https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/07/abasmanesh-9.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-07-17 09:01:232025-03-15 09:18:10سریال زندگی در بهشت | قسمت 47
195نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
عجب روز فوق العاده زیبایی در بهشت رو دیدم خدایا شکرت عجب آسمان زیبایی، ابرای خوشکل ، آفتاب بی نظیر، دریاچه عالی این قدر برق میزد این هوا شور و لذتی رو در من ایجاد کرد که بشدت خواستار تجربه این بهشت زیبا و هوای عالیش شدم. خدایا شکرت که اونهارو به چشمان فول HD من هدیه کردی. عاشقتم
چقدر خوبه که از طریق شهرداری اونجا میتونی در عرض ۲ ساعت لایسنس رانندگی تو بگیری ، خیلی خوبه اصلا روندش قابل مقایسه با ایران نیست… خدایا شکرت
خدایا شکرت که می بینم هیچ محدودیتی در کارهاشون ندارن امریکایی ها در هر رده سنی که باشن اینقدر مسئولیت پذیرن و سن رو بهونه نمیکنن برای انجام ندادن کارهاشون. واقعا تحسین میکنم
خدایا شکرت به خاطر این همه تنوع ادوات کشاورزی که می بینم.
چقدر خوبه که مدیر یک فروشگاه بهت بگه اون جنسی که تو میخوای رو من ندارم ولی من چند تا شماره بهت میدم که میتونی از اون جاها تهیه کنی اصلاً این حالتی که یه کاری کنن که تو حتماً ازشون خرید بکنی و این باور کمبود و اینا نیس، دیدیم که سر فرصت نشست برای ما کامل همه چی رو توضیح داد و بعدشم که رسیدیم به اون دستگاهی که میخواستم بهمون گفت که اون دستگاه هم خیلی خوبه ولی ما نداریمش، نیومد بگه که نه دستگاه من خوبه فقط مال منو بگیرین در صورتی که برعکس راهنمایی شون کردن و چند تا شماره دادن تا اون دستگاهی که مد نظرشونه رو برن پیدا کنن و بخرنش و از اینکه که چقدر با صبر و حوصله برای استاد و مریم جون وقت گذاشتن و توضیحات کامل و تجربیاتشونو در اختیارشون قرار دادند. خدایا شکرت
واقعا مدیر اون نمایندگی رو به خاطر رفتاری که داشت تحسین میکنم.
مریم عزیزمون رو هم به خاطر اعتماد به نفس شون در مهارت درخواست کردن رو تحسین میکنم.
خدایا شکرت به خاطر پرینتر سه کاره هیولای brother که فکر نمیکنم توی ایران این برند باشه و خیلی لازمه یه دونه تو خونه داشته باشیم.
خدایا شکرت به خاطر این همه زیبایی، بوی بهشت، اون باد زیبا، اون رقص آب دریاچه، نعمت، ثروت، فراوانی، حال خوب و هدایت های عالی.
سلام و درود بیکران خداوندگار عالم هستی بر استاد و مریم عزیز و دوستان مهربان و خوش قلبم
یگانه معبود عالم هستی را سپاس گزارم که همواره در دسترس و حاضر و ظاهر است در لحظات زندگیمان و همواره ناظر است بر اعمال افکار و نیتمان… خدایی که هر کس را به شیوه خاص خودش هدایت میکند، به سمت خواسته و مسیری که خود فرد انتخاب میکند…خدایی که آزادی و قدرت خلق کردن زندگی دلخواه مان را عطا فرمود…
سپاس گزارم خدای عزیزم که هر روز هدایتم میکنی و ایده و الهام میدی… چقدر من خوشبختم… خدایا شکرت، بابت همسایه های خیلی خوبی که دارم…چقدر انسان های شریف، مهربان، بی حاشیه و صمیمی هستن… چقدر من خوش شانسم که همسایه ای دارم که بهم همیشه احترام میذاره و دوستم داره، گاهی اوقات مثل دیروز، واسم غذای خوشمزه مورد علاقمو میاره… همسایه دیگه ای دارم که از خوش برخورد ترین و خوش اخلاق ترین آدم هایییه که دیدم…همیشه در حال سلام و درود و خوش مشربی ست…چقدر دوستم داره چقدر دوسش دارم من…چقد من خوش اقبالم… تحسنشون میکنم و از خدا بابت وجود ارزشمندشون سپاس گزارم…
استاد عزیزم، دیشب خواستم پیغام بذارم روی این قسمت که خیلی خسته بودم و زود خوابیدم…انتظار داشتم که ساعت شش صبح بیدار بشم، ولی خوابی دیدم ، با احساس آرامش از خواب بیدار شدم، از همون لحظه بین هوشیاری خواب و بیداری،زمزمه خدایا شکرت و احساس زیبای اتصال به خداوند رو داشتم… سریع رفتم سراغ دفترم و الهامی که خداوند توی خواب بهم کرد رو نوشتم تا یادم نرفته و بهش عمل کنم… ساعت سه و نیم سحر بود… به شیوه و سبک شخصی خودم به صلات پرداختم… با نوای ملکوتی قرآن با صدای آسمانی شیخ ماهر المعیقلی(امام جماعت بیت الله الحرام) به شنیدن، خواندن و تعقل در کلام رب پرداختم… ؛سوره مزمل و مدثر عایدم شد؛
یا ایهاالمزمل قم الیل الا قلیلا نصفه او انقص منه قلیلا او زد علیه و رتل القرآن ترتیلا_ انا سنلقی علیک قولا ثقیلا…..
ای جامه بر خود پیچیده
شب را جز اندکی برخیز
نصف شب یا اندکی از نصف بکاه
یا بر نصف بیفزا،و قرآن را شمرده و روشن و با تامل و دقت بخوان
به یقین ما به زودی گفتاری سنگین به تو القا خواهیم کرد
بی تردید عبادت شب محکم و پایدار تر و گفتار در آن درست تر و ستوارتر است
تو را در روز رفت و آمدی طولانی است
+++ نام ربت را یاد کن و فقط بر او دل بند(من عاشق همین قسمت و تبتل الیه تبتیلا هستم، پر از آگاهیه واسم…فقط بر او دل ببند…)…..
مریم خانم عزیزم، الان روی لبه ارتفاع پشت بوم نشستم و در انتظار طلوع چشم نواز و دل انگیز خورشید هستم… فتبارک الله… بالاخره بعد از یک ساعت انتظار اومد بیرون،خدایا چقدر درخشان و سوزانه…خدایا شکرت چقدر لذت بخشه این لحظات ناب …. آخ بنازم صدای خروس و پرنده ها…بنازم فراوانی کولر ها روی پشت بام ها… چقدر دیش ماهواره روی پشت بوم های اطرافه… چه نسیم ملایم صبح گاهی….. چه صبح دل انگیزی
(راستی استاد یه پیشنهاد خودمونی؛ گفتین شما خیلی اهل موزیک و خواننده های روز نیستین، نمیدونم نوای آسمانی تلاوت های اصیل و ناب قرا مصری رو گوش دادید یا نه، من بیش از ده ساله مستمع حرفهای این نواهای ملکوتی هستم… کار از تعریف و تمجید و تحسین گذشته و زبونم قاصره… اگر دوست داشتید برای نمونه تلاوت سوره مزمل و مدثر شیخ ماهر المعیقلی گوش کنید تا به عمق اعجاز لفظی و موسیقایی قرآن پی ببرید..محشره محشر.. هنوز من باورم نمیشه و در عجبم که خیلی از مردم دنیا حتی اسم شحات محمد انور،منشاوی،مصطفی اسماعیل،عبدالباسط رو حتی نشنیدن چه برسه به نوای روح بخششون گوش داده باشن)
استاد عزیزم دو تا نکته رو توی این کامنت میخام ذکر کنم؛ یکی درخواست یکی هم مرور قوانین در باب اتفاق زیبایی که پریشب توی اسپانیا رخ داده…. امیدوارم به درخواستم توجه کنید؛
دیشب واقعاً جا خوردم… قسمت ۴۷؟؟؟ اوووف چه سرعتی… استاد جان من که توی کامنت قبلیم این همه تقدیر و تشکر کردم که فایل ها رو با فاصله زمانی مناسب میذارید روی سایت اون همه دلیل قانع کننده آوردم، انگار نه انگار… از روز بعدی که اون کامنت رو گذاشتم یمرتبه تغییر رویه دادید و برعکس، تند تند هر روز قسمت جدید آپلود میکردید… تو رو خدا یکم هوای ما رو هم داشته باش و همش به هوای خودتون و بعضی دوستان نرید که زمانتون کاملا آزاده… استاد خیلییا مثل من آزادی زمانی و فرصت زیادی واسه حضور شبانه روز توی فضای سایت بهشتی مون رو ندارن، خیلیا هم کاملا بی وقفه و آزادانه همیشه توی فضای سایت آنلاینن و منتظر فایل جدید… من هنوز درک نمیکنم (در واقع خوب درک میکنم ولی هضم نمیکنم) که چرا بعضی از دوستان همش هی میگن استاد استاد فایل جدید میخایم… لایو جدید… قسمت جدید… بابا چه خبره… چه عجله ایه…یکم یواش تر و ملایم تر… چه میدونم انگار یه عده منتظرن تقی به توقی بخوره و استاد عباس منش واکنش نشون بده و نظرشو بگه…مثل همون قضیه سیل یا بیماری یا هر اتفاق به ظاهر بد که یه سری دوستان شروع کردن به آه و ناله…وای استاد بگو چیکار کنیم بدبخت شدیم چه فتوا و نظری داری فایل جدید بذارید و ازین حرفا… بعضی دوستان هم خودشون ناآگاهانه و از روی تعصب در برابر کسی که یه انتقاد و حرفی ناپسند درباره استاد بزنه، سریع گارد و موضع میگیرن و به طرف حمله میکنن انگار وکیل مدافع هستن… انگار نه انگار… من فقط درس و عبرت میگیرم از جهلشون…
استاد عزیزم لطفاً به حرفم کمی توجه کنید؛
«سریال زندگی در بهشت»؛ اسمش روشه سریال؛
Series: به معنای سری، متوالی، پشت سر هم،دنباله، سلسله، زنجیره، دوره….. حالا اگر دقت کنیم، هرچقدر طول این سریال (بهترین سریال تاریخ) بلند تر باشه چقدر موثر تر و بهتره… مثلا اگر ۶۰ قسمت دیگه تا پایان قسمت آخر باقی مونده باشه، طبق روالی که در پیش گرفتید دو ماه دیگه تمومه، ولی اگه مثلا هر چند روز یکبار قسمت جدید آپلود کنید، اینجوری تا چهار،پنج ماه دیگه ادامه داره و چیه چیزی ازین بهتر…
یپا دوره دوازده قدم عملیه واسه خودش… اینطوری کاملا هدایتی حدود یکسال مستمر روی نکات مثبت و زیبایی ها و بی نهایت درس های عملی تمرکز کردیم که طی این بازه بلند به بهترین نحو ممکن تکامل خودمون رو قدم به قدم طی میکنیم…. نننننه؟؟؟ انصافا درست میگم؟؟؟ جالب نیست؟ ببین چه کولاکی به پا میشه… چقدر باحال و جالب میشه… تازه خیلی راحت تر میتونیم روی هر قسمت جدیدی که آپلود میشه وقت بذاریم و تمرکز کنیم، با آزادی زمانی بیشتر و خیال راحت تری روی هر قسمت جدید کامنت بذاریم و کامنت بخونیم… چقدر آسون تر و شیرین تره…
این چند روز خیلی گرفتار بودم و سرم شلوغ بود، اومدم سایت قسمت ۴۳ رو دانلود کنم دیدم یا پیغمبر خیلی از قافله عقب افتادم و تا قسمت ۴۷ هم رفتن…. میدونی چه حسی بهم دست داد؟ حس مسافری که بین راه داشت خوراکی میخورد و استراحت میکرد که ناگهان اتوبوس یا قطار راه افتاد و ولش کرد و از قافله جا مونده… آقای راننده یکم یواش تر چه عجله ایه!!!!(استاد،به قول خِمو لرل، پَ مِی گات وَلا وابی 😂😂😁😀😄😉)
وژدانا الان من چیکار کنم؟؟؟؟!!! استاد به قرآن من حتی دلم نمیخاد که یک دقیقه از فایل ها رو از دست بدم چه برسه به یه قسمت… الان باید قسمت ۴۳،۴۴،۴۵،۴۶،۴۷ رو پشت سر هم دانلود کنم.. ببینم و تامل کنم … تازه با این فرض که از شوق و لذت و آگاهی غش نکنم.. پشت سر هم کامنت بذارم و کامنت بخونم(اینو دیگه طاقت ندارم که ازش بگذرم)…. تا برسم به قافله…. وژدانا تو بگو میرسم؟؟؟ معلومه اگه همینجور رگباری هر روز قسمت جدید آپلود کنید نمیرسم … مثل این میمونه که دنبال ماشین در حال حرکت بدووم… لااقل شتاب و سرعتو کم کنید…
استاد به قرآن من از خدامه و آرزومه که اونقدر به آزادی زمانی برسم که بتونم ۲۴ ساعت شبانه روز توی فضای سایت بهشتی مون باشم و روی باورهای کار کنم، یاد بگیرم و بیاموزم، کامنت بذارم و کامنت بخونم، آزادانه با همه دوستان محاوره کنم ولی چکنیم که میسر نیست و نمیشه… الان میبینی که بعد همین کامنتم فایل جدید میذارید، همینطور هر روز پشت سر هم…. نکنی این کارو استاد؟؟!! همکاری کن لطفاً…..
لذت و شیرینی این دوره آنلاین سریال زندگی در بهشت، به همین حضور پیوسته و حرکت منظم با قافله در هر قسمت جدیده…
استاد عزیزم، عشقم، نفس، زندگی ، الگوم…. دارم ازتون« درخواست » میکنم ها… خیلی صمیمانه و صادقانه…(اینو دارم تمرین میکنم و توی خودم نهادینه میکنم که با جسارت و نهایت ادب درخواست کنم)
یاد گرفتم که؛ درخواست کنم نه التماس و زاری
یاد گرفتم که؛ سوال بپرسم و کنجکاو باشم نه فضول و عیب جو
استاد و مریم خانم گلم لطفاً هر قسمت جدید را دو روز در میان ، یک روز در میان یا هر چند روز یکبار آپلود کنید….نه هر روز با عجله و سرعت بالا…..«قانون درخواست»….(هرچند من هر درخواستی دارم اول و آخر از خدا میخام)…. بی نهایت ازتون سپاس گزارم عزیزای دلم… امیدوارم جواب مثبت بدهد….عاشقتونم من ….
اگر لازم باشه باز هم درخواست میکنم…
نمیدونم چیه تا دستم راه میوفته و گرم میشم که کامنتم رو تازه شروع کنم، مبینم که خیلی طولانی شده…. ادامش رو توی کامنت جداگانه میذارم….. برم قسمتای عقب افتاده رو مرور کنم… و خدا میدونه که چه اتفاقات ناب و درس های بکر و لذت بخشی در انتظارمه….
محدودیتی نذاشتند، یادش بخیر توی سفر به دور آمریکا خانم ریچائیل بود با مامانش که با یک پورشِ خوشگل اومدند جایی که داشتیم باطری Rv
جان را عوض میکردیم که تصمیم گرفتند یک آر وی بگیرند و برن جهان گردی توی این سن واووو اونم تازه ایشون برگر واسه خودش درست کرده
واووو واوو واوو خدای من | فکر کنم اگر بخوایم مقایسه کنیم با مادربزرگامون همه میتونیم متوجه بشیم که درحالی که توی دنیایی زندگی میکنیم که
همه چیز باور .. چقدرر باورهای ما محدودکننده و چقدر باورهای این افراد هم پاره های عزیزمون در سرتاسر دنیا مثل اینجا امریکا چقدر بهتر و
بهتر و بهتر و بهتر هست مناسب هست همگام با رشد دنیاست .. بی دلیل نیست که استاد جان به اینجا هدایت شدی به آمریکا .. میدونی وقتی دیدم شما
و مریم جان رفتید توی فروشگاه تراکتور، اصلااا چطوری بگم! انگار سرکوچه است سر محله است انگار سال هاست ایشونو میشناسی انگار واقعااا از یک
دنیایی دیگه اومدی به این دنیااا .. چقدر باحاله چقدر تحسین برانگیز چقدرر پشتِ این ماجرااا، ابرررر تغییرات هست تغییرات درونی شما مثل
همیشه موسیقی زیبا .. جنگِ درون .. هر روز بهتر از روز گذشته شدید یکم بهتر یکم بیشتر یکم ظرف بزرگتر یکم سپاس گزارتر همه و همیشه تلاش
برای رسیدن به ثبات فرکانسی چرا؟ چون تا ثبات نداشته باشی خبری از افزایش مدار نیست و اینم نباشه خبری از تجربه های بیشتر نیست پس
در نتیجه یا داری درجا میزنی یا جلو میری .. یا به راحتی بدست میاری یا اشتباها در مسیر نادرست سخت و با زجر میرسی ..
یک خبر خیلی خوب دارم اینکه سریالی مثل سریال زندگی در بهشت تا آخر زندگی شما توی این دنیا ادامه داره .. خییییلی خوشحالم براش
چرا؟ اینو از کجا میگم؟
از این درک میگم .. یک روز خدا به محمد گفت توی قرانی که میدونید منطقیِ منطقی هست: گفت تا آخرین روز زندگیت توی این دنیا باید پیامِ من را
ابلاغ کنی و این به سود خودته ..
خیلی سپاس گزارم براش برای شما برای خودم برای مریم جان برای الهام جان فرهادی برای ابراهیم جان برای این خانواده بینظیر برای این خانواده
هدایت یافته برای این دنیا برای این زندگی برای این قلم جادویی که قلم رب نه من من که هیچی از خودم ندارم همین ذهن همین نفس ها همین کلام
همین صدا همین نعمت هاااا هیچیی هیچی ندارم از خودم .. سپاس گزارممم خدایااا سپاس گزارمم خدایااا
خدایا شکرت برای این بهشتِ زیبا این پارادیس زیبا این موتورها این آب زیبا این سرسبزی ها این درخت ها سپاس گزارم برای این آسمون زیبا و آبی و
بین هایت این ابرهای خوشگل، سپاس گزارم برای این سانتافه ی زیبا و راحت و کار راه انداز، سپاس گزارم برای این لباس زیبایی که نوشته thanks
God سپاس گزارم برای این براونی زیبا و ان شاا.. من فردا صبح سوارکاری دارمم یوهو .. سپاس گزارم برای این دوربین فوق العاده این ادیت بینظیر و
جالب این پارکینگ زیبا، سپاس گزارم برای این ماشین زیبا که اومده تا ما را برسونه به ساختمون خدای من خدای من همین دو قدم را میخوان که ما را
برسونن خدای من چقدر خدمات چقدر زیباست این شهر ِ خداست چه ساختمون زیبایی داره، خدایا شکرت برای این لایسنس گواهی نامه، چقدر زیبا
صدای گرمِ مادر این عشق این احترام خدایا شکرت، سپاس گزارم خدا جون برای این پست افیس، و چقدر تحسین برانگیزِ بازم و بازم هر چقدر تحسین
کنم این رابطه الهی را کمه چقدر مقدس چقدر ارزشمند، عاشقِ این خنده هاتونم و خنده های ترمزی و از یک جایی هندری شما، واوو خدایا شکرت
برای ابر کامیون های هیولای آمریکایی با ابهت هستند، خدایا شکرت و خدا میدونه چه تغییراتی را همین دو کمپانی Kubota و Stihl ایجاد کردند
توی همین آمریکا، و چقدر بازم دوست دارم توجه کنم به این آزادی پوششی که توی آمریکا میتونی داشته باشی، چقدر بازم دوست دارم توجه کنم به این قضاوت نکردن هاا به اینکه هر کسی سبک شخصی زندگی خودش را داره، خدایا شکرت به خاطر این برند خدایا شکرت به خاطر اینکه این فردی که صاحب این نمایندگی هست خودش هدایت شده به سمت شما و بیاد توضیح بده، چقدر تحسین برانگیز که دنبال همیشه بهترین هستید اونم یکی از مواهب ثروتمند بودن هست که وقتی داری وقتی خودت را لایق بهترین ها میدونی بهترین تجربه هاا اگر امسال سال 2020 باشه دنبال 2020اش هم هستی اخرین ورژن خدایا شکرت، خدای من من همون لحظه که Jim داشت واسه ی اولین نفر توی فروشگاه صحبت میکرد گفتم چقدر انگلیسی حرف زدنش فرق داره احساسش کردم و تحسینش کردم و حالا توی چند دقیقه بعد دیدم و شنیدم که گفت من معلم انگلیسی هستم برای 43 ساله، خدایا شکرت خار پشت بودنش را میشه دید توی این مهارتش، خدایا شکرت برای تمییزی و مرتب بودن هر جایی که دارم به چشم میبینم، خداروشکر برای این حل مسئله وارد میشیم برای یک محاوره و حالا که فرهنگ ها متفاوت ِ و باورهای مناسب ما، ببین چه جوری چقدر این محاوره را این سفر را شیرین تر کرده این حرکت کردن را لذت بخش تر کرده .. وای وای خدایا شکرت برای این سفر سفر رفتن من زاده ی سفر هستم .. خدایا شکرت برای این دنیای زیبامون، خدایا شکرت و تحسین میکنم مریم جان اعتماد به نفس و عزت نفس شما را برای اینکه گفتی میشه پرینت کنی و شد، اوه خدای من نعمت هاا تمومی نداره تا صبح میشه نوشت و تشکر کرد ..
خدای من توی بحث کسب و کار چقدر این درس را دوباره مرور کردم که اگر مشتری داشتم که مشتری من نبود با تمام خوب بودن محصول و کار راه انداز بودنش ولی اگر یکی یک جایی بهتر بود بخوام اونجا را معرفی کنم و بگم که اونجا و اونجا هم هست تازه آدرسش را بدم و خوشحالم که توی زندگیم این کارو کردم و میکنم بارها شده افرادی بودند که اومدند کافه ولی اون چیزی که میخواستند را ما نداشتیم ولی یک جایی دیگه داشته و من اونجا را معرفی کردم آدرس دادم. و از این کار تنها چیزی که احساس کردم احساس خوب بوده و هست و خواهد بود ..
چقدر عینک زیبایی دارید استاد خیلی قشنگه، مثل همیشه ممنونم که این درس را میگید و میدید که بچه ها تحسین کنید چون این تنها راهشِ که بخوای وارد مدار بهتری بشی وارد مدار افراد بهتری بشی خداروشکر خداروشکر.
و حالا هم که رسیدیم رفتیم والمارت و مریم جان هر چی مانتن دوو بود را خرید و کلــــی ظرفِ یکبار مصرف واوو چقدر ظرف پسر مشخصه که چقدر مهمان نوازید خدایا شکرت، آفرین به این مستقل بودن هر دوی شما الگوهای بینظیر بی نهایت انساِنِ هدایت یافته عاشقتونمممم من خداروشکر خداروشکر به خاطر خنده هاتون خداروشکر به خاطر این شادی هاتون به خاطر این آب انگور طبیعی و پفک و این پرینتر و این لیوان ها و این ایکسچینج گاز و مبارک باشه این دستگاه هیولااا هم اسکنر هم کپی هم پرینت .. آزادی آزادی آزادی
ثروتمنددد بودن باشکوه باشکوه باشکوه معنوی ترین کاررر دنیاستت اقاااا
این فایل مثل هر فایل دیگه ای نمود این باورِ خدایا شکرت شکرت شکرت خداروشکر عاشقتونمممم مننن
تحسین میکنم خودم را که بازم نوشتم و ادامه دادم ..
تحسین میکنم خدا را خدایا به خاطر وجود خودت سپاس گزارمم شعر بلد نیستم بگم در وصف تو چون چه کلمه ای میتونه این فرصت این قدرت این علمی که به من دادی اونم به میزانی که من خواستم من خودم را لایق دونستم .. بیایم ادامه بدیم ..
استاد این فایل نشانه روز من بود و وقتی دیدمش و توضیحات شما و مریم جان رو شنیدم، خیلی اون آقای فروشنده رو تحسین کردم. چقدر محترم و باشخصیت و مسئولیتپذیر بودند.
استاد منم دیروز رفته بودم یک اداره دولتی. اداره مالیات. معمولاً همه می گن تو ادارات دولتی شیر تو شیره و کارمندای دولتی کار نمی کنن و…
اما استاد من از تجربهم بگم. استاد یک ماه و نیم پیش یک کار مالیاتی رو در اونجا شروع کرده بودم. تقاضا داده بودم برای بررسی و تعیین مالیات یک ملک.
چهار بار در این یک ماه و نیم مراجعه کردم و هر بار مرحله ای از کار پیش رفت. بار اول و دوم که رفتم یک نفر ممیز مالیاتی من بود که نیروی خوبی بود و معمولی بود.
اما بار سوم که رفتم دیدم جابهجایی صورت گرفته و کارم به ممیز دیگه ای ارجاع شده. یک آقای محترم و متشخص و مسئولیتپذیر و با وجدان. بخشی از اینها رو از همون برخورد اولِ محترمانه و آرام ایشون می شد فهمید. پروندهم رو با آرامش پیدا کرد و چند دقیقه بعد گفت برو هفته بعد، فلان روز، فلان تاریخ بیا.
تاریخی که گفت، می شد دیروز. رفتم. پنج دقیقه منتظر شدم و در اون مدت سعی می کردم همهش به نکات خوب توجه کنم: به خود اون آقای ممیز مالیاتی که سر و وضع مرتبی داشت، پیراهن تمیز و خوبی پوشیده بود. ماسک زده بود. خیلی خیلی آرام و با احترام و مودب برخورد می کرد.
به هر چیز خوب و زیبایی توجه می کردم، حتی شال قشنگی که یک خانم سر کرده بود، وضعیت مرتب سالن و صندلی ها و… و همه رو تحسین می کردم. همزمان فایل جلسه چهارم دوازده قدم رو گوش می دادم.
کمی بعد آقا گفت که کارتون انجام شده فقط رئیس باید امضا کنه که رفته بیرون و شاید تا آخر وقت نیاد.
استاد ساعت دوازده بود و آخر وقت می شد ساعت سه و نیم عصر.
من چون از سمت دیگه شهر رفته بودم و علاوه بر این، دلم می خواستم کار زودتر تموم شه و دوباره نیام اداره، گفتم مهم نیست، حالا صبر می کنم ببینم چی می شه.
نشستم و برعکس خیلی مواقع که عصبانی می شم، این بار أروم بودم. دوباره مشغول شدم به تحسین اون آقا که چقدر با لحن خوب و آروم و محترمانه ای به من گفت رئیس رفته بیرون و طول می کشه بیاد. چقدر در چهرهاش احساس عذرخواهی بود. انگار اون بندهخدا مقصره. چقدر مرد نازنین و محترمیه، چقدر با وجدانه و…
مدام تحسین. تحسین. و همین طور هم هندزفری داشتم و فایل گوش می کردم. یهو دیدم اون آقا از پشت میزش بلند شد و در رو باز کرد و از قسمت خصوصی کارمندان اومد بیرون و کلاً از سالن خارج شد. دیگه توجه نکردم و به کار خودم مشغول بودم. شاید حدود ده دقیقه بعد برگشت پشت میزش و من رو صدا کرد و گواهی معافیت از مالیات رو بهم داد و گفت کارتون تموم شد. امضا کنید.
نگاهی به صندلی خالی رئیس بخش کردم و گفتم رئیس که نیومده.
گفت بردم رئیس قسمت دیگه امضا کرد.
گفتم مالیات چی؟ نباید بدم؟ گفت نه. معاف شدید.
استاد عزیزم، این اتفاق دو وجه داشت یکیش همین سریع انجام شدن کارم بود، بدون اینکه من حرفی بزنم یا اعتراضی بکنم. و وجه دوم معاف شدن از مالیات بود. استاد خیلی ها برای فرار مالیاتی خیلی کارها می کنند و آخرش هم شاید معاف نشن. اما من هیچ کاری نکرده بودم. و اصلاً فکرش رو هم نمی کردم که ملک ما معاف بشه.
استاد جانم، همین طور مونده بودم. در دلم خدا رو شکر می کردم و اون آقای کارمند رو تحسین می کردم. می فهمیدم داستان از کجا داره آب می خوره. از معجزه تمرکز بر زیبایی ها، معجزه تحسین، و معجزه دوازده قدم که از وقتی شروعش کردم کلی اتفاق جالب و عجیب برام افتاده.
توی دلم می خندیدم و خدا رو هزاران بار شکر می کردم.
از اون کارمند خیلی تشکر کردم و گفتم به خاطر لطف و وجدان کاریاش سپاسگزارم. و اومدم بیرون.
استاد از دیروز تا امروز بارها این اتفاق رو برای خودم و دیگران تعریف و تکرار کردم و در دفترم هم نوشتم.
و حالا امشب در این فایل دیدم این آقای فروشنده شما هم خیلی با وجدان و با مسئولیت هستند.
خدایا شکرت برای این همه.
استاد عزیزم ممنونم از شما و مریم جانم که این فایل پر از زیبایی و فراوانی نعمت رو ضبط کردید. عاشقتونم. ❤️
یعنی من عاشق این ایالت فلوریدا شدم یعنی هر جاش رو که میبینم زیبایی و زیبایی و زیبایی هستش
چقدر اون قسمت حیاط شهرداری با حال بود و خدمات رسانی رو دیگه به حد اعلاء رسوندن ماشین توی حیاط گذاشتن که هر کسی وارد محوطه شهرداری شد خیلی راحت میتونه سوار بشه و تا جلوی درب ساختمان میرسونه خیلی حرکت فوق العاده ای هستش آفرین واقعاً تحسین شون میکنم بسیار انسان های با شخصیت و با شرفی هستند
یا اون قسمتی که استاد و مریم جان میرن نمایندگی شرکت کوبوتا واقعا فکر نمی کردم که خودِ صاحب اصلی نمایندگی بخواد بیاد و در مورد تراکتورها با استاد عزیز صحبت کنند و کاملاً هم با باوری درست اگر یک محصولی رو که نداشتند خیلی راحت میگفتن ندارم و اون شرکتی که این محصولاتی که استاد عزیز میخواستند رو داشتند خیلی خوب تعریف میکردند میگفتند که اون فوق العاده ست، این حرکتشون واقعاً قابل تحسین هستش اینجوری نیست که بخوان به زور یه محصولی رو برات متقاعد کنند تا تو ازشون بخری کاملاً این آزادی رو دارند
خدایا این پارادایس چقدر زیباست اون چمن های سبز خوش عطرش و دریاچه بینظیر همیشه روان و پاکیزه که کلی ماهی زیبا و جذاب توش دارند زندگی میکنند و لذتشو میبرند یا اون هوای بینظیری که در فلوریدای شمالی هستش و نسیم خنکی که میوزید و جیگر آدم حال میومد واقعاً لذتبخشه خداروشکر بخاطر این همه زیبایی و نعمت و برکتی که در زمین خدا وجود داره الهی صد هزار مرتبه شکر
شروع فیلم با لباس های رنگی مریم جون 😍ای جانم عاشق این روحیه رنگی رنگی شمام من…..😍😍😍جوراب رنگی رنگی و شلوار گل گلی رنگی رنگی….. ادم دلش وا میشه 😍 ای ول به شما برای این لباس های رنگی رنگی و سلیقه تون
واما بازم این ابرهای دلبر 😍😍 خدای من من نمی دونم انگار خدا اختصاصی اسمون اونجا رونقاشی کرده که همیشه انقدر خوشگلللل دلبرنننننننن…..انگار نقاشیه…یک نقاشی که هر چقدر نگاش می کنی سیر نمیشی…..خدا روشکررررر😍😍عاشقشونمممممم عاشق اون ابی ارام بخش با اون ابرهای دلبرررر که دوست دارم روشون دراز بکشم 😍😇
اما نکته جالب اینه که شما انقدر با ذوق دارین میرن سراغ کارهاتون ، و ذوق می کنین می خوابن برین کار کنیننن ای ول…..اصلا این ذوق شما در هر کاری…قابل تحسینه…..و بایدهم هدایت بشین به چنین ادمهای فوق العاده ای که ساعت ها میشین با عاشققق توضیح میدن براتون……
و اما واقعا هیجا پردایس نمیشه واب داشتم نگاه میکردم اون تیکه اخر که استاد گاری میکشه یککلبه چوبی وسط اب که با کلی پرخت محاصره شده با یک اسمون صاف و زیبا با ابرهای دلبر😍گفتم خدابا چقدر اینجا زیباست هر چی که بیشتر میبینش انگار سیر نمیشی از این همه زیبایی بعد همون موقعه استاد گفت وای دلمون تنگ شده بود برای پردایسس….واقعا هم دلتنگی داره 😍 ای ول به ابن نگاه شکرگزارتون که همیشه همیشه زیباییها رو می بینه و همیشه این زیباییها براش تازن…..دمتون گرم ❤عاشقتونم❤❤
تحسین میکنم دوست عزیز رو بابت کامنت زیبایی که نوشتن و نکته های مهم رو گفتن خدایاشکرت چه روز زیبایی تحسین میکنم این بهشت زیبا و این هوای فوق العاده رو چقد زیباست چه اسمون ابی چه ابرهای زیبایی چه رابطه رویایی تحسین میکنم این همکاری و هماهنگ بودن و در لحظه زندگی کردن و این رابطه عاشقانه و رویایی رو تحسین میکنم این برونی زیبا رو چقد شما واسه تک تک نعمتاتون ارزش و احترام قائل هستین واقعا تحسین میکنم تحسین میکنم این کشور و این شهر زیبا رو چقد قانون خوبه منم دوست دارم قانون رو عمل کنم چه شهر تمیزی هست چقد اداماش خوبن تحسین میکنم اون خانم مسن رو که کاراشو خودش انجام میده و لذتشو میبره خدایاشکرت تحسین میکنم خانم شایسته رو که انقد عالی قوانین رو رعایت میکنه و با اعتماد به نفس فیلم میگیره تحسین میکنه درخواست میکنه خدایاشکرت بابت دیدن و داشتن این ادمهای ارزشمند زندگیم که در مسیر زندگیم قرار دادی خدایاشکرت چه ابزارای هیولایی چقد ثروت و فراوانی چقد محترمانه اون فروشنده رفتار کرد چقد باحوصله تحسین میکنم این ادمای عالی رو چه روز خوبی بود چقد این پردایس زیباست واقعا دلمون تنگ میشه واسه پردایس استاد من هم یه وقتایی یه سر سفر به دور امریکا رو میبینیم دلمون واسه پردایس تنگ میشه خدایاشکرت که این نعمت رو داریم که با گوشی نازنینمون بتونیم این همه نعمت زیبا رو ببینیم خدایاشکرت بابت این فرقون که کارا رو راحت تر کرد چه حس خوبی داره زندگی شما طبیعی و پر از درس پر از عشق و امید و خدای گونه خدایا کمکم کن تا من هم هر روز خداگونه تر زندگی کنم و در لحظه باشم و با خودم و جهانم در صلح باشم سپاسگزارم از شما دو عزیز در پناه الله شاد ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید دوسستون دارم
سلام
🌺همیشه خوبی انسانها را ببینیم و آنها را تحسین کنیم
🌺تحسین خوبیها آن را برایمان بیشتر میکند
🌺همیشه معجزات خدا شامل حال ما است از او بخواهیم و بدانیم که هست
🌺تحرک جزئی از شخصیت این افراد کشور است
🌺وقتی چیزی را نپذیریم نخواهد بود مثل افزایش سن.
🌺لذت بردن جزئی از زندگی همیشگی ماست که فقط توجه و دیدن ما را می طلبد
🌺چه رنگ قرمز قشنگی دارد این تراکتورها
🌺همه چیز مرتب و منظم است خیلی زیبا بود جدای از کیفیت آنها
🌺چقدر قشنگ و با حوصله همه چیز توضیح داده میشود صادقانه که هر فرد بداند که دارد چی میخرد و واقعا چه کاراییهایی دارد.
🌺همیشه رنگهای شاد و استفاده از درخت وطبیعت همه جا مشهود است
🌺ابزار مناسب هم همه کاری را راحتتر می کند و همه به آسانی به هدف خود میرسیم
🌺خدایا شکر میکنم که منم مدتی است که هر روز می نویسم که خدایا مرا به بهترین آدم هدایت کن
🌺وقتی ازهدایتها استفاده میکنیم زندگی هیجانی تر و راحتتر است
🌺وقتی با عشق و علاقه هستیم عشق و علاقه هم سمت ما میآید
🌺همیشه از قانون درخواست استفاده کنیم که وقتی با حس خوب باشد خیلی هم به ما کمک میکند و طرف مقابل هم خوشحال می شود
🌺باورهای فراوانی همیشه در مردمان این کشور را می بینم خدایا شکرت
🌺فقط زیباییها را ببینیم و آنها را تحسین کنیم
🌺واقعا پرادایس آرامش بخش است .
🌟🌟🌟در پناه خدای القیوم 🌟🌟🌟
به نا رب تنها خالق و مالک و فرمانروای دنیا
سلام بر آینا خانوم عزیز
ای جان دلم،چقدر اخه این دیدگاه خلاصه و مففید شما رو دوست داشتم
نوع نوشته ی شما واقعا فرق داره و بی نظیره
من عاشقتونم و ممنونم که اینقدر زیبا مینویسین
در پناه خدا هر روزتون عالیتر و بهتر از دیرزوتون باشه
درود بر رب العالمین عزیزم
خدای زیبایی ها، خدای فراوانی ها، خدای ثروتها
درود بر استاد عزیز و مریم جون و دوستان بهشتی ام
عجب روز فوق العاده زیبایی در بهشت رو دیدم خدایا شکرت عجب آسمان زیبایی، ابرای خوشکل ، آفتاب بی نظیر، دریاچه عالی این قدر برق میزد این هوا شور و لذتی رو در من ایجاد کرد که بشدت خواستار تجربه این بهشت زیبا و هوای عالیش شدم. خدایا شکرت که اونهارو به چشمان فول HD من هدیه کردی. عاشقتم
چقدر خوبه که از طریق شهرداری اونجا میتونی در عرض ۲ ساعت لایسنس رانندگی تو بگیری ، خیلی خوبه اصلا روندش قابل مقایسه با ایران نیست… خدایا شکرت
خدایا شکرت که می بینم هیچ محدودیتی در کارهاشون ندارن امریکایی ها در هر رده سنی که باشن اینقدر مسئولیت پذیرن و سن رو بهونه نمیکنن برای انجام ندادن کارهاشون. واقعا تحسین میکنم
خدایا شکرت به خاطر این همه تنوع ادوات کشاورزی که می بینم.
چقدر خوبه که مدیر یک فروشگاه بهت بگه اون جنسی که تو میخوای رو من ندارم ولی من چند تا شماره بهت میدم که میتونی از اون جاها تهیه کنی اصلاً این حالتی که یه کاری کنن که تو حتماً ازشون خرید بکنی و این باور کمبود و اینا نیس، دیدیم که سر فرصت نشست برای ما کامل همه چی رو توضیح داد و بعدشم که رسیدیم به اون دستگاهی که میخواستم بهمون گفت که اون دستگاه هم خیلی خوبه ولی ما نداریمش، نیومد بگه که نه دستگاه من خوبه فقط مال منو بگیرین در صورتی که برعکس راهنمایی شون کردن و چند تا شماره دادن تا اون دستگاهی که مد نظرشونه رو برن پیدا کنن و بخرنش و از اینکه که چقدر با صبر و حوصله برای استاد و مریم جون وقت گذاشتن و توضیحات کامل و تجربیاتشونو در اختیارشون قرار دادند. خدایا شکرت
واقعا مدیر اون نمایندگی رو به خاطر رفتاری که داشت تحسین میکنم.
مریم عزیزمون رو هم به خاطر اعتماد به نفس شون در مهارت درخواست کردن رو تحسین میکنم.
خدایا شکرت به خاطر پرینتر سه کاره هیولای brother که فکر نمیکنم توی ایران این برند باشه و خیلی لازمه یه دونه تو خونه داشته باشیم.
خدایا شکرت به خاطر این همه زیبایی، بوی بهشت، اون باد زیبا، اون رقص آب دریاچه، نعمت، ثروت، فراوانی، حال خوب و هدایت های عالی.
در پناهش شاد و برقرار باشین.
دوستتون دارم:)
سلام به استاد عزیزم ومریم جان
خدایاشکرت برای دیدن این قسمت از بهشت زیبااااا
استاد جاااان واقعا هیچ جا خونه ی آدم نمیشه…. ؟
هرجایی بری و کلی بهت خوش هم بگذره ولی برسی خونه دلتنگ خونه هستی و میگه خداروشکر آخیش رسیدیم خونه وهیچ جا خونه نمیشه.
خدایاشکرت وقتی در مدار درست باشه انسانهای خوب در مسیر رسیدن به اهدافت کمک ویاری میکنن..
خدایاشکرت برای این احساس لیاقت ودرخواست دادن و زمان رو مدیریت کردن.
خدایاشکرت
خدایا ثروت چقدر باشکوه هست.
چقدر مهمه ذهن انسان ثروتمند باشه.که نگران مشتری نباشه وجاالبش اینکه بیاد ومحصول وبرند دیگه ای رو هم تعریف کنه وحتی آدرس بده که بخرین..
این آزادی فراوانی مشتری.این حسادت نکردن وتخریب نکردن..همه اینا برمیگرده به خود طرف و از همون جنس مشتری وپول هم به سمتش میاد.
خدایاشکرررررت
خدایا تنها ترا میپرستم وتنها از تو کمک وراهنمایی میخواهم.
سلام و درود بیکران خداوندگار عالم هستی بر استاد و مریم عزیز و دوستان مهربان و خوش قلبم
یگانه معبود عالم هستی را سپاس گزارم که همواره در دسترس و حاضر و ظاهر است در لحظات زندگیمان و همواره ناظر است بر اعمال افکار و نیتمان… خدایی که هر کس را به شیوه خاص خودش هدایت میکند، به سمت خواسته و مسیری که خود فرد انتخاب میکند…خدایی که آزادی و قدرت خلق کردن زندگی دلخواه مان را عطا فرمود…
سپاس گزارم خدای عزیزم که هر روز هدایتم میکنی و ایده و الهام میدی… چقدر من خوشبختم… خدایا شکرت، بابت همسایه های خیلی خوبی که دارم…چقدر انسان های شریف، مهربان، بی حاشیه و صمیمی هستن… چقدر من خوش شانسم که همسایه ای دارم که بهم همیشه احترام میذاره و دوستم داره، گاهی اوقات مثل دیروز، واسم غذای خوشمزه مورد علاقمو میاره… همسایه دیگه ای دارم که از خوش برخورد ترین و خوش اخلاق ترین آدم هایییه که دیدم…همیشه در حال سلام و درود و خوش مشربی ست…چقدر دوستم داره چقدر دوسش دارم من…چقد من خوش اقبالم… تحسنشون میکنم و از خدا بابت وجود ارزشمندشون سپاس گزارم…
استاد عزیزم، دیشب خواستم پیغام بذارم روی این قسمت که خیلی خسته بودم و زود خوابیدم…انتظار داشتم که ساعت شش صبح بیدار بشم، ولی خوابی دیدم ، با احساس آرامش از خواب بیدار شدم، از همون لحظه بین هوشیاری خواب و بیداری،زمزمه خدایا شکرت و احساس زیبای اتصال به خداوند رو داشتم… سریع رفتم سراغ دفترم و الهامی که خداوند توی خواب بهم کرد رو نوشتم تا یادم نرفته و بهش عمل کنم… ساعت سه و نیم سحر بود… به شیوه و سبک شخصی خودم به صلات پرداختم… با نوای ملکوتی قرآن با صدای آسمانی شیخ ماهر المعیقلی(امام جماعت بیت الله الحرام) به شنیدن، خواندن و تعقل در کلام رب پرداختم… ؛سوره مزمل و مدثر عایدم شد؛
یا ایهاالمزمل قم الیل الا قلیلا نصفه او انقص منه قلیلا او زد علیه و رتل القرآن ترتیلا_ انا سنلقی علیک قولا ثقیلا…..
ای جامه بر خود پیچیده
شب را جز اندکی برخیز
نصف شب یا اندکی از نصف بکاه
یا بر نصف بیفزا،و قرآن را شمرده و روشن و با تامل و دقت بخوان
به یقین ما به زودی گفتاری سنگین به تو القا خواهیم کرد
بی تردید عبادت شب محکم و پایدار تر و گفتار در آن درست تر و ستوارتر است
تو را در روز رفت و آمدی طولانی است
+++ نام ربت را یاد کن و فقط بر او دل بند(من عاشق همین قسمت و تبتل الیه تبتیلا هستم، پر از آگاهیه واسم…فقط بر او دل ببند…)…..
مریم خانم عزیزم، الان روی لبه ارتفاع پشت بوم نشستم و در انتظار طلوع چشم نواز و دل انگیز خورشید هستم… فتبارک الله… بالاخره بعد از یک ساعت انتظار اومد بیرون،خدایا چقدر درخشان و سوزانه…خدایا شکرت چقدر لذت بخشه این لحظات ناب …. آخ بنازم صدای خروس و پرنده ها…بنازم فراوانی کولر ها روی پشت بام ها… چقدر دیش ماهواره روی پشت بوم های اطرافه… چه نسیم ملایم صبح گاهی….. چه صبح دل انگیزی
(راستی استاد یه پیشنهاد خودمونی؛ گفتین شما خیلی اهل موزیک و خواننده های روز نیستین، نمیدونم نوای آسمانی تلاوت های اصیل و ناب قرا مصری رو گوش دادید یا نه، من بیش از ده ساله مستمع حرفهای این نواهای ملکوتی هستم… کار از تعریف و تمجید و تحسین گذشته و زبونم قاصره… اگر دوست داشتید برای نمونه تلاوت سوره مزمل و مدثر شیخ ماهر المعیقلی گوش کنید تا به عمق اعجاز لفظی و موسیقایی قرآن پی ببرید..محشره محشر.. هنوز من باورم نمیشه و در عجبم که خیلی از مردم دنیا حتی اسم شحات محمد انور،منشاوی،مصطفی اسماعیل،عبدالباسط رو حتی نشنیدن چه برسه به نوای روح بخششون گوش داده باشن)
استاد عزیزم دو تا نکته رو توی این کامنت میخام ذکر کنم؛ یکی درخواست یکی هم مرور قوانین در باب اتفاق زیبایی که پریشب توی اسپانیا رخ داده…. امیدوارم به درخواستم توجه کنید؛
دیشب واقعاً جا خوردم… قسمت ۴۷؟؟؟ اوووف چه سرعتی… استاد جان من که توی کامنت قبلیم این همه تقدیر و تشکر کردم که فایل ها رو با فاصله زمانی مناسب میذارید روی سایت اون همه دلیل قانع کننده آوردم، انگار نه انگار… از روز بعدی که اون کامنت رو گذاشتم یمرتبه تغییر رویه دادید و برعکس، تند تند هر روز قسمت جدید آپلود میکردید… تو رو خدا یکم هوای ما رو هم داشته باش و همش به هوای خودتون و بعضی دوستان نرید که زمانتون کاملا آزاده… استاد خیلییا مثل من آزادی زمانی و فرصت زیادی واسه حضور شبانه روز توی فضای سایت بهشتی مون رو ندارن، خیلیا هم کاملا بی وقفه و آزادانه همیشه توی فضای سایت آنلاینن و منتظر فایل جدید… من هنوز درک نمیکنم (در واقع خوب درک میکنم ولی هضم نمیکنم) که چرا بعضی از دوستان همش هی میگن استاد استاد فایل جدید میخایم… لایو جدید… قسمت جدید… بابا چه خبره… چه عجله ایه…یکم یواش تر و ملایم تر… چه میدونم انگار یه عده منتظرن تقی به توقی بخوره و استاد عباس منش واکنش نشون بده و نظرشو بگه…مثل همون قضیه سیل یا بیماری یا هر اتفاق به ظاهر بد که یه سری دوستان شروع کردن به آه و ناله…وای استاد بگو چیکار کنیم بدبخت شدیم چه فتوا و نظری داری فایل جدید بذارید و ازین حرفا… بعضی دوستان هم خودشون ناآگاهانه و از روی تعصب در برابر کسی که یه انتقاد و حرفی ناپسند درباره استاد بزنه، سریع گارد و موضع میگیرن و به طرف حمله میکنن انگار وکیل مدافع هستن… انگار نه انگار… من فقط درس و عبرت میگیرم از جهلشون…
استاد عزیزم لطفاً به حرفم کمی توجه کنید؛
«سریال زندگی در بهشت»؛ اسمش روشه سریال؛
Series: به معنای سری، متوالی، پشت سر هم،دنباله، سلسله، زنجیره، دوره….. حالا اگر دقت کنیم، هرچقدر طول این سریال (بهترین سریال تاریخ) بلند تر باشه چقدر موثر تر و بهتره… مثلا اگر ۶۰ قسمت دیگه تا پایان قسمت آخر باقی مونده باشه، طبق روالی که در پیش گرفتید دو ماه دیگه تمومه، ولی اگه مثلا هر چند روز یکبار قسمت جدید آپلود کنید، اینجوری تا چهار،پنج ماه دیگه ادامه داره و چیه چیزی ازین بهتر…
یپا دوره دوازده قدم عملیه واسه خودش… اینطوری کاملا هدایتی حدود یکسال مستمر روی نکات مثبت و زیبایی ها و بی نهایت درس های عملی تمرکز کردیم که طی این بازه بلند به بهترین نحو ممکن تکامل خودمون رو قدم به قدم طی میکنیم…. نننننه؟؟؟ انصافا درست میگم؟؟؟ جالب نیست؟ ببین چه کولاکی به پا میشه… چقدر باحال و جالب میشه… تازه خیلی راحت تر میتونیم روی هر قسمت جدیدی که آپلود میشه وقت بذاریم و تمرکز کنیم، با آزادی زمانی بیشتر و خیال راحت تری روی هر قسمت جدید کامنت بذاریم و کامنت بخونیم… چقدر آسون تر و شیرین تره…
این چند روز خیلی گرفتار بودم و سرم شلوغ بود، اومدم سایت قسمت ۴۳ رو دانلود کنم دیدم یا پیغمبر خیلی از قافله عقب افتادم و تا قسمت ۴۷ هم رفتن…. میدونی چه حسی بهم دست داد؟ حس مسافری که بین راه داشت خوراکی میخورد و استراحت میکرد که ناگهان اتوبوس یا قطار راه افتاد و ولش کرد و از قافله جا مونده… آقای راننده یکم یواش تر چه عجله ایه!!!!(استاد،به قول خِمو لرل، پَ مِی گات وَلا وابی 😂😂😁😀😄😉)
وژدانا الان من چیکار کنم؟؟؟؟!!! استاد به قرآن من حتی دلم نمیخاد که یک دقیقه از فایل ها رو از دست بدم چه برسه به یه قسمت… الان باید قسمت ۴۳،۴۴،۴۵،۴۶،۴۷ رو پشت سر هم دانلود کنم.. ببینم و تامل کنم … تازه با این فرض که از شوق و لذت و آگاهی غش نکنم.. پشت سر هم کامنت بذارم و کامنت بخونم(اینو دیگه طاقت ندارم که ازش بگذرم)…. تا برسم به قافله…. وژدانا تو بگو میرسم؟؟؟ معلومه اگه همینجور رگباری هر روز قسمت جدید آپلود کنید نمیرسم … مثل این میمونه که دنبال ماشین در حال حرکت بدووم… لااقل شتاب و سرعتو کم کنید…
استاد به قرآن من از خدامه و آرزومه که اونقدر به آزادی زمانی برسم که بتونم ۲۴ ساعت شبانه روز توی فضای سایت بهشتی مون باشم و روی باورهای کار کنم، یاد بگیرم و بیاموزم، کامنت بذارم و کامنت بخونم، آزادانه با همه دوستان محاوره کنم ولی چکنیم که میسر نیست و نمیشه… الان میبینی که بعد همین کامنتم فایل جدید میذارید، همینطور هر روز پشت سر هم…. نکنی این کارو استاد؟؟!! همکاری کن لطفاً…..
لذت و شیرینی این دوره آنلاین سریال زندگی در بهشت، به همین حضور پیوسته و حرکت منظم با قافله در هر قسمت جدیده…
استاد عزیزم، عشقم، نفس، زندگی ، الگوم…. دارم ازتون« درخواست » میکنم ها… خیلی صمیمانه و صادقانه…(اینو دارم تمرین میکنم و توی خودم نهادینه میکنم که با جسارت و نهایت ادب درخواست کنم)
یاد گرفتم که؛ درخواست کنم نه التماس و زاری
یاد گرفتم که؛ سوال بپرسم و کنجکاو باشم نه فضول و عیب جو
استاد و مریم خانم گلم لطفاً هر قسمت جدید را دو روز در میان ، یک روز در میان یا هر چند روز یکبار آپلود کنید….نه هر روز با عجله و سرعت بالا…..«قانون درخواست»….(هرچند من هر درخواستی دارم اول و آخر از خدا میخام)…. بی نهایت ازتون سپاس گزارم عزیزای دلم… امیدوارم جواب مثبت بدهد….عاشقتونم من ….
اگر لازم باشه باز هم درخواست میکنم…
نمیدونم چیه تا دستم راه میوفته و گرم میشم که کامنتم رو تازه شروع کنم، مبینم که خیلی طولانی شده…. ادامش رو توی کامنت جداگانه میذارم….. برم قسمتای عقب افتاده رو مرور کنم… و خدا میدونه که چه اتفاقات ناب و درس های بکر و لذت بخشی در انتظارمه….
عاشقانه دوستتون دارم استاد و مریم بانو💜😍😊😉😍💞💙😆💖
عاشق شما «میلا»
یکی بود یکی نبود غیر خدای ِ متعال هیشکی نبود ..
سلام خدا جون سلام سلام سلام، یک روزِ عالیِ دیگه بهم فرصتِ دوباره زندگی کردن و انجام کاری که عاشقشم نوشتن ” را بهم اعطا کردی
از تو سپاس گزارم برای این صبحِ بارانی برای این قهوه خوش بوو عطر و طعم ترین، سپاس گزارم برای سلامتی، سپاس گزارم برای صدای گیتارِ شگفــت
انگیزِ ماوراییی استاسِ تونِ بینظیر به نام Internal Flight الله اکبر از این دستانی که نواختند اونم بیش از یک ساعت مداوم خدای من … خلاصه که
همه چی جوره و هیـــــچ بهونه ای قابل قبول نیست برای نزدیکی بیشتر به تو، برای یکی شدن با تو، برای قبول تسلیم بودن در برابر فرمانِ تو و فرمان
تو نیکی است پندار نیک گفتار نیک کردار نیک، بخوام زوم بشم میگم باورها .. میگم کردار من را باورهای من ساخته باورهای من را افکار من ساخته
افکار من را کانون توجه من کانون توجه من را باورهای من … مثلِ یک کارما میرسم به باورها اینه که باید عوض بشه و این هم با کار کردن و ایجاد
باورهای مناسب و حالا قراره اون فاصله ی فرکانسی کم و کمتر بشه، چطوری با عمل کردن ..
آره استاد جان، اره پدر اره مریم جان، من از شما سپاس گزارم سپاس گزارم سپاس گزارم
آخه هر بار توی هر قسمت که اصلا اصن همین که میام توی سایت همینکه میام توی سایت انرژی مثبت ِ .. همینکه میام بهانه ها رفتند کنار همین که
میام اومدم تووو بهشتِ توِ خودِ بهشت .و بهشت هم جایی که همش سلام و تحیت به خداوند یکتاست همش زیبایی همش عشقِ بی قید و شرط همش
تحسین همش شادِی خنده است پایکوبی رقصِ مهربانی بخشندگی .. خدای من خدای من خدای پروردگااراا سپاس گزارم
سپاس گزارم برای این دست ها این انگشت ها که میتونم بنویسم میتونم تایپ کنم 10 انگشتی میتونم چشم هامو ببندم و خودم را زیر بارون تجسم کنم
توی سفر با ماشین در کنار عشقم در کنار دوستانِ گلِ تر از اب روان و نیلوفرم .. خدایا شکرت به خاطر نعمت تجسم، سپاس گزارم برای
نعمت داشتن الگویی بینظیر و توحیدی مثلِ پدری که مردِ عملِ مرد حرکتِ الگویی که همه چیزهای عالی را با هم داره، نمود عینی این باور تایید
این باور سپاس گزارم برای ازادی مالی اش: که هر چیزی که میخواد را میتونه بخره، هر چقدر میخواد ببخشه، سپاس گزارم برای نعمت آزادی
مکانی اش: هر جا که دوست داره میره میتونه بره هر جای دنیا، آسیا، اروپا، آمریکای شمالی و جنوبی، استرالیا، قطب جنوب، .. سپاس گزارم برای
نعمت آزادی زمانی اش: وقتش دستِ خودشِ هر جا بخواد میره با هر چیزی با هر کسی آزادِ آزاد .. و این آزادی چقدر مقدسِ و این استقلال چقدر
شیرینه و مقدسِ و ارزشمند ِ خدای من خدایا شکرت. چقدر تحسین برانگیزِ من باید یاد بگیرم من باید بدونم جای هیچ بهونه ای نیست ..
یک کسی که توی بندر عباس بوده یک کسی مثل استاد جان که اونجوری بزرگ شده توی اون خانواده با اون پدر عزیز ..
و بعد چی میشه؟
چه تضادهایی؟
چه خواسته هایی براش ایجاد میشه؟
و بعد درخواست .. علم .. هدایت .. حرکت .. قدم به قدم .. قم بندر عباس تهران اروپا آمریکا و بعدش .. ماه و مریخ و ..
چقدر قشنگِ این مسیر نان استاپ رو به جلوی شما
منم به همون میزانی که سعی کردم نتیجه گرفتم خداروشکر.
ولی مهم ترین نتیجه را از همون اول گرفتم همین نتیجه ای که بعدها با گذشت زمان و سپری شدن تکامل ِ من بیشتر قدرش را دونستم: آاره *
احساسِ خوب*
احساس خوب من از نوشتن الان .. احساس خوب من از خوردن قهوه ی عربیکای 100% کلمبیا دارک روست .. احساس خوب من از شنیدن صدای گیتار
استاس تونِ جهانگردِ عرفانی توی بک گراند موزیک .. احساس خوب من از دیدن و شنیدن صدای آرامشبخشِ مریم جان و شما پدر … احساس خوب من
از این هوای عالی اینجا خوزستان بارونیِ بارونی … احساس خوب از سالم بودنم … احساس خوب من از این جهان ِ هدفمند .. احساس خوب من از آزادیم
و اینکه میتونم هر چیزی را میتونم داشته باشم و اصلا خدای من میخواد که شادِ شادِ رهاای رها ِ دیونه باشم ..
عجب خدایی داریم ماا که رب هم هست که اینجوری قدرتِ را بهمون داده هم پای خودش بریم جلو و موج سواری کنیم توی این کهکشانِ
بی نهایت واقعا بی نهایت واقعا بی نهایت .. اگر پرواز کنی بیشتر میتونی بی نهایت بودن را احساس کنی ..
و عجب بنده ای خلق کرده نقاشی کرده، به راستی که آفرینش کسی بیهوده نیست
سپاس گزارم
بریم برای این قسمتِ بینظیر بینظیرِ دوست داشتنی و قطعا پر از نکته:
مسئله خیلی ساده است .. ولی ما سختش کردیم من توی یک خانواده بزرگ شدم با یک شرایط خاص توی این شهر توی این کشور با این
دوستان و شدم محمد شدم ذهنِ محمد
رسیدم به اینکه نه نه نه یک نــــــهِ بزرگ اینی که هستم نیستم! این اون واقعیت زندگی نیست این اون چیزی نیست (ّبخور- بخواب- برو کار دولتی
-سربازی- ازدواج – بچه – بمیر برای همیشه ) نه نه من با این روند مشکل داشتم و همون مشکل من بود که منو به این مسیر کشوند خیلی چیزهای
دیگه هم بود درخواست من درخواست کردم از خداوندی که نمیشناختم و نمیتونستم ببینمش! (مگه الان میتونم ببینم؟ نه راستش ولی میتونم همه جا
ببینمش توی هر چیزی حسش کنم حالا دیدن خدا برای من شده درونی شده ایمانِ به غیب: همینم لیاقتش ایجاد شد لیاقت هم صحبتی لیاقت دریافت
الهامات .. ) گفتم نه گفته نه این نیست ..
یک خبر خوب! اینکه من هدایت شدم (لبخند)
هدایت به مسیری که خودم را بشناسم و همین دریچه ای نو برای شناختِ رب باشه
یکی یکی درس ها پاس شد، توی این دانشگاه توحیدی با ویژگی هاش خاصش
جالبه یکی از درس ها که چند وقت پیش بهش رسیدم اونم توی درسِ قدم، بخش اول جلسه 6، هدف گذاری بود ..
وقتی هدف گذاری را با درک جدید دنیای جدیدِ فرکانسی میبینم میرسم به اینکه قبل از هدف:» وقتی میدونی دنیای روبه روت بی نهایت برای اینکه
زندگی را واقعا زندگی کنی و این ذهن را همیشه براش برنامه داشته باشی باید باید هدف داشتی و به قولِ خداوند بعد از فارق شدن از هر برنامه ات (
هدفت) به هدف دیگری بپردازی .. حالا بیشتر میفهم و درک میکنم که بی نهایت مسیر هست برای رسیدن به خدا بی نهایت مسیر هست و توی همه ی
بی نهایت مسیر اینو درک کردم که واقعااا هر کاری هر شغلی پتانسیل ثروتمندتر شدنِ من را داره .. به قول دوستی که همین الان توی زمان و
مکان مناسب پیامش برای من اومد: گفت محمد ثروتمند بودن مهم و نه شدن .. وقتی میگی شدن ذهن دنبال یک چیز بیرونی میگرده .. درحالی که کلِ
داستان درونِ توست، درون ذهنِ توست تغییر نگاه توست ..
پس میشه هدایت شد به مسیر درست و مسیر درست قدم های درستم جلوت میذاره و چیزی که هست احساس خوبِ خوبِ خوبِ .. و حالا فکرش را
کن که همچین آدمی با همچین تفکراتی زیاد بشن .. میشه چی؟؟
میشه آمریکای bless شده
میشه آمریکایی که مثل این خانم مسن که خودش با دوتا سگ با ماشین اومده که کار خودش را انجام بده خدا میدونه چندسالشه ولی سنِ قلبش فکر
میکنم 10-12 سالش باید باشه ..
یک کلیپ دیدم توی یوتیوب (خداروشکر به خاطر این سایت نمادِ فراوانییی)) که یک خانم 90 ساله با بچه هاش برای تولد همین مادر عزیزمون که 90
سالش هست این هدیه را دادند که برن اسکای دایوینگ از یک ارتفاع نرمالِ بالاتر توی آسمون هاوایی .. وقتی دیدمش خدای من خدای من انگاررر نه
انگار ایشون 90 سالشه اسکایییی دایوینگ؟!!! really??!! ohhh
محدودیتی نذاشتند، یادش بخیر توی سفر به دور آمریکا خانم ریچائیل بود با مامانش که با یک پورشِ خوشگل اومدند جایی که داشتیم باطری Rv
جان را عوض میکردیم که تصمیم گرفتند یک آر وی بگیرند و برن جهان گردی توی این سن واووو اونم تازه ایشون برگر واسه خودش درست کرده
واووو واوو واوو خدای من | فکر کنم اگر بخوایم مقایسه کنیم با مادربزرگامون همه میتونیم متوجه بشیم که درحالی که توی دنیایی زندگی میکنیم که
همه چیز باور .. چقدرر باورهای ما محدودکننده و چقدر باورهای این افراد هم پاره های عزیزمون در سرتاسر دنیا مثل اینجا امریکا چقدر بهتر و
بهتر و بهتر و بهتر هست مناسب هست همگام با رشد دنیاست .. بی دلیل نیست که استاد جان به اینجا هدایت شدی به آمریکا .. میدونی وقتی دیدم شما
و مریم جان رفتید توی فروشگاه تراکتور، اصلااا چطوری بگم! انگار سرکوچه است سر محله است انگار سال هاست ایشونو میشناسی انگار واقعااا از یک
دنیایی دیگه اومدی به این دنیااا .. چقدر باحاله چقدر تحسین برانگیز چقدرر پشتِ این ماجرااا، ابرررر تغییرات هست تغییرات درونی شما مثل
همیشه موسیقی زیبا .. جنگِ درون .. هر روز بهتر از روز گذشته شدید یکم بهتر یکم بیشتر یکم ظرف بزرگتر یکم سپاس گزارتر همه و همیشه تلاش
برای رسیدن به ثبات فرکانسی چرا؟ چون تا ثبات نداشته باشی خبری از افزایش مدار نیست و اینم نباشه خبری از تجربه های بیشتر نیست پس
در نتیجه یا داری درجا میزنی یا جلو میری .. یا به راحتی بدست میاری یا اشتباها در مسیر نادرست سخت و با زجر میرسی ..
یک خبر خیلی خوب دارم اینکه سریالی مثل سریال زندگی در بهشت تا آخر زندگی شما توی این دنیا ادامه داره .. خییییلی خوشحالم براش
چرا؟ اینو از کجا میگم؟
از این درک میگم .. یک روز خدا به محمد گفت توی قرانی که میدونید منطقیِ منطقی هست: گفت تا آخرین روز زندگیت توی این دنیا باید پیامِ من را
ابلاغ کنی و این به سود خودته ..
خیلی سپاس گزارم براش برای شما برای خودم برای مریم جان برای الهام جان فرهادی برای ابراهیم جان برای این خانواده بینظیر برای این خانواده
هدایت یافته برای این دنیا برای این زندگی برای این قلم جادویی که قلم رب نه من من که هیچی از خودم ندارم همین ذهن همین نفس ها همین کلام
همین صدا همین نعمت هاااا هیچیی هیچی ندارم از خودم .. سپاس گزارممم خدایااا سپاس گزارمم خدایااا
خدایا شکرت برای این بهشتِ زیبا این پارادیس زیبا این موتورها این آب زیبا این سرسبزی ها این درخت ها سپاس گزارم برای این آسمون زیبا و آبی و
بین هایت این ابرهای خوشگل، سپاس گزارم برای این سانتافه ی زیبا و راحت و کار راه انداز، سپاس گزارم برای این لباس زیبایی که نوشته thanks
God سپاس گزارم برای این براونی زیبا و ان شاا.. من فردا صبح سوارکاری دارمم یوهو .. سپاس گزارم برای این دوربین فوق العاده این ادیت بینظیر و
جالب این پارکینگ زیبا، سپاس گزارم برای این ماشین زیبا که اومده تا ما را برسونه به ساختمون خدای من خدای من همین دو قدم را میخوان که ما را
برسونن خدای من چقدر خدمات چقدر زیباست این شهر ِ خداست چه ساختمون زیبایی داره، خدایا شکرت برای این لایسنس گواهی نامه، چقدر زیبا
صدای گرمِ مادر این عشق این احترام خدایا شکرت، سپاس گزارم خدا جون برای این پست افیس، و چقدر تحسین برانگیزِ بازم و بازم هر چقدر تحسین
کنم این رابطه الهی را کمه چقدر مقدس چقدر ارزشمند، عاشقِ این خنده هاتونم و خنده های ترمزی و از یک جایی هندری شما، واوو خدایا شکرت
برای ابر کامیون های هیولای آمریکایی با ابهت هستند، خدایا شکرت و خدا میدونه چه تغییراتی را همین دو کمپانی Kubota و Stihl ایجاد کردند
توی همین آمریکا، و چقدر بازم دوست دارم توجه کنم به این آزادی پوششی که توی آمریکا میتونی داشته باشی، چقدر بازم دوست دارم توجه کنم به این قضاوت نکردن هاا به اینکه هر کسی سبک شخصی زندگی خودش را داره، خدایا شکرت به خاطر این برند خدایا شکرت به خاطر اینکه این فردی که صاحب این نمایندگی هست خودش هدایت شده به سمت شما و بیاد توضیح بده، چقدر تحسین برانگیز که دنبال همیشه بهترین هستید اونم یکی از مواهب ثروتمند بودن هست که وقتی داری وقتی خودت را لایق بهترین ها میدونی بهترین تجربه هاا اگر امسال سال 2020 باشه دنبال 2020اش هم هستی اخرین ورژن خدایا شکرت، خدای من من همون لحظه که Jim داشت واسه ی اولین نفر توی فروشگاه صحبت میکرد گفتم چقدر انگلیسی حرف زدنش فرق داره احساسش کردم و تحسینش کردم و حالا توی چند دقیقه بعد دیدم و شنیدم که گفت من معلم انگلیسی هستم برای 43 ساله، خدایا شکرت خار پشت بودنش را میشه دید توی این مهارتش، خدایا شکرت برای تمییزی و مرتب بودن هر جایی که دارم به چشم میبینم، خداروشکر برای این حل مسئله وارد میشیم برای یک محاوره و حالا که فرهنگ ها متفاوت ِ و باورهای مناسب ما، ببین چه جوری چقدر این محاوره را این سفر را شیرین تر کرده این حرکت کردن را لذت بخش تر کرده .. وای وای خدایا شکرت برای این سفر سفر رفتن من زاده ی سفر هستم .. خدایا شکرت برای این دنیای زیبامون، خدایا شکرت و تحسین میکنم مریم جان اعتماد به نفس و عزت نفس شما را برای اینکه گفتی میشه پرینت کنی و شد، اوه خدای من نعمت هاا تمومی نداره تا صبح میشه نوشت و تشکر کرد ..
خدای من توی بحث کسب و کار چقدر این درس را دوباره مرور کردم که اگر مشتری داشتم که مشتری من نبود با تمام خوب بودن محصول و کار راه انداز بودنش ولی اگر یکی یک جایی بهتر بود بخوام اونجا را معرفی کنم و بگم که اونجا و اونجا هم هست تازه آدرسش را بدم و خوشحالم که توی زندگیم این کارو کردم و میکنم بارها شده افرادی بودند که اومدند کافه ولی اون چیزی که میخواستند را ما نداشتیم ولی یک جایی دیگه داشته و من اونجا را معرفی کردم آدرس دادم. و از این کار تنها چیزی که احساس کردم احساس خوب بوده و هست و خواهد بود ..
چقدر عینک زیبایی دارید استاد خیلی قشنگه، مثل همیشه ممنونم که این درس را میگید و میدید که بچه ها تحسین کنید چون این تنها راهشِ که بخوای وارد مدار بهتری بشی وارد مدار افراد بهتری بشی خداروشکر خداروشکر.
و حالا هم که رسیدیم رفتیم والمارت و مریم جان هر چی مانتن دوو بود را خرید و کلــــی ظرفِ یکبار مصرف واوو چقدر ظرف پسر مشخصه که چقدر مهمان نوازید خدایا شکرت، آفرین به این مستقل بودن هر دوی شما الگوهای بینظیر بی نهایت انساِنِ هدایت یافته عاشقتونمممم من خداروشکر خداروشکر به خاطر خنده هاتون خداروشکر به خاطر این شادی هاتون به خاطر این آب انگور طبیعی و پفک و این پرینتر و این لیوان ها و این ایکسچینج گاز و مبارک باشه این دستگاه هیولااا هم اسکنر هم کپی هم پرینت .. آزادی آزادی آزادی
ثروتمنددد بودن باشکوه باشکوه باشکوه معنوی ترین کاررر دنیاستت اقاااا
این فایل مثل هر فایل دیگه ای نمود این باورِ خدایا شکرت شکرت شکرت خداروشکر عاشقتونمممم مننن
تحسین میکنم خودم را که بازم نوشتم و ادامه دادم ..
تحسین میکنم خدا را خدایا به خاطر وجود خودت سپاس گزارمم شعر بلد نیستم بگم در وصف تو چون چه کلمه ای میتونه این فرصت این قدرت این علمی که به من دادی اونم به میزانی که من خواستم من خودم را لایق دونستم .. بیایم ادامه بدیم ..
ادامه
توکل بر تو
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و مریم جانم.
سلام به پارادیس رویایی و زیبا. ❤️😍
استاد این فایل نشانه روز من بود و وقتی دیدمش و توضیحات شما و مریم جان رو شنیدم، خیلی اون آقای فروشنده رو تحسین کردم. چقدر محترم و باشخصیت و مسئولیتپذیر بودند.
استاد منم دیروز رفته بودم یک اداره دولتی. اداره مالیات. معمولاً همه می گن تو ادارات دولتی شیر تو شیره و کارمندای دولتی کار نمی کنن و…
اما استاد من از تجربهم بگم. استاد یک ماه و نیم پیش یک کار مالیاتی رو در اونجا شروع کرده بودم. تقاضا داده بودم برای بررسی و تعیین مالیات یک ملک.
چهار بار در این یک ماه و نیم مراجعه کردم و هر بار مرحله ای از کار پیش رفت. بار اول و دوم که رفتم یک نفر ممیز مالیاتی من بود که نیروی خوبی بود و معمولی بود.
اما بار سوم که رفتم دیدم جابهجایی صورت گرفته و کارم به ممیز دیگه ای ارجاع شده. یک آقای محترم و متشخص و مسئولیتپذیر و با وجدان. بخشی از اینها رو از همون برخورد اولِ محترمانه و آرام ایشون می شد فهمید. پروندهم رو با آرامش پیدا کرد و چند دقیقه بعد گفت برو هفته بعد، فلان روز، فلان تاریخ بیا.
تاریخی که گفت، می شد دیروز. رفتم. پنج دقیقه منتظر شدم و در اون مدت سعی می کردم همهش به نکات خوب توجه کنم: به خود اون آقای ممیز مالیاتی که سر و وضع مرتبی داشت، پیراهن تمیز و خوبی پوشیده بود. ماسک زده بود. خیلی خیلی آرام و با احترام و مودب برخورد می کرد.
به هر چیز خوب و زیبایی توجه می کردم، حتی شال قشنگی که یک خانم سر کرده بود، وضعیت مرتب سالن و صندلی ها و… و همه رو تحسین می کردم. همزمان فایل جلسه چهارم دوازده قدم رو گوش می دادم.
کمی بعد آقا گفت که کارتون انجام شده فقط رئیس باید امضا کنه که رفته بیرون و شاید تا آخر وقت نیاد.
استاد ساعت دوازده بود و آخر وقت می شد ساعت سه و نیم عصر.
من چون از سمت دیگه شهر رفته بودم و علاوه بر این، دلم می خواستم کار زودتر تموم شه و دوباره نیام اداره، گفتم مهم نیست، حالا صبر می کنم ببینم چی می شه.
نشستم و برعکس خیلی مواقع که عصبانی می شم، این بار أروم بودم. دوباره مشغول شدم به تحسین اون آقا که چقدر با لحن خوب و آروم و محترمانه ای به من گفت رئیس رفته بیرون و طول می کشه بیاد. چقدر در چهرهاش احساس عذرخواهی بود. انگار اون بندهخدا مقصره. چقدر مرد نازنین و محترمیه، چقدر با وجدانه و…
مدام تحسین. تحسین. و همین طور هم هندزفری داشتم و فایل گوش می کردم. یهو دیدم اون آقا از پشت میزش بلند شد و در رو باز کرد و از قسمت خصوصی کارمندان اومد بیرون و کلاً از سالن خارج شد. دیگه توجه نکردم و به کار خودم مشغول بودم. شاید حدود ده دقیقه بعد برگشت پشت میزش و من رو صدا کرد و گواهی معافیت از مالیات رو بهم داد و گفت کارتون تموم شد. امضا کنید.
نگاهی به صندلی خالی رئیس بخش کردم و گفتم رئیس که نیومده.
گفت بردم رئیس قسمت دیگه امضا کرد.
گفتم مالیات چی؟ نباید بدم؟ گفت نه. معاف شدید.
استاد عزیزم، این اتفاق دو وجه داشت یکیش همین سریع انجام شدن کارم بود، بدون اینکه من حرفی بزنم یا اعتراضی بکنم. و وجه دوم معاف شدن از مالیات بود. استاد خیلی ها برای فرار مالیاتی خیلی کارها می کنند و آخرش هم شاید معاف نشن. اما من هیچ کاری نکرده بودم. و اصلاً فکرش رو هم نمی کردم که ملک ما معاف بشه.
استاد جانم، همین طور مونده بودم. در دلم خدا رو شکر می کردم و اون آقای کارمند رو تحسین می کردم. می فهمیدم داستان از کجا داره آب می خوره. از معجزه تمرکز بر زیبایی ها، معجزه تحسین، و معجزه دوازده قدم که از وقتی شروعش کردم کلی اتفاق جالب و عجیب برام افتاده.
توی دلم می خندیدم و خدا رو هزاران بار شکر می کردم.
از اون کارمند خیلی تشکر کردم و گفتم به خاطر لطف و وجدان کاریاش سپاسگزارم. و اومدم بیرون.
استاد از دیروز تا امروز بارها این اتفاق رو برای خودم و دیگران تعریف و تکرار کردم و در دفترم هم نوشتم.
و حالا امشب در این فایل دیدم این آقای فروشنده شما هم خیلی با وجدان و با مسئولیت هستند.
خدایا شکرت برای این همه.
استاد عزیزم ممنونم از شما و مریم جانم که این فایل پر از زیبایی و فراوانی نعمت رو ضبط کردید. عاشقتونم. ❤️
سلام به استاد جان عزیزم و مریم بانوی عزیزم
یعنی من عاشق این ایالت فلوریدا شدم یعنی هر جاش رو که میبینم زیبایی و زیبایی و زیبایی هستش
چقدر اون قسمت حیاط شهرداری با حال بود و خدمات رسانی رو دیگه به حد اعلاء رسوندن ماشین توی حیاط گذاشتن که هر کسی وارد محوطه شهرداری شد خیلی راحت میتونه سوار بشه و تا جلوی درب ساختمان میرسونه خیلی حرکت فوق العاده ای هستش آفرین واقعاً تحسین شون میکنم بسیار انسان های با شخصیت و با شرفی هستند
یا اون قسمتی که استاد و مریم جان میرن نمایندگی شرکت کوبوتا واقعا فکر نمی کردم که خودِ صاحب اصلی نمایندگی بخواد بیاد و در مورد تراکتورها با استاد عزیز صحبت کنند و کاملاً هم با باوری درست اگر یک محصولی رو که نداشتند خیلی راحت میگفتن ندارم و اون شرکتی که این محصولاتی که استاد عزیز میخواستند رو داشتند خیلی خوب تعریف میکردند میگفتند که اون فوق العاده ست، این حرکتشون واقعاً قابل تحسین هستش اینجوری نیست که بخوان به زور یه محصولی رو برات متقاعد کنند تا تو ازشون بخری کاملاً این آزادی رو دارند
خدایا این پارادایس چقدر زیباست اون چمن های سبز خوش عطرش و دریاچه بینظیر همیشه روان و پاکیزه که کلی ماهی زیبا و جذاب توش دارند زندگی میکنند و لذتشو میبرند یا اون هوای بینظیری که در فلوریدای شمالی هستش و نسیم خنکی که میوزید و جیگر آدم حال میومد واقعاً لذتبخشه خداروشکر بخاطر این همه زیبایی و نعمت و برکتی که در زمین خدا وجود داره الهی صد هزار مرتبه شکر
خداروشکر برای این فایل زیبا
نشانه امروزم بود
و دقیقا منم امروز رفتم پست
و متصدی اونجا بسیار ادم شریفی و کار من عالی و با احترام تمام انجام داد
خداروشکر
خداروشکر برای وجود ادمهای خوب و مهربونی چون مدیریت اون شرکت تجهیزات کشاورزی ( متصدی پستی که امروز کارم انجام دادن فامیلشون کشاورزی بود)
چیزی که توجهم جلب کرد احساس مسئولیت ایشون بود
اینقدر با حوصله توضیح دادن
حتی با اینکه فهمیدن محصول مورد نظر استاد ندارن
نگفتن ولش کن اینکه خرید نمیکنه
چرا الکی وقت بذارم
با محبت شماره رقبای فروشش داد
باور فراوانی ، که رزقش خدا میرسونه
چقدر اون حلقه ازدواج توی دستشون ب چشمم اومد
که اینقدر متعهدن و اهمیت میدن
من عاشققق خریدم
عجیببب حال خوب کنه
چقدر اون محله ها که رفتین تمیززز و سرسبز بود
خدایا شکرت
صب توی دفترم نوشتم ( تمرین کدنویسی) خدایا امروز چشمم ب دیدن زیبایی ها بیناتر کن
و خدا هدایتم کرد ب این فایل زیبا
خدایا کمکم کن ب دیدن زیبایی های بیشتر
به بیشتر سپاسگزار و قدردان بودن
به نام خالق زیبایی
سلام به همگی 💕
شروع فیلم با لباس های رنگی مریم جون 😍ای جانم عاشق این روحیه رنگی رنگی شمام من…..😍😍😍جوراب رنگی رنگی و شلوار گل گلی رنگی رنگی….. ادم دلش وا میشه 😍 ای ول به شما برای این لباس های رنگی رنگی و سلیقه تون
واما بازم این ابرهای دلبر 😍😍 خدای من من نمی دونم انگار خدا اختصاصی اسمون اونجا رونقاشی کرده که همیشه انقدر خوشگلللل دلبرنننننننن…..انگار نقاشیه…یک نقاشی که هر چقدر نگاش می کنی سیر نمیشی…..خدا روشکررررر😍😍عاشقشونمممممم عاشق اون ابی ارام بخش با اون ابرهای دلبرررر که دوست دارم روشون دراز بکشم 😍😇
اما نکته جالب اینه که شما انقدر با ذوق دارین میرن سراغ کارهاتون ، و ذوق می کنین می خوابن برین کار کنیننن ای ول…..اصلا این ذوق شما در هر کاری…قابل تحسینه…..و بایدهم هدایت بشین به چنین ادمهای فوق العاده ای که ساعت ها میشین با عاشققق توضیح میدن براتون……
و اما واقعا هیجا پردایس نمیشه واب داشتم نگاه میکردم اون تیکه اخر که استاد گاری میکشه یککلبه چوبی وسط اب که با کلی پرخت محاصره شده با یک اسمون صاف و زیبا با ابرهای دلبر😍گفتم خدابا چقدر اینجا زیباست هر چی که بیشتر میبینش انگار سیر نمیشی از این همه زیبایی بعد همون موقعه استاد گفت وای دلمون تنگ شده بود برای پردایسس….واقعا هم دلتنگی داره 😍 ای ول به ابن نگاه شکرگزارتون که همیشه همیشه زیباییها رو می بینه و همیشه این زیباییها براش تازن…..دمتون گرم ❤عاشقتونم❤❤
به نام خدای مهربان خداوندا هر چه دارم از ان توست
تحسین میکنم دوست عزیز رو بابت کامنت زیبایی که نوشتن و نکته های مهم رو گفتن خدایاشکرت چه روز زیبایی تحسین میکنم این بهشت زیبا و این هوای فوق العاده رو چقد زیباست چه اسمون ابی چه ابرهای زیبایی چه رابطه رویایی تحسین میکنم این همکاری و هماهنگ بودن و در لحظه زندگی کردن و این رابطه عاشقانه و رویایی رو تحسین میکنم این برونی زیبا رو چقد شما واسه تک تک نعمتاتون ارزش و احترام قائل هستین واقعا تحسین میکنم تحسین میکنم این کشور و این شهر زیبا رو چقد قانون خوبه منم دوست دارم قانون رو عمل کنم چه شهر تمیزی هست چقد اداماش خوبن تحسین میکنم اون خانم مسن رو که کاراشو خودش انجام میده و لذتشو میبره خدایاشکرت تحسین میکنم خانم شایسته رو که انقد عالی قوانین رو رعایت میکنه و با اعتماد به نفس فیلم میگیره تحسین میکنه درخواست میکنه خدایاشکرت بابت دیدن و داشتن این ادمهای ارزشمند زندگیم که در مسیر زندگیم قرار دادی خدایاشکرت چه ابزارای هیولایی چقد ثروت و فراوانی چقد محترمانه اون فروشنده رفتار کرد چقد باحوصله تحسین میکنم این ادمای عالی رو چه روز خوبی بود چقد این پردایس زیباست واقعا دلمون تنگ میشه واسه پردایس استاد من هم یه وقتایی یه سر سفر به دور امریکا رو میبینیم دلمون واسه پردایس تنگ میشه خدایاشکرت که این نعمت رو داریم که با گوشی نازنینمون بتونیم این همه نعمت زیبا رو ببینیم خدایاشکرت بابت این فرقون که کارا رو راحت تر کرد چه حس خوبی داره زندگی شما طبیعی و پر از درس پر از عشق و امید و خدای گونه خدایا کمکم کن تا من هم هر روز خداگونه تر زندگی کنم و در لحظه باشم و با خودم و جهانم در صلح باشم سپاسگزارم از شما دو عزیز در پناه الله شاد ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید دوسستون دارم