نوشتهی زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان «معصومه»، به عنوان متن انتخابیِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی میشود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کنندهی زیباییها و نعمتها، مصمم شدهاند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زندهای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شدهاند برای احاطه شدن با نیکیها و نعمتها.
نه فقط نوشتن دربارهی زیباییها و نعمتها، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى میرساند.
سلام به دوستان خوبم
سلام به استاد عزیز و مریم جون
این قسمت از سریال زندگی در بهشت پر از نکات آموزنده و هدایت های الهی بود مثل قسمت های قبل
حتی دیدن سریال زندگی در بهشت تکامل میخواد اولش من فقط با این دید نگاه میکردم که تمرکز کنم بر نکات مثبت ولی هرچه بیشتر پیش میریم کلی درس یاد میگیرم و هرچه عمیق تر نگاه می کنم عمیق تر مفاهیم الهی را درک میکنم خدایا شکرت
من الان میفهمم چقدر تفاوت هست بین شنیدن آگاهی ها و درک آن ها بعد از این همه مدت الان حس میکنم دارم قانونو درک میکنم و پازل ها دارن خوب کنار هم قرار میگیرن با هربار تمرکز بر نکات مثبت و دیدن ردپای قانون در هر چیز.
دوس دارم یه بار دیگه قانون رو مرور کنم:
ما داریم در هر لحظه به موضوعی فکر میکنیم که این فکر یا گفت و گوی ذهنی به خاطر توجه ما به هر چیزی میتونه باشه و توجه ما به هر موضوعی به خاطر باورهای ماست یعنی باورهای ما از میان کلی موضوع اون دسته از موضوعات را در اختیار کانون توجه ما قرار میدهد که در راستای باور های ماست پس تا اینجا ما با توجه به باورهامون به یک سری موضوع توجه نشون میدیم این توجه به شکل چیزهایی است که میبینیم، میشنویم، میگیم، با افرادی که برخورد داریم، فیلم هایی که میبینیم که همه این ها کانون توجه ما رو تشکیل میدهد پس ما در هر لحظه که به موضوعی توجه کنیم داریم در واقع به اون موضوع فکر میکنیم یا در ذهنمون با خودمون حرف میزنیم و اینم میدونیم که هر فکر فرکانسی داره یعنی ما با توجهمون داریم فرکانس میفرستیم و جهان با توجه به اساس فرکانس ما، اتفاقات، شرایط، آدم ها و ایده هایی را وارد زندگیمان میکند.
و این هم مهمه که کانون توجه ما باورهای مارو تغذیه میکنه و باورهای ما کانون توجه ما رو تشکیل میده یعنی اینا از هم جدا نیست.
پس تا اینجا فهمیدیم باورهای ما داره زندگی مارو رقم میزنه پس ما میایم برای این که هماهنگ بشیم با قانون، شروع میکنیم به ساختن باورهای قدرتمند کننده و توجه میکنیم به نکات مثبت هر چیزی:
سعی میکنیم هرچیزی نشنویم، هر کلامی نگیم، با هرکسی ارتباط نداشته باشیم، هر فیلمی نبینیم، هر کتابی نخونیم و در کل کانون توجهمونو کنترل کنیم و تعهد بدیم که فقط به زیبایی ها توجه کنیم که خود این کار هم تکامل میخواد. یعنی قدم اولو خودت برمیداری ولی کم کم جهان بهت کمک میکنه و هدایت میشی به اتفاقات بهتر ،آدم های بهتر، شرایط بهتر، زیبایی بیشتر
پس ما با توجه به هر مداری که در آن قرار داریم، با کنترل کانون توجه هدایت میشیم و تکاملمون طی میکنیم در اون مدار، چطوری تکاملمونو طی میکنیم؟ با عمل به الهامات و ایده ها. هر چه عملگرا تر باشیم زودتر تکامل رو طی میکنیم. بعد از طی کردن تکامل در اون مدار حالا وارد مدار بالاتر میشیم و همینجور مدارها میرن بالاتر و ظرف ما بزرگتر میشه و نعمت های بیشتر وارد زندگیمون میشه و اینکه طی کردن مدارها هم تکامل میخواد و این تکامل با عمل به الهامات طی میشه
کی ایده ها بهت گفته میشه؟ وقتی فرکانس خالص میفرستی. کی فرکانس خالص میفرستی؟ وقتی حالت خوبه. کی حالت خوبه؟ وقتی توجه میکنی به نکات مثبت. کی توجه میکنی به نکات مثبت؟ وقتی سپاسگزاری. چون وقتی سپاسگزاری یعنی داری نزدیکترین فرکانس به خداوند یا انرژی منبع میفرستی و در واقع وصلی به منبع و وقتی هم وصل باشی یعنی ذهن و روحت هماهنگه یعنی داری از دریچه روح نگاه میکنی یعنی داری مث روح فکر میکنی یعنی داری فرکانس خالص میفرستی
کی فرکانس خالص میفرستی؟ وقتی در احساس عشقی، شادی درونی، احساس دائم سپاسگزاری اون موقع هماهنگی و به اندازه ای که میتونی در اون فرکانس باشی به همون اندازه قدرت خلق کنندگی داری و این قانونه.
من هر موقع قسمت عمل به قانون رو میشنیدم، فکر میکردم باید آپولو هوا کنم و میگفتم خب باید چه کار عجیب غریبی انجام بدم فکر میکردم تا زمانی که تو اتاقم هستم و دارم فایل های استاد گوش میدم یعنی دارم عمل میکنم و دیگه شاهکار کردم و هر موقع از اتاق میرفتم بیرون داشتم مث قبل فکر میکردمو مثل قبل عمل میکردم و حتی انقدر تند تند غذا میخوردم که بدو بدو بیام سراغ سایت و هیچ لذتی نمیبردم از کارهایی که انجام میدادم و تو ذهنم هم این بود این یعنی عمل به قانون ولی متوجه شدم صرف موندن تو سایت تو رو به خواستت نمیرسونه و نمیتونی مث قبل فکر کنی بعد بگی چرا نتیجه نمیگیرم
نمیتونی توجه کنی به نکات منفی آدم ها بعد انتظار داشته باشی وجه مثبتشونو ببینی. نمیتونی به کمبود فکر کنی بعد انتظار فراوانی داشته باشی. نمیتونی وجه منفی هراتفاقیو ببینی بعد انتظار اتفاق مثبت داشته باشی. نمیتونی از هر کاری که انجام میدی لذت نبری بعد انتظار داشته باشی به لذت های بیشتر هدایت بشی. نمیتونی بترسی و اقدام نکنی ولی انتظار نتایج بزرگ داشته باشی. نمیتونی کانون توجهت کنترل نکنی بعد انتظار داشته باشی اتفاقات خوب بیفته. نمیتونی فرکانس نامناسب بفرستی بعد انتظار داشته باشی نتیجه بگیری. نمیتونی با هر حرفی به هم بریزی و نتونی خودتو کنترل کنی بعد انتظار داشته باشی رابطه هات خوب باشه. نمیتونی به ایده ها و الهامات عمل نکنی بعد انتظار داشته باشی مدارت بره بالاتر. در یک کلام نمیتونی وقتی به قانون عمل نمیکنی انتظار نتیجه هم داشته باشی. اینارو دارم به خودم میگم عمل همین هاست.
عمل به قانون آپولو هوا کردن نیست. عمل به قانون یعنی هر لحظه لذت بردن از کاری که داری انجام میدی. لذت ببری موقع غذا درست کردن. لذت ببری موقع انداختن لباست تو لباسشویی. لذت ببری موقع تمیز کردن اتاقت. لذت ببری موقع اتو کردن لباست. لذت ببری موقع خوردن یه نوشیدنی خنک. لذت ببری موقع پیاده روی. در یک کلام زندگیو زندگی کنی.
میدونی چی میگم، همین کارهای به ظاهر ساده وقتی با لذت انجام بشه یعنی تو داری به قانون عمل میکنی همین قدر ساده همین قدر راحت. و من با دیدن زندگی استاد فهمیدم عمل به قانون یعنی چی. خدایا شکرت
دوست ندارم کامنتم طولانی بشه که از حوصله بچه ها خارج بشه ولی دلم میخواد راجع به این فایل هم صحبت کنم
این قسمت هم پر از اگاهی بود
وقتی قدم اول رو برمیداریم و هدایت میشیم به آتش زدن علف های هرز و شاید اولش ترسناک بود ولی با دیدن نکات مثبت، الهاماتو دریافت میکنیم و انقدر جرئت پیدا میکنیم که میریم آتش سوزی بزرگتری راه میندازیم و کارها رو به خداوند میسپاریم اونوقت میبینیم چقدر راحت کارها انجام میشه و ما داریم میشینیم نگاه میکنیم چرا چون با عمل کردنمون ایمانمون رو نشون دادیم حالا داریم مزدشو میگیریم . سوزوندن باور های محدود کننده اولش سخته ولی با ادامه دادن و شجاعت نشان دادن، کل کائنات، جهان، خداوند به کمکمون میاد و کارو برامون خیلی راحت میکنه فقط کافیه بتونیم ذهنمون کنترل کنیم و جنبه مثبت هر اتفاقیو ببینیم در یک کلام وصل باشیم.
خدایا شکرت به خاطر دریافت آگاهی ها
استاد عزیز و مریم جون زیبا، سپاسگزارم به خاطر سریال زندگی در بهشت که یه جوری من و بچه ها رو متحول کرده که نتایج، دیدن و توجه کردن به آگاهی ها و زیبایی ها، لاجرم باید رخ بده البته به شرط عمل
خداقوت.
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD319MB21 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 3489MB21 دقیقه
سریال زندگی در بهشت |قسمت34
بنام ایزد منان
با درود و وقت بخیر خدمت همه ی دوستان عزیزم و استادان نازنینم
موضوع این قسمت
استاد مجهز با ابزار آلات الله اکبر شده با اَره شارژی و اَره تا بتونه آن درختان خشک و علف های هرز رو پاکسازی کنند..و آتیش بزنند
استاد تصمیم گرفتند محلی بنام جزیره که از سه طرف به دریاچه محصور هست رو پاکسازی کنند و آتیش بزنند و بسوزانند
بسوزید بسوزید
در این عشق بسوزیید!!!
بقول خانم شایسته .جهنم علفهای هرز به پا شده و دقیقا روز جزا شده برای علف های هرز
وووااای خدایااآاا من ..حتی مسیر این آتش علفهای هرز هم فوق العاده خوشکل شده بودن !!
استاد جان چقدر ایده ی خوبی بود
چقدر تدبیر بجایی بود و یک وسعت زیادی را خردمندانه سوزانید .. چقدر مسیر آتیش رو بدرستی انتخاب کردید و بعدش خداوند بقیه ی کارها رو انجام داد .. بعضی جاها هم چون علف تر و تازه داشت مانع عبور آتیش شد و اینطوری انگار برنامه ریزی شده بود خدایاا شکرت ..
ولی اینجای داستان . چقدر زیبا بود که با اطلاع رسانی همسایه ها به آتش نشانها 6 هفت تا ماشین آتش نشانی برای مهار این آتش به این پرادایس آمدند..
وووااای چقدر خندیدم..
این آتیش بازی استاد پای آتش نشان ها رو به آنجا باز کرد ..
فکر کنم آتش نشان ها تعجب کردند که دو نفر در این زمین بیست هکتاری طبیعت زندگی میکنند!!
واقعا هر چقدر این کشور آمریکا رو تحسین کنم هنوز نتونستم تشویق شوند کنم . بخدا چقدر فرهنگ این کشور بینظیره
حتی آتش نشان ها نگفتن چرا این کار رو کردید؟؟؟ یا حتی غُر بزنند و بخوان عذاب وجدان به کسی بدن و یا تحقیرشون کنند
فقط وظیفه شون رو انجام دادن… واقعا خدمت رسانی آتش نشان ها بی رغیبع!!؛
بخدا قدر این آتش نشان های خوب و مقدس رو باید دانست مرسی مرسی عزیزان .
البته آتش نشانهای کشور خودمون رو باید بیشتر از همیشه تحسین کنم خدا قوت!!!
جا داره از آتش نشان های غیور تلاشکر این سایت الهی مون هم تشکر و قدردانی کنم چون میدونم تعدادی از آتش نشان های عسلویه و اهواز و چند شهر دیگر مون در این سایت حضور دارند و شاید به کامنت من هدایت شوند واقعا ایستاده براتون کف میزنم و تحسین تون میکنم !!!! میدونم که در این روزهای سخت حساس کنونی چقدر جان شون در معرض خطر مسایل حساس کنونی ایران هست خدا قوت .. و خداوند ایران زمین یار و یاور و پشتیبان تون باشه . الهی آمین
عمل به قانون یعنی چی؟؟؟؟
یعنی وقتی صبح از خواب بیدار میشی بگی
خدایا شکرت .. اینکه دوباره منو برای یک روز قشنگ دیگه بیدارم کردی . بالشتتو ببوسی و بگی خدایااا شکرت اینقدر با آرامش خوابیدم و با آرامش بیدارم کردی ..
خدایااا شکرت با امنیت الهی سقفی بالای سرم دارم
خدایاااا شکرت آسمان زیبآییت را میبینم و طلوع گرما بخش زندگیمو رو احساس میکنم
خدایاااا شکرت بازم میتونم نسیم هوای دلپذیر را استشمام کنم
خدایاااا شکرت لذت شنیدن صدای چههههه چههههه آواز پرندگان رو را به من عطا کردی تا بشنوم
خدایاااا شکرت صدای روشن شدن استارت اتومبیل همسایه ام رو میشنوم که داره میره سر کارش !!!
خدایااا شکرت که صدای درب خانه ی همسایه مو میشنوم که داره با سلامتی از خانه خارج میشه و صدای بچه هاشو میشنوم
خدایااا شکرت وقتی میرم پرده ی سالن پذیرایی را کنار میکشم نور و روشنایی خداوند وارد خانه ام میشه و به زندگی خوش آمد میگم و سلام صبح بخیر میگم . به گلدان ها و وسایل خونه و آشپزخانه و شعله های روشن گاز خوراک پزیم سلام احوالپرسی میکنم
هزاران نکات مثبت و زیبا رو همون اول صبح میبینم و احساس خوب و عالی دارم به دستشویی و توالت و مسواک و آیینه و آب لوله کشی سرد و گرمم نگاه میکنم و لذت میبرم . و اینها و هزاران نعمت دیگرم رو ببینم و بهشون توجه کنم و لذت ببرم به آن نان سفره ی صبحانه به آن چای و شیر و قهوه ی داغ . به آن صبحانه ی خوشمزه ی لذت بخشم افتخار کنم و از خداوند سپاسگذاری کنم..
وقتی من این کارها رو میکنم یعنی دارم ذهنمو به چیزهای خوب عادت میدم . این خودش یعنی اجازه ی ورود نجواها و افکار منفی رو به ذهنمون نمیدیم و ذهنمون رو آگاهانه و یا ناآگاهانه کنترل کردیم .. این یعنی همان آتش زدن علف های هرز ذهنمون . یعنی فرصتی به ذهن نمیدیم که بشینه و منفی بافی کنه !!
پس در واقع با همین کارهای بظاهر ساده داریم کارهای بزرگی انجام میدم ..
یعنی عمل گرا بودن ..وقتی عملگرا. و سپاسگذار باشی . اون وقته که میتونی بگی من در لحظه دارم زندگی میکنم ..
امروز رفته بودم بیرون و یک سری کارها داشتم که باید انجام میشد و کمی هم خرید داشتم . شاید بیش از چهار ساعت من پیاده روی انجام دادم در طول تمام این کارها و پیاده روی ها حتی یک لحظه هم نگران چیزی نبودم .. اولش میخواستم هندس فری بزارم و در طول مسیر فایل ها رو گوش بدم ولی بعدش بخودم گفتم !!! نه من میخوام خودم باشم .. میخوام ببینم فرکانسم در چه مداری هست !!! در واقع داشتم از خودم تست میگرفتم … خب اولش که اومدم بیرون فقط داشتم از هوای ابری تمجید و تحسین میکردم .. برعکس روزهای قبل که هوا بشدت داغ و تابستانی شده بود امروز آنقدر ابری و سایه و خنک شده بود که من اصلا نفهمیدم کی رسیدم سر خیابان !¡ یعنی همینطوری داشتم با خودم صحبت میکردم و میگفتم : آخیش چقدر هوا عالیع . خدایا شکرت که امروز آنقدر هوا خوبه که من میتونم کارهامو براحتی انجام بدم .. همینکه رسیدم سر خیابان ماشین های خوشکل و شاسی و مدل بالا ها رو زیر نظر گرفتم و تحسین میکردم . بعد چند لحظه تاکسی خطی خودمون آقای فلاح از راه رسید . چقدر خوب شد صندلی جلو خالی بود کیف کردم !!! همینکه نشستم و داخل ماشین سلام احوالپرسی کردم.
دیدم آقای فلاح داره با خانمش شمالی صحبت میکنه !! بعد از اتمام تلفنش دوباره با من سلام احوالپرسی گرمتری داشت و با لهجه ی شیرین و بامزه اش ازم پرسید چطورید چه خبر ؟ گفتم خدا رو شکر . آقا فلاح . امروز خیلی کار دارم خدا کنه هوا همینطوری ابری و سایه باشه تا من بتونم کارامو انجام بدم .. با خوش اخلاقی گفت . هوای امروز که خیلی عالیع !!! گفتم آره هوا مثل شمال شده انگار باد دریا پیچیده آنقدر خنک شده !!! خلاصه بعد از اینکه هزینه ی کرایه رو بحسابش واریز کردم و در حال پیاده شدن بودم کلی برام آرزوی موفقیت و خیر خواهی کرد خدایااا شکرت
تازه این یک نمونه از عملگرا بودن رو توانستم بخودم یادآوری کنم و از خداوند تشکر و قدردانی کردم . بقیه ی کارام هم خیلی عالی پیش رفت و رفتم بسمت بازار روز .. توی مسیر نزدیکی های بازار روز یک خانم تقریبا سن بالا با ماشین پژو صندوقدار بنفش خوشرنگش داشت عقب عقب از پارک مورب میومد بیرون . اصلا منو ندید . که یک عابر داره از کنارش رد میشه .. من کمی عقب اومدم و همینطوری وایستادم داشتم نگاهش میکردم !!!
بعدش سرشو بسمت من چرخوند دید دارم همینطوری نگاش میکنم !! یهویی گفت بخشید خانم متوجه ی شما نشدم .. منم خندیدم و بهش گفتم اتفاقا صداتون کردم ولی شما متوجه نشدید ..
گفت: ای وای ببخشید حواسم به آنطرف بود که ماشین نیاد !!! گفتم اشکالی نداره ولی من حواسم بشما بود
بعد گفت شما کجا میروید برسون متون .. گفتم: نه عزیزم دارم میرم بازار روز نزدیکع. دو قدم بیشتر نیست میرم . مرسی… بعدش کلی آدرس جای دیگه رو بهم داد که آره آنجا میوه هاش خیلی عالیع . خوبع . قیمت هاش مناسبع .. با اینکه میدونستم کجا رو میگه ولی کلی بحرفاش گوش دادم و حرفاشو تایید کردم
( یاد خانم بورلی افتادم که داشت باغچه شو مرتب میکرد و بعدش آدرس فارم مارکت خوب رو داد!!!)
بعدش ادامه داد و گفت . بشین برسونمت . گفتم آخه من اینور میرم . گفت اتفاقا منم میخوام بلوار رو دور بزنم و به اون سمت میرم بیا بشین!!!!
منم قبول کردم و نشستم . تا آنجا شاید دو سه دقیقه راه نبود .. در همین فاصله کلی از اون منطقه تعریف کرد و داشت از نکات مثبت اون محله صحبت میکرد و میگفت من ده ساله همینجا ساکن هستم .. منم بهش گفتم اتفاقا خونه ی قبلیم توی همین فاز دو پردیس بود من به اینجا ها عادت دارم ولی الان رفتم فاز هشت .. گفت آره آنجاها هم خوبع .. خلاصه کلی توی همین چند دقیقه حرفای خوب رد و بدل شد ..
و بعدش رسیدم بازار روز..
توی بازار روز بودم دخترم زنگ زد و گفت برقا قطع شده . با این خریدها نیایی پنچ طبق بالا .. گفتم فعلا توی بازار روزم تا من بیام برقها هم وصل میشه.
آنجا که وفور و فراوانی رو دیدم عطر بوی خوش انواع و اقسام میوه ها در فضا پیچیده بود . مردم رو دیدم که سبد سبد چرخ خریدهاشون پر بود .. واقعا داشتم لذت میبردم و خدا رو شکر کردم که چقدر ثروت و نعمت و برکت . منم یک هنداونه ی بزرگ رو انتخاب کردم که مثل طبل صدا میداد . یعنی اون آقا همچین میزد روی هندوانه که نگم براتون …
و بعدش یک مقدار خرید کردم و اسنپ گرفتم رسیدم خونه .. آقای راننده ی اسنپ چقدر خوش اخلاق بود یک آهنگ ملایم شاد با صدای ولوم کم گذاشته بود !!!!
هوا همچنان ابری و خنک بود و از پنجره ی ماشین همچنان باد خنک میوزید .. همچنان داشتم از خداوند تشکر میکردم
خدا رو شکر . جلوی خانه پیاده شدم .. تقریبا طبق جدول زمان بندی شده روزانه قطعی برق باید 15 دقیقه ی دیگه برق وصل میشد .. به دخترم پیام دادم که من توی پارکینگ هستم منتظر میمونم تا برق بیاد … توی این فاصله شلنگ آب رو باز کردم کمی محوطه رو شستم و گلهای باغچه رو آب دادم و بعدش اومدم روی سکوی محوطه ی حیاط نشستم و گلها را تماشا کردم بو کشیدن به به بوی عطر گل رونده ی صورتی محمدی به به . عجب خوشبو هستش!!!!. به آسمان نگاه کردم و لحظه به لحظه هی نیمه ابری و ابری تر میشد و نسیم خنک میوزید . خلاصه برقا وصل شد و منم براحتی رفتم داخل آسانسور و رسیدم طبقه ی پنجم .. دخترم همچنان با نگرانی جلوی درب واحد منتظرم بود و خوشحال شد که من رسیدم خونه!!!!
خدارو شکر امروز فهمیدم که من چقدر خوشبختم هستم و تغییر فرکانسمو دقیقا متوجه شدم . چون نتایج اینطوری گواه داد که من دارم درست حرکت میکنم .. پس باید بیشتر از اینها روی خودم کار کنم تا نتایج بیشتر و بیشتر و بزرگتر بشود
پس طبق قانون
ما در هر لحظه که به موضوعی توجه کنیم داریم در واقع به اون موضوع فکر میکنیم یا در ذهنمون با خودمون حرف میزنیم و اینم میدونیم که هر فکر فرکانسی داره یعنی ما با توجهمون داریم فرکانس میفرستیم و جهان با توجه به اساس فرکانس ما، اتفاقات، شرایط، آدم ها و ایده موقعیت هایی را وارد زندگیمان میکند.
و این هم مهمه که کانون توجه ما باورهای مارو تغذیه میکنه و باورهای ما کانون توجه ما رو تشکیل میده یعنی اینا از هم جدا نیست.
توجه به هر مداری که در آن قرار داریم، با کنترل کانون توجه هدایت میشیم و تکاملمون رو طی میکنیم در اون مدار، چطوری تکاملمونو طی میکنیم؟ با عمل به الهامات و ایده ها. هر چه عملگرا تر باشیم زودتر تکامل رو طی میکنیم.
خدایاااا شکرت که روی طول موج دریافت نشانه ها و هدایت های الهی هستم و هم اکنون در حال دریافت سیگنال های هدایتی و نشانه های بیشتری از دیدن این سریال های بینظیر هستم تا باورهای قدرتمند جدیدی را جایگزین باورها و شیوه ها و مسیرهای قبلی گذشته ام کنم و تجربه کنم
خدایاااا شکرت تنها فقط و فقط ترا می پرستم و میخوام در مدار آزادی پولی و مالی و آزادی زمانی و آزادی مکانی و روابط درست و مناسب خوب و عالی باکیفیتی باشم
و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی و انرژی و سلامتی و پول و ثروت و تداوم و پایداری و تمرکز. و نعمت و خیر برکت می خواهم
IN GOD WE TRUST
ما به خداوند اعتماد داریم
IN GOD WE TRUST
با سلام خدمت استاد ارجمندم و خانم شایسته ی گرامی
❤❤😍😍
و دیگر دوستانی که کامنت منو می خونن
🙋♀️🙋♀️🙋♀️
از اینکه موفق به دیدن دوباره ادامه سریال در بهشت بودم از خدا ممنون و سپاسگذارم
و از اینکه چهره مهربان و دلنشین استاد رو دیدم و صدای گرم خانم شایستع عزیز شنیدم به خودم می بالم
این سریال کوتاه و جذاب و با محتوا برای من حکم یک معجزه ی شگفت انگیز رو داره
یعنی چنان با علاقه پیگیر این سریال هستم که هیچ فیلمی برای من اینقدر جذب کننده نیست
اول از همه طولانی ترین روز و یلدای تابستانی را تبریک میگم
جشن آب پاشونگ یعنی اول تیر ماه و تیرگان را به همه تیر ماهی ها ی عزیز تبریک میگم
👏👏👏👏👏💝💝💝💝
نمیدونم چرا همش فکر میکنم تاریخ تولد خانم شایسته تیر ماه هستش البته خیلی دوست داشتم میدونستم که تبریکی برای تولد ایشون هم میگفتم ولی انشالله شاید بعدها ایشون خودشون اعلام کنن
در هر صورت برای همه تیر ماه هیا آرزوی سعادت و خوشبختی و شادی و خوشحالی
مانند این آتش گرما به زندگیشان هدایت شود
🔥🔥🔥🔥🔥🔥
آتش نماد روشنایی و پاکی است
آتش نماد شادی و خوشحالی و صمیمیت است
آتش نماد شوق و اشتیاق است
🔥🔥🔥🔥🔥
آتش این جزیره سرتاسر برای اطرافیانش و طبیعت اطرافش پاکی و روشنایی بهمراه میآورد
وقتی استاد رو دیدم که هر روز به فکر قدمهای بعدی هست و هر روز یک ایده ی جدید را دنبال میکنه و مریم جان هم که پایه است…
برای برنامه های روز مره کلی بفکر فرو میرم
سی و چهار قسمت از این سریال شگفت انگیزو دیدم ….
اگر برگردیم به اولین قسمت این سریال و دوباره مرور کنیم میبینیم که استاد بسرعت هر چه تمامتر سیر تکاملی را طی میکنه
یعنی لحظه ای استاد آروم و قرار نداره حتی زمانی که توی اون ننو که به دو درخت بسته بودن و بظاهر درونش خوابیده بودن باز هم بیکار نبود و استاد داشتن کامنت بچه هارو می خوندن و یا جواب میدادن
و یا خانم شایسته عزیز که بی وقفه فیلمبرداری میکردن با یک دست فیلمبرداری با یک دست غذا درست میکردن و یا کفش می پوشیدن و یا شاخه های درختان رو جمع آوری میکردن و یا مهمانداری می کردن و یا نظافت می کردن و هزار کار دیگر بقول خودم هزاردستان😊😊😊
استاد هم در تمام مراحل با تمام صحبتهاشون بی وقفه تدریس قانون تکامل و قانون جهان هستی و توحید عملی و سپاسگذاری و ……
از بریدن نردهها ی محوطه و چراغونی کردن و خریدهای انواع و اقسام ابزار و و سایل و ورزش و شنا کردن در دریاچه و با لذت بردن از تمام و کمال زمان و مکان و……
این آتش زدن علف های هرز و مزاحم .. و پاکسازی طبیعت و اطراف و محیط این جنگل و جزیره ی زیبا یک دنیا درس داره
بخدا فقط خوده خدا میدونه که استاد با چه عشقی به دستورات توحیدی داره عمل میکنه
که در جهانی زندگی میکنه همه دنیا دستانی از دستان قدرتمند خداوند براش هستن
مه و خورشید و فلک همه در کارن
این ماشین های آتش نشانی که فکر کنم پنج شش تا بودن همه با هم بیان و با محبت کمک به خاموش کردن این شعله ها که ممکن بود در شب مسعله ای پیش بیاد رو مهار کنن که و ما فی خیر الوقع
باشه
استاد عزیز با دیدن پیشرفتهای مداوم و قدم به قدم شما
پیشرفت های قدم به قدم خودمو بیشتر احساس میکنم البته نه به سرعت شما
ولی خیلی خوب احساس میکنم
نگاه به پیشرفتهای سرعت شما نگاه منو به نکات مثبت پایدار تر و مداومتر و پیوسته تر نگه میداره
شاید اگر به خودم بود هر از گاهی ذهن نجواگر و شیطون من با بازیگوشی هاش حواسمو پرت میکرد …. ولی با این سریال ها و دیدار مداوم شما احساس میکنم ریسمانی نامریی ولی محکم در دستان من هست که به شما وصل هست و اگر حواسم پرت بشه شما با کشیدن این ریسمان هدایتم میکنی…..
اشک شوقم رو نمیدونم چطوری مهار کنم😂😂😪😪😪🙈🙈🙈🙈🙈
فقط میتونم بگم خیلی آقایی
خیلی چهره ی مهربانتو دوست دارم
خیلی صداتون گرمه گرمه و دلنشین چون از تهه اعماق درونت نشات میگره
هم چنین صدای عاشقانه ی مریم جان
شما دو تا مرغ عشق
شما دو استاد هم فرکانس
شماها عشقو به من هدیه دادید😍😍😍😍😍
خدایا برای تمام این دیدنیهای و شنیدنی ها و آگاهی های بینظیرت شکر
خدایا برای این هدایت های الهی ات شکر
خدایا برای این مسیری که چراغ نورانی دو استاد عزیزم که هدایتگر من و امسال من هست شکر
خدایا برای وجود خوده خداییت شکر
خدایا برای تمام دوستان عزیزی که کامنت منو میخونن و تنها نیستم شکر
خدایا سپاس سپاس سپاس
🙏🙏🙏👣👣👣👣
تمام این حرفا رو زدم که بگم آتش به هر چه علف هرز
آتش به هر آنچه که مقاومت ذهنی در مقابل قوانین جهان هستی است
و در نهایت آتش بخاطر پاک بودنت دوستت دارم و امیدوارم تمام پلیدی ها بدست آتش پاک و پاکیزه شود
🌋🌋🌋🌋🌋🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
با سلام خدمت دوست گرامی هم خانواده صمیمی استاد عباسمنش
خیلی دیدگاه تون دقیق و ریزبینانه بود واز اینکه مطالب و قانون را اینقدر عمیق درک کردن و باعث آگاهی بیشتر برای من و دیگر دوستان بودید ممنون و سپاسگذارم
به امید خدا هر روز هدایت
بیشتر و بیشتر و بهتر را براتون آرزو میکنم
🙏🙏🙏