سریال زندگی در بهشت | قسمت 31 - صفحه 2

295 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مجتبی احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2558 روز

    سلام به دوستان عزیز سریال زندگی در بهشت

    خیلی سری قسمت های این دوستان عالی بود.

    بنظرم بچه ها نماد لاخوف علیهم و لاهم یحزنون هستن.

    چون نه از گذشته ناراحت هستن و نه ترسی از اینده دارن و کاملا در لحظه زندگی میکنن و من این رو همیشه سعی میکنم از بچه ها الگو بگیرم.

    خیلی لذت بخش بود واسم کار یعقوب که همون روزکه شما باهاش صحبت کردین که باورش رو تغییرش بدین با فکت های مناسب و ایشون هم مقاومت هاش رو کم کرد و قدم اول رو برداشت بقول شما ترس ترس میاره اگر همون ادم این کاررو الان انجام نمیداد احتمالا توی چندسال بعدمقاومت های بیشتری داشت و دلیل و بهونه های بیشتری برای قدم برنداشتن توی ذهنش داشت.

    واقعا استاد الان یه مقدار متوجه میشوم که میگید میخواهید انگلیسی کار کنید ، چه تحولی ایجاد میشه.

    یکی از ویژگی هایی که بچه ها دارن نگران نبودن از قضاوت شدن دیگرانه که باعث میشه سریعتر زبان های جدید رو یادبگیرن و واسشون مهم نیس که اون کلمه رو چقدر درست میگن و حالا با هرغلط غولوتی هم که شد اینقدر تمرینش میکنن و تکرارش میکنن که میبینی بعد چندوقت مثل بلبل صحبت میکنن کلی پیشرفت کردن.

    واقعا خداروشکر که این حس خوب رو ازشون گرفتیم و اینکه شما اینقدر راحت بودید در کنارشون

    در مورد تیکه اخر کلیپ، من داشتم به فرهنگ خودمون که فکر میکردم مثلا یکیش این بودتو قسمت قبلی شما خیلی راحت توی ننو استراحت کردین درحالی که توی فرهنگ ما اینه که الان مهمون اومده باید پیشش باشی و…

    یا مثلا این خیلی بابه که تا یه بچه میاد مهمانی میگن دست به این نزن دست به اون نزن ولی اتفاقا بچه ها خیلی راحت، اجازه گرفتن واسه تجربه کردن بیشتر و شما خیلی راحت اجازه دادین و کنارشون لذت بردین.

    و من چقدر واسم جالب بود که خانوم شایسته چه زمان زیادی پیش شما و بچه ها بود ولذت میبرد درحالی که من واقعا فکرکردم الان یک سر باید توی اشپزخونه باشه و همین باور که” کارها باید راحت باشه و قراره که لذت ببریم” باعث شده شما و خانوم شایسته در تمام موارد این مهمانی لذت ببرین و این تجربه خوب اینقدر وسیع فیلمبرداری بشه.سپاسگذارم

    فکر کنم فقط هم تجربه سوارکاری با مستر براونی واسه بچه ها مونده بود که خب خیلی وقت هم هست سوارش نشدین😄

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    علیرضا یاری گفته:
    مدت عضویت: 3871 روز

    سلام استاد

    فایل امروز من را برد به 35سال پیش که شهرستان منزل عمه ام می رفتیم و موقع خداحافظی بغض گلویم را میگرفت و تا تهران حرف نمی زدم احساس بچه ها را واقعا موقع خداحافظی در ک کردم ما هم سه برادر هستیم که در روستا خیلی خوش میگذراندیم و عمه ام خدا بیامرز با نان و پنیر و ماست محلی از ما پذیرایی میکرد و با پسرعمه هایم با الاغ به صحرا می رفتیم یادش بخیر الان سالی یکبار هم این اتفاقها نمی افته یک پسر عمه هم دارم که مثل استاد مهمان نواز است و با رفتن ما خیلی ناراحت میشد در این فایل استاد هم دلتنگ شد ولی توجه خودش را برد به سمت زیباییها وقتی به سمت زیباییها و شکر گذاری می رویم یعنی در مسیر خداوند قرار گرفته ایم که همان صراط المستقیم است

    متشکرم استاد و خانم شایسته که ما را با این زیباییها و مهمانی و خوشگذرانی با بچه ها سهیم کردید واقعا به ما هم خوش گذشت

    درپناه حق شاد و سلامت باشید و خوش به سعادت کسی که میزبانش شما دو فرشته باشید با تمام وجود دوستون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    الهام 🌳 گفته:
    مدت عضویت: 2357 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته

    و دوستان دوست داشتنی.

    Paradise همیشه زیباست اما با وجود این خانواده یه رنگ و بویی دیگه گرفت.

    واقعا از بودنشون خیلی خوشحال بودم انگار که مهمان خونه ی ما بودن انگار نزدیکمون بودن و من بودم که صبح ها با صداشون از خواب بیدار میشدم از بازیاشون، ماهیگیریشون ، صحبت هاشون، شنا کردنشون لذت میبردم .صبح ها با چنان ذوقی از خواب بیدار میشدم که فقط ببینم امروز چه اتفاقای زیبایی رو این بچه های دوست داشتنی میخوان رقم بزن…

    شاید باورتون نشه انقدر این حس قوی بود که انگار منم اونجام یا بچه ها اینجا هستن نزدیک من ، وقتی دوربین میرفت رو صورت یکی از بچه ها من یا بهش لبخند میزدم یا ناخود آگاه یک بار چشمک زدم به یکیشون… بعد خندم گرفت گفتم چه باحال ، انگار که من غرق شده بودم تو اون افکارو تصاویر زیبا و دیگه تشخیص نمیدادم واقعیت رو از مجاز…

    امروز استاد وقتی گفتید بچه ها دیگه دارن میرن ،

    باور کنید دلم گرفت.. حتی گریم گرفت اصلا نفهمیدم چرا اینجوری شدم… واقعا انگار چیزی گرانبهارو داشتم از دست میدادم…

    خلاصه ناراحت شدم

    اما به خودم گفتم این رفتن اومدن ها همیشه هست…

    درسی که از دیدن و بودن این آدم ها میگیریم مهمه…

    اینکه تو این روزا چه چیزها که به ما یاد دادن همیشه یادمون بمونه و تو زندگیمون ازش استفاده کنیم…

    اینکه قفل نکنیم خودمون رو به کسی یا به شرایطی…

    فقط لذت ببریم و بگذریم تا خدا زیبایی ها و نعمت های بیشتری سر راهمون بذاره.

    خدارو سپاسگذارم برای داشتن شما استاد عزیزم

    و همه نعمت هایی که به واسطه ی دیدن این زیبایی ها وارد زندگیم میکنه.

    عاشقتونم 🌳

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    زینب سلمان زاده گفته:
    مدت عضویت: 2454 روز

    بنام خدایی که من رو خیلی بزرگتر از هر خواسته ای خلق کرده ❤

    سلاااام به همگی

    وقتی هدف اصلی ما لذت بردن میشه دقیقا مثل این خانواده فوق العاده که ماهی رو میگرفتن و کللللی خوشحال و ذوق میکردن ولی بعدش مینداختن تو آب،چون هدف، لذت بردن هست، دیگه هر کاری باشه ما لذتش رو می بریم و به قول استاد دیگه بقیه خواسته ها و زیبایی و ثروت خودش طبیعی وارد زندگی مون میشه

    چقدر ماهی های پرادایس زیبا هستن خدای من، شکرت، چقدر هم بخوبی از تجربه هاشون استفاده میکنند، دیگه برمی گشتن به آب، تجربیاتشون رو در اختیار بقیه ماهی ها هم میزاشتن، اینطور نبود فقط این تجربه ها رو واسه خودشون نگه دارن😝

    خدایا شکرت برای این چند روزی که این خانواده فوق العاده تو پرادایس بودن و اینقدر حضورشون پربرکت بود که همه لذت بردیم، بزرگتر شدیم، یادگرفتیم، باورهای جدید و زیبا در ما ایجاد شد و کلی خلاصه کیییف کردیم، منم مثل این برادرهای دوست داشتنی اولش ناراحت شدم که میرن ولی زود به خودم اومدم و گفتم دیگه من افتادم تو اون جاده سرسبز و زیبا، این چند روز هم فقط جزئی از این مسیر بود، دیگه قراره کل مسیر سود و سود و سود باشه و لذت ببرم، قرار نیست دیگه حتی به یک زیبایی خاص خودمو گره بزنم😍

    از صبحانه خوشمزه و بی نظیر مریم جان چی بگم😍 چه سفره خوشمزه و پربرکتی خدای من، شکرررررررت، جوزف هم دیگه فارسی صحبت میکنه، خدای من چقدر این پسرا همیشه آماده یادگرفتن تجربه های جدید هستن

    چقدر تو این چند روز من این خانواده رو تحسین کردم، چقدر فوق العاده ان که کلی وسیله، بازی و نوشیدنی هم با خودشون اورده بودن تا بیشترین لذت رو هم خودشون ببرن هم میزبان.

    خدای من براونی هم اومده بود واسه بدرقه شون، براونی اخه تو چقدر زیبا و بی نظیری پسر😍 من عاااااااشقتم❤

    جیکاپ هم تو همین چند روز با تعهدی که به رشد و بزرگتر شدن ظرف وجودی اش داشت، چقدر با برداشتن قدم اولش، قدم های دیگه واسش راحتتر و روشن تر شد، حتی لحظات آخری که باید وسایلشون رو میبردن تو ماشینشون یه فیلم دیگه گرفت، بجای اینکه مثل خیلی از ما که وقتی از مهمونی هم میخوایم برگردیم دوباره کلی وقت میزاریم واسه لباس پوشیدن، براونی هم متوجه این بزرگتر شدن جیکاپ شده بود و همه اش سمت اون میرفت، جیکاپ هم میگفت ببین دوستم داره😍

    چقدر دریاچه پرادایس، آسمون و درخت ها زیبا هستن خدای من، واقعا سپاسگذارم، خدایا شکرت که استاد عزیزم و مریم جان این محیط بی نظییییییییر و زیبا رو دارند😍❤

    چقدر باز هم مثل روزهای گذشته، همکاری این خانواده رو دوست داشتم که لحظه اخری هم همه شون تو اوردن وسایل تو ماشین کمک میکنند.

    ایده جدید فیلمبرداری هم فوق العاده حرفه ای و البته زیبا بود استاد، چقدر راحت هم میتونید موتورسواری تون رو بکنید و هم حرفه ای و به راحتی فیلمتون رو بگیرید و کلی لحظات زیبا رو ثبت کنید، خدایا شکررررررت😍

    خدایا شکرت یک روز دیگه رو در بهشت زندگی کردیم، واقعا سپاسگذارم برای این همه زیبایی، عشق و فراوانی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    ندا گفته:
    مدت عضویت: 2852 روز

    باسلام خدمت استاد عزیزم ومریم جان

    استاد عجب قسمتی بود این جلسه.تابحال نشده بود از رفتن یک میهمان انقدر دلم تنگ بشه!!! حضور این بچه ها در زندگی در بهشت برای من درسهای زیادی داشت.رد پایی که این بچه ها برای همه ما به جا گذاشتن و درسهایی که با حضورشون به ما یاد دادن شاید دانشگاهی بود که در هیچ کجای دنیا این آگاهیها دراون آموزش داده نمیشه.

    -درس رهایی و بی صدا پرواز کردن،بی صدا نفس کشیدن،لذت بردن، ماهیگیری،بازیهای مختلف،شناکردن،ودر یک کلام لذت زندگی کردن.

    -درس وابسته نبودن به مکان به زمان به آدمها، و در لحظه بودن.واقعا اگر تک تک ما بتونیم به این شکل زندگی کنیم چقدر از زندگی مون رو رشد میدیم وچقدر پیشرفت میکنیم.وقتی به قول شما در جریان قراربگیریم وبه درختچه های اطراف دریاچه نچسبیم.تا جریان مارو باخودش ببره.و چه لذتی ازاین بزرگتر.

    داشتم به این فکرمیکردم که هرچقدر اسماعیلهای بیشتری رو در ذهنم و به تبع در زندگیم قربانی کنم ،چقدر بال پروازم قوی و قوی ترمیشه.وچقدر میتونم به خواسته های بیشتری برسم.

    -درس درخواست کردن :وقتی می دیدم که هرچیزی رو که میخوان براحتی درخواست میکنن،فارغ ازاینکه نگران پاسخ منفی باشن، و چقدر هم بااین باور براحتی به خواسته هاشون میرسیدن و بینهایت هم از اونها لذت میبردن.

    -درس عمل ، یعنی فاصله ایده و عملمون انقدر کم باشه که بقول معروف از دهن نیفته.و تا اون ایده ها داغ هست بهش بچسبیم واز لذت عمل کردن بهش بهره مند بشیم .

    -درس رقابت کردن درعین رفاقت،یعنی درتمام طول این سفر این برادرها که باهم بازی میکردن و از سرو کول هم بالا میرفتن اما درهیچ لحظه ای هم ازکمک بهم دریغ نکردن.چه از نظر فکری وچه از نظر عملی.

    -بزرگترین درسی که من ازاین خانواده فوق العاده یاد گرفتم ،که شاید ریشه در فرهنگ همون مردم داشته باشه، بی ریا بودن ،خالص بودن، صادق بودن، باخود در صلح بودن، قضاوت نکردن واز قضاوت دیگران نهراسیدن درعین احترام گذاشتن به شخصیت وحقوق دیگران.

    -درس شوروشوق واشتیاق برای رسیدن به هرخواسته ای که میتونه لذت مارو اززندگی بیشتر و بیشتر کنه.

    توضیحات آخرتون رو خیلی دوست داشتم، که چقدر تفاوت دیدگاه یک مردم میتونه در کلیت زندگیشون ونتایجی که میگیرن تاثیر گذار باشه.

    ودراین راستا من دیروز اولین بار بود که میهمانی در منزلم رو خیلی آسون گرفتم (چه از نظر پوشش و چه از نظر پذیرایی)و چقدربه سادگی برگزار شد.انقدر راحت که تونستم زمان زیادی رو (به نسبت گذشته)در کنار میهمانم بشینم و کلی بگیم و بخندیم و لذت ببریم.ونمیتونم بگم چقدر بمن خوش گذشت .

    وچقدر نیاز دارم که روی این باورها بیشتر کارکنم.

    بچه ها رفتن ولی رد پایی عمیق در ذهن و زندگی من بجا گذاشتن ، رد پایی که سالیان زیادی میتونه با تکرار و الگو برداری صحیح به زندگیم جهت درستی بده.وباورهایی قدرتمند در ذهنم بسازه برای ساخت یک آینده عالیتر و درخشانتر.

    سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    ستاره بنی نجاریان گفته:
    مدت عضویت: 3916 روز

    ای جانم خداااا نگهدار مهمونای دوست داشتتی و پر انرژی این مدت با حضورتون بهشت ما رو بیییی نهایت لذت بخش تر کردید خدایا شکرت. بودن این دوستان نازنین کلییییی درس برای هممون داشت و کلییی لذت بردیم از حضورشون ، چقدر از روابط زیباشون با همدیگه درس گرفتیم چقدر از شوروشوق تک تکشون برای انجام دادن کارهای مورد علاقشون لذت بردیم چقدر در کنار هم بازی کردیم و از پریدن تو آب دریاچه لذت بردیم خدایا شکررررت که ما رو هم فرکانس قرار دادی با دیدن این فایل های ارزشمند تا بتونیم مرحله ی دریافت رو بهتر و با وضوح تر تجسم کنیم خدایا شکرررت. راحتی این خانواده در تمام جنبه ها و راحتی شما با مهموناتون چقدر درس عالی برای من داشت چقدر به ما یاد میده که همیشه خودمون باشیم همیشه اونطور که راحتیم زندگی کنیم و لذت ببریم. فرهنگی که از بچکی جور دیگه ای برای ما جاافتاده به طوری که به صورت ناخودآگاه ما هم داریم به فرزندانمون به اشتباه یاد میدیم. و من با دیدن این چند قسمت یادگرفتم کمتر به دختر کوچولوم سخت بگیرم و اجازه بدم جوری که دوست داره رفتار کنه مدام نخوام کنترلش کنم که دیگران اذیت نشن و واقعا وقتی تمرکز میذاریم روی سخت گیری کردن دقیقا همی چیز همونجوری پیش میره که ما نمیخوایم. نمیدونید من چقدر از دیدن رفتار این خانواده درسهای مهمی یاد گرفتم در رفتار کردن با دختر خودم و امیدوارم همواره تلاش کنم که بهشون عمل کنم. و لذت و آسایشش رو نصیب خودم کنم لذت در صلح بودن رو لذت لذت بردن رو لذت مشاهده گر بودن و اجازه دادن تجربه کردن به فرزندم رو. واقعا بیخود نیست که آمریکا تا این حد پیشرفت کرده چون از ریشه و از بن همه ی رفتار این آدم ها اصولی و درست شکل میگیره و شخصیت بچه ها به زیباترین روش شکل میگیره خداروشکر که با دوربین فوق العاده ی شما داریم با این فرهنگ آشنا میشیم . استاد کاری که تازگی انجام دادم برای اولین بار همسرم رو تشویق کردم که تنهایی و بدون ما سفر بره و با دوستاش بعد از سالها زندگی به تنهایی و مجردی سفر کنه. خیلی حس جدید و نوعیه برام و واقعا خوشحالم که دارم یاد میگیرم رها تر زندگی کنم و غیدو بندها و تعصبات بی جا رو کنار بگذارم و متفاوت تر از قبلم عمل کنم. مطمئنم که با این اتفاق کلی رشد میکنم. شاید برای افرادی که بارها این رو تجربه کردن عادی باشه ولی برای من که هرگز همسرم حاصر نبود حتی یه باغ مجردی و بدن من و دخترم با دوستاش بره خیلی این اتفاق جدیده و دستاورد مهمیه. یعنی باور کنید تو طول زندگی مشترک ما اونقدر که من مجردی و با دوستام تنهایی بیرون میرم همسرم نمیرفت و همیشه دوست داشت با ما باشه ولی من به شدت تشویقش کردم که این فرصت رو به خودش بده و با خیال راحت این کار رو بکنه و خیلی به خودم افتخار میکنم که عملکردم به صورت ناخودآگاه داره خیلی خیلی متفاوت تر از قبل میشه. خیلی دوستون دارم و در پناه الله یکتا شادو پیروز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    روح الله سپهری گفته:
    مدت عضویت: 2930 روز

    سلام استاد چقد دلم تنگ شد برای مهمونا انگار تا الان خونه خودمون بودن ولی تو این چند روز بهمون خیلی خوش گذشت و من چه درسها تو این چند روز گرفتم مخصوصا اون صحبت هایی که با یعقوب داشتین برای اقدام‌ کردن و شروع کردن ایده ای که داری

    انگار این حرفها مخصوص من بود و هی بهم میگفت عمل کن حرف نزن ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است ۳ساله دارم فقط گوش میدم و حرف مفت میزنم هیچ عملی در کار نیست دیگه‌تصمیم‌گرفتم از جلسه اول عزت نفس تک ب تک تمرینات رو بهشون عمل کنم و هم زمان کار اینترنتی که عاشقشم رو شروع کنم کمالگرا نباشم منتظر نباشم تا ایرادهام کاملا برطرف بشه بعد شروع کنم من کاری که بلدم رو انجام میدم آرام آرام خداوند راهها رو باز میکنه ایده های بهتری بهم‌گفته میشه و ارام ارام ایرادهامو برطرف میکنم و چون دارم کار مورد علاقه مو انجام میدم هم لذت بیشتری میبرم از زندگی هم خودمو رشد میدم خدایا شکرت بخاطر درک جدیدی که بهم دادی سپاسگذارم ازت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سلطان ... گفته:
    مدت عضویت: 2243 روز

    سلام به همه ..خدا را هزاران بار شکر چقدر به همه ی ما خوش گذشت ..در کنار استاد ومهمون های گلشون …من فهمیدم که من دارم خیلی سخت می گیرم …وقتی مهمون دارم ..اصلا راحت نیستم فکر میکنم باید فقط پذیرایی کنم …حالا فهمیدم باید با هم راحت باشیم ..تا بتونیم لذت ببریم ..نه اینکه استرس به هم بدیم …ممنونم از استاد ومریم جونم واقعا باید توی همچین جایی باشید ….امیدوارم یک روزی هممون مهمونتون باشیم. تو این بهشت زیبا…🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    حمید هیرو گفته:
    مدت عضویت: 2745 روز

    سلام بسیار لذت بردیم از این قسمت و قسمت های دیگه و کلی با فرهنگ خوب امریکایی هم اشنا شدیم

    یه چند تا هم سوال برای پیش اومده اگه بشه جواب بدید ممنون میشم

    1.شما چه طور با این خانواده اشنا شدید

    2.چرا مادر خانواده نیومده بود

    3.استاد شما گفتید انرژی جسمی خوبی دارید برای انرژی ذهنی چه کنیم که کتاب های درسی بخونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: