سریال زندگی در بهشت | قسمت 39

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان «حمید» به عنوان متن انتخابی‌ِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی می‌شود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کننده‌ی زیبایی‌ها و نعمتها‌، مصمم شده‌اند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زنده‌ای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شده‌اند برای احاطه شدن با نیکی‌ها و نعمت‌ها.

نه فقط نوشتن درباره‌ی زیبایی‌ها و نعمت‌ها‌، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند‌ و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام‌، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار  فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى می‌رساند.

سلام به همگی

من اینارو ترجمه کردم خوشحال میشم ترجمه کامل تر رو از دیگر دوستان ببینم

خانم شایسته:

“به نظر من تو بچه های خیلی خوب و خوش فکری رو تربیت کردی، من تو این چند روز شاهدش بودم

اون راهکار مفید و موثری که تو برای رسیدن به این نتایج ازش بهره بردی چی بوده؟”

هوپ:

“اول از همه ازت ممنونم برای نظری که داری که من بچه های خوبی دارم و منم باهات موافقم در این مورد، اما اگر بخوام صریح و منصفانه صحبت کنم باید بگم که این تنها من نیستم که این نتایج رو رقم زده. خب من همسری دارم که خیلی حامیه و من واقعا فکر میکنم که خدا بهم آگاهی و بصیرت داده. از نقطه نظر من این یه حالت معموله و هرچیزی که بهش اشاره داری تنها من موثر درش نیستم و این یه کار گروهیه و ترکیبی از عوامل مختلفه.

اما خب ما داریم در مورد واقعیت زندگی صحبت میکنیم و ایمان. احتمالا اون کاری که من سعی میکنم انجام بدم اینکه من فارغ از هر چیزی عاشق اونام و میدونم که به نظر میرسه ی چیز طبیعی و معمولی باشم اما من واقعا اونا رو برای اون چیزی که هستن دوست دارم و عاشقشونم و پذیرفتمشون و تشویقشون میکنم برای اون چیزی که هستن و فک میکنم خیلی از والدینی که میبینم میخوان بچه هاشون عالی باشن و بی نقص ولی من فک میکنم اون چیزی که خیلی مهمه اینکه اونارو برای چیزی که هستن تشویقشون کنی نه برای اینکه بی نقص و عالی هستن مثل پسر دومم یعقوب. یعقوب خیلی تو درسای مدرسش خوب نیست. خب من همون انتظاری رو که از پسر اولم دارم از اون ندارم که تو مدرسش خیلی خوبه بنابراین در نظر گرفتن سطح مختلف بچه های و پذیرفتنشون و عاشقشون بودن و تشویق کردنشون و انتظار نداشتن از اونا برای اینکه عالی باشن و اینکه همیشه بهشون اجازه بدی که تا صدمه ببینن (منظور اینکه با مسائلشون مواجه بشن و بازخورد بگیرن) و بعضی وقت ها فک میکنم خیلی از والدین دوست دارن فقط و فقط حرف بزنن و خیلی نمیخوان گوش بدن و با بچه هاشون باشن. خب بچه های من جز افراد مورد علاقه من در کل جهان هستن و فک میکنم این یِ حقیقته که من نه تنها عاشقشونم بلکه خیلی ازشون خوشم میاد و فک میکنم اونا هم همینو میگن”

خانم شایسته:

“عالی بود و نکات بسیار عالی بود که گفتی”

خب از نظر شما چطور بقیه مادرها میتونن به بچه هاشون کمک کنم که مشارکت خوبی با هم داشته باشن و به هم کمک کنن و این کارا رو از روی اجبار انجام ندن بلکه به عنوان یِ کار جالب و دوست داشتنی انجام بدن مثل کاری که بچه هات انجام میدن”

هوپ:

” ازت ممنونم. من فک میکنم یجورایی و بعضی وقتها اونا بابایی هستن”(فک میکنم اینو گفت)

من فقط تلاش میکنم که بهشون بگم شما جز این خانواده هستین، و …. و شما فقط نباید به چیزی که خودتون میخواید فکر کنید و باید ب فکر بقیه و خواسته هاشون هم باشید و فک میکنم تو این موضوع پدرشون ی الگوی بسیار عالیه چون همیشه دنبال فرصتیه که بقیه رو شاد کنه و با افراد مهربون باشه و اینطوری نیست که همش به فکر خودش باشه

همچنین فک میکنم ی دلیلش اینه که ما همیشه باهاشون صحبت میکنیم و اون چیزی که میگن مهمه برامون و وقتی میبینیمشون که با بقیه بزرگسالان صحبت میکنن و تعامل دارن ی حس خوب اعتماد به نفس و اینکه خودشون هستن رو درِشون میبینم و فک میکنم اونا حس خوبی رو در مورد خودشون دارن و بعد میتونن این رویه رو در مورد دیگران داشته باشن”

خانم شایسته

“پسرات با وجود تفاوت هاشون، علایقشون، شخصیت شون، مهارت و استعدادشون، از همدیگه حمایت میکنن و لذت میبرن و بطور شگفت انگیزی به عادت ها و مهارت های هم احترام میذارن و همچنین  حمایتگر هم هستن و من میخوام بدونم چ چیزی باعث این نتیجه شده”

هوپ:

” اره اینطوری هستن و من به این خاطر عاشقشونم.

من فک میکنم به این خاطره که منو شوهرم هر دو حمایتگر هستیم و زمان و انرژی میذاریم برای هر کدوم از بچه ها در مورد اینکه چ چیزی رو دوست دارن انجام بدن، برای مثال لیوای عاشق بازی کامپیوتریه.

همسرم رایان همونقدر که عاشقه ورزش مثل بی باله، عاشق بازی کامپیوتری نیس، من به این قضیه به شکل متعادل نگاه میکنم. رایان با بچه ها تو دیدن بیس بال و رفتن به بیرون وقت میذاره.

من رایان رو تشویق میکنم که زمانی رو نه در کل روز در حد 30-40 دقیقه یا هر چیزیکه میشه صرف کنه تا از بازی کردن لیوای لذت ببره و باهاش تو این قضیه وقت بگذرونه.

به خاطر اینکه میبینم که لیوای خودش رو از پدرش تو این قضیه جدا میبینه (فک میکنم اینجوری بوده چون صدای باد زیاده بقیه دوستان هم بنویسن تا بدونیم درست بوده یا نه) و این چیزی نیست که من میخوام.

من میخوام لیوای بدونه که از نظر ما اون چیزی که اون دوست داره انجام بده مهمه. خب این چیزیه که من شوهرم رو تشویق میکنم که انجام بده

من و لیوای اغلب هر روز جز اولین افرادی هستیم که صبح بیدار میشیم و خب اینجوریه که من کنارش میشینم و وقت میذارم و بازی کردنش رو میبینم. بازی ویدئویی چیزی نیست که من ازش لذت ببرم و عاشقش باشم اما من از اینکه اون لذت میبره لذت میبرم. من دوست دارم به چیزی که اون ازش لذت میبره علاقه مند باشم تا اونو خوشحال کنم. خب من عامدانه وقت صرف میکنم تا بازی کردنش رو ببینم چون اون ازش لذت میبره”

خانم شایسته:

” تو بیش از اینکه مادرشون باشی دوستشون هستی برای مثال دیروز وقتی که رایان رفته بود والمارت خرید کنه و ما تو پارکینگ لات منتظرش بودیم تو ی بازی رو طراحی کردی که ی جورایی سرگرمشون کنی”

هوپ:

آره حواسشون رو پرت کنی از این موضوع ”ی بخش اینه که من این کار رو برای خودم انجام میدم تا زمان بگذره چون من حوصلم سر رفته و اونام هم همینطور و خب بیایم به جای اینکه همینجوری وقت بگذرونیم ی سرگرمی داشته باشیم و خب موضوع دیگه اینکه این موضوع ی انتخاب مهم و بزرگه که من انتخاب کردم که واقعا عاشق اینم که با بچه هام وقت بگذرونم و خب یجورایی از نظر نقشی که دارم دوست دارم ب یادشون بندازم که من مادر شمام و شما فرزندان من هستین و خداوند به دلیلی منو مادر شما قرار داده و خب ما دوست هستیم اما اون احترام هم هست که وقتی چیزی رو در اکثر موضوعات میگم باید انجام بشه انجامش میدن و بحث زیادی در موردش وجود نداره و اونا سعی میکنن در مورد موضوعاتشون گاهی اوقات با من صحبت کنن و وقتی که میگم کافیه و اینجوری تصمیم گرفته شده دیگه بحثی نداریم و خب فکر میکنم که ما قطعا دوستان همدیگه هستیم و از بودن در کنار هم لذت میبریم.

در مورد بچه ها موضوع خیلی پیچیده وجود نداره و یجورایی باید اکثر چیزهارو جالب و مفرح کنی. مثلا وقتی داریم خونه رو تمیز میکنیم و هیچکی نمیخواد این کار رو انجام بده و در موردش حرف بزنه من میگم خیله خب بچه ها پاشید ما قراره با هم انجامش بدیم، موزیک رو روشن کنید و این کار رو لذت بخش کنید چون قرار نیست زجر آور باشه. اونا میدونن که من نه تنها عاشقشونم بلکه واقعا دوسشون دارم.

فک میکنم مادرِ خوشحال بودن خیلی مهمه و میدونم که شنیدنش خیلی عجیبه چون بعضی وقت ها بقیه افراد خوشحال نیستن اما فک میکنم اگر شما فقط لذت ببری تو خونت و با خانوادت و مثبت اندیش باشی. من فک میکنم مادرای زیادی مستاصل میشن و نگران هیجان زده میشن و میدونم چون من بعضی وقتها اینجوری میشم، اما من باید خودم رو از این وضعیت بیرون بکشم و بگم چیزی که اینجا مهمه اینه که بگم آیا این چیزایی که رخ داده مهمه؟ نه. چیزی که مهمه اینکه لذت ببریم و شاد باشیم مهمه”

خانم شایسته:

مادرا چجوری میتونن والد شادی باشن؟

هوپ:

من واقعا فک میکنم که این ی انتخابه و باید انتخابش کنی.

ی آهنگ هست که توسط ی گروه به اسم king and country نوشته شده

و اسم آهنگ اینه: من شادی رو انتخاب میکنم

و همونجوری که میدونیم ما بعضی وقت ها، ما این حس رو نداریم فک میکنم باید بگیم و فکر کنیم که چرا من الان شاد نباشیم.

بعضی وقتها ما انتخاب میکنیم ک شاد نباشیم و فک میکنم ما نیاز داریم که انتخاب کنیم که شاد باشیم و سپاسگزار چیزهایی باشیم که داریم نه اینکه به چیزهایی که نداریم و نمیتونیم انجام بدیم فک کنیم و این ی چیز مادی گرایی نیست و ی کلیته و ی نگرش کلی که لذت و شادی رو ورای نگرانی و ناامیدی انتخاب کنیم.

شاد باشید (:

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

317 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حسام» در این صفحه: 1
  1. -
    حسام گفته:
    مدت عضویت: 1982 روز

    امروز فهمیدم چرا اینقد استاد عاشق خوندن نتایج من هستن+++ میخوام از نتایجم بگم (وتناسب نتایجم با باورهام)

    آیه 7 سوره ابراهیم : وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ۖ

    و (باز به خاطر آرید) وقتی که خدا اعلام فرمود که شما بندگان اگر شکر نعمت به جای آرید بر نعمت شما می‌افزایم

    توی تفسیرش نوشته ک

    خود خدا گفته این آیه، مهم‌ترین و صریح‌ترین آیه قرآن در مورد شکر نعمت و یا کفران اون هست که بعد از آیه‌ى مربوطه به نعمت آزادى و تشکیل حکومت الهى، به رهبرى حضرت موسى اشاره شده و این، رمز اونه ک از بهترین نعمتهای خدا حکومت الهى و رهبر آسمانى شدن از مهم‌ترین نعمت‌هاست.

    چون وقتی استاد نتایج منو میخونن میگن ” خدا رو صد هزار مرتبه شکرت”

    جمله کلیدی و بسیار مهم استاد عزیز ک دارم آروم آروم باورش میکنم

    “””اگ دوستام “” توی این سایت تونستن

    از همین خدا

    از همین استاد

    از همین فایل ها

    از همین سن من

    از همین جنسیت من

    از همین شرایط الان زندگی من نتیجه بگیرن و زندگیشون رو کُن فَیَکون کنن ،منم میتونم-تفاوتی ندارم من با اونا”””

    از خدا میخوام هدایتم کنه با لذت ببینم و بنویسم

    از خدا میخوام آسونم کنه برای آسونیا

    1403/09/02

    زیبایی های صبح جمعه توی خونه خودم در تنهایی و سکوت مطلق

    در کنار استادهام میخوام اول اینکه بدونم چطور می تونم فرکانس بفرستم ک بتونم بازم همراهتون توی پارادایس زندگی کنم دوم اینکه ب چی توجه کنم ک بتونم ، موندنم اینجا پیشتون ادامه دار باشه چون اگ ب زیبایی ها توجه کنم جهان منو لاجرم پیشتون نگه میداره و ……..

    زیبایی های امروز من

    : 我爱你 – ” -تحسین زیبایی ها ”یادم بیاد آرزوی آبتنی توی دریاچه استاد رو داشتم ؟؟

    我爱你 – ” -رایین از خواب بیدار شده صبحونه آماده کرده برای خونواده و آشپزخونه رو تمیز کرده“””منم مرد خونم باید بتونم انجامش بدم

    我爱你 – ” -اساس مهمونی‌های ما روی سادگی هست و ظروف یکبار مصرف++ چقد ساده گرفتن کمکمون کرده “”

    我爱你 – ” – شخصیت شناسی “جوزف “خوش تیپ

    یه شخصیت رقابت طلب و مسابقه‌ای هست +همیشه صد وجودشو میزاره وسط+ راج ب برنده شدنش و بازنده شدنش +

    مهم نیست که ما چه ویژگی شخصیتی داریم +مهم اینه که که ما چطور اون ویژگی شخصیتی رو درست هدایت می‌کنیم در جهت علایقمون+ که همیشه انگیزه‌هامونو زنده نگه داریم در جهت علایقمون +و هر بار قابلیت‌های بیشتر و بهتری رو از خودمون بروز بدیم و به این شکل همیشه ادامه میدیم

    我爱你 – ” -داستان امروز گم شدن یـِـتی (لیوانی که نوشیدنی رو خنک نگه می‌داره ) هُـــوپ ک خیلی هم دوسش داشت

    我爱你 – ” -کلاس پولسازی استاد شایسته عزیز و باورهای امریکایی ها

    我爱你 – ” -بیرون کشیدن زیبایی ها از دل زندگی هامون…

    سلام به استاد های قشنگ و مهربون و همیشه خنده روی من

    قلب زیاد دارین پیشم

    دوستان همسفر عزیز تر از جـــُــونم چقدر عاشق شماهــــا هستم با نظرات بسیار بسیار زیباتون ؟

    لایک و قلب زیــــاد

    استاد شایسته جان

    استادعباسمنش جان

    ترجمه اون نوشته چینی اول نکات مهم ، به معنی “عاشقتونم” هست . من ب چینی خیلی علاقه دارم بیشتر حروفشون شکل در و پنجره و خونه و باغ و ویلاس (خخخخخخ)

    صبح از خواب بیدار شدم ساعت تقریبا 10 بود کنار تختم موبایلمو باز کردم- چقد حال میده صبح موبایلتو باز میکنی چراغ پاسخ به کامنتهات روشن باشه و خدا برات پیغام گذاشته باشه _+ یکی از دوستان عزیز سایت ک همینجا ازش سپاسگزاری میکنم برام پیام گذاشته بود بعد خوندنش با حس خوب اومدم سراغ شروع یک صبح زیبا با دیدن فایل زندگی در بهشتم + چ حس قشنگی داره صبح بیدار میشی بری سراغ استاد و خانم شایسته ببینی امروز چ کارایی داریم ک باید انجام بدیم

    یعنی انگار منم توی آر وی بودم و الان صبحه و میخوام برم با مهمونا ی خوش وبش کنم + چقد حال میده خدای من توی همچین بهشتی زندگی میکنم

    و این صبحم چقدر زیبا بود + چقدر حالمو بیشتر عالی عالی کرد +چقد کیف کردم + چقدر جواب سوالات توی دوره هامو توی همین صبحیه گرفتم + خدا رو صد هزار مرتبه شکر + بقول خداوند عزیز و خوشکل و همیشه خنده رو : آیه 27 سوره لقمان : ( وَلَوْ أَنَّمَا فِی الْأَرْضِ مِن شَجَرَهٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ ……………. ) و اگر همه درختان روى زمین قلم شوند و دریا مرکب و هفت دریاى دیگر به مددش بیاید، سخنان خدا پایان نمى‌یابد.(نمیتونن شکرشو بجا بیارن ) ++

    تفسیر خودم :

    و اگه نصف کره زمین رو میتونستم بگردم و جستجو کنم و اگ نصف بیشتر مردم زمین میومدن کمک من برای گشتن و جستجو بازم اون آدمایی رو ک خدا توی این سایت آوورده رو پیدا نمیکردم ک خدا تونس با هدایتش به راحتی منو بیاره اینجا .( و با چ زبونی شکرشو بجا بیارم ) خداجون دستتو میبوسم. دمت گرم ک خوب خدایی هستی +مثل تو دیگه نیس + گشتم نبود خدا جونم +نگرد مثل خودت پیدا نمیشه _+ من گشتم نبود

    استاد شایسته جانم + استاد عباسمنش جانم + دوستان جانم+ قربونتون برم خیلی این صبحم لذت بخش بود+ بخدا برا ی مرد معجزس ک با دیدن اینهمه زیبایی اشک لذت بردنش بند نیاد + بخدا الان میفهمم استاد چرا میگفتش با خدا حال میکردم باهاش صحبت میکردم اشک میریختم و لطیف شده بود قلبم و عاشقش شده بودم و خیلی خیلی خاطرشو میخواستم.

    این حال امروز منه + استاد جان منم مث خودت کردی

    امروز ک روزمو خودآگاه شروع کردم به دیدن زیبایی هایی ک دارم میبینم و اینکه و چشممو عادت بدم به دیدن زیبایی‌ها تا جهان طبق وظیفه‌ای که داره زیبایی‌های بیشتری و نشون من بده ی چیزی یادم اومد

    یعنی سوالش از طرف خدا بود :

    بهم گفت از خودت بپرس حسام جان ک چرا من خدا میخوام به راحتی نعمتها رو وارد زندگیت کنم + مگه توی حسام چ چیز مهمی پیش من داری چ اعتبار و آبرویی پیش من داری ؟ ک بقول استاد ” انگار خدا کار و زندگیشو ول کرده دنبال من راه افتاده و میخوادفقط میخواد من لذت ببرم فقط من عشق کنم میخواد لذت ببرم میخواد بهم حال بده”انگار خدا همین ی بنده رو داره روی کره زمین انگار فقط فقط حسام رو داره

    مگه من حسام چ چیزی پیش خدا دارم ک میخواد ب ی بهونه ای بهم حال بده

    آخه چرا؟

    من یادمه استاد می‌گفت روزایی بود که از خواب بیدار می‌شدم و به شوق اینکه زندگیمو خلق بکنم از خواب بیدار می‌شدم و با شور و شوق از خواب بیدار می‌شدم

    ب خودم هر روز میگم یعنی تمرین ستاره قطبی هر روزمه ک بتونم صبح ها به شوق خلق زندگیم بیدار بشم . حسام جان چقدر خوبه که منم هر روز صبح پاشم از خواب به شوق اینکه زندگیمو می‌تونم خلق کنم و از اون طرف ذهنمو عادت بدم به اینکه هر روز صبح اول وقت یه قسمت از سریالو ببینم و انگار منم پیش استادهام دارم زندگی میکنم (مثل تخیلی ک آلبرت عزیز انیشتین عزیز و دوس داشتنی میگفت::”” تخیل نیمی از واقعیت نیس”” تخیل همه واقعیت زندگی ماست “”)و لذت ببرم و تحسین کنم زیبایی‌های اون سریال رو و اون چیزهایی رو که می‌بینم

    من امروز ک صبحمو خودآگاه شروع کردم ب خودم گفتم حسام جان امروزمونو میخوایم لذت بخشش کنیم با همراهی خدا جون

    بعد از حدود نیم ساعت پاسخ سوال بالا رو خدا بهم گفت ؟

    کجا ؟؟

    وقتی ک رفتم استخر ک بتونم روز جمعه ی حال اساسی ب بدن نازنینم بدم

    دوستان عزیز تر از جونم بخدا باور کنید

    نزدیک دو ساله ک توی سایتم نزدیک یک سالش ک فقط اومده بودم دور دور تا ی ذره ذهنم ی چیزایی رو بشنوه ک آروم بشه (یعنی باور تغییره نبود)فقط برا اینکه سُک سُک کنم ب خودم بگم منم اینجام+ حدودا یک ساله ک یذره بهتر و جدیتر شدم وسریال ها رو میبینم همیشه آرزوم بود ک خدا یا میشه منم دریاچه استاد رو تجربه کنم + یا توی کامنتهای دوستام میخوندم ک میگفتن ب عشق وجود نازنین خودمون هفته ای دو روز میریم پیاده روی (دوباره گفتگوی ذهنی حسام)خدا جون میشه منم ب عشق وجود نازنین خودم مثل دوستام ی ورزشی برم و حال کنم با خودم و بدن نازنینم _ یعنی عاشقتونم + یعنی چی بهتون بگم

    به خود خود خدا قسم ی لحظه وقتی کنار استخر نشسته بودم و پاهامو توی آب تکون میدادم مث وقتی ک استاد کنار پله کلبه نشسته بود و پاهاشو با اآب بازی میداد و لذت میبرد + خدا توی استخر توی اون لحظه ای ک داشتم پاهامو توی لبه استخر بازی میدادم و میگفتم خدا جون صد هزار مرتبه شکرت چقدر آب نرمه + چقدر پوست بدن نازنینم در کنار ساییدن آب لذت میبره + آخه خدا جون مگه چقدر قدرت داری ک همچین چیزی آفریدی ک مثل لذت از گلها مث لذت بردن از پروانه زیبا + احساس لذتش مثل اوناس + آب جون منه + آب معجزه توهه خدا جون عاشقتم _ آخه چقد منو دوس داری ک منو آووردی اینجا (همینطور ک گفتگوی درونیم مثل استاد شده بود و با افکارم حال میکردم)= بچه ها جون بخود خود خود خــــدا قسم همون لحظه ی مرتبه خدا بهم گفت :

    حسام جان چقد وقت آرزوی تفریح آبی توی دریاچه استادت رو داشتی؟؟؟

    گفتم تقریبا بیشتر از یکسال

    بعد خدا گفت:

    کــــــی برات درست کرد ک بیای استخر هفته ای دو روز هر روز یکساعت ونیم حال کنی

    گفتم : معلومه خدا جونم تـــــو

    دوباره خدا گفت:

    مگه استادت دریاچش براش رایگان نیس

    گفتم : آره

    دوباره خدا گفت:

    کــــــی برات درست کرد ک رایگان بیای استخر (استخرمون زیر مجموعه شهرداریه و چن ماهه طرح جدیدی اومده از اداره رفاه شهرداری ک برای کارمندای شهرداری رایگانه)

    گفتم : معلومه خدا جونم تـــــو

    دوباره خدا گفت:

    کــــــی برات درست کرد ک توی مدار دیدن استاد توی دریاچه بری و بعدش درخواست بدی و بعدش من جواب درخواستتو بدم

    گفتم : معلومه خدا جونم تـــــو

    دوباره خدا گفت:

    کــــــی برات درست کرد ک خانوادت آروم باشن و مسئله و کاری پیش نیاد خریدخونه + چیزی + مدرسه ای+ کلاسی +تمرین باشگاه دخترم و….تا تو توی هفته دو بار یا سه بار بیای استخر (یعنی همه اسباب و وسایل جور شدن وقتــــشو برا ت فراهم کردم)

    گفتم : معلومه خدا جونم تـــــو

    دوباره خدا گفت:

    کــــــی برات درست کرد ک ماشین رفت و آمد خودتو داشته باشی برای رفتن ب استخر (پارسال همین موقع ماشین نداشتم و توی دوره احساس لیاقت خدا بهم ماشین داد و توی کامنتهای قبلی معجزه خرید ماشین رو گفتم ک خلاصه نزدیک 9 سال آرزوی خریدن ماشین خودمو داشتم)

    گفتم : معلومه خدا جونم تـــــو

    دوباره خدا گفت:

    کــــــی بهت الهام کرد ک توی استخر بجای نجوای شیطان یاد لذتهای استاد بیفتی توی دریاچه و من بهت گفتم یادته خودتم آرزوی تفریح شنا رو داشتی و الان اون آرزو رو ب اندازه باورهایی ک داشتی داریش و تجربه میکنیش.

    گفتم : معلومه خدا جونم تـــــو بهم الهام کردی و یادم انداختی

    دوباره خدا گفت:

    پس تا اینجا حساب دستت باشه

    هدایتهایی ک بهت کردم

    هدایت شدن به سایت استاد و دیدن دریاچه و شنا

    هدایت شدن و یاد گرفتن چجوری کامنت گزاشتن و لذت بردن

    هدایت شدن به اینکه بلد بشی درخواست بدی

    هدایت شدن به اینکه احساس لیاقت کنی و درخواست کنی چون در اوایل میگفتی این دریاچه و شنا مال از ما بهترونه —

    هدایت شدن به رشد مالی کردن با فایلهای رایگان

    هدایت شدن با رشد مالی به خرید دوره ها

    هدایت شدن با خرید دوره به تغییر باورهات

    هدایت شدن با تغییر باورهات به خرید ماشین

    هدایت شدن با خرید ماشین به اینکه چطور میتونم ازش لذت ببرم

    هدایت شدن به آرزوی تفریح آبی توی دریاچه استادت

    هدایت شدن به اومدن استخر هفته ای دو روز رایگان

    هدایت شدن من برای اینکه خانوادت آروم باشن و مسئله و کاری پیش نیاد

    و خلاصه این پروسه هدایت شدن ب استخر بود

    پس

    قبول کن هر لحظه هواتو دارم

    قبول کن هر لحظه دارم بهت الهام میکنم وراهو بهت میگم

    فقط دو تا چیز ازت میخوام

    یکی اینکه از هر کاری لذت ببر و احساست خوب باشه

    دوم اینکه سپاسگزار من باش

    بچه ها جون بخدا حالم خیلی عجیب شده نمیدونم چی باید بگم

    از اینهمه مهربونی خدا

    یعنی اگ توی استخر خودش یادم نمینداخت اصلا این همه لطفش مشخص نمیشد

    من اون لحظه یه مرتبه حجمی از انرژی خیلی زیادی اومد سمتم که خدای من اگه من تونستم اینو (استخر رایگان رو ) با دیدن سریال زندگی در بهشت خلق کنم پس آرزوهای دیگمو می‌تونم خلق کنم

    وای خدای من عاشقتم

    و خیلی حالم خوب شد خیلی احساسم خوب شد خیلی سپاسگزاری کردم شاید نزدیک یک ساعت و نیم اگه اشتباه نکنم شاید 100 مورد 200 مورد گفتم خدایا چقدر لذت بخشه این آب

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت بابت نرمی و لطافت آب

    100 هزار خدایا صد هزار مرتبه شکرت بابت اینکه من دستمو پامو تو آب به هر طرفی دوست دارم می‌برم و آب پوست منو منو نوازش می‌کنه

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت آب جون منه آب عشق منه من می‌میرم برا آب

    چقدر این آب می‌تونه ذهن منو کنترل بکنه برای اینکه توجهم به زیبایی‌ها باشه حداقل یک ساعت و نیمی که اینجا هستم

    و این انرژی که من از این الهام خداوند دریافت کردم خیلی حال منو خوب کرد خیلی خیلی بیش از اندازه

    در صورتی ک از اونطرف نجواها هم خیلی عالی داشتن کارشون رو میکردن

    اینکه چیزی نیس

    حالا انگار توی دریاچه استاد داره شنا میکنه

    حالا مثلا بنویسیش ک برای خودت چی بشه

    ی استخر خالیه دیگه

    همه دارن میرن

    اون آدم فقیره هم استخر میره

    مثلا که چی؟؟

    منم الان در جواب اونهمه نجوای شیطان بهش میگم ک کور خوندی

    آیا این آب استخر با آب دریاچه استاد فرق میکنه

    مثلا آب دریاچه استاد ی کمی سفت تر یا نرم تر از این آبه

    آیا استاد برای تفریحش پول میده آیا من دارم چ پولی میدم

    خلاصه دوستای عزیزم خیلی حالم قشنگ بود و خیلی زیباتر و لذت بخش ترش کردم

    این ایده الان به ذهنم رسید که چقدر خوبه که من این کارو انجام بدم به خاطر وجود ارزشمند و نازنین خودم

    هر روز صبح یه بهونه‌ایو درست بکنم برای اینکه تمرکزم به زیبایی‌ها باشه و لذت ببرم

    امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم توی رختخواب دیدم چراغ آبی کنار اسمم روشنه

    و دوست عزیزم مریم عزیز برا من پاسخ نوشته و من خوندم راجع به تویوتا لندکروز GXR-V8 که من عاشقشم و اسم قشنگش حضرت هست توی همه ماشینا یه سر و گردن از همه ماشینا بالاتره

    و من می‌خوام این ایده رو انجامش بدم برای یک ماه استارت اول رو بزنم و مث شما دوستا صبح اول وقت بیام توی بهشتم و توجه کنم ب زیبایی هایی ک میبینم

    توی زیبایی‌های امروزم دیدم ک که ما برای اینکه حریم خصوصی خودمونو داشته باشیم من و دو تا استادم میریم توی RV خوشکل و هیولامون و خونه رو گذاشتیم برای مهمونامون

    هم برای وقتایی که کار می‌کنیم روی سایت هم برای زمان‌هایی که غذا می‌خوریم

    راجع به دارکوب که سرش قرمزه و چقدر دیدنش لذت بخشه و چ خونه ای برا خودش درس کرده

    بریم ببینیم از مهمونامون چه خبر

    رایین عزیز از خواب بیدار شده صبحونه آماده کرده برای خونواده خودش و آشپزخونه رو تمیز کرده – دمش گرم به آقای خونه

    اساس مهمونی‌های ما روی سادگی هست و ظروف یکبار مصرف کار رو برامون راحت تر کرده

    از اونجایی که خونواده رایین و خونواده ما از دو تا فرهنگ متفاوت هستیم

    اونا غذاهای خودشونو می‌خورن ما هم غذاهای خودمونو می‌خوریم و از بودن با هم لذت می‌بریم

    منم یاد گرفتم که اگه پسرم محمد مهدی صبحونه خواست تخم مرغ بخوره دوست داشت بخوره و من نون و پنیر و گردو بخورم و این هیچ مشکلی نیست که بگیم که همه باید یه جور غذا بخوریم

    چون قبلاً وقتی غذا درست می‌کردیم همه باید یه جور غذا می‌خوردیم

    مسابقه جوزف و هوپ همچنان ادامه داره و چقدر لذت بخشه

    راجع به شخصیت جوزف

    یه شخصیت رقابت طلب و مسابقه‌ای هست که هر کسی از کنار میز پینگ پنگ رد می‌شه جوزف بهش می‌گه میای با هم بازی کنیم

    با این شخصیت، مجبور می‌کنه خودشو که تمام تلاشش رو بکنه تا ببره-اگه یک بار باخت ناامید نمیشه و دوباره ادامه میده جوزف همینجوریه – می‌بازه و دوباره می‌گه من باید ببرم – می‌بره دوباره از برنده شدن سیر نمی‌شه و دوباره می‌گه من باید بازم ببرم

    نکته خیلی مهمش اینه ک

    این ویژگی و این شخصیت جوزف بهش کمک کرده –که خیلی خوب رشد بکنه —

    مهم نیست که ما چه ویژگی شخصیتی داریم — مهم اینه که که ما چطور اون ویژگی شخصیتی رو درست هدایت می‌کنیم در جهت علایقمون — همین ویژگی شخصیتی جوزف کمک کرده که همیشه انگیزه‌هاشو زنده نگه داره در جهت علایقش و هر بار قابلیت‌های بیشتر و بهتری را از خودش بروز بده و به این شکل همیشه ادامه میده –توی ماهیگیری هم همینطور پیگیر بود که ببره

    یکی از عادت‌های جالب خانواده رایـــِــن اینه که وقتی یه چیزیو گم می‌کنن همه کمک می‌کنند تا پیداش کنند

    هُوپ مامان خونواده لیوان خودشو گم کرده همه میرن دنبالش تا پیداش کنن

    یکی از عادت‌های خوبی که ما از امریکایی‌هایی که باهاشون بودیم پیدا کردیم اینه که

    خیلی خوب پول می‌سازن

    و خیلی خوب از اون پول برای لذت‌هاشون استفاده می‌کنن

    اصلا ب خودشون سخت نمیگیرن

    خیلی خوب تجربه میکنن

    خیلی عاشق خرید کردنن

    و هر چیزی رو ک دوس داشته باشن تجربه کنن میخرنش

    ” استاد عزیز میگن ؛

    بجای کوچیک کردن خواسته هات ، باورهاتو قدرتمند کننده تر کن ”

    امریکائیها هم دقیقا همین کار رو انجام میدن

    به جای اینکه بیان از خواسته‌هاشون بزنن میان پول بیشتری می‌سازن پول بیشتری رو خلق می‌کنند و خواسته‌هاشونو با لذت تجربه می‌کنند

    مثلاً داستان امروز این بود که خانم هوپ لیوانشو که اسمش یـــِـتی (لیوانی که نوشیدنی رو خنک نگه می‌داره )هست گم کرد و خیلی هم دوسش داشت

    و می‌گفت از وقتی خریدمش هر روز زندگی با من بوده

    بعد از اینکه بچه‌ها رو بسیج کرد گشتن پیدا نکردن خیلی راحت قبول کرد که باید یه ” یتی ” نو و جدید بخره –یعنی با اینکه دوسش داشت وابسته اون نبود ک بخواد حال خودشو بد کنه

    یا بخواد گردن کسی بندازه

    یا بخواد بگه اوووووه خونه استاد تا مغازه ها فاصله داره کی حال داره بره مغازه الان

    و اینجور حرفا

    میپذیره ک اینجا بزرگه و ممکنه هر جایی گذاشته باشش

    راج ب صحبت های هـــوپ عزیز و مصاحبشون میتونم بگم ک :

    استاد شایسته جان شما پرسیدین :

    “به نظر من تو بچه های خیلی خوب و خوش فکری رو تربیت کردی

    هوپ گفتش :

    قبول دارم ب اینکه اونا خوبن یعنی خودش باور داشت

    مورد دوم اینکه ی مقداری از این خوبی و توانایی تربیت خوب رو ب همسرش نسبت داد

    و گفت خدا بهم همسری داده ک این اتفاق خوب بیفته

    اما من واقعا اونارو برای اون چیزی که هستن دوست دارم و عاشقشونم و پذیرفتمشون و تشویقشون میکنم برای اون چیزی که هستن

    و فک میکنم خیلی از والدینی که میبینم میخوان بچه هاشون عالی باشن و بی نقص

    راج ب من حسام:

    من اینجوری فک نمیکردم و گاهی میخواستم بچه هام بی نقص باشن و فک میکنم خیلی جاها برای پذیرفتمشون و تشویقشون و تحسینشون کم گذاشتم

    یعنی بلش نبودم پس یاد گرفتم ک بچه هامو برای چیزی که هستن تشویقشون کنم نه برای اینکه بی نقص و عالی باشن

    مهدی پسرم خیلی تو درسای مدرسش خوب نیست

    منم همون انتظاری رو که از دختر اولم دارم از اون نباید داشته باشم که تو مدرسش خیلی خوبه

    من یاد گرفتم ک بهشون اجازه بدم که تا صدمه ببین (منظور اینکه با مسائلشون مواجه بشن و بازخورد بگیرن)

    مورد دوم ک هوپ گفتش : گوش کننده خوبی باشم

    من فقط دوست دارم فقط و فقط حرف بزنم و خیلی نمیخوام گوش بدم و با بچه هام باشم

    راج ب کمک بچه ها ب خانواده

    یاد گرفتم اگه خودم توی خونه و مسائل کمک و همراه همسرم باشم بچه ها هم یاد میگیرن فقط ب فکر خودشون نباشن و کمک کنن

    ی دلیلش اینه که من از این به بعد بتونم ی وقتی رو بزارم و با بچه هام صحبت کنم تا بچه هام حس خوبی رو پیدا کنن از اینکه باهاشون مشورت میکنم و نظرشون رو میپرسم

    سوال بعد

    “پسرات علی رقم تفاوت هاشون، علایقشون و شخصیت شون و مهارت و استعدادشون از همدیگه حمایت میکنن و لذت میبرن و بطور شگفت انگیزی به عادت ها و مهارت های هم احترام میذارن و همچنین و حمایتگر هم هستن و من میخوام بدونم چ چیزی باعث این نتیجه شده”

    من تا الان زیاد حامی خانمم نبودم و انرژی بزارم برای این موضوع ک بچه هام ب چ چیزایی علاقه دارن و من ی وقتی رو برای بودن باهاشون بزارم و از بودن باهاشون لذت ببرم با اینکار این حس رو ب بچه هام میدم ک اون کاری رو ک اونا انجام میدن برای من مهمه

    و ی مورد دیگه ک یاد گرفتم

    اینه ک سعی کنم مثل ی دوست باهاشون باشم واگه هر کاری قراره با هم انجامش بدیم رو براشون لذت بخش کنم مثل بازی خانم هوپ توی پارکینگ لات والمارت – دوستی ک اگه راج ب موضوع مهمی قبلا تصمیم گرفتیم حتما باید انجام بدیم و من و همسرم از موضع خودمون کوتاه نیایم

    مثال تمیز کردن خانه خانم هوپ

    مثلا وقتی داریم خونه رو تمیز میکنیم و هیچکی نمیخواد این کار رو انجام بده و در موردش حرف بزنه من میگم خیله خب بچه ها پاشید ما قرار با هم انجامش بدیم، موزیک رو روشن کنید و این کار رو لذت بخش کنید چون قرار نیست زجر اور باشه.

    سوال

    مادرا چجوری میتونن والد شادی باشن؟

    هوپ

    من واقعا فک میکنم که این ی انتخابه و باید انتخابش کنی.

    و اسم اهنگ اینه: من شادی رو انتخاب میکنم

    و همونجوری که میدونیم ما بعضی وقت ها ما این حس رو نداریم فک میکنم باید بگیم و فکر کنیم که چرا من الان شاد نباشیم.

    بعضی وقتها ما انتخاب میکنیم ک شاد نباشیم و فک میکنم ما نیاز داریم که انتخاب کنیم که شاد باشیم و سپاسگزار چیزهایی باشیم که داریم

    我愛你

    Wǒ ài nǐ

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: