سریال زندگی در بهشت | قسمت 38 - صفحه 11

259 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم صادقی گفته:
    مدت عضویت: 1907 روز

    🕊الهی به توکل نام اعظمت🕊

    سلام درود بر استاد عزیزم و بانو شایسته

    خدارو شکر برای این بهشت زیبا❤️

    استاد عزیزم تحسین میکنم شما رو برای داشتن همجین دوستان ناب و هم فرکانسی ای

    درابتدا شکر بابت تکرار آگاهی که خانوم شایسته دادن و

    چه ایده وطرز فکر قشنگیو بیان کردین بانو شایسته ی عزیزم لذت بردن از انجام کارها و در لحظه بودن یک جای دیگم از استاد شنیدم که میگفت حتی اگر از کاری هم بدتون میاد اونو باعشق انجام بدین تا شرایط مثبت بشه وبع نفعتون تغییر کنه تنها در زمان حال بودن ولذت بردنه که مارو به سمت شرایط خوب سوق میده

    رسیدیم به شب بهشتمون

    ودر ابتدا چه زیباست رابطه ی مادر فرزندیشون😍در عین رفاقت رقابت میکنن تفریح میکنند و لذت میبرن این صلح و شادیرو تحسین میکنم

    ای جانم به این مرد و صندلیه پادشاهیش وعشفش که اینطور تعریف وتحسبنش میکنه چقدر خوبید شماها

    چه اتیش قشنگی

    چه جمع شادی ومثبتی در کنار این اتیش زیبا هستن واقعا لذت بردم

    چه پسربچه ها ی عالی و بی نظیری افرین به این فرهنگ افرین به این مسقل بودن ومنظم ومسئولیت پذیر بودنشون و درصلح بودن همگیشون باهم چه خانواده ی خوشبخت و خوبی خدایا شکرت یک نکته دیگه که نظرمو جلب کرد این بود که خود مهمون ها تشک هاشونو ولو میکردند و چقدر اونجا راحت میگیرن رفتو امد هارو وباعث لذت و خوشگزروتیع بیشتر همه مبشه❤️برعکس ایرانی که خیلی سخت میگیرن همه چیز رو

    خداروشکر برای این ویدعو زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    علی اصغر سیمابه گفته:
    مدت عضویت: 1364 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    زندگی در بهشت😍💜

    چه قدر زیبا یعنی با عشق نگاه کردم

    چه قدر من لذت میبرم از بازی بچه ها هرکسی برای خودش یه جا نشسته داره لذت میبره و مادر خانواده یه جا پدر خانواده هم یه جا کلا وابسته به هم نیستن و اینکه لذت میبرم از مادر خانواده که باعشق به بچه هاش عشق می ورزید و اینکه پدر خانواده هم کار فان انجام میداد برای انرژی مثبت برای اینکه بچه هاش بخندن خودش لذت ببره چه قدر این خانواده باعشق زندگی میکنن یعنی فقط دارم الگو میگیرم و توجه گذاشتم روی زیبایی ها و این صلح درون همگی شما

    منم واقعا میخوام در زندگیم اجرا کنم این الگو نیومدم مثل یک سریال ببینم برم نه اینجا نشانه هاهست برای ساخت یک زندگی عالی😍

    خیلی ممنون از خدای خودم که هدایتم کرد به اینجا و یه حس گفت کامنت بزارم

    دوستتون دارم

    همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1155 روز

    سلام وعرض ادب به استادومریم عزیز.وقتی که مهمون برای مامیاد،من میزبان، موظفم ناهارشام وصبحانه آماده وتهیه کنم ،یه جورایی انگاروظیفمه .خیلی جالبه برام که مهمونای شماخودشون هرکدوم یه کاری رودست میگیرن ،وهرکدوم جداگانه خودشون راسرگرم کاری یاتفریحی می کنن ،واین خیلی عالیه چون میزبانم اونطورخسته نمیشه .من وقتی مهمون دارم انقدخسته میشم که هیچ وقت دوست ندارم برای خاب بمونن وبه ندرت پیش میادتعارف بزنم .مهمونای شماحتی جای خابشون هم باخودشون بودوهرکسی تخت خودشوآماده میکردعجب بچه های فعال وباتربیتی .واقعن هم لذت داره دیدن این صحنه ها،خوبه ماهم میبینیم وآموزش ببینیم حداقل توخودخانواده شخصیمون این چیزهارارعایت کنیم .مریم جون مرسی فیلم میگیری خیلی زحمت می کشی .فرهنگ کسانی مثل ماهابایدتغییرکنه خودماهم زمانی که مهمانی میریم کمک حال میزبان باشیم البته شخص خودمن اینطورهستم ولی همسروفرزندانم نه .ولی خب یادگرفتم خودم ازشون درخاست کنم تااونهاهم یادبگیرن .رعایت مسائل این چنینی هرچندکه خیلی سادس، باعث میشه همه به خصوص فرزندانمون مسولیت پذیربشن وازعهده کارهای شخصیشون خوب بربیان .ماهاخیلی منوتویی داریم اینجامردهایه کم زورگوهستن واین چیزاراوظیفه زن میدونن میگم که هنوزخیلی کارداره همچین فرهنگهایی بین ماجابیفته امامیشه باصحبت ودرخاست حرکت کردانشالله تاتغییرپیداکنیم.سپاس ازشما دوتاعشقا 🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    پروانه صنعت گفته:
    مدت عضویت: 2315 روز

    سلاممم عزیزانم

    این فایل یه درس عالی که برای من داشت اینه که انقد غر نزنم ناله نکنم وای من دوتا بچه دارم سخته ……این خانم چهارتا بچه اونم پسر که ما همه میگم داشتن چندتا پسر سخته امااااا این خانم زیبا بدون سختی داره با بچه ها زندگی میکنه و کاملا معلومه هیچ چیز سختی براش نیست .این همون الگوی هست که باید میرفتم چقد سرچ می کردم پیدا کنم اما خدارو شکر به اسونی تو سایت بود

    الهی شکرت شکرت شکرت که این فایل دیدم استاد جان و خانم شایسته مهربون از شما هم سپاسگزارم

    الهیییی هزاران هزار بار شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1592 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم بانوی عزیز

    سلام به همه دوستان هم فرکانسی ام در این سایت..

    این اولین دیدگاهم تو سال ۱۴۰۱ هست،دیروز خیلی یه دفعه دلم برای سریال زندگی دربهشت قسمت های اولیه اش تنگ شد،واسه همین قسمت هایی که مهمون میومد پارادایس و …

    انگار دلم مهمونی میخواست،دلم مهمون میخواست،دلم اون سالهایی رو میخواست که همه دور هم جمع میشدیم اون موقعه ها که خونه ها حیاط داشت واکثرا ویلایی بود بزرگ بود خواهر برادرها و همسرانشون وبچه هاشون وپدربزرگ ومادربزرگ ها همه به هربهانه ای دور هم جمع میشدن کلی کیف میکردن شبو کنارهم می موندن قطاری تو پذیرایی یا ایون رختخواب پهن میکردن ومیخوابیدن،واسه اون وقتایی که همه کنار هم خوش بودن وانگار میدونستن زندگی همون لحظه هاست همون روزها وشبهاست همون سالهاست وبا شادی کردن وراضی بودن انگاری شکر خدارو همه جوره به جا میاوردن،باهم غذا درست میکردن باهم ظرفهارو میشستن باهم خونه ای که توش مهمون بودن رو تمیز ومرتب میکردن وبچه ها با کلی ذوق وشادی بدون ترس از سروصدا باهم بازی میکردن وهمسایه از شنیدن صدای مهمونهای همسایه حس خوب داشت ومیگفت خدارو شکر بچه های فلانی مهمون خونه مامان وباباشون هستند این چندروز الهی که خوش باشن….

    اما حالا چی؟! همه خونه ها آپارتمانی، فضاها کوچیک، خواهر برادرها وهمسرانشون وبچه هاشون اکثر باهم مشکل دارن ویا اصلا دیدو بازدید هم نمیرن خصوصا الان که عید هست یا این بیماری که دوساله اومده بهونه میکنن یا باهم شدیدا اختلاف نظر دارن یا اصلا حوصله دیدن همو ندارن،تفلک بچه ها هم که یا باگوشی وتبلت کنج خونه گیر افتادن ودنیای قشنگ بازبگوشی رو به دنیای مجازی باختن،یا اینکه اگه توفیق دست بده خونه یکی از اقوام برن انقدبزرگترها میگن ساکت شلوغ نکنید سروصدا نکنید اروم بازی کنید که صدای همسایه ها در نیاد تمام ذوق وشوق لحظه های باهم بودن رو از دست دادن…

    چقد حس خوبیه هربار می بینم مریم جان مهمون دارن یا کارهایی دارن که باید علاوه بر کارهای شخصی یا روزمره خودشون انجام بدن اون حس سرزندگی وشوق وشادی در لحظه رو همیشه تو خودشون دارن..

    من چون بچه روستا بودم تو بچگیهام وبعدها ۲۰ سال توتهران زندگی کردم وحالا باز دوساله که برگشتم گیلان تواین استان پراز حس خوب وزیبایی وعشق وآرامش وبرکت و…

    قشنگ زندگی کردن تو طبیعت و جنگل ودریا و دشت و نزدیک بدون به حیوانات رو وکاشتن گل وگیاه و داشتن حیوانات خانگی وماهیگری و ….درک میکنم باتمام وجودم حسش میکنم،میدونم چه حال خوبی داره، اما اما چی بگم که الان در حال حاضر باوجود بودن تواین منطقه به این زیبایی ونزدیک بودن به خانوادم هیچکدوم از اون لذت هارو تجربه نمی کنم😔

    یعنی میخوام تجربه کنم اما مثل قدیم حسش موندگار نیست، میخوام اعتراف کنم اینجا وتو این لحظه که از وقتی باهمسرم وبچه هام اومدیم رشت ومن به لطف خدا وارد سایت استادشدم وشدیدا شروع کردم رو خودم کار کنم اولش همه چیز بهم ریخت، چون من هم مثل خیلی از دوستان مثل استاد عباسمنش عزیز در اوایل آشنایی با قانون حس کردم باید همه چیز زود تغییر کنه خیلی زود رفتارم افکارم وگفتارم تغییر کرد وتوقع داشتم همسرم هم قانون رو بفهمه ودرک کنه،مثل من اما متاسفانه چون تغییرات مثبت زیادی اونموقعه نکرده بودم هنوز بیشتر مورد اتهام قرار گرفتم تا اینکه دیده بشم همسرم مدام منو کنترل میکرد ومیگفت آهان توکه الان داری خودت کار میکنی توکه ادعا میکنی قانون اینه واونه پس چرا الان این حرفو زدی چرا اینکارو کردی، خلاصه کنم همسرم همونطور که تا کامنتهای قبلیم گفته بودم ازدواج دوم جفتمون بود،وهر کدوم از ما یه پسر داشتیم که باهم ازدواج کردیم ایشون جداشده بود از همسرش ومن همسرم به رحمت خدا رفته بود…وقتی بعد دوسال از ازدواجمون به خاطر دخالتهای خانوادشون ویه سری مسائل مربوط به زندگی گذشتشون پیشنهاد دادم که مهاجرت کنیم از تهران وبیایم رشت،ایشونم با اونهمه وابستگی به تهران وخانوادش اومدن دقیقا همون اوایل اومدنمون به رشت من با کانال تلگرام وبعدسایت استاد عزیزمون آشنا شدم،انگار همه چیز دست به دست هم داد من مهاجرتم به شهر خودم وتغییر باورها وعقاید و افکار وگفتار ورفتارم وکلا زندگیم باهم اتفاق بیفته فقط خدا میدونه که من چقدر تغییر مثبت داشتم ودارم، اما نمیدونم چرا یعنی هنوز حکمت این موضوع رو نمیدونم واز خدا میخوام برام واضح وروشن کنه که چرا همسرم سرسوزن نخواست که از این مهاجرت عالی وشرایط عالی استفاده درست کنه ولذت ببره وشاکر خداوند باشه..وتومدت کمی کلا فرکانسهای ما به شدت تغییر کرد وایشون برگشت تهران با پسرخودشون اونم به خونه پدری!!!! ومن وپسرم موندیم رشت، اینارو گفتم که داستان زندگیم مشخص باشه وقتی از تغییراتم میگم اول به خودم بعد به شما عزیزان دلم واستاد عزیزم…

    دقیقا زندگیم کنفیکون شد،از نظر من همه چیز نرماله من آرامش خاصی دارم چندین داستان وغصه برای کودکان نوشتم دو کتاب درمعنوی ویه کتاب در مورد قانون نوشتم که انشالله به لطف خدا در بهترین شرایط به امیدخودش چاپشون میکنم،رابطم با پسرم عالیه،وحسم اکثر مواقع خوبه وعالیه…اما همه ی اینهارو گفتم که بگم گاهی بدجور دلم میگیره،وخودمو سرزنش میکنم ومیگم کاشکی میدونستم یعنی سعی میکردم که قانون رو برای خودم نگهدارم ونخوام که همسرم هم مثل من به سرعت تغییر کنه یا اصلا کاش بهش هیچی در مورد قانون نمی گفتم و خودم درون خودم …خودم رو تغییر میدادم،همسرم اصلا قانون رو قبول نداشت متاسفانه تغییرات من سکوت من ارامش من خونسردی من ملایم شدن من ایشون رو به وحشت انداخته بود حس میکرد دارم نقش بازی میکنم که بگم همه چیز عالیه ولی ایشون از زمین وزمان وادمها وخدا همیشه گله داشت خصوصا وقتی اومد به قول خودشون تو غربت،حالا انگار مهاجرت خارج از کشور داشت کلا ۴ ساعت از رشت تاتهران فاصله است😀😀😀خلاصه جونم براتون بگه،حالا این حس گاهی اذییتم میکنه،من تمرکزم روی خودمه،اما خانوادم گله دارن همش این چه زندگیه زن وشوهر از هم جدا زندگی میکنید،ایشونم کلا تو فرکانس خودشون موندن…انگار تو یه بلاتکلیفی هستم!! توبهشتم دارم حال میکنم با این حس خوبم با این تغییراتم اما یه دفعه تودلم خالی میشه،اینکه من واقعا از طلاق وجدایی می ترسم خصوصا که ازدواج دومم هست!

    اما قانون میگه استاد عباسمنش عزیزم میگن به قانون آفرینش جهان اعتماد کنم به خداوند وبرنامه ریزیهاش اعتماد کنم، وقتی من تو فرکانس شادی وشکرگزاری ومثبتی هستم حتما اتفاقات خوبی برام خواهد افتاد،قانون میگه ارتعاش مثبت احساس خوب یعنی اتفاق خوب، ومن اینو باتمام وجودم باور دارم،اما این نجواهای ذهنم گاهی منو میترسونه، بهم میگخ بابا داشتی زندگیتو میکردی،چیکار داشتی که تغییر کنی،حالا دیدی همسرت ازت دور شده،خیلی از اطرافیانت دیگه دورت نیستن چون هی میگی باهات هم فرکانس نیستن،دیدی داری تنها میشی، دیدی ال شد دیدی بل شد، باز من میگم تغییر شهامت میخواد،خدا به شجاعان پاداش میده، تونباید همرنگ جماعت باشی چون تو حالا اون خدایی رو شناختی که به قانونش اعتماد داری، هر روز کتابش رو باعشق میخونی و دیگه مثل گذشته ات یه آدم خواب زده ونااگاه نیستی که باری به هرجهت زندگی کنی…

    کامنتم طولانی شد،نمیدونم حسی بهم گفت که بیام احساساتم رو به شماها که درکم میکنید بگم،اینجا بنویسم وبگم دقیقا الان چندین ماهه نزدیک یکساله که تو وجودم یه خونه تکونی شروع شده یه گردوخاکی بلند شده همه چیز دکورش داره تو ذهن وقلب واحساسم تغییر میکنه گیجم شادم خسته میشم باز ذوق میکنم وقتی به اخرش که همه چیز عالی میشه فکر میکنم وباز ادامه میدم تا این خونه تکونی باورهام واعتقاداتم واحساساتم پاک وروشن وزیبا وشفاف بشه وهمه چیز سرجای خودش به بهترین شکل قرار بگیره…انشالله به لطف الله مهربان..

    خدارو شکر میکنم که اگه خوبم وحال دلم خوبه اینجام تواین سایت واگه حالم بدمیشه وذهنم قاطی میکنه باز میام اینجا تواین سایت جاییکه نعمت وبرکت خوب بودن پاک بودن درست بودن وخداگونه زندگی کردن هرلحظه جاری وساری هست به لطف خداوند ازطریق استاد عباسمنش عزیزم ودوستان خوبم در اینجا..

    از خداوند برای خودم مداومت وصبر وشکیبایی واعتماد وایمان وتوکل وتوحید ابراهیم گونه از خداوند خواستارم …

    وبرای شماواستادعزیزم سلامتی وسعادت وثروت در دنیا واخرت…آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3358 روز

    سلام

    یاد این فایل بودم چه عالی و دقیقا امروز نشانه ام هست

    یکسر می شنوم که بشر داره منقرض می شه و بچه دار شوید وووو

    بعد اتفاقا پیش خودم گفتم والا بشر منقرض نمی شه، ایران داره منقرض میشه و یاد تعداد بچه ها در این فایلهای شما افتادم

    هر کسی مسئولیت کامل خودش را دارد و هر کسی که مسئول حال خوب خودش باشد همه خوشن بدون نیاز به دیگری و مزاحمت برای کسی دیگر

    این خودش بودن این آدمها را من خیلی دوست دارم خودش است و خودش به کسی هم کاری ندارن خود و خود

    الان چقدر پرادایس فرق کرده با این فایل این نشا ن میده که چقدر روی آن کار شده است

    شعله های آتش چقدر قشنگه انگار که با آدم صحبت می کند

    زیباییهای طبیعت انتهایی ندارد خدایا شکرت

    هر رفتاری درست از باوری درست بوجود آمده است

    هر کسی موظف است که کارهای خودش را انجام دهد چه عالی

    just do it now

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    سعیده و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 2408 روز

    به نام خدا سلام

    یک فایل بی نظیر که پر بود از آگاهی برای من

    خدایا برای این که دیدن و شنیدن و لذت بردن از این فایل رو روزی ام قرار دادی ممنونم

    من از این فایل یاد گرفتم که:

    با خودم در صلح بودن یعنی کاری رو انجام ندم که اذیت بشم. خیلی برای من پیش میاد که مهمونی دعوت میشم و اصلا دوست ندارم برم اونجا ولی از روی ناچاری که زشته و دعون شدیم می رم و اصلا بهم خوش نمی گذره و احساس می کنم وقتم تلف شده. یا این که مهمون میاد خونمون خودمو میکشم که به مهمونام خوش بگذره و خودم اذیت میشم. مریم عزیزم ممنونم که بهم یادآوری کردی که من مسئول هیچ کس حتی فرزندم هم نیستم. هر فرد باید خودش برای لذت بردن از لحظاتش تلاش کنه نه دیگری.

    من کاری رو انجام میدم که بهم خوش میگذره فقط به خاطر خودم و نه دیگران.

    دیدگاه های مشترک باعث ارسال فرکانس های مشترک میشه و انسان ها رو در یک مدار مشترک قرار میده.

    چه مادر سرحالی دنبال علایق خودش رفته و اصلا نمی گه که چون من مادرم فقط وظیفم رسیدگی به فرزندانم هستش و بذار فداکاری کنم و تلاش کنم که به بچه هام خوش بگذره. کاری رو که بهش مزه میده رو انجام میده و کاری به کار فرزندانش نداره و اونا باید خودشون برای لذت بردن از زمانشون کاری رو که دوست دارند انجام بدن و بچه ها هم چقدر از این رفتار مامان خوششون میاد و دارن باهاش مسابقه میدن و یکی از بچه ها گزارش هم تهیه میکنه. یکی مسابقه میده. یکی فیلم می گیره و یکی هم نور رو میگیره. این به من میگه که اگه من برم سراغ کاری که دوستش دارم اینجوری بیشتر به بچه هام خوش میگذره نه فقط این که خودمو فدای بچه ها کنم.

    من این پدر و مادر و این تربیت رو تحسین می کنم. خیلی تحسین داره که بچه هایی رو تربیت کردن که اصلا با هم بحث نمی کنند و با هم همکاری می کنند. آفرین به شما.

    پسر بزرگه داره با عشق تخت داداشش رو آماده می کنه. این زندگی قانون داره و باید فرزندان به قانون خانواده پایبند باشند و به هیچ عنوان پدر و مادر از این قانون ها کوتاه نمیان. یک وقت هایی هم انعطاف پذیر هستند و کلی هم می خندند و با بچه ها شوخی هم می کنند.

    زندگی خانوادگی من هم باید یک اصول و قوانین ثابتی داشته باشه و همگی باید به این اساس نامه خانوادگی شخصی ما پایبند باشیم. و تحت هیچ شرایطی کوتاه نیایم

    باید با همسرم بشینم و برای زندگیمون اساس نامه بنویسیم

    باید فرزندم رو مسئولیت پذیر بار بیارم.

    باید فرزندم رو طوری بار بیارم که با همه سازگاری داشته باشه . در عین حال که با خودش در صلحه با دیگران هم در صلح باشه.

    باید بیشتر به خودم برسم. به زیباییم. به اندامم. به لباس پوشیدنم. به علایقم بپردازم.

    باید با عزیز دلم رابطه عالی داشته باشم و فرزندم هم بدونه که من و پدرش عاشق هم هستیم و چقدر برای هم احترام می ذاریم.

    باید کاری کنم که هر کاری که انجام میدم واسم لذت بخش باشه. سخت ترین کارهای دنیا رو جوری انجام بدم که واسم لذت بخش بشه.

    لذت ببرم از انجام دادن هر کاری

    قبل خواب بادخترم حرف بزنم. بهش عشق بدم و بوسش کنم و بعد بخوابم. دقیقا این کار رو برای همسرم هم انجام بدم.

    خدایا ممنونم برای این که این فایل رو امروز دیدم دقیقا به این آگاهی ها نیاز داشتم.

    خدایا دوستت دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    نرگس گلی گفته:
    مدت عضویت: 1840 روز

    سلام به بهشت و بهشتیان

    تا الان چندین تا قسمتو پشت سر هم دیدم و در این فاصله ذهن خاموش خاموش بود و این اولین بار بود که این اتفاق می افتاد من حتی فایلی که از استادم میبینم بارها شده که حواسم پرت بشه ولی بادیدن زندگی در بهشت میتونم اعتراف کنم که حتی یک ثانیه هم حرف نمیزد احساس میکردم تک تک سلولام به ارامش رسیدن و خلآ یی که همیشه با عوامل بیرونی داشت برام پر میشد با دیدن این سریال فکر کنم که غذای روحمو پیدا کردم یا به عبارتی گنجی که سالها دنبالش بودم واقعا خدایا شکرت مرسی و عاشقتونم مریم بانو و استاد همیشه عشق😗😗😗

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1576 روز

    به نام خدای هدایت کننده و مهربانم

    سلام به همه عزیزانم

    قانون همیشه درست عمل میکنه قانون ادمهای هم فرکانس رو در کنار هم قرار میده قانون ادمهای مناسی رو در کنار هم قرار میده تا بیشتر لذت ببرن ادمهایی که هیچ توقعی از هم ندارن حتی مهمان برای لذت بردن از اتش بدون توقع از میزبان میره چوب جمع میکنه تا شب یک اتش زیبا و گرم در اون خنکای شب اماده کنه و خودش و بقیه لذت ببرن

    هر کدوم از مهمانها و میزبان مشغول کار خودشون برای لذت بردن هستن و چقدر اینطوری میزبان و مهمان احساس خوبی دارن و از با هم بودن و در کنار هم بودن لذت میبرن

    من تحسین میکنم اون پدر و مادر مهربون رو برای تربیت این بچه هایی که مسولیت پذیری و همکاری با هم رو بهشون یاد دادن و بدون توقع کارهای همدیگر رو انجام میدن و این با خود در صلح بودن واقعا جای تحسین داره. پدر خونواده که واقعا دوست‌داشتنی و یک ادم فان و پر از انرژی هست و این خانواده یک خانواده کامل و باهم بودنشون چقدر لذتبخش و دیدنی هست

    اون محبت قبل خواب برای بچه باعث میشه بچه ها یک خواب راحت ارام و لذت بخش داشته باشن واقعا از این مادر همچین عملی هم برمیمد که اینطور بچه های عالی تربیت کرده و این نوع رفتار یک انتقال انرژی خوب به بچه س که صبح هم با عشق و پر انرژی از خواب بیدار شن

    مریم جانم ممنون بابت تمام نکات ارزشمندی که برای من در این قسمت به تصویر کشیدید و درسها به من دادین که اگر عمل کنم چه عالی میشه رفتار و منش فرزند من هم

    خدای مهربانم سپاس

    خدایا ما را هدایت کن به راه کسانی که به انان نعمت داده ای نه انان که غضب کرده ای و نه گمراهان امین یا رب العالمین

    در پناه خدای مهربانم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 3602 روز

    سلام به استاد عزیزم وهمه دوستان فوق العادم

    بخشی از نکات زیبای این فایل از دید من:

    …..چقد این خانواده باحال هستن وهرکی سرش تو کار خودشه وهرکسی دنبال علایق خودشه ودارن کارایی انجام میدن که بهش علاقه دارن وازش لذت میبرن

    ….چقدر این راین ادم باحال وخونسرد وفانیه خیلی دوسش دارم به عنوان یک الگو برای پدر خانواده خیلی خیلی خصوصیات اخلاقی عالی داره که باعث لذتبخش شدن وراحت وصمیمی بودن وفان تر شدن کانون خانواده میشه والبته توی کار بیرونش هم موفق ،،من که ازش الگو گرفتم ومیگیرم

    ..مسابقه بین مادر وجزف هم خیلی باحال بود ولونجایی که جزف دید که مادرش هم ۷تا گرفته به چه تکاپویی افتاد برای جبران به در ودیوار میخورد تا قلابش رو بیاره 😃😃😃

    …گزارشگری لیوای از مسابق ماهیگیری خیلی بانک بود

    …چه اتیشی شده واقعا اتیش در شب خیلی باحالتر ولدتبخشتر وقشنگ تر از روزه ،،اینجاست که میشه ارزش تضاد رو فهمید که چقدر تضادها باعث میشن زیبایی های این جهان بهتر و واضحتر دیده بشن وما بفهمیم که اصلا روشنایی ونور وحرارت وگرمی یعنی چه اگر شب نبود ما اصلا نمیتونستیم این زیبایی اتیش رو تجربه کنیم بیاییم به تضادهمون به عنوان بهترین تاکید میکنم بهترین موهبت ونعمت خداوند به ما نگاه کنیم وباهاشون دوست باشیم ونه اینکه با انها بجنگیم

    …چقدر جالب بود برام که مریم خانم گفت من توی این چند روزه اصلآ بگو مگو بین برادرا ندیدم ،،واقعا مگه میشه مگه داریم😯😯😯😯اینا دیگه کی هستن واقعا

    …چقدر جالبه قانون ومقررات این خانواده برای فرزندانشون ‌که باعث این نظه وهماهنگی وزیبایی وراحتی تمام اعضا واحترام به حقوق همدیگه وتعاون وهمکاری ومسولیت پذیری همگی شده واقعا قانون چقد خوبه چقد باعث نظم میشه

    …اینکه ماد خانواده اخر شب با بچه ها صحبت میکرد ونوازششون میکرد وبهشون عشق میداد خیلی برام جذاب بود خیلی تاثیر گذار بود وخیلی خیلی منو به وجد اورد ویاد تمرین ستاره قطبی افتادم که ماهم اخر شب با سپاسگزاری به احساس خوب میرسیم وانرژی کسب میکنیم وبا احساس خوب میخوابیم برای یه صب دیگه تا پر انرژی بلند شیم روز پربارتری رو فردا تجربه کنیم واقعا کار خانم هوپ بی نهایت ارزشمند وبی نظیره

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: