سریال زندگی در بهشت | قسمت 34 - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

376 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آرزو دادفر گفته:
    مدت عضویت: 988 روز

    باسلام

    شکرگزار خداوند هستم که با سایت عباسمنش آشنا شدم .

    من اولین بار استاد رو در برنامه لایو استاد عرشیانفر دیدم وبه صحبت‌هایشان گوش دادم

    بعد از اون شب تا چند روز توی شوک واحساس عجیبی بودم حرفهایی شنیده بودم که تا به حال همیشه عکسش رو شنیده بودم .تا چند روز همش منتظر بودم دوباره استاد عرشیانفر لایو رو در سایتشون بگذارند تا من بتونم حرفهای استاد رو دوباره گوش بدم

    شاید باورتون نشه اما اون لایو رو بیش از 10بار گوش دادم و خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم وخواستم بیشتر با ایشون آشنا بشم و تو اینترنت اسم ایشون رو سرچ کردم و تونستم وارد سایت بشم ،

    واقعا از تمام فایل‌های رایگان که گذاشتید تو سایت لذت بردم

    مخصوصا فایل حجاب در قرآن

    بازم ممنونم از استاد عزیز وهمه همکارانی که درسایت فعالیت دارند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    فاطمه اسفندیاری گفته:
    مدت عضویت: 1342 روز

    سلام عشق سلام جون سلام زندگی 🥰🥰🥰🥰😍😍😍😍🤩🤩🤩🤩

    چرا من به هر چی که شما میگید عمل میکنم انقد زندگیم دچار تحول میشه انقد حالم خوبه انقد لذت میبرم انقد در لحظه زندگی میکنم. ب خدا نمیدونم چطور تشکر کنم. خدایا شکرت بابت این دست های خوبی که در مسیرم قرار دادی. خدایا ممنونتم .استاد جونم مریم جونم خیلی ازتون ممنونم که انقد خوبین و انقد خوب راهنمایی میکنید. من تلاش میکنم هر روز تمرین ستاره قطبی رو انجام بدم و واقعا خواسته هام رو از خدای مهربونم دریافت میکنم و شبا اغلب تیک میخوره و کلی سپاسگزاری میکنم بابت اتفاقات روزانه م و کلی فرکانس خوب برای روز بعدم دارم. به حرفتون در جلسه ۱۵ روانشناسی ثروت ۱ عمل کردم و خیلی راحت برای دل خودم دارم خرج میکنم تا ظرفم بزرگ بشه. رفتم گوشم رو سوراخ کردم در حالیکه حدود یکساله هی میندازم پشت گوش. ولی با حرف شما انرژی گرفتم که اگه پول بمونه میگنده و من می‌خوام ازش لذت ببرم و میبرم. دیگه جواهراتم رو نمیذارم برای مهمونی هر وقت دلم خواست استفاده میکنم🥰🥰🥰😍😍🤩🤩🤩

    یکی از نگرانی هام این بود که من دیگه به کار قبلی م ادامه ندادم و درآمدی ندارم سامی گفت که تو داری باور غلط ت رو تقویت می‌کنی وقتی لایق این بودی که با دکتر همکاری کنی پس لایق هستی کار بهتر و حقوق بهتر دریافت کنی. باورش و بساز و منم در حال ساختن باور هستم 💪🏻💪🏻💪🏻❤️❤️❤️❤️

    بهترین ها رو با عشق و برکت و سلامتی و ثروت و سعادت مندی در دنیا و آخرت براتون آرزومندم 😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1741 روز

    ممنون از معصومه خانم عزیز که چقدر کامنت ایشان در این لحظه جالب بود برام.

    من امروز چالشی برام پیش اومد و سعی کردم زیپ دهنمو ببندم و به اون اتفاق به ظاهر بد از دیدگاه قانون نگاه کردم

    واقعا متوجه شدم خودم اونو جذب کردم به زندگیم.

    متوجه شدم در کتر از 10 ثانیه جذب شد و اتفاق افتاد. بعد متوجه شدم چقدر خداوند سریع اجابت کرد درخواست من را…

    و ازش بخاطر اینکه اینقدر تمام درخواست‌هایی که واقعا میخوام و به خدا یا نیروی حاکم بر جهان ایمان دارم و توکل دارم را؛ سریعا اجابت میکنه…

    و به این فکر فرو رفتم که چرا من باید چنین اتفاقاتی را در زندگی ام به راحتی جذب کنم و اجابت بشود؟!

    به این نتیجه رسیدم که ذهن من و باور های من پر است از علف های هرز… باور هایی که سالها ساخته ام و حالا و اکنون وقتی بهش لحظه ای فکر میکنم اتفاق می افتد…

    پس من باید روی خودم کار کنم و وقت بذارم و بهایش را پرداخت کنم تا بتونم تغییر کنم.

    و به این نتیجه نیز رسیدم که چقدر، به اندازه ی بزرگی تمام کیهان چقدر خدا بزرگ است و سریع اجابت می‌کند. تمام خواسته های ما را…

    چه خوب و چه بد….

    در پایان از معصومه خانم، استاد عزیزم که با اینکه ندیدمتون از نزدیک واقعا عاشقتونم و همسر عزیزتون و بیشتر از همه از خدای یکتا و عزیزتر از جانم و عشقم ممنونم و سپاسگزارم.

    امیدوارم در پناه خدای یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    مهدی استوار گفته:
    مدت عضویت: 2095 روز

    سلام براستاد نازنینم

    چه ایده خوبی بهم الهام شد بادیدن این صحنه

    کلی علف هرز خشک شده دقیقا مثل اون پیچک های خاردار تو هم رفته تو ذهنم تو جاهای عمیق ذهنم که نمیتونم پابزارم تو اون نقطه ازذهنم رو یک لحظه تصور کردمش که جلوی پیشروی منو گرفتن تا ازتمام ذهن خلاقم بتونم استفاده رو باید نابود کنم .

    واقعا تو تمام خلقت خدا حتی همین آتیش هم کلی راز ‌و علم و آگاهی و خیر هست فقط باید نوع نگاهت رو زیبا کنی.

    استاد آخرفیلم یه تشبیه زیباس برای تغییر باور ها

    اون علف های هرز موانع فکری ماست برای تغییر باور ها

    اون حرکت شما میشه شروع کار برای ازبین بردن موانع ذهنی برای ساختن باور جدید

    اون برادرای آتش نشانم همون باور های کهنه و قدیمی ما هستن که تا میبینن اوضاع جدیه و باید برن از ذهن بیرون دست بکارمیشن و همون دلسرد شدن ها و زمزمه های ترس هست که نکن و ادامه نده تو شروع تغییر باور ها

    نتیجه هم که معلومه

    ایمان داشته باشی و ازاومدن آتش نشان ها(همون باورهای قدیمی) مایوس نشی و بسوزونی اون موانع ذهنی رو ،میشه یک زندگی رویایی با کلی عشق

    عاشقتم خدا

    توهرچیزی قانون بی عیب و نقص خودتو بهم نشون میدی

    توهرچیزی میشه خداوند و راه رسیدن به آگاهی رو دید

    سپاسگزارم خدای عزیزم بابت این همه خلقت زیبا

    سپاسگزارم استاد نازنینم بابت این ویدئو عالی که ایده خوبی روبهم الهام کرد

    سپاسگزارم از خودم بابت اینکه اینقدر خوب قانون رو درک کردم و تونستم نوع نگاهم روتغییر بدم به همه چی

    خدایا

    شکر،شکر،شکر و هزاران بار شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    الی گفته:
    مدت عضویت: 3367 روز

    سلام و درود فراوان خدمت شما عزیزان دل

    من هر بار که ویدئو های شما رو میبینم کلی لذت میبرم و کلی انرژی و روحیه میگیرم برای ادامه دادن و رسیدن به آرزوهام. :)

    امیدوارم که همیشه موفق و سلامت و تندرست باشید استاد. به امید روزی که شما رو از نزدیک ببینیم :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    عطا گفته:
    مدت عضویت: 2067 روز

    این اولین کامنت منه که تا امروز نشده بود نظرمو بگم ولی این درس بزرگ تکامل ذهن ترسو باعث شد به خواست خدا نظرمو بگم

    عجیبه

    وقتی وسعت آتیشو دیدم خیلی ترس داشتم همش منتظر یک اتفاق بودم و وقتی استاد گفت منتظر یک اتفاق باشید بیشتر نگران شدم هنوزم فکر میکنم خیلی کار خطرناکی بود که آتیش رو در یک فضای بزرگ رها کنی و بشینی و نگاه کنی

    اما این رهایی و اینکه با آتیش های کوچیک آدم به جایی میرسه که میتونه یه جنگل و آتیش بزنه برای پاکسازی نمونه خوبی بود از تکامل ذهن که ذهن من رو قانع کرد شروع یک کلیده و تجربه های بعدی قدرت حرکت مارو زیاد و زیادتر میکنه

    خدارو شکر میکنم برای این آگاهی ها و بسیار ازت ممنونم استاد عزیزم

    به خواست خدا درس های بزرگی در سریال زندگی در بهشت میگیرم

    باغت آباد سرت سلامت استاد نازنینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      امامی گفته:
      مدت عضویت: 2682 روز

      سلام عطا عزیز. آفرین به این نکته فوق العاده ای که دیدی. واقعا قانون تکامل رو میشد اینجا درک کرد که همیشه اول قدم های کوچک برداشته میشه و بعد وقتی تجربه و درک بیشتری رو بدست آوردیم در اسکیل بزرگتر و در این وسعت آتش به راه میندازیم چون تجارب قبلی و درک قبلی رو به عنوان توشه داریم که بهمون اطمینان بیشتری میده که پس میشه در این حد هم اجراش کرد. چیزی که در نگاه اول نمیشه بهش رسید بلکه با برداشتن قدم ها میشه درک و اجراش کرد. حتی برای مایی که از بیرون داریم نگاه میکنیم هم اگر همون اول صحنه بزرگ آتیش به نمایش گذاشته میشد نمیتونستیم به این خوبی درک کنیم و چون تجارب قسمت های قبلی سفرنامه رو دیدیم میتونیم به درک قانون تکامل برسیم. این همون صحبت استاد که میگه درک تکامل خودش تکامل میخواد. یعنی تجربه و درک بیشتر باعث میشه ما تکامل رو بهتر درک کنیم در همه ی ابعاد و این فقط با برداشتن گام های کوچک متوالی ممکن هست. آفرین به تو. عاشقتم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سمیه امینی گفته:
    مدت عضویت: 2279 روز

    به نام فرمانروای جهان رب مهربان

    سلام به همه ی اهالی بهشت 😍😍

    سلام به استاد عزیز و مریم جون فوق العاده

    خدارو هزار باز شکر که داریم با این فایل آگاهی های جدید رو جذب میکنیم و هر آنچه یاد گرفتیم رو مرور

    امروز یه روز پر از نشانه شده برای من

    اولین روز تابستونه اول تیرماه

    این اولین کامنت در این سریال بهشتیه

    و امروز اولین روز همسفری من با همراهان سفرنامه است

    خدارو شکر میکنم که در این مدار هستم آره میخوام به خودم یادآوری کنم که سمیه دوست داشتنی تو هم هستی فقط باید کار کنی باورهای محدود رو توی همین آتش بسوزونی ! چه قدر دوست داشتم ساعتها منم اونجا می نشستم و اون خورشید و هنرنمایی آتش رو نظاره گر میبودم فوق العاده است بینظیر و هیجان انگیزه وقتی خود جهان خود طببعت و خود خدا دست به کار میشه و به کمک و حمایت از کسی میاد که عزمش رو جزم کرده و جهاد اکبر رو آغاز کرده

    چه جالب یه نشونه دیگه هم توی این فایل پیدا کردم با دیدن آتیش این آهنگ رو داشتم با خودم زمزمه میکردم ( بسوزید بسوزید در این عشق بسوزید ….) که چند دقیقه بعد از زبان استاد هم شنیدم و به خودم یادآوری کردم که ببین این رو تو چند روزه داری میشنوی توی اون فایل کوتاه که استاد در حال رانندگی روی اون پل زیبا هستن خدایا شکرت!

    این فایل و نوشتن کامنت و حضورم برام این رو تداعی میکنه که من هم نشونه بذارم از کجا شروع کردم مثل شما استاد و مریم جون که می گفتین از اینجا و این درختچه هرز شروع آتیش ما بود منم میخوام به یاری خدا نشونه بذارم ردپا بذارم از کارکردن روی خودم از دونه دونه آتیش زدن باورهای محدودکننده و هرز

    که منم لذت ببرم از تماشای سوزاندن هر آنچه که نمیخوام هر آنچه که جلوی تغذیه و رشد باورهای قویم رو گرفته و هر آنچه که باعث شده نتونم توی بهشت و جزیره ی بهشتی زندگیم راحت راه برم و لذت ببرم

    از خدا درخواست هدایت میکنم برای خودم و همه ی همراهان بهشتی این سریال هدایت به راه کسانی که به آنها نعمت داده

    از همه ی دوستان عزیز و توحیدی ام در اینجا بی نهایت سپاسگزارم درسها یاد گرفتم و لذت بردم از همه ی آگاهی هایی که با ما هم به اشتراک گذاشتید

    استاد شجاع و مریم جون نازنین بی نهایت ممنونم برای همراه کردن ما و نشون دادن زندگی بصورت عملی و در بهشت خدا

    شاد باشید و ثروتمند 🌷🌷🌷🌷🌷🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    بهروز گفته:
    مدت عضویت: 2415 روز

    بنام خدا

    سلام به بچه های زندگی در بهشت.

    من که داشتم فایل را میدیدم و کیلومترها با محل فاصله داشتم و خبر داشتم که قرار نیست اتفاق بدی بیفته ولی باز هم دچار دلهره شدم. چون تجربه اتش سوزی را داشتم و اون تجربه باور مخرب بودن اتش را برام ساخته بود.

    ناخداگاه یاد ابراهیم نبی افتادم.

    آخه کدوم آدم حاضر میشه با دست خودش آتش به ملک خودش بندازه،کدوم آدمی حاضر میشه فرزندش را به قربانگاه ببره؟؟؟

    جز کسی که ایمان داره و جز کسی که میتونه از روی هدایت قلبیش زندگی کنه؟؟؟؟!!!

    همه ی ما بارها با اتفاقات کوچک این را تجربه کردیم.مثل وقتی که میریم خرید،وقتی بر میگردی میبینی بعضی چیزایی را خرید کردی که قصد خرید نداشتی و شاید اون لحظه خودت را سرزنش میکنی ولی چند وقت بعد همون کالای بظاهر بدرد نخور گره ای ازت باز میکنه که باعث میشه ساعت ها زمان و کلی انرژی صرفه جویی کنی.

    وقتی باور داشته باشی که تمام اتفاقات رو به خیر هست،عین همین باور وارد زندگیت میشه.

    اون موقع شب چه چیزی بهتر از اینکه چندین اتش نشان بیان کمکت و به راحتی اتش را برات خاموش کنند تا تو به استراحتت برسی و بقیه کار را روزی دیگه و با انرژی و ایده ای تازه انجام بدی.

    خود استاد اگر میخواست این کار را بکنه باید تا صبح بیدار میموند.

    اگر ایمان واقعی باشه،آتش هرچقدر بزرگ باشه برات گلستان بزرگتری به ارمغان میاره.

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سینا نعمتی گفته:
      مدت عضویت: 2331 روز

      به نام خدا بزرگ ارزاق

      سلام داداش عزیز بهروز جان کامنت شما رو که خوندم گفتین تجربه اش را داشتین می تونید لطف کنی و کمی توضیح بدین

      را این کار کمک خیلی بزرگی به ما میکنید امیدوارم که دست خدا بشی برای کمک

      ممنون

      خداحافظ.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        بهروز گفته:
        مدت عضویت: 2415 روز

        سلام دوست عزیزم.

        حالا که دارم این کامنت را برات مینویسم،ساعت ۳نیمه شب هست،زیر یکی از پرستاره ترین شب هایی که یاد دارم و در باغی آرام و ساکت پر از آواز شرشر آب.

        اتفاقی که برای من افتاد تلخ و خاطره ای ازار دهنده ولی پر از درس ، صحبت کردن دربارش، تمرکز بر نکات منفی هست. ولی مینویسم، شاید برام یاداوری باشه درسهایی که ازش گرفتم و امیدوارم برات چراغی روشن کنه.

        من با یکی از دوستانم در کارخانه ی مواد نفتی پدرش همکاری میکردم. ایده های خوبی با هم داشتیم و خیلی مشتاق رسیدن به موفقیت های بزرگ بودیم.

        یه قسمت از کارخانه خط تولیدی طراحی کردیم برای بازیافت ضایعات همون کارخانه. ضایعاتی که خیلی مخرب برای محیط زیست بود ولی وقتی تصفیه میشد، ارزش بالایی پیدا میکرد و یک محدودیت و معضل بزرگ را از این صنعت برطرف میکرد.

        کارا بشدت سخت پیش میرفت*؟؟؟؟!!!!

        هر دوی ما تا حدودی با قانون جذب اشنا بودیم و تازه با استاد اشنا شده بودیم،ولی هنوز جدی پیش نرفته بودیم.

        من شغل قبلیم که مدیریت تولید یه کارخانه قطعات خودرو بود را بدون هیچ مقدمه ای و برنامه ای رها کرده بودم(یکی از اون تصمیماتی که افتخار میکنم گرفتمش) از بیمه بیکاری استفاده میکردم.

        روی خط تولید کار میکردیم ولی ترس زیادی داشتیم؟؟؟؟!!!!!

        باورهای محدود کننده زیادی داشتیم،مثل اینکه باید سخت کار کنیم،نگرانی از فروش محصول،نگرانی از کاهش قیمت نفت،نداشتن مجوز و…..

        اینها اجازه نمیداد به هدایت های درونمون گوش بدیم.اونقدر کار میکردیم که مثل جنازه میرسیدیم خونه.

        اونقدر غرق ایده هایی بودیم که هنوز تکامل انجامشون را طی نکرده بودیم،که اصلا فراموش کرده بودیم علاقه ای به این کار داریم یا نه.

        باور داشتیم که ثروت از دل اینجور کارهای خاص بیرون میاد و………

        هر روز یک اتفاق ناخواسته پیش میامد و ما را یه قدم عقب میروند و البته که نتیجه افکار و باورهامون را تجربه میکردیم.و به جای اینکه از دل تضادها،خواسته ی واقعیمون را بیرون بکشیم،دائم در حال جنگ بودیم.

        یه روز با هم داشتیم یکی از فایل های رایگان استاد را گوش میدادیم،که یادم نیست کدوم فایل بود،خلاصه کلام استاد این بود که پول و ثروت به راحتی وارد زندگیمون میشه………..

        جرقه خورد و روز شب بهش فکر میکردیم،چطور میشه آخه؟؟؟؟

        کم کم نمونه هایی از این الگو را دیدیم یا مطالعه کردیم و کم کم این خواسته برامون ایجاد شد که راحت پول دربیاریم.

        اما متاسفانه همون راه قبل را پیش میرفتیم،

        تا اینکه لگد محکمی از قانون جهان خوردیم.

        یه قسمت از کارخانه آتش سوزی شد که البته مربوط به خط تولید ما نبود،ولی چون فقط ما داخل کارخانه بودیم،گرفتار شدیم و حدود ۲۴ ساعت درگیر آتشی بودیم که خسارت زیادی زد و حتی مصدوم هم داشت.

        همون اتفاق باعث شد خیلی از خواسته هامون برامون روشن بشند و کم کم راه روشن بشه.

        من شروع کردم ارام ارام کسب و کار خودم را با طی تکاملم و هدایت خداوند راه اندازی کنم و همینطور دوستم.

        هدفگذاری های کوچک کردم تا به هدف بزرگم برسم.

        شکرگزار خداوندم که روشنایی بخش راهم هست.

        و شکرگزار الله هستم که در این جمع یکتا پرست،هستم.

        در پناه حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          سینا نعمتی گفته:
          مدت عضویت: 2331 روز

          به نام خدا بزرگ و رزاق ووهاب و صاحب فضل عظیم.

          سلام دوست عزیز بهروز جان .

          امیدوارم که حالت خوب باشه .

          من وقتی کامنت شمارا خوندم که در باره این اتفاق گفتین .به ذهنم رسید که اتفاق منفی است و اول نپرسیدم چون نمی خواستم دوباره ازش صحبت کنی ..

          اما گفتم بپرسم.تا ایمانم قوی تر بشه .چون این چند روزه نشانه های زیادی دیدم در همین سایت

          فکر کردم کامنت شما هم از همین نشانه ها است .

          ممنون که جواب کامنت من را دادید.

          در پناه خدا بزرگ ارزاق وهاب و صاحب فضل عظیم .باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    ندا رامی گفته:
    مدت عضویت: 3402 روز

    سلام و درود فراوان به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان که در هر زمینه ای پا به پای استاد جان همراهی میکنن🌹⁦♥️⁩

    خیلی وقت بود منتظر یه قسمت دیگه از سریال بهشت بودم البته بگم توی این مدت اروم اروم روی قدم اول تمرکز کردم تمرین ستاره قطبی رو انجام دادم و درحال کار کردن روی قدم اول،🥰

    تا اینکه یه قسمت دیگه از سریال زندگی در بهشت روی سایت قرار گرفت🥰

    از اینکه ایده هاتونو خیلی زود عملی میکنین و مجهز میشین و حرکت میکنید خیلی لذت میبرم اینکه فردا دیره و همین الان همین لحظه اون ایده رو عملی میکنین برای من یکی درس بزرگی داره .از دست دست کردن و موکول کردن کارها به فردا و زمانهای دیگه اصلا خوشم نمیاد و من هم از طرفدارهای همین لحظه هستم 🥰نکته ی جالب دیگه برای من سپاسگذاری و شوق خانم شایسته مهربان به محض دیدن اشعه های نور خورشید در هنگام غروب بود با اینکه هر روز این مناظر رو میبینید طبیعت نور خورشید جنگل ابرها و هوای تازه اینجوری هر روز برای شما جذابه و این میتونه برای ما یادآور لذتهای دیگه ی زندگی باشه اینکه حتی کوچکترین کارهای روزمره ی ما تبدیل به عادت نشه و سعی کنیم تازگی و تازه بودنش رو حفظ کنیم سپاسگذاری کنیم برای وجود هر چیزی که توی زندگی ما وجود داره هر چیزی که هر روز توی زندگی ما وجود داره مارو خوشحال میکنه هر کسی که وقتی چشمامونو باز میکنیم و میبینیمش و از اینکه بار دیگه فرصت زندگی کردن کنارشون رو داریم همه خوشحالی و نعمت هستن هر موقع تونستم از کوچکترین اتفاقات زندگیم لذت ببرم دریایی از نعمت و ثروت به من داده میشه.ایمان دارم به قوانین خداوند. و ثابت بودن قوانین بی نقص هر لحظه شورو شوق منو برای درک بهتر این قوانین بیشتر و بیشتر میکنه🥰🌹

    همیشه جریان رو میسپارید به اصل هدایت و رها میشید از ترسها و و موانعی که شما رو از عملی کردن ایده ها باز میداره.به شما افتخار میکنم و به خودم تاکید میکنم که نذارم هیچ ترسی ایمانم رو ضعیف و مثل پیچکهای خاردار بازدارنده ی من برای حرکت به جلو بشه.

    با اینکه شما همه چیز رو تحت کنترل داشتین و هیچ خطری نمیتونست کسی رو تهدید کنه و دورتا دور اتیش به دریاچه میرسید بازهم چقدر همسایه های دلسوزی دارین که نگران ملک شما بودن و خطر رو احساس کردن و با اتش نشانی تماس گرفتند اونارو از خطری که فکر میکردن اتفاق افتاده اگاه کردن و اونا هم دلسوزانه به سمت شما اومدن.خداروشکر که شما حتی اگر نبودین و. یه اتفاق چنینی میفتاد چقدر خیالتون راحته که تا زمان رسیدن شما یه همچین فرشته هایی از راه میرسند و شما رو از خطر دور میکنن⁦♥️ایجاد امنیت رو وظیفه خودشون میدونستن و به خوبی اینکارو انجام دادن .⁩خدایا شکرت چقدر نعمت و فراوانی در این کشور و بهتره بگم هر جایی استاد هستن وجود داره🌹و اینگونه استاد نعمتها رو به دنبال خودشون میکشونن با افکارشون با انجام ایده ها با تربیت کردن ذهنشون به این شیوه ⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩👌

    خداروسپاسگذارم که هر روز درس تازه ای از زندگی یاد میگیرم و نمیگم ۱۰۰در۱۰۰ اما تمام تلاشمو میکنم در زندگیم اجرا کنم🌹👌

    براتون اتفاقات بی نظیری رو ارزو دارم طوری که به قول استاد قلبتون باز بشه👌🥰🥰😁

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      پارسا فریور گفته:
      مدت عضویت: 2514 روز

      سلام خانم ندا رامی هدایت شده🌷🌺

      شما توی این سایت از همراهانی هستید که از مدت ها پیش دیدگاهاتونو میخوندم و پر از آگاهی بودن✨

      خلاصه اینکه خوشحالم بازم با دیدگاه ناب شما همفرکانس شدم مرسی ازتون که اینقدر زیبا و واضح نکات رو مینویسید 👌🏻🌺

      منم وقتی روی نکات مثبت زندگیم و نعمت های بزرگ و کوچیک خدا تمرکز میکنم بعد از مدت کمی پیشرفت های خیلی خوبی میبینم و واقعا از درون رشد میکنم به قول استاد ظرفم بزرگ تر میشه آره این یک قانونه

      ✅👌🏻

      بازم منتظر دیدگاه های قشنگتون هستم و براتون آرزوی ثروتمندی و سلامتی و آرامش دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ندا رامی گفته:
        مدت عضویت: 3402 روز

        پارسای عزیز سلام ممنونم بابت نگاه زیبات و خوشحالم که هم قدم در مسیر هدایت و درستی هستیم.🌹

        خیلی زیبا بود جمله ی اولت خانم ندارامی هدایت شده لذت بردم و میدونم که مفاهیم این سایت چقدر برای تو روشن و قابل فهمه امیدوارم موفقیتهای بیشتری کسب کنی و هرروز رو به رشد باشی🌹🌹

        موفق باشی دوست من🌹🌹

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2516 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان

    خدای من تا حالا آتیش رو اینقدر قشنگ ندیده بودم، اینقدر قشنگ حسش نکرده بودم و اینقدر قشنگ تجربه نکرده بودم.

    من با این فایل یاد گرفتم که آتیش میتونه

    پیام آور آبادانی باشه

    آتیش می تونه پیام آور تمیزی و پاکی باشه

    می تونه پیام آور شور وشوق برای داشتن فردایی بهتر باشه شور و شوق سوختن ناخواسته ها و نازیبایها برای داشتن دنیایی خواستنی و زیبا

    من امروز یاد گرفتم که بعضی وقتها لازمه آگاهانه آتیشی رو در برون از خودت ایجاد کنی که حس خوب ناشی از اون حال درونت رو خوب کنه

    من امروز یاد گرفتم که آتیش می تونه برای افراد مختلف با باورهای مختلف مفهوم مختلفی داشته باشه:

    اونایی که باورهاشون محدوده و برگرفته از تجربه های غلط گذشته است آتیش برای اونا پیام آور تخریب و ویرانی

    اما همین آتیش برای اونایی که باورهای درست دارن و و وصلن به منبع قدرت پیام آور شادی و سازندگیه

    من امروز یاد گرفتم که میتونی وسط آتیشی که خودت آگاهانه درستش کردی باشی و توجهت رو بذاری روی زیبایی های اون مثل رنگ نارنجی و قرمز و زرد خیره کنندش، مثل تلاقی اشعه های خورشید با رهایی رگه های دود، مثل مسخ شدن اون درخت خشک و مقاوت عجیب اون درختچه های هرز، مثل تلاش بانو مریم برای لذت بردن و به اشتراک گذاشتن این لذت با وجود استنشاق اونهمه دود، مثل ایستادن استاد وسط اون دود و لذت بردن، مثل گرد بودن حلقه های زرد رنگ آتش بدون اینکه کسی دخالتی بکنه توی گرد شدنشون و ….

    چرا ؟

    چون بر قدرتی تکیه کردی که همه چیز تحت کنترلشه از تلاقی ها گرفته تا گرد شدن ها و و رها شدن ها و سرسپردگی های آسان در برابر آتش

    در مقابل کسایی هم هستند که توی خونه خودشون هستن و روی آتیشی که دیگران درست کردن متمرکز می شن و با قضاوت های قبلی خودشون حال خودشون رو بد می کنن

    من امروز یاد گرفتم که می تونی بی تفاوت باشی به دلیل کار های به ظاهر بد دیگران و کاری رو که فکر می کنی درسته رو تو لحظه انجام بدی و حس خوب ناشی از اون رو به خودت بدی مثل اون آتش نشان ها

    من اینجا یاد گرفتم اگر به منبع کائنات وصل باشی ترس جایی برای رخنه کردن نداره

    خدایا شکرت به خاطر اینهمه چیزی که امروز یاد گرفتم

    ممنونم استاد و مریم جان عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: