https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/07/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-07-11 10:32:352025-03-03 15:58:42سریال زندگی در بهشت | قسمت 42
182نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
حس میکنم الان بهترین زمان بوده برای دیدن این فایل بهترین زمان دربهترین موقعیت خدایا شکرت
تک تک افراد حاظر در این جمع روستایش کردم ازتک تکشون درس گرفتم
هیچ کلاس درسی نمیتونست برام انقدر قابل فهم قابل لمس ودرک باشه خدایا شکرت
چقدر همه درصلح بودن با خودشون وبا اعضای خانواده شون
هیچ تحقیری دیده نمیشد
هیچ مقصری دیده نمیشد
هیچ نگرانی دیده نمیشد
هیچ تنشی دیده نمیشد
همه چیز سراسر زیبایی بود همه داشتن لذت میبردن همه درلحظه زندگی میکنن
هرچی بگم واقعا کم گفتم خیلی چیزهایی هم که درک میشه نمیشه باکلمات بیان کرد خدای من
وقتی ادم تفاوت در عملکرد و رفتار رو میبینه انگار تازه متوجه میشه عمق اشتباهات کجاس
تازه متوجه میشه این معضل یا مشکل یا دغدغه ازکجا سرچشمه میگیره
همش ازخودم سوال کردم بعد دیدن وتحسین کردن این فایل
چرا بیشتر بچه ها به اصطلاح اذیت میکنن تومهمونی ها
جوابش بعددیدن این فایل سراسر زیبایی این بود که به بچه ها توجه نمیشه انگار بزرگترها یه سری قواعد وقوانین وضع میکنن که داریم میریم مهمونی اینجوری باشین اونجوری باشین وهیچ توجه نمیکنن که هربچه ای یه شخصیت و ویژگی ونیازهایی داره وماوالدین فقط دستور میدیم یا یه سری ها هم به بچه هارو کامل رها میکنن وهیچ برنامه ی برای بچه ها ندارن
من درک کردم میشه لذت برد شاد بود با بچه هابود وشادی کرد ویک خانواده بود
اصلا معنی واژه خانواده بخدا برام دراین فایل معنی شد چقدر همه باهم درکنار هم ارامش دارن
من هیچ کدوم ازبچه هارو حس نکردم بایک خلقیات وروحیات باشن همگی متفاوت ولی درعین حال درکنار هم درصلح دیدم
حتی دوقلوها روهم کاملا ازهم جدا دیدم در روحیه ورفتار
یه اخلاق پسندیده بچه ها که من خیلی لذت بردم وتحسین کردم اینکه هیچ کس مسعول شاد کردن یا راضی کردن من نیست حتی مادر یاپدر حس کردم بچه هاشخصیت محکم وقوی دارن که حتی من دیدم ادمهایی که حتی بعد ازدواج هم اون خلع عاطفی رودارن ومنتظرن یکی بهشون توجه کنه یامحبت کنه ولی فرزندان این خانواده انگار شخصیت کاملی داشتن و حتی وقتی جاییشون درد گرفت یا دندونش افتاد داد وهوار راه ننداخت یا منتظر نبود یکی ازبیرون بیاد براشون کاری انجام بده حتی اگه اون شخص پدر مادرت باشه حتی اگه اون بچه کوچیک باشه هیچکدوم اینا ملاک نیس رفتار درست ازاول درسته
خیلی وقتها دیدم بچه هارو جوری وابسطه یا لوس بارمیارن واستدلالشون هم اینه که بچه اس هنوز زوده سخت نگیر درست میشه حساس نباش یا حرفهایی مثل این
ولی دراین خانواده من دیدم بچه ها شخصیت کامل و درستی دارن وسن براشون فرقی نداره ورفتار درست ازاول درسته
خداروشکر میکنم دراین مسیر قدم برمیدارم
خداروشکر میکنم بخاطر دیدن اینهمه زیبایی واگاهی
خیلی دوست دارم منم مثل هوپ مادر نمونه ای باشم برای فرزندانم به همون اندازه متوکل به همون اندازه درصلح به همون اندازه خیال تخت چقدر ادم فضای ذهنی ازادی داره وقتی انقدر توکل کنه به خداوند انقدر رها کنه وباور داشته باشه نگرانی واسترس ازسمت خدا نیست وچقدر میتونه انسان نشتی انرژی داشته باشه بااین افکار که خیلی ازما مادرها شاید درطول روز داشته باشیم اصلا دلیل اینکه خیلی وقتها اخرشبها حساس میشیم وکم میاریم وانگار فقط میگیم بسه یه کم کم شیطنت کنین همین باشه که ما خیلی وقتها انرژی ذهنیمون رو صرف نگرانی هایی میکنیم که ازشرک میاد از بی اعتمادی میاد
چقدر تحسین کردم خندهای زیبای مریم جان رو خیلی بدلم میشینه حال دلم خیلی خوب میشه
چقدر استاد خودشون هستن چقدر تحسین کردم شمارو انسان چقدر باید روخودش کار کرده باشه که بدون کوچکترین دغدغه قضاوتی اونجوری باشه که خودش راحته خودش دوست داره
خدایا شکرت بخاطر دیدن این لحظات سراسر زیبایی اصلا مریم جان که زوم میکرد حس میکردم چشمای تک تکشون شادی رو فریاد میزد خدارو میشد توبرق چشمهای پرانرژیشون دید خدایا شکرت
چقدر این انرژی درجریان این فایلها رودوست دارم خدایا
شکر بخاطر وجودتون شکر به خاطر بودنتون همیشه پایدار باشین انشاءالله
سلام به دوستای گلم ، به استاد عزیزم به مریم بانو مهربون و سلام به خانواده راین عزیز
چقدر لذت بردم از این فایل چقدر عالی بود ، خدایا شکرت که انرژی رو به نام خانواده راین برامون به جریان انداختی تا بتونیم این حد از هماهنگی رو ببینیم و ازسون درس بگیریم و برای خودمون الگو بسازیم ، استاد عزیزم وقتی این حد از اعتدال این حد از هوش و این ذکاوت این دوتا پدر و مادر رو میبینم تحسین میکنم واقعا خانواده راین جواب سوال خانواده عباس منشی ها بود برای تربیت فرزند ، چیزی که منو تحت تاثیر قرار داد احترامی بودکه معمولا ما ایرانی فرهنگش رو نداشتیم ،برای ما احترام گذاشتن توی خانواده منوط به پدر و مادر بود و انگار میگی که فرزندان هیچ حق احترامی نداشتن ، وقتی دقت میکنم توی اطرافیانم میبینم که توی نسل های گذشته که پدر و مادر فقط حق احترام داشتن ،اون بچه هایی که احترام ندیدن و فقط از روی ترس احترام از سر اجبار گذاشتن ، الان دارند احترامی رو ندیدن از بچه های خودشون طلب میکنن و همون رویه پدرانشون رو پیش میگیرند ، و دوباره این چرخه معیوب رو میچرخونن ، خدایا صدها هزار بار سپاسگذارت هستم که داری هر روز ما رو راهنمایی میکنی ، داری هر روز هدایت میکنی ، داری هر روز جواب سوالاتمون رو میدی ، تو اجابت کننده درخپاست های ما هستی ، چقدر خوشحالم که سریال زندگی در بهشت مسیرش از خانواده راین گذر کرد و ما عباس منشی ها رو با این روش و شیوه آشنا کرد که دستاوردش شده پسرای باهوش و مودبی مثل لوک ، جیکاب ، لیوای و ژوزف ، و البته ما یه نمونه بارزی هم قبلا داشتیم که مایک عزیز بوده ، استاد چقدر دلمون برای مایک تنگ شده ، مایک هم که دیگه گل سر سبد این شیوه تربیت هست ، که توی سفر به آمریکا کل این خانواده رو عاشق خودش کرد با اون مهربونی که داشت ، توی این سفر راین به عنوان پدر که واقعا جایگاه ویژه ایی داره مث یک دوست ۴ فرزند خودشو همراهی میکنه ، استاد از نظر من تربیت چهار فرزند اونم پسر واقعا مهارت و هوش بالایی میخواد چون پسرا فوقالعاده پر انرژی هستن و جهت دهی این انرژی یه برنامه عالی میخواد که نتیجه اش این بشه ، به هر حال خدا رو شاکرم برای این تجربه عالی این روزا دنیای من یه رنگ دیگه ایی شده خیلی قشنگ ، خیلی خیلی قشنگ ، استاد میدونه منظورم چیه 😊😊
سلام استاد عزیزم ومریم جان، خیلی لذت بردم. هر بار که رفتار این خونواده رو نسبت به هم می بینم خیلی چیزها یاد می گیرم. چقدر اونا شرایط را راحت می گیرن ولذت کامل می برند برخلاف ما ایرانیا که تو تمام شرایط فقط منفی فکر میکنیم ونمی ذاریم بچه هامون بچگی کنند. اگه یه پدر ومادر تو ایران این اوضاع را مشاهده می کردند کلی استرس داشتند وبین بچه ها میفتادن وکلی حاشیه درست میشد. این صحنه ها خیلی آموزنده بود. ازصدها کتاب در رابطه با فرزند پروری مفید تر بود. خیلی استفاده کردم. زیرا یکی از پاشنه های آشیل خودم را شناسایی کردم. خدارو هزاران مرتبه شکر. خیلی دوستتون دارم.
من ناخودآگاه زندگی م رو بسیار خوب ساختم ولی نمیدونستم.
همسری دارم که یه دونست تو دنیا.
البته خانم استاد هم، اونم یه دونست.
ولی خوب خودم فکر میکنم مثل همسر من تو دنیا نیست.
آرامش دارم در کنارش. آرامش واقعی.
خیلی از خدا میخواستم درون منو بزرگ کنه.
خیلی معنویت میخواستم. ولی پیدا نمیکردم.
نه نماز و روزه و فقه فردی،،، یعنی نزدیکی به پروردگار جهانیان. و خدا استاد عزیزم رو در مسیر من قرارداد. واقعا بدون اطلاع قبلی و یکدفعه.
حرفهای استاد رو میخورم.
حرفهای استاد رو میبلعم.
حرفهای استاد مثل لگو در دلم میشینه.
بعد از اون لگو ها شکل میگیرن.
دیدید لگو رو که میچینی بعدش شکلش معلوم میشه. آره همونطور.
استاد برای من
استاد برای من
استاد برای من
فرستاده پروردگاره که الهامات رو واسه من واضح میکنه.
استاد رو بینهایت دوست دارم.
قبلا تو ماشین کلی آهنگ داشتم تو فلش.
الان اینقدر زیاده صحبت های استاد که دیگه جا ندارم واسه آهنگهام. آخه کلا حرفها و فایلهای استاد رو گوش میکنم.حتی لایو هایی که قبلا داشته رو هر کدوم رو ۱۰۰ بار گوش میکنم. هر بار یه چیز جدید می فهمم.
آدم هایی مثل استاد تو دنیا به اندازه انگشت های یک دست هم نیستن. این و مطمئنم. ولی استاد عباسمنش فقط و فقط و فقط یک دونه ست و نمونه در این جهان و در حال حاضر تاریخ زندگی ما مشابه هم نداره. واقعا قدرت خدا چقدر زیاده.
سپاسگزار پروردگار جهانیان هستم واسه اینکه شاگرد استاد عباسمنش هستم. واقعا از ته دل.
چه انتظار شیرنی هست در انتظار روی سایت قرار گرفتن هر یک از قسمت های سریال زندگی در بهشت.
این بار این لذت انتظار کشیدن برای سریالی است که تمام لحظاتش پر از آگاهی است و درس بر عکس تمام سریال های که در زندگی ام دیده ام.
از وقتی که شروع کردم به روی باورهای خودم کار کنم و آگاهانه انتخاب کنم مسیر زندگی خودم و کورکورانه تقلید نکنم از سبک زندگی که مرسوم است خیلی چیزها عوض شد
کم کم دوستان خودم و اطرافیانم از کنارم رفتن و توی خیلی جاها نبودشون چقدر برام لذت بخش بود و در بعضی از لحظات احساس میکردم که من مشکلی دارم و چرا الان دوستانم کنارم نیستن
در خیلی از موقعیت هام بهم گفته شد که تو دیگه همون آدم قبلی نیستی و عوض شدی اولا ناراحت میشدم و دوست داشتم بچسبم به همین دوستان و تمام تلاش خودم میکردم که دوستانم و اطرافیانم از دستم ناراحت نباش.
غافل از اینکه وقتی داری تلاش میکنی به سبک جدید زندگی خودت بر اساس انتخاب های خودت بسازی این دوستانت هستن که خود جهان حذفشون میکنه و کسانی که با تو هم فرکانس هستن سر راه زندگیت قرار میده
امروز از پشت این قاب نمایشگر 17 اینچی این مسابقه بین دو برادار چقدر آگاهی های جدید به آگاهی های من اضافه کرد.
این بار دیگه نیاز به داشتن دوستان قبلی رو در خودم احساس نمیکردم و پر بودم از حس شور و حال با دیدن این مسابقه بین دو برادر
این فیلم بردار که با تمام قوای خودش متمرکز است بر به جلوه کشیدن نکات مثبت و با تمام وجودم حس کردم که باران رحمت الهی چقدر راحت نصیب من شده است
پسر بچه ای که با قرار داشتن بر روی مدار برنده بودن خودش را متعهد کرده که همیشه برنده بشه و برای این برنده بودن با تمام قوای خودش مایه میزاره امروز دیدم چه دوست کوچک پر تلاش نصیب من شده که من باید از دیدن و تماشا کردن رفتارهایش بتونم نکات مثبت بکشم بیرون این روحیه و قرار گرفتن بر روی این مدار همیشه برنده بودن با تقویت اعتماد به نفسم معرکه میشه میتونم همیشه در فروش هایم موفق تر باشم و دیگه احساس خجالت در درون خودم آبش کنم.
همیشه وقتی در جمعی باشم حرف از بازی کردن باشه من در میرم مخصوصا اگر اون بازی رو تا به حال اگر انجام نداده باشم . خیلی وقت هام به خاطر اینکه عزت نفسم پایین هست فقط یک گوشه میشینم و بازی رو تماشا میکنم آخه برای این وارد بازی نمیشم که طرف مقابلم نبازم و دریچه یادگیری خودم به همین راحتی می بندم امروز تصمیم گرفتم این بار عمل کنم و هر زمان در جمعی حضور داشتم حتما بازی کنم
روحیه آرام و خونسرد این والدین در هر قسمت داره من بیشتر دیوانه خودشون میکنه پدری که به راحتی روی یک صندلی نشسته و ناظر هست بر همه مادری که مسلط بر بازی داره بازی رو کنترل میکنه
و مربی های که قرار گرفته در گوشه زمین و آموزش میدن با ریلکسی
چقدر آرامش چقدر حس زیبای در صلح با خود بیداد میکنه
دو برادری که به تماشا نشستن و کشتی رو تماشا میکنن و تشویق میکنن
هیچ کس نمیگه من حوصله ندارم این چه کاریه همه یک صدا در کنار هم
تمام این رفتار ها باعث میشه که روز به روز روابط های که دوستام دارم داشته باشم بیشتر فکر کنم و بیشتر غرق در این سریال بهشتی بشه
همه خود، خودشان هستن هیچ کس به خاطر دیگری رفتار خودش تغییر نداده همونی که هست رو داره در لحظات جاری مینکنه
چقدر رفتار لیوای رو دوست دارم با اینکه دندان شیری خودش برای بازی کشتی از دست داد چقدر مهربانه و بدون توجه به موضوع اتفاق افتاده به استفاده کردن از لحظات شیرین خودش ادامه داد و این مسئله رو برای خودش بلد نکرد و همش به برادرش گوشزد نکرد
پدری که بدون دخالت در این شکستن دندان راحت و دوباره به تماشای بازی ادامه داد و تازه چشم روشنی هم داد برای افتادن دندان مادری که خیلی ریلکس و بدون هراس به سراغ پسرش اومد و موضوع رو با آرامش خودش کنترل کرد همین آرامش مادر باعث شده این پسر ها هم به همین منوال با آرامش باشن و با هم در صلح و دوستی باشن
لذت بخش ترین سریال های که دارم تماشا میکنم و دارم درس یاد میگیرم و بنیان وجودی خودم را تقویت میکنم برای اینکه بهتر زندگی کردن تجربه کنم.
سلااااااام به همه دوستان و خانواده بهشتی من، بریم برای یه روز بهشتی دیگه 🙆😍 البته ما اینقدر داریم بزرگ می شیم که دیگه منظتر نمی مونیم مریم جان یه قسمت از این سریال بی نظیر رو روی سایت برای ما قابل مشاهده بکنه که ما تازه با دیدن اون حالمون خوب بشه، این فقط گنجی هست که باید استفاده کنیم و باهاش بزرگ بشیم نه اینکه فقط زل بزنم و خودم هیییچ کاری نکنم، نه دیگه
همین قسمت رو من صبح وقتی بیدرا شدم و تمرین ستاره قطبی ام رو که شب قبلش شروع کرده بودم یکی از چیزهایی که از خداجونم خواستم قسمت 42 زندگی در بهشت بود اینم بگم روزهای قبل یعنی فاصه قسمت قبلی تا این قسمت اصلا چنین چیزی رو ننوشتم، خدای من شکررررررررررت 🙆😍 قبل ورودم به 12 قدم خییییییییلی واسم سخت بود وقیت درمورد تمرین بخش صبح ستاره قطبی شنیدم ، الانم هنوز اولشم ولی خییییییلی بهتر شدم
اما بریم برای قسمت 42؛ قبل اینکه استاد هم درمرود کشتی دو برادر دوقلوی بی نظیر و مودب صحبت کنه، خیل یتحسین کردم و لذت بردم که با اینکه یه ورزش و بازی درگیرانه با هم داشتند که می تونه باعث دلخوری بشه اونم تو این سن پایین ولی بخاطر تربیت فوق العاده و صحیح و البته بقول استاد عاقل بودن خود پسرا، براحتی تبدیل میشه به یک فان، لیوای که کل تایمی که کشتی می گرفتن خنده اش مشخص بود، آخر مسابقه شون هم با اینکه با یه خورده درد لیوای همراه بود ولی فقط مادرش اومد سمتش و همه شون رنیختن سرش یا بخوان به جوزف چیزی بگن، همه شون داشتن لذت می بردن، مادرشون هم که کلی تشویقشون می کرد و نوشدنی اش هم مثل همیشه کنارش،
خدای من شکرررررررررت برای این خانواده فوق العاده که در مدارشون قرار گرفتم و از همه شون کلی یاد گرفتم، چقدر لیوای رو تحسین کردم با اینکه دندونش افتاد ولی بعدش زود بلند شد و رفت پای میز پینگ پنگ
چقدر لذت بردن در هر لحظه توسط این خانواده ستودنی و بی نظیره مخصوصا پسرا که با اینکه چند روز ه پرادایس هستن، قبلش هم بدون مادرشون هم بودن ولی همیشه طوری هستن که انگار اولین باره میان پردایس
نبودن تی وی هم چقدر عااالیه، کلی میشه با هم فان داشت بدون اینکه بخوایم پای تی وی بشینیم و غذایی به ذهنمون بدیم که فقط ظاهرمون رو بزرگ می کنه، خدای من بی نهایت متشکرم برای این آگاهی ها
عباسمنش هاااای هاااای هااااااااااااای ی ی ی (لهجه و گویش لری)(صدام تا فلوریدا اومد؟ صدامو میشنوید؟ اگه نمیشنوید تا گلومو جر بدم و بلندتر فریاد بزنم)
تو مِنَه هی ایکشی… هِی کَلوم ایکنی… هِی ایمیرُم به پیغمبر..دَ بَسه که دِیه نا ندارُم
استاد من دیگه پوکیدم… صدای داد بیداد و قهقهه های گوشخراشم محله رو برداشته… همسایه ها رو آواره کرده…. وااای خدا مگه داریم مگه میشه!!!! ازین فایل قشنگ تر، جذاب تر و باحال تر… خنده های از ته دلم تموم نمیشه… چی بگم … چی بنویسم… من که غرق شادی ام نمیدونم چی میگم… خرابم..خراب… یکی منو از برق بکشه….
استاد عزیزم توی قسمت ۴۱ سه تا کامنت بلند سرحال گذاشتم،خواستم چهارمیشو بذارم و رکورد بزنم که دیدم قسمت ۴۲ اکران شد… نمیدونم شاید چند کامنت روی این فایل بذارم تا انرژیم تخلیه شه تا آروم شم… از بس هیجان و نکات مثبت داره… از بس واسم درس داره و خاطرات و تجربه های منو به یادم آورده…. میخام کلی بخندیم و کیف کنیم و البته درس بگیریم دور هم… این قسمت حال میده فقط کامنت بذاریم و کامنت بخونیم… شاید ۲۰ بار دیگه تا فردا این قسمتو نگاه کنم و هر بار کیف کنم و درس بگیرم… الهی به امید تو؛
بخدا به محض دیدن همون صحنه اول باورم نمیشد انگار خواب میدیدم… بال دراوردم… چه خاطراتی که فراموش کردم برام زنده شد…
نمیدونم از کجا شروع کنم!!! بازی رو گزارش و تحلیل کنم!؟ خاطرات و تجربیات باحالمو بگم!؟ نکات مثبت و زیبای این قسمتو تک به تک ذکر کنم!؟ از منظر قانون و بطن باورها و افکار ماجرا رو بگم؟! خدا رو شکر بگم؟! تحسین و تصدیق کنم؟! بابا کار ازین حرفا گذشته دیگه زبون آدم بند میاد ازین همه شور و شوق و حس خوب فقط باید لذت برد و عشق کرد…
همین ابتدا ببین کی کوچ و لیدره یوسفه؟؟!! وژداناً یوسف همین الانش یک هیچ جلو هست…استاد عباسمنش مربیشه…پناه بر خدا خدا به داد لیوای برسه😂😂😁😉😊
Redy؟ fight…. چه یورشی میکنه این پسر… امونش نمیده و درجا حمله میکنه… بنازم یوسف،بنازم… این پسر منو یاد دوران گلادیاتوری خودم میندازه… نترس، بی باک، خوشگل و خوشمزه، زوردار، جنگنده و چالش پذیر… اینا خیلی خیلی خیلی خوبن…اینا دیگه فوق پیشرفته مودب و فهمیده ان…
نمیدونم بخندم؟! گریه کنم!؟ انگار ما توی رینگ قفس کشتارگاه بزرگ شدیم…😐😟😓😖….😂😂😁😃😄😆😊😀
+ بذار صادقانه و رک یسری واقعیت ها رو بگم؛ استاد نمیدونی من توی چه باغ وحشی به دنیا اومدم و بزرگ شدم… جایی که ته ته جنگ و دعوا نزاع درگیری شرک کفر جهل و رسوم و فرهنگ و باورهای پوسیده و غلطه… از بذر کودکی تا حدود ۱۷ سالگیم فایت های خطرناک داشتم همش به خاطر رسم و جَو مسموم حاکم بر ایالت ما… استاد از بچگی ما رو با بزن بزن بکش بکش و خر تو خر بازی بار آوردن.. بزرگتر ها تحریکمون میکردن و رومون حتی شرط بندی میکردن فقط واسه تخلیه عقده های خودشون، ما طفل های معصوم رو به جون هم مینداختن بدون هیچ محدودیت و کنترلی…
آره استاد ما لرهای کهگیلویه و بویراحمد خیلی خیلی اوضامون خرابه به هر لحاظ…من همیشه میگم منطقه و بوم ما انگار تافته جدا بافته از جهانه، اصلا یه وضیه که نگو؛ یادمه همیشه و همیشه هر وقت مهمونی میرفتیم یا مهمون میومد، مدرسه، کوچه، خیابون،استخر، سالن، حتی مسجد، خلاصه هر جا، پیش میومد بچه های هم سن سال به جون هم میوفتادن و تا سرحد مرگ هم دیگه رو میزدن؛همش به خاطر تربیت غلط و عقده و کینه ها
خودم؟؟؟ خودم که واویلا…. با اینکه از همه مودب تر عاقلتر پخته تر و درس خون تر بودم ولی وقتی ناچارم میکردن دیگه هیولا میشدم… مجبور و تحریکم میکردن، آمپرم میرفت بالا و چنان درسی بهشون میدادم که به غلط کردم بیوفتن… اعصاب واسمون نذاشتن…
یادمه حتی با عمو هام دایی هام که ازم بزرگتر و سنگین تر بودن هم کشتی میگرفتم و کم نمیاوردم اونقدر که سفت و قوی بودم…
وای خدا…چه فایت ها کشتی ها و درگیری های مرگ باری داشتم… بیشمار… با اینکه اولش به قصد بازی و سرگرمی بود ولی تهش خشم و خونریزی و گریه… الله اکبر هنوز جای چنگ ها و ناخن های داداشم روی صورت و بدنم معلومه… سر و صورت و بدنم پُره آثار زخم و جراحته… ما رو با کتک زدن و به جون هم انداختن و سرکوب کردن بزرگ کردن…خدا بگم چیکارشون کنه… دل خوش واسمون نذاشتن…
چقدر یوسف مثل منه، همیشه به خاطر روحیه جاه طلبی و جنگندگی وحشتناکی که داشتم حاظر نبودم توی هیچ چالشی ببازم(الان این روحیم هزار برابر شده و چه انگیزه ای رو توی خودم ایجاد کردم)،
خدا رحمت کنه دوران گذشتمو، چه قدر استعداد هام سرکوب و حروم شد، یادمه توی کشتی،کاراته،بوکس،وزنه برداری، تکواندو و هر ورزش رزمی دیگه ای بینظیر و فوق العاده بودم، با وزن های سنگین تر از خودم روبرو میشدم
هی روزگار…… …. کافی بود اراده میکردم هرکسی رو بارانداز میکردم و هیشکی باراندازم نمیکرد…اعجوبه ای بودم…. مدال المپیک هم راضیم نمیکرد به ادامه دادن و خدا رو بی نهایت شاکرم که وارد این مسیر نشدم چون دلم نمیخواست کل عمرم رو اینجوری با خشونت و نگرانی زندگی کنم…. ولی واسه فوتبال چرا، حاظرم برگردم به گذشته و تمام تمرکز و توانمو بذارم تا به توپ طلا هم برسم.. دیگه از سنم گذشته و…. بازم خدا رو شاکرم چرا که داره منو به مسیر رسالت بزرگم قدم به قدم هدایت میکنه و اصلا پشیمون نیستم… دنیا پر از فراوانی خواسته و آرزو هاست…. پر از نعمت و فرصته…
مریم جان بینهایت ازت ممنونم که ازین همه لحظات جذاب و هیجان انگیز فیلم گرفتی و ما رو هم توی اون فضای شادی شریک کردید… واقعاً مردی استاد… مردی مرد… نمیدونی این قسمت چقدر ما رو شادتر کرد،آگاه تر کرد، بصیر تر و هوشیارتر کرد…
استاد وقتی فهمیدم که شما اصالت و رگه کهگیلویه و بویراحمدی داری، تازه همین دهدشت خودمون، دیگه بال دراوردم و توی پوست خودم نمیگنجیدم… استاد نمیدونم چقدر ازین جا خبر داری یا نه؟!
همیشه پیش خودم میگفتم خدایا… به سیستم آدرس اشتباهی دادی … من هیچیم به اینجا نمیخوره و کلا با این فضا مانوس نیستم و اصلا تحمل افکار باورها و فرهنگ و امکانات عقب افتاده و محدودیت های زیاد این بوم و منطقه رو ندارم…اصلا انگار اشتباهی اینجا به دنیا اومدم و بزرگ شدم…من با افکار روحیات و نگرشی که دارم باید توی یه جایی از امریکا به دنیا میومدم و شکوفا میشدم… لس آنجلس… واشینگتن… سنفرانسیسکو… نیویورک… یه روستای دور افتاده در کالیفرنیا یا کارولینای شمالی یا جنوبی هم باشه راضیم… آخه من چه گناهی کردم که باید در بدترین کشور، اونم بدترین استان(ایالت کهگیلویه و بویر احمد)، از همه بدتر بدترین خانواده و طایفه ممکن به دنیا بیام و بزرگ شم… مگه من چه ظلمی کردم چه آدمی بودم توی عالم پیش از تولد؟ چرا؟ …. اینا اعتراض ها، ناشکری ها، شرک ها، نجواها و غر زدن های مأیوس کننده ذهنمه که سال ها منو خفه میکرد…
خدایا بی نهایت شکرت بابت همه چی… داشته ها و نداشته هام( که عمل انگیزه و حرکته)… سیر تا پیاز زندگیم و کشورم و ایالتم…خدا رو شکر مدت چند ماهی میشه که به این شهود و آگاهی رسیدم که هر چیز در جای درست خودشه و خدا هیچ چیز را معیوب و عبث و بیهوده نیافرید…. همه چیز درست و دقیقه بدون اپسیلن خطا…. خدا رو شکر بابت زیبایی های بیکرانی که در سرزمینم هست که هنوز کسی حتی کشفش نکرده و بکره… بهترین مکان ها و طبیعت ها و زیبایی هایی گردشگری… سرزمین تمدن و فراوانی و تنوع و ثروت…. دریا بالا و پایین… کویر و بیابان در مرکز… جنگل و رشته کوه و صحرا و رودخانه های فراوان و پر برکت… پر از انسان های فهیم و با فرهنگ و والا منش که کافیه در مدار و فرکانس همدیگه قرار بگیریم تا همدیگرو جذب و پیدا کنیم…. ایالت خودمون هم که واویلا ست ایالت چهار فصل و تنوع آب و هوایی گرمسیری و سردسیری پر از پستی و بلندی و ناهمواری و کوه و دشت و رودخانه های فراوان… بخدا زیبایی و ثروت و فراوانی صرفا در محیط نیست بلکه در نوع نگاه و نگرش و باور ماست بستگی به بینش و جهان بینی خودمون داره بیشتر، و هرکس با عینک و نگاه خودش جهان رو میبینه، هر کس میتونه انتخاب کنه که چطور زندگی کنه هرکس میتونه واسه خودش خلق کنه هر آنچه را که بخواهد فارغ از اینکه در چه محیط و فضایی باشه… محدودیت فقط در ذهن و نگاه ماست و الا همه جا سرتاسر جهان نامحدود و پر از فراوانیه…
استاد حالا خدا رو چقدر شاکرم از ته دلم و حالا میفهمم که حکمت و دلیلش چیه… تمام تضادها بدبختی ها کمبود ها شرک ها کفرها باورها و اعتقادات محدود کننده محیط و جامعه منو چقدر قویتر و مستحکم تر و با ادب تر و هوشیارتر بار آورد….
ادب از که آموختی، از بی ادبان… من به این یقین دارم که توی هر شرایطی که باشی میشه رشد کرد و بزرگ شد و با باورها و ایمان راسخ میشه به هر آنچه که میخواهیم برسیم فارغ از اینکه کجا باشیم و در چه محیط در چه جوی باشیم… همون مثلی میمونه که میگه شاید فقیر به دنیا بیای، ولی اگه فقیر از دنیا رفتی دیگه کار خودته و کار هیچکس نیست…
نمیدونی تضادها و ناخواسته ها چه انگیزه غیر قابل وصفی درونم ایجاد کرده که اصلاً نمیتونم توی سایت ذکرش کنم… بی نهایت بزرگ و غیر قابل هضم… شور حرارت انگیزه و خواسته هایی بسیار سوزان و قلبی که از ته قلبم فوران میکنه….خدایا شکرت شکرت شکرت، همین ها منو به جلو هل میده منو پرتاب میکنه، همینا بهترین نعمت و فرصتیه که خدا میتونه به آدم بده تا به بی نهایت جایگاه والا برسه که دیگران هم نمیتونن تصورش کنن، به شرطی که قانون رو بلد باشی زبان خدا و کاینات رو درک کنی…. ایمان و عمل و تقوا داشته باشی
بعدا چقدر شاکر و سپاس گزارتر خواهیم بود بابت اون همه تضادها و ناخواسته های هولناک که میتونه بهترین سوخت و اهرم رنج و لذت باشه برامون…. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بابت آگاهی و هدایتی که بهمون عطا کرد … بابت استاد و مریم عزیزم که تابلوهای راهنمای جاده زندگیم هستند…..
وااای مردم از خنده😂😁😀 وقتی لیوای مصدوم شد و گریه کرد صحنه ها و خاطره ها جلوی چشمم اومد… طرف مقابلم گریه میکرد، قربون صدقش میرفتم تو رو خدا گریه نکنی و آروم تر گریه کن بقیه خبردار میشن شر بپا میشه….
خدایا ببین چقدر پدر و مادر فهیم و عاقلی دارن که با رعایت مساوات و احتیاط کافی میزارن بچه هاشون بازی کنن و تخلیه انرژی کنن… چقدر با روحیه مهربانی و محبت… نه با روحیه خشم و کینه و تنش… واقعاً که فوق پیشرفته تربیت شدن… با صلح و دوستی کشتی میگیرن و در عین حال هوای همدیگه رو دارن… نه مثل دوران وحشیگری ما که همدیگه رو با چک و لغد و مشت و هر ابزاری همدیگه رو تیکه پاره میکردیم تا سرحد مرگ جَر میکردیم… تازه بزرگترای بالا سرمون نه تنها کنترل نمیکردن بلکه بالا سرمون تحریکمون میکردن و از جنگیدن ما لذت میبردن…😂😁😀😅😅😓😧😦😔 ولی انصافاً حال هم میداد ها و هیجانش آدمو جوگیر میکرد…
لیوای وزن بیشتری داره، گاردش هم دفاعیه ولی یوسف با اینکه وزنش کمتره ولی گاردش حمله است و خیلی جسورانه میجنگید…
😂😂😂😁😀😍😍😆 چه غرشی میکنه لیوای… چه خط نشونی واسه هم میکشن…عجب کری خوانی میکنن برای همدیگه… ای جانم هیجان ای جانم کودکی ای جانم شور و انرژی… کیف میکنید با هم همتون… ما هم تماشاگر این مسابقات هیجان انگیزیم…
من عاشق هوپ عزیز هستم با این احساس مسوولیت و محبت مادرانش که لیوای رو دلداری میده و آرومش میکنه … جالبه که اصلاً بچه هاش با اینکه توی ناز و نعمت بزرگ شدن، ولی لوس بار نیاورده… حتی جالبه که یوسف رو سرزنش و دعوا نکرد که چرا برادرتو مصدوم کردی…. خیلی رها راحت و با خیال آسوده به هر مسأله نگاه میکنن و اصلا به خودشون سخت نمیگیرن… به شدت با خودشون در صلحن و از بودن در کنار هم لذت میبرن…. به این میگن خانواده الگو
چه باحاله این آقای رایان…. هوپ و رایان پدر و مادر خودمن دیگه. ببین چقدر دوست داشتنی و کوله این مرد شریف… واسه دندون پسرش پول گذاشته…. واااای خدایااا من ذوق کردم وقتی تصویر مبارک آبراهام لینکن والا رو دیدم روش… این مرد چقدر بزرگ و ماندگاره… من عاشقشم و ازش الگو میگیرم… فیلم لینکن با هنرنمایی مسحور کننده دنیل دی لوییس (اسطوره بلامنازع بازیگری)، در مورد بخشی از زندگی این مرد تاثیر گذار تاریخ امریکاست…
استاد فقط زورت به مریم گلی میرسه، اگه راست میگی بیا با رایان بازی کن ببینم چند مرده حلاجی… مقابل مهارت بالای رایان کنترل ذهن هم جواب گو نیست…معلومه که جدی نگرفتی و با تمام توان بازی نکردی😂😁😀😃😆😉😊
ای جونم واسه برد باباشون کف و سوت میکشن و تحسنش میکنن.. اون آغوش گرفتن پس از بازی جوانمردانتون دل منو برد …چه شوقی میکنه لیوای … چه ذوقی میکنه هوپ واسه عزیز دلش… چقدر احساس و حالم خدایی تر میشه وقتی عشق ورزیدن هاتون رو مبینم وقتی شاد بودن و لذت بردن هاتون رو با اعماق وجودم حس و نظاره میکنم…. استاد جانم چه شاده ای جانم عزیز دلم….
اوووف یا پیغمبر چه تقلایی میکنه یوسف داره با چنگ و دندان مقاومت میکنه…بنازم به این روحیه جنگندگی داداش یوسف خودم… تو رو قرآن موهاشو نگا چه لَخت و نرمه… با اون چشمای دیوانه کنندش… چه زجه ها و فریادهایی میزنن… من که دارم لُرکه و فغان میزنم براشون…😀😀😁😂😂😂😄😆😉😉😊😍😍.
بخدا آدم حظ میبره ازین همه درایت و مدیریت این پدر و مادر بینظیر … استاد اینا دیگه کین که جذب کردی… ازین بهتر ندیدم … چقدر خوب و سنجیده هوای بچه ها رو دارن…. هوپ منو کشت با این شخصیت بینظیرش ببین چقدر مادرانه بچه هاشو رو تهییج و تشویق میکنه و در عین حال به آرامش و صلح دعوتشون میکنه
استاد هم دیگه دست به کار میشه و فیلش یاد هندستون کرده،از فنون کشتی آموزش میده اونم عملی… ببین به خدا من عاشقتم مرد میفهمی عاشق… توی آموزش همه چی استادی استاد… معرکه ای … همه چی تمومی… کاشکی اونجا بودم با همون هیکل برازندت چنان باراندازت میکردم که خودت هم از این همه زور و تکنیکم جا بخوری 😂😂😁😀😄😃😍😘😉😊
بابا باریکلا کشتی کج هم میرین ها… چقدر باحالن این بچه های دوست داشتنی با اون اداها بازی ها و حرکات نمایشی باحالشون… عاشق این صفا و صمیمیت شونم…. داداشای ناز دوست داشتی کوچیک خودم….
استاد این ازون فایل هاست که منو جوگیر میکنه تا رسیدن به آمریکا و دم در خونتون بدووم… بمب انگیزه و انرژی مثبته
فکر کنم زیادی طولانی بشه باید یه کامنت جداگانه دیگه بذارم… مگه من از توجه و نوشتن درباره این خواسته ها و زیبایی ها سیر میشم!
برم که بارها و بارها نگاه کنم…. تا چند روز خنده رو لبامه….
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان زندگی در بهشت
تشکر میکنم بابت آماده کردن این فایلها و تصویر برداری زیباشون که میدونم کار تخصصی و زمانبری هستش ی نکته بسیار جالب این فایل در مورد تصویر برداری بسیار حرفه ای مریم عزیز بود خصوصا اون لحظه های کشتی که یکی از بچه ها خاک میشد طوری از پایین تصویر برداری با کیفیتی انجام شد که با مسابقات بین المللی کشتی قابل مقایسه بود یعنی قشنگ دوربین میرفت تو صورت لیبای و جوزف 😃😃
نکته بعدی که توجه من رو به خودش جلب کرد میل شدید جوزف برا برنده شدن و اون شدت و هددتی که داشت کشتی میگرفت که قبلا در مسابقه ماهیگیری و تنیس هم این انرژی قابل تحصین جوزف رو دیده بودیم
و همچنین تحسین میکنم استاد عزیز رو با اینکه مسابقه پینک پنک را با اختلاف کمی باخت ولی به حریفش تبریک گفت و شادی خانم هپ با همسرش بعد از برد مسابقه از استاد خیلی باحال بود و ی نکته جالب دیگه که خود استاد هم اشاره کردن تربیت صحیح بچه ها بود که در حین بازی و بعد اون هیچ مساله ای خاصی پیش نیومد و برای من که دوتا بچه ۵و ۹ ساله دارم ی کلاس عملی تربیت و آموزش فرزندان بود باید اعتراف کنم تو این زمینه من ضعیف هستم و شاید این فایلها تلنگری باشه برام و مورد بعدی اینکه استاد با عشق و علاقه داشت نحوه بار انداز کردن تو کشتی رو وقتی حریف تو خاکت هست رو به لوک آموزش میداد و چقد لوک تلاش فراوانی کرد استاد رو بارانداز بزنه با اینکه استاد وزن بالایی داره و به تشک چسبیده بود ولی لوک هم انصافا زود نامید نشد و استاد هم وقتی تلاشش رو دید سعی کرد بدنش رو شل کنه که لوک فن بارانداز رو بزنه آفرین به استاد امروز ثابت کردی مربی بینظیری هم هستی چقد خوب جوزف رو کوچ میکردی برا بازی و چقد خوب خودتون رو تو حال خوب نگه میدارید احسنت بر شما که برای هر لحظه ی فان دارید چقد انرژی شما قابل تحسینه 😘😗
بازم تشکر میکنم بخاطر تهیه این فایلهای زیبا که مظهر عشق و شادی و باور درست و اساس زندگی هستند
به نام خدای هدایتگر
چقدر این قسمت اززندگی دربهشت رودوست داشتم
چقدر تحسین کردم چقدر ایرادها وترمزهایی رودر درون خودم کشف کردم
چقدر دلیل اتفاقات رو در عملکرد اشتباهم تشخیص دادم
حس میکنم الان بهترین زمان بوده برای دیدن این فایل بهترین زمان دربهترین موقعیت خدایا شکرت
تک تک افراد حاظر در این جمع روستایش کردم ازتک تکشون درس گرفتم
هیچ کلاس درسی نمیتونست برام انقدر قابل فهم قابل لمس ودرک باشه خدایا شکرت
چقدر همه درصلح بودن با خودشون وبا اعضای خانواده شون
هیچ تحقیری دیده نمیشد
هیچ مقصری دیده نمیشد
هیچ نگرانی دیده نمیشد
هیچ تنشی دیده نمیشد
همه چیز سراسر زیبایی بود همه داشتن لذت میبردن همه درلحظه زندگی میکنن
هرچی بگم واقعا کم گفتم خیلی چیزهایی هم که درک میشه نمیشه باکلمات بیان کرد خدای من
وقتی ادم تفاوت در عملکرد و رفتار رو میبینه انگار تازه متوجه میشه عمق اشتباهات کجاس
تازه متوجه میشه این معضل یا مشکل یا دغدغه ازکجا سرچشمه میگیره
همش ازخودم سوال کردم بعد دیدن وتحسین کردن این فایل
چرا بیشتر بچه ها به اصطلاح اذیت میکنن تومهمونی ها
جوابش بعددیدن این فایل سراسر زیبایی این بود که به بچه ها توجه نمیشه انگار بزرگترها یه سری قواعد وقوانین وضع میکنن که داریم میریم مهمونی اینجوری باشین اونجوری باشین وهیچ توجه نمیکنن که هربچه ای یه شخصیت و ویژگی ونیازهایی داره وماوالدین فقط دستور میدیم یا یه سری ها هم به بچه هارو کامل رها میکنن وهیچ برنامه ی برای بچه ها ندارن
من درک کردم میشه لذت برد شاد بود با بچه هابود وشادی کرد ویک خانواده بود
اصلا معنی واژه خانواده بخدا برام دراین فایل معنی شد چقدر همه باهم درکنار هم ارامش دارن
من هیچ کدوم ازبچه هارو حس نکردم بایک خلقیات وروحیات باشن همگی متفاوت ولی درعین حال درکنار هم درصلح دیدم
حتی دوقلوها روهم کاملا ازهم جدا دیدم در روحیه ورفتار
یه اخلاق پسندیده بچه ها که من خیلی لذت بردم وتحسین کردم اینکه هیچ کس مسعول شاد کردن یا راضی کردن من نیست حتی مادر یاپدر حس کردم بچه هاشخصیت محکم وقوی دارن که حتی من دیدم ادمهایی که حتی بعد ازدواج هم اون خلع عاطفی رودارن ومنتظرن یکی بهشون توجه کنه یامحبت کنه ولی فرزندان این خانواده انگار شخصیت کاملی داشتن و حتی وقتی جاییشون درد گرفت یا دندونش افتاد داد وهوار راه ننداخت یا منتظر نبود یکی ازبیرون بیاد براشون کاری انجام بده حتی اگه اون شخص پدر مادرت باشه حتی اگه اون بچه کوچیک باشه هیچکدوم اینا ملاک نیس رفتار درست ازاول درسته
خیلی وقتها دیدم بچه هارو جوری وابسطه یا لوس بارمیارن واستدلالشون هم اینه که بچه اس هنوز زوده سخت نگیر درست میشه حساس نباش یا حرفهایی مثل این
ولی دراین خانواده من دیدم بچه ها شخصیت کامل و درستی دارن وسن براشون فرقی نداره ورفتار درست ازاول درسته
خداروشکر میکنم دراین مسیر قدم برمیدارم
خداروشکر میکنم بخاطر دیدن اینهمه زیبایی واگاهی
خیلی دوست دارم منم مثل هوپ مادر نمونه ای باشم برای فرزندانم به همون اندازه متوکل به همون اندازه درصلح به همون اندازه خیال تخت چقدر ادم فضای ذهنی ازادی داره وقتی انقدر توکل کنه به خداوند انقدر رها کنه وباور داشته باشه نگرانی واسترس ازسمت خدا نیست وچقدر میتونه انسان نشتی انرژی داشته باشه بااین افکار که خیلی ازما مادرها شاید درطول روز داشته باشیم اصلا دلیل اینکه خیلی وقتها اخرشبها حساس میشیم وکم میاریم وانگار فقط میگیم بسه یه کم کم شیطنت کنین همین باشه که ما خیلی وقتها انرژی ذهنیمون رو صرف نگرانی هایی میکنیم که ازشرک میاد از بی اعتمادی میاد
چقدر تحسین کردم خندهای زیبای مریم جان رو خیلی بدلم میشینه حال دلم خیلی خوب میشه
چقدر استاد خودشون هستن چقدر تحسین کردم شمارو انسان چقدر باید روخودش کار کرده باشه که بدون کوچکترین دغدغه قضاوتی اونجوری باشه که خودش راحته خودش دوست داره
خدایا شکرت بخاطر دیدن این لحظات سراسر زیبایی اصلا مریم جان که زوم میکرد حس میکردم چشمای تک تکشون شادی رو فریاد میزد خدارو میشد توبرق چشمهای پرانرژیشون دید خدایا شکرت
چقدر این انرژی درجریان این فایلها رودوست دارم خدایا
شکر بخاطر وجودتون شکر به خاطر بودنتون همیشه پایدار باشین انشاءالله
به نام خداوند زیبایی ها
سلام به دوستای گلم ، به استاد عزیزم به مریم بانو مهربون و سلام به خانواده راین عزیز
چقدر لذت بردم از این فایل چقدر عالی بود ، خدایا شکرت که انرژی رو به نام خانواده راین برامون به جریان انداختی تا بتونیم این حد از هماهنگی رو ببینیم و ازسون درس بگیریم و برای خودمون الگو بسازیم ، استاد عزیزم وقتی این حد از اعتدال این حد از هوش و این ذکاوت این دوتا پدر و مادر رو میبینم تحسین میکنم واقعا خانواده راین جواب سوال خانواده عباس منشی ها بود برای تربیت فرزند ، چیزی که منو تحت تاثیر قرار داد احترامی بودکه معمولا ما ایرانی فرهنگش رو نداشتیم ،برای ما احترام گذاشتن توی خانواده منوط به پدر و مادر بود و انگار میگی که فرزندان هیچ حق احترامی نداشتن ، وقتی دقت میکنم توی اطرافیانم میبینم که توی نسل های گذشته که پدر و مادر فقط حق احترام داشتن ،اون بچه هایی که احترام ندیدن و فقط از روی ترس احترام از سر اجبار گذاشتن ، الان دارند احترامی رو ندیدن از بچه های خودشون طلب میکنن و همون رویه پدرانشون رو پیش میگیرند ، و دوباره این چرخه معیوب رو میچرخونن ، خدایا صدها هزار بار سپاسگذارت هستم که داری هر روز ما رو راهنمایی میکنی ، داری هر روز هدایت میکنی ، داری هر روز جواب سوالاتمون رو میدی ، تو اجابت کننده درخپاست های ما هستی ، چقدر خوشحالم که سریال زندگی در بهشت مسیرش از خانواده راین گذر کرد و ما عباس منشی ها رو با این روش و شیوه آشنا کرد که دستاوردش شده پسرای باهوش و مودبی مثل لوک ، جیکاب ، لیوای و ژوزف ، و البته ما یه نمونه بارزی هم قبلا داشتیم که مایک عزیز بوده ، استاد چقدر دلمون برای مایک تنگ شده ، مایک هم که دیگه گل سر سبد این شیوه تربیت هست ، که توی سفر به آمریکا کل این خانواده رو عاشق خودش کرد با اون مهربونی که داشت ، توی این سفر راین به عنوان پدر که واقعا جایگاه ویژه ایی داره مث یک دوست ۴ فرزند خودشو همراهی میکنه ، استاد از نظر من تربیت چهار فرزند اونم پسر واقعا مهارت و هوش بالایی میخواد چون پسرا فوقالعاده پر انرژی هستن و جهت دهی این انرژی یه برنامه عالی میخواد که نتیجه اش این بشه ، به هر حال خدا رو شاکرم برای این تجربه عالی این روزا دنیای من یه رنگ دیگه ایی شده خیلی قشنگ ، خیلی خیلی قشنگ ، استاد میدونه منظورم چیه 😊😊
دوستون دارم عاشقانه 😍😍😍😍😘😘😘😘😘
وای خدا چقدر خندیدم .. دمتون گرم ..
سلام استاد عزیزم ومریم جان، خیلی لذت بردم. هر بار که رفتار این خونواده رو نسبت به هم می بینم خیلی چیزها یاد می گیرم. چقدر اونا شرایط را راحت می گیرن ولذت کامل می برند برخلاف ما ایرانیا که تو تمام شرایط فقط منفی فکر میکنیم ونمی ذاریم بچه هامون بچگی کنند. اگه یه پدر ومادر تو ایران این اوضاع را مشاهده می کردند کلی استرس داشتند وبین بچه ها میفتادن وکلی حاشیه درست میشد. این صحنه ها خیلی آموزنده بود. ازصدها کتاب در رابطه با فرزند پروری مفید تر بود. خیلی استفاده کردم. زیرا یکی از پاشنه های آشیل خودم را شناسایی کردم. خدارو هزاران مرتبه شکر. خیلی دوستتون دارم.
سلام
سلام به استاد عزیزم و خانم محترم شون.
چقدر از خدا میخواستم درون م رو بزرگ کنه.
من ناخودآگاه زندگی م رو بسیار خوب ساختم ولی نمیدونستم.
همسری دارم که یه دونست تو دنیا.
البته خانم استاد هم، اونم یه دونست.
ولی خوب خودم فکر میکنم مثل همسر من تو دنیا نیست.
آرامش دارم در کنارش. آرامش واقعی.
خیلی از خدا میخواستم درون منو بزرگ کنه.
خیلی معنویت میخواستم. ولی پیدا نمیکردم.
نه نماز و روزه و فقه فردی،،، یعنی نزدیکی به پروردگار جهانیان. و خدا استاد عزیزم رو در مسیر من قرارداد. واقعا بدون اطلاع قبلی و یکدفعه.
حرفهای استاد رو میخورم.
حرفهای استاد رو میبلعم.
حرفهای استاد مثل لگو در دلم میشینه.
بعد از اون لگو ها شکل میگیرن.
دیدید لگو رو که میچینی بعدش شکلش معلوم میشه. آره همونطور.
استاد برای من
استاد برای من
استاد برای من
فرستاده پروردگاره که الهامات رو واسه من واضح میکنه.
استاد رو بینهایت دوست دارم.
قبلا تو ماشین کلی آهنگ داشتم تو فلش.
الان اینقدر زیاده صحبت های استاد که دیگه جا ندارم واسه آهنگهام. آخه کلا حرفها و فایلهای استاد رو گوش میکنم.حتی لایو هایی که قبلا داشته رو هر کدوم رو ۱۰۰ بار گوش میکنم. هر بار یه چیز جدید می فهمم.
آدم هایی مثل استاد تو دنیا به اندازه انگشت های یک دست هم نیستن. این و مطمئنم. ولی استاد عباسمنش فقط و فقط و فقط یک دونه ست و نمونه در این جهان و در حال حاضر تاریخ زندگی ما مشابه هم نداره. واقعا قدرت خدا چقدر زیاده.
سپاسگزار پروردگار جهانیان هستم واسه اینکه شاگرد استاد عباسمنش هستم. واقعا از ته دل.
حرفهاش مثل آب بارون پاک و زلال و یونیکه.
زیاده گویی کردم ببخشید.
برای استادم
استاد عزیزم و خانمش بهترین ها رو آرزو میکنم.
بهترین بهترین بهترین اتفاقات رو.
ممنون
سلام سلام بر همگی
چه انتظار شیرنی هست در انتظار روی سایت قرار گرفتن هر یک از قسمت های سریال زندگی در بهشت.
این بار این لذت انتظار کشیدن برای سریالی است که تمام لحظاتش پر از آگاهی است و درس بر عکس تمام سریال های که در زندگی ام دیده ام.
از وقتی که شروع کردم به روی باورهای خودم کار کنم و آگاهانه انتخاب کنم مسیر زندگی خودم و کورکورانه تقلید نکنم از سبک زندگی که مرسوم است خیلی چیزها عوض شد
کم کم دوستان خودم و اطرافیانم از کنارم رفتن و توی خیلی جاها نبودشون چقدر برام لذت بخش بود و در بعضی از لحظات احساس میکردم که من مشکلی دارم و چرا الان دوستانم کنارم نیستن
در خیلی از موقعیت هام بهم گفته شد که تو دیگه همون آدم قبلی نیستی و عوض شدی اولا ناراحت میشدم و دوست داشتم بچسبم به همین دوستان و تمام تلاش خودم میکردم که دوستانم و اطرافیانم از دستم ناراحت نباش.
غافل از اینکه وقتی داری تلاش میکنی به سبک جدید زندگی خودت بر اساس انتخاب های خودت بسازی این دوستانت هستن که خود جهان حذفشون میکنه و کسانی که با تو هم فرکانس هستن سر راه زندگیت قرار میده
امروز از پشت این قاب نمایشگر 17 اینچی این مسابقه بین دو برادار چقدر آگاهی های جدید به آگاهی های من اضافه کرد.
این بار دیگه نیاز به داشتن دوستان قبلی رو در خودم احساس نمیکردم و پر بودم از حس شور و حال با دیدن این مسابقه بین دو برادر
این فیلم بردار که با تمام قوای خودش متمرکز است بر به جلوه کشیدن نکات مثبت و با تمام وجودم حس کردم که باران رحمت الهی چقدر راحت نصیب من شده است
پسر بچه ای که با قرار داشتن بر روی مدار برنده بودن خودش را متعهد کرده که همیشه برنده بشه و برای این برنده بودن با تمام قوای خودش مایه میزاره امروز دیدم چه دوست کوچک پر تلاش نصیب من شده که من باید از دیدن و تماشا کردن رفتارهایش بتونم نکات مثبت بکشم بیرون این روحیه و قرار گرفتن بر روی این مدار همیشه برنده بودن با تقویت اعتماد به نفسم معرکه میشه میتونم همیشه در فروش هایم موفق تر باشم و دیگه احساس خجالت در درون خودم آبش کنم.
همیشه وقتی در جمعی باشم حرف از بازی کردن باشه من در میرم مخصوصا اگر اون بازی رو تا به حال اگر انجام نداده باشم . خیلی وقت هام به خاطر اینکه عزت نفسم پایین هست فقط یک گوشه میشینم و بازی رو تماشا میکنم آخه برای این وارد بازی نمیشم که طرف مقابلم نبازم و دریچه یادگیری خودم به همین راحتی می بندم امروز تصمیم گرفتم این بار عمل کنم و هر زمان در جمعی حضور داشتم حتما بازی کنم
روحیه آرام و خونسرد این والدین در هر قسمت داره من بیشتر دیوانه خودشون میکنه پدری که به راحتی روی یک صندلی نشسته و ناظر هست بر همه مادری که مسلط بر بازی داره بازی رو کنترل میکنه
و مربی های که قرار گرفته در گوشه زمین و آموزش میدن با ریلکسی
چقدر آرامش چقدر حس زیبای در صلح با خود بیداد میکنه
دو برادری که به تماشا نشستن و کشتی رو تماشا میکنن و تشویق میکنن
هیچ کس نمیگه من حوصله ندارم این چه کاریه همه یک صدا در کنار هم
تمام این رفتار ها باعث میشه که روز به روز روابط های که دوستام دارم داشته باشم بیشتر فکر کنم و بیشتر غرق در این سریال بهشتی بشه
همه خود، خودشان هستن هیچ کس به خاطر دیگری رفتار خودش تغییر نداده همونی که هست رو داره در لحظات جاری مینکنه
چقدر رفتار لیوای رو دوست دارم با اینکه دندان شیری خودش برای بازی کشتی از دست داد چقدر مهربانه و بدون توجه به موضوع اتفاق افتاده به استفاده کردن از لحظات شیرین خودش ادامه داد و این مسئله رو برای خودش بلد نکرد و همش به برادرش گوشزد نکرد
پدری که بدون دخالت در این شکستن دندان راحت و دوباره به تماشای بازی ادامه داد و تازه چشم روشنی هم داد برای افتادن دندان مادری که خیلی ریلکس و بدون هراس به سراغ پسرش اومد و موضوع رو با آرامش خودش کنترل کرد همین آرامش مادر باعث شده این پسر ها هم به همین منوال با آرامش باشن و با هم در صلح و دوستی باشن
لذت بخش ترین سریال های که دارم تماشا میکنم و دارم درس یاد میگیرم و بنیان وجودی خودم را تقویت میکنم برای اینکه بهتر زندگی کردن تجربه کنم.
بنام خدایی که بشدت کافیست
سلااااااام به همه دوستان و خانواده بهشتی من، بریم برای یه روز بهشتی دیگه 🙆😍 البته ما اینقدر داریم بزرگ می شیم که دیگه منظتر نمی مونیم مریم جان یه قسمت از این سریال بی نظیر رو روی سایت برای ما قابل مشاهده بکنه که ما تازه با دیدن اون حالمون خوب بشه، این فقط گنجی هست که باید استفاده کنیم و باهاش بزرگ بشیم نه اینکه فقط زل بزنم و خودم هیییچ کاری نکنم، نه دیگه
همین قسمت رو من صبح وقتی بیدرا شدم و تمرین ستاره قطبی ام رو که شب قبلش شروع کرده بودم یکی از چیزهایی که از خداجونم خواستم قسمت 42 زندگی در بهشت بود اینم بگم روزهای قبل یعنی فاصه قسمت قبلی تا این قسمت اصلا چنین چیزی رو ننوشتم، خدای من شکررررررررررت 🙆😍 قبل ورودم به 12 قدم خییییییییلی واسم سخت بود وقیت درمورد تمرین بخش صبح ستاره قطبی شنیدم ، الانم هنوز اولشم ولی خییییییلی بهتر شدم
اما بریم برای قسمت 42؛ قبل اینکه استاد هم درمرود کشتی دو برادر دوقلوی بی نظیر و مودب صحبت کنه، خیل یتحسین کردم و لذت بردم که با اینکه یه ورزش و بازی درگیرانه با هم داشتند که می تونه باعث دلخوری بشه اونم تو این سن پایین ولی بخاطر تربیت فوق العاده و صحیح و البته بقول استاد عاقل بودن خود پسرا، براحتی تبدیل میشه به یک فان، لیوای که کل تایمی که کشتی می گرفتن خنده اش مشخص بود، آخر مسابقه شون هم با اینکه با یه خورده درد لیوای همراه بود ولی فقط مادرش اومد سمتش و همه شون رنیختن سرش یا بخوان به جوزف چیزی بگن، همه شون داشتن لذت می بردن، مادرشون هم که کلی تشویقشون می کرد و نوشدنی اش هم مثل همیشه کنارش،
خدای من شکرررررررررت برای این خانواده فوق العاده که در مدارشون قرار گرفتم و از همه شون کلی یاد گرفتم، چقدر لیوای رو تحسین کردم با اینکه دندونش افتاد ولی بعدش زود بلند شد و رفت پای میز پینگ پنگ
چقدر لذت بردن در هر لحظه توسط این خانواده ستودنی و بی نظیره مخصوصا پسرا که با اینکه چند روز ه پرادایس هستن، قبلش هم بدون مادرشون هم بودن ولی همیشه طوری هستن که انگار اولین باره میان پردایس
نبودن تی وی هم چقدر عااالیه، کلی میشه با هم فان داشت بدون اینکه بخوایم پای تی وی بشینیم و غذایی به ذهنمون بدیم که فقط ظاهرمون رو بزرگ می کنه، خدای من بی نهایت متشکرم برای این آگاهی ها
خدایا شکررررررررررررررت
عباسمنش هاااای هاااای هااااااااااااای ی ی ی (لهجه و گویش لری)(صدام تا فلوریدا اومد؟ صدامو میشنوید؟ اگه نمیشنوید تا گلومو جر بدم و بلندتر فریاد بزنم)
تو مِنَه هی ایکشی… هِی کَلوم ایکنی… هِی ایمیرُم به پیغمبر..دَ بَسه که دِیه نا ندارُم
استاد من دیگه پوکیدم… صدای داد بیداد و قهقهه های گوشخراشم محله رو برداشته… همسایه ها رو آواره کرده…. وااای خدا مگه داریم مگه میشه!!!! ازین فایل قشنگ تر، جذاب تر و باحال تر… خنده های از ته دلم تموم نمیشه… چی بگم … چی بنویسم… من که غرق شادی ام نمیدونم چی میگم… خرابم..خراب… یکی منو از برق بکشه….
استاد عزیزم توی قسمت ۴۱ سه تا کامنت بلند سرحال گذاشتم،خواستم چهارمیشو بذارم و رکورد بزنم که دیدم قسمت ۴۲ اکران شد… نمیدونم شاید چند کامنت روی این فایل بذارم تا انرژیم تخلیه شه تا آروم شم… از بس هیجان و نکات مثبت داره… از بس واسم درس داره و خاطرات و تجربه های منو به یادم آورده…. میخام کلی بخندیم و کیف کنیم و البته درس بگیریم دور هم… این قسمت حال میده فقط کامنت بذاریم و کامنت بخونیم… شاید ۲۰ بار دیگه تا فردا این قسمتو نگاه کنم و هر بار کیف کنم و درس بگیرم… الهی به امید تو؛
بخدا به محض دیدن همون صحنه اول باورم نمیشد انگار خواب میدیدم… بال دراوردم… چه خاطراتی که فراموش کردم برام زنده شد…
نمیدونم از کجا شروع کنم!!! بازی رو گزارش و تحلیل کنم!؟ خاطرات و تجربیات باحالمو بگم!؟ نکات مثبت و زیبای این قسمتو تک به تک ذکر کنم!؟ از منظر قانون و بطن باورها و افکار ماجرا رو بگم؟! خدا رو شکر بگم؟! تحسین و تصدیق کنم؟! بابا کار ازین حرفا گذشته دیگه زبون آدم بند میاد ازین همه شور و شوق و حس خوب فقط باید لذت برد و عشق کرد…
همین ابتدا ببین کی کوچ و لیدره یوسفه؟؟!! وژداناً یوسف همین الانش یک هیچ جلو هست…استاد عباسمنش مربیشه…پناه بر خدا خدا به داد لیوای برسه😂😂😁😉😊
Redy؟ fight…. چه یورشی میکنه این پسر… امونش نمیده و درجا حمله میکنه… بنازم یوسف،بنازم… این پسر منو یاد دوران گلادیاتوری خودم میندازه… نترس، بی باک، خوشگل و خوشمزه، زوردار، جنگنده و چالش پذیر… اینا خیلی خیلی خیلی خوبن…اینا دیگه فوق پیشرفته مودب و فهمیده ان…
نمیدونم بخندم؟! گریه کنم!؟ انگار ما توی رینگ قفس کشتارگاه بزرگ شدیم…😐😟😓😖….😂😂😁😃😄😆😊😀
+ بذار صادقانه و رک یسری واقعیت ها رو بگم؛ استاد نمیدونی من توی چه باغ وحشی به دنیا اومدم و بزرگ شدم… جایی که ته ته جنگ و دعوا نزاع درگیری شرک کفر جهل و رسوم و فرهنگ و باورهای پوسیده و غلطه… از بذر کودکی تا حدود ۱۷ سالگیم فایت های خطرناک داشتم همش به خاطر رسم و جَو مسموم حاکم بر ایالت ما… استاد از بچگی ما رو با بزن بزن بکش بکش و خر تو خر بازی بار آوردن.. بزرگتر ها تحریکمون میکردن و رومون حتی شرط بندی میکردن فقط واسه تخلیه عقده های خودشون، ما طفل های معصوم رو به جون هم مینداختن بدون هیچ محدودیت و کنترلی…
آره استاد ما لرهای کهگیلویه و بویراحمد خیلی خیلی اوضامون خرابه به هر لحاظ…من همیشه میگم منطقه و بوم ما انگار تافته جدا بافته از جهانه، اصلا یه وضیه که نگو؛ یادمه همیشه و همیشه هر وقت مهمونی میرفتیم یا مهمون میومد، مدرسه، کوچه، خیابون،استخر، سالن، حتی مسجد، خلاصه هر جا، پیش میومد بچه های هم سن سال به جون هم میوفتادن و تا سرحد مرگ هم دیگه رو میزدن؛همش به خاطر تربیت غلط و عقده و کینه ها
خودم؟؟؟ خودم که واویلا…. با اینکه از همه مودب تر عاقلتر پخته تر و درس خون تر بودم ولی وقتی ناچارم میکردن دیگه هیولا میشدم… مجبور و تحریکم میکردن، آمپرم میرفت بالا و چنان درسی بهشون میدادم که به غلط کردم بیوفتن… اعصاب واسمون نذاشتن…
یادمه حتی با عمو هام دایی هام که ازم بزرگتر و سنگین تر بودن هم کشتی میگرفتم و کم نمیاوردم اونقدر که سفت و قوی بودم…
وای خدا…چه فایت ها کشتی ها و درگیری های مرگ باری داشتم… بیشمار… با اینکه اولش به قصد بازی و سرگرمی بود ولی تهش خشم و خونریزی و گریه… الله اکبر هنوز جای چنگ ها و ناخن های داداشم روی صورت و بدنم معلومه… سر و صورت و بدنم پُره آثار زخم و جراحته… ما رو با کتک زدن و به جون هم انداختن و سرکوب کردن بزرگ کردن…خدا بگم چیکارشون کنه… دل خوش واسمون نذاشتن…
چقدر یوسف مثل منه، همیشه به خاطر روحیه جاه طلبی و جنگندگی وحشتناکی که داشتم حاظر نبودم توی هیچ چالشی ببازم(الان این روحیم هزار برابر شده و چه انگیزه ای رو توی خودم ایجاد کردم)،
خدا رحمت کنه دوران گذشتمو، چه قدر استعداد هام سرکوب و حروم شد، یادمه توی کشتی،کاراته،بوکس،وزنه برداری، تکواندو و هر ورزش رزمی دیگه ای بینظیر و فوق العاده بودم، با وزن های سنگین تر از خودم روبرو میشدم
هی روزگار…… …. کافی بود اراده میکردم هرکسی رو بارانداز میکردم و هیشکی باراندازم نمیکرد…اعجوبه ای بودم…. مدال المپیک هم راضیم نمیکرد به ادامه دادن و خدا رو بی نهایت شاکرم که وارد این مسیر نشدم چون دلم نمیخواست کل عمرم رو اینجوری با خشونت و نگرانی زندگی کنم…. ولی واسه فوتبال چرا، حاظرم برگردم به گذشته و تمام تمرکز و توانمو بذارم تا به توپ طلا هم برسم.. دیگه از سنم گذشته و…. بازم خدا رو شاکرم چرا که داره منو به مسیر رسالت بزرگم قدم به قدم هدایت میکنه و اصلا پشیمون نیستم… دنیا پر از فراوانی خواسته و آرزو هاست…. پر از نعمت و فرصته…
مریم جان بینهایت ازت ممنونم که ازین همه لحظات جذاب و هیجان انگیز فیلم گرفتی و ما رو هم توی اون فضای شادی شریک کردید… واقعاً مردی استاد… مردی مرد… نمیدونی این قسمت چقدر ما رو شادتر کرد،آگاه تر کرد، بصیر تر و هوشیارتر کرد…
استاد وقتی فهمیدم که شما اصالت و رگه کهگیلویه و بویراحمدی داری، تازه همین دهدشت خودمون، دیگه بال دراوردم و توی پوست خودم نمیگنجیدم… استاد نمیدونم چقدر ازین جا خبر داری یا نه؟!
همیشه پیش خودم میگفتم خدایا… به سیستم آدرس اشتباهی دادی … من هیچیم به اینجا نمیخوره و کلا با این فضا مانوس نیستم و اصلا تحمل افکار باورها و فرهنگ و امکانات عقب افتاده و محدودیت های زیاد این بوم و منطقه رو ندارم…اصلا انگار اشتباهی اینجا به دنیا اومدم و بزرگ شدم…من با افکار روحیات و نگرشی که دارم باید توی یه جایی از امریکا به دنیا میومدم و شکوفا میشدم… لس آنجلس… واشینگتن… سنفرانسیسکو… نیویورک… یه روستای دور افتاده در کالیفرنیا یا کارولینای شمالی یا جنوبی هم باشه راضیم… آخه من چه گناهی کردم که باید در بدترین کشور، اونم بدترین استان(ایالت کهگیلویه و بویر احمد)، از همه بدتر بدترین خانواده و طایفه ممکن به دنیا بیام و بزرگ شم… مگه من چه ظلمی کردم چه آدمی بودم توی عالم پیش از تولد؟ چرا؟ …. اینا اعتراض ها، ناشکری ها، شرک ها، نجواها و غر زدن های مأیوس کننده ذهنمه که سال ها منو خفه میکرد…
خدایا بی نهایت شکرت بابت همه چی… داشته ها و نداشته هام( که عمل انگیزه و حرکته)… سیر تا پیاز زندگیم و کشورم و ایالتم…خدا رو شکر مدت چند ماهی میشه که به این شهود و آگاهی رسیدم که هر چیز در جای درست خودشه و خدا هیچ چیز را معیوب و عبث و بیهوده نیافرید…. همه چیز درست و دقیقه بدون اپسیلن خطا…. خدا رو شکر بابت زیبایی های بیکرانی که در سرزمینم هست که هنوز کسی حتی کشفش نکرده و بکره… بهترین مکان ها و طبیعت ها و زیبایی هایی گردشگری… سرزمین تمدن و فراوانی و تنوع و ثروت…. دریا بالا و پایین… کویر و بیابان در مرکز… جنگل و رشته کوه و صحرا و رودخانه های فراوان و پر برکت… پر از انسان های فهیم و با فرهنگ و والا منش که کافیه در مدار و فرکانس همدیگه قرار بگیریم تا همدیگرو جذب و پیدا کنیم…. ایالت خودمون هم که واویلا ست ایالت چهار فصل و تنوع آب و هوایی گرمسیری و سردسیری پر از پستی و بلندی و ناهمواری و کوه و دشت و رودخانه های فراوان… بخدا زیبایی و ثروت و فراوانی صرفا در محیط نیست بلکه در نوع نگاه و نگرش و باور ماست بستگی به بینش و جهان بینی خودمون داره بیشتر، و هرکس با عینک و نگاه خودش جهان رو میبینه، هر کس میتونه انتخاب کنه که چطور زندگی کنه هرکس میتونه واسه خودش خلق کنه هر آنچه را که بخواهد فارغ از اینکه در چه محیط و فضایی باشه… محدودیت فقط در ذهن و نگاه ماست و الا همه جا سرتاسر جهان نامحدود و پر از فراوانیه…
استاد حالا خدا رو چقدر شاکرم از ته دلم و حالا میفهمم که حکمت و دلیلش چیه… تمام تضادها بدبختی ها کمبود ها شرک ها کفرها باورها و اعتقادات محدود کننده محیط و جامعه منو چقدر قویتر و مستحکم تر و با ادب تر و هوشیارتر بار آورد….
ادب از که آموختی، از بی ادبان… من به این یقین دارم که توی هر شرایطی که باشی میشه رشد کرد و بزرگ شد و با باورها و ایمان راسخ میشه به هر آنچه که میخواهیم برسیم فارغ از اینکه کجا باشیم و در چه محیط در چه جوی باشیم… همون مثلی میمونه که میگه شاید فقیر به دنیا بیای، ولی اگه فقیر از دنیا رفتی دیگه کار خودته و کار هیچکس نیست…
نمیدونی تضادها و ناخواسته ها چه انگیزه غیر قابل وصفی درونم ایجاد کرده که اصلاً نمیتونم توی سایت ذکرش کنم… بی نهایت بزرگ و غیر قابل هضم… شور حرارت انگیزه و خواسته هایی بسیار سوزان و قلبی که از ته قلبم فوران میکنه….خدایا شکرت شکرت شکرت، همین ها منو به جلو هل میده منو پرتاب میکنه، همینا بهترین نعمت و فرصتیه که خدا میتونه به آدم بده تا به بی نهایت جایگاه والا برسه که دیگران هم نمیتونن تصورش کنن، به شرطی که قانون رو بلد باشی زبان خدا و کاینات رو درک کنی…. ایمان و عمل و تقوا داشته باشی
بعدا چقدر شاکر و سپاس گزارتر خواهیم بود بابت اون همه تضادها و ناخواسته های هولناک که میتونه بهترین سوخت و اهرم رنج و لذت باشه برامون…. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بابت آگاهی و هدایتی که بهمون عطا کرد … بابت استاد و مریم عزیزم که تابلوهای راهنمای جاده زندگیم هستند…..
وااای مردم از خنده😂😁😀 وقتی لیوای مصدوم شد و گریه کرد صحنه ها و خاطره ها جلوی چشمم اومد… طرف مقابلم گریه میکرد، قربون صدقش میرفتم تو رو خدا گریه نکنی و آروم تر گریه کن بقیه خبردار میشن شر بپا میشه….
خدایا ببین چقدر پدر و مادر فهیم و عاقلی دارن که با رعایت مساوات و احتیاط کافی میزارن بچه هاشون بازی کنن و تخلیه انرژی کنن… چقدر با روحیه مهربانی و محبت… نه با روحیه خشم و کینه و تنش… واقعاً که فوق پیشرفته تربیت شدن… با صلح و دوستی کشتی میگیرن و در عین حال هوای همدیگه رو دارن… نه مثل دوران وحشیگری ما که همدیگه رو با چک و لغد و مشت و هر ابزاری همدیگه رو تیکه پاره میکردیم تا سرحد مرگ جَر میکردیم… تازه بزرگترای بالا سرمون نه تنها کنترل نمیکردن بلکه بالا سرمون تحریکمون میکردن و از جنگیدن ما لذت میبردن…😂😁😀😅😅😓😧😦😔 ولی انصافاً حال هم میداد ها و هیجانش آدمو جوگیر میکرد…
لیوای وزن بیشتری داره، گاردش هم دفاعیه ولی یوسف با اینکه وزنش کمتره ولی گاردش حمله است و خیلی جسورانه میجنگید…
😂😂😂😁😀😍😍😆 چه غرشی میکنه لیوای… چه خط نشونی واسه هم میکشن…عجب کری خوانی میکنن برای همدیگه… ای جانم هیجان ای جانم کودکی ای جانم شور و انرژی… کیف میکنید با هم همتون… ما هم تماشاگر این مسابقات هیجان انگیزیم…
من عاشق هوپ عزیز هستم با این احساس مسوولیت و محبت مادرانش که لیوای رو دلداری میده و آرومش میکنه … جالبه که اصلاً بچه هاش با اینکه توی ناز و نعمت بزرگ شدن، ولی لوس بار نیاورده… حتی جالبه که یوسف رو سرزنش و دعوا نکرد که چرا برادرتو مصدوم کردی…. خیلی رها راحت و با خیال آسوده به هر مسأله نگاه میکنن و اصلا به خودشون سخت نمیگیرن… به شدت با خودشون در صلحن و از بودن در کنار هم لذت میبرن…. به این میگن خانواده الگو
چه باحاله این آقای رایان…. هوپ و رایان پدر و مادر خودمن دیگه. ببین چقدر دوست داشتنی و کوله این مرد شریف… واسه دندون پسرش پول گذاشته…. واااای خدایااا من ذوق کردم وقتی تصویر مبارک آبراهام لینکن والا رو دیدم روش… این مرد چقدر بزرگ و ماندگاره… من عاشقشم و ازش الگو میگیرم… فیلم لینکن با هنرنمایی مسحور کننده دنیل دی لوییس (اسطوره بلامنازع بازیگری)، در مورد بخشی از زندگی این مرد تاثیر گذار تاریخ امریکاست…
استاد فقط زورت به مریم گلی میرسه، اگه راست میگی بیا با رایان بازی کن ببینم چند مرده حلاجی… مقابل مهارت بالای رایان کنترل ذهن هم جواب گو نیست…معلومه که جدی نگرفتی و با تمام توان بازی نکردی😂😁😀😃😆😉😊
ای جونم واسه برد باباشون کف و سوت میکشن و تحسنش میکنن.. اون آغوش گرفتن پس از بازی جوانمردانتون دل منو برد …چه شوقی میکنه لیوای … چه ذوقی میکنه هوپ واسه عزیز دلش… چقدر احساس و حالم خدایی تر میشه وقتی عشق ورزیدن هاتون رو مبینم وقتی شاد بودن و لذت بردن هاتون رو با اعماق وجودم حس و نظاره میکنم…. استاد جانم چه شاده ای جانم عزیز دلم….
اوووف یا پیغمبر چه تقلایی میکنه یوسف داره با چنگ و دندان مقاومت میکنه…بنازم به این روحیه جنگندگی داداش یوسف خودم… تو رو قرآن موهاشو نگا چه لَخت و نرمه… با اون چشمای دیوانه کنندش… چه زجه ها و فریادهایی میزنن… من که دارم لُرکه و فغان میزنم براشون…😀😀😁😂😂😂😄😆😉😉😊😍😍.
بخدا آدم حظ میبره ازین همه درایت و مدیریت این پدر و مادر بینظیر … استاد اینا دیگه کین که جذب کردی… ازین بهتر ندیدم … چقدر خوب و سنجیده هوای بچه ها رو دارن…. هوپ منو کشت با این شخصیت بینظیرش ببین چقدر مادرانه بچه هاشو رو تهییج و تشویق میکنه و در عین حال به آرامش و صلح دعوتشون میکنه
استاد هم دیگه دست به کار میشه و فیلش یاد هندستون کرده،از فنون کشتی آموزش میده اونم عملی… ببین به خدا من عاشقتم مرد میفهمی عاشق… توی آموزش همه چی استادی استاد… معرکه ای … همه چی تمومی… کاشکی اونجا بودم با همون هیکل برازندت چنان باراندازت میکردم که خودت هم از این همه زور و تکنیکم جا بخوری 😂😂😁😀😄😃😍😘😉😊
بابا باریکلا کشتی کج هم میرین ها… چقدر باحالن این بچه های دوست داشتنی با اون اداها بازی ها و حرکات نمایشی باحالشون… عاشق این صفا و صمیمیت شونم…. داداشای ناز دوست داشتی کوچیک خودم….
استاد این ازون فایل هاست که منو جوگیر میکنه تا رسیدن به آمریکا و دم در خونتون بدووم… بمب انگیزه و انرژی مثبته
فکر کنم زیادی طولانی بشه باید یه کامنت جداگانه دیگه بذارم… مگه من از توجه و نوشتن درباره این خواسته ها و زیبایی ها سیر میشم!
برم که بارها و بارها نگاه کنم…. تا چند روز خنده رو لبامه….
عاشق شما«میلا»💗💜💙😘😍😉😆😊💞💞💖💜💗💙
به نام خداوند جهان آفرین
جهان آفرین را هزار آفرین
باز هم مثل همیشه عالی پر شور پر انرژی آفرین
یکی از راه هایی که میشه از زندگی لذت برد
سر کله زدن با بچه هاس
اونا پر از شور و هیجان هستن
یاد خودم افتادم که ورزش رو با کشتی شروع کردم
و
پینگ پنگ که عاشق این ورزش یا بازی یا تفریح یا مراقبه .مدیتیشن .تمرکز.شادی
هستم
مدت ها بود به این سایت کم سر میزدم
خلاقیت استاد عزیز
همراهی خانم عزیز شون و عشق و احترام اونها
منو دوباره به این سایت جذب کرد
ممنون که نظر منو خوندین
از آسمون براتون طلا بباره
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان زندگی در بهشت
تشکر میکنم بابت آماده کردن این فایلها و تصویر برداری زیباشون که میدونم کار تخصصی و زمانبری هستش ی نکته بسیار جالب این فایل در مورد تصویر برداری بسیار حرفه ای مریم عزیز بود خصوصا اون لحظه های کشتی که یکی از بچه ها خاک میشد طوری از پایین تصویر برداری با کیفیتی انجام شد که با مسابقات بین المللی کشتی قابل مقایسه بود یعنی قشنگ دوربین میرفت تو صورت لیبای و جوزف 😃😃
نکته بعدی که توجه من رو به خودش جلب کرد میل شدید جوزف برا برنده شدن و اون شدت و هددتی که داشت کشتی میگرفت که قبلا در مسابقه ماهیگیری و تنیس هم این انرژی قابل تحصین جوزف رو دیده بودیم
و همچنین تحسین میکنم استاد عزیز رو با اینکه مسابقه پینک پنک را با اختلاف کمی باخت ولی به حریفش تبریک گفت و شادی خانم هپ با همسرش بعد از برد مسابقه از استاد خیلی باحال بود و ی نکته جالب دیگه که خود استاد هم اشاره کردن تربیت صحیح بچه ها بود که در حین بازی و بعد اون هیچ مساله ای خاصی پیش نیومد و برای من که دوتا بچه ۵و ۹ ساله دارم ی کلاس عملی تربیت و آموزش فرزندان بود باید اعتراف کنم تو این زمینه من ضعیف هستم و شاید این فایلها تلنگری باشه برام و مورد بعدی اینکه استاد با عشق و علاقه داشت نحوه بار انداز کردن تو کشتی رو وقتی حریف تو خاکت هست رو به لوک آموزش میداد و چقد لوک تلاش فراوانی کرد استاد رو بارانداز بزنه با اینکه استاد وزن بالایی داره و به تشک چسبیده بود ولی لوک هم انصافا زود نامید نشد و استاد هم وقتی تلاشش رو دید سعی کرد بدنش رو شل کنه که لوک فن بارانداز رو بزنه آفرین به استاد امروز ثابت کردی مربی بینظیری هم هستی چقد خوب جوزف رو کوچ میکردی برا بازی و چقد خوب خودتون رو تو حال خوب نگه میدارید احسنت بر شما که برای هر لحظه ی فان دارید چقد انرژی شما قابل تحسینه 😘😗
بازم تشکر میکنم بخاطر تهیه این فایلهای زیبا که مظهر عشق و شادی و باور درست و اساس زندگی هستند