سریال زندگی در بهشت | قسمت 44 - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

198 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الناز گودرزی سروش گفته:
    مدت عضویت: 840 روز

    سلام به دوستای هم فرکانسیم و مریم عزیزم که انقدر باعث میشه چیزای جالب ببینیم.

    اول از همه میخوام تحسین کنم این خانواده ی دوست داشتنی رو به این دلیل که‌ وقتی داشتن شکل های مختلف میساختن، اگر زیبا میشد که تحسین میکردن همدیگرو، اما اگر بی مفهوم و نازیبا میشد هیچکس هیچکسِ دیگه رو مسخره نمیکرد که این دیگه چیه؟ و با خودت چه فکری کردی که این رو‌کشیدی! خیلی راحت نفر بعدی شروع میکرد به کشیدن شکل ها و چقدر ایده ی خفن و جدید و سرگرم کننده ای بود که توی تاریکی به نور دارن هویت میدن! متشکرم از استاد عزیزم و البته مریم عزیز که انقدر میزبان های خوب و راحتی هستن و بیشتر متشکرم از استاد که جیکاپ رو کشوند کنار و اجازه داد بفهمیم توی سر یه بچه ی 13 ساله ی به این خفنی چی میگذره که واو واقعا ایول به این پسر که توی این سن متوجه شده که نمره هیچ تاثیری نداره توی این که تو باهوشی یا خنگ، ممکنه تو توی هنر خیلی خوب باشی اما توی ریاضیات نه و وقتی نمره ی بدی توی ریاضیات میگیری این به این معنی نیست که تو خنگی نه! تو فقط واسه چیز دیگه ای ساخته شدی که باید بگردی و اون رو پیدا کنی همین! و چقدر خودش رو راحت کرده از تموم استرس ها و دل نگرانی های بیخود که همسن و سالاش دارن مخصوصا در ایران. خدایا شکرت بابت این پسر فهمیده و برادر دوست داشتنیش که با گرفتن چراغ داره بهش میفهمونه که من حمایتت میکنم و برای حرف هات ارزش قائلم. خدایاشکرت بابت این خانواده ی با فرهنگِ دوست داشتنی. خدایاشکرت بابت مداری که توش هستم که آماده ی دریافت این آگاهی ها هستم. خدایاشکرت بابت قوانین ساده و ثابتی که داری. در پناه الله شاد باشید️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1246 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    شروع این فایل کمی متفاوت از دیگر فایلها بود اول از خانم آیدا تشکر می کنیم که این مصاحبه را برای ما ترجمه کردند و ما از خواندن آن لذت بردیم

    استاد در مصاحبه ای که با یعقوب داشتند و سوالاتی که از او پرسیدند به نکات بسیار مهم و ارزشمندی که یعقوب بیان می کرد توجهشان جلب شد و شاید ایشان هم مانند ما که فکر نمی کردیم کسی در سن سیزده سالگی به این خوبی قوانین را بداند و اجرا هم بکند تعجب کرده باشند البته با چنین آموزه هایی که از پدر و مادر آنها دیده بودیم باید حدس می زدیم که قانون را آنها هم می دانند که به بچه های خود به شکلی آموزش داده آند. که آنها هم آن را با علاقه یاد بگیرند .

    لوک نور را تنظیم و استاد تصویر را تا این مصاحبه انجام گرفت.

    عکس گرفتن در شب با دوربین و روشی که استاد خلاقانه به کار بردند و همه هم ایده های تازه ای به فکرشان می رسید و هر بار با حرکت دست به وسیله چراغ قوه خطوطی در فضا می کشیدند تا تصویر آن به شکل پیوسته در صفحه دوربین قابل دیدن شود و آنها هر بار ایده ای تازه به ذهن‌شان می رسید و هر کدام از دیگری سبقت می گرفتند تا زودتر و بهتر اثر خود را خلق کنند. باز هم به یاد سخنان استاد افتادم که می گویند:

    کارها باید ساده و راحت انجام شود اگر کاری به سختی پیش می رود حتما در جایی اشکالی یا ترمزی یا…..قرار دارد و در این جا ما به سادگی می بینیم که یک اثر هنری می تواند خلق شود.

    تو باید فکر کنی نه این که دستور دهی و یعقوب که این سخنان را از استاد شنید تصویر زیبایی را با حرکت چراغ قوه کشید و پس از او یوسف.

    عکسی دسته جمعی به یادگار و سرودی زیبا .

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  3. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1688 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان ، سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و همسفرای عزیزم

    آفرین به جیکاب این پسر 13 ساله که اینقدر قوانین رو خوب درک کرده و راجع بهش صحبت می کنه

    چقدر اعتماد به نفسش رو تحسین کردم که اصلا هیچ عامل خارجی تاثیری روی بیان کردن ایده هایش نداشت

    البته با وجود یک همچین پدر و مادری که اینقدر با خودشون در صلح هستند یک همچین فرزندی با این باورهای قدرتمند کننده بدیهی می تونه باشه چرا که هیچ نتیجه ای در دنیا اتفاقی و شانسی نیست

    چقدر من از صمیمیت بین افراد این خانواده لذت می برم و هر دفعه تحسین می کنم اینکه اینقدر در همه ی موضوعات هم در حال لذت بردن هستن و هم همکاری فوق العاده ای در کارها با یکدیگر دارند و این واقعا قابل تحسین هست

    اینکه هر کس غذای مورد علاقه اش رو آماده می کنه و با لذت میشینه می خوره و فشاری روی پدر و مادر نیست و همه در حال لذت بردن از زندگی هستن

    استاد عزیز چقدر سرگرمی که با دوربین ایجاد کردین واقعا زیبا بود و من خیلی لذت بردم

    چقدر عکس دسته جمعی زیبایی گرفتین واقعا لذت بردم و این قسمت هم خیلی چیزها یاد گرفتم و از دور همی تان کلی لذت بردم

    تا قسمت بعدی خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2164 روز

    بنام تتها الله یکتا

    سلام به استاد عزیزم به استادیار ارزشمندم به دوستان نابم

    خداروشکر برای این سایت، این همه امکانات، این همه صفحه، این همه محصول این همه فایل، این همه آگاهی، این همه عشق و دوستی. واقعا بارها و بارها خداروشکر میکنم.

    چقدر جیکوب درس اعتماد به نفس و عزت نفس میده، چقدر این پسر تحسین برانگیزه، چقدر میشه ازش درس گرفت. من زبانم خوب نیست نصفه نیمه بعضی کلمات رو متوجه میشدم(البته کامنت منتخب و ترجمه آیدا عزیز رو خونده بودم)

    میخوام بگم فارغ از موضوعی که داشت حرف میزد فقط اون قدرتی که پشت کلماتش بود، اون اعتماد به نفسی که داشت همه ی اینابه من درس داد، برام درس داشت که چقدر مهمه این احساس لیاقت داشتن، چقدر اصله عزت نفس رو ساختن، چقدر مهمه با خودت و جهان اطرافت با صلح بودن، راحت بودن و اینکه بدون نقاب و حاشیه اضافه ایی خودت باشی.

    چقدر واقعا همین تیکه فایل رو باید بهش فکر کنم و یادم باشه.

    به خودم بگم فهیمه بــساز این اصل مهم رو، بساز پایه ی شخصیت محکم و خودساخته ات رو، آره خیلی باید روی احساس اعتماد بنفس، احساس عزت نفس، احساس لیاقتم و احساس ارزشمندی ام کار کنم.

    چقدر خودمو دیروز ضعیف دیدم اینکه یکنفر تونست منو بعد مدت ها برانگیخته کنه. خیلی وقت بود اینطوری داغ نکرده بودم تازه مثلا خودمو کتترل کردم اما من میدونم ار درون جوش آورده بودم. میدونم یک چیزایی تو وجودم تکان خورد که داشت منو منحرف میکزد تا برم تو حاشیه. احساسم رو داشت میبرد به سمت مخالف.

    اما من اینو روی تخته وایت برد اتاق نوشتم و اینجاست که باید در عمل برای خودم کاری انجام بدم. نوشتم؛ “تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم.” اسم یکی از فایل های استاد عزبزمون هست.

    (اتفاق دیروز دوشنبه آخر باشگاه یوگا افتاد)

    حالا سر جریان دیروز و صحبت با دوست عزیزم رسیدم به جایی که شاید ماه ها قبل دنبالش بودم. ازش شنیدم یک جلساتی هست بنام نارانان که مثل NA هست. از وقتی تو یکی فایل ها گفتن جلسات باز این انجمنNA رو شرکت کنید، خیلی دلم میخواست برم. اما نشد و جلسات مال آقایون رو پیدا کردم اما من امروز برای اولین بار رفتم سرجلسه هایی که با اصول و روش های شبیه NAبود و اونم برای خانم ها. تجربه جالبی بود و چقدر تحسین شون کردم اون خانم هایی که یکی از بستگان شون در بیماری اعتیاد بودن و اونا با تمام زخم ها و حقارت هایی که کشیدن، با تمام تقلاهاشون الان در جایگاهی هستن که خودشون رو عاجز میدونن در تغییر دیگران و الان فقط تمرکزشون روی بهبود خودشون هست.

    نمیدونم میخوام چیکار کنم

    نمیدونم بازم برم یا نرم

    ولی میدونم یک چالش جدیده، ولی میدونم اینا رشدهای کوچیکی هست که داره اتفاق می افته. میدونم باید یک ریشه هایی رو در خودم درست کنم، قوی کنم و از خدا میخوام که بازم هدایتم کنه بازم خودش بگه قدم بعدی چیه…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سمیرا صنعت کار گفته:
    مدت عضویت: 1545 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم زیبام

    خداروشکر میکنم برای نشانه امروزم

    چقدر قشنگ حرف میزنه باهامون

    من زبان بلد نیستم اما ترجمه آیدای عزیز رو خوندم واقعا تمام حرفاش انگار ک با من بود

    فصل امتحانات بچه هاس و تقریبا رو به اتمامه و من در تمام این مدت با همه تلاشم بازم درگیر میشدم با دخترم بخاطر درساش و امشب این حرفای جیکوب زاویه دید منو در مورد دخترم عوض کرد

    من توانایی ها و نقاط قوتش رو دیدم و فهمیدم در تمام مدت تمرکز من روی نقاط ضعفش بوده و طبیعی اینه که اون چیزی که دوست ندارم تو رابطه م با دخترم و درساش تجربه میکنم و وارد زندگیم میشه

    خدایا شکرت که اینقدر واضح و روشن هدایتم کردی

    دوستت دارم عشقمممم

    سپاسگزارتم استاد بابت ضبط صحبتای جیکوب

    سپاسگزارتم مریم قشنگم که برامون فیلم میگیری

    چقدر استاد ایده جالبی بود و بازی قشنگی بود من اولین بار بود ک میدیدم خیلی کیف کردم :)

    دوستتون دارم خیلی زیاد .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 626 روز

    یا مَنْ لَهُ الْعِزَّهُ وَالْجَمالُ

    درود بر همه عزیزان

    خداروشکر خیلی جالبه که یعقوب همچین چیزایی رو در این سن پایین می‌تونه درک کنه و من با خوندن ترجمه متن فهمیدم که این پسر خیلی درک بالایی داره و برای خود من آموزنده و یاداوری دوباره بود

    همه این‌ها رو استاد در دوره عزت نفس توضیح دادن و چه خوب شد که دوباره از زبان یک مرد کوچک توضیح داده شد

    تحسین میکنم اعتماد به نفس یعقوب رو که خودش توضیح داده که چرا جلوی دوربین راحته و نقطه قوتش هست و خیلی خوب خودشو پذیرفته و با خودش راحته.

    بنظرم اگر من پذیرای خودم باشم بسیاری از مسائل حل میشه و عذاب نمیکشم

    استاد عزیز خیلی بازی خلاقانه ای رو راه انداختید و به نظرم از همه بهتر تصویر آقای رایان و جیکوب بود

    و چقدر خوبه خانواده آقای راین خیلی پایه هستند و از شادیشون منم شاد میشم.

    خدا را شکر بابت این پرادس زیبا که این موقع شب می‌تونی راحت و حتی با صدای بلند تفریح کنی و از زندگی لذت ببریم

    خدا را شکر عجب عکس‌های زیبایی شد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2162 روز

    به نام یزدان پاک

    من خیلی روی خودم به لطف الله کار می کنم ولی باز هم برای روابط نقطه ضعف دارم

    مثلا خدا را صد هزار مرتبه شکر تجسم های عالی می کنم که انگشت به دهن می مانند ولی روابط را خیلی باید باز هم بیشتر کار کنم

    مثلا هر موقع یه موضوعی پیش اومد صبر نمی کردم زود قضاوت و داوری می کردم بعد هم برچسب می زدم به خودم و به بقیه و به دیگران

    یعنی داغون داغون بودم

    البته خیلی بهتر شده ام

    یا اینکه زود دل کسی را می شکستم بعد هم خوشحال و خندان از کارم حالا نگو همه می خواهند دل خود من را بشکنند و ناراحتم کنند

    خیلی روی این قضیه کار کردم

    همه جا نرفتم.

    هر کجا خواستم بروم اول یه کم فکر کردم خودمو آروم کردم .

    توی جمع بزرگان بیشتر حضور پیدا کردم

    البته باورهایی داشتند که از قانون دور بود ولی باز هم برای من که داغون بودم و هستم و الحمدلله رب العالمین بهتر شده ام خیلی عالی بود

    خدایا شکرت برای رشد هام

    خدایا شکرت برای پیشرفت هام

    استاد آرزوی بهترینها را براتون دارم

    این فایل نشانه ی امروز من بود

    و عجب نشانه ی روشنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2162 روز

    استاد چرا فایل هاتون این طوریه?؟؟؟؟؟؟؟?؟؟؟!!!!!!¡!!?؟؟??

    هر سری با یه فایل این همه تحول !!!!!!!!

    خدایا دستمون را بگیر

    چرا هر موقع می بینم گوش می کنم باورهای من را می کشد بیرون

    الان این بهم گفته شد و فهمیدم خدا را صد هزار مرتبه شکر من به فکر همه هستم بغیر از خودم حتی در بیشتر مواقع تو گوشی های محکمی هم خوردم از جهان باز هم خواب می روم دوباره بیدارم می کنه

    همیشه به فکر درست کردن دیگران هستم

    یا همیشه به فکر مثلا درست کردن دندان های دخترم هستم اون هم خیلی زیاد

    الان به خودم میگم بابا به فکر خودت باش

    هر کسی راه خودش را پیدا می کنه

    هر کسی به اندازه مدارش هدایت میشه

    الان به خودم میگم تو نمی خواهد دلت به حال کسی بسوزد . دلت به حال خودت بسوزه

    خدایا کمک کن

    خدایا دستم را بگیر

    الهی به امید تو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    لیلی اسفندیاری گفته:
    مدت عضویت: 1863 روز

    به نام خدای عزیز زیبای مهربان قدرتمند ثروتمند همه کاره خودم

    سلام عشق ابدی من

    خدایا شکرت چقدر این قسمت زیبا بود . چقدر این بچه رودوست داشتم. بچه که چه عرض میشه کرد . یک انسان کاملا بالغ …

    این پسر خوشگل آمریکایی که حرف میزد من گوش میکردم و مرتب بغض میکردم و اشکام بالاخره سرازیر شدن . یه دلیلش علاقه زیادی هست که پسر بچه ها دارم و چقدر این پسر شیرینه . خیلی خیلی به دلم نشست . یه دلیل اشکام حرفهای بی نهایت پرمغز و بامعنی جیکوب بود . چقدر قلبش پاکه چقدر مغزش رهاست . چقدرزندگی رو خوب فهمیده . چقدر ماشاالله هزار ماشاالله بادرایت هست . چه عزت نفسی چه ایمانی عجب برقی داره چشمهاش . عاشق این بچه شدم .

    خدایا شکرت که دیدمش

    و یه شکرگزاری دیگه هم میکنم بابت اینکه صحبتهاشو به صورت کلی درک کردم بدون اینکه متن صحبتهاشو ببینم . و کلماتش رو هم تا 90 درصد درک کردم و متوجه شدم . خدا جونم شکرت دانش من درزبان انگلیسی ام همینطور داره بهتر میشه . بسیار ممنونم ازت خدای خوبم و این علاقه و پشتکار و تعهد من در یادگیری از نقاط قوت من هست .

    دوست ندارم از نقاط ضعفم صحبت کنم چون بیش از اونکه باید بهشون بها داده بودم. من همینم همین طوری خودمو دوست دارم . همینطوری لایق دریافت عشق زیاد و نعمتهای فراوان خدای خوبم هستم .

    اصلا من تکه ای از خدا هستم . کل ماجرا همینه . کل ماجرای زندگی رابطه من و خداست . خدایا همینطور ازت بهترین بهترین ها رو میخوام . من بندگی ات رو میکنم سعی میکنم خوب بندگی کنم . دارم در حد توانم تلاشم رو میکنم و لذت هم میبرم و در لحظه هستم . خدایا خودت داری منو میبینی . من هیچکس رو به جز تو ندارم و تو همه کسی تو همه چیزی یعنی من صاحب همه زیباییهای دنیای خودم میتونم باشم. دنیای تو … تو صاحب همه چیزی تو مالکی خدایا میدونم خوب میفهمی چی میگی . در ازای این بندگی ازت میخوام کمکم کنی شادی خلق کنم شادی و جواب اینهمه امید و باور های سالم رو بگیرم.

    استاد عکس دسته جمعی تون بسیار زیباست دوسش دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    فاطمه فضائلی گفته:
    مدت عضویت: 1240 روز

    سلام

    نشانه ی امروزم

    دیشب هم داشتم فایلی که راجب به احساس لیاقت بی قید و شرط بود رو گوش میدادم گفتگو با دوستان قسمت 55 راجب همین موضوعات بود

    اصلا هنگ کردم این بچه گفت من 13 سالمه, چجووووری اینا این حقایق رو درک میکنند, من که هنوزم شاید ته ذهنم این باور داشته باشم که کسی که نمره اش بهتره باهوشتره

    ولی این بچه درسی که بهم داد خیلی زییا بود, نقاط قوت و ضعف خودم رو بشناسم, واقعا عجب مادری داشته این بچه دمش گرم صدبار تحسینش کردم من خودم تا پارسال نمیدونستم نقاط قوت و ضعف چی هست کلا

    اعتماد به نفس رکن اصلیه برای هر فردی, علاوه بر اینکه خودم رو تحسین کنم بخاطر نقاط قوت و متمایز بودنم ,دیگران رو هم تحسین کنم

    مثلا من یکی از نقاط قوتم اینه که توانایی ورزشیم خیلیییی بالاست, صبح برم کوه بعدش باشگاه عصرشم دوچرخه سواری هیییچ ناتوانی ای در کار نیست و هرچقدر به این توجه کنم و ازش استفاده کنم هم اعتماد به نفس خودمو بیشتر میکنم هم سپاسگزارترم و بهتر و بهتر میشم

    من راجب یه چیزی همیشه فکر میکردم, اینکه چی میشه ادم به اصطلاح نمیبینه, گاهی وقتها هست یه راه حلی یه مشکلی وجود داره که وقتی میفهممش میگم بابا اینکه خیلی واضح بود, گفتم چه دیدگاهی باعث میشه این اتفاق بیفته؟ دیدم ناسپاسی و احساس بد, مثلا ما همیشه دو طبقه خونه داشتیم که طبقه پایین دلبازتر و بهتر و پرنورتر بود ولی ما بالا بودیم و همیشه هم نالان بودیم و گیر میدادیم, از وقتی شروع به دید مثبت کردم به خونه هدایت شدیم که بیاییم پایین زندگی کنیم و رو به حیاطه و خیلی دلبازتره, بعد من همیشه میگفتم اینکه خیلی واضح بود چرا ما اینکارو این همه ساله نکردیم, خیلی واضح بوده راحت بوده چرا انقدر چشم و دلمون کور بود به این راهکار خیلییی ساده که تو نهایت دوهفته انجام شد کل کاراش, گفت از بس ناسپاس بودی و گیر میدادی منم نمیتونستم به بهتره هدایت کنم, درسته هستتتتت ولی تو نمی بینی

    توجه به نکات مثبت خودمم همینطوره, تا اولیشو نیبینم بقیشو که خیلیم واضحه نمیبینم بهش دسترسی ندارم, من اگه شکل ذهنیمو به مثبت تغییر بدم راه حل هایی که از قبل بوده رو بهش هدایت میشم و اون پرده ای که انگار جلوی چشمم قرار دادم و باعث شده واضحات رو نبینم می بینم

    مثالهای خیلی زیادی میتونم بزنم, مثلا یه رابطه ای خیلی ناجوره ولی توش گیر افتادیم, حالا با هرشخصی منظورم جنس مخالف نیست, اگه خودمون این رابطه رو از بیرون ببینیم میگم من بودم قطعش میکردم, اگه ببینیم یکی دیگه تو همچین رابطه ایه میگم بابا این دیگه کیه انقدر به خودش ظلم میکنه, ولی بحث اینه که ادم چشماش کور میشه انگار, بقول قران مهر زده میشه به قلبش, و من خیلی به دلیلش فکر کردم. که چیییی میشه واضحات رو ندید و نشنید و چیزی نبود جز تمرکز بر منفی ها, احساس بد

    وقتی غالب احساس خوبه خداوند هدایت میکنه, وقتی ولی به منفی ها توجهه همش چشم و دلمون کور میشه و مهر به قلبمون زده میشه و کتک خورمون بقول استاد ملس میشه

    و گفتم این دلیلیه که این بچه با سنش انقدر اگاهه, احساس خوب, وقتی احساس خوبه اگاهی های انسان بیشتر میشه و حداوند به قلب ادم میگه چی درسته چی غلط

    حالاهم با این فایل میخوام نکات مثبت خودمو بلند بخودم بگم

    به بقیه هم بگم, مامانم غذای خوب درست میکنه بهش بگم

    به بابام که انقدرررر تو هر زمینه ای مستقله بهش بگم

    و این کلید همیشگی رو یادم بمونه که

    تمرکز بر نکات مثبته

    بقول یه دوستی, قانون یه چیزه ولی با هزار بار تکرار

    شاد باشیط

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: