سریال زندگی در بهشت | قسمت 30 - صفحه 6

سلام به دوستان عزیزم استاد نازنینم و مریم زیبااااا خدایااا شکرت بابت حضوراین عزیزان در زندگیم خدایااا شکرت بابت حضور استاد نازتینم استاد جان بینهایت ازت سپاسگزارم و خدایاا یاریم بده به درستی قدرران این نعمتت باشممم

خب درسایی که گرفتم از این فایل زیباااا

اینکه ارزش هرموفقیتی هر ابزاری چقدررزیاده چقدرزیاده چقدر مهمهه حتی خرید یه خودکار تکامله حتییی برداشتن کوله کوهنوردی تکامل میخوادد ومن چقدر متوجه شدم که اون ادمم چه کار بزرگی انجام داده چقدرراون کار ارزشمنده و قابل تحسینه مهم نیست اون ادم کیه سنش چقدره اون موفقیه چقدر بزرگ و چقد کوچیکه چیزی که مهمه و داره نشون میده اینه که درک کردم که واقعاا حسادت معنایی نداره معنی این جمله استاد که هربار میکفتن که وقتی هر موفقیتی رو میبینین تحسین کنین و بگین منم میتونم راستش من اون موقع متوجه نمیشدم درک نمیکردم خب که چی همش میشنیدم قانون اینه که تحسین کنیمااا ولی خب درک درکه نبود ولی الان فهمیدم تحسین همون باور قانون تکامله که دارهدمیگه منم اگه قدم بردارم میتونم و میشهه هیچ مانعی نیست هیچ مانعی چه اون کاری که منم دوست دارم چه دوسش ندارم  چه درست چه غلط قابل تحسینه به شدتتتم قابل تحسینه که اگه من نخوام تحسین کنم خودم در مدار موفقیای که میخوام قراردنمیگیرم و بایداینو با این نگاه و با امیدو ایمان که منم میتونم تحسین کنم و یاد گرفتممم به کسی حسادت نکنم کاری که منم میتونم کافیه از اونجایی که هستم قدم اول رو بردارم خداوند مابقیشو هدایت میکنه این قانونه جهانه و موفقیت موفقیت میارهههه و من میگم اینجا با این باورکه تحسین میکنم منم دردمدار موفقیت قراردمیگیرم یه جور خدا بهم انرژی میده تا قدم اولو بردارم هرکاری که نیخواد باشه و قدمهایی بعدی و اون نتایج دلخواه والان میگم استاد عزیزو نازنینم من تک تک لحظاتی که سپری کردین را تحسین میکنم تمام نفسهایی که تا اینجا طی شد تک تک دستاوردهاتوننن تک تک لوازم که خریدید تک تک تمرینهاییی که انجام دادید را تحسین میکنم و براتون بیشمارنعمت خواستارم

من به تو فقططط  فقیرممم خدااا  و تو اجابت کننده هستی تویی که وعده داده چرا باید نگران باشم من از تو هدایت و درخواست میکنمم از تو میخوام و فقط اینگونه دد لحظه زندگی میکنمم حس خوب این قانون بی انتهااا حتماا میشوددد پس اگر به تو اعتماد دارم چرا باید استرس و اضطراب باشم بهدچگونگیش بیاندیشم تو میکی قدم اول به قول کتاب رویاهایی که رویا نیستن اولش حتما نیاز به یه تلاش فیزیکی تداره نیاز به تلاش ذهنی داره همین که یادبگیرم با حس ایمان وامید و شو موفقیتی رو تحسین کنم و سپاسگزاررخداوند و بنده ای باشم که بهم این توانایی رو این هنه نعمت رو یاداوری کرده خودش یک قدم بزرگه و این حسه که هدایت میشم به قدم بعدیی  و

ایماننننن  این نوع نگاه  ینی ایمان  و اعتماد داشتن داشتن حس شوق داره شوقق حس شادی دارههه حالااا ما باید برای اینکهه خودمونووو در این فرکانس شوق قرار بدیمم میتونیم از اهرم رنج و لذت استفاده کنیمم میتونیمم آگاهانه کارایی بکنیم که لذت ببریم از خداا هدایت بخوایم که انرژیمونووبالا برریم وواز تنبلی و کسلی خارج بشیم و باید آگاهانه ایدهایی که بهمون داده میشه انجام بدیم و پاروی ترسهامون براریممم و حرکت کنیم اینطوری ینی لذت بردن از زندگیی این حرکت همیشه باید باشه در همه موارد چه وقتیم که به ارزوهای بزرکت رسیدی فکر نکن به انتهااا رسیدیی که اگر اینطوری فکر کنی و عمل نکنی تنبلی کنی مثل یه مرداب میشی ما همواره به خداا فقیریم و بدون بینهایتتت این دنیاااا ایده و ارزوهست که بازم در ما متولد بشههه ارهه خیلی بی انتهاس و چقدر الان میفهمم که شما ایمان دارید که بهتون داده میشه اینکه عمل میکنید اینکه حستونو خوب نگه میدارید ینی به وعده خدا ایمان دارید به خدا تیمان داریددد و ایمانم که نشانش به قول استاد که بارهاا گفتن حس ارامش و شوق درونیس ایشون با توجهاتشون به خواستهاا ووتحسین و سپاسگاری و دعااا درخواستشونو به خدااا اعلام میکنن و مرحله مهم در ایشون نشان دادن ایمانشونه ینی ایشون میان آگاهانه کاری میکنن تا در مدار شوق و لذت و ارامش  که ایمانه قرار بگیرین مثلا همین که میان درختارو اتیش میزنن یه کاردجدید به اون عظمتو انجام میدن و شوق میکنن همین که هرروز سماسگزاری میکنن زیبایی پرادایسو طوری که انگار هرروز در جای جدید چشم باز میکنن انگار برای ایشون مریم عزیز پردهاا کنار میره و چیزایی رو میبینن که ما نمیبینیم حس نو و جدید دراین عزیزان همون ایمان اگاهنس نتیجشم میشه نعمات بیشتر و خودبه خود که جهان بهشون میدهه واقعاااا برای من قابل تحسینه که ادم نعمتی رو داشته باشه و براش تکراری نشهه خیلییی باشکوه این نعمت همین نگاه این عزیزان افرادی را جذب کردن که اونام بهشتین اونام هربار که ماهیگیری میکنن انگار بار اوله از اون بچه بگیر تا مدر خانواده اگه به ذهنیت قبلم بود میگفتم اینا بچه ان اینطورن ولی پدر خانواده چی که خوش پیشگامتر از اوناس ولی مریم و استاد چییی وای خدایااا شکرت بابت این اگاهیی

نکته بعدی اینکه چقدر توروزهای اول آشنایی باقانون اآآآگاااااهانه خواستم شاد باشم و پاروی ترسام بزارم و بخندم و فیلمو تلوزیون نبینم و مثبت اندیش باشم و کلمات کلیدی مثبت استفاده کنم چون من اون زمان آشنایی با قانون به شدت افسرده بودم و مرگ رو میخواستم و منطق صحبتهای استاد موجب شد من تمرینایی که میگن رو انجام بدم مدتی این چنین گذشتوچقدرزندگی لذت بخش بود با همین روند به یکی از خواستهام رسیدم خواسته ای که روزی باورش نمیکردم و رفته رفته دراون بین من دوباره همون کارای قبلو انجام میدادم فیلم میدیدم و خیلی فکر میکردم و خندیدن یادم رفت و روند قبلو ادامه دادم و کنارش فایلها رو هم دنبال میکردم نمیدونستم که یا این کارم یه باوری محدود یک ترمزدزمن ایجاد شده اونم این بود که من دیگه نمیخواستم یه کارایی بکنم برای شادی بیشتر اصلا هدف اولمو یادم رفته بود من برای چی تمرین میکردم طوریکه دیگه ننیخواستم یه کارایی برای شادی بیشترم برای انجام کارهای دلخواهم انجام بدم و منتظر بودم جهان خودش برام رقم بزنه خودبهدخود من حتی معنی خود به خود رخ دادن اتفاقاتو درک نکرده بودم و یادم رفته بود حالا ازحق نگزریم جهان هم بهم پاسخ مثبتی در نواردی میداد ولی واقعا کمبود یه چیزیحس میشد ومن رفته رفته میدیدم انرژیم داره کمتر میشه بیحوصله میشم و تو خودم میرم چون حسم نسبت به اول آشنایی به شدت تغیرش معلوم بودمثل سوزش دست حس میکردم و میدیم و میپرسیدم ازخودم گه چرا اصلا شوق اولیه رو ندارم اصلا یه مدینه فاضله ای برای خودم ازقانون ساخته بودم که بیا و ببین 😆واین کارداد دستم ولی خودم متوجهش نمیشدم خیلی طوری که وقتی سفربه دور امریکا شروع شد تو قسمتهایی که شما میگفتین من به تضاد خوردم ماشینم مثلا فلان شده یا باید اینکارو کنم حسم به شدت بد میشد حس اطنکه بابا استاد چی داره میگه ینی اون حرفایی که میزد زندگی بهشته پس چی وازاونطرف که میانید مثبت اندیشی میکردید میگفتم استاد داره چی میگه میگه هدایت ینی چی مگه داریم اصلا اینطوری الکی به خود روحیه دادن ینی چی من اون نتایجو نمیدیم وبی حس بودم درگ نمیکردم خلاصه که استاد جان به درجه ای از خرافه رسیده بودم 😬😏😅که انگار اگر شما میگفتین تشنمه من برام عجیب بود 🙈🙊(مثل اون افرادی که از میانبر انتظار فرشته گونه بودن رو داشتن براشون عحیب بوددپیامبراز بین مردم باشه غذا بخوره )کامنتهای دوستانم که بدتر میکرد حسمو اینکه میومدن با ذوق ازتضاد سپاسگزلری میکردن وازیه نتیجه کلی ذوق میکردن درکی نداشتم و همش میگفتم چرا اونا اینطورن من مثل اونا نیستم 😑تکرار این روند و تلاشم و ادامه دادنم برای بهبود این وضعیت گوش کردن فایلهاا و بهادادن واقعا بها دادماا به شدت فکر میکردم و میتوشتم انرژی و زمان و پول پولم شاید به محصولات نرسید ولی ازانچه که ازشایت اموختم به محصولاتی هدایت شدم کتاباییکه شاد کلا 10دقیقه بشتر نبود ولی بها دادم وبهش گوش کردم وتلاشم برایدرک جواب ازیه طرف کمک کرد به اینجا برسم وازطرفیم خب یه باور محدودی کهساخته شده بود باهام بود موجب شدبرخوردم به تضاد برام درد داشته باشه نه مثل استادسپاسگزار باشم و لدت ببرم ولی خب یا هدایت خداوند یکتا به نفعم شد😊خلاصه که الان دارم میفهم چی به چیه تضاد چیه اصلا تضاد میتونه دزد نداشته باشه و اینکه تازه درک کردم اون کاری که اول انجام میدادم آگاهاااانههه لازمه من اون موقع نصفه رها کردم چون آگاهیو درکم پایین بود ازقانون و ساخت باور و اون تکرارررررلازم را نکردم تا در من نهادینه بشه نهیبار انجان دادنش توقع اینو داشته باشم تا اخر عنر اونزفتار ارزم خود به خوددسربزنه و جودم انتظار این رفتار خودبه خودی را داشته( من نخواستم اون درد اولو تحمل کنم نخواستم بهاشو بدم ومجبورشدم در ایندش درد بیشتری تحمل کنم و جهان مجبور به تغییرم کرد )بخصوص که وقتی این حرف استادکه گفتن وقتی شما رو خودتون کار میکنید خود به خود یه سری کارارو انجام میدیدکه قبلا نمیکردین ومن به خاطر اگاهی ناقصم ودرک اشتباهم منتظر همچین اقدام و یه نیرویی بودم ازطرف کالنات تا منو به حرکت بندازه ومن چقدر انتظار کشیدم و خودمو سرزنش کردم و حسگناه داشتم که لابد من اشتباه فهمیدم لاید من قانونو نمیفهمم مثل بقیه بچهااا سایت نیستم من خنگم لابد خدا برای من نمیخواد به اینجا رسیده بودماا 😰وفکزمیکردم یه چیزی یه نیرویی منفی هست که نمیزاره من مثل اول قدم بردارم اصلا فکرمیکردم چون اون اول ادامه ندادم دیگه نمیشه همه چی اولشه تونستی بردی ناونستی دیگه خیگبری از موفقیت نیست واینم کلا یه باوری محدودی بودکه من کلا لزبچکی داشتم وچه کارا کهبخاطر این فکرم انجام ندادم 😐وهمه اینا به خاطر این بود که من باور نکردم ودرک نکردن بابا تو هنین الانم تو جایی هستی که دوست داری خیلی کاررو انجام بدی کارایی که نصفه رها کردی راهنمایی شدی ایدش بهت داده شده ازفایلهای سفریه دور امریکا بهشت و …توباید آگااااهاته قدم برداری درواقع نکتههاا اینجایت که این توهستییی که انتخب میکنی حرکت کنی یا نه این تو هستی که باید حرکت کنییی توباید بهانهااروکناربزاری حالا ترس داری باید واردشون شی باید حرکت کنی اگر موفقیت میخوای واونقد ادامه بدی کهبشه شخصیتت عادت کنی مثلا اکرمیخوای کارانو انحام بدی اولاد تنبلی میکروی و زورت میوند ازخوابت بگذری ولی باید اینجاا بهاشو بدی شاید درد داشته باشه اواگلش شاید باید زودتر بیدارشی و شبا دیرتر بخوابی مدتی رو و سختت باشه که طبیعیعتغیرر عادتت به این راحتیاا نیست ولی نی ارزه باید قم برداری تا قدم بعدی بهت گفته بشه تا باور کنی اون ترسه توهم بوده تارشد کنی وتکرااررر واگرم بخوای قدم بطگرو اول برداری سر میخری نیای جای اولت قدم به قدم تا تکاملت طی بشه وهربار باید خودتو تحسین کنی ونشانااارو تایید کنی و ادامه بدی خلاصه که اگر طندگیرویاای میخوای باید این بهارو پرداخت کنی اصلا معنای پرداخت بها هم همینه اگر میخوای اون ور ینی اینده و دنیا و اخرت خوب زندگی کنی باید بهاشو بدی تحمل این درهااا خیلی بهتر از دردایدیگس به قول بزرگی به حساب خود برسید قبل اینکه به حساب شما برسن مثلا استادمیگه تلوزیون نبین برای مایی که سالهس نگاه میکنیم ترکش اولش سخته باتوجه به مدار هرکس این سختی فرق داره ولی بهد 21رو عادت میشه وباید اینو ادامه دتد اونقدر که رقبتمون بهش کم بشه جوری که اگر تلوزیون دیدی برات مهم نیاشه تماشاش و از مدار سختی میای مبیرون دیگا درد نداره برات چیزی که خیلی تو این مسیر هدایت فهمیدم اینکه این مسیررر شجاعت میخوادد چون همممون اگاهی رو داریم منتهاا شجاعت به خرج نمیدیدم که مسیررو یختش میکنم

و تعهددد میخوادو ادم دورو و منافق یک روز اینور و یک روز اونور نمیخواد اگه دنبال نتایج پایداری اگر دنبال ثروت الهی هستی د گر همه زمیتهااا مثل استاد و مریم عزیز باید متعهداتهورفتار کنی و دورو نباشی این عمل متعدانه ینی ادانه دادن یتی تکراررر ینی باور ساختن و این تکرار به معنای این نیست که تو اصلا دجار خطا نمیشیهاا نا کمال مطلق فقط خداست ما ادامه میدیم تا ایمانمون بهمون ثابت بشه تا هرروزبهترازدیرکز بشه واین چیزی بودکه من تازه متوجه شدم وقتی استادمیگه عمل یتی

نکته مهم دیگه من هربار چیز باارشی ازخدا میخواسام حس گناه میامد سراغم و خودنو سرزنش میکردم و به خودم میگفتم واقعااا که چقدر توو توقت ازخدا زیاده چثدر تو ادم مادی هستی و اصلا معنویت برات مهم نیست قگفقط لذت بردنو میخوای معلومم تازه تو پولداربشی حتما ادم یدی میشی الان میگی نه ولی به موقش فلام میشیس خود خواه پستتت 😒تو دوردییی این همهه جملات منفی این همه مقاومتتت کردن برای لذت بردن مانع تجسم خواستهااامم میشد و همش بخاطر باور نادرست در نورد ثروتمتد شدن و عدم لیاقت کردن بود

که من متوجه شدم لذت بردن آگاهانه نشانه ایمانه و خواستن نعنت زیاد ثروت زیاد و لذت بردن آگاهته ینی یکتا پرستی ینی عنل صالح ینی تقوا و نماز نکته مهم اینکه که ما فقط خدارو قدرت وونالک و رب بدونیم که من درکم ازدعای کمیل علی ع بود که در قسمت 28 و 29 زندگی در بهشت نوشتم 😊و در مورد بعدی ینی عدم لیاقت بود من بخاطر حس گناه و دوست نداشتن خودم باورهای محدود درمورد خداا ک جهان خودنو لایق نمبدیدم ولی الان هربار نعمتی بزرگ میبینم آگاهانه از خدا میخوام وهربارم که ذهنم میخواد حسمو بد کنه میگم من لایق بهترینهاا هستم و به ثانیه حسم خوب نیشه وتوحهم جای دیگری میره .

نکته دیکه نگاهم به موفقبتهاو چیزایی که به دست اوردم من توجهی نداشتم اون موفقیت چی برام داشته ولی نگاه استاد نکته سنجه و نیگه فلان موفقیتم لذتمو برد بالا اعتماد به نفسم رو بالاتر برو خب این نگاه با نگاه من اصلا موفقیتهام تعدادیشدتوویادم رفته نمیدیدم ارزشش چی بود برام مثلا بگم فلان موفقیا باعث ارانشو اسادی و اعتماد به نفس بیشرم شد و خودمو تحسین کنم وایسم ویه نگاهییی به جیزیکه بدست اوردم کنم خوب براندازش کنم لدتشو ببرم نبودد انگار توونسابقه بودم که خسته میشدن از دویدن و این توحه نکردنهاا و تحسین نکردنمهام معلومه که اون انرژی و انگیزه برای ادامه میگسبر با تمرکزو شادی و لذت بیشتر رو بهم نمیداد چچون شکرگزاری ووتحسینه که نعنت رو افزون میکنه نه عجله کردن این نگاه خوب به خودمونه که نسبرو زیبا میکنه منتهاا چون من ترمزم لذت بردن بخصوص از نوع اگاهانش بود بخاطر درک اشتباهم از قانون که تضادهاا درک نکرده بودم و مسیرو مدینه فاضله نیپنداشتم بخاطر همین تفکر درست که استادمیگفتن را نمیشندیم و قبول نمیکردم وتاره دارم میفهم مقاوت چیه اصلاا چقدر قدرت دست خودمه که بخوام انتخاب کنم چطور باشم تا این حد که مبتونم انتخاب کنم تو همین شرایط شاد باشم یا ناراحت و طبیعطا هرکدوم نتیجه ای داره و هرکدوم منطق خودشو و هرکدومو انتخاب کنم نیتونم ثابت کنم که حق با منه و درسته چون خداوند هردو گروه رو یاری میده میخوام بگموتا این حد جزعیات داره قانون ودرکش نیتونه بیشترم بشه و کم کم به لطف خدا داره مقاومتم به حرفای استاد کمترم میشه ودرک بهترو عملگراتر میشم و نکتهدبینهایت مهممم دیگه علاوه بر اجرای این قوانین انجه به عنوان قوانین نوفقیت میدنیم و خودش صراط مستقینه راه خدایت ویژگیهایی دیگر استاده که به این نقطه رسیدن به درک قانون واونم پاکسازیشوت از هر شرک و الودگی هستش چون نفتق و دروریی و دروغ و. .ودر عوض تعهد و نهربانی ووخوش رورویی و نهمان نوازی و بخشس و روی گشاده و زبان نیکوو و انسان دوستیی و…واقعاا جای تحسین داره .

امید وارم برای همگی مفید باشه در پناه الله یکنتا شاد باشیدو رستگارر.😊😊