https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/07/abasmanesh-13.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-07-23 09:15:312020-07-25 21:58:53سریال زندگی در بهشت | قسمت 51
208نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چقدر این جلسه که برای من یه جلسه درسی بود واقعا رو دوست داشتم، وقتی ایران بودم یکی از مشکلاتی که همیشه بخاطرش ناراضی بودم و ناراحت بودم همین رسم و رسوم سنتی بود که خودمون رو به سختی مینداختیم که مهمون راضی باشه، ما شیراز بودیم و اونجا دیگه خیلی شدت داشت همه میگفتن شیرازیها مهمون نوازن و همین موضوع هم ما رو در سختی بیشتری انداخته بود، مهمون ها هم که یه روز نبودن میومدن برای یک هفته، از شهرهای دیگه حتی، و ما باید هر نیم ساعت چای بیاریم و تک تک جلو همه بگیریم و میوه هم همینطور و ناهار و شام و میان وعده و خلاصه زندگی نداشتیم وقتی مهمون داشتیم، من و خواهرم خیلی همیشه به مامانم میگفتیم ما نمیتونیم اینجوری و اون هم همیشه میگفت شما اصلا مهمون نواز نیستین، عجب ادمهای عجیبی هستین، وقتی ما رفتیم تهران خونه همون دوستانی که یک هفته خونه ما پذیرایی سنتی شده بودن اونها چای رو اوردن گذاشتن روی میز و مادر خانواده گفت هر کی چای میخواد راحت باشه و خودش برداره میوه و شیرینی هم همینطور من دوست ندارم پذیرایی کنم و من لذت بردم همون موقع اما بقیه شاکی شدن، خیلی ادمها که سنتی هستن خیلی هم پر توقع هستن یعنی اگر کلی خودش رو به زحمت و کار میندازه میخواد بقیه هم براشون جبران کنن و اصلا نمیپذیرن که طرف مقابل به روش خودش پذیرایی کنه و سریع میگن ما چطور بودیم و اینا چطور، همین خودش نشون میده که مهمون نوازی سنتی اونها هم از روی جلب توجه، نداشتن اعتماد بنفس و نه چیزی که دوست داره یا لذت میبره، من عاشق مهمونم، عاشق شلوغی هستم اما کلا هیچ وقت اهل پذیرایی سنتی نبودم و نیستم اینجا دیگه خیلی راحته، اما چند وقت پیش مهمون داشتیم که ایرانی هم نبودن و اصلا این روش سنتی ما روهم ندارن اما گفتن ما عاشق غذای ایرانی هستیم با وجود اینکه ما اصلا غذاهای ایرانی نمیپزیم و نمیخوریم براشون درست کردم وقتی دیدن من غذا میپزم و جمع میکنم و میشورم و میبرم و میارم اونها فقط نشستن و لذت بردن اما بعد از یه روز واقعا خسته شدم و مچ خودم و گرفتم که دلیل این رفتار چی بود؟ منی که از این نوع پذیرایی لذت نمیبرم چرا جوری رفتار کردم که خودم رو خسته کنم و از اینکه اونا اونجا بودن دیگه خسته شدم، و تصمیم گرفتم دفعات بعد به روش خودم باشم و از وجود مهمون لذت ببرم و اجازه بدم هر کسی به روش خودش غذا بپزه و هر چقدر دلش خواست چای بخوره و لذت ببره، دفعات بعد حتی اگر خواهر و برادرم مهمان ما بودن ما گفتیم غذای خودتون رو بیارید و هر کسی به روش خودش غذا بپزه و از باهم بودن لذت ببریم، چون مهمون های ما هم بیشتر به Cabin ما میان و چند روز میمونن و این روش خیلی خوبه که بیشتر از وجود هم لذت ببریم، این روش شما استاد عاااالیه و من واقعا از نوع مهمون داری شما لذت میبرم،همین ظروف یکبار مصرف رو من استفاده کردم در کلبه جنگلیمون اما از بس اعتماد بنفس نداشتم گفتم زشته مردم دوست ندارن تو این ظرفها غدا بخورن اما وقتی کمی روی اعتماد بنفسم کار کردم وقتی مهمون زیاد داریم که میخوان چند روز بمونن همین روش رو میریم و همه هم راضی هستن چون حتی برای اونها هم زحمتی نیست، کاملا واضح هست که شما از وجود افرادی که اونجا هستن لذت میبرید، از لذت بردن اونها لذت میبرید، بهترین امکانات رو با عشق در اختیارشون گذاشتید و این اجازه رو دادید که به روش خودشون غذا بخورن به روش خودشون چای و قهوه درست کنن، در جایی که دوست دارن بخوابن و لذت ببرن، این نشان دهنده عشق به خودتون و دیگران هست، نشان با خودتون در صلح بودن هست و مطمنا افرادی هم جذب شما میشن که با این روش پذیرایی کاملا اوکی هستن و لذت میبرن، من هم لذت بردم و سعی میکنم همیشه به همین روش خودم باشم که از وجود مهمون هام لذت ببرم به جای اینکه خودم رو به خاطر نداشتن اعتماد بنفس، با خودم در صلح نبودن، به خاطر نیاز به تایید دیگران.
خیلی درس داشت برام، خیلی خداروشکر میکنم که با این فایلها هی به من یاداوری میکنه، لذت بردم از این فایل عالی و ازتون ممنونم.
والا من نمیدونم این کجاش شجاعته، اول ماهی رو با قلاب میگیرید بعد دهنش رو زخمی میکنید و رهاش میکنید.حالا اگر برای خوردن استفاده میکردیدش باز توجیه داشت ولی زخمی کردن دهانشان برای تفریح اصلا توجیه نداره، البته با تمام احترامی که برای عباس جون، قائلم ،ولی باید بگم ایشون، تکاملش در جنبه محیط زیستی به اندازه ثروت ، روابط صورت نگرفته.یادمه در دوره دستیابی به رویاها هم یک نفر را استخدام کرده بودند تا در زمین شکارگاه، محلهایی را برای تغذیه حیوانت تعبیه کنند و سپس وقتی حیوانات اعتمادشان جلب شد برای شکار از این محلها استفاده کنند. و یا ماری که در محوطه پارادایس بود را با تفنگ شکار کردند .البته من خودم تا حالا وقتی این رفتارها رو از عباسجون میدیدم، پیش خودم میگفتم این انسان فقط با رشد در ججنبه های دیگر اینقدر رشد کرده، ببین اگر توی این موضوع هم رشد کنه چقدر میتونه عالی تر بشه، پس اگر تو ( من) توی ثروت رشد کنی با توجه به رشدت توی جنبه های محیط زیستی ببین چقدر میتونی رشد کنی و بالا بروی
امیدوارم شما و خانم شایسته روی این جنبه از رشدتون هم کار کنید، مخصوصا الان که گوشت هم نمی خورید ، پس بیاییم به زندگی و محل زندگی حیوانات احترام بگذاریم و برای تفریح و یا دور کردن از محل زندگیمان آنها رو نکشیم، بلکه آنها رو به عنوان مخلوقات خدا بشناسیم وحق زندگی و حیات بدهیم و فقط در صورت نیاز و بقای خودمان از آنها استفاده کنیم.مخصوصا در حال حاضر که این همه فراوانی و تنوع غذایی(گیاهی ) وجود دارد، هیچ نیازی به خوردن گوشت این حیوانات نیست، همانطور که با وجود انرژی های خورشیدی، بادی(انرژی های تجدید پذیر)هیچ نیازی به سوختهای فسیلی(نفت، ذغالسنگ،گاز) که منجر به آلودگی هوا و گرمایش زمین میشوند نیست.در واقع ما با رعایت نکردن قانون توسعه پایدار، با رشد و توسعه جامعه بشری داریم دنیا رو به نابودی سوق می دهیم.به نظر من همانطور که با روشن گریهای عباس جون دیدمان نسبت به ثروت و دین عوض شده چرا نباید دیدمان را نسبت به خوردن گوشت و شکار حیوانات و کشتن آنها و گرفتن حق زندگی بواسطه دادن حق به خودمان عوض کنیم
چرا یک بازنگری به باورهای کهن وگذشتمون نمیکنیم، آیا الان که همه گوشت میخورند سلامتیمون خیلی بهتر از گذشتست که سالی یکبار گوشت می خوردند.بد نیست همانطور که باورهای مذهبیمون رو اصلاح میکنیم، باورهای خوردن و محیط زیستیمون را هم اصلاح کنیم
استاد ماه هاست که با این سریال داری منو دیوانه میکنی آنقدر این سریال و آگاهی هاشو در پوست و گوشت و خون من داره رسوخ میکنه که خود به خود داره آدم های زندگیم با کیفتترمیشه و خود به خود داره اتفاقاتی قشنگ رخ میده
سپاسگزار خداوندم که منو هدایت میکنه به سمت راهکار های سادتر و لذت بخش تر و کارا تر
و اما استاد نگم براتون که من برای مهمون چیه برای اعضا خانواده برای ناهار و شام همسر و بچهام خودمو آنقدر عذاب میدادم که نگو 😅آنقدر که تایید اعضا خانواده و دیگران برام مهم بود که هیچ وقت نمیدونستم سبک شخصی یعنی چی هیچ وقت از هیچ کاری حتی در کنار خانواده بودن لذت نمیبرم یعنی قشنگ به قول شما صبح که میشد فقط میگفتم زودتر کار هام تموم شه شب بشه من دوباره استراحت کنم 😅
من زندگیم برپایه حرف مردم و تایید مردم و تایید خانوادم چیده شده بود که امروز چه غذایی درست کنم که بقیه راضی باشند تمام کار ها و مسولیت هارو خودم انجام بدم که تابیدن کنن که چه مادر فداکاری 😅چه زن باعرضه ای 😅
مهمون که دیگه نگم براتون حتی اگر صدتا مهمون بود نمیزاشتم ظرف بشورن که به اون خوش بگذره اما من که آدم نبود من باید هلاک میشدم تا بگن به به زهرا مهمون نوازه😂
من حتی لباس پوشیدن هم برای حرف مردم بود فلان پوشش رو داشتم که یه وقت نکن زهرا چرا اینجوری میپوشیده 😂
حتی تحصیل و رشته بچهام حتی کلاس های غیر درسی و ورزشی رو طوری انتخاب میکردم که مورد تایید دیگران باشه و بچهام علی رقم میل خودشون باعث افتخار من باشن😁
دختر من سالها تو مدرسه نمونه درس خوند که مردم نگن تنبله😂رشته ای که من گفتم انتخاب کرد که از من دور نشه چون بره شهر دیگه که خدا نیست 😂من باید مراقب باشم ای خدا منو ببخش😅
اما از وقتی با شما آشنا شدم آروم آروم بدون اینکه خیلی جاها متوجه باشم زندگیم تغییر کرد اجازه دادم دخترم دانشگاه رو رها کنه و به سمت علایقش که مربی ورزش هست بره و خدارو شکر الان چند تا مدرک معتبر داره و خودش درآمد داره پسرم رشته ورزشی که من انتخاب کرده بودم رها کرد و الان رشته ای که دوست داره میره
مدرسه ای که به خاطر حرف مردم میفرستادمش رو امسال یعنی همین دیروز تغییر دادم که خودم راحتر باشم
مهمون هام به شکل قابل ملاحظه ای لذت بخش شده کارهای خونه بدون اینکه من تلاش کنم داره با همکاری پیش میره
هرروز با لذت بدون اینکه بخام دیگران رو راضی کنم غذای دلخواه خودم و یا هرچی که خودم راحترم رو میپزم و همیشه بالا اثتنا آنقدر ازم تشکرمیشه که نگو حتی اگر تخم مرغ درست کنم بچها نظر میدن برای غذا و خودشون هم کمک میکنن
دیگه نمیخام زن خوب و مادر فداکار و دختر خوبی باشم و یا عروس خوب خانواده همسرم
میخام خودم باشم و من به خودی خود ارزشمندم و همین احساس منمو تبدیل کرده به همت زن خوب و مادر مهریون بدون هیچ سرویس اضافه و جان فشانی برای دیگران مورد محبت قرار میگرم و دوست داشتنی هستم و آدم های با کیفتری وارد زندگیم شدن و آدم های که شاخه تمرکزمو رو گرفته بودن از زندگیم به لطف الله رفتن
نسبتا آرامش بیشتری دارم و با خودم در صلحم
الان سبک شخصی خودمو دارم یاد میگرم و کم کم با طی تکامل سعی میکنم پیاده کنم
هیچ عجله ای برای تغییر ندارم با آرامش همون گام های که امروز بم گفته میشه رو برمیدارم و سعی میکنم الویت زندگیم آزادی و شادی باشه سعی میکنم در زندگیم و کسب و کارم در مسیر توحید قدم بردارم و قدرت رو فقط به خدای خودم بدم و قدرت کنترل زندگیمو در دست خودم بگیرم
سعی میکنم باور های قدرتمند کننده رو پیدا کنم و تقویت کنم
سعی میکنم خود ارزشمندم رو دوست داشته باشم و خودمو لایق بهترین ها بدونم و مراقب خودم باشم
سعی میکنم با خودم مثل عزیزترین مهمان برخورد کنم و همیشه مسول زندگی خودم باشم
سعی میکنم هر لحظه کانون توجه ام رو رصد کنم و مراقب باشم که تمام تمرکزم تمام تمرکزم روی زیبایی ها باشه و تمام تمرکزم روی رشد و بهبود شخصیتم و کارم و افکارم و پرورش باور های قدرت مند کننده باشه بازم تاکید میکنم به خودم تمام تمرکز که این تمام تمرکز هست که جواب میده
استادجان من با این سریال و با هر فایل رایگان و ارزشمند که گذاشتید توی سایت کلی درس گرفتم و رشد کردم
با کتاب فکر خدا خدارو شناختم
با کتاب رویا ها نگاهم به خودم و اهدافم و خدا تغییر کرد اصلا یاد گرفتم که من باید اول بدونم چی میخام تا دنیا پاسخ بده یاد گرفتم ایمان یعنی چی یاد گرفتم ازمحل امن خودم پا فراتر بزارم یاد گرفتم رویا داشته باشم و یاد گرفتم برای رسیدن به رویا ها در این جهان قانون مند قانون رو بشناسم و روزبه روز بهتر درک کنم و بهتر عمل کنم تا نتایج بهتر بشه
استاد جان عاشقتم مریم جان عاشقتم
دوستای عزیزم از مشارکت عاشقانه و صادقانه شما کلی چیز یاد میگرم و سپاسگزار تک تک شما هستم که با عشق آگاهی هاتون رو به اشتراک میزارید
خدایا صدها بار سپاسگزارم که مرا هدایت میکنی به دیدن این همه نعمت و زیبایی 🌺🌺
این قسمت که پر بود از نکات مثبت و آموزنده .بریم تا بگم من چه درسها گرفتم و چه زیباییها رو دیدم و لذت و کیف حسابی بردم .
همین ابتدا که بچه ها داشتن اون قلاب رو از دهن ماهی بیرون میکشیدن خودش کلی درس داشت .باریکلا به شجاعت اون دو تا .مخصوصا که بچه بودن .باریکلا به عزت نفسشون .چرا که اول خودشون نهایت تلاششون رو کردن بعد اینکه دیدن نشد از بزرگتر ها کمک خواستن .این یعنی این بچه ها کاملا مستقل هستن و من خیلی لذت بردم از عملکردشون .
🌸🌸🌸🌸
این قسمت ماجرا که برای من کلی درس و ایده داشت .صحبتهای استاد عالی بود .با اینکه راحت گرفتن اکثر مسائل زندگی از نظر استاد برای من خیلی مشهود شده بود ولی باز هم نیاز داشتم که برام این حرف ها تکرار بشه .
رفت به مسافرتهای بسیار زیاد استاد دلیل اصلیش راحت گرفت سفرها بود .باید این جمله رو با طلا نوشت .مخصوصا برای من و همسرم .به خدا از بس که سفرهامون رو سخت میکردیم برای خودم .رفته رفته دیگه اونجور سفر کردن رو گذاشتیم کنار .همسرم همیشه میگفت باید روز و ساعت سفر رو یکماه قبل مشخص کنید ,جیبمون پر و پیمون باشه .دیقا بدونیم کجا میریم .چه ساعتی حرکت کنیم .چند روز بمونیم و خلاصه خیلی برنامه ریزیهای دیگه و باور کنید اونقد به من سخت میومد که نگو .و وقتی هم که میرفتیم سفر باید غذا سر وقت و باب میل میشد و من میگفتم براب من انگار از خونه خودم رفتم به یه خونه دیگه .لذت سفر برام خیلی کم بود .چون تو سفر هم حس مسولیت کار و غذا و جمع و جورکردن و خلاصه خیلی کارها با من بود و این موضوع منو دلسرد کرد .
ولی از یکسال پیش که من از نوع سفر و زندگی استاد تو سفرهاش درسها گرفتم .خدا رو شکر خیلی بهتر شدیم .و سفر هامون رو راحتر گرفتیم .
تازه با بچه ها داریم تصمیم داریم وسایل کمپ بخریم که بخواهیم بریم تو دل جنگل و طبیعت .وقتی مینویسم یه هیجان خوبی بهم دست میده .
استاد کاملا
زندگی به سبک شخصیتون رو قبول دارم .چرا که هر انسانی آزاد که از همون لحظش لذت کامل رو ببره .شما تو آروی و مهموناتون تو کلبه .چقدر خداوند برای شما شرایط رو باب میلتون ساخته .این یعنی هدایت درست الله .
وقتی گفتید که به دوستانتون گفتید که سگ وارد خونه نشه و اونا پذیرفتن خیلی کارتون و تایید اونا رو تحسین کردم .به راحتی خواستتون رو گفتید و دوستان هم احترام گذاشتن .این نشونه عزت نفس شما و با خودتون در صلح بودنه
چقدر راحت غذا درست میکردن .با چند تا نون تست و کالباس و سس یه غذای آماده راحت رو میل میکردن .
وااااای خدای من یاد یه وقتایی میوفتادم که بچه هام کوچک بودن با خودم قورمه سبزی و وسایل ماکارانی برمیداشتم تا تو سفر بهشون سخت نگذره .آخه یکی نبود بگه دختر .حالا دو روز غذای حاضری بخورن .چی میشد مگه ?
چرا اینقد به خودت سختی میدادی ?
هر کس راحت نسشته سر جاش .نه بهم ریختگی .نه سر و صدا ,نه بریز و بپاش .یکی سیب زمینی با سس میخوره ,یکی برا بقیه ساندویچ درست میکنه ,چند تا بچه ها اونور بازی دست جمعی میکنند .خیلی خوب بود .خیلی عالی بود .فرهنگ این آدمها واقعا تحسین داره .به خدا تحسین داره .
من هم خیلی خوب دارم پیش میرم .زندگیم هر روز داره ساده تر میره جلو .دارم از اون سبک سنتی خارج میشم. هنوز کار داره .ولی قطعا درست میشه .یعنی باید بشه .به قول استاد لاجرم ,لاجرم اتفاق میوفته .چون افکار من داره این باورها رو هر روز میسازه که چیکار کنم از این هم ساده تر بشه .و میشه 😊😊
مهمون خودش غذا درست میکنه .صاحبخونه داره پینگ پنگ بازی میکنه .این یکی صاحبخونه هم داره فیل برداری میکنه .دیگه چی از این بهتر .که تو مهمون داشته باشی .تو هم کنار اونا راحت باش .لذت ببری .به مارای شخصیت برسی .هیچ مزاحمتی نباشه .خودش بپذن .بخورن .بشورن .باورش برای ما سنتی تورها کمی سخته .ولی خب قطعا تو ایران ما هم این سبک زندگی ها هست .چون خود استاد هم گفتن که تو ایران هم مه بودن کلی مهمون داشتن و همیشه راحت میگرفتن .من خودم دوستی دارم که هر وقت برم خونشون احساس میکنم خودم صاحبخونه ام .فوق الاده راحت و صمیمی هستم باهاش .
چقدر این آقای ریک دوست داشتنی بود .اصلا مشخص بود که چقدر با خودش در صلح بود .یه مرد آرام و ریلکس و خوش خنده .
خداااااااای من دختر کوچولوی خوشگل ما رو ببین .چه لباسای شادی پوشیده .واقعا پرنسس .چقدر عروسکهاش نازن.داره تو تخیلاتش با عروسکهاش زندگی میکنه .اینم نمونه بارز کسی که تخیل و تجسم میسازه تا ه آرزوهاش برسه .
تخیل و تجسم کوچک و بزرگ نمیشناسه .تجسمت که قوی بشه تو رو ه خواستت میرسونه .
مثل گوسفند دنباله رو زندگی دیگران نباش .برای خودت سبک شخص داشته باش .برای سبک شخصیت هم دلیل داشته باش .
چشم استاد .باور کنید رو خودم کار میکنم .واقعا دیگه گوسفند وار دنباله رو گذشتگان و اطافیانم نیستم .خیلی تغییر کردم .به اعتمادی رسیدم که این شیوه زندگی کردن درسته . آدم های اطرافم خیلی هاشون تقریبا مثل من فک میکنند .با راحت گرفتن زندگی و مسافرت موافق هستن .و یه جورایی با هم مچ و هم فرکانسیم.
ای خدا اون دوتا آقا فک کنم گرفتار همون زنبورایی شدن که آقا (استادمون )رو نیش زد 😂😂
ببین چه دفاعی میکنند از خودشون .با کلاهاشون .با چوب .فک کنم موفق شدن که بکشنش 😂
((سنتی تورها هم حق دارن همون طور زندگی کنند .ما هم حق داریم به سبک شخصی خودمون زندگی کنیم .جمله طلایی ))
استاد شما الگو نداشتید و با ذهن خلاقتون تونستید این زندگی لاکچری و راحت و داچسبی رو برای خودتون بسازید .باور کنید من هم به دنبال این جور زندگی بود و قدرت شما و نداشتم و همیشه غصه میخوردم که چرا نمیشه و از آدمهایی که زندگی راحت و پولداری داشتن لذت میبردم .نمیدونم شاید قدرت تحسین من بود که بالاخره منو با شما آشنا کرد .با شمایی که تو زمینه بهترین الگو شدین برای من .شاید کمی دیر رسیدم ولی واقعا ارزشش رو داشت که آدمی مثل شما الگوم بشه که بتونه به تمام سوالای زندگیم پاسخ بده .اونقدر لذتش زیاده که تمام گذشته ی منو تو ذهنم پاک کرده .من از لحظه ه لحظه زندگی حالم با شما لذت میبرم .چرا که همش دارم یاد میگیرم ,درک میکنم ,عمل میکنم ,لذت میبرم .
و دارم نزدیک و نزدیکتر میشم به شما .به سبک شخصی زندگی شما که خواسته ی من هم هست .به خصوصیات اخلاقی شما که خواسته ی من هم هست .به ایمان ودرک بالای شما از توحید و هدایت که خواسته ی من هم هست .
ببین خدای من چقدر این دخترای زیبا تو آب لذت میبرن .چه تیوپهای خوشگلی دارن .چه عینکهای زیبا .موهاشون طلایی و خوشگل .مایوهای رنگارنک .آب تمیز و آبی .آسمون صاف و زیبا .همه چی دست به دست هم داده که هم صاخبخونه و هم مهمونها کنار هم کلی لذت ببرن .
خدایا صد هزار مرتبه شکرت .
آفرین مریم جان .وقتی وارد کلبه شده دقیقا فقط نکته های مثبت رو میدید .من یه لحظه گفتم روی میز چقد شلوغه .ولی مریم حان گفت همه جا رو تمیز و مرتب کردن .چقدر خواکی های خوشمزه آوردن .چه قوری قشنگی .از خودم خجالت کشیدم
گفتم بابا تو به نکات مثبتش توجه کن .چرا فراموش میکنی ?
خب دیگه بالاخره مریم جان استاد و ما هنوز شاگرد .😂
بچه ها با قایق استاد حسابی کیف میکنند .کی بشه ما هم بیاییم و از این امکانات استفاده کنیم .
میایم استاد .حتما میایم .هم میام از بهش شما لذت میبرم .هم شما رو دعوت میکنیم به بهشت خودم .
اونطرف آقایون دارن تیراندازی میکنند و لذت میبرند .اینطرف هم آقای ریک مسوول غذا پختن با دود .البته این کار رو دستگاه انجام میده .ولی عجب ایده ی باحالی .قابلمه شبیه دیگهای زغالی قدیمی ما بود .خدای من آشپزخونه متحرک .سطل زباله
تاشو .چقدر صندلی های راحت ,چه آلاچیق زیبایی برای شرکت کلمن .همه چی در نهایت راحتی و لاکچری .
(تو ذهن من ساخته شده ثروتمندی =مساوی با راحت و لاکچری زندگی کردن)
خداوند میخواهد که من ثروتمند شوم .تا ایده هام رو اجرا کنم ,تا شاد باشم ,تا باعث شادی دیگران بشم ,تا جهانش رو گسترش بدم ,تا توحیدی تر بشم ,تا سپاسگزارتر بشم ,تا خیرتر بشم ,تا مثل خودش زیبا بین ,قدرتمند ,مهربان,بخشنده باشم .تو خود خودش بشم .چرا که از روح خودش در من دمیده .بشم پاره ای از خودش در روی زمین …..
استاد عزیز و بچه ها ببخشید اگه کامنتام غلط املایی زیاد داره آخه شصتم مونده لای در ماشین .البتهداره خوب میشهاااا ولی چون تا ناخنم میوفته کمی سره .ولی خداروشکر کارم رو راه میندازه 😂…..
.سپاسگزار الله مهربانم هستم .سپاسگزار دو استاد عزیزم هستم و همچنان چشم به راه قسمت زیبایی از زندگی در بهشت ….
خدایا شکرت بخاطر تنوع فرهنگ و و آداب و رسوم و هر روز به زندگی باروش بهتر و آسونتر من رو هدایت میکنی با دستان استادی بی مثال و آدم هایی که کیلومترها از من دورند.
آدم هایی مثل من که قلبشون برا حیوونا میتپه و مهربونن و دهن خونی ی ماهی اونا به تکاپوی بیشتر وامیداره برا نجاتش
آدمایی که ایقد تمیز و مرتبن
آدمایی که ایقد مسئولیت پذیرن و هر کسی کار خودشو انجام میده اونم با بهترین و آسونترین راه
چقد من لذت میبرم از تفریحاتشون و اینکه بیشتر تفریحاتشون گروهیه و بازی های هیجانی
ایقد که این آدما به راحتیشون موقع غذا خوردن موقع نسشتن آشپزی و حتی موقع بازی
اهمیت میدن و این از عزت نفس بالا که برا خودشون ارزش قاءیلند
همه چیز در راحتی کامل و این برای من خیلی خیلی درس بزرگی داره
حتی سطل آشغال اونم با آسونترین راه…
راستش من قبلا اینجوری نبودم نه اینکه اصلا ولی بیشتر موارد میگفتم این لازم نیست اینجوری هم میشه
مثلا برا زباله پلاستیک میبردم
و کلا از 12 قدم که کارها رو آسونترین راهشو انتخاب کنیم
در این سریال و این روش زندگی میبینم خدای من چقد راحت چقد آسون
من مهمونیای قبلم و الان دو نوع متفاوت شدن
از سرکار برمیگشتم و از همون لحظه تو آشپزخونه تا موقعی که مهمون میاد که بگن چه با سلیقه
و… و بعد رفتن مهمونا همه وسایل رو کابینتا و.. همه جا شلوغ فردا دوباره سرکار و…
ولی الان به راحتی خودم فکر میکنم
مثلا مهمونی دیشب آسونترین راه ها برا پذیرایی انتخاب کردم و اصلا نزاشتم چیزی رو کابینتا بمونه همه جا مرتب و تمیز و از مهمونی هم لذت بردم
زندگی واقعی یعنی همین که نگران درست کردن غذا ،سرگرم کردن دیگران ،نظرات دیگران و کلا چیزهایی حاشیه ای نباشی و از اصل زندگی و با هم بودن لذت ببری و در عین حال که داری لذت می بری این فرصت هم داشته باشی که به کارهای سایت داخل ار وی برسی
این اصل زندگی هست،خود زندگی هست
مرسی از استادگرامی و خانم شایسته عزیز برای شیر کردن این زیبایی ها
لطفا اگه امکانش هست از تیر اندازی بیشتر فیلم بگیرید از چه سلاح های استفاده می کنند پی سی پی هست فنری هست
2.اگه امکانش هست از زمانی که دارید روی سایت کار می کنید از پشت صحنه هم فیلم بگیرید تا این باور کار و تفریح باهم بیشتر تقویت بشه
سلام استاد عزیزم و مریم بانو عزیز دل استاد هر لحظه منتظر ارسال زندگی در بهشت هستم ممنونم ازت الان به مدت ۵ ساله عضو گروه صمیمی شما هستم خیلی کم نظر میدم ولی به شدت پیگیرم
زندگیم و کار وروابطم خیلی عالی شکل گرفته و همچنان رو به بهتر شدنه با شما خدا رو شناختم و از همون خواستم و داده.
دوستت دارم استاد عزیز
ممنونم از شما مریم بانو که اینقدر خوش ذوق و شاد اینقدر زحمت میکشی فیلم تهیه میکنی و برا ما عاشقا
به نام خداوند مهربان
سلام به همه عزیزانم
چقدر این جلسه که برای من یه جلسه درسی بود واقعا رو دوست داشتم، وقتی ایران بودم یکی از مشکلاتی که همیشه بخاطرش ناراضی بودم و ناراحت بودم همین رسم و رسوم سنتی بود که خودمون رو به سختی مینداختیم که مهمون راضی باشه، ما شیراز بودیم و اونجا دیگه خیلی شدت داشت همه میگفتن شیرازیها مهمون نوازن و همین موضوع هم ما رو در سختی بیشتری انداخته بود، مهمون ها هم که یه روز نبودن میومدن برای یک هفته، از شهرهای دیگه حتی، و ما باید هر نیم ساعت چای بیاریم و تک تک جلو همه بگیریم و میوه هم همینطور و ناهار و شام و میان وعده و خلاصه زندگی نداشتیم وقتی مهمون داشتیم، من و خواهرم خیلی همیشه به مامانم میگفتیم ما نمیتونیم اینجوری و اون هم همیشه میگفت شما اصلا مهمون نواز نیستین، عجب ادمهای عجیبی هستین، وقتی ما رفتیم تهران خونه همون دوستانی که یک هفته خونه ما پذیرایی سنتی شده بودن اونها چای رو اوردن گذاشتن روی میز و مادر خانواده گفت هر کی چای میخواد راحت باشه و خودش برداره میوه و شیرینی هم همینطور من دوست ندارم پذیرایی کنم و من لذت بردم همون موقع اما بقیه شاکی شدن، خیلی ادمها که سنتی هستن خیلی هم پر توقع هستن یعنی اگر کلی خودش رو به زحمت و کار میندازه میخواد بقیه هم براشون جبران کنن و اصلا نمیپذیرن که طرف مقابل به روش خودش پذیرایی کنه و سریع میگن ما چطور بودیم و اینا چطور، همین خودش نشون میده که مهمون نوازی سنتی اونها هم از روی جلب توجه، نداشتن اعتماد بنفس و نه چیزی که دوست داره یا لذت میبره، من عاشق مهمونم، عاشق شلوغی هستم اما کلا هیچ وقت اهل پذیرایی سنتی نبودم و نیستم اینجا دیگه خیلی راحته، اما چند وقت پیش مهمون داشتیم که ایرانی هم نبودن و اصلا این روش سنتی ما روهم ندارن اما گفتن ما عاشق غذای ایرانی هستیم با وجود اینکه ما اصلا غذاهای ایرانی نمیپزیم و نمیخوریم براشون درست کردم وقتی دیدن من غذا میپزم و جمع میکنم و میشورم و میبرم و میارم اونها فقط نشستن و لذت بردن اما بعد از یه روز واقعا خسته شدم و مچ خودم و گرفتم که دلیل این رفتار چی بود؟ منی که از این نوع پذیرایی لذت نمیبرم چرا جوری رفتار کردم که خودم رو خسته کنم و از اینکه اونا اونجا بودن دیگه خسته شدم، و تصمیم گرفتم دفعات بعد به روش خودم باشم و از وجود مهمون لذت ببرم و اجازه بدم هر کسی به روش خودش غذا بپزه و هر چقدر دلش خواست چای بخوره و لذت ببره، دفعات بعد حتی اگر خواهر و برادرم مهمان ما بودن ما گفتیم غذای خودتون رو بیارید و هر کسی به روش خودش غذا بپزه و از باهم بودن لذت ببریم، چون مهمون های ما هم بیشتر به Cabin ما میان و چند روز میمونن و این روش خیلی خوبه که بیشتر از وجود هم لذت ببریم، این روش شما استاد عاااالیه و من واقعا از نوع مهمون داری شما لذت میبرم،همین ظروف یکبار مصرف رو من استفاده کردم در کلبه جنگلیمون اما از بس اعتماد بنفس نداشتم گفتم زشته مردم دوست ندارن تو این ظرفها غدا بخورن اما وقتی کمی روی اعتماد بنفسم کار کردم وقتی مهمون زیاد داریم که میخوان چند روز بمونن همین روش رو میریم و همه هم راضی هستن چون حتی برای اونها هم زحمتی نیست، کاملا واضح هست که شما از وجود افرادی که اونجا هستن لذت میبرید، از لذت بردن اونها لذت میبرید، بهترین امکانات رو با عشق در اختیارشون گذاشتید و این اجازه رو دادید که به روش خودشون غذا بخورن به روش خودشون چای و قهوه درست کنن، در جایی که دوست دارن بخوابن و لذت ببرن، این نشان دهنده عشق به خودتون و دیگران هست، نشان با خودتون در صلح بودن هست و مطمنا افرادی هم جذب شما میشن که با این روش پذیرایی کاملا اوکی هستن و لذت میبرن، من هم لذت بردم و سعی میکنم همیشه به همین روش خودم باشم که از وجود مهمون هام لذت ببرم به جای اینکه خودم رو به خاطر نداشتن اعتماد بنفس، با خودم در صلح نبودن، به خاطر نیاز به تایید دیگران.
خیلی درس داشت برام، خیلی خداروشکر میکنم که با این فایلها هی به من یاداوری میکنه، لذت بردم از این فایل عالی و ازتون ممنونم.
Somi
با سلام خدمت دوستان و عباس جون
والا من نمیدونم این کجاش شجاعته، اول ماهی رو با قلاب میگیرید بعد دهنش رو زخمی میکنید و رهاش میکنید.حالا اگر برای خوردن استفاده میکردیدش باز توجیه داشت ولی زخمی کردن دهانشان برای تفریح اصلا توجیه نداره، البته با تمام احترامی که برای عباس جون، قائلم ،ولی باید بگم ایشون، تکاملش در جنبه محیط زیستی به اندازه ثروت ، روابط صورت نگرفته.یادمه در دوره دستیابی به رویاها هم یک نفر را استخدام کرده بودند تا در زمین شکارگاه، محلهایی را برای تغذیه حیوانت تعبیه کنند و سپس وقتی حیوانات اعتمادشان جلب شد برای شکار از این محلها استفاده کنند. و یا ماری که در محوطه پارادایس بود را با تفنگ شکار کردند .البته من خودم تا حالا وقتی این رفتارها رو از عباسجون میدیدم، پیش خودم میگفتم این انسان فقط با رشد در ججنبه های دیگر اینقدر رشد کرده، ببین اگر توی این موضوع هم رشد کنه چقدر میتونه عالی تر بشه، پس اگر تو ( من) توی ثروت رشد کنی با توجه به رشدت توی جنبه های محیط زیستی ببین چقدر میتونی رشد کنی و بالا بروی
امیدوارم شما و خانم شایسته روی این جنبه از رشدتون هم کار کنید، مخصوصا الان که گوشت هم نمی خورید ، پس بیاییم به زندگی و محل زندگی حیوانات احترام بگذاریم و برای تفریح و یا دور کردن از محل زندگیمان آنها رو نکشیم، بلکه آنها رو به عنوان مخلوقات خدا بشناسیم وحق زندگی و حیات بدهیم و فقط در صورت نیاز و بقای خودمان از آنها استفاده کنیم.مخصوصا در حال حاضر که این همه فراوانی و تنوع غذایی(گیاهی ) وجود دارد، هیچ نیازی به خوردن گوشت این حیوانات نیست، همانطور که با وجود انرژی های خورشیدی، بادی(انرژی های تجدید پذیر)هیچ نیازی به سوختهای فسیلی(نفت، ذغالسنگ،گاز) که منجر به آلودگی هوا و گرمایش زمین میشوند نیست.در واقع ما با رعایت نکردن قانون توسعه پایدار، با رشد و توسعه جامعه بشری داریم دنیا رو به نابودی سوق می دهیم.به نظر من همانطور که با روشن گریهای عباس جون دیدمان نسبت به ثروت و دین عوض شده چرا نباید دیدمان را نسبت به خوردن گوشت و شکار حیوانات و کشتن آنها و گرفتن حق زندگی بواسطه دادن حق به خودمان عوض کنیم
چرا یک بازنگری به باورهای کهن وگذشتمون نمیکنیم، آیا الان که همه گوشت میخورند سلامتیمون خیلی بهتر از گذشتست که سالی یکبار گوشت می خوردند.بد نیست همانطور که باورهای مذهبیمون رو اصلاح میکنیم، باورهای خوردن و محیط زیستیمون را هم اصلاح کنیم
با سپاس از همه دوستان و عباس جون
به نام خالق زیبایی
سلام استاد جان
سلام مریم جان
سلام بر بهشت
سلام بر مهمون های بینظیر بهشت
خدایا شکرت برای هدایت به سمت بهبود
خدایا شکرت برای حضورم در این جمع بهشتی
استاد ماه هاست که با این سریال داری منو دیوانه میکنی آنقدر این سریال و آگاهی هاشو در پوست و گوشت و خون من داره رسوخ میکنه که خود به خود داره آدم های زندگیم با کیفتترمیشه و خود به خود داره اتفاقاتی قشنگ رخ میده
سپاسگزار خداوندم که منو هدایت میکنه به سمت راهکار های سادتر و لذت بخش تر و کارا تر
و اما استاد نگم براتون که من برای مهمون چیه برای اعضا خانواده برای ناهار و شام همسر و بچهام خودمو آنقدر عذاب میدادم که نگو 😅آنقدر که تایید اعضا خانواده و دیگران برام مهم بود که هیچ وقت نمیدونستم سبک شخصی یعنی چی هیچ وقت از هیچ کاری حتی در کنار خانواده بودن لذت نمیبرم یعنی قشنگ به قول شما صبح که میشد فقط میگفتم زودتر کار هام تموم شه شب بشه من دوباره استراحت کنم 😅
من زندگیم برپایه حرف مردم و تایید مردم و تایید خانوادم چیده شده بود که امروز چه غذایی درست کنم که بقیه راضی باشند تمام کار ها و مسولیت هارو خودم انجام بدم که تابیدن کنن که چه مادر فداکاری 😅چه زن باعرضه ای 😅
مهمون که دیگه نگم براتون حتی اگر صدتا مهمون بود نمیزاشتم ظرف بشورن که به اون خوش بگذره اما من که آدم نبود من باید هلاک میشدم تا بگن به به زهرا مهمون نوازه😂
من حتی لباس پوشیدن هم برای حرف مردم بود فلان پوشش رو داشتم که یه وقت نکن زهرا چرا اینجوری میپوشیده 😂
حتی تحصیل و رشته بچهام حتی کلاس های غیر درسی و ورزشی رو طوری انتخاب میکردم که مورد تایید دیگران باشه و بچهام علی رقم میل خودشون باعث افتخار من باشن😁
دختر من سالها تو مدرسه نمونه درس خوند که مردم نگن تنبله😂رشته ای که من گفتم انتخاب کرد که از من دور نشه چون بره شهر دیگه که خدا نیست 😂من باید مراقب باشم ای خدا منو ببخش😅
اما از وقتی با شما آشنا شدم آروم آروم بدون اینکه خیلی جاها متوجه باشم زندگیم تغییر کرد اجازه دادم دخترم دانشگاه رو رها کنه و به سمت علایقش که مربی ورزش هست بره و خدارو شکر الان چند تا مدرک معتبر داره و خودش درآمد داره پسرم رشته ورزشی که من انتخاب کرده بودم رها کرد و الان رشته ای که دوست داره میره
مدرسه ای که به خاطر حرف مردم میفرستادمش رو امسال یعنی همین دیروز تغییر دادم که خودم راحتر باشم
مهمون هام به شکل قابل ملاحظه ای لذت بخش شده کارهای خونه بدون اینکه من تلاش کنم داره با همکاری پیش میره
هرروز با لذت بدون اینکه بخام دیگران رو راضی کنم غذای دلخواه خودم و یا هرچی که خودم راحترم رو میپزم و همیشه بالا اثتنا آنقدر ازم تشکرمیشه که نگو حتی اگر تخم مرغ درست کنم بچها نظر میدن برای غذا و خودشون هم کمک میکنن
دیگه نمیخام زن خوب و مادر فداکار و دختر خوبی باشم و یا عروس خوب خانواده همسرم
میخام خودم باشم و من به خودی خود ارزشمندم و همین احساس منمو تبدیل کرده به همت زن خوب و مادر مهریون بدون هیچ سرویس اضافه و جان فشانی برای دیگران مورد محبت قرار میگرم و دوست داشتنی هستم و آدم های با کیفتری وارد زندگیم شدن و آدم های که شاخه تمرکزمو رو گرفته بودن از زندگیم به لطف الله رفتن
نسبتا آرامش بیشتری دارم و با خودم در صلحم
الان سبک شخصی خودمو دارم یاد میگرم و کم کم با طی تکامل سعی میکنم پیاده کنم
هیچ عجله ای برای تغییر ندارم با آرامش همون گام های که امروز بم گفته میشه رو برمیدارم و سعی میکنم الویت زندگیم آزادی و شادی باشه سعی میکنم در زندگیم و کسب و کارم در مسیر توحید قدم بردارم و قدرت رو فقط به خدای خودم بدم و قدرت کنترل زندگیمو در دست خودم بگیرم
سعی میکنم باور های قدرتمند کننده رو پیدا کنم و تقویت کنم
سعی میکنم خود ارزشمندم رو دوست داشته باشم و خودمو لایق بهترین ها بدونم و مراقب خودم باشم
سعی میکنم با خودم مثل عزیزترین مهمان برخورد کنم و همیشه مسول زندگی خودم باشم
سعی میکنم هر لحظه کانون توجه ام رو رصد کنم و مراقب باشم که تمام تمرکزم تمام تمرکزم روی زیبایی ها باشه و تمام تمرکزم روی رشد و بهبود شخصیتم و کارم و افکارم و پرورش باور های قدرت مند کننده باشه بازم تاکید میکنم به خودم تمام تمرکز که این تمام تمرکز هست که جواب میده
استادجان من با این سریال و با هر فایل رایگان و ارزشمند که گذاشتید توی سایت کلی درس گرفتم و رشد کردم
با کتاب فکر خدا خدارو شناختم
با کتاب رویا ها نگاهم به خودم و اهدافم و خدا تغییر کرد اصلا یاد گرفتم که من باید اول بدونم چی میخام تا دنیا پاسخ بده یاد گرفتم ایمان یعنی چی یاد گرفتم ازمحل امن خودم پا فراتر بزارم یاد گرفتم رویا داشته باشم و یاد گرفتم برای رسیدن به رویا ها در این جهان قانون مند قانون رو بشناسم و روزبه روز بهتر درک کنم و بهتر عمل کنم تا نتایج بهتر بشه
استاد جان عاشقتم مریم جان عاشقتم
دوستای عزیزم از مشارکت عاشقانه و صادقانه شما کلی چیز یاد میگرم و سپاسگزار تک تک شما هستم که با عشق آگاهی هاتون رو به اشتراک میزارید
عاشقتونم و به زودی آمریکا میبینمتون 😍😘💓
خدایا شکرت بخاطر این همه زیبایی هایی که افریدی هزار مرطبه شکرت
به نام خداوند هدایتگر مهربان .
سلام استاد عزیزم و مریم جان دوستداشتنی .
سلام بچه های عزیز و همراه همیشگی زندگی در بهشت .
خدایا صدها بار سپاسگزارم که مرا هدایت میکنی به دیدن این همه نعمت و زیبایی 🌺🌺
این قسمت که پر بود از نکات مثبت و آموزنده .بریم تا بگم من چه درسها گرفتم و چه زیباییها رو دیدم و لذت و کیف حسابی بردم .
همین ابتدا که بچه ها داشتن اون قلاب رو از دهن ماهی بیرون میکشیدن خودش کلی درس داشت .باریکلا به شجاعت اون دو تا .مخصوصا که بچه بودن .باریکلا به عزت نفسشون .چرا که اول خودشون نهایت تلاششون رو کردن بعد اینکه دیدن نشد از بزرگتر ها کمک خواستن .این یعنی این بچه ها کاملا مستقل هستن و من خیلی لذت بردم از عملکردشون .
🌸🌸🌸🌸
این قسمت ماجرا که برای من کلی درس و ایده داشت .صحبتهای استاد عالی بود .با اینکه راحت گرفتن اکثر مسائل زندگی از نظر استاد برای من خیلی مشهود شده بود ولی باز هم نیاز داشتم که برام این حرف ها تکرار بشه .
رفت به مسافرتهای بسیار زیاد استاد دلیل اصلیش راحت گرفت سفرها بود .باید این جمله رو با طلا نوشت .مخصوصا برای من و همسرم .به خدا از بس که سفرهامون رو سخت میکردیم برای خودم .رفته رفته دیگه اونجور سفر کردن رو گذاشتیم کنار .همسرم همیشه میگفت باید روز و ساعت سفر رو یکماه قبل مشخص کنید ,جیبمون پر و پیمون باشه .دیقا بدونیم کجا میریم .چه ساعتی حرکت کنیم .چند روز بمونیم و خلاصه خیلی برنامه ریزیهای دیگه و باور کنید اونقد به من سخت میومد که نگو .و وقتی هم که میرفتیم سفر باید غذا سر وقت و باب میل میشد و من میگفتم براب من انگار از خونه خودم رفتم به یه خونه دیگه .لذت سفر برام خیلی کم بود .چون تو سفر هم حس مسولیت کار و غذا و جمع و جورکردن و خلاصه خیلی کارها با من بود و این موضوع منو دلسرد کرد .
ولی از یکسال پیش که من از نوع سفر و زندگی استاد تو سفرهاش درسها گرفتم .خدا رو شکر خیلی بهتر شدیم .و سفر هامون رو راحتر گرفتیم .
تازه با بچه ها داریم تصمیم داریم وسایل کمپ بخریم که بخواهیم بریم تو دل جنگل و طبیعت .وقتی مینویسم یه هیجان خوبی بهم دست میده .
استاد کاملا
زندگی به سبک شخصیتون رو قبول دارم .چرا که هر انسانی آزاد که از همون لحظش لذت کامل رو ببره .شما تو آروی و مهموناتون تو کلبه .چقدر خداوند برای شما شرایط رو باب میلتون ساخته .این یعنی هدایت درست الله .
وقتی گفتید که به دوستانتون گفتید که سگ وارد خونه نشه و اونا پذیرفتن خیلی کارتون و تایید اونا رو تحسین کردم .به راحتی خواستتون رو گفتید و دوستان هم احترام گذاشتن .این نشونه عزت نفس شما و با خودتون در صلح بودنه
چقدر راحت غذا درست میکردن .با چند تا نون تست و کالباس و سس یه غذای آماده راحت رو میل میکردن .
وااااای خدای من یاد یه وقتایی میوفتادم که بچه هام کوچک بودن با خودم قورمه سبزی و وسایل ماکارانی برمیداشتم تا تو سفر بهشون سخت نگذره .آخه یکی نبود بگه دختر .حالا دو روز غذای حاضری بخورن .چی میشد مگه ?
چرا اینقد به خودت سختی میدادی ?
هر کس راحت نسشته سر جاش .نه بهم ریختگی .نه سر و صدا ,نه بریز و بپاش .یکی سیب زمینی با سس میخوره ,یکی برا بقیه ساندویچ درست میکنه ,چند تا بچه ها اونور بازی دست جمعی میکنند .خیلی خوب بود .خیلی عالی بود .فرهنگ این آدمها واقعا تحسین داره .به خدا تحسین داره .
من هم خیلی خوب دارم پیش میرم .زندگیم هر روز داره ساده تر میره جلو .دارم از اون سبک سنتی خارج میشم. هنوز کار داره .ولی قطعا درست میشه .یعنی باید بشه .به قول استاد لاجرم ,لاجرم اتفاق میوفته .چون افکار من داره این باورها رو هر روز میسازه که چیکار کنم از این هم ساده تر بشه .و میشه 😊😊
مهمون خودش غذا درست میکنه .صاحبخونه داره پینگ پنگ بازی میکنه .این یکی صاحبخونه هم داره فیل برداری میکنه .دیگه چی از این بهتر .که تو مهمون داشته باشی .تو هم کنار اونا راحت باش .لذت ببری .به مارای شخصیت برسی .هیچ مزاحمتی نباشه .خودش بپذن .بخورن .بشورن .باورش برای ما سنتی تورها کمی سخته .ولی خب قطعا تو ایران ما هم این سبک زندگی ها هست .چون خود استاد هم گفتن که تو ایران هم مه بودن کلی مهمون داشتن و همیشه راحت میگرفتن .من خودم دوستی دارم که هر وقت برم خونشون احساس میکنم خودم صاحبخونه ام .فوق الاده راحت و صمیمی هستم باهاش .
چقدر این آقای ریک دوست داشتنی بود .اصلا مشخص بود که چقدر با خودش در صلح بود .یه مرد آرام و ریلکس و خوش خنده .
خداااااااای من دختر کوچولوی خوشگل ما رو ببین .چه لباسای شادی پوشیده .واقعا پرنسس .چقدر عروسکهاش نازن.داره تو تخیلاتش با عروسکهاش زندگی میکنه .اینم نمونه بارز کسی که تخیل و تجسم میسازه تا ه آرزوهاش برسه .
تخیل و تجسم کوچک و بزرگ نمیشناسه .تجسمت که قوی بشه تو رو ه خواستت میرسونه .
مثل گوسفند دنباله رو زندگی دیگران نباش .برای خودت سبک شخص داشته باش .برای سبک شخصیت هم دلیل داشته باش .
چشم استاد .باور کنید رو خودم کار میکنم .واقعا دیگه گوسفند وار دنباله رو گذشتگان و اطافیانم نیستم .خیلی تغییر کردم .به اعتمادی رسیدم که این شیوه زندگی کردن درسته . آدم های اطرافم خیلی هاشون تقریبا مثل من فک میکنند .با راحت گرفتن زندگی و مسافرت موافق هستن .و یه جورایی با هم مچ و هم فرکانسیم.
ای خدا اون دوتا آقا فک کنم گرفتار همون زنبورایی شدن که آقا (استادمون )رو نیش زد 😂😂
ببین چه دفاعی میکنند از خودشون .با کلاهاشون .با چوب .فک کنم موفق شدن که بکشنش 😂
((سنتی تورها هم حق دارن همون طور زندگی کنند .ما هم حق داریم به سبک شخصی خودمون زندگی کنیم .جمله طلایی ))
استاد شما الگو نداشتید و با ذهن خلاقتون تونستید این زندگی لاکچری و راحت و داچسبی رو برای خودتون بسازید .باور کنید من هم به دنبال این جور زندگی بود و قدرت شما و نداشتم و همیشه غصه میخوردم که چرا نمیشه و از آدمهایی که زندگی راحت و پولداری داشتن لذت میبردم .نمیدونم شاید قدرت تحسین من بود که بالاخره منو با شما آشنا کرد .با شمایی که تو زمینه بهترین الگو شدین برای من .شاید کمی دیر رسیدم ولی واقعا ارزشش رو داشت که آدمی مثل شما الگوم بشه که بتونه به تمام سوالای زندگیم پاسخ بده .اونقدر لذتش زیاده که تمام گذشته ی منو تو ذهنم پاک کرده .من از لحظه ه لحظه زندگی حالم با شما لذت میبرم .چرا که همش دارم یاد میگیرم ,درک میکنم ,عمل میکنم ,لذت میبرم .
و دارم نزدیک و نزدیکتر میشم به شما .به سبک شخصی زندگی شما که خواسته ی من هم هست .به خصوصیات اخلاقی شما که خواسته ی من هم هست .به ایمان ودرک بالای شما از توحید و هدایت که خواسته ی من هم هست .
ببین خدای من چقدر این دخترای زیبا تو آب لذت میبرن .چه تیوپهای خوشگلی دارن .چه عینکهای زیبا .موهاشون طلایی و خوشگل .مایوهای رنگارنک .آب تمیز و آبی .آسمون صاف و زیبا .همه چی دست به دست هم داده که هم صاخبخونه و هم مهمونها کنار هم کلی لذت ببرن .
خدایا صد هزار مرتبه شکرت .
آفرین مریم جان .وقتی وارد کلبه شده دقیقا فقط نکته های مثبت رو میدید .من یه لحظه گفتم روی میز چقد شلوغه .ولی مریم حان گفت همه جا رو تمیز و مرتب کردن .چقدر خواکی های خوشمزه آوردن .چه قوری قشنگی .از خودم خجالت کشیدم
گفتم بابا تو به نکات مثبتش توجه کن .چرا فراموش میکنی ?
خب دیگه بالاخره مریم جان استاد و ما هنوز شاگرد .😂
بچه ها با قایق استاد حسابی کیف میکنند .کی بشه ما هم بیاییم و از این امکانات استفاده کنیم .
میایم استاد .حتما میایم .هم میام از بهش شما لذت میبرم .هم شما رو دعوت میکنیم به بهشت خودم .
اونطرف آقایون دارن تیراندازی میکنند و لذت میبرند .اینطرف هم آقای ریک مسوول غذا پختن با دود .البته این کار رو دستگاه انجام میده .ولی عجب ایده ی باحالی .قابلمه شبیه دیگهای زغالی قدیمی ما بود .خدای من آشپزخونه متحرک .سطل زباله
تاشو .چقدر صندلی های راحت ,چه آلاچیق زیبایی برای شرکت کلمن .همه چی در نهایت راحتی و لاکچری .
(تو ذهن من ساخته شده ثروتمندی =مساوی با راحت و لاکچری زندگی کردن)
خداوند میخواهد که من ثروتمند شوم .تا ایده هام رو اجرا کنم ,تا شاد باشم ,تا باعث شادی دیگران بشم ,تا جهانش رو گسترش بدم ,تا توحیدی تر بشم ,تا سپاسگزارتر بشم ,تا خیرتر بشم ,تا مثل خودش زیبا بین ,قدرتمند ,مهربان,بخشنده باشم .تو خود خودش بشم .چرا که از روح خودش در من دمیده .بشم پاره ای از خودش در روی زمین …..
استاد عزیز و بچه ها ببخشید اگه کامنتام غلط املایی زیاد داره آخه شصتم مونده لای در ماشین .البتهداره خوب میشهاااا ولی چون تا ناخنم میوفته کمی سره .ولی خداروشکر کارم رو راه میندازه 😂…..
.سپاسگزار الله مهربانم هستم .سپاسگزار دو استاد عزیزم هستم و همچنان چشم به راه قسمت زیبایی از زندگی در بهشت ….
سلام ریحانه ی عزیزم
خیلی عالی بود کامنتت ممنونم بابت تک تک نکته هایی که نوشتی بودی
یه قسمت کامنتت خیلی برام جالب بود
وقتی مریم جان وارد خونه شد منم دقیقا ذهنم گفت چقدر رو میز شلوغه مریم جان چطور میگه همه جا رو تمیز کردن
وقتی کامنت شما رو خوندم دیدم دقیقا درست میگید مریم جان به صورت خودکار تمرکزش رفت رو زیبایی
رو بوی قهوه
رو قوری خوشگل
رو فراوانی خوراکی تنوع
رو مسئولیت پذیری این ادما
و من چقدر راه دارم
این روزا بیشتر سعی میکنم تمرکز کنم رو نکات مثبت و بعصی وقتا میگم نکته ی مثبتی نیست
ولی حالا فهمیدم هست،من نمیبینم باید جشم هامو بیشتر باز کنم و با دقت تر ببینم
ممنونم بابت این نکته ی عالی که گفتی
بهترین ها نصیب دل مهربونت عزیزدلم
سلام سلام
سپاسگزارم استادم
خدایا شکرت بخاطر تنوع فرهنگ و و آداب و رسوم و هر روز به زندگی باروش بهتر و آسونتر من رو هدایت میکنی با دستان استادی بی مثال و آدم هایی که کیلومترها از من دورند.
آدم هایی مثل من که قلبشون برا حیوونا میتپه و مهربونن و دهن خونی ی ماهی اونا به تکاپوی بیشتر وامیداره برا نجاتش
آدمایی که ایقد تمیز و مرتبن
آدمایی که ایقد مسئولیت پذیرن و هر کسی کار خودشو انجام میده اونم با بهترین و آسونترین راه
چقد من لذت میبرم از تفریحاتشون و اینکه بیشتر تفریحاتشون گروهیه و بازی های هیجانی
ایقد که این آدما به راحتیشون موقع غذا خوردن موقع نسشتن آشپزی و حتی موقع بازی
اهمیت میدن و این از عزت نفس بالا که برا خودشون ارزش قاءیلند
همه چیز در راحتی کامل و این برای من خیلی خیلی درس بزرگی داره
حتی سطل آشغال اونم با آسونترین راه…
راستش من قبلا اینجوری نبودم نه اینکه اصلا ولی بیشتر موارد میگفتم این لازم نیست اینجوری هم میشه
مثلا برا زباله پلاستیک میبردم
و کلا از 12 قدم که کارها رو آسونترین راهشو انتخاب کنیم
در این سریال و این روش زندگی میبینم خدای من چقد راحت چقد آسون
من مهمونیای قبلم و الان دو نوع متفاوت شدن
از سرکار برمیگشتم و از همون لحظه تو آشپزخونه تا موقعی که مهمون میاد که بگن چه با سلیقه
و… و بعد رفتن مهمونا همه وسایل رو کابینتا و.. همه جا شلوغ فردا دوباره سرکار و…
ولی الان به راحتی خودم فکر میکنم
مثلا مهمونی دیشب آسونترین راه ها برا پذیرایی انتخاب کردم و اصلا نزاشتم چیزی رو کابینتا بمونه همه جا مرتب و تمیز و از مهمونی هم لذت بردم
استادم عاشقتم.
تماما لذت و لذت و لذت
سلام
زندگی واقعی یعنی همین که نگران درست کردن غذا ،سرگرم کردن دیگران ،نظرات دیگران و کلا چیزهایی حاشیه ای نباشی و از اصل زندگی و با هم بودن لذت ببری و در عین حال که داری لذت می بری این فرصت هم داشته باشی که به کارهای سایت داخل ار وی برسی
این اصل زندگی هست،خود زندگی هست
مرسی از استادگرامی و خانم شایسته عزیز برای شیر کردن این زیبایی ها
لطفا اگه امکانش هست از تیر اندازی بیشتر فیلم بگیرید از چه سلاح های استفاده می کنند پی سی پی هست فنری هست
2.اگه امکانش هست از زمانی که دارید روی سایت کار می کنید از پشت صحنه هم فیلم بگیرید تا این باور کار و تفریح باهم بیشتر تقویت بشه
بازم مرسی
سلام بر استاد عزیزم.این ویدیو ها که شادی کردن و تفریح را به نمایش می گذارند،عالی هستند و خواهش می کنم از این ویدیو ها بیشتر آپلود کنید.مرسی.
یک تشکر خاص از گروه عباس منش بابت این همه آگاهی ها خدا یا شکردت
سلام استاد عزیزم و مریم بانو عزیز دل استاد هر لحظه منتظر ارسال زندگی در بهشت هستم ممنونم ازت الان به مدت ۵ ساله عضو گروه صمیمی شما هستم خیلی کم نظر میدم ولی به شدت پیگیرم
زندگیم و کار وروابطم خیلی عالی شکل گرفته و همچنان رو به بهتر شدنه با شما خدا رو شناختم و از همون خواستم و داده.
دوستت دارم استاد عزیز
ممنونم از شما مریم بانو که اینقدر خوش ذوق و شاد اینقدر زحمت میکشی فیلم تهیه میکنی و برا ما عاشقا
میزاری🙏🙏❤❤