، هر تعداد عکسی که بخواد ، ( همون وعده ی پدر خانواده که توام خانوادت کنارتن ) چون شادی برادرش براش مهمه

🌠من عشق رو تو تک تک حرکات استاد و مریم جان حس میکنم ، مخصوصا صحنه‌هایی از فیلم‌ها که مریم جان از چهره ی استاد فیلم میگیرن … چه قدر عشق در جریانع در زندگی … چه قدررر خداوند لحظه به لحظه ی ما در جریان هست ♥

✨رنگ درختا چه قدر جالب و جادوییِ … چه طیف رنگ متفاوتی

🌠چه قدر دوستای خوبی دارین استاد … من هم همچین دوستانی رو در زندگیم میخوام و واقعا کم از خانواده نیستن

و چه جالب که یکی از وعده های خداوند درمورد بهشت … هم‌نشینان نیکو هست و میشه واقعا که بهشت رو‌در هر دو دنیا تجربه کرد

✨و تحسین میکنم استادی رو که در هر لحظه در حذل تحسین دیگران هست و حتی تک تک افراد این خانواده که بعد انجام هر کاری خودشون و هم‌دیگه رو تحسین میکنن

🌠چه حس خوبی داشت وقتی با همکاری هم اون درخت بزرگ رو تو آتیش انداختین ، کلا چه حس خوبیِ وقتی میبینی کمک لازمه ، با علاقه و بی منت فورا توام کمک میکنی که شاید یه سهم کوچیکی داشته باشی

✨چه قدر رابطه ی استاد رو دوست دارم با یه بچه ی ۱۳ ساله … خدا رو شکر … استاد تحسین میکنم که روابطتون این قدررررر همه‌جانبه خوب و عالی شده و منم درخواستم از خداوند اینه که مثل شما همچین روابط عالی رو با همه ( فارغ از سن) تجربه کنم

🌠و یاد گرفتم عشق به این نیست که شبیه هم باشیم ، هم دیگه رو‌تغییر بدیم تا طرف اونی بشه که کن میخوام

عشق واقعی در عین تفاوت ها شکل میگیره و تو به تفاوت ها احترام میذاری و فارغ از اونها بی قید و‌شرط عاشقی :) اتفاقا به نظر من این تفاوت ها کنار هم خیلییی قشنگن

و عشق واقعی و الهی رو برای همه‌مون آرزو میکنم

✨چه قدر همه باهم راحتن ، چه قدر هرکس خودشه … خدایاااا چه قدر عشق در جریانه ، واقعا منم همچین روابطی رو میخوام … پر از عشق ، پر از حس خوب ، پر از لذت ، پر از انسانیت …

🌠و بعد یه فعالیت طولانی بازهم هرکی داره به شیوه ی خودش حالشو خوب میکنه و همه در آرامش پارادایس و بهشتمون غرق در آرامش شدن … مخصوصا من آرامش استاد رو عمیقا حس کردم که کنار آنیش راحت نشسته بود و داشت لذت میبرد

منم عااااااشق تونم خیلییی زیاد ♥🌹

✨دوست داشتم اینبار تو کامنتم بعضی جاها بیام نقطه ی مقابل رو هم بگم چون تو نشانه ی دیروزم استاد از تفاوت نگاه امیدوار و حسرت بار گفته بود (🍫 نحوه ی شکل‌گیری آرزوها قسمت سوم ) و من هم اینجا چند نمونه رو اونجوری توضیح دادم

خدااااای من چه قدر حرف زدم امروز ، و درواقع وقتی اولین بار فایل رو دیدم دلم گفت که بعد تموم شدنش دوباره نگاه کنم با یه قلم و کاغذ … نتیجه شد دو ورق A4 که نوشته شد درمورد این فایل و من اونا رو تماما اینجا نوشتم ، و قطعا اینها حرف های پروردگار من بود که به وسیله ی من به قلم آورده شد

خدایا بی‌نهااااایت ازت سپاسگزارم که هرلحظه با من حرف میزنی ای بهترین عاشق و معشوق من ♥🌹

ممنونم از شمایی که تا انتها کامنت طولانی من رو خوندین و وقت گذاشتین

عاااشق همه‌تونم مخصوصااااا استاد عزیزم

و از خدا بازهم به خاطر این خانواده ی بزرگِ پر از عشق سپاسگزارم

در پناه الله مهربان🌠✨