سریال زندگی در بهشت | قسمت 38 - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

سلام بر خدای مهربان و مریم عزیز و دوست داشتنی و استاد جون

امروز 2 اردیبهشت 1404

چقدر این فایل برام بینظیر بود چقدر زیبا بود

موقعی که داشتم به بچه ها نگاه میکردم منتظر این بودم که تو سر هم بزنن و دعوا کنن( کاری که هر دو داداشای من دارن انجام میدن) اما اصلا ندیدم که همو بزنن یا بهم بی احترامی کنن

یا حتی مواقعی که بچه داشت پیش مادرش هی حرف میزد یه بار مادر صدلش رو روی بچع بالا نبرد و یه بار نگفت خفه شو یا ساکت شو ( کاری که متاسفانه توی جامعه ما انجام میشه و میگن نباید بچه حرف بزنه چون اون بچس و….)

از اینکه اصلا باهم بگو مگو ندارن چقدر لذت بردم ولی واقعا ما برعکس این خانواده هستیم و حتی به جرعت میگم ارامش نداریم ( و یکی از دلیلی که من اومدم به این مسیر هم همین بود)

انگار توی خانواده ما چند تا دشمن جمع شدن و دارن زندگی میکنن

هر روز پدر و مادر دعوا میکنه، بچه ها بگو مگو دارن، غر میزنن و…..

حتی سر اینکه اقا ما چرا ارامش نداریم خیلی شب گریه کردم

و چقدر خوب مادره داشت به بچه ابراز محبت میکرد ( چیزی که از بچگی ازش محروم بودم و همیشه دلم یه بغل مادر و پدرم رو میخواست اما…..)

ولی اومدم به این مسیر زیبا و با بقیه چیز ها کاری ندارم اما به خودم قول دادم که خودمو تا جای ممکن خوشحال کنم و فرکانسمو ببرم بالا ( حتی تو اون فرکانس قرار باشه از خانواده جدا بشم من مشکلی ندارم)

اما واقعا اگه مطمعن باشی که میتونی یه خانواده تشکیل بدی اون وقت باید تشکیل داد ( ولی به 99 درصد مردم بگی چرا ازدواج میکنی میگه همه کردن ماهم میکنیم یا سر بچه دار شدن هم همین طور)

بچه رو به عنوان یه عروسک دیدن و این از بچگی برام عذاب اور بوده

و چیزی ک تو این فایل بود این بود که مریم جون گفت ما مسئول شاد کردن دیگران نیستیم و این چقدر برام خوب بود انگار یه باری از دوشم برداشته شد

چون ( خلاصه بگم) اطرافیان ما خودشون حال خودشون رو بد میکنن و میان سر بچه میندازن که بچه با شلوغ کاریاش حالشو بد کرده

و هزاران حرف و حدیث

که من فکر میکردم حال اطرافیانم یا خانوادم رو خوب نکنم یا اگه اونا ناراحت شدن و من اهمیت ندم خوب نیست و کار درستی نیست

ولی خدارو سپاس گزارم که منو تو این مشکلات قرار داد و من بیزار شدم ازش و اومدم به مسیر رشد و موفقیت ، بجرعت میگم اگه اینا هم نبود من به مسیر رشد نمیومدم

خدایا عاشقتم که هر روز منو رشدم میدی و هر سختی که تا امروز برام بوده برای رشدم بوده

از مریم جون و از استاد عزیزم و همچنین از این خانواده مهربون متشکرم که باز اینارو دیدم و باعث شد خواسته جدید در من ایجاد بشه و قرار شد بیشتر روی خودم کار کنم

الهی شکرت….