سریال زندگی در بهشت | قسمت 51 - صفحه 16 (به ترتیب امتیاز)

208 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 755 روز

    به نام خالق مهربانم.

    سلام به اهالی بهشت.

    خدارو شکر امروز بهشتمون پراز شور وشادی هست .

    استاد چه نکته های نابی رو برامون گفتید .

    چقدر دلم می خواد مدارم آنقدر بالا بیاد وآنقدر درک کنم قانون وجهان رو که به این سبک شما زندگی کنم البته هنوز برام سخته وقتی مهمون می یاد آنقدر انرژی می زارم که چیزی از مهمونی نمی فهمم.

    جه نکته جالبی اصل بر لذت بردنه یعنی اگه ما وقتی مهمون می خواد بیاد بگیم می خوام نهایت لذت رو ببرم پس دیگه خودمون رو درگیر حاشیه نمی کنیم وکاری رو انجام می دیم که لذت ببریم.

    واینکه گفتید اعتماد به نفس وعزت نفستون رو بالا ببرید ویه سبک زندگی برای خودتون داشته باشید که از نظر خودتون نه بقیه کاملا درست ومنطقی باشه واجراش کنید با اعتماد به نفس ونظر بقیه رو توی سبک شخصی دخیل ندونید برای خودتون زندگی کنید.

    استاد گیرش توی همین اعتماد به نفس هست من چون نتونستم اینجا اعتماد به نفس داشته باشم اگه مهمون بیاد نمی تونم سبکم رو بگم براش یا دوباره وسط کار حس می کنم بی احترامی می شه ودوباره می رم سراغ همون روشهای خودمون واقعا باید خیلی کار کرد روی خودمون تا پیرو فرهنگ وجامعه وروشهای غلط نباشیم برای خودمون زندگی کنیم.

    والبته اینکه شما می گید با کار کردن روی باورها کم کم جهان شما رو به سوی کسانی هدایت می کنه که مثل شما فکر می کنند و دور می شید از افرادی که پیرو روشهای غلط هستند.

    استاد تحسین می کنم شما و سبک شخصی عالیتون رو وتحسین می کنم این دوستان ومهمونهاتون رو.

    چقدر خوب بود دیدم هر کس هر چی دوست داشت می خورد هر کس خودش غذاش رو اماده می کرد وکسانی که دوست داشتند سر میز حاضر شده بودند واصراری نبود که همه بیان حالا ما وقتی سفره می کشیم انگار پادگانه همه بچه ها وافراد باید همون موقع بیان سر سفره واگه گرسنه هم نیستند باید غذا بخورن بعد اینا فقط سه تا از بچه ها بودند با پدر ومادرها بقیه مشغول کار خودشون شاید باورتون نشه ولی تو خانواده های ما سر این موضوع گاهی دعوا می شه با بچه ها وهمه عصبانی می شن انگار قانون همه سر سفره وحی منزله و کسی نباید تخطی کنه.

    خیلی دوست دارم این آزاد گزاشتن بچه ها رو و احترام گذاشتن به نظراتشون رو ویاد می گیرم در رابطه با پسرم اجرا کنم .

    این دو بار که مهمون براتون اومده وبچه دارن خیلی چیزها یاد گرفتم که فکر می کنم هیچ روانشناسی نمی تونست بهم یاد بده هیچ مشاور مدرسه ای.

    چقدر کیف کردم از این وسایل وتجهیزاتشون اینا اگه به یه جنگل هم برن برای تفریح که امکاناتی نباشه با این وسایل به راحت ترین شکل ممکن تفریح می کنن.

    متشکرم استاد ومریم جان.

    در پناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    اميرحسين کبیری مقدم گفته:
    مدت عضویت: 738 روز

    من عشق را آموخته بودم اما به چه چیز عشق ورزیدن را نه به دنیا عشق ورزیدم به مال و منال عشق ورزیدم به مدرسه عشق ورزیدم به دانشگاه عشق ورزیدم همه این‌ها بعد از مدت کمی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد یعنی عشق به تو فهمیدم عشق به تو پایدار است دیگر عشق‌ها عشق‌های دروغین است.

    پس به عشق تو دل بستم.

    بعد از چندی که به تو عشق ورزیدم به یکباره به خودم آمدم و دیدم که من کوچکتر از آنم که عاشق تو شوم و تو بزرگ تر از آنی که معشوق من قرار بگیری فهمیدم در این مدت که فکر می‌کردم عاشق تو هستم اشتباه می‌کردم این مدت تو بودی که عاشق من بودی و مرا به سوی خود می‌کشاندی اگر من عاشق تو بودم باید یکسره به دنبال تو می‌آمدم ولیکن وقتی توجه می‌کنم می‌بینم که گاهی اوقات در دام شیطان افتادم ولی باز به راه مستقیم آمده ام، حال می‌فهمم این تو بودی که عاشق بندت بودی و هرگاه او صید شیطان می‌شد تو دام شیطان را پاره کردی

    هر شب به انتظار او می‌نشستی تا بلکه یک شب او را ببینی

    حالا می‌فهمم که تو عاشق صادق بنده ات هستی…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    زهرا الف گفته:
    مدت عضویت: 1731 روز

    بنام خداوند یکتا

    سلام به استاد و مریم عزیز و ‌دوستان هم فرکانسی

    تو این فایل استاد اشاره می‌کنه اگر یک ایده یا مسیر قبول کردی ولی متفاوت از نگاه دیگران ، راهت ادامه بده

    مثل امروز صبح که من اومدم شمال خونه پدر شوهرم ساعت حدود 5/15بیدار شدم و رفتم پیاده روی ، اگر زهرای قبل بودم صدای نجوا ذهن باعث میشد منصرف بشم اما اینبار متفاوت تر عمل کردم و صدای نجوای ذهن خاموش کردم ، چقدر منظره‌ای زیبا چقدر فراوانی اکسیژن،ویلا،درخت،سرسبزیو…

    به قول استاد مهمونیعارو سخت میگیریم البته من وقتی مهمون دارم واقعا لذت میبرم از اینکه غذای خوشمزه درست کنم و…

    یه نکته که در مورد فامیلای شوهرم صدق می‌کنه اینه وقتی دعوت میشن جایی خودجوش ظرفعارو میشورن خشک میکنن می‌زارن سرجاشون و خلاصه نمیزارن میزبان خیلی اذیت بشه

    خلاصه اینکه باید به سبک خودمون زندگی کنیم

    در مورد این فایل یه سوالی که برام پیش اومد این بود چرا استاد اجازه ندادید سگ وارد خونتون بشه خیلی خوشحال میشم دلیل این کار بدونم …

    شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    زهرا الف گفته:
    مدت عضویت: 1731 روز

    بنام خداوند یکتا

    سلام به استاد و مریم عزیز و ‌دوستان هم فرکانسی

    تو این فایل استاد اشاره می‌کنه اگر یک ایده یا مسیر قبول کردی ولی متفاوت از نگاه دیگران ، راهت ادامه بده

    مثل امروز صبح که من اومدم شمال خونه پدر شوهرم ساعت حدود 5/15بیدار شدم و رفتم پیاده روی ، اگر زهرای قبل بودم صدای نجوا ذهن باعث میشد منصرف بشم اما اینبار متفاوت تر عمل کردم و صدای نجوای ذهن خاموش کردم ، چقدر منظره‌ای زیبا چقدر فراوانی اکسیژن،ویلا،درخت،سرسبزیو…

    به قول استاد مهمونیعارو سخت میگیریم البته من وقتی مهمون دارم واقعا لذت میبرم از اینکه غذای خوشمزه درست کنم و…

    یه نکته که در مورد فامیلای شوهرم صدق می‌کنه اینه وقتی دعوت میشن جایی خودجوش ظرفعارو میشورن خشک میکنن می‌زارن سرجاشون و خلاصه نمیزارن میزبان خیلی اذیت بشه

    خلاصه اینکه باید به سبک خودمون زندگی کنیم

    در مورد این فایل یه سوالی که برام پیش اومد این بود چرا استاد اجازه ندادید سگ وارد خونتون بشه خیلی خوشحال میشم دلیل این کار بدونم،در صورتی که وقتی استاد تو آب میخواد و راضی که سگ بپره تو آب

    چون در مورد سگ یه ترمزهای دارم حتی تو لمس کردنشون …

    شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    سجاد گفته:
    مدت عضویت: 1481 روز

    درود استاد عباس منش عزیز و دوست داشتنی

    چقدر خوبه این جملات شما استاد که میگین اگه اولویت لذت بردن باشه همه چیز ساده تر میشه

    چقدر خوبه که بعد از عزت نفس طوری که میخواهیم زندگی کنیم

    برام خیلی چیزا جالب بود

    بازی دختر با عروسک ، غذا درست کردن خود مهمونا که این اصلا یکجورایی تو بعضی خانواده ها بی حرمتی به مهمون حساب میشه خخخخخخخ

    چه جالب انگار همه چیز سرجای خودشه فقط لذت کنار هم بودن اضافه میشه

    خیلی خوبه که ادم هم مهمون داشته باشه هم به کارش برسه بخصوص وقتی شکرگذاری میاد وسط که خداروشکر RVهست.

    بازی کردن، خوردن فست فود یا خوردن غذایی که خودت دوست داری با تنقلات، صحبت و دورهمی بدون هیچ محدودیتی

    استفاده درست از تمام امکانات موجود

    یعنی احساس کردم اصلا مالک این امکانات خود خداست فقط شما و مهموناتون وظیفه دارید استفاده کنید و لذت ببرید

    حال وسایل آشپزخانه باشه یا دریاچه و طبیعت بکر

    24 ساغت پخت غذا با اتش اونم با دستگاهی که خودشون آوردن

    احساسم گفت مهمونا گفتن بریم کمپ کنیم و خوش بگذرونیم با حسین و زهرا

    چقدر لذت بخش ارامشی که بین بچه های خانواده هست

    چه خوبه هرکسی خودش با هرپوشش و تفریحی که دوست داره

    چقدر جالب که میاری میپزی میخورید میشورید لذتشم میبرید

    نه خودت که مهمونی اذیت میشی نه میزبان

    چقدر برام لذت بخش بود لحظه ای که استاد در مورد حیوان خانگی حرف میزد

    اجازه گرفتن گفتیم اوکیه ولی میخواستن بیارن داخل گفتیم نه و قبول کردن

    همین تتمماااممم دعوا و بدشون بیان و ناراحت شدن جایی نیست

    براونی،دریاچه،درختان،شنای خوب و جذاب بچه ها،از قایق آبتنی دوباره قایق رفتن بچه ها،غذا درست کردن مهمونا،تنیس بازی کردن استاد،وجود امکانات و کمپر و ماشین های خوب و ککلللیییی چیزهای قشنگ باعث شد یادم بیاد

    ما باید برا خوردمون زندگی کنیم نه برا دیگران

    خخخخخیییلللیییی لذت بردم کلی حال کردم و خداروشکر الگویی هستید استاد که ببینیم باورسازی کنیم و مطمئنم میرسم و تجربه میکنم بخصوص در کنار شما باشم بصورت فیزیکی

    و متشکرم استاد بابت خبر خوشی که دادین اینکه وقتی باورهامون درست کنیم و بشیم اونی که میخوایم آدمای مثل خودمون جذب میکنیم چچقققدددرررر لذت بخشه قوانین این دنیا خدایا شکرت

    حال دلتون شادشاد خانواده دوست داشتنی عباس منش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 879 روز

    چقدر صحبتهاتون زیبا بود

    امروز دقیقا مساله ای که داشتم همین بود که چرا درگیر یک سری مسایل میشم بخاطر بقیه پس لذت بردن خودم چی و داشتم دنبال جواب میگشتم که الان خیلی زیبا شما پاسخ دادین

    اینکه این خانواده انقدر عالب لذت میبرن کاری به کار شما ندارن غذاهای خودشون میخورن تفریحات مختلف و شما هم غذای خودتون و تفریح و کارتون پیش میبرید خیلی زیبا بود

    تصمیم گرفتم این شیوه را شروع کنم و کمتر درگیر بقیه بشم کاریکه برای خودم لذت بخش انجام بدم بخاطر بقیه خودمو اذیت نکنم

    ممنون استاد

    واقعا لذت میبرم از دیدن این سریال و این نکات

    تازه انگار شیوه زندگی دذست و لذت بردن دارم متوجه میشم

    چقدر عالب بچه ها مشغول تفنگ بازی هستن بزرگسالان مشغول اشپزی در طبیعت

    چه وسایل کاملی هم دارن چقدر پیشرفته

    صبحانه هایب که استفاده میکردن حکم ناهار ما را داشت و چقدر متفاوت

    و زیبا تر اینکه همزمان یک تعداد صبحانه میخوردن بقیه مشغول بازی و…

    و هر کس در هر زمان کار دلخواهشو انجام میده

    چقدر این بخشش زیباست

    صبحانه ها هم متفاوت و اصلا کسی در مورد صبحانه خوردن هم نظر نمیده که مثلا بگن این صبحانه بخوریم یا چرا اول صبح چیپس میخوری و…

    عاشق این راحتی شدم یعنی انقدر فارق از تمام قوانین ساخته شده خانواده و انقدر ما خودمون با قوانین محدود کردیم ساعت خاصی صبحانه، ناهار و شام

    و بعد هم تفریحات مشترک و احترام به نظر یکدیگر که اگه موافق نبودن کنسل، صاحب خونه حکم خدمتکار داره و تهش از خستگی فقط دوس داره مهمانها برن و بچه ها هزاران بار دعوا میشن نکن نرو نریز

    و چقدر چقدر این موارد برای ما زیاده و هر چی این خانواده ها را میبینم چقدر برای من عجیبن

    خدایا ممنون که داری اگاهم میکنی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 859 روز

    به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

    این فایل هدایت امروز من بود

    بذارید نکته هایی که بادیدن این فایل از ذهنم عبور میکردن رو بیان کنم:

    یک: داشتم به این فکر میکردم که این همه بچه اونجاهست و استاد چقد بهشون توجه میکرد و هربار دوربین روشون میگرفت و شکرگزاری میکرد

    خودم رو بجاش گذاشتم اگر من بچه داشتم به ازای هربار خوشحالی بچه ها احتمالا هربار افسوس میخوردم ای کاش فرزندمنم اینجابودای کاش اونم کیف میکرد اینجا ای کاش ای کاش ای کاش

    همونطور که الان این شکلیم مثلا یه جایی خیلییی بهم خوش بگذره و ببینم همه خوشحالن و مثلا بامامانشون هستن میگم ای کاش مامان منم بود

    ینی یجوری خوشحالی خودم رو وابسته به مامانم یا…کردم

    و این باعث میشه مثلا مامانم وقتی چالشی تو زندگیش باشه به هرعلت من هم به ازای هربار دیدن ناراخت بودنش حالم به هم بریزه

    این موضوع و موضوع حرف مردم از بزرگترین مشکلاتی هستن که به لطف خدا باید حل بشن

    و چقد تحسین میکنم که استاد چقدددر راحت میدید بچه ها رو و‌خوشحال میگفت خداروشکر

    چقد رهایی خوبه چقد وابسته نبودن خوبه تحسینشون میکنم به شددددت

    نکته بعد بحث اسون کرفتن زندگی بود

    اکر هدف رو لذت قرار بدیم شرایط عوض میشه

    و واقعا این حرف چقدر درسته

    گاهی فکر میکنم فاطمه فکر کن به فلان ثروت یه فلان درامد به فلان رابطه و ….رسیدی اصن هرکسی که به بالاترین جایگاه رسیده ،بنظرت انتهایی براش هست؟همیشه بیشترش وجود داره اکر یه قاره مال تو باشه میگی خب چرا دوقاره نداشته باشم؟اگر‌ثروتمندترین ادم جهان باشی میگی باید چیکارکنم ثروتمندترین بمونم؟!اگر‌ ده تا ماشین داشته باشی میگی چرا20تانباشن؟!

    میدونی،گاهی فکر میکنم اکر قرار بر لذت بردن باشه که همین الانشم میشه برد و جلو رفت باعشق به هرجا که باید

    اما اگر قراربرلذت نبردن و گیردادن باشه همیشه باید ارامش رو از خودت بگیری چون بهترازتو هم هست،خیلی رویاها دارم خیلی زیاد،یجوری دغدغه مندشون شدم که انگارباید برسه اون روز تاخوشحال شم و بعد به خودم میگم خب برسه بعد دنبال یه چیز دیگه ای!کسی که یادنکرفته خوشحالی رو‌هربار دنبال چیزدیگست به دنبال بیشترشه….پس یادبگیر الان هرچی هستی هرکی هستی خوشحال باشی

    یه داستان خوندم فکر میکنم براساس واقعیت بود

    نوشتع بود که

    رتبه7کنکور رو‌اوردم و وقتی سرسفرع مامانم به بابام گفت،بابام گفت من نمیدونم پدرمادراون6نفر چیکاربراش کردن که ما برااین بچه نکردیم….

    بخوای سیستم نارضایتی رو بری جلو ،همیشه موضوع هست برات….پس احتمالا باید اسون بگیری نه؟!

    اینکه طرف چندسالشه و چیکارکرده؟یا ازمن چه انتظاری دارن یا…؟

    خدای من فکر کردن که وای مردم چی‌میگن ادم رو روانی میکنه روااانی

    ینی اگر یبار بشینم و به این موضوع فکر کنم انگارفلج میشم دیگه هیچ کاری ازدستم برنمیاد

    کاش لذت بردن رو یادمیگرفتیم

    کاش الان یادبگیریم

    ساده بودن همه چیزو

    خوشحال بودن تحت هرشرایطی رو

    خدای من یکی ازاطرافیانمون چندسال اخیر خیلی رشدعالی داشته و کیفیت زندگیش واقعاااااعالی شده

    باهاش یه صحبت داشتم

    صحبتاش عالی بودن

    میدونی ادم این شکلی که به این درجه رسیده باشه زیاد ندیدم دوربرم بیشتر مثل استاد تو فضای مجازی دیدم

    اینکه چقد رشد کرده و خوشحاله و غالب موارد که میبینیش سرحاله مثبته حسش خوبه و خیلی کم پیش میاد ناراخت

    میگفت مشکلات مثل معمان من نمیتونم مشکل داشته باشم وقتی پیش میاد مثل معما حل میکنم

    به ذهنم رسید ازش بپرسم به مرگ بچش مثلافکرکرده؟میدونی داشتم به این فکر میکردم یکی که انقد راضیه خوشحاله شکرگزاره به ثروت رسیده چی از پا درش میاره؟

    چون خیلی اهل خانوادست

    و دیدم خدای من

    خدای من

    خدای من

    چقد رهاست

    درعین حال که انقد عااااااشق خانوادشه انقددددمیخوادشون

    میگه من به این نتیجه رسیدم که بدون هیچکس هم میتونم زندگیمو ادامه بدم(میدونم خدایی نکرده پیش بیاد هم مطمئنن غمگین میشه مدتی)ولی همین که تو به این درجه رسیدی که اینو بگی

    یک دنیااااا حرف توشه.این ینی اینکه هیچ کس و‌هیچ چیز نمیتونه تورو ازپادربیاره

    وقتی این همه ایمانت قوی باشه

    ازخدابهترینهارو بخوای

    و بعد هم به پذیرش برسی

    چی بزرگتر ازاین؟!

    خب این ادم زندگی‌رو برده

    مگه زندگی همین نیست؟

    دیگه انگارلذتهات اضطراب خاصی ندارن

    میدونی درواقع توکل رو زندگی‌میکنه و چقد برام شیرین یود

    جایگاه این ادم پیش من هزاربرابربالاتررفت با این صحبتش

    گفت اسان گیربرخود کارها کز روی طبع سخت میگیرد جهان برمردمان سخت کوش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    مهدی فتحی گفته:
    مدت عضویت: 967 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربـان

    سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و سرکار خانم شایسته مهربان

    سلام به همه همفرکانسی‌ها

    =========================

    خدای عزیزم

    خدای نازنین و دوست داشتنی

    خدایی که جز تو دراین عالم قدرتی نیست

    خدایی که جز تو فریاد رسی نیست

    خدایا من به هر آنچه که ازتو برسه فقیرم، محتاجم

    خدایا کمکم کن که بتونم دراین مسیر استوار باشم

    خدایا دست منو رها نکن تا بتونم ایمانم را بیشتر وبیشتر تقویت کنم

    به آرامش برسم

    «الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکرِ اللَّهِ أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ» (الرعد – 28)

    آنها کسانى هستند که ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرامش مى‏گیرد، آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش پیدا مى‏کند.

    آرامش فقط با تو امکان داره

    آرامشی که از ایمان باشه

    آرامشی که از توحید باشه

    آرامشی که از نگاه بدون قضاوت باشه

    آرامشی که از توجه به زیبایی ها باشه

    آرامشی که از باور به فراوانی باشه

    آرامشی کودکانه که از لحظه به لحظه زندگی لذت می‌برد و نه نگران فرداست و نه افسوسی از دیروز دارد.

    خدایا آرامشی از جنس خودت در قلبم، درجانم، در روحم قرار بده، که با هیچ چیز و به هیچ دلیلی بِهَم نریزه.

    ¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬^^¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬

    زیبایی و شادی در این ملک بهشتی واقعا بی‌نهایت هست و چشم زیبا بین اگر باشه، میشه ساعتها درباره این ملک، درباره اهالی این بهشت زیبا فراوانی که دراین ملک هست درباره نحوه زندگی و مهمان نوازی

    درباره عشق اهالی این بهشت نوشت.

    آزادی در انتخاب غذا و نحوه سِرو غذا، آزادی در پذیرایی از مهمانان، وهمه اینها ریشه در توحید دارد، ریشه در ثروت و ثروتمند بودن دارد، ریشه در فراوانی و باور به فراوانی دارد، ریشه در عزت نفس و اعتمادبه‌نفس دارد.

    رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَهًۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ.

    پروردگارا! دلهایمان را بعد از آنکه هدایت فرمودى مایل به باطل مفرما و از جانب خویش به ما رحمت بخش؛ زیرا که بسیار بخشنده‌اى.

    هر کجا که هستید در پناه خداوند مهربان، شاد وسلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    افشین ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 2080 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی و همه ی دوستای هم فرکانسی گل.

    این فایل نشانه ی امروز من بود البته من فایل رو ندیدم ولی کامنت دوست عزیزمون که به عنوان متن فایل قرار گرفته رو که خوندم پیام خدا رو گرفتم. من خیلی زیاد به زبان انگلیسی و فهمیدنش و صحبت کردن به این زبون علاقه دارم و دارم دوره های آموزشی میرم و کار میکنم هم برای تقویت مهارت خودم توی این کار و هم دوره ی روش تدریس رو میرم که بتونم خودم رو بیشتر با انگلیسی عجین کنم و خیلی جالبه که توی محل کارم چند روزه که یه همکار جدید به جمعمون اضافه شده که خیلی خوش برخورد و خوش اخلاق و مهمتر از همه اون شروع کرده به آموزش زبان انگلیسی و داره کار میکنه و کلاس آموزشی میره. بهش گفتم خودم بهت درس میدم و باهات کار میکنم و قرار شد توی تایم استراحت هفته ای دو یا سه روز باهش کار کنم به جای اینکه بره آموزشگاه زبان. و این شروع انجام دادن کار مورد علاقه ای که عاشقشم برای من هست خدا رو شکر و کم کم میخوام بیشتر و بیشتر توی عشقم پیشرفت کنم و تمرکز بذارم روش.

    وقتی این کامنت فوق العاده که دوست عزیزمون به انگلیسی (و فارسی) نوشتن رو خوندم اونقدر حال کردم که حد و حساب نداره. خیلی خیلی خیلی از دوست عزیزم که وقت گذاشته و این کامنت عالی رو نوشته و تجربیات خودش و تغییرات مثبتش رو به انگلیسی هم نوشته تشکر میکنم همیشه شاد و موفق و توی مسیر پیشرفت باشی عزیزم.

    استاد و مریم خانم تشکر وئژه هم از شما واسه ساختن این بستر و خانواده ی عالی برای رشد هممون. دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    علی یزدی گفته:
    مدت عضویت: 1985 روز

    سلام به خونواده ی عباسمنش .

    خداروشکر بابت این فایل

    چقدرررر متن انتخابی فوق العاده بود

    من اومدم راجب این قسمت سریال کامنت بزارم، با خوندن متن انتخابی به کل فراموش کردم که چی میخواستم بگم.

    از بس که ایده گرفتم از حرفای این دوست عزیزمون . خداروشکررررررررررررررر

    مرسی استاد از سایت فوق العادتون که واقعا همه چیش عالیه❤️❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: