سریال زندگی در بهشت | قسمت 50 - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

266 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علیرضا فتاحی گفته:
    مدت عضویت: 3139 روز

    سلام بر استاد عباس منش عزیزم

    سلام بر خانم شایسته مهربانمون

    سلام بر یکایک دوستان فوق العادم

    واقعا نمیدونم باید با چه زبونی از شما استاد و از خانم شایسته مهربانم تشکر کنم و سپاسگزار خداوند باشم بابت دیدن این فایل ها ، بابت ساخته شدن این باورها ، بابت باور به این حد از نعمت و ثروت و خوشبختی و فراوانی ، بابت دیدن این همه زیبایی فقط میتونم سپاسگزار باشم از خداوند بخاطرشون. استاد هرچقدر بیشتر از خودتون و از نحوه زندگیتون در آمریکا فیلم میبینم بیشتر و بیشتر زندگی کردن در اون فضا و اون محیط و اون شرایط و اون آدمها و همه اون چیزهای خوب که بواسطه دیدنشون از دریچه لنز دوربین های شما بوضوح میبینم عادی میشه. استاد تا پیش از این در ذهن من و فکر کنم خیلی دیگر از دوستان آمریکا و مردمش و رفتارهاشون و نحوه زندگی کردنشون و …. خلاصه همه چیزشون یه چیز خاص برامون بود. منظورم از یه چیز خاص یه چیز بسیار دور دور دور از ما و شرایط ماست!! اما الان شما دارید بهمون نشون میدید بابا دیگه چطوری باید یکی بهمون بگه که اینام مثه ماهستن اینام شنا میکنن ، میخندن ، با همدیگه شوخی میکنن ، ورزش میکنن و از زندگیشون لذت میبرن بابا اینا آدم فضایی نیستن اینام مثه ما انسانن با همه ویژگیها و خصوصیات انسانی . استاد نمیدونین چقدر داره این فایلا و همین تصاویر که شاید بنظر بعضی دوستان ساده بیاد بما کمک میکنه و بیادمون میندازه که میشه زندگی در هر کجای این کره خاکی که تو بخوای میشه زندگی فقط باوره اگه باور کنی که میشه حتما میشه شکی توش نیست که میشه برای استاد شده واسه همه ما هم میشه. استاد با دیدن این تصاویر چقدر داره باورم میشه که خونواده های آمریکایی و ما چقدر وجه تشابه داریم! چقدر تفریحاتمون ، خنده هامون ، بازیها و شوخیهامون و … مثه همدیگس! واقعا برام جالبه صمیمیت این بچه ها چقدر با همدیگه در صلح و آرامش هستن و بدون توجه به جنسیتشون اینقدر با هم راحت هستن و به همدیگه ام احترام میگذارن و البته حریم شخصی همو حفظ میکنن. بخدا تک تک این لحظه ها درس و نکته داره برام جالب بود که بعضی از بچه ها ابتدا از اومدن داخل آب امتناع میکردن اما وقتی شادی و بازی بقیه رو دیدن باورشون عوض شد و خواستن اون آب لذت بخش مناسب رو امتحان کنن و خودشونو از این شادی و نعمت بی بهره نزارن. واقعا همه چیز باوره و تمام فایلای استاد داره روی باورهای ما کار میکنه اونم بصورت عملی امیدوارم بتونیم و متعهد باشیم که این آموخته ها و درسها رو در زندگیمون بکار بگیریم تا رشد کنیم تا ما هم خلق کنیم اونچه رو که استاد عزیزمون خلق کرده و زندگی پر بار تر و با شکوه تری رو بتونیم تجربه کنیم. به امید الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    Beyond گفته:
    مدت عضویت: 2498 روز

    بنام رب💖

    الهامات یهویی

    من نمیتونم با تذکر دادن به دیگران ذره ای تاثیر مثبت رو خودشون و خودم بذارم.

    وقتی عاشق بشی نمیتونی چیزی جز زیبایی ببینی

    وقتی عاشق شی نمیتونی جز زیبایی از رفتار ادما ببینی

    وقتی عاشق شی نمیتونی جز تعبیر خوب از رفتار ادما داشته باشی

    این خاصیت عاشق شدنه

    خدا از ما میخواد رها کنیم هر توقع و قضاوتی رو

    .

    هیچ ادمی کامل نیست

    و هرادمی

    این کامل نبودن رو در بخشی از زندگیش نشون میده

    تو چه نیازی داری که ثابت کنی ادمها کامل نیستند؟!

    تو فقط با اثبات کامل نبودن دیگران،این فرکانس رو به جهان میفرستی که ادمها بخشی از وجودشون دربرابرت برانگیخته شه که

    کامل نیست!

    و تورو ازار میده

    چون جهان وظیفش اینکه بهت ثابت کنه که درست فکر میکنی

    .

    من چه نیازی دارم به بخشی از اونا توجه کنم که دوست ندارم؟

    وقتی که رو خودم کار کنم….

    یعنی چی رو خودم کار کنم؟

    یعنی دقیقا همون موقع که ذهن نجواگرم میخواد ایراد بگیره از ادما

    به بخشیشون توجه کنم که دوست دارم

    درنتیجه

    در زمان مناسب در مکان مناسب قرار میگیرم

    یعنی فقط وقتی درمدارشون قرار میگیرم که روحمو پرورش میدهند

    حالا میتونه لذت بردن باشه یا رشد کردن

    ممکنه ویژگی هایی هم داشته باشند که دوست نداشته باشم اما

    اون بخشیشون رو میبینم که دوست دارم

    خدایا

    رب من

    میسپارم به تو هر انچه که ذهنم بخواد قدرت رو از تو بگیره و بده بهش

    چون وقتی توجه میکنم به ویژگی های نادلخواه

    میتونه ویژگی نادلخواه خودمم باشه هااا

    این یعنی قدرت رو از خدا گرفتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    مهدیه حیدری گفته:
    مدت عضویت: 2141 روز

    سلام استاد عزیزم خیلی خوشحالم که این سریال زیبا رو دارم تماشا میکنم. دیدن این قسمت برای من همش لذت بود . همش لبخند به لبم اومد. خودم رو اونجا میدیدم . هر بار که بچه ها میپریدن توی آب، فکر میکردم خودم دارم میپرم 😄😄. حس خیلی قشنگیه 😃

    . دیدن این صحنه منو یاد یه تصویری انداخت .

    یه روز رفتم دریا . هدفم این بود برم توی آبِ دریا شنا کنم . فقط تا اوایل دریا اب بازی میکردم . ترس داشتم زیاد برم جلو . همش به خودم میگفتم نترس برو جلو . سختم بود برم جلوتر . توی عمقِ خیلی کم داشتم بازی میکردم. تا اینکه یه خانواده رو دیدم تا عمق خیلی زیادتر رفتند جلوتر . به خودم گفتم ببین اونا تونستند من هم میتونم . کم کم خودم رو به اونا نزدیک کردم و دیدم ترسی نداره . اون ادما؛ شدن الگوی من ، و ترسم ریخت . الان با دیدن این صحنه ها و آبتنی بچه ها این خاطره برام زنده شد . یکی از دخترا هم این حس منو داشت ، میترسید بپره بره توی اب ،

    ولی بعد که دید بقیه راحت میپرن از شنا کردنشون لذت میبرند اون هم به این باور رسید که منم میتونم . مطمعنا دیدن بقیه و الگویی که جلوی چشماش بود این باور رو بهش القا کرد که منم میتونم . منم میتونم . الان هم درس بزرگی که از این فایل یاد گردفتم دقیقا همینه . که اگه استاد تونسته با کنترل ذهنش ، تمرکزش روی زیبایی ها ، افزایش ایمانش به خدا ، توجه ش به نشانه ها ، اقدام به الهامات ، نگه داشتن خودش توی حس عالی، امیدوار بودن به دریافت نعمت های الهی ، و مهمتر از همه ( درس بزرگ این فایل ) خوندن زندگی نامه ی افراد موفق و الگو برداری از اونها ؛ به خواسته هاش دست پیدا کرده ، پس من هم میتونم . این باور در من هم قوی تر میشه . و باعث میشه ترسم بریزه و با جسارت بیشتری حرکت کنم . و به آموخته های استاد عزیزم عمل کنم . استاد جان خیلی خیلی لذت بردم . انگار خودم دارم میپرم توی آب خیلی باحال بود . دوستتون دارم 😍 راستی مریم جان، با اینکه سرگرم فیلم گرفتن بودین و لحظه های ناب رو داشتی شکار میکردین همچنان عشقت رو نثار استاد کردین . خیلی عالیه . پس آدم در هر شرایطی میتونه عشقش رو نثار ادم های زندگیش کنه . خیلی عااالی بود . از خنده های شما منم لبخند به لبم اومد. 😄. خدارو هزاران بار سپاس که در این مسیرِ زیبا همراه شما هستم . فعلا خدانگهدار .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 3608 روز

    سلام استاد جان

    یک تجربه ای از خودم می خوام بگم ، چون ربط داره به اتفاقات این فایل

    همه بچه ها با کمی ترسی که داشتن به خصوص دخترها پریدن تو آب و یک نفر بود که زمان برد تا به ترسش غلبه کنه و‌بپره تو آب

    اتفاق الان منم دقیقا همین ترسه هست که باعث شد به یک خواسته ام که می خواستم بهش برسم ولی نشد

    ماجرا از این قراربود که من یک پراید داشتم و همیشه دوست داشتم عوض کنم با اینکه از لحاظ مالی شرایط شو داشتیم پراید رو عوض کنیم ولی ترس هایی که در من بود مثل اینکه ماشین دیگه خرجش زیاده ، تو شهر این قدر شلوغه که همش بهت می زنند ، تو رانندگیت خوب نیست ، تو خانمی و آقایون تو رانندگی مزاح چشم میشن و باعث میشه تصادف کنی و …. و این ترس ها باعث شد 6 سال پراید عوض نشه

    تا اینکه از اونجایی منم مثل این دختر دوست داشتم ماشین بهتر داشته باشم تا لذت ببرم ، در مرداد ماه خواهرم زنگ گفت ما می خوایم حواله 207 رو بفروشیم شما نمی خواین؟ من به همسرم گفتم و سریع گفت قبوله

    ولی ما پول نقد نداشتیم و خواهرم از اونجایی که خیلی مهربونه و به کل پول نیاز نداشتن گفت شما تا 1 ماه تصفیه کنید و من اونجا خوشحال ترین بودم ولی ته قلبم همون ترس ها دوباره اومدومن تونستم کنترل کنم و سریع تقریبا نصف مبلغ ماشین رو فردا بهشون دادیم و بعد 3 هفته پرایدم فروختم و پولش دادم و کمی هم موند که مجبور شدم وام بگیرم (طبق صحبت استاد نباید قرض بگیریم ولی من گرفتم )

    و نکته جالب از زمانی که پرایدم فروخته شد بازهم من ماشین داشتم تا اینکه اواخر شهریور بود که کل مبلغ 207 پرداخت شد و پراید هم به خریدار جدید تحویل دادم

    از اپن روز من با اتوبوس ،مترو و تاکسی رفت و آمد می کردم که همین هم کلی برای من تجربه و حس خوب داشت مهم تربنش این بود که روی سایت تمرکز بیشتر گذاشتم و ساعت کمتری بیرون می رفتم ولی درآمدم بیشتر شده بود

    تا اینکه بعد از 3هفته خرید ماشین جدید تو ذهنم اومد که 207 روگرفتیم بفروشیم و 100 میلیون بداریم و ایکس 22 بگیریم

    دوباره نجواها شروع شد : این ماشین بزرگه تو نمی تونی رانندگی کنی ،همش تصادف می کنی ، هزینه‌اش زیاده ,از پارکینگ نمی تونی ببری بیرون ، خونه مامانت بری جای پارک نداری ،و‌مهم تر 100 میلیون کم داری

    ولی من باز دوباره ادامه دادن به گشتن تو دیوار و نگاه کردن قیمت و آپشن ها و تفاوت ها

    تا اینکه 7/28 ماشین 207 تحویل گرفتیم و اومد تو پارکینگ ،چقدر لذت بردم از داشتن این ماشین و چه حس خوبی داشتم چقدر راحت بودم و دوست داشتم این حس و حالم

    از ماشین استفاده نکردیم تا بفروشیم برای 100 میلیون منتظر بودیم قرعه خونگی که 100 میلیون هست به ما بیفته و با خودم گفتم بیفته میگیریم ایکس 22

    و از اونجایی که حدس می زنید این قرعه به ما نیفتاد ولی من هنوز خسته نشده بودم

    وقتی که قرعه به نام من نیفتاد خیلی ناراحت شدم و همسرم به خاطر اینکه منو خوشحال کنه گفت که از مدیران خودرو میگیریم 50 تومن کم داشتیم و همسرم گفت جورش می کنم این اتفاقات برای 5 آبان بود و من خوشحال شدم ولی ته قلبم از هزینه هایش می ترسیدم و امروز که به برادرم گفتم اونم گفت 207 بهتره و در نهایت همسرم هم گفت 207 سوارمیشیم و تمام .

    دارم فکر میکنم که این ترس من باعث شد 6 سال سوار پراید بشم و الان هم این اتفاق افتاد

    هرچند که خیلی ناراحت نیستم ، به خدا گفتم حتما باید تکامل طی بشه ،حتما الان موقش نبوده و می دونم خداوند بهترین ها رو برام رقم زده

    و از الان به فکر خرید ماشین سوناتا هستم

    ممنون استاد عزیزم

    این تجربه رو نوشتم که یادم باشه که تکاملم رو‌طی کردم و هر روز یک قدم رشد کردم

    اولش خیلی سرعت تغییر کمه، ولی تصاعدی تغییرات هم بزرگ تر میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2847 روز

    به نام رب زیبای جهان

    سلام به همگی،دوستان،خانواده ام

    همونطور که مریم شایسته گفتن استاد شما بچه هارو هوایی کردی تا بپرن توی آب اصلا کلا کار ت هوایی کردنه ممنونم که ما رو هم در تمام امور زندگی هوایی کردی و بهمون یادآوری کردی که خداوند بیشتراز هرکسی هوامونو داره ،،

    این دختر خانم که حرکات ژیمناستیک و پشت وارون میزنه توی آب چقدر به من انگیزه داد وقتی منم میام پرادایس پیش استاد و مریم شایسته مهربان چندتا حرکت زیبا و نمایشی ورزشی برا استاد و بقیه بزنم که لذت ببرن و اونقدر بپرم و شنا کنم توی آب تا خسته بشم

    اگه این افراد تونستن بیان پرادایس و از آب دریاچه،فضای طبیعت،ماهی گیری،و…لذت ببرن منم میتونم بیام و هممون میتونیم بیاییم اونجا کلی لذت ببریم،،

    به امید اون روزها هممون با عشق علاقه و انگیزه ادامه بدیم برای موفقیت های اهداف و خواسته هامون،،

    امروز داشتم فکرمیکردم که یکی از اون باورهایی که از اینجا در من ایجاد شده چیه دیدم کمترینش اینه که الان حتی اگه رئیس جمهور هم بیا به من بگه تو نمیتونی از عشق و علاقه ت ثروت بسازی و رشد کنی و خوشبخت بشی باید بری سراغ یه شغلی دیگه تا بتونی خرج زندگیتو دربیاری من به هیچ عنوان حرفشو قبول نمیکنم و فهمیدم این از باورهای عزت نفس و توحیدی سرچشمه میگیره،،

    مثلا قبل تر ها همینکه کسی میگفت از چیزی که بهش علاقه‌مندی اما نمیشه ازش ثروت ساخت و اینا نون و آب نمیشه برا زندگی منم با احساس ناامیدی این حرفها روم تاثیر میذاشت و خیلی ذهنم بهم میریخت و بهم میگفت دیدی تو ناتوانی…….

    اما بااین حال من یه چیزی از ته وجودم بهم میگفت نه نه نه باید راهی برای رسیدن به هدفم باشه بااینکه ذهنم یه جورایی پذیرفته بود حرفهای جامعه و دوربری هامو اما اصل وجودم قبول نمیکرد اون باورهای مخرب و شرک آمیز و کفر آمیز رو و همچنین الان که شکرخدا خیلی متفاوت شده باورهام،

    الان شاید هنوز باورهای قدرتمندی در مورد ثروت نداشته باشم اما این باور مخرب و اشتباه رو که نمیشه از عشق و علاقت ثروت بسازی رو هم ندارم این چقدر کار آدم راحت تر میکنه و سرعت پیشرفت رو بیشتر،،

    چقدر من لذت میبرم از ویژگی های مردم آمریکا همیشه چقدر همیشه هرچیزی رو که حتی فکرشم نمیکنیم میبینی با خودشون دارن مثلا اون بالشی که شکلی ار سیارات کهکشانی روش کشیده شده

    مثل تشک بادی با تلمبه به همراهش،

    مثل همین حریق نجات برا سگ باحالشون

    چادرها و یه عالمه ابزار دیگه ی طبیعت گردی

    لذت بردن از لحظات زندگی،،

    واقعا چقدر خوبه اینجور هرکسی دور داره میره توی آب و هرکسی دوست نداره همون بالا میشینه و تماشا میکنه و هرکسی هم به شیوه ی خودش میپره توی آب و لذت رو تجربه میکنه حالا ما باید این تفاوت دیدگاه رو درهم تمام ابعاد زندگی بیاد داشته باشیم و ازش استفاده کنیم برا سبک زندگی دلخواهمون،،

    و زندگی رو میشه تماما در همین تصاویر رها کردن سکو و پریدن توی آب رو خلاصه کرد و تشبیه ش کرد تا رها نباشیم و از دایره امن مون بیرون نریم خوشبختی و موفقیت وتجربه ای هم بدست نخواهد اومد،،

    وقتی هرکسی داره در موففیت هایی موج میزنه و فعالیت میکنه کارهای عجیب و غریب نمیکنه بلکه روزی فقط اون جایی که مانند تو ایستادی روبروی آب و میترسی بپری تو آب و ترس از شنا کردن اون با توکل پریده توی آب و شنا کردنو یاده گرفته ماهی گیری رو یاد گرفته و هرروز داره لذتهای بیشتری رو تجربه میکنه

    استاد ایول بهت که بااعتماد بنفس میری توی این جمع توی آب شنامیکنی،

    به بچه ها نگفتین که اینجا علی گیتور داره ما هم باید ازاین الگو اینگونه براخودمون استفاده کنیم که مثلا هر هدفی رو میخواهیم بهش برسیم نریم دنبال اینکه تا حالا چه حادثه های خطرناکی در این زمینه وجود داشته …

    استاد ممنون از لذت بردنتون از LED های بینظیر پرادایس از شما مریم خانم که فیلمبرداری های عالی برامون انجام میدی سلام مرا به این مهمونهای عزیزتون برسونید خداوند حافظ همتون باشه،،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    ویدا گوهری گفته:
    مدت عضویت: 2731 روز

    سلااااام به همه ی عزیزای دلم

    واااااوووو به این عکس زیبا و فوق العاده حرفه ای

    تماشا کنیم با چشمانمون این روند تکامل رو و درس بگیریم و لذت ببریم

    خدایا شکرت برای این همه آب و طبیعت زیبا که لذت بردن ازش تمومی نداره هربار به شکلی

    اینبار لذت های دسته جمعی

    کمک کردن و ها دادن و لذت بردن با هم

    بسیار لذت بردم از بچه هایی که فقط لذت میبرن و زمان حال و میسازن

    وقتی اون دختر خانمی که میترسید بپره تو آب و دیدم

    یاد خودم افتادم دیدم بااون حال که شنا بلد نیستم اما اینطور مواقع خیلی راحت و بدون فکر میپرم تو آب ، شاید وقتی میبینم یه نفر پریده و همه چی اوکیه حتما منم میرم کلا از تجربه چیزهای جدید لذت میبرم

    خدایا شکرت

    بدجوری این قسمت روی عزت نفس پیش رفت

    وقتی تک تک نگاه کنیم به بچه ها بعضیا خیلی سریع رفتن تو دل ترس بعضیها یک دیرتر

    و بعضی بزور هم فایده ای نداشت

    نههه واقعا نمیشه بزور و یهویی عزت نفس ایجاد کنی اصلا اون لذت برابر مرگ میشه براش

    حرکتهای نمایشی بقیه و ترس یه عده عجیب تنوع و تضاد رو نشون میده

    خدایا شکرت این همه تنوع آدم و تنوع باورها محدودیت ها ترس ها لذت هااااااا فقط درس داره

    حالا ما جزو کدوم دسته ایم و چقدر میتونیم از اطرافمون یاد بگیریم باورهارو تغییر بدیم و بریم تو دل ترس تا لذتشو بچشیم خودمون میدونیم

    و مثل همیشه آرامش شب و یه خسته گی جسمی بعد شنا که حالشو خریدارم

    و چه شام دلچسبی بشه …..به به

    درپناه حق شاد باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    محمد عسکری گفته:
    مدت عضویت: 3004 روز

    سلام به استاد عزیزام و مریم جان عزیزام

    وسلام به همه دوستانی خوب ام

    فایل ۵۰ زنده گی در بهشت بینظیر هست ، دیدن ذوق کردن بچه ها و لذت بردن از لحظات زنده گی شون. یکی از بزرگترین درس های که این فایل برای من داشت ، حمله به ترس هامون و غلبه بهشون هست ، ، و وقتی که این کار رو انجام میدیم.کلی فضا برای لذت تجربه های جدیدی باز میشه که قبلا بخاطر ترس ها مون از تجربه شون محروم بودیم ، و در عین حال کلی اعتماد به نفس مون رو بالا میبره از اینکه خودباوری پیدا میکنیم ، نسبت به خودمون که اقا من تونستم فلان چیزی رو که ازش میترسیدام انجام بدام (من ادم توانایی هستم).

    و‌ ما هم دیدیم که وقتی اون دخترا که اول از اب میترسیدن ،خودشون رو از تجربه کردن ولذت بردن از چیز های جدید محروم کرده بودن ، اما وقتی که حرکت کردن در دل ترس هاشون ، چقدر بیشتر تونستن از امکانات آون لحظه استفاده کنند

    و این ایمان غلبه بر ترس ها نشون میده که ترس هامون فقط یه توهم است که با حمله بهشون از بین میره

    من خودام در این روزها دارم روی بسته عزت نفس کار میکنم ، ویکی از تمرین هام غلبه بر ترس هام است. دو موردی که دیروز تونستم بهش غلبه کنم ، ترس از خروس بوو و ترس زیاد از سگ.

    اول ریختن ترسم رو از خروس شروع کردام ، اول اش که داشتم به طرف خروس میرفتم واقعا ترسیده بودم ، و قدام هام اصلا راه نمی رفت ولی من متعهد شده بودم که این کار انجام بدام راهم رو به طرف اش ادامه دادم ، قبلا وقتی که به طرف خروس میرفتم پرهاش رو باز میکرد و خودش رو بزرگ نشون میاد ، اینبار هم اینکار کرد، اما من راهم رو ادامه دادم و این دفعه اون فرار کرد ، و تمام. واقعا ترسی که مدت ها پشت اش ایستاده بود همین بود ، یه توهم پوچ.من بخاطر از افرین به خودام

    حالا نوبت بعدش یعنی غلبه بر ترس از سگ رسیده بود ، رفتم به دشتی محله مون ،اونجا سگ زیاد هست ، بالاخره بعد از چند دقیقه یه سگ بزرگ سیاه پارس کرد و خدا منو به هدف مناسب هدایت کرد ، اون هی پارس میکرد و من فقط راهم رو به طرف اش ادامه دادم با وجود اینکه واقعا میترسیدام حرکت رو ادامه دادم، و دیدم سگه یکمی ترس خود و کمی عقب رفت ، من که اینو دیدم به طرف اش دویدام اونم‌ فرار کرد و من همین جوری دنبال اش کردام ، وقتی که داشتم دنبال میکردام حس خیلی خوبی داشتم کهداذم اعلان ترس هام رو دنبال اش میکردام ،همون ترسی که سال ها منو دنبال میکرد ، واقعا برایم جالب بود وقتی داشتم سگه رو دنبال میکردام خیلی سری تر از قبل داشتم میدویم، خیلی پر قدرت تر از قبل داشتم با سنگ سگ رو میزدم.

    در نهایت وقتی بر ترس ها مون که سال هاست ما رو که پشت سد نگهداشته رو بهش حمله میکنیم ،فرصت خیلی بیشتری و بزرگتری به وجود میاد که قسمت های بیشتر از خودمون رو تجربه کنیم‌، و

    این کار اعتماد به نفس مون رو ضرب در هزار میکنه ،

    خداوند رو خیلی سپاسگذارم که تونستم از زیبایی های این فایل استفاده کنم لذت ببرم ، ذوق کنم و کلی درس بگیرم ،

    واز استاد عباس منش عزیزام و مریم جان عزیزام برای تهیه و شریک کردن این فایل های توحیدی و بینظیر از ته قلب سپاسگذارم

    خدایا سپاسگذارمت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    مانلیا گفته:
    مدت عضویت: 1604 روز

    استاد من رسما دیوانه شدم

    قسمت نوشته ی برگزیده اش منو دیوانه کرد

    استاد نوشته ی برگزیده پریا منو مدهوش کرد اصلا هی میخوندم هی میخوندم و بیشتر میفهمیدم که نفهمیدم و باز میخوندم و اصن انگار نه انگار

    بغضم گرفته بود از حجم بالای اگاهی که به پریاجان الهام شده بود و چنین زیبا نوشته بود و شما اون رو انتخاب کردید

    استاد برام جالبه ، نمیدونم شما یا خانم شایسته نوشته ی برگزیره رو انتخاب میکنید ولی فقط میدونم چه قدر با منبع در اتصال هستید که بهترییییین متن رو میذارید

    خیلی وقتا اون متن برگزیدتون از بچه های فعال سایت نیست

    بلکه از کسیه که خیلی کم کامنت گذاشته اما شاید امتیاز کمی هم اورده

    ولی شما دقیقا بهترین متنو انتخاب میکنید

    متن برگزیده ی این قسمت واقعا اگاهی های زیادی داشت هر چه قدر میخوندم کم بود کم بود کم بود

    مثل ابی که هی میخوردم و تشنه تر از قبلم میکرد

    میگفتم خدایا چرا این متنو میخونم داره به آگاهی هام اضاف میشه ظرفم بزرگتر میشه ولی در عین حال احساس میکنم خیلی خالی تر دارم میشم

    احساس اینکه بیشتر میفهمی که هیچی نمیدونی

    احساس اینکه درکت بالاتر رفته اما انگار وارد زمینی شدی که باید بیشتر جستوجو کنی توش و هیچی ازش نمیدونی

    واقعا حس عجیبی بود

    باز میخوندم و بیشتر نیاز داشتم که دوباره بخونم

    واقعا متنی بود که خیلی از بچه ها درکش نکنن و از روش رد بشن بگن وای اره چه قشنگ

    ولی یه درصد میفهمن که عمق این مطلب چه قدر زیاده و باید هزار بار خونده بشه تا یکمیشو بفهمی و هر سال و هر ماه میفهمی هزار بار قبلی که خونده بودی همون یک درصد هم ازش نفهمیدی

    استاد تصمیم دارم متن برگزیده ی این قسمت رو هر چند وقت چندین بار بخونم و این فایل به خاطر این متنش شده جزو مورد علاقه ترینام و سیوش میکنمو هزار بار دیکه میخونمش

    سپاسگزارم ازتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    زهرا مستانی گفته:
    مدت عضویت: 2207 روز

    سلام به استاد عزیزم وخانم مریم شایسته

    سلام به همه ی دوستان نازنینم

    از این قسمت من آگاهی های زیادی یاد گرفتم ودوست دارم باشما به اشتراک بذارم یکی اینکه چقدر خوبه آدم با ترسش مقابله کنه اولش سخته اماوقتی شروع کنی چقدر بهت ایده های خوب برا بهتر انجام دادنش گفته میشه تا انجام بدی اولش چقدراون دختر می‌ترسید از اینکه تو آب بپره اما وقتی پرید براش هیجان انگیز شد وبه حرکات پرش ژیمناستیک رسید

    دومین چیزی که یاد گرفتم درباره ارتباطات بود چقدر استاد ومریم جون انگیزه میدادند به این بچه ها که تو آب بپرند و سعی میکردند کاری کنند که بهشون خوش بگذره وخاطره خوبی براشون از پارادایس بمونه حتی خود استاد هم با بچه ها وارد بازی شد ووارد آب شد واین خیلی برام درس داشت که وقتی اصرار میکنی یکی یه کاری رو انجام بده اول خودت انجامش بده

    وبرام مهمون نوازی استاد هم خیلی درس داشت که تمام امکاناتشون رو دراختیار مهموناشون قرار میدند بدون اینکه ناراحت باشند

    چقدر لباس های بچه زیبا بود وچقدر راحت بودند من آزادی وراحتی امریکایی ها رو واقعا تحسین میکنم که اینقدر با خودشون در صلحند

    سپاس گذارم استاد ومریم جون برا اشتراک این فایل زیبا

    با ارزوی بهترین ها برا هممون

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    سوده گفته:
    مدت عضویت: 654 روز

    سلام سلام سلام به استاد عباس منش عزیز، خانم شایسته گلم و دوستان هم مداره خودم

    الان ظهر جمعه دهم آذر 1402 هست

    این فایل نشونه روزم بود

    دقیقااااااااا به جا و همزمان

    دقیقااااااااا امروز باید همچین فایلی میدیدم

    بعد از مدتها دیشب یه مهمونی دوستانه رفتیم، البته که اولین مهمونی بود که این اکیپ با هم پارتی داشتیم،،، جالبه با اینکه من کلا آدم پرانرژی و مهمونی دوستم و عااااشق رقص ولی دیشب فکر نمیکردم انقدر خوش بگذره(که همین باعث شد دفعه آخرم باشه قبل از رفتن به جایی دربارش فکر و قضاوت کنم)

    و من بعد از مدتها تصمیم گرفتم نوشیدنی نخورم، البته که خیلی موقع ها نمیخورم مثلا عروسی ها، چون واقعا خودم بدون نوشیدنی تا صبح میرقصمو حتی مهمونی رو گرم میکنم

    ولی توو جمعهای کوچیکتر که همه دور میز وایمیستن، منم با جمع میخوردم

    ولی دیشب گفتم حتی اصرار هم بکنن نمیخورم

    و ازخدا خواستم هدایت و کمکم کنه

    و نخوردم و از همه انرژیم خاصتر بود، از همه بیشتر رقصیدم، انقدر که هیشکی باورش نمیشد من حالت طبیعیم اینه

    انقدر که دوستای جدیدمون به همسرم میگفتن تو با داشتن سوده توو زندگیت پیر نمیشی

    و من اون لحظات شکرگزار خدا بودم و اگه میشد سجده میکردم

    چون من تا دو سه سال پیش اکثرا پرانرژی بودمو کلا مثل دیشب

    ولی چندسالی بود بخاطر موضوعات مختلف انرژیم تحلیل رفته بود

    حتی خودمم باورم شده بود که دیگه 38 سالت شده، احتمالا اقتضای سنه و و و ازین باورای اشتباه،،،

    همین بود که تحلیل رفتن انرژیمو خودم بیشتر کردم

    اما خدا انقدر منو دوست داره که امسال از طریق دستان پاکش(استاد عزیز و مریم جون) به من یادآوری کرد که

    سوده ی عزیزم اینی که داری زندگی میکنی خوده واقعیت نیست، تو باید همیشه شاد باشی و لذت ببری و هرروز توو همه زمینه ها پیشرفت کنی

    چون واقعا من آدمی هستم که مثل استاد توی حالت سکون نمیتونم بمونم، انگار افسرده میشم و حس نامفید بودن میده

    باید همیشه در حرکت باشم تا جریان زندگی رو حس کنم

    خدایا صدهزار بار شکرت که منو باز به مسیر هدایت خودت، مسیر شادی و عشق که من عاشقشم برگردوندی

    ممنون یادم انداختی که اصله من و خلقتم چیه

    متشکرم که باز اجازه دادی تا خودم زندگیمو خلق کنم و دیگه نسپرمش به باد

    انگار خدای مهربونم میخواست بهم بگه افتادی توو روتین زندگی، یادت رفته تو، زمانت و زندگیت چقدر ارزشمنده،،،یادت رفته لیاقتت خیلی خیلی بیشتر از یه زندگی عادیه که صبح بیدارشی و کارای معمولی روزانه انجام بدی

    یه اتفاق فوق‌العاده دیگه هم دیشب رخ داد که وسط مهمونی من جیغ میزدم

    یکی از کارایی که هفته پیش به خودم گفتم انجام بدم این بود که یه کلاس رقص ریتمیک ثبت نام کن وقتی انقدر رقصیدن حس خوبی بهت میده

    دیشب نشسته بودیم یهو آهنگ«بهت قول میدم» محسن یگانه پخش شد که نازنین دوست همسرم(این دوستان همکلاسیهای همسرم هستن که 5 ماهه باهم دوست شدن)

    ایستاده بود و یه کوچولو دستاشو تکون میداد،

    من یه حسی بهم گفت پاشو برقص،،،

    و با اینکه موزیک اصلا ریتمیک نبود، من پاشدم شروع کردم رقصیدن، شبیه باله، و نازنین با من رقصید،،، واقعا حس عجیبی بود

    اون رقص از درونم میومد، انگار روحم میرقصید

    احساس میکردم از وجود خدا پُرَم و شادیه درونم تراوش کرده

    تموم که شد فهمیدم نازنین مربی رقصه… واااااای خدای من باورم نمیشد اینجوری گذاشتی جلوی پام

    چون من ازین رقصای معمولی دوست ندارم برم کلاس،،،چون معتقدم توو رقص باید رها بود نه اینکه مثل رباط حرکاتی رو یاد بگیری و تمرین کنی،،، نظر منه البته

    ولی نازنین مثل من واسه رقصش فکر نمیکرد، به روح و ذهنش اجازه میداد برقصه

    خلاصه کلی خداروشکررررر کردم که این خواسته م رو بدون اینکه من برم دنبال کلاس و مربی گذاشت جلوی پام،،،تازه اون مدلی که من میخوام

    اگه قرار بود خودم انجامش بدم باید کلی سرچ میکردم، پرس و جو میکردم،،، کلی وقت میذاشتم میرفتم میدیدم کلاسارو، بعدش ببینم اونیکه من میخوام هست یا نه و و و

    وقتی استاد میگه بسپرش به خدا و رها باش، اون خودش چند لِوِل قشنگتر از خواسته هات برات میچینه رو با تماااااام وجود درک کردم

    وقتی فکر میکنم من چقدر توو زندگیم بیخودی استرس داشتم واسه هرکار و خواسته و اتفاقی، هم گِریَم میگیره هم خنده

    یکی نیست بگه آخه دختر خوب مگه چند بار قراره زندگی کنی که انقدر دودوتاچهارتا میکنی؟؟؟؟

    نگرانی فکروخیال اضطراب استرس نوشخوار ذهنی و و و

    خدایا منو بخاطر شِرکی که داشتم ببخش

    من متعهد میشم ازین به بعد با تمام وجود ذهنمو کنترل کنم، هروز بیشتر و بیشتر رو خودم کار کنم تا توکلم بهت بیشتر بشه و توحیدی زندگی کنم

    وقتی تو منو لایق بهترینها آفریدی،

    من کی باشم که بخوام غیرش عمل کنم

    خدای عزیزم فقط از تو یاری میخوام نه غیر،،،و از تهه قلبم بهت توکل میکنم و بهت اعتماد دارم که مسیر خوشبختی رو فقط تو میتونی برام هموار و زیبا کنی

    الان که این حال خوب رو دارم دقیقا دو ماه و سه روزه که با این سایت آشنا شدم،،، دو هفته ست قدم اول از دوره دوازده قدم رو خریدم و نان استاپ دارم فایل هارو میبینمو سعی میکنم بهش عمل کنم،،،

    امیدوارم خدا کمکم کنه هروز مثل امروز با حال خوب بیدار شم که اینجا هم از خودم ردپا به جا بذارم که مطمئنم برای خودم تاثیر مثبت داره و ممکنه به دوستی هم حس خوب بده

    آرزوی بهترین هارو برای هممون که توو مداره توحیدیه خوشبختی هستیم دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: