https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/07/abasmanesh-5.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-07-12 09:28:182025-03-03 16:22:20سریال زندگی در بهشت | قسمت 43
184نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
این قسمتم اتیش سوزی داریم چقد خوبه، کلی درخت خشک شده جمع شده و جیکوپ داره بااون صورت خوشکلش گزارش میده ،خدای من چه مجهزم اومدن بازی تخته ای ،صندلیها ،نوشیدنی ،موتور و ماشین، دوچرخه، دوتا کولمن پر از نوشیدنی ، اسپیکر زیبا، سالاد رژیمی اقا و غیر رژیمی برای بقیه خدایاشکرت
لباس زیبای استاد، لباس قرمز و خوشرنگ لیوای ، ژوزف و لوک هم فوری شروع کردن به بازی ،مشعل و استادی مسلح به الله اکبر که واقعا ته مسلح بودنه و منم این روزها هر لحظه هوشیارم مسلح به الله اکبر باشم خدایاشکرت
فضای پردایس چقد زیباست این دود این دریاچه و کلبه ی چوبی درختها کی فکرشو میکرد اینها واقعیت داشته باشه ازبس زیباست ،خدای من چه اتیشی شد واااو
استاد عزیزم اینجاهم درس میده که اگه تکامل طی نشه تب میکنه تب تند هم زود عرق میکنه تموم میشه واقعا ،چقد خوبه که نیش زنبورها رو هم به شادی و تفریح میگیرید و میگید قوی شدیم خدایاشکرت
خدایا لیوای و جیکوپ رو نگاه از اون فاصله دارن مارشمالو کباب میکنن، لوک و هوپ هم میخورن یعنی کلا اینها همیشه یه چیزی میخورن ادم گشنه ش میشه چقد نعمت زیاده خدایاشکرت
اره مریم خانم واقعا اسمون زیباست ابرها زیباهستند دریاچه و قایق و کلبه همه چی دیوانه کننده است اونم تو این عصر زیبا و الان اینجاهم دقیقا بارون باریده همه جارو مه گرفته انقد زیباست که حد نداره ، درختها چقد سرسبزن ، اروی رو نگاه اونجا الهی فدات شم خوشکل من ، ون خفنمون اونجاست ، دریاچه چه موجهای ریز زیبایی داره ،چه اسپیکر خفنی معلومه این خونواده خیلی اهنگ گوش میدن ،ای خدا مریم جونم از این یتی های زیبا داره وای منم دلم نوشیدنی میخواد بخدا ،خدای من پشت ماشین رو نگاه چقد خوشمزه دارید اون تو چقد شکلات و سالاد و پیازچال و بیسکویت و سس و چیپس و مارشمالو و نون و هات داگها رو نگاه خدای من دهنم اب افتاد خدایاشکرت
نگاه سوسیسها رو چطوری کباب میکنه خدای من بوشون میاد ،خدای من شخصیت راین خیلی مقبول مریم خانم و استاده میگه چندکلمه توضیح و تمام و انگاری میگه به جای هات داگ کلدداگ میخوریم یه همچین چیزی ولی راین خیلی نمکه خیلی چون خودش میگه و نمیخنده ادم بیشتر خنده ش میگیره ،چقد خوبه هرکسی برای خودش غذاشو درست میکنه و کسی محتاج مامان باباش نیست مامانشون اروم و ریلکس نشسته و از تعطیلات و روز مادرش لذت میبره و مثل بچه ها بهش خوش میگذره و این عالیه عالی خدایاشکرت
لیوای عزیزم داره بهمون یاد میده ساندویچ مارشمالو درست کنیم و خودشم میخوره صدای کرت کرت میده خدایا من گشنم شده بخدا ،استاد رو نگاه چطوری سالادشو میخوره اب از دهنم راه افتاده تازه شم نگاه چطوری این مریم خانمو بالا نگه میداره میگه خوشمزه ست ولی به دست پخت شما نمیرسه چقد این مرد ایده اله بخدا یه دوره بذارید اداب همسرداری رو اموزش بدید این مردها یه کم چیز یاد بگیرن یعنی اروزمه استاد همسرم دست از این لجبازی و دشمنی با شما برداره بیاد مثل من این سریالها رو ببینه یعنی اون روز میاد چقد خوب میشه خدایا،استاد میگه ژوزف مثل مایکه ذوق کردنش و بازی کردنش و بیشتر از بقیه بامایک دوست بوده چقد جای مایک خالیه بین این بچه ها و کاش هرکجاست حال دلش خوب باشه خدایاشکرت
جیکوپ رو نگاه چه هات داگی با سس میزنه بر بدن بخدا اب دهنمو قورت دادم خدای من برای یه شکمو این فیلم دیوانه کننده ست ،اتیشو نگاه چقد کوچک شده ،خدای من اسمونو فقط ابره سفیده سفید، واااو چقد راین با لذت درست میکنه و میخوره خدایا چقد ترد و خوشمزه به نظر میرسه ،اینهاهم قایق رو اوردن تا هوپ رو ببرن قایق سواری چقد بچه های خوبین خدایاشکرت
چقد این عصر طولانیه که هنوز هوا روشنه و اینها میتونن موتورسواری هم برن یعنی یک دقیقه رو هم الکی هدر نمیدن ،استاد داره درخت جمع میکنه واقعا وقتی اتیش میزنید معلوم میشه چقد درخت بریدید و چقد پاکسازی کردید ،عجب اتیش بزرگی، استاد علفهای هرز اضافیم اتیش میزنه چقد خوب واقعا پاکسازی همیشه عالیه خدایاشکرت
راین و هوپ چه پهلو به پهلو نشستن ،چه حس خوبی به رابطه شون دارم که همش بخاطر شدت باخود درصلح بودن هوپه خدایاشکرت
سپاس گذارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید
به نام خدایی که بخشندگی اش همیشگی و مهربانی اش دایمی ست
سلام به همه عزیزانم
با دیدن این غذاها با خودم گفتم ببین چقدر تنوع غذا داریم که من ازشون بیخبرم مارشمال کبابی🤔 اصلا خبر نداشتم گاهی توی فیلمهای بچه هام میدیدم که یک همچین چیزی میزنن به چوب و کبابی میکنن اما نمیدونستم چیه ؟الان فهمیدم که مارشمالاست که حتما خیلی خوشمزه س با اون شکلات یک ساندویچ مارشمالای خوشمزه برای خودش اماده میکردن .مادر خونواده در کمال ارامش داره لذت میبره و بچه ها و پدر خونواده برای خودشون غذا درست میکن
اینقدر تنوع هست و من نمیدونم و نخواستم که تجربه شون کنم .اما با دیدن این سریال دلم میخواد غذای سبزیجات و غذاهای دیگه رو تجربه کنم من چون بیخبرم از این همه تنوع فقط در مدار خوردن و دیدن برنج و مرغ و ماکارانیو… هستم اما الان به شدت و خیلی زیاد دلم غذای سبزیجات و بین المللی میخواد، دلم میخواد برم یک رستوران شیک و خفن و غذاهایی رو تجربه کنم که تا به حال نخوردم
به امید اون روز
خدای مهربانم من رو هدایت کن به راه کسانی که به انان نعمت داده ای امین یا رب العالمین
سلام میگم خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان مهربانم
تصویر فایل نشان از یه روز پرخیر و برکتیه
خدایا شکرت
با خانواده ای فعال و پرجنب و جوش و اهل لذت بردن و تفریح
جیکاب چقدر متعهده به کاری که شروع کرده و از این آتش غول پیکر قراره فیلم بگیره و فالوراش رو سورپرایز کنه
چقدر خوب توضیح میده و چه اعتماد به نفس خوبی داره ، اینا همه از تربیت درست و واکنش صحیح والدین ناشی میشه ، تحسین میکنم چنین پدر و مادری رو که واقعا با فرزندانشون، دوست هستن.
دوستان همه جور وسایل تفریح رو با خودشون آوردن و چقدر با هم همکاری میکنن تو پیاده کردن وسایل.
استاد واقعا تو تمام زمینه ها استاده، به مریم جان اطمینان میده که همه چی در امنیت کامله، چون چند دقیقه دیگه آتش فروکش میکنه ، در حالیکه خود من از اینکه ماشین نزدیک حرارته یا اون کپسول گاز دست استاد بود یه کم نگران شدم،
شعله های آتش چقدر قشنگه خدایی،
ممنونم مریمجان که از تمام زوایا برامون فیلم می گیری (بوس به روی ماهت)
چیزی که برام خیلی خیلی جالب بود اینه که شما نه تنها مسئول سرگرم کردن مهمونا نیستید بلکه مسئول درست کردن غذا هم براشون نیستید ،یعنی هرکی خودش ،چیزی که قراره بخوره رو آماده میکنه ، و همین مورد دوم اگه به عهده میزبان نباشه که آدم هر روز هم مهمان داشته باشه، غمش نیست )))))
یعنی واقعا یکی از معضلات من تو مهمان داری، همینه!!!!
خدایا خودت منو به مسیر درست و آدمهای درست هدایت کن!!
یه چیز دیگه که برام جالبه اینه که خانم هوپ در بیشتر مواقع مشغول خوردن چیزیه، حالا یا نوشیدنی دستشه یا چیز دیگه!!! و چقدر هم اندامش متناسبه!! ایکاش رازشو به ما هم میگفت)))
جیکاب چه لذتی میبره از خوردن ساندویچی که برا خودش درست کرده با اون پفکا!!!
با نگاه کردن به این سِمورا، دهنم آب افتاد و دلمون خواست خیلی)))
نوش جانتان همه این تفریحات و خوش گذرونیا و خندیدن و تجربه کردن …..
به نام خدای همیشگی همه کاره قدرتمند مهربان ثروتمند زیبای خودم
سلام عشق ابدی من
خداجونم ببین دارم به تعهدم عمل میکنم و سریال زندگی در بهشت رو با لذت دنبال میکنم و این سری دارم کامنت هم میذارم . خوب تغییر مدار منه دیگه نه هیچ چیز دیگه که البته لطف همیشگی تو به منه که میخوای همیشه یاد بگیرم و لذت ببرم .
خدایا خیلی دوستت دارم میدونی که .
چقدر این آرامش این آدمها این خانواده تمام نشدنیه این لذت بردنشون . گاهی فکر میکنم واقعا هست لحظه ای که رنج و ناراحتی داشته باشن .والا بعیده …
خدایا شکرت چقدر کلبه استاد زیبااااااااست اصلا معرکه ست با عکسش در آب آیینه ای و زلال رودخونه انگار دو تا کلبه هست . اون ماشینهای خوشگل اونهمه نعمت و فراوانی …. وای رنگ شعله های آتیش رو بگو دل منو برد که .
در تمام تمام تمام سالهای زندگیم عاشق آتیش و گرما و نور و روشنی بودم و هستم مخصوصا شب وای مخصوصا هم روز (وای شب چهارشنبه سوری رو بگو . من فقط می ایستم به شعله ها نگاه میکنم و غرق میشم تو رویاهای عزیز خوشرنگ خودم ).ههههه .
آقای رایان هم مثل خانمشون و تک تک بچه هاشونبسیار دوستداشتنی هستن و مشخصه خیلی هم مهربان هستن . خیلی زیاد . خدیا شکرت که این آدمها رو نشونم میدی.
یه درس مهم گرفتم از این فایل : هر کس خودش مسئول لذت بردن خودش هست . من هفته آینده دعوت شدم به لذت بردن از ساحل شمال و منزل دوستم . اما دوستای خوبم از تهران پایه سفر نیستن با من که تا اونجابریم .
چرا من تنها نرم ؟؟؟ چرا نشه برم ؟؟؟
خدایا خودم میرم تو که همیشه هستی. من که اینهمه کار رو تو زندگیم تنها انجام دادم و لذت هم بردم . تو که هستی . اصلا تنهایی نداریم . داریم ؟؟؟؟ نه والا نداریم
خدایا شکرت برای اینهمه زیبایی که دیدم شکرت برای چشمهای سالم زیبام شکرت برای انگشتهای قشنگ سالمم که تایپ می کنن . شکرت برای لپ تاپ خیلی خوبم . آخی یادش بخیر اولین دستاورد من از کار کردن روی آموزشهای استاد خرید این لپ تاپ عالی بود .
خدایا شکرت برای قلب پر از امیدم برای دل پاکم . برای حضور استادم برای مریم جانم . برای همه دوستان خیلی خوبی که اینجا هستن .
خدایا شکرت حالم خیلی خوبه امروز و این لحظه و برم برسم به ادامه روزم .
منم میتونم – من چیزی کمتر یا بیشتر ندارم-منم دقیقا مث اونا نتیجه میگیرم
رد پای حسام ==> از شهرداری ستاد تا فلوریدا
دوستان و استاد عاشقتونم – سلام
خیلی شوق دارم بنویسم
الان نجواها میگن چ خبره -مگه میلیاردی رکورد زدی
یا خونه رویاهاتو خریدی
چ خبره یواشتر- هول نکن خبری نیس
منم بهش میگم
آره خیلی خبرهاس
آره دارم لذت میبرم – هیچی ندارم ها – ولی دارم آروم آروم عاشقانه زندگی میکنم
دارم عاشق لحظه های زندگیم میشم
دوباره نجواها میگن مگه چی شده
جوابشون میگم
اگ به شما خبر بدن که قراره برین توی بهشت پرادایس زندگی کنین
خداییش ذوق نمیکنین
اگ به شما خبر بدن که قراره ماشین هیولا ک عاشقشی رو به اسم لندکروز 8 GXR – V همون ک ماشین بازا و ترمز دستی کشا و دریفت کش های دیوانه کننده راننده بین المللا بهش میگن “” حضرت “” ، وای اسمشم خفنه عاشقشم ، اگ به شما خبر بدن ک قراره ببینیش و بخریش و سوارش بشی خوشحال نمیشین
اینقدر این شیطان روووووو داره ک با کمال پررویی میگه نه حال نمیکنم ،،،،،،
منم بهش میگم برو بینیم بابا حال نداریم
من میخوام با همین حس و حال خوب خوش باشم و زندگی امروزمو توی پارادایس ببینم و باهاش حال کنم
تو هم برو یه جای دیگه بساط ناامیدیتو پهن کن چون من خریدارش نیستم
خلاصه استاد جان دوستان خیلی خوشحالم خیلی انرژی دارم ک خیلی زود زود قراره زندگیم کن فیکون بشه فقط قراره همین فرمون برم سمت جنگل و دریا و کمپ و آتیش و چای آتیشی و ماهی دودی و ………..
این رد پای امروزمون خیلی تصاویر رویایی داشت – از زیبایی های دیوانه کننده درختان سرسبز و چمن های فسفری سبز و آب و دریاچه و اینها ک عبور کنم میرسم به فیلم یعقوب عزیز ک برامون سورپرایز داره
چقد لذت بخشه همچین پیک نیک هیولایی
موزیک زیبا داریم و سالاد رژیمی و غیر رژیمی و چن تا دوست خفن خراط کار و وسایل حمل ونقل خفن تر و مهمتر از همه اینکه استاد عزیز خودشو مسلح کرده به الله و اکبر ، برای تدارک یک آتیش فوق هیولا و دایناسوری
همه آمادن
بزن بترکونیم
بیایم عقب ک نسوزیم – استاد جان الفرار ، بپا ک درخت نیوفته روی شما د –حتی از فاصله 20 یا 30 متری میسوزیم –
صحبتهای استاد عزیز راج ب قانون تکامل : اینکه این درختان سالیان سال گرما رو از خورشید میگیرن و ظرف 4 دقیقه برمیگردونن به طبیعت – بچه ها درخت تحویل میگیرن و اسکلتش رو تحویل میدن – بدن استاد با نیش زنبورا حسابی قوی شده –ابرهامون چقد زیبان خدا رو صدهزار مرتبه شکر—هر کسی غذای خودشو درست میکنه و این بهترین حالتشه –عزیزم جوزف چقدر جوزف پرانرژی و دوس داشتنیه —
استاد های عزیزم و دوستان ،، خیلی لذت بردم و عاشق همتون هستم
سلام به استاد عزیز و مریم جان زیبا که شایسته ی زندگی در بهشت است
خدای مهربانم شکر که امروز اینهمه زیبایی دارم میبینم از صبح همش زیبایی همش خنده ،،الهی شکر برای نشانه ی امروزم که اینقدر زیبا بود خدایا سپاس گذارم که استاد عزیزم با عشقش در اون بهشت زیبا زندگی میکنن خدایا شکر که مریم جان مارو هم در اون بهشت سهیم کرده خدا یا شکرت که چشم دارم اون همه زیبایی رو میبینم
خدایا شکرت که پیامهاتو در یافت میکنم
خدا یا کمکم کن تا بتونم هر چی فکرو خیال بد تو ذهنم هست رو مثل اون درختهای هرز آتیش بزنم خاکستر کنم تا فکرهای خوب و ایده های خوب جاش سبز بشه
خدای مهربانم ممنون که منو هدایت کردی به این سایته پر از زیبایی و امید و ثروت و فراوانی
خدا یا شکر که میتونم ذهنم رو تا حدودی کنترل کنم
دوستای عزیزم میخواستم یه تجربه رو از امروز صبح براتون بنویسم
صبح ساعت شش ونیم تو آشپزخونه یه خراب کاری کردم که تو یه دقیقه همه جارو زدم بهم
اگه قبلاً بود واسه یه خرابکاری کوچیک کلا اعصابم بهم میریخت ناراحت میشدم که حالا باید زحمت بکشم جمع و جور کنم تمیزکاری کنم ،،اما الان به لطف خدای مهربانم و آموزه های استادم و نگاه زیبای مریم جان به مسائل به ظاهر نازیبا کلی واسه این کار به ظاهر نازیبای خودم خندیدم وتو دلم گفتم حتما یه خیری توش هست ،اما ذهنم میگفت چه خیری زدی همه جارو کثیف کردی حالا دوساعت باید تمیز کاری کنی اما قلبم گفت من نمیدونم حتما خیری هست
ساعت 7ونیم صبح با دختر داییم قرار داشتم بریم پارک زیباییهارو ببینیم و راجبشون حرف بزنیم وکلا خوش بگذرونیم ،،رفتم دختر داییم رو دیدم و خراب کاریم رو براش تعریف کردم ،،موقع برگشتن اونم یه خرابکاری که باز اونم تو آشپزخونه کرده بود رو برام تعریف کرد بعد سه تا خاطره ی خیلی خنده دار از بچگیه داداشهاش تعریف کرد ،،یعنی من اینقدر خندیده بودم که کلا صورتم پشت گردنم درد میکرد
خلاصه بعد یه عالمه خنده از ته دل برگشتیم خونه تو خونه باز قلبم باهام حرف زد گفت دیدی گفتم حتما یه خیری هست ،اگه اون خرابکاری اتفاق نمی افتاد تو تعریف نمیکردی ،،دختر داییت یادش نمی افتاد خاطره بگه و تو این همه بخندی وروزت پر بشه از خنده ،
گفتم خدایا شکرت که همه چی رو برام آشکار میکنی الهی دورت بگردم که اینقدر ماهی
دوستای مهربونم خواستم اینو تعریف کنم تا باورمون هر روز بهتر بشه که اتفاقات به ظاهر بد رو بد نپنداریم حتما خیری در همه ی تضادهای زندگیمون هست
عاشق همتونم
عاشق این سایتم
عاشق استاد و مریم جانم
و بیشتر از همه هر روز بیشتر از دیروز عاشق معبود یکتای بی نظیرم
خداااای من رنگ های قرمز و زرد و نارنجیِ آتش چچچچقدر زییییبااااااست….خورشید و حرارتش رو توو دلِ آتش میبینی که چچچچقدر سسسسخاوتمندانه بر این درختان تابیده😍😍😍😍
جای چایِ آتیشی خالی….
صدای خنده و بازی و شیطنت ها و شادیِ بچه ها که میپیچه توو دلِ جنگل🥰🥰🥰
چه ورودی هایی زیییباتر و بببهتر و قدرتمند تر از دیدنِ بااارها و بااارها سریالِ زندگی در بهشت…
واااای خدای من.
قایق سواری توو دلِ نرم و روااان و جااااریِ آبِ دریاچه…😍😍😍🥰🥰🥰
پشتِ این درختا یه کلبه ی زیییباااای چوبی رویااااااییه که مردمانش خانم و آقای پردایس نشین اند که کلی زیبایی ها رو تحسین کردن و این بهشت پاداشِ اونهاست…خدایاااششششکرررررت.
تداعیِ شعرِ بییینظیرِ سهراب…
قایقی خواهم ساخت…
خواهم انداخت به آب.
دور خواهم شد از این خاکِ غریب….
که در آن هههیچکس نیست که در بیشه ی عشق،
قهرمانان را بیدار کند…
قایق از تور تهی و دل از آرزوی مروارید…
همچنان خواهم راند.
نه به آبیها دل خواهم بست،نه به دریا…
پریانی که سر از آب به در می آرند…
و در آن تابشِ تنهاییِ ماهیگیران میفشانند فسون از سرِ گیسوهاشان…
همچنان خواهم راند…
همچنان خواهم خواند…
دووور باید شد دووور…مَردِ آن شهر اساطیر نداشت…
زنِ آن شهر به سرشاریِ یک خوشه ی انگور نبود…
هیییچ آئینه ی تالاری ،سرخوشی ها را تکرار نکرد…
چاله آبی حتی،مشعلی را ننمود…
دور باید شد دوور…
شب سرودش را خواند..نوبتِ پنجره هاست…
همچنان خواهم راند….
همچنان خواهم خواند…
پشتِ دریا شهری است که در آن پنجر ه ها رو به تجلی باز است…
بامها جای کبوترهاییست که به فواره ی هوشِ بشری مینگرند…
دستِ هر کودکِ دَه ساله ی شهر،شاخه ی معرفتی است…
مردمِ شهر به یک چینه چنان مینگرند که به یک شعله…به یک خوااابِ لطیف…
خاک
موسیقیِ احساسِ تو را میشنود…
و صدای پرِ مرغانِ اساطیر می آید در باد….
پشتِ دریا شهریست…
که در آن وسعتِ خورشید به اندازه ی چشمانِ سحرخیزان است….
شاعران وارثِ آب و خِرَد و روشنی اند…
پشتِ دریا شهریست…
قایقی باید ساخت….
قایقی باید ساخت..
توو دلِ این شعر حالا پر از تمرینه برام…
قایقم رو بسازم…
بندازم توو آب…
حرکت کنم…
شاید هنوز مرواریدی پیدانکرده باشم شاید هنوز نتیجه ی شگفت انگیز برام پدیدار نشده باشه اما
همچنان برانم…همچنان بخوانم…خدایم را…
دور شم از باورهای منفیِ سرزمینِ بی آب و علفِ ذهن…
تکرار کنم شادی ها رو بیافرینم شادی هارو از دلم…از دروووون….
باااور کنم که پشتِ دریا شهریست که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است…
ذوق کنم از دیدنِ زیباییهای یک خوشه ی انگور و سسسرشاااااار بشم…..
به قولِ مریم جان توو فایلِ اولِ سفر به دورِ امریکا که گفت سفر باعث میشه تو به چیزی نچسبی و با این روحیه ی رها ،
میری جلوتر و به زیباییهای بیشتر و جذاب تر هدایت میشی…
به هیچ چیز نچسبم و رهااااا باشم…
خاک و جنگل و کوه که همه جزئی از کائنات و جهان هستن به احساسِ من پاسخ میده…احساس،زبانِ جهانه…
سلام به شما استاد عزیز و مریم نازنین و همه مهموناتون و همه دوستان الهی این سایت
اینجا واقعا بهشته
درختانی که نهرها از زیرش جاری است
قالو سلاما سلاما
واقعا مصداق این قسمت هاست
اینجا هیچ سخن لغو بیهوده ای نمیشنوی
مهمونها رد میشن میگن سلام سلام
واقعا قابل تحسین و زیباست
این بهشت گوارای وجود نازینت استاد عالی و مریم جوووووونم😍😍😍😘😘😘😘😘😘
سلام بر قدرت مطلق جهان خداوند عزیز
درود خدمت تمامی دوستان امیدوارم در پناه خداوند شاد و پیروز باشیم همگی
خدا قوت آقای عباسمنش، خانم شایسته و سایر کادر اجرایی سایت
بسیار قسمت جذاب و زیبایی بود
چه آتیشهایی درست کردید!🔥
غول بودن واقعا دم همتون گرم
اون آتیش دومی هم که فقط به همت دست آقای عباسمنش و خداوند بود و واقعا بزرگتر و عالیتر بود!
این اولین آتیش گستردهای بود که بعد از آمدن آتشنشانها به منزل ایجاد شد!
اینکه گفتید خیلی خیلی گرم و در فواصل نزدیک غیر قابل تحمل بودند برایم جالب بود
آقای عباسمنش نکتهٔ جالبی را گفتند:
این گرمای زیاد و غیر قابل تحمل حاصل سالها دریافت نور و گرمای خورشید توسط این درختان بوده
و به دلیل اینکه در چند لحظه همگی اون انرژی جمع شده، آزاد میشه گرمای خیلی زیادی تولید میکنه!
آقا بهبه چه صبحونهی مفصلی زدید تو رگ
نوش جون همتون!
اون چیزای سفید که روی آتیش گرفتید پس مارشملو بود
میدونید من از اول بچگیم تا الان همیشه تو ذهنم این سوال بود که این چیزای سفید که خارجیها روی آتیش میگیرن و میخورن چی هست!؟
و به لطف خدای مهربان امروز از طریق این قسمت اسمشون رو فهمیدم
یادش بخیر بعضی اوقات میگفتم حتما یه نوع سیب زمینی😂🤦🏼♂️
آقای رایان و جیکاپ هم که اون هات داگهای لذیذ رو خوب بر بدن زدن!
لیوای و جوزف هم که مارشملو و سامور خوردند هر چند که آقای رایان و جیکاپ هم مارشملو و سامور را تست کردند!😅🤭
لوک هم که پفک خورد اگر درست فهمیده باشم
خانم هوپ هم که سالاد خوردند
آقای عباسمنش هم که سالاد رژیمی خوردند
خانم شایسته عزیز هم که زحمت کشیدن و برای ما از این صحنههای خوشمزه و زیبا فیلم گرفتند!
اینکه هر کس بدون وابستگی و با استقلال کامل غذای خودش را درست میکرد و میخورد برایم واقعا جالب بود و آفرین به همگی!
حالا فهمیدم که در صبحانه ذائقه ما ایرانیها با آمریکایی ها تقریبا خیلی فرق داره!
و همین تنوع باعث زیبایی جهان شده است!
خوشحالم که به همگی خوش گذشت و من هم به شخصه بهم خیلی خوش گذشت و امیدوارم همیشه به همگیمون خوش بگذره
بسیار قسمت عالی بود و کلی درس داشت
سپاسگزار خداوندی هستم که من را به سوی لذت، شادی و مواد غذایی عالی در دنیا و آخرت هدایت میکند!
مواد غذاییای که هم برای جسم مفید هستند و هم طراوت را به روح و ذهن میبخشند!
ممنونم آقای عباسمنش، خانم شایسته و سایر اعضای سایت
در پناه خداوند شاد، مستقل و خود ساخته باشیم همگی در دنیا و آخرت!
آرین عبّاسی ۱۷ ساله از تهران
من بهترین هستم چون در زندگیام با استقلال کامل عمل میکنم و از تکتک لحظاتم به نیکی استفاده میکنم!
بدرود
به نام خداوند وهاب
سلام به رهروان راه حقیقت
این قسمتم اتیش سوزی داریم چقد خوبه، کلی درخت خشک شده جمع شده و جیکوپ داره بااون صورت خوشکلش گزارش میده ،خدای من چه مجهزم اومدن بازی تخته ای ،صندلیها ،نوشیدنی ،موتور و ماشین، دوچرخه، دوتا کولمن پر از نوشیدنی ، اسپیکر زیبا، سالاد رژیمی اقا و غیر رژیمی برای بقیه خدایاشکرت
لباس زیبای استاد، لباس قرمز و خوشرنگ لیوای ، ژوزف و لوک هم فوری شروع کردن به بازی ،مشعل و استادی مسلح به الله اکبر که واقعا ته مسلح بودنه و منم این روزها هر لحظه هوشیارم مسلح به الله اکبر باشم خدایاشکرت
فضای پردایس چقد زیباست این دود این دریاچه و کلبه ی چوبی درختها کی فکرشو میکرد اینها واقعیت داشته باشه ازبس زیباست ،خدای من چه اتیشی شد واااو
استاد عزیزم اینجاهم درس میده که اگه تکامل طی نشه تب میکنه تب تند هم زود عرق میکنه تموم میشه واقعا ،چقد خوبه که نیش زنبورها رو هم به شادی و تفریح میگیرید و میگید قوی شدیم خدایاشکرت
خدایا لیوای و جیکوپ رو نگاه از اون فاصله دارن مارشمالو کباب میکنن، لوک و هوپ هم میخورن یعنی کلا اینها همیشه یه چیزی میخورن ادم گشنه ش میشه چقد نعمت زیاده خدایاشکرت
اره مریم خانم واقعا اسمون زیباست ابرها زیباهستند دریاچه و قایق و کلبه همه چی دیوانه کننده است اونم تو این عصر زیبا و الان اینجاهم دقیقا بارون باریده همه جارو مه گرفته انقد زیباست که حد نداره ، درختها چقد سرسبزن ، اروی رو نگاه اونجا الهی فدات شم خوشکل من ، ون خفنمون اونجاست ، دریاچه چه موجهای ریز زیبایی داره ،چه اسپیکر خفنی معلومه این خونواده خیلی اهنگ گوش میدن ،ای خدا مریم جونم از این یتی های زیبا داره وای منم دلم نوشیدنی میخواد بخدا ،خدای من پشت ماشین رو نگاه چقد خوشمزه دارید اون تو چقد شکلات و سالاد و پیازچال و بیسکویت و سس و چیپس و مارشمالو و نون و هات داگها رو نگاه خدای من دهنم اب افتاد خدایاشکرت
نگاه سوسیسها رو چطوری کباب میکنه خدای من بوشون میاد ،خدای من شخصیت راین خیلی مقبول مریم خانم و استاده میگه چندکلمه توضیح و تمام و انگاری میگه به جای هات داگ کلدداگ میخوریم یه همچین چیزی ولی راین خیلی نمکه خیلی چون خودش میگه و نمیخنده ادم بیشتر خنده ش میگیره ،چقد خوبه هرکسی برای خودش غذاشو درست میکنه و کسی محتاج مامان باباش نیست مامانشون اروم و ریلکس نشسته و از تعطیلات و روز مادرش لذت میبره و مثل بچه ها بهش خوش میگذره و این عالیه عالی خدایاشکرت
لیوای عزیزم داره بهمون یاد میده ساندویچ مارشمالو درست کنیم و خودشم میخوره صدای کرت کرت میده خدایا من گشنم شده بخدا ،استاد رو نگاه چطوری سالادشو میخوره اب از دهنم راه افتاده تازه شم نگاه چطوری این مریم خانمو بالا نگه میداره میگه خوشمزه ست ولی به دست پخت شما نمیرسه چقد این مرد ایده اله بخدا یه دوره بذارید اداب همسرداری رو اموزش بدید این مردها یه کم چیز یاد بگیرن یعنی اروزمه استاد همسرم دست از این لجبازی و دشمنی با شما برداره بیاد مثل من این سریالها رو ببینه یعنی اون روز میاد چقد خوب میشه خدایا،استاد میگه ژوزف مثل مایکه ذوق کردنش و بازی کردنش و بیشتر از بقیه بامایک دوست بوده چقد جای مایک خالیه بین این بچه ها و کاش هرکجاست حال دلش خوب باشه خدایاشکرت
جیکوپ رو نگاه چه هات داگی با سس میزنه بر بدن بخدا اب دهنمو قورت دادم خدای من برای یه شکمو این فیلم دیوانه کننده ست ،اتیشو نگاه چقد کوچک شده ،خدای من اسمونو فقط ابره سفیده سفید، واااو چقد راین با لذت درست میکنه و میخوره خدایا چقد ترد و خوشمزه به نظر میرسه ،اینهاهم قایق رو اوردن تا هوپ رو ببرن قایق سواری چقد بچه های خوبین خدایاشکرت
چقد این عصر طولانیه که هنوز هوا روشنه و اینها میتونن موتورسواری هم برن یعنی یک دقیقه رو هم الکی هدر نمیدن ،استاد داره درخت جمع میکنه واقعا وقتی اتیش میزنید معلوم میشه چقد درخت بریدید و چقد پاکسازی کردید ،عجب اتیش بزرگی، استاد علفهای هرز اضافیم اتیش میزنه چقد خوب واقعا پاکسازی همیشه عالیه خدایاشکرت
راین و هوپ چه پهلو به پهلو نشستن ،چه حس خوبی به رابطه شون دارم که همش بخاطر شدت باخود درصلح بودن هوپه خدایاشکرت
سپاس گذارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست
به نام خدایی که بخشندگی اش همیشگی و مهربانی اش دایمی ست
سلام به همه عزیزانم
با دیدن این غذاها با خودم گفتم ببین چقدر تنوع غذا داریم که من ازشون بیخبرم مارشمال کبابی🤔 اصلا خبر نداشتم گاهی توی فیلمهای بچه هام میدیدم که یک همچین چیزی میزنن به چوب و کبابی میکنن اما نمیدونستم چیه ؟الان فهمیدم که مارشمالاست که حتما خیلی خوشمزه س با اون شکلات یک ساندویچ مارشمالای خوشمزه برای خودش اماده میکردن .مادر خونواده در کمال ارامش داره لذت میبره و بچه ها و پدر خونواده برای خودشون غذا درست میکن
اینقدر تنوع هست و من نمیدونم و نخواستم که تجربه شون کنم .اما با دیدن این سریال دلم میخواد غذای سبزیجات و غذاهای دیگه رو تجربه کنم من چون بیخبرم از این همه تنوع فقط در مدار خوردن و دیدن برنج و مرغ و ماکارانیو… هستم اما الان به شدت و خیلی زیاد دلم غذای سبزیجات و بین المللی میخواد، دلم میخواد برم یک رستوران شیک و خفن و غذاهایی رو تجربه کنم که تا به حال نخوردم
به امید اون روز
خدای مهربانم من رو هدایت کن به راه کسانی که به انان نعمت داده ای امین یا رب العالمین
در پناه خدای مهربانم باشید
به نام خدا
سلام به استادعزیزم مریم جان وهمه دوستان
بهه به خدایاشکرت بخاطراین زیبایی چه حس خوبیههه تواین جنگل سرسبز چه هوای خوبی چه دریاچه زیبایی چقدرلذتبخشه
چه آتیش بزرگوزیباوخوشرنگی خدایاشکرت
دودهای آبی میدادچه قشنگه
خنده های مریم جون و گفتن واهاهاهاوووو خیلی باحالوخنده داربود
به به چه قشنگ میگه استاد دستپختش ب خوشمزگی دستپخت شما نیس احسنت واحسنت ب مریم جون ک گفت نه اونم خوب درست کرده
احسنت به این پسرا که خودشون مستقل هستن نگفتن اتیش داغه نزدیکش وایسی باباتوبرامون مارش مالوهارودرس کن خودشون وایسادن
چه راحتوسریع باآتیش همه چوباازبین رفت چه قانون وخلقیت عجیبیه آتیش خدایاشکرت
چه رابطه ی عاشقانه ای
چه بهشت زیبااااایییییی خدایاشکرت منم میخوام
نوش جانتون این زندگی گوارای وجودتون
سپاسگذارم بخاطراین فایل
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
و
به نام خالق هر آنچه میبینیم و نمی بینیم
سلام میگم خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان مهربانم
تصویر فایل نشان از یه روز پرخیر و برکتیه
خدایا شکرت
با خانواده ای فعال و پرجنب و جوش و اهل لذت بردن و تفریح
جیکاب چقدر متعهده به کاری که شروع کرده و از این آتش غول پیکر قراره فیلم بگیره و فالوراش رو سورپرایز کنه
چقدر خوب توضیح میده و چه اعتماد به نفس خوبی داره ، اینا همه از تربیت درست و واکنش صحیح والدین ناشی میشه ، تحسین میکنم چنین پدر و مادری رو که واقعا با فرزندانشون، دوست هستن.
دوستان همه جور وسایل تفریح رو با خودشون آوردن و چقدر با هم همکاری میکنن تو پیاده کردن وسایل.
استاد واقعا تو تمام زمینه ها استاده، به مریم جان اطمینان میده که همه چی در امنیت کامله، چون چند دقیقه دیگه آتش فروکش میکنه ، در حالیکه خود من از اینکه ماشین نزدیک حرارته یا اون کپسول گاز دست استاد بود یه کم نگران شدم،
شعله های آتش چقدر قشنگه خدایی،
ممنونم مریمجان که از تمام زوایا برامون فیلم می گیری (بوس به روی ماهت)
چیزی که برام خیلی خیلی جالب بود اینه که شما نه تنها مسئول سرگرم کردن مهمونا نیستید بلکه مسئول درست کردن غذا هم براشون نیستید ،یعنی هرکی خودش ،چیزی که قراره بخوره رو آماده میکنه ، و همین مورد دوم اگه به عهده میزبان نباشه که آدم هر روز هم مهمان داشته باشه، غمش نیست )))))
یعنی واقعا یکی از معضلات من تو مهمان داری، همینه!!!!
خدایا خودت منو به مسیر درست و آدمهای درست هدایت کن!!
یه چیز دیگه که برام جالبه اینه که خانم هوپ در بیشتر مواقع مشغول خوردن چیزیه، حالا یا نوشیدنی دستشه یا چیز دیگه!!! و چقدر هم اندامش متناسبه!! ایکاش رازشو به ما هم میگفت)))
جیکاب چه لذتی میبره از خوردن ساندویچی که برا خودش درست کرده با اون پفکا!!!
با نگاه کردن به این سِمورا، دهنم آب افتاد و دلمون خواست خیلی)))
نوش جانتان همه این تفریحات و خوش گذرونیا و خندیدن و تجربه کردن …..
بقول استاد که رو لباسشون هم نوشتن:
“لذت ببرید از زندگیتون”
تا سفری بعد خدانگهدارتون…….
به نام خدای همیشگی همه کاره قدرتمند مهربان ثروتمند زیبای خودم
سلام عشق ابدی من
خداجونم ببین دارم به تعهدم عمل میکنم و سریال زندگی در بهشت رو با لذت دنبال میکنم و این سری دارم کامنت هم میذارم . خوب تغییر مدار منه دیگه نه هیچ چیز دیگه که البته لطف همیشگی تو به منه که میخوای همیشه یاد بگیرم و لذت ببرم .
خدایا خیلی دوستت دارم میدونی که .
چقدر این آرامش این آدمها این خانواده تمام نشدنیه این لذت بردنشون . گاهی فکر میکنم واقعا هست لحظه ای که رنج و ناراحتی داشته باشن .والا بعیده …
خدایا شکرت چقدر کلبه استاد زیبااااااااست اصلا معرکه ست با عکسش در آب آیینه ای و زلال رودخونه انگار دو تا کلبه هست . اون ماشینهای خوشگل اونهمه نعمت و فراوانی …. وای رنگ شعله های آتیش رو بگو دل منو برد که .
در تمام تمام تمام سالهای زندگیم عاشق آتیش و گرما و نور و روشنی بودم و هستم مخصوصا شب وای مخصوصا هم روز (وای شب چهارشنبه سوری رو بگو . من فقط می ایستم به شعله ها نگاه میکنم و غرق میشم تو رویاهای عزیز خوشرنگ خودم ).ههههه .
آقای رایان هم مثل خانمشون و تک تک بچه هاشونبسیار دوستداشتنی هستن و مشخصه خیلی هم مهربان هستن . خیلی زیاد . خدیا شکرت که این آدمها رو نشونم میدی.
یه درس مهم گرفتم از این فایل : هر کس خودش مسئول لذت بردن خودش هست . من هفته آینده دعوت شدم به لذت بردن از ساحل شمال و منزل دوستم . اما دوستای خوبم از تهران پایه سفر نیستن با من که تا اونجابریم .
چرا من تنها نرم ؟؟؟ چرا نشه برم ؟؟؟
خدایا خودم میرم تو که همیشه هستی. من که اینهمه کار رو تو زندگیم تنها انجام دادم و لذت هم بردم . تو که هستی . اصلا تنهایی نداریم . داریم ؟؟؟؟ نه والا نداریم
خدایا شکرت برای اینهمه زیبایی که دیدم شکرت برای چشمهای سالم زیبام شکرت برای انگشتهای قشنگ سالمم که تایپ می کنن . شکرت برای لپ تاپ خیلی خوبم . آخی یادش بخیر اولین دستاورد من از کار کردن روی آموزشهای استاد خرید این لپ تاپ عالی بود .
خدایا شکرت برای قلب پر از امیدم برای دل پاکم . برای حضور استادم برای مریم جانم . برای همه دوستان خیلی خوبی که اینجا هستن .
خدایا شکرت حالم خیلی خوبه امروز و این لحظه و برم برسم به ادامه روزم .
خدایا عاشقتم مرسی که هستی و مراقب منی
خاطرات صبح چهل و سوم زندگی من در پارادایس
اگ دوستام تونستن با همین خدا
با همین استاد
با همین سایت
با همین درسهای من
با همین کشور و شهر من
با همین شغل کارمندی من
با همین سن من
با همین تحصیلات من
با همین شرایط زندگی من
نتیجه بگیرن و ثروتمند وشاد و سالم و بیزنس من بشن
منم میتونم – من چیزی کمتر یا بیشتر ندارم-منم دقیقا مث اونا نتیجه میگیرم
رد پای حسام ==> از شهرداری ستاد تا فلوریدا
دوستان و استاد عاشقتونم – سلام
خیلی شوق دارم بنویسم
الان نجواها میگن چ خبره -مگه میلیاردی رکورد زدی
یا خونه رویاهاتو خریدی
چ خبره یواشتر- هول نکن خبری نیس
منم بهش میگم
آره خیلی خبرهاس
آره دارم لذت میبرم – هیچی ندارم ها – ولی دارم آروم آروم عاشقانه زندگی میکنم
دارم عاشق لحظه های زندگیم میشم
دوباره نجواها میگن مگه چی شده
جوابشون میگم
اگ به شما خبر بدن که قراره برین توی بهشت پرادایس زندگی کنین
خداییش ذوق نمیکنین
اگ به شما خبر بدن که قراره ماشین هیولا ک عاشقشی رو به اسم لندکروز 8 GXR – V همون ک ماشین بازا و ترمز دستی کشا و دریفت کش های دیوانه کننده راننده بین المللا بهش میگن “” حضرت “” ، وای اسمشم خفنه عاشقشم ، اگ به شما خبر بدن ک قراره ببینیش و بخریش و سوارش بشی خوشحال نمیشین
اینقدر این شیطان روووووو داره ک با کمال پررویی میگه نه حال نمیکنم ،،،،،،
منم بهش میگم برو بینیم بابا حال نداریم
من میخوام با همین حس و حال خوب خوش باشم و زندگی امروزمو توی پارادایس ببینم و باهاش حال کنم
تو هم برو یه جای دیگه بساط ناامیدیتو پهن کن چون من خریدارش نیستم
خلاصه استاد جان دوستان خیلی خوشحالم خیلی انرژی دارم ک خیلی زود زود قراره زندگیم کن فیکون بشه فقط قراره همین فرمون برم سمت جنگل و دریا و کمپ و آتیش و چای آتیشی و ماهی دودی و ………..
این رد پای امروزمون خیلی تصاویر رویایی داشت – از زیبایی های دیوانه کننده درختان سرسبز و چمن های فسفری سبز و آب و دریاچه و اینها ک عبور کنم میرسم به فیلم یعقوب عزیز ک برامون سورپرایز داره
چقد لذت بخشه همچین پیک نیک هیولایی
موزیک زیبا داریم و سالاد رژیمی و غیر رژیمی و چن تا دوست خفن خراط کار و وسایل حمل ونقل خفن تر و مهمتر از همه اینکه استاد عزیز خودشو مسلح کرده به الله و اکبر ، برای تدارک یک آتیش فوق هیولا و دایناسوری
همه آمادن
بزن بترکونیم
بیایم عقب ک نسوزیم – استاد جان الفرار ، بپا ک درخت نیوفته روی شما د –حتی از فاصله 20 یا 30 متری میسوزیم –
صحبتهای استاد عزیز راج ب قانون تکامل : اینکه این درختان سالیان سال گرما رو از خورشید میگیرن و ظرف 4 دقیقه برمیگردونن به طبیعت – بچه ها درخت تحویل میگیرن و اسکلتش رو تحویل میدن – بدن استاد با نیش زنبورا حسابی قوی شده –ابرهامون چقد زیبان خدا رو صدهزار مرتبه شکر—هر کسی غذای خودشو درست میکنه و این بهترین حالتشه –عزیزم جوزف چقدر جوزف پرانرژی و دوس داشتنیه —
استاد های عزیزم و دوستان ،، خیلی لذت بردم و عاشق همتون هستم
به نام خداوند جان و جهان
سلام به استاد عزیز و مریم جان زیبا که شایسته ی زندگی در بهشت است
خدای مهربانم شکر که امروز اینهمه زیبایی دارم میبینم از صبح همش زیبایی همش خنده ،،الهی شکر برای نشانه ی امروزم که اینقدر زیبا بود خدایا سپاس گذارم که استاد عزیزم با عشقش در اون بهشت زیبا زندگی میکنن خدایا شکر که مریم جان مارو هم در اون بهشت سهیم کرده خدا یا شکرت که چشم دارم اون همه زیبایی رو میبینم
خدایا شکرت که پیامهاتو در یافت میکنم
خدا یا کمکم کن تا بتونم هر چی فکرو خیال بد تو ذهنم هست رو مثل اون درختهای هرز آتیش بزنم خاکستر کنم تا فکرهای خوب و ایده های خوب جاش سبز بشه
خدای مهربانم ممنون که منو هدایت کردی به این سایته پر از زیبایی و امید و ثروت و فراوانی
خدا یا شکر که میتونم ذهنم رو تا حدودی کنترل کنم
دوستای عزیزم میخواستم یه تجربه رو از امروز صبح براتون بنویسم
صبح ساعت شش ونیم تو آشپزخونه یه خراب کاری کردم که تو یه دقیقه همه جارو زدم بهم
اگه قبلاً بود واسه یه خرابکاری کوچیک کلا اعصابم بهم میریخت ناراحت میشدم که حالا باید زحمت بکشم جمع و جور کنم تمیزکاری کنم ،،اما الان به لطف خدای مهربانم و آموزه های استادم و نگاه زیبای مریم جان به مسائل به ظاهر نازیبا کلی واسه این کار به ظاهر نازیبای خودم خندیدم وتو دلم گفتم حتما یه خیری توش هست ،اما ذهنم میگفت چه خیری زدی همه جارو کثیف کردی حالا دوساعت باید تمیز کاری کنی اما قلبم گفت من نمیدونم حتما خیری هست
ساعت 7ونیم صبح با دختر داییم قرار داشتم بریم پارک زیباییهارو ببینیم و راجبشون حرف بزنیم وکلا خوش بگذرونیم ،،رفتم دختر داییم رو دیدم و خراب کاریم رو براش تعریف کردم ،،موقع برگشتن اونم یه خرابکاری که باز اونم تو آشپزخونه کرده بود رو برام تعریف کرد بعد سه تا خاطره ی خیلی خنده دار از بچگیه داداشهاش تعریف کرد ،،یعنی من اینقدر خندیده بودم که کلا صورتم پشت گردنم درد میکرد
خلاصه بعد یه عالمه خنده از ته دل برگشتیم خونه تو خونه باز قلبم باهام حرف زد گفت دیدی گفتم حتما یه خیری هست ،اگه اون خرابکاری اتفاق نمی افتاد تو تعریف نمیکردی ،،دختر داییت یادش نمی افتاد خاطره بگه و تو این همه بخندی وروزت پر بشه از خنده ،
گفتم خدایا شکرت که همه چی رو برام آشکار میکنی الهی دورت بگردم که اینقدر ماهی
دوستای مهربونم خواستم اینو تعریف کنم تا باورمون هر روز بهتر بشه که اتفاقات به ظاهر بد رو بد نپنداریم حتما خیری در همه ی تضادهای زندگیمون هست
عاشق همتونم
عاشق این سایتم
عاشق استاد و مریم جانم
و بیشتر از همه هر روز بیشتر از دیروز عاشق معبود یکتای بی نظیرم
در پناه خدا ،
❤به نامِ خالقِ زیباییها❤
سلااام به آقا و خانمِ پردایس نشین…😇😇❤❤
توو این قسمت از سریالِ شششگفت انگیزِ زندگی در بهشت جز زیبایی هیچی دیده نمیشه…
واااقعا که اسمِ فایل براااازنده ی این سریاله.
زندگی در بهشت…..
عاشششقِ زیبایی ها میشی و ننننمیتونی انکار کنی اییینهمه زیبایی رو.
واااای خدای مممن….
دودِ سفیییدِ کوهی از آتش در دلِ جنگل، از لا به لای درختا بیرون میاد و چشمانِ آدم رو خییییره میکنه…😍😍😍
بالشت های ابریِ توی آسمون تو رو به خواااابی لطیییییف توو دلِ آبیِ آسمان دعوت میکنه…😇😇😇
چچچچچقدر انعکاسِ چهره ی سبزِ درختان توی دریاچه،توی آینه ی آبِ دریاچه تماشاییه.خداااای ممممن…
خدای من شششکرررت بابتِ این رابطه ی عاشقانه…
که در پناهِ خداست و چون در پناهِ خداست…جاش اَمنه
خداااای من رنگ های قرمز و زرد و نارنجیِ آتش چچچچقدر زییییبااااااست….خورشید و حرارتش رو توو دلِ آتش میبینی که چچچچقدر سسسسخاوتمندانه بر این درختان تابیده😍😍😍😍
جای چایِ آتیشی خالی….
صدای خنده و بازی و شیطنت ها و شادیِ بچه ها که میپیچه توو دلِ جنگل🥰🥰🥰
چه ورودی هایی زیییباتر و بببهتر و قدرتمند تر از دیدنِ بااارها و بااارها سریالِ زندگی در بهشت…
واااای خدای من.
قایق سواری توو دلِ نرم و روااان و جااااریِ آبِ دریاچه…😍😍😍🥰🥰🥰
پشتِ این درختا یه کلبه ی زیییباااای چوبی رویااااااییه که مردمانش خانم و آقای پردایس نشین اند که کلی زیبایی ها رو تحسین کردن و این بهشت پاداشِ اونهاست…خدایاااششششکرررررت.
تداعیِ شعرِ بییینظیرِ سهراب…
قایقی خواهم ساخت…
خواهم انداخت به آب.
دور خواهم شد از این خاکِ غریب….
که در آن هههیچکس نیست که در بیشه ی عشق،
قهرمانان را بیدار کند…
قایق از تور تهی و دل از آرزوی مروارید…
همچنان خواهم راند.
نه به آبیها دل خواهم بست،نه به دریا…
پریانی که سر از آب به در می آرند…
و در آن تابشِ تنهاییِ ماهیگیران میفشانند فسون از سرِ گیسوهاشان…
همچنان خواهم راند…
همچنان خواهم خواند…
دووور باید شد دووور…مَردِ آن شهر اساطیر نداشت…
زنِ آن شهر به سرشاریِ یک خوشه ی انگور نبود…
هیییچ آئینه ی تالاری ،سرخوشی ها را تکرار نکرد…
چاله آبی حتی،مشعلی را ننمود…
دور باید شد دوور…
شب سرودش را خواند..نوبتِ پنجره هاست…
همچنان خواهم راند….
همچنان خواهم خواند…
پشتِ دریا شهری است که در آن پنجر ه ها رو به تجلی باز است…
بامها جای کبوترهاییست که به فواره ی هوشِ بشری مینگرند…
دستِ هر کودکِ دَه ساله ی شهر،شاخه ی معرفتی است…
مردمِ شهر به یک چینه چنان مینگرند که به یک شعله…به یک خوااابِ لطیف…
خاک
موسیقیِ احساسِ تو را میشنود…
و صدای پرِ مرغانِ اساطیر می آید در باد….
پشتِ دریا شهریست…
که در آن وسعتِ خورشید به اندازه ی چشمانِ سحرخیزان است….
شاعران وارثِ آب و خِرَد و روشنی اند…
پشتِ دریا شهریست…
قایقی باید ساخت….
قایقی باید ساخت..
توو دلِ این شعر حالا پر از تمرینه برام…
قایقم رو بسازم…
بندازم توو آب…
حرکت کنم…
شاید هنوز مرواریدی پیدانکرده باشم شاید هنوز نتیجه ی شگفت انگیز برام پدیدار نشده باشه اما
همچنان برانم…همچنان بخوانم…خدایم را…
دور شم از باورهای منفیِ سرزمینِ بی آب و علفِ ذهن…
تکرار کنم شادی ها رو بیافرینم شادی هارو از دلم…از دروووون….
باااور کنم که پشتِ دریا شهریست که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است…
ذوق کنم از دیدنِ زیباییهای یک خوشه ی انگور و سسسرشاااااار بشم…..
به قولِ مریم جان توو فایلِ اولِ سفر به دورِ امریکا که گفت سفر باعث میشه تو به چیزی نچسبی و با این روحیه ی رها ،
میری جلوتر و به زیباییهای بیشتر و جذاب تر هدایت میشی…
به هیچ چیز نچسبم و رهااااا باشم…
خاک و جنگل و کوه که همه جزئی از کائنات و جهان هستن به احساسِ من پاسخ میده…احساس،زبانِ جهانه…
خاک موسیقیِ احساسِ مرا مممییییششششنود…..
🥰🥰🥰
الله اکبر…
کلمات خخخیلی حقیرن و میگذارم احساس حرف بزنه…
خدایاشششکررررت….
آرزومندِ آرزوهاتون آرزو🥰😘😘😘