سریال زندگی در بهشت | قسمت 50 - صفحه 7

266 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رضا ابوالحسن زاده گفته:
    مدت عضویت: 2885 روز

    سلام .دیشب داشتم (فایل ایمانی که عمل نیاورد .. ) میدیدم. اخرش که یه سری عکس توی فیلم بود ، یهو دیدم که این خونواده ریک اونجا با استاد و مایک عکس انداختن .

    ممنون از استاد و خانوم شایسته بابت فایل های خوبشون😄

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    ارشیا گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد خوبم،مریم خانم دوست داشتنیم.

    چقدر فایل فایل دوست داشتنی بود.

    چقدر جالب بود برام که تو آمریکا بچه ها مسئولیت پذیری کاملی داشتن و هرکس مسئولیت کارخودشو داشت.

    چقدر جالب بود که فکر همه چیزو کرده بودن.از پشه بند تا چادر.

    اولش که کوله پشتی ها رو دیدم گفتم مگه جهانگردیه؟

    ولی با وسایلی که فکرشم نمیکردم وجود داشته باشه آشنا شدم.مثلا باید بگم خدایا شکرت که تخت خواب های سفری داریم و اصلا من خبر نداشتم و واسه همین حتما یکی میخوام.😁

    تو ایران معمولا کمتر نیشه با دختر ها به عنوان یک دوست ارتباط داشت و باید بگم خدایا شکرت که میشه تو آمریکا با دخترهایی که دوستانیند مثل دوستی با پسر آشنا شد و حتی تو شیرجه مسابقه گذاشت.

    خیلی زیباست که یک دریاچه بزرگ وجود داره که بشه جمعی توش شیرجه زد.

    که بشه شنا کرد.

    خیای باحاله که یه نور افکنی هست که اجازه بده تا هرموقع که دلت بخواد شنا کنی.

    خیلی زیباست که پردایس مکانی برای کمپ باشه.

    خدایا سپاسگذارتم که درخت های زیادی وجود داره و میشه از نزدیک بودنشون ننو به کار برد.

    چقدر خوبه که میشه ماشین های زیبا و مختلفی داشت.یکی از ماشینایی که چشممو گرفت (در فایل قبلی)اون هوندای باحال توسی بود.👍😁❤

    خیلی عالیه که میشه با هربار رفتن در دل ترس ها اون ها رو کمتر کرد و ترس های الکی رو محو کرد.

    چقدر خوش میگذره و خدارو سپاسگذاری میشه کنیم که وقتی در میون بهشت زمینی میخوابی و صبح با صدای طبیعت بلند بشی و طراوت درختان رو حس کنی.

    خداروسپاسگذارم چون میدونم با باورهای درست میشه چیزهایی مثل پردایس رو داشت که همه متعجب بشن و بگن مگه میشه؟

    و واقعا خداهرآنچه بخواهیم رو میده و مگه میشه ای؟براش معنی نداره.

    خیلی سپاسگذار خدام و هیجان زده شدم وقتی استاد عزیزم و بقیه بچه ها که باهم خیلی دوست بودن پریدن تو آب.

    چقدر قابل تحسین بود اون دختری که مثل خواهر نداشتم میموند(تک فرزندم)پشتک میزد تو آب و هیج ترسی نداشت وقتی مریم خانم عزیزم بهش میگفت دوباره پشتک بزن بی هیچ ترسی دوباره انجام میداد.

    و چه پسرهای باحالی که مثل برادرهای نداشتم بودن که پیش قدم شدن و جرعت کردن که زودتر از دختر ها تو آب بپرن.

    چه هاپوهای باحالی بودن و خوشگل و نازنین.

    و چه بامزه بود اونی که پرید تو آب❤😍.

    و چه شوقی داشت اون دختری که به مریم خانم تمام پرنسس هاشو نشون داد.

    سپاسگذارتم خدای خوبم که انقدر نعمت دادی،انقدر زیبایی،انقدر دوستان خوبی تو مدار آدم ها میذاری،که کمک میکنی بریم تو دل ترسهامون،که آدم های با شوقی مثل استاد(که وسوسه خوب میکنن)مثل پریدن تو آب و شنا کردن و گذروندن اوقات مفرح.و خیلی سماسگذارتم خدا که استاد انقدر ذوق داره که خودش هم خیلی باحال همراه همه همزمان میمره تو آب‌.

    استاد جونم شیرجتو که دیدم یاد فایل بازم باهم برقصیم که در اینستاگرام دیدم افتادم.

    چه لذت بردم که شما هم پشتک زدی اونجا و البته اینجا هم انقدر جرعت و ایمان به خدا داشتی که اجازه دادی که حولت بدن به داخل آب.من که فعلا جرعتشو ندارم.

    مریم خانم خوبم خیلی خیلی خوشحالم که تک تک این لحظاتو با دوربین فیلم برداری کردی و با هیجان تماشا کردی.آخه تماشا کردن هم لذت جداگونه و سپاسگذاری جدا داره.

    واقعا یاد مسابقات شیرجه واقعی افتادم.

    خیلی هیجان انگیز بود.

    و در آخر سپاسگذار خدام که وقتی تو دلم ازش خواستم که کل باورای درست و برداشت های باحالی که نیشه داشت رو جمع کنه تو ذهنم انجام داد تا متنی طولانی بنویسم.

    خیلیییییی خوشحالم و سپاسگذارتم خدا که انقدر ثروت وجود داره،انقدر فراوانی(ماشین ،درخت،چمن،آب،آفتاب،دوست،هم مداری،عشق به نعمت مثل عاشق شنا بودن استاد در پردایس،خوبی و زیبایی)،انقدر نعمت،انقدر عشق،انقدر هیجان،انقدر زیبایی،انقدر ذوق و انگیزه و جرعت.

    انقدر هیجان داشتم که بتونم دوتا فایل این دختر ها و پسرهای باحال رو ببینم،اینکه بی هیچ مشکلی کنار هم شنا میکنن و انقدر قانون مندانه عمل میکنن و حتی کارهای باحالی مثل زدن پارچه ضد بارون رو انجام‌ میدن و از بقیه انتظار ندارن.

    خیلی سپاسگذارم از خدا و مریم خانم عزیزم و استاد خیلی خوبم که تصمیم گرفتن این حس خوبک اشتراک بذارن.

    هزاران بار سپاسگذارتم.عاشقتونم❤😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
    • -
      افسانه براهویی گفته:
      مدت عضویت: 1981 روز

      بنام خداوند هدایتگر وهاب

      سلامی پرازعشق به دوستان زیبانگرشم

      نکاتی که درک کردم‌و یادگرفتم و برام شدن باورهای درست و فراوانی رو بگم

      باور به اینکه باید بچه ها از بچگی مستقل باشند نباید وابسته باشند

      باید تو عمل کردن بهشون اموزش بدیم و بخواهیم مستقل باشند

      حتی خوده من باید بدون انتظار از هرکسی باید خوده خودم باشم و مستقل باشم

      و باور ثروت و فراوانی که ببین ثروت چقدر خوبه استاد با داشتن پردایس باعث شده چندین خانواده ازاین طبیعت و دریاچه استفاده کنند و لذت ببرن و شادباشند و همچنین با شادی اونا باعث شدین توجه ما به نکات مثبت روز ب روز بیشتر میشه یعنی استاد با داشتن پرادایسش هم به خودش هم ب دوستانش هم به ما بچه های سایت کمک کرده که توجه کنیم ب مثبت و فراوانی و این کار استاد باعث گسترش جهانه خدایاشکرت

      ببین با ثروتمندشدن خودم هم باعث لذت بیشتر خودم و هم گسترش جهان و لذت بیشتر همه انسانها میشم یعنی اینقدرثروت خوبه خدایاشکرت

      و یادگرفتم رها و آزاد و ساده و بی الایش هم میشه در کنار انسانها از زندگی لذت برد میشه خوش بگذرونی بدون نگرانی از حرف مردم بدون نگاه دیگران خوده خودت باشی چقدر این‌نگاه قشنگه و باخودم در صلح باشم

      باور اینکه امریکا و انسانهاش واقعا بهتر ازماها توحیدب عمل میکنند و ثروت و زیبایشون بیشتروبیشترمیشه

      باوراینکه ما خدارو اشتباه شناختیم خدا خدا همه انسانهاست و خدا انسانهای ک تقواپیشه کنند دوست داره و با ایمان و عمل صالحشون هم در این دنیا هم اون دنیا در لذت و شادی و سعادتن و نه ترسی دارند نه غمی

      و تقوا یعنی کنترل ذهن

      و کنترل ذهن یعنی بتونی تو هرشرایطی ذهنتو خودت کنترل کنی نزاری جامعه ذهنتو کنترل کنند نزاری شیطان ذهنتو کنترل کنه خودت با توحیدت و توجه به زیباییها با فراوانیها کنترل ذهن کنی و زندگیمو اونجور ک دوست دارم خلق کنم خداجونم عاشقتم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مهدیه حیدری گفته:
    مدت عضویت: 2143 روز

    سلام استاد عزیزم خیلی خوشحالم که این سریال زیبا رو دارم تماشا میکنم. دیدن این قسمت برای من همش لذت بود . همش لبخند به لبم اومد. خودم رو اونجا میدیدم . هر بار که بچه ها میپریدن توی آب، فکر میکردم خودم دارم میپرم 😄😄. حس خیلی قشنگیه 😃

    . دیدن این صحنه منو یاد یه تصویری انداخت .

    یه روز رفتم دریا . هدفم این بود برم توی آبِ دریا شنا کنم . فقط تا اوایل دریا اب بازی میکردم . ترس داشتم زیاد برم جلو . همش به خودم میگفتم نترس برو جلو . سختم بود برم جلوتر . توی عمقِ خیلی کم داشتم بازی میکردم. تا اینکه یه خانواده رو دیدم تا عمق خیلی زیادتر رفتند جلوتر . به خودم گفتم ببین اونا تونستند من هم میتونم . کم کم خودم رو به اونا نزدیک کردم و دیدم ترسی نداره . اون ادما؛ شدن الگوی من ، و ترسم ریخت . الان با دیدن این صحنه ها و آبتنی بچه ها این خاطره برام زنده شد . یکی از دخترا هم این حس منو داشت ، میترسید بپره بره توی اب ،

    ولی بعد که دید بقیه راحت میپرن از شنا کردنشون لذت میبرند اون هم به این باور رسید که منم میتونم . مطمعنا دیدن بقیه و الگویی که جلوی چشماش بود این باور رو بهش القا کرد که منم میتونم . منم میتونم . الان هم درس بزرگی که از این فایل یاد گردفتم دقیقا همینه . که اگه استاد تونسته با کنترل ذهنش ، تمرکزش روی زیبایی ها ، افزایش ایمانش به خدا ، توجه ش به نشانه ها ، اقدام به الهامات ، نگه داشتن خودش توی حس عالی، امیدوار بودن به دریافت نعمت های الهی ، و مهمتر از همه ( درس بزرگ این فایل ) خوندن زندگی نامه ی افراد موفق و الگو برداری از اونها ؛ به خواسته هاش دست پیدا کرده ، پس من هم میتونم . این باور در من هم قوی تر میشه . و باعث میشه ترسم بریزه و با جسارت بیشتری حرکت کنم . و به آموخته های استاد عزیزم عمل کنم . استاد جان خیلی خیلی لذت بردم . انگار خودم دارم میپرم توی آب خیلی باحال بود . دوستتون دارم 😍 راستی مریم جان، با اینکه سرگرم فیلم گرفتن بودین و لحظه های ناب رو داشتی شکار میکردین همچنان عشقت رو نثار استاد کردین . خیلی عالیه . پس آدم در هر شرایطی میتونه عشقش رو نثار ادم های زندگیش کنه . خیلی عااالی بود . از خنده های شما منم لبخند به لبم اومد. 😄. خدارو هزاران بار سپاس که در این مسیرِ زیبا همراه شما هستم . فعلا خدانگهدار .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    مینا راد گفته:
    مدت عضویت: 2271 روز

    سلام سلام بر همگی

    خدایا شکرت که الان حال دلم این چنین عالی است آرامشی که دارم دوست دارم و تلاش دارم آگاهانه این آرامش حفظ کنم

    دارم کم کم یاد میگیریم که خودم در مدارهای درست قرار بدم و پا به روی ناخواسته ها بزارم

    عادت های که یک عمر تکرار میشد بزارم کنار و عادت های جدید ایجاد کنم

    هر بار که یک قسمت از سریال میبینم یک تکه از وجودم شروع به تنظیم شدن میشه تنظیماتی آرام و پیوسته

    چقدر خوشحالم که با مهمانان جدید پردایس آشنا شدم

    ته دلم خیلی قند آب شده چرا چون با انسان های جدید آشنا شدم

    با تفاوت های نگاه های جدید آشنا شدم

    با لذت بردن از هر لحظه زندگی با انسان های جدید آشنا شدم

    وجود هر یک از این مهمان ها با سن های مختلف در پردایس تصادفی نیست تمام این مدت که سریال سفر به دور آمریکا رو دیدم و زندگی در بهشت را ارتباط گرفتن با آدم های آمریکا توی ذهن من یک سوال بود که خداوند امسال پاسخ داده

    در قسمت های سفر به دور آمریکا توی استیت پارک ها آدم های این کشور به صورت ملموس نمیتونستم درک کنم

    این بار این مهمان ها آمدن

    تا باورهای جدید ایجاد کنن تا نشان بدن که در جهان هر چیز چیزی جذب کرد گرم گرمی را کشد سرد سرد

    با دیدن یک خانم سرهنگ چقدر ذوق زده شدم دارم روز به روز عادت یک بانوی مدیر و مدبر در شخصیتم بیشتر تقویت میکنم براش زمان میزارم و بیشتر به مرور سریال زندگی در بهشت توی لحظات زندگیم و اجرا کردنش در زندگیم وقت اختصاص میدم تنها دیدن فیلم برام کافی نیست برای تغییرم باید واکنش های ذهنم توی لحظاتی که فیلم پخش میشه بتونه آگاهانه بیرون بکشم و اینجوری روی خودم کار کنم

    آخه فهمیدم برای داشتن اعتماد به نفس خوب باید حال دلت خوب باشه نه لباس تن لاکچری

    دارم کم کم پا روی ترس هام میزارم

    ترس های که خودمونیم احساس میکردم بد هم نیست و یک جورایی باکلاسی هم هست

    الان دارم میبینم نه عزیزم نه مینای من

    این ترس های ناچیز یک جور عقب موندن از جریان حرکت هستی هست

    توی این فایل دیدم که نه هر چقدر بیشتر پا روی ترس هات بزاری بیشتر لذت میبری و بیشتر آگاهی کسب میکنی زودتر مراحل تکاملی خودت طی میکنی

    زمانی که الکسیس زودتر از همه حاضر شد زودتر از همه شیرجه زد توی آب شروع کرد پشتک زد توی آب چقدر زودتر از همه خودش آگاهانه خودش از این نعمات بهره مند ساخت

    و دوستی که با دیر تر پریدن توی آب به من یاد داد که چقدر لحظاتی که میتونم استفاده بکنم و لذت ببرم را الکی میشه از دست داد همش با یک ترس الکی با یک ترس ناقابل

    وقتی از خدا خواستم بهم آرامش بده آرامشی از جنس خودش هر روز موقعیت بیشتر فراهم شد که بیشتر توی سایت باشم

    خدا بهم نشان داد که آرامش داشتن یعنی در وهله اون معنای زندگی رو به فهمیدن و همین معنا رو زندگی کردن استفاده از تک تک لحظات زندگی و به هدر ندادن

    وقتی دیدم همه همک ها روی درختان بسته شد و قرار شد در دل تاریکی این بچه ها بخوابن گفتم برای من درسی داره که باید بتونم پیداش کنم ذهنم تو این قسمت که شب در تاریکی بمونن داشت مقاومت نشان میداد باید پا به عمل بزارم

    اولین ترسم رو شد اینجوری

    زمانی که داشتم میخوابیدم دیدم به خاطر تاریکی اتاق یکی از چراغ ها روشن میزارم این بار دیگه لامپ خاموش کردم و گفتم تنها دیدن سریال زندگی در بهشت کافی نیست باید عملگرایی بودن در درونم پروش بدم

    تو دل تاریکی رفتم متوجه شدم چقدر الکی الکی به صدای ذهنم گوش دادم تو این مدت و گفتم بله چشم قربان

    چقدر احترام به حریم یکدیگر توی این بچه ها به چشم میومد با اینکه این دوستمون ترس داشت وارد آب بشه هیچ کس بهش سخت نگرفت هیچ کس سر به سرش نزاشت و چقدر خوب همه قانون میدونستن که این خودش هست که باید به خودش کمک کنه و پا به روی ترسش بزاره هیچ کس به زور دستش نکشید بندازه داخل آب

    برابری شخصیت ها هم خیلی برام تحسین بر انگیز بود و برام این خواسته صورت گرفت که در کشوری زندگی کنم که حقوق زن و مردها برابر است و زن ها هم به نسبت مردها میتونن از نعمات الهی استفاده کنن

    محدودیت های دست و پا گیر که خودشون به تنهایی میتونن توی عزت نفس تاثیر داشته باشن چقدر عالی در این کشور وجود نداره ازادی پوشش

    اینجوری دیگه آقایون داخل اب نبودن و خانم ها به تماشا نشسته نبودن بلکه دختر خانمی با هر بار پشتک زدن داخل آب داشت این مهارت خودش تقویت می کرد.

    چقدر ذوق زده بودم همه برابر بودن در استفاده از لذت شنا و آب این دریاچه

    همش توی دلم میگفتم آخش آخش زن و مرد بودن هیچ مفهومی نداشت.

    خیلی خوشحالم که آمریکا دین رسمی وجود نداره و دولت نسبت به همه ادیان و مذاهب بی‌طرف است اینجوری باورهای توحیدی تقویت شده و ایمان جای ترس گرفته.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      مهشاد گفته:
      مدت عضویت: 2245 روز

      سلام مینای عزیزم

      بابت این متن زیبا ازت ممنونم همه ی این نوشته ها دقیقا وقتی منم فیلم رو تماشا میکردم مثه شما در ذهنم میومد

      مرسی که شما بیان کردین و به ثبت رسوندید

      واقعا احسنت به این خلقت

      خدایا شکرت که دختران این قدر راحت از زندگی لذت میبرند

      🌸🌸

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    سید محمد موسوی گفته:
    مدت عضویت: 2515 روز

    سلام به استاد عزیزم

    واقعا خسته نباشید باید به شما گفت که تک تک لحظات خوب زندگیتون را شکار و ضبط میکنید برای بچه های زندگی در بهشت .

    پسر! من واقعا باورم نمیشه که شما چقدر عالی هستید و عالی زندگی میکنید تو هر زمینه ای هم سرآمد هستید . مثلا واقعا باورم نمیشه که خانم شایسته عزیز و مهربان از مهمان ها و یا هر کس دیگه ای فیلم میگرند ، ایشون واقعا عزت نفسشون بالاست ، اغراق نمیکنم ، برای من انجام همچین کاری وحشتناک به نظر میاد که از یه سری آدم غریبه که نمیشناسمشون فیلم بگیرم و نگران فکر بقیه در مورد خودم نباشم . من واقعا خانم شایسته عزیز و استاد عزیز را ستایش میکنم که این حد از اعتماد به نفسو به تصویر میکشن . باور کنید انقدر این کار شما با اعتماد به نفس بالا انجام میشه که من حتی از دیدنشون وحشت میکنم چه برسه به اینکه خودم بخوام انجامشون بدم . مسئله بعدی اینکه شما خیلی عالی با بقیه ارتباط بر قرار میکنید . من واقعا باورم نمیشه که شما با یه سری افراد غریبه تو آمریکا تونستید ارتباط برقرار کنید در حدی که رفت و آمد داشته باشید به خونه هم . استاد شما عالی هستید . شما منبع انرژی مثبتید . اصلا انگار گوله ی شادی و انرژی مثبتو و نشاطو و هیجان و عشق و احساس و قدرت و ثروتید . همین طور خانم شایسته عزیز که واقعا برای من تعجب آور است که یک خانم با وجود اینکه در جامعه ایران بزرگ شده و محدودیت های زیادی به ذهنش نفوذ کرده تونسته این محدودیت های ذهنی را مثل شیشه خورد و خاکشیر کنه و با اعتماد به نفس با افراد غریبه ارتباط برقرار کنه . واقعا عالیه .

    باور کنید قصد پاچه خواری کردن ندارم ، بلکه واقعا این سبک زندگی شما مرا به شدت به وجد میاره ، وقتی سریال زندگی در بهشتو میبینم و زندگی روزمره شما برای من مجسم و مصور میشه ، واقعا حالم خوب میشه و یه سری طلسم ها و محدودیت ها برام شکسته میشه . یه موضوع دیگه اینکه واقعا با دیدن ثروتمندی شما لذت میبرم . اینکه استاد هر گوشی و تبلت و کامپیوتر جدیدی که میادو میخرن واقعا روحیه من بالا میره . چون من خودم عاشق این چیزها هستم .

    استاد ، شما واقعا یک آرزو ی زنده برای همه افرادی هستید که عضو این سایت شده اند . مخصوصا بعد از اینکه سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشتو دیدم ، مطمئن تر شدم که شما بهترین الگو هستید . چون نه تنها راه رسیدن به اعتماد به نفس و ثروت و روابط و … نشون میدید بلکه نتایج خودتون رو هم نشون میدید که باعث میشه افراد بفهمند که این ها دروغ و شعار نیست بلکه حقیقت و واقعیت کنونی زندگی شما است . وقتی انسان بداند که شما از شرایط سخت به این زندگی رسیدید انگیزه میگیرد و باورش میشود که هر چیزی در هر شرایطی و هر جایی و در هر حالتی که هستی امکان پذیر است .

    امیدوارم که بتوانم بیشتر از شما یاد بگیرم .

    مخصوصا از اعتماد به نفس بالای جفتتون .

    پاینده و سلامت و ثروتمند باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    باران گفته:
    مدت عضویت: 2454 روز

    سلام استاد و خانم شایسته ی عزیز

    راستش هنوز این قسمت رو ندیدم و کامنتم ربطی به این ویدیو نداره. فقط اومدم کمی از اتفاقات اخیر تو زندگیم و نتایج کار کردن روی خودم و باورهام بگم😊 بالاخره این روز رسید….خدا رو شکر

    از آبان ۹۷ تا به حال که عضو سایت شدم و روی باورهام کار کردم بالا و پایین هایی داشتم. روزهایی بود که شادی بی نظیری رو احساس میکردم و روزهایی هم بود که گریه میکردم امااااا به خودم میگفتم فائزه، گریه ات که تموم شد، سبک که شدی، بعد پاشو به کار کردن روی باورهات ادامه بده و هر اقدامی که لازمه انجام بده.همین کار رو هم کردم. کیفیت زندگیم بالا رفته بود اما همچنان خبری از نتایج مالی نبود.

    پارسال رو برای خودم سال عزت نفس نام گذاری کرده بودم و همون روزهای اول فروردین دوره ی عزت نفس رو خریدم و شروع کردم. مقالات خانم شایسته در مورد عزت نفس حکم مکمل دوره رو داشت و خیلی خیلی خیلی بهم کمک کرد تا باور احساس لیاقت رو در خودم تقویت کنم. دیدین تو سریال زندگی در بهشت استاد چطوری پردایس رو پاکسازی میکنن و شاخ و برگای اضافی رو حذف میکنن؟ منم همونطوری زندگیم رو پاکسازی کردم. البته اونموقع هنوز این سریال نبود بلکه تحت تاثیر مقالات خانم شایسته کلی چیز اضافی از وسایلم حذف کردم.

    پارسال سوالاتی ذهنم رو درگیر کرده بود و با وجود اینکه مقالات سایت و عقل کل رو مطالعه میکردم و هر روز روی باورهام کار میکردم، هنوز برام روشن نبود که چرا نتایج مالی نمیگیرفتم. همش از خدا میپرسیدم کجای راه رو دارم اشتباه میرم؟ ظاهرا جوابی در کار نبود. خسته شده بودم ولی به خودم گفتم چرااااا گیر دادی که حتما جواب رو از عقل کل بگیری؟ یکم رها باش شاید جواب رو خدا “از جایی که فکرش رو نمیکنی” بهت بده. رها کردم. یه مدت عقل کل رو چک نکردم و فقط چسبیده بودم به مقالات خانم شایسته و دوره ی عزت نفس. فکر میکنم با اینکه در این سایت قوانین کامل و عالی توضیح داده شدن، گاهی من برداشتهای ناقصی از مطالب داشتم و خب پاسخهای عقل کل همیشه هم بی نقص نیستن. همه ی ما گاهی برداشتهای اشتباه خودمون از قانون رو توی کامنتهامون مینویسیم به هر حال. من نیاز داشتم که از یک زاویه ی متفاوت با بیان متفاوت قوانین برام باز بشن. من فکر میکنم شیوه ی هدایت هر کسی منحصر به فرده. یعنی ممکنه شمایی که الان کامنت منو میخونید، جواب همه ی سوالاتتون رو تو همین سایت بگیرید و نیاز به هیچ توضیح دیگری نداشته باشید. در هر حال، نکته ی اصلی که میخوام بگم اینه که حتی برای درک کردن قوانین جهان هم لازم بود که “رها” باشم. این رها کردن مهمتر از اونه که فکر میکردم. تازه دارم بیشتر میفهمم که رها کردن یعنی چی! نهایتا از جایی و توسط کسی که فکرش رو نمیکردم هدایت رسید. هنرمند مورد علاقه ام که انسان بسیار مثبت اندیشیه، کتابهایی رو در اینستاگرام معرفی کرد و من به محض خوندن اولین صفحات فهمیدم که در زمان و موقعیت درست این کتابها به من معرفی شدن تا جواب سوالم رو بگیرم و قانون رو بیشتر درک کنم. اخه قانون جهان رو شاید بشه تو چند جمله خلاصه کرد اما درک کردنش مراحل مختلف داره. امیدوارم دچار سوتفاهم نشین. استاد عباسمنش فوق العاده ست و نقطه ی عطفی تو زندگی منه و ایشون به تنهایی جواب ۹۹ درصد سوالات من رو در ویدیوهای رایگانشون دادن😊ولی خدا میخواست من از زوایای دیگری هم با قوانین جهان آشنا بشم. کتابها از اکهارت تله و جو دیسپنزا بودن. علاوه بر اینها در یوتوب صحبتهای خانمی هندی رو شنیدم که تجربه ی نزدیک به مرگ داشته و الان نویسنده ست و ….. خلاصه اش کنم:خدا تمام این افراد رو به همراه استاد عباسمنش و خانم شایسته دور هم تو زندگی من جمع کرد تا من بیشتر و بیشتر قوانین رو درک کنم. همه دارن از یک حقیقت حرف میزنن ولی هر کدوم به شیوه ی خودشون و این خیلی برای من خوب بود.

    با دوره ی عزت نفس، عزت نفس من بیشتر شد و نتیجه اینکه تونستم در تصمیم گیری و سریعتر عملی کردن تصمیمات پیشرفت کنم. از اول سال میلادی۲۰۲۰ تا الان که ماه جولای هست بارون نعمت داره بر من میباره. پارسال تو دریم بوردم نوشتم که زمان برای من کش میاد و من وقت برای همه ی کارهام دارم. چند وقت بعد با دیدن یکی از ویدیوهای استاد که در مورد نشتی انرژی صحبت کردن، من یکی از مهمترین تصمیمات زندگیم رو گرفتم و یک عامل بزرگ نشتی انرژی و وقتم رو از بین بردم. کاری که سالها بود فکر میکروم از پسش برنمیام رو انجام دادم چون عزت نفسم بیشتر شده بود. نتیجه اینکه انرژی و زمان بیشتری برام میمونه و کیفیت زندگیم بالاتر رفته. از اون موقع همش کتابها و راه و روشهایی سر راه من قرار میگیرن که مستقیم یا غیر مستقیم باعث میشن زمان برای من کش بیاد😊من حتی دنبالشون نمیرم. اونا خود به خود میان تو زندگیم. هنوزم جای کار داره البته

    تو این مدت به چند آرزو و خواسته ی چندین و چند ساله ام رسیدم که دیگه جزئیات رو نمیگم طولانی نشه

    و اما پوووول….. بالاخره نتایج مالی داره میاد استاد😊من انواع و اقسام ترمزها رو واسه پول داشتما!یه وضعیتی بود که انگار به هر دری میزدم باز نمیشد. در پول در آوردن تو زندگی من قفل شده بود و فقط چند وقت یک بار یه پول کمی در میاوردم و تمام! راستش من خیلی روی ذهنم کار کردم تا باور کنم میتونم از علاقه ی هنریم پول در بیارم اما فعلا در این زمینه باور جدیدی ایجاد نشده. راستش الگویی هم در اون زمینه پیدا نکردم که فقط با اون شغل به استقلال مالی رسیده باشه. یکی دو مورد هم بودن که در ایران نبودن و قوانین کشورشون با ما متفاوت بود. خب منطقی نبود که هنوز در آمد ندارم، بشینم به مهاجرت فکر کنم تا تو یه کشور دیگه با قوانین بهتر در کار مورد علاقه م مشغول بشم. لازمه که همین الان و اینجایی که هستم پول بسازم. زمستون پارسال موقعیتی پیش اومد که کاملا احساس کردم خدا داره با نشونه هاش با من حرف میزنه. یه شب که خدا با انواع و اقسام نشونه ها بهم فهمونده بود هنوز مدارم عوض نشده! کلی گریه کردم و دعا کردم و بعد رهااااااااااا کردم. گفتم خدایا ظاهرا من درست انتخاب نکردم پس خودت بهم بگو چه مسیری برم. بعد از اون شب خیلی چیزها تو زندگی من بهتر شد. کاملا احساس میکردم خدا داره منو به سمت یکی دیگه از علایقم میکشه و من دارم مقاومت میکنم.(من قبلا چنین چیزهایی رو حس نمیکردم) نهایتا بهم نشون داد که از بین علایقم بهتره اونی رو الان انتخاب کنم که راحت تر میتونم باورش کنم. تصمیم گرفتم در برابر نشانه ها مقاومت نکنم. تصمیم گرفتم فعلا مصاحبه ی شغلی نرم. نهایتا وارد مسیری شدم که خیلی به یکی از آرزوهایی که تو دریم بوردم نوشته بودم نزدیکه و در واقع میتونه مقدمه ی رسیدن به تمام اون چیزی باشه که تو دریم بوردم بود. مهمتر از همممممه اینکه پول داره رااااحت وارد زندگیم میشه و میزان کار کردنم در طول روز کمه(نسبت به زمان کار اکثر مردم)من قبلا یه ترمز داشتم که فکر میکردم پول سخت به دست میاد 😁

    یه اتفاق جالبی که تو این چند ماه افتاده اینه که تغییر مدار کاملا برام واضحه. یعنی میتونم دقیقا بگم که اون شبی که گریه و دعا کردم و بعد رها کردم، مدارم عوض شد چون از همون موقع کلی کیفیت زندگیم بالاتر رفت و هدایت و نشانه ها هم واضحتر شد. من حتی هدایت شدنم به یکی از اون کتابها رو کاملا حس میکردم. یه چیزی درونم بهم میگفت برو اون کتاب رو بخون. این احساس واضح کشیده شدن به یه موقعیت خاص، برای من چیز جدیدیه که نشون دهنده ی تغییر مداره به نظرم.

    یه اتفاق جالب دیگه:چند ماه پیش داشتم فکر میکردم که چطور با وجود اینهمه تغییری که در خودم میبینم، هنوز با بعضی افراد منفی باف هم فرکانسم؟ سه روز بعد یکی از اون افراد به طرز عجیبی و به خواست خودش از زندگی من حذف شد. وقتی با دقت به ارتباطم با اون شخص در چند ماه گذشته فکر کردم، متوجه شدم که اخیرا هر بار باهاش قرار داشتم، هزاااارتا اتفاق میفتاد تا قرارمون کنسل بشه. اینههمه کنسل شدن قرارها، در واقع نشونه ی این بود که ما دیگه خیلی هم فرکانس نبودیم. البته روزی که ارتباط دوستانه ی ما تموم شد من خوشحال نبودم اما چند روز بعد متوجه شدم که این اتفاق با اینکه ظاهر بدی داره، در واقع اتفاق خوبیه و نشون میده که مدارم عوض شده. به قول استاد وقتی که داری روی خودت کار میکنی، نمیتونه اتفاق بدی برات بیفته حتی اگر ظاهرش ناخوشایند باشه. تازه تموم شدن اون دوستی کلی درس برای من داشت و باعث رشدم شد.

    اتفاقات خوب زیادن اما مهمترینهاش رو گفتم.

    خلاصه اینکه اگه گریه تون گرفت گریه کنید… احساساتتون رو سرکوب نکنید چون مثبت اندیشی به معنی سرکوب کردن احساسات نیست. آدمی که خودش رو دوست داره و با خودش روراسته، احساسات خودش رو میپذیره. خدا به یه دلیلی به ما توانایی گریه کردن داده. به خودتون اجازه بدید که ناراحتی رو حس کنید. خوبیش اینه که تو اون لحظات کلی ترمز (باور محدود کننده)درون خودتون پیدا میکنید. اما فقط تا حدی گریه کنین که سبک بشین. بعد بلند شین و به بالا بردن کیفیت افکارتون ادامه بدید. بالاخره یه جایی، یه روزی، یه طوری اثر مثبتش رو میبینید. اینا رو از روی تجربه گفتم.

    استاد عزیز و خانم شایسته ی عزیز خیلی خیلی ازتون ممنونم. یادمه چند سال پیش به خواهرم گفتم خیلی از افراد موفق تو مصاحبه شون از یه نقطه ی عطف یا انسان تاثیر گذار حرف میزنن که باعث شده متحول بشن و مسیر زندگیشون تغییر کنه. کاش منم یه نقطه ی عطف تو زندگیم داشتم و یه کسی منو یه جوری راهنمایی میکرد که زندگیم متحول بشه😊 استاد، خدا داشت به حرفای منو خواهرم گوش میداد و چند سال بعد شما رو به عنوان نقطه ی عطف زندگیم فرستاد. انشاالله همیشه در کنار عزیز دلتون سلامت و شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  7. -
    امامی گفته:
    مدت عضویت: 2674 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به همراهان عزیز

    این قسمت پر از شور و شادی و نشاط هست. چقدر شخصیت استاد در بخشش و مهمان نوازی تحسین برانگیز هست. ایشون واقعا با تمایل و عشق به جهان بخشش و خدمت انجام میده بدون اینکه دنبال منافعش باشه و همین کار باعث میشه که جهان هم با عشق بهش خدمت کنه و جریانی از نعمت و برکت رو وارد زندگیش کنه

    اینکه خود استاد پیشنهاد میکنه که برید آب بازی کنید چقدر زیباست. یعنی شور و انگیزه به بچه ها میده تا حرکت کنن و لذت ببرن و خودشم پیش قدم میشه که وارد آب بشه و لذت ببره تا برای بقیه منطقی بشه و از امکانات استفاده کنن. این شخصیت به ما کمک میکنه که وقتی از مهمان هامون میخوایم استقبال کنیم خودمون پیش قدم بشیم تا اونها نه تنها خجالت نکشن بلکه لحظات با هم بودنمون لذت بخش تر بشه. امیدوارم ظرف وجودم رو به گونه ای آماده کنم که در کمال آرامش و افکار خوب پایدار آمادگی این شخصیت ثروتمند رو پیدا کنم.

    چقدر ورجه وورجه کردن این سگ ها زیباست.. خیلی ناز و قشنگ هستن و آدم لذت میبره و فرکانس مثبتشون رو میتونه احساس کنه که چقدر پر از انرژی و شور و شوق هستن

    چقدر از شجاعت پسر و دختر ها لذت بردم که وارد آب شدن – با وجود جوی که اونجا در مورد علی گیتور وجود داره – و چقدر پشتک های باحالی زدن واقعا لذت بردم از این موضوع دمشون گرم و خداقوت بهشون. باورم نمیشد که الکسیس اینجوری پشتک بزنه! دمششششششششش گرم. واقعا تواناییشون در شنا کردن رو تحسین میکنم و من واقعا دوست دارم شنا رو یادبگیرم. خیلی دوست دارم این توانایی در شنا کردن رو یادبگیرم چون خیلی احساس خوب و احساس آزادی بهم میده و البته یکی از ترس هام هست که باید حلش کنم. (ترس از آب) و دلیل اینکه میخوام شنا یادبگیرم این هست که ضمن اینکه یک ورزش خیلی خوب هست و من عاشق ورزش کردن هستم، در ارتباط بودن مداوم با آب خیلی آرامش بیشتری بهم میده و صدای آب رو هم خیلی دوست دارم و البته برای هماهنگی بخش های مختلف مغز هم خیلی عالی هست و در عین حال این خواسته در من ایجاد شده از لذتی که استاد هنگام شنا کردن میبره که منم این لذت رو تجربه کنم پس این ترس بایستی حل بشه و مهارتش رو باید یادبگیرم

    موضوع دیگه ای که وجود داره و خیلی برام لذت بخشه صمیمیتی که بین افراد هست. استاد و مریم و تمامی بچه هایی که وارد فضای زیبای پرادایس شدن به طرز فوق العاده ای با هم احساس صمیمیت دارن و به هم احترام میگذارن و در مورد هم دیگه خوب صحبت میکنن. واقعا دمشون گرم

    چقدر برام زیبا بود لحظاتی که بعضی از این پسر و دخترهای دوست داشتنی و پر از هیجان با اینکه میترسیدن با نور ایمان وارد ترس شدن و تونستن کنترلش کنن و وارد آب شدن و این یکی از بهترین لحظات این فایل هست که میشه بر ترس هایی که مانع دریافت نعمت ها و برکت ها و موهبت های زندگی میشه ایستاد و واردش شد و نابودش کرد

    چقدر تو این قسمت صدای این پرنده ای که میاد زیباست.. عاشقش شدم چه جیک و جیکی میکنه دمت گرم دیوانم کردی

    و من عاشق صدای آبم هر بار که یکی کرال میرفت یا دستش رو تو آب میزد این صدا دیوانه کننده هست و من تا میتونم لذت میبرم از صدایی که ایجاد میشه از موج آب دایره واری که در آب ایجاد میشه و از اون احساس آب گرمی که استاد در موردش صحبت میکنه و شنا میکنه لذت میبرم و چقدر تجسماتم به لطف الله مهربان و قوانینی که از طریق استاد عباس منش بهم آموزش داده به نسبت قبل تقویت شده و مثبت شده

    خدایا شکرت چقدر انرژی پارادایس مثبته.. چقدر این طبیعت زیباست.. چقدر درختها و چمن سرسبز و کمپ زدن و آتش درست کردن و در کلبه چوبی در سکوت خوابیدن زیباست.. چقدر شنا کردن و تفریح کردن و لذت بردن از نعمت هات رو شکر میکنم و چقدر زیباست که این بچه هایی که اومدن انقدر مودب هستن. یک کلمه بد از دهنشون در نیومد و چقدر در صلح هستن. مخصوصا اون دخترخانمی که اومد دفتر نقاشی پرنسس هاش رو به مریم نشون داد چقدر مهربون و دوست داشتنی هست.

    چقدر نور پرادایس عالی شده و چقدر زیباست که میبینم استاد و مریم همیشه از قبل محیا میشن برای اتفاقات زیبا تر. استاد موقعی که نوار ال ای دی ها رو نصب میکرد گفت یک پروژکتور هیولا سفارش دادم بعد که پر نوری ال ای دی ها رو دید گفت حالا اونو چی کارش کنم سفارش دادمش اما فرکانس ها کار خودشون رو عالی انجام میدن.. خداوند به بهترین شکل همواره همه ی ما رو به مسیر های صحیح هدایت میکنه و استاد بازم از قبل محیا شد برای یک شرایط لذت بخش دیگه.

    خدایاشکرت به خاطر این همه احساس خوب و انسان های خوب و تفریحات مثبت و درک قوانین و باورهای عالی و اینکه من رو هدایت کردی و میکنی و من بازم میگم درسته من انتخاب کردم تو ایران زیبا به دنیا بیام اما انتخاب میکنم در آمریکا و هر جای زیبای دیگه در دنیا میبینم زندگی کنم و لذت ببرم و تو رو سپاسگزار باشم. خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    لطیف حنضلی گفته:
    مدت عضویت: 3942 روز

    سلام به همگی عزیزان

    امروز که این فیلم رو مشاهده کردم حقیقتش خیلی حال کردم . یک نکته ای که به ذهنم رسید و دوست داشتم بنویسم این بود که من سالهاست که دوست دارم برم امریکا ولی خیلی سخت میگیرم و برای خودم غیرممکن میدونم . اما الان در این فیلم دیدم استاد عباسنتش و خانم شایسته خیلی عالی با امریکایی ها ارتباط برقرار میکنند و فهمیدم این یک نشونه است که من هم میتونم برم امریکا و زندگی خوب و یا حتی با همین وضعیتی که الان دارم انجا هم قرار بگیرم و ادامه حیاط بدم و خوش باشم .

    واقعاً فیلم زیبایی بود خیلی باهاش حال کردم از شنا کردن در رودخانه گرفته تا احساس خیلی خوب و خنده های شیرینی که بین همدیگر رد و بدل میشد . خدایا سپاسگذارم بابت این همه زیبایی . من همواره در مکان و زمان مناسب و در قرار دارم . دوست دار م این باور را انقدر تکرار کنم تا موفق شوم به همه خواسته هایم برسم از جمله رفتن به آمریکا .

    ارزوی موفیت و سلامتی و ثروت و سعادت در دنیا و اخرت برای اقای عباسمنش و خانم شایسته و مخاطبین محترم ایشان دارم . خداحافظ شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    منصوره حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2256 روز

    درس جالبی واسه من داشت!

    الان که دارم میرم وارد سی سالگی بشم انگار پخته تر شدم. قبلا از زمانی که بچه بودم ،اگر در چنین شرایطی بودم فقط و فقط دلم میخواست بجای اون دختر مایو آبی باشم که هم جسارت زیادی داشت هم خوب شنا میکرد و هم ژیمناستیک کار خوبی بود. فکر میکردم افراد بیشتر جذب چنین فردی میشن. تلاش میکردم و آرزو میکردم جای اون باشم . حتی به نظرم زیباتر از بقیه می اومد .

    اما … الان این طور نیستم واقعا خدا رو شکر میکنم چقدر شخصیت م و افکارم عوض شده و به سمت پختگی و کمال میرم. اونم یواش یواش و نمه نمه!

    امروز متوجه شدم برخلاف گذشته میتونم زیبایی و جذابیت رو در وجود تمامی افراد پیدا کنم.

    اون دختر با نمک که استادو هل داد تو آب و کلی خوشحال شد . اون دختر جسور و ورزشکار . اون دختر که مایو مشکی آستین کوتاه پوشیده بود و اول می ترسید بیاد داخل آب و یک عصر تا شب طول کشید تا بتونه با خودش کنار بیاد تا بپره تو آب . اما خدا رو شکر که با ترس ش مقابله کرد و این کارو انجام داد. چون اگر غیر این میکرد همیشه یک گوشه ذهن ش می موند که چرا اون روز خودشو از آب بازی محروم کرد و مثل دوستاش تنشو به آب نسپرد .

    منم گاهی پیش اومده که از کاری انقدر می ترسیدم که در حال انجام ش رنگم مثل گچ سفید میشد اما بعد انجام این کار واقعا لذت بردم و انگار یک مدار بالاتر رفتم. واقعا خدایا شکرت .

    من که خیلی عالی با مفهوم تکامل آشنا شدم و راضی م از خودم . خیلی خوب دارم کم کم و نم نم کمال گرایی رو کنار می ذارم که همیشه مثل یک غل و زنجیر بود واسم و باعث میشد هیچ کاری رو شروع نکنم.

    یادمه عاشق نقاشی بودم هنوزم هستم . تو یک کلاس ثبت نام کردم رنگ روغن بود و خیلی خوشحال بودم که میگفتن واسه ما مهم نیست طراحی بلد نباشید می تونید رنگ روغن شرکت کنید کلی هم پول گرفتن . و این اتفاق باعث شد خوب یاد نگیرم . دلسرد بشم . حتی به بهانه آلرژی به رنگ روغن بزارم ش کنار برای سالها . و همینطور خلاقیت من کشته شد در این کار چون کپی کردن یادمان داده بودن که از روی یک نقاشی فقط بکشیم ! و اینکار در هنر یعنی قتل خلاقیت .

    اما تقصیر خودم بود از طی کردن تکامل بدم می اومد دوست داشتن یک شبه ره صد ساله برم.

    اما وقتی یاد گرفتم تکامل چی هست و بهش علاقمند شدم یجورایی . هدایت شدم به سمت استاد و کلاس آکادمیک که خیلی اصولی آموزش میدن. پله پله و قدم به قدم دیگه هیچ عجله ندارم . می دونم که میرسم به اونجایی که باید .جالبه وقتی که ۱۹ ساله بودم تصور میکردم فرصت ها تموم شدن و خیلی واسم دیر شده و باید سریع بدم جلو با یا عجله و یک ماه در میون ! فکر میکردم اگر طراحی رو بگذرونم جا می مونم از دنیا! اما الان که در آستانه سی سالگی هستم حس میکنم وقت زیاده فرصت ها تموم نشدنی و بی پایان هست. الان حس میکنم اگر یک ماه کار بکنم کلی پیشرفت میکنم اگر دو سال وقت بذارم برای کاری که عاشقشم و واقعا در اون کار استعداد فراوان دارم. قطعا نتایج درخشانی میگیرم.

    اینبار و این قسمت از زندگی در پرادایز برای من درس تکامل بود درس کمال گرا نبودن. واقعا سپاس گزار خداوند هستم برای این هدایت ها .

    راستی امروز تولد من هست و وارد سی سالگی میشم . 😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      رحیم خان گفته:
      مدت عضویت: 3478 روز

      آبجی عزیز ؛سرکار خانم حسینی ،از ایالات متحده لرستان شهر خرم آباد،ازاستان زیبای آبشارها ازکنار آبشار زیبای آب سفید همراه. شیر زنان لر ؛تولد شما را هزاران بار ،شاد باش ومبارک ومیمون میگوییم امیدوارم دستت همیشه دردست خدای مهربان باشد وعمری همراه شادی وسعادت وخوشبختی وبغیر حساب ثروت داشته باشید ازاینکه تولدتان است یک بطری آب سرد یخی ازدریاچه زیبای گهر ،نگین اشترانکوه تقدیم شما مینمایم خداوند درهمه حال نگهدارتان بادا 💃💃💃💃💃🙌🙌🙌🙌💖💖💖💖

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    زینب سلمان زاده گفته:
    مدت عضویت: 2451 روز

    بنام خدایی که بشدت کافیست

    سلام به همه دوستان بهشتی ام

    جووووونم استاد که بچه ها رو هوایی کرد بابا برید لذت ببرید، الان بهترین زمان شنا کردنه، دمت گرم استاد😍 دمت گرم که یاد گرفتی لذت ببری از خوشحالی دیگران، دمت گرم که اینقدر با تعهد کار کردی روی خودت و همچنان البته چون چیزی نیست که یه مدت کار کنیم و اسپری ثابت کننده بزاریم و ولش کنیم، صدالبته که هر چی کار میکنیم قوی تر میشیم باورهای قوی تر و ثروتمندتری خواهیم داشت که باورهای بعدی رو راحت تر میتونیم ایجاد کنیم ولی اصل یعنی همیشه کار کردن روی خودمون در مسیر خواسته هامون، همیشیگی هست

    چقدر لذت بردم استاد خیلی خیلی راحت را بچه ها ارتباط برقرار میکنه و بیشتر با اوناست، بازی میکنه و لذت میبره و خلاصه عشق میکنه، بقول جوزف ذوق کردناش مثل مایک البته بنظر من مایک مثل استاده😍 چون استاد این شیوه رو آگاهانه انتخاب کرده، ذوق کردن و لذت بردن از لحظه لحظه رو خودش آگاهانه انتخاب کرده

    بچه ها حتی اونایی که شنا کردنشون خوبه باز اولش با احتیاط می پریدن تو آب ولی وقتی دفعه اول پریدن و دیدن چه آبی داره این دریاچه دیگه دفعات بعد خیلی راحت تر این کار رو کردن (مهم قدم اوله، برداریم دیگه بقیه چیزها دستمون میاد)

    مریم جان هم که همیشه حواسش به همه جا هست و دوربین به دست فیلمم میگیره، خییییلی سپاسگذارم مریم بانوی نازنین، میدونم که این کار رو میکنی چون خودت لذت میبری نه صرفا بخاطر ما ولی وقتی که فهمیدم ایمانی که عمل نیاورد حرف مفته نمی تونم از این کار شما بگذرم

    چقدر سگه ذوق داشت بره تو آب ولی اولش یه خورده میترسید ولی وقتی پسرا انداختنش، دفعه دوم دیگه راحت تو آب بود واسه خودش جلو میرفت😍 چقدر دختر لباس آبیه خوشگل می پرید تو آب👏👏 دختر لباس مشکیه که اولش کلی جلو عقب میرفت و نمی پرید شب که شد دیگه با حرکت ژیمناستیک می پرید👏😍

    ظرفای یه بارمصرف هم که کلی همه چی رو راحت کرده مخصوصا واسه میزبان👏

    چقدر این فرهنگ امریکایی رو دوست دارم و لذت میبرم ازش که هر وسیله ای لازم هست از تشک و پنکه و نوشیدنی و … با خو شون میارن، اونم خیلی هاشون خیلی کم حجمه، اینو خیییلی دوست دارم که وسیله ای مثل تشک که اینقدر بزرگه اتدازه دست تا میشه و جای خیلی کمی میگیره

    خدایا شکرت برای یک روز دیگه در بهشت ، برای این همه نعمت و ثروت و زیبایی و راحتی که منو به سمتش هدایت کردی، بی نهایت سپاسگذارم

    راستی امروز رفته بودم با خواهرم آزمایشگاه، واسه بیرون ایستاده بودم بعد نیم سالت متوجه شدم یهکاتوق انتظار هست که یکی از مسئولان اونحا گفت بفرمایید اونجا بشینید منم رفتم بعدش اومد بهم گفت میخواید کولر رو روشن کنم، همیشه اینجور مواقع میگفتم نه ممنونم حتی اگه دوست داشتم روشن بشه ولی این بار با التماد بنفس گفتم بله لطفا اونم با استقبال و خوشحالی این کار رو کرد😍

    خدایا شکررررررررت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: