سریال زندگی در بهشت | قسمت 39 - صفحه 8

317 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2053 روز

    سلام خدمت خانواده صمیمی.

    این ترجمه رو برای درک بهتر خودم از نکات تربیتی خانم هوپ نوشتم. امیدوادم بقیه دوستان هم استفاده ببرند.

    -بچه های فوق العاده ای دارید.

    برای تربیت آن ها از چه روشی استفاده کردید ؟

    بله من پسرهای خوبی دارم و میدونید تنها من نیستم، همسر خوبی دارم که حامی است. به شرایطی که در آن بزرگ شدم نگاه میندازم…خوب یا بد، خدا به من آگاهی داده و خودمم متواضعانه برخورد میکنم… پس نمیگم فقط منم، در واقع ترکیبی از خیلی ار چیزهاست.

    من این رو در پسرهام نهادینه کردم که دوستشون دارم. صحبت کلیشه ای نمیکنم که آره والدین باید عاشق بچه ها باشن…ما واقعا و قلبا دوسشون داریم. قبول شون کنم، دوستشون داشته باشم و حمایتشون کنم. والدین میخوان بچه ها عالی باشن ولی من میگم بچه هارو همین جوری که هستن بپذیرید. مثلا جیکوب به مدرسه علاقه ای نداره و من نباید با لوک-که درسش عالی هست- مقایسه اش کنم و همون توقعات رو ازش داشته باشم.

    کلید اصلی این هست که هر بچه ای رو در هر مرحله ای که هست قبولش کنیم، دوستش داشته باشیم و حمایتش کنیم و نخواهیم که عالی باشه. همچنین اجازه بدیم که صحبت کنن و حرف هاشون شنیده بشه و اشتباه والدین اینه که میخوان همش حرف بزنن و گوش ندن. باید با بچه ها باشیم و واقعا کنارشون باشیم. پسر های من جز محبوب ترین آدم های دنیان که میخوام پیششون باشم. نه تنها عاشق شونم که واقعا دوستشون دارم و فکر میکنم که خودشون هم این رو درک کردن و میدونن.

    -چطور بقیه مادر ها چطور این رابطه رو نه بعنوان یک وظیفه، بلکه از روی عشق و محبت در خانواده شون نهادینه کنن؟

    خب من میگم شما پسرا جز این خانواده این و همگی کمک میکنم. نباید فقط درگیر مسائل خودت باشی. باید دنبال موقعیت هایی باشی که بتونیبه بقیه هم کمک کنی.

    پدرشون یه نمونه فوق العادس… همیشه دنبال موقعیتی هست تا بقیه رو خوشحال کنه، مهربون باشه و به بقیه هم فکر کنه.

    میدونید ما همیشه با پسرهامون صحبت میکنیم، طوری که وقتی میخوان حرف بزنن حس کنن حرفشون مهم است. و وقتی با بزرگتر ها برخورد میکنن درک خوبی از شخصیت خودشون دارند. حس خوب اعتماد بنفس و وقتی حس خوبی در مورد خودشون داشته داشته باشند میتونن به بقیه هم فکر کنند.

    -دلیل کمک کردن و احترام فرزندان تون به همدیگه چی هست هوپ جان؟

    واقعیتش ما همیشه حامی بودیم.من و شوهرم همیشه وقت گذاشتیم نیاز و علایق هر بچه چی هست. مثلا لیوای عاشق بازی کامپیوتری هست ولی پدرش راین اصلا علاقه ای نداره و بیشتر دنبال بیسبال و ورزش هستش. من رایان رو تشویق کردم که وقتی لیوای بازی کامپیوتری مورد علاقش رو انجام میده باهاش باشه و لذت ببره، لازم نیس کل روز باهاش باشه… سی الی چهل دقیقه هم کافیه. نکته اصلی اینه که لیوای بفهمه کاری که انجام میده مهم و ارزشمند هست.

    من صبح به صبح که از خواب پا میشم و این زمانی هست که با لیوای دارم…لیوای مشغول بازی میشه و من هم کنارش میشینم و تماشا میکنم. آیا من لذتی میبرم؟ نه… ولی آگاهانه بخاطر لیوای انجامش میدم. دوست دارم کاری رو انجام بدم که اون ازش لذت میبره.

    -شما بیشتر دوستشون هستید تا مادر مثل خریدمون تو پارکینگ والمارت که شما بازی راه انداختین تا بقیه سرگرم شن!

    تا حواسشون پرت شه؟

    بله، واقعیتش برا خودمم بود. من احتیاج دارم وقت بگذره و حوصلم سر نره، چون اونوقت بقیه هم حوصلشون سر میره.

    من عاشق اینم که با بچه هام خوش باشم و تفریح کنم.

    من دوس دارم بگم که مادرتون هستم و دلیل های خودم رو بیارم و اقتدار خودم رو حفظ کنم، ولی فکر میکنم که بله ما دوستیم! بیشتر مواقع هر چی بگم اون ها هم انجامش میدن و بحثی نداریم. ولی اونها هم گاهی تلاش میکنن تا مرا تشویق به انجام کاری کنن. ولی وقتی من بگم تصمیم تصمیم گرفته شده دیگه کسی حرفی نمیزنه و بله ما با هم دوست هستیم و از بودن با هم لذت میبریم.

    میدونید… داشتن بچه کوه کندن نیست، باید خیلی از چیزها رو ساده کنیم. وقتی میخوایم خونه رو تمیز کنیم و کسی دوست نداره که کاری کنه، میتونیم لذت بخشش کنیم. من میگم باهم انجامش میدیم، موسیقی میزاریم و از انجام کار لذت ببریم، نه اینکه با نگاه بدبختانه به این موضوعات نگاه کنیم.

    یک مادر شاد بودن واقعا مهم است!(چقدر لذت بردم از این جمله) و اگر شادی رو تو خونه بوجود بیاری نتیجه اش عالی میشه. برخی از مادرها هستن که دچار استرس و اضطراب میشن، بله من هم دچار این حس میشم ولی نگاهم اینه که خودت رو بکش بیرون! الان واقعا چی مهمه؟ کارهای خونه مهمه؟ نه داشتن شادی و حس خوب مهمه.

    -چطور مادری شاد باشیم؟

    من معتقدم شادی یک انتخابه. حتی یه آهنگم هست که میگه choose joy

    و من همیشه انتخابش کردم. لازمه در طول روز خودتون رو چک کنید و ببینیم چرا شاد نیستیم؟ برخی هم واقعا انتخاب میکنن که ناراحت باشن.

    باید خوشحالی رو انتخاب کنیم و بابت چیزهایی که داریم سپاسگذار باشیم. زندگی بیشتر دیدگاه مقدسی هست که در آن حس لذت وجود دارد.

    -مچکرم!

    منم مچکرم.

    -من جوی را انتخاب میکنم!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    در جستجو خوشبختی گفته:
    مدت عضویت: 2735 روز

    ب نام خدا

    سلام ب همگی

    چقد دوس داشتم از رایان یا خانومش راجع ب طرز تربیت و فکرشون درمورد بچه ها سوال بشه😍

    من متوجه شدم چقدر خانوم هوپ اعتماد بنفس بالایی دارن همون اول در جواب گفتن بله موافقم(در رابطه با موفقیت در تربیت)

    قانونی ک زیاد اشاره کردن حس خوب و لذت بردن از داشته ها بود و اینکه هم دیگه رو همونجوری ک هستیم بپذیریم و سعی در تغییر همدیگه نداشته باشیم👌چقد دوس دارم بارها متن مصاحبه رو بخونم

    بارها تاکید کردن ک عاشق بچه هان ب معنای واقعی کلمه یعنی همونجوری ک هستن میپذیرنشون یعنی سعی در یکی کردن اونا ندارن طبق سلیقه شخصی خودشون

    یا نمیان سرکوفت درس لوک رو تو سر یعقوب بزنن

    مادر و پدر خونواده با خودشون در صلحن و بعد با همدیگه رابطه خوب دارن و نظرات هم رو اجرایی میکنن تا اطمینان خاطر ب بچه هاشون بدن ک ما شمارو پذیرفتیم

    ی نکته زیبا اونجا بود ک مادر خونواده گف من بازی ک طراحی کردم اولش برا خودم بود چون خودمم حوصلم سر رفته بود و همینطور بچه ها 👌

    میگن اگه هر چیزیو مفرح کنین بچه ها دوس دارن حتی کار خونه باشه

    خدایا اگه قراره روزی من مادر بشم با این باورهای زیبا باشه 😍

    حالا بریم سراغ تول فایل خدای من دارکوووب چقد دوس دارم ببینم من ی بار از نزدیک دیدم تا اخر شب ذوق زده بودم 😂 لونشو بگووو😍

    چ خوب ک ب قسمت غذا خوردن مهمونی رسیدیم من منتظرش بودم

    چ خوب هر کس برا خودش غذا میپزه من فک میکردم اشپزی ب دوش شماس یعنی انقدر ساده ایول

    دوباره یاداوری شما ک هر کس باب میل خودش غذا میخوره

    دوباره گروهی کار کردن این خونواده رو ب نمایش گذاشتین ک ب دنبال لیوان مورد علاقه مادرن

    اونا تمام تلاششون رو میکنن تا پیدا بشه اما وقتی هم پیدا نشد ناراحت نبودن ورها کردن و دوباره خریدن و هم اینکه ارزش ثروت رو نشون میده ک راحت میخری دوباره

    یوسف رو هم میبینیم کلا دنبال مسابقس و دنبال رشد خودش ایشالا همیشه موفق و شاد باشن

    خدایا شکرت

    راسی اونوقتی ک نیم رخ یوسف رو نشون دادین چقدر اسمون زیباا بود 😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    بانوی آرامش گفته:
    مدت عضویت: 1927 روز

    سلام به استاد عزیز خانم شایسته وتمام اعضای سایت 😇

    خدایا شکرت که هر روز با چیزهای جدید آشنا میشم وهر روز به دانستنیهام اضافه میشه

    این قسمتم عالی بود عالی

    منکه هر قسمت خودمو کنار مهمانها احساس میکنم انگار منم اونجام ودارم لحظه به لحظه کنارشون اتفاقات جالب ومیبینم 😄

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    Amir Hossein گفته:
    مدت عضویت: 2133 روز

    خدایا شکرت ، واقعا نمیتونم احساسی که دارم رو توی نوشته بگم و از خانم شایسته خیلی ممنونم که اون مصاحبه رو با خانم Hope داشتین و من با اون قسمتش حال کردم که خانم هوپ میگه: We Chose be Happy, We Chose Be Great… & yes My Allah is Great

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    حبیبه نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 2144 روز

    متشکر از دوست عزیزی ک ترجمه کرده بیان های مثبت این دوخانم گرامی و وجمله به جمله ش درس جدیدی بود برام خدا سلامتی و عزت و ثروت بده خدایا شکرت برای این همه انسانهای خوب ک لطف و مهربونیشون بی انتهاس و دوستی ک وقت گذاشته و ترجمه کرده این بخش از سریال و وخانواده خوب سایت استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    حبیبه نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 2144 روز

    خدااااااااایاااااااا شکرت .عااااااشقتونم ک شماها اینقد خوب هستید خدایا شکرت که با این خانواده مهربان زیبا بین آشنا شدم چقدر حال دلم هرروز و هرروز خوشتر هر سریالی ک نگاه میکنم ثانیه به ثانیه اش یادگیری مثبت اندیشی است .روابط عالی .طبیعت زیبا و دلنشین .کلام های انرژی بخش خدایا شکرت واقعا سپاسگزارم از خانواده زیبا اندیش استادومهمانهایی ک با ویژگی های مثبت بهشت زیبا با وجودشون درخشانتر و شیرینتر شده رفتار دوستانه خدایا شکر که میتونم توجه کنم به نکته های مثبت جهانی ک زندگی میکنم این یعنی شروع تغییر سپاسگزارم از استاد عزیز و خانم شایسته که با انرژی خوبی ک داره انگیزه میده سپاس برای وجود چنین انسان های خوب و بخشنده .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    علیرضا حقیقی گفته:
    مدت عضویت: 1979 روز

    سلام خدمت استادعزیزو همچنین خانم شایسته گل

    بابا خداوکیلی ما رو اینقدر اذیت نکنید . خدا رو خوش نمیاد. اومدین بچه های مردم را معتاد و دربه در این سریال زندگی در بهشت کردین حالا هم قسمت بعدیش را نمی گذارید.آخه ما چقدر انتظار بکشیم …..

    چقدر این بچه ها با نمک هستن . من دلم میخواد این یعقوب را بغلش کنم و صدتا ماچش کنم . مخصوصا وقتی که میگه سلام من یعقوبم …

    واقعا دم تک تک شماها گرم .. چقدر قشنگ از لحظه هاتون از امکاناتی که دارید ازکنارهم بودن لذت میبرید. چقدر با هم راحت و صمیمی هستین. انگار که سی ساله همدیگه رو میشناسین .

    فقط میتونم بگم ای والله …

    آقا سید خداوکیلی ما رو اینقدر منتظر نذار …گناه داریم

    قسمت ۴۰ را بگذارید دیگه …….. ای خدااااااااااااااااااااا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    آيدا رفيع زاده گفته:
    مدت عضویت: 2321 روز

    به نام خدای بخشنده

    سلام به همه دوستان عزیزم

    ترجمه مکالمه مریم جان و مادر خانواده رو براتون میزارم امیدوارم که براتون مفید باشه :)

    Maryam: you raised such a good and thoughtful boys in my opinion , i have been seeing this during these days .what’s your most helpful tool that you use in order to get this result?

    مریم: از نظر من شما پسران بسیار خوب و با ملاحظه ای تربیت کردین و من در طول این چند روز شاهد این واقعیت بودم .. کارامد ترین راهکاری که استفاده کردین تا به این نتیجه عالی برسین چی هست ؟

    Hope : well first of all , thank you for your opinion that i have good boys and i agree. i think i do have very very god boys , but to be quit candid i feel like it’s not all just me , i have a wonderful husband that is supportive and i do feel that God has given me wisdom . from my perspective, it’s not all me it’s a combination of a lot of things . but we are going to talk about real life advice.

    i think probably the thing that i always try to do is that i love them no matter what and i know that sounds it’s common but i truly love them and accept them in who they are and encourage them in who they are as well, and i think too a lot of parents want their children to be perfect but i think what’s really important is that you just encourage them to be who they are, not to be perfect ., like my second boy Jacob , he dose not lie school , so i don’t have the same expectation for

    him that i have my oldest son who does well at school, so i think too like reaching each trial at their different levels and accepting them and loving them and encouraging them and not having expectations you need to be perfect , and also we always allow them to be heard i think sometimes a lot of adults just want talk and they don’t really listen and be with their children like my boys are some of my favorite people in whole world and i think that’s true too like i don’t really love them i really like them . and i think they sense that .

    هوپ ( امید ) : اول از همه مرسی از نظرت که پسرای خوبی دارم . و من موافقم باهات واقعا پسرای خیلی خوبی دارم ولی اگه بخوام صادقانه بگم فقط من نیستم که باعث این شدم ، من همسر فوق العاده ای دارم که حمایتگره و من حس میکنم که خدا بهم خرد و معرفت داده و به نظرم ترکیب عوامل محتلف باعث این نتیجه شده ….

    کاری که من همیشه سعی میکنم انجام بدم اینکه من بدون هیچ قید و شرطی بهشون عشق می ورزم و اونهارو او نجوری که هستن قبول دارم و همینطور تشویقشون میکنم که اون کسی که هستن باشن .. فکر میکنم خیلی از والدین میخوان بچه هاشون عالی و بی نقص باشن ولی چیزی که مهمه این هست که تشویقشون کنیم اون کسی که هستن باشن . مثلا پسر دوم من جیکوب مدرسه رو دوست نداره ، بنابراین من اون انتظاری که از پسر اولم دارم ( که درسش خوبه ) ، از اون ندارم .

    پذیرفتن بچه ها برای کسی که هستن ، تشویق کردنشون و ازشون انتظار اینکه بی نقص و عالی باشن نداشته باشیم ، راهکار های ما بوده . و ما همیشه بهشون اجازه میدیم که شنیده بشن . خیلی از موقع ها پدر و مادر ها فقط میخوان خودشون حرف بزنن و واقعا به حرف بچه هاشون گوش نمیدن . پسرای من چنتا از دوست داشتنی ترین آدم های روی کره زمین برای من هستن و من عاشقشون نیستم بلکه واقعا دوسشون دارم و اونا اینو حس میکنن.

    Maryam : in your opinion how can other mothers help their children to have a good participation and help each other not as an obligation but as some interesting and lovely thing like your boys do?

    مریم : به نظر شما چه جوری بقیه مادر ها میتونن به بچه هاشون کوک کنن تا مثل پسرای شما همکاری خوبی با هم داشته باشن و به هم کمک کنن ، نه به عنوان یک اجبار بلکه به عنوان یک کار جالب و مفرح ؟

    Hope : thank you , I just always try to say you know , you are part of this family and we all chip in and you should not think about what you have going on , you should look for other opportunities to help .and I think their dad is a very good example of that for them . he is always looking for opportunities to make other people happy , to be kind and not just think about me , and we just always talk to our kids , what they have to say is important so when I see them interact with adults , they have a good sense of who they are , a good sense of self confidence. And when they feel good about themselves then they can think about others.

    هوپ (امید): خیلی ممنونم . من همیشه بهشون میگم که شما عضوی از این خانواده هستین و همه سهیمیم و فقط نباید به برنامه های خودتون فکر کنین و باید دنبال فرصت هایی برای کمک کردن باشین . و فکر میکنم پدرشون الگو و مثال خوبی براشون از این مورد هست .. اون همیشه دنبال فرصتهایی هست که بقیه رو خوشحال کنه و مهربون باشه وفقط به خودش فکر نمیکنه .. و همیشه به بچه هامون میگیم : “چیزی که شما میخواین به زبون بیارین مهم هست ” و وقتی با بزرگترها ارتباط دارن میدونن کی هستن و اعتماد به نفس خوبس دارن و وقتی اونا احساس خوبس درباره خودشون داشته باشن اونوقته که میتونن به دیگران فکر کنن .

    Maryam : your boys take care of each other and they enjoy themselves despite the different hobbies and different characters and different skills and talents and they wonderfully respect each other and also supportive of each other and what’s the reason of this result ?

    مریم : پسرای شما از هم دیگه مواظبت میکنن و از با هم بودن لذت میبرن علارغم شخصیت ها ، علائق ، مهارت ها و استعداد های متفاوتشون . و اونها به طرز فوق العاده ای به هم احترام میزارن ، دلیل ان نتیجه جی هست ؟

    Hope: we have always been just supportive ,both my husband and I have taken time and energy into each child in what they enjoy doing . for example Levi loves video games , my husband isn’t as interested in video games as he is in baseball and sports and so one day I notice the imbalance in where Ryan was spending a lot of time watching the boys playing baseball and I encourage Ryan like you need to take some time to enjoy with Levi doing his video games , doesn’t have to consume your day ,spend 30 , 45 minutes once in while , whenever it works because I was seeing that he distance himself from his daddy and I didn’t want that and I wanted Levi to realize that what he loves is important .. almost every morning Levi and I are one of the first ones to wake up in a morning and that’s kind of our time and I say lets lay on the couch and watch him playing his video games , is it something that I love or enjoy the video games itself ? no I don’t but I enjoy that he enjoys it , I like to take interested in things that makes him happy , so I intentional about spending time watching him to the thing that he loves so much .

    هوپ : ما همیشه حمایتگر بودیم و هم من و هم همسرم برای هر کدوم از پسرا زمان و انرژی گذاشتیم تا کاری که اونا دوست دارن انجام بدن رو ببینیم . برای مثال لیوای بازی های کامپیوتری دوست داره ولی همسرم به ورزش و بیس بال علاقه منده و یه روز اونو تشویق کردم که بازی کردن لیوای رو تماشا کنه و با هم لذت ببرن . چون داشتم میدیدم که لیوای داره از پدرش فاصله میگیره و من اینو نمیخواستم و میخواستم لیوای بفهمه مه چیزی که اون دوست داره ، مهم و با ارزشه ..

    هر صبح من و لیوای اولین کسایی هستیم که از خواب بیدار میشیم و یه جواییی زمان ما دو تاست و میشینم بازی کردن اونو تماشا میکنم . بازی کامپیوتری چیزی نیست که من دوست داشته باشم ولی من وقتی خوشحالی اونو میبینم خوشحال میشم و لذت میبرم .

    Maryam : you are their friend more than their mother , for example yesterday when we were waiting for Ryan to shop from wall mart in parking lot you designed a game and distract them from how long was taking …

    مریم : شما بیشتر دوست اونها هستین تا مادرشون . دیروز وقتی ما منتظر رایان بودیم که از وال مارت خرید کنه ، شما یک بازی طراحی کردین و حواسشون رو از زمانی که در انتظار بودن پرت کردین .

    Hope : part of that I do that for myself 😊 because I need something to pass the time and I wanna do something fun because I was bored too and it just made it fun and I really love to have fun with my children , like I do think that I have a parental rule like I have to remind them that I am the mommy you are the child , god has put me as your mommy for a reason and yeah I think we are friends and I think they are also too and they respect what I say they do it for the most part there is not a lot of arguing but and when enough is enough then we are done and the decision is made . I definitely think we are friends and that we enjoy being around each other . with kids there is not super complicated , you kind of have to make most things kind of fun . when we are about to clean home (nobody wants to clean and to help out ) but I say common we are all going to do it , put some music on and make it pleasant it doesn’t have to be miserable , they know that I don’t not only love them but I really like them

    And I think being a happy mom is really important and I know that it may sound really weird in some times other people aren’t as happy but I think if you have joy in your family and in your home and positive outlook . I think a lot of moms fallen into worry and anxiety and I sometimes do but I gotta pull myself out of that and say what’s really important is having joy and happiness in our home is most important

    هوپ : یه جورایی به خاطر خودم اونکار رو کردم چون من دوست دارم یه کار باحال انجام بدم تا زمان بگذره و منم حوصلم سر رفته بود و واقعا دوست دارم که با بچه هام تفریح کنم . درسته که من یک نقش مادرانه دارم و خدا به یک دلیلی من رو مادر شما قرار داده ولی ما با هم دوست هستیم . بیشتر مواقع وقتی من یک کاری بهشون میگم که انجام بدن اونها به حرفم احترام میزارن و انجام میدن .

    ما واقعا با هم دوستیم و از بودن در کنار م لذت میبریم .. با بچه ها فقط باید سعی کنی کار ها رو جالب و هیجان انگیز کنی . مثلا وقتی ما میخوایم خونه رو تمیز کنیم ، من یه موزیک میزارم و همه با هم شروع میکنیم به تمیز کردن و اونکار رو خوشایند میکنم .

    و فکر میکنم که یک مادر شاد بودن خیلی مهمه و بعضی از مردم اونقدر شاد نیستن و خیلی از مادر ها در ترس و اضطراب هستن .. بعضی مواقع من هم ترس و اضطراب دارم ولی باید خودم رو ازش بکشم بیرون و به خودم بگم اون چیزی مه از همه مهم تره شادی و خوشحالی توی خونمونه …

    Maryam : in your opinion how can a mother be a happy one ?

    مریم : از نظر شما چه جوری یه مادر میتونه یه فرد خوشحال باشه ؟

    Hope : I really think that it’s a choice , I think that you have to choose … there is a song and it’s name is “choose joy” . I choosed joy and even though sometimes we don’t feel like it and we have to just self examining and think about ok why I am not happy right now , well sometimes we just choosing to be unhappy and I think we just need to choose to be joyful and be grateful about what we do have rather than thinking about things we don’t have or can’t have , it’s outlook on life a holistic outlook on choosing joy over worry or anxiety and frustration .

    Choose joy

    هوپ : من واقعا فکر میکنم که این یک تصمیمه و شما باید شادی رو انتخاب کنید ، یک آهنگ هست به اسم ” شادی رو انتخاب کن ”

    من شادی رو انتخاب کردم و با اینحال که بعضی مواقغ ما احساس شادی نداریم باید از خودمون سوال کنیم چرا من الان خوشحال نیستم ؟ بعضی مواقع ما ناراحتی رو انتخاب میکنیم .. و فکر میکنم که ما باید انتخاب کنیم و تصمیم بگیریم که فردی خوشحال و شاد و سپاس گزارباشیم . سپاس گزار به خاطر نعمت ها و انچه که داریم به جای فکر کردن به چیز هایی که نداریم .

    این یک دیدگاه کل نگرانه است که شادی رو به جای ترس و اضطراب و نا امیدی انتخاب کنیم .

    تصمیم بگیر که شاد باشی 

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  9. -
    باران نجاری گفته:
    مدت عضویت: 3935 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان و خانواده هم مدارم

    چقدر خوشحالم و چقدر حس خوبی دارم برای دیدن این قسمت از زندگی در بهشت

    راستش طاقت نیاوردم قبل از اینکه کامنت بذارم اول ترجمه ی دوست عزیزمون رو خوندم

    تا ببینم چی گفته خانوم هوپ

    و چقدررررررررر قوانین الهی رو توی حرفاش و مطمئنا در عملکردشون در زندگی دیدم

    حالا ممکنه نااگاهانه باشه یا اگاهانه…هر چند که در بیشتر صحبتهاش میگفت طبیعیه که این شکلی باشن ولی خدایا چقدر جالبه که خانواده ای به این بهشت به سمت استاد عزیز و مریم جان هدایت شدن که قوانین الهی و کائنات در لحظه لحظه ی زندگیشون موج میزنه…

    آفرین

    آفرین

    آفرین

    وقتی دیدم توضیح دادید که خونه رو در اختیار مهمونا گذاشتید و خودتون داخل آر وی هستید دیدم چقدر متعادل و هماهنگ روی احساس لیاقتتون کار کردید

    طوری که هم به مهمونا عشق دادید و فضای آرامش بخشی رو براشون در نظر گرفتید هم خودتون در بهترین جا و مکان هستید برای کار کردن و غذا خوردن …در واقع چیزی به اسم احساس قربانی بودن درون شما وجود نداره

    ای جانم چه دارکوب زیبایی..وقتی دیدمش گفتم زمانی که تمرکز روی زیباییها باشه به زیباییهای بیشتر هدایت میشی

    امروز دیدن دارکوب

    فردا صحنه ی غروب خورشید

    پس فردا یه آتیش بارون زیبا

    و…….

    وقتی شنیدم گفتید پدر خانواده صبحانه رو آماده کرده گفتم خدای من این خانواده چقدر هماهنگی و عشق بینشون موج میزنه

    مردی که صاحب شرکتیه که چندین نیرو داره و صاحب 4 فرزند پسر خودشو مستثنی نمیدونه ازینکه بگه من یه مَردَم و برای خودم کسی هستم و نباید ازین کارا بکنم…تحسینتون میکنم

    و با چه عشقی دور میز نشستن و از وجود هم لذت میبرن

    وقتی وارد خونه شدید دیدم خدایا چقدر این خانواده با نظم هستن و کلبه رو مثل خونه ی خودشون تمیز و مرتب کردن ..آفرین به این درک و شعور و عشقی که دارن …آفرین به این فرهنگی که دارن

    مریم جان وقتی صحبت ظروف یکبار مصرف رو کردید موقع اومدن مهمون اونقدر ذوق کردم چون منم دقیقا و دقیقا همین فکر رو دارم و همیشه میگم دلم میخواد مهمون که دارم ظروف یکبار مصرف استفاده کنم تا هم خودم و هم مهمونم راحت باشه.و اصلا اصلا ترس از قضاوت دیگران برای این ندارم که ممکنه فکر کنن من ظروف ندارم یا ممکنه بظاهر زیبا نباشن

    وای که چقدر من این ایده رو دوست دارم

    میخوام یه فلش بگ بزنم به چندسال پیش ..زمانی که تازه با استاد و اموزشهاشون آشنا شده بودم و قانون بخشس و خلا رو اموزش دیدم یروز تصمیم گرفتم و کل وسایل خونه رو کل وسایل رو بخشیدم به یه خانواده و با یسری لباس رفتم توی خونه ی جدید

    و بعد با وسایل ضروری زندگی جدیدم رو شروع کردم و کم کم وسایلی که نیاز داشتم رو تهیه کردم و الان وسایل خونم هم زیبا و شیک هستن هم ساده…با توجه به اینکه خیلی هم کم هستن…بحدی احساس راحتی دارم

    و همیشه ذهنیتم این بوده موقع مهمونی دادن فقط ظروف یکبار مصرف استفاده کنم

    خداروشکر میکنم از مقایسه ها با زندگیهای اطرافیانم دور شدم

    از احساس قربانی بودن دور شدم

    از احساس عذاب وجدان دور شدم

    از احساس کمبود اعتماد بنفس دور شدم

    از احساسهایی که حالمو بد میکنه بابت زندگی و فرعیات مربوط به زندگی دور شدم

    البته اینم بگم که تنوع رو دوست دارم

    ثروت رو عاشقشم

    خرید رو دوست دارم

    ولی اول دنبال راحتی و لذت بردن و بعد زیبایی هستم

    واقعا تحسینتون میکنم ازینکه میبینم به سبک شخصی خودتون زندگی میکنید هرکس سلایق و علایق خودش رو داره و ازش لذت میبره…این یعنی ازادی در روابط بدون حس مالکیت حتی برای خوردن غذا

    چقدر این خانواده به ماهیگیری علاقه دارن و چقدر حرفه ای و با ارامش مادر خانواده اینکارو انجام میده …آفرین

    هر بار که اینکارو انجام میدن انگار اولین باره و چنان با شوق و لذت اینکارو میکننِ.با تمام تمرکز

    مطمئنا جوزف جزو اون افرادی هست که هیچ مانعی براش معنا نداره …نه جنسیت…نه سن…نه شرایط و نه مکان …آفرین به این پسر

    چقدر وجود این پسر میتونه برای ما درس داشته باشه

    آفرین آفرین به این خانواده که نیاز و خواسته ی همدیگه براشون اهمیت داره …گم شدن یه لیوان چقدر براشون مهمه

    بنظرم خود لیوان نیست اون اهمیت و مسئولیت پذیری و هماهنگی بین خانواده است که اینقدر مهمه

    خدای من چقدر عشق کردم وقتی شنیدم پدر خانواده همسرش رو همراهیی کرده و برای یک لیوان رفتن خرید کردن و برگشتن

    چقدر عشق به همدیگه

    چقدر احترام به همدیگه

    واقعا اگر ما بودیم اینقدر برای نبود یک لیوان اونم برای فرد دیگه اهمیت میدادیم؟

    چه فرهنگ زیباییه این آزادی مالی

    اینکه خیلی خوب پولسازی کنی و خیلی هوبتر برای لذت بردن خرج کنی

    عاشق این شکل زندگی کردن هستم

    طوری که هر موقع و هر جا هر چیزی رو خواستی بدون هیچ دغدغه ی فکری بخری و نگران نباشی

    نگران کمبود…نگران از دست دادن و نگرانیهایی ازین شکل

    واقعا نمیشه از هیچ لحظه ی این کنارهم بودنا گذشت و ننوشت

    از بغل کردن پسر بزرگ خانواده مادرش رو و عشق دادن بهمدیگه

    واقعا وجود این خانواده و زندگی کردنشون توی این مدت برای ما یه الگوی زنده بود ازینکه کلی باورای اشتباهمون شکسته بشه

    اینکه میشه 4تا فرزند داشت اونم پسر و به بهترین شکل تربیتشون کرد…

    میشه یه خانواده 6نفره بود که هماهنگ باشن باهم و با عشق و احترام و مسئولیت پذیری کنار هم زندگی کنن

    میشه یه خانواده ی 6نفره بود و به علایق و سلایق همدیگه احترام گذاشت

    میشه مادر 4تا پسر بود و شاغل باشی

    و اینقدر پرانرژی باشی و خوشتیپ و سرحال

    میشه مرد خانواده صاحب شرکت باشه و تایمش رو هم بذاره برای لذت بردن و کنار فرزندانش بودن خالی کنه و نگران شرکت و کارش نباشه

    دیگه چی بگم؟

    از ادبشون

    تمیز و مرتب بودنشون

    احترام به همدیگه

    و……..

    چقدر ما این مدت یاد گرفتیم ازین الگوهایی که خداوند مارو هدایت کرد به سمتشون

    ای جانم که پسر خوشگلمون داره به مادر توی اشپزی کمک میکنه…

    آفرین به این هماهنگی به این تربیت به این فرهنگ به این احترام

    یعقوب و یوسف عزیز تبریک میگم که اینقدر فارسی رو خوب دارید یاد میگیرید و صحبت میکنید

    چقدر دلم میخواد شماها رو از نزدیک ببینم

    به امید دیدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    شقایق ایرانی گفته:
    مدت عضویت: 2654 روز

    وای خدای من، من شوکه شدم و از خداوند سپاسگزارم و حالا دیگه باور کردم که همه چیز رو روال بهبوده ، همین الان با حال خراب از اتاق بچه ۵ ساله م اومدم بیرون…انقدر حالم بده که نمیدونم چند تا گیلاس شراب جلوم پر و خالی شده…به هر چیز فکر کردم که یه کمی حالم رو خوب کنه فکرم به جایی نرسید جز به سایت عباسمنش….طی مکالمه امروز عصر بچه م به من گفت تو همیشه عصبانی هستی و مامان خوشحالی نیستی و مدام این جمله رو تکرار میکرد…تا امروز فکر میکردم اگر خیلی چیزا رو تو زندگی شخصیم از دست دادم حداقل مادر خوبی بودم…اما امروز عصر فهمیدم که بچه م با من خوشحال نیست و این ضربه آخری خیلی کاری بود…شرایط سختی رو‌ میگذرونم و میدونم که گذراست، ولی الان که بعد از ماه ها وارد پیج شدم و این قسمت رو بی اراده باز کردم و مکالمات رو خوندم ، ایمان آوردم که آره بابا، هنوز هم برای خدا مساله ایم و در مسیر درستی هستم…از خدا و از شما ممنونم‌…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: