https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/07/abasmanesh-13.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-07-23 09:15:312020-07-25 21:58:53سریال زندگی در بهشت | قسمت 51
208نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
دوست دارم ابتدا کامنت ارزشمندم را با قسمتی از کامنت هم پاره امون که در نظرات قسمت قبل بوده شروع کنم ..
بازی شروع شد …
* ورودی مناسب بده، خروجی مناسب دریافت کن. بیا امروز را به بهترین شکل زندگی کن از تمام داشته ها و زیبای ها لذت ببر کار نداشته باشه به نداشته ها و کمبودها؛ …. خدا هست .. خدا وظیفه خودش دونسته که فرکانس های ما را دریافت کنه و بکنه تجربه زندگی ما | پس من وظیفه خودم را درست انجام بدم یعنی کنترل توجه ام را، یادم باشه واقعا انقدر فرصت زیبای زندگی ندارم انقدر وقت ندارم که بخوام به کمتر از بهتـــرین قائل باشم بخوام …
و راستش توی همین اول کامنت این قسمت این فایل چنان این کامنت تاثیر گذار هست در حالی که با پوست و گوشت و استخوانم درک میکنم که چی نوشته شده و دارم فکر میکنم وقتی که دارم هر کدام از تیک ها را میخوانم و فکر میکنم که کجای من جای بیشتر کار کردن داره .. دوست دارم این کامنت مونا جانِ تحسین برانگیز را با شما به اشتراک بذارم ..مرورشون مهمه تفکر کردن مهمه .. بسم الله ..
” ✔من باید آگاهانه و با توجه به سلیقه و علاقه خودم برای خودم یک سبک شخصی انتخاب کنم یک روش پذیرفته شده برای خودم. و به اون سبک زندگی کنم چون این جهان پر از تنوع و عقاید و سلیقه های گوناگون هست پس من توانایی راضی کردن همه رو ندارم ولی میتونم به روش خودم زندگی کنم و خودم راضی باشم و به آرامش برسم.
وقتی من به روش خودم زندگی کنم و مسیر خودم رو برم جهان افرادی رو در مسیر من قرار میده که اونها هم موافق با روش من هستند و افرادی که روش من رو نمیپذیرند در مسیر من قرار نمیگیرند در واقع جهان.. کبوتر با کبوتر … باز با باز… رو رعایت میکنه ( مارکو» وقتی اینو خواندم به این داشتم فکر میکردم که یک جهانی که بی نهایت مدار توشه و وقتی که من به دنیا اومدم 5تابرادر، 3تاخواهر و کلی خواهر زاده و بردارزاده داشتم، من با همین افراد بزرگ شدم، محیط پیرامون من باورهای نسل به نسل تا خانواده ی من، رسید به من .. اماا محمد، هویتش را دنیاش را با تغییر افکارش، آروم آروم باورهاش تغییر داد، تغییر داد به مارکوپولو به کینگ مارکوپولو با تغییر باورهاش و دیددد خیلی خوب دید که داستان داستان فرکانس داستان مدار و توی هر مداری یک سری آدم هاست .. به وضوح دارم میبینم که چرا بردارها و خواهرهام همینطور خواهر زاده ها و بردار زاده ها و تمام فامیل ها و دوستای گذشته ام چطوری از من جدااا شدنددد چطوری من از بطنِ جامعه کنده شدم .. اماا یک روزهایی این را نمیتونستم مثلا به بردار و خواهرهام بگم همیشه سکوت میکردم خیلی جاها راستش ضعفِ عزت نفس نشون میدادم خیلی جاها اعراض میکردم و میکنم .. امیدوارم یک روزی هم خانواده ام این ها را درک کنند(هم مداری با قانون درک قانون) و البته که من مسئول تغییر زندگیشون نیستم من مسئول ارسال فرکانس هاشون نیستم .. خوشحالم که تغییراتِ من برای خانواده ام با ادامه دادنِ من و احترام برای هم برای عقاید هم حتی اگر الان 100% مخالف هم باشیم ولی بازم اون عشق هست اون لبخند و احترام و عزت هست اون توجه بر نکات مثبت سعیم هست که همیشه باشه .. خداروشکر)
وقتی چنین شرایطی پیش میاد و من با افراد هم فرکانسی خودم برخورد میکنم هدف میشه فقط لذت بردن بدون هیچ گونه قضاوت در مورد هم بدون هیچ گونه ناراحتی و نگرانی
✔ اگر من پایه و اساس همه چیز رو لذت بردن بزارم پس به خاطر کسی یا چیزی خودم رو به دردسر نمیندازم من خودم رو اذیت نمیکنم تا دیگران راحت باشن من خودم رو فدای کسی نمیکنم (باید روی این بیشتر کار کنم)
✔ برای حرکت کردن و قدم برداشتن در هر مسیری نیازی نیست همه چیز عالی باشه بعد من قدم بردارم من با همین شرایط با همین داشته هام با موقعیت الانم قدم بر میدارم و قدم های بعدی به من گفته میشه و من هدایت میشم به مسیر های بهتر
( به خوبی تجربه اش کردم، مخصوصا توی بحثِ مالی زمانی که به کارهای دستی مشغول شدم و پول خلق میکردم … هیچـــی نمیدونستم اماا شد با 178 هزار تومان چند میلیون پول خلق کردم .. )
✔ اگر من پایه و اساس هرچیز رو آرامش آزادی و لذت بردن بزارم اونوقت میتونم از غالب فرهنگ موجود در جامعه بیرون بیام و اون فرهنگ غلط رو بشکنم دلیلی نداره چون اون فرهنگ از قدیم در جامعه وجود داره پس میتونه درست باشه من میتونم با شناخت از خودم با شناخت از روشی که بهم آرامش و آزادی و لذت میده به یک طرز فکر درست و منطقی برسم و از اون تبعیت کنم
هدف اصلی لذت بردن ماست و فقــــط در صورتیکه خودمون در اوج راحتی لذت ببریم، اونا هم لذت میبرن.
✔ من نباید رفتارم رو با حرف مردم تنظیم کنم من باید راه خودم رو برم نه راهی که جامعه تعیین کرده من نباید دنباله رو روش مردم باشم و باید تمام باورهای قدیمی که منو محدود کرده بریزم دور ( و باور این باور چقدر من را توحیدی تر میکنه چقدر خداگونه تر)
✔من باید به سبک شخصی خودم احترام بزارم و صددرصد اونو پذیرفته باشم با یقین کامل چون اگه شک داشته باشم افراد هم فرکانسی به طور کامل در مسیر من قرار نمیگیرن ( الان میفهمم که چراا این افراد دقیقااا هم فرکانسم اون جوری که میتونستم داشته باشم و دورتا دورم این افراد احاطه کنه نبوده توی زندگی من به خاطر این بوده که اولا خیلی به سبک شخصیم فکر نکردم خیلی درموردش حرف نزدم خیلی معینش نکردم خیلی ننوشتم در موردش و این تمرکز این بها این وقت این انرژی را که نذاشتم خب قطعا اون یقین به سبکم هم نبوده .. دمم گرم برای این قبول اینکه دارم اینا را به خودم میگم صادقانه)
✔ من باید قوانین خونه و محل زندگیم و به دیگران بگم و اونها باید خودشون و با شرایط من وفق بدن چون من باید تو خونه خودم راحت باشم چون اگه من برای خودم ارزش قائل بشم مهمان من هم برای من ارزش قائل میشه و اون موقعست که هم من و هم مهمانم از بودن در کنار هم لذت میبریم ( من هیچچ وقتی اینو نگفتم .. پس فکر میکنم از این به بعد اگر از همین امروز بخوام دعوت بشم به خانه ی کسی این سوال را ازش باید بپرسم»: که قوانین خونه ی شما چیسته؟! (لبخند) )
✔من باید این فرهنگ و در خودم به وجود بیارم که اگه میخوام مهمان کسی باشم باید به قوانین صاحب خونه احترام بزارم و اون قوانین رو بپذیرم (همیشه همین بوده برای من خدا روشکر)
✔ وظیفه من سرویس دادن به دیگران نیست بلکه لذت بردن از بودن در کنار یکدیگر است Woww چه باوری چه باوری چه نگاهی چه توحیدی خدای من .. یکی از باورهای ایجاد شده من اشتباه من توی کافه این بوده که دقیقاااا برعکس این باور بوده اینکه سرویس رسانی کنم .. خدای من .. حالا که این باور خدای درونم را خیلی قوی تر کردم اینکه باور دارم که خدای من نگاه انسانی به من داره و اشتباه کردن را جزیی از فرآیند تکاملی رشد من در مسیر به سوی کمالم، میدونه و الانننن خیلییی راحت با این اشتباهم مثللل آب خوردن کنار اومدممم .. انصافاااا انصافااا شمایی که داری با چشم های خوشگلت این کامنت را با عشق و لبخند و زبان و قلب سپاس گزارت میخوانی .. این سوال را بیا از خودمون بپرسیمم که اگرر واقعاااا وقت نمیزاشتم نمیومدممم که اصلا بیامم کامنت هاا را بخوانممممم چی میشد .. به این کامنت برخورد نمیکردم دیگه .. واقعااا ارزشمند وقت بذاری بیای کامنت هاا را بخوانی بخدا ارزشمندِ از هر کار دیگه ای ارزشمندترره .. از هر رفتن بیهوده توی ایسنتا و این برنامه ها و دوردورای الکی بدون هدف ارزشمندتره .. تاا همین الان چقدر من خودم درس گرفتمم خدای من .. خدایا شکرتتت واقعاا شکرت
✔ من مسئول سرگرم کردن دیگران و مهمان( یا مشتری ها) نیستم اگر اولویت با انجام دادن کارهای شخصیم هست اول به کارهای خودم برسم
✔ در یک تفریح یا در یک مهمانی همه با هم و به یک اندازه باید لذت ببرن هم آقایون هم خانم ها و هم بچه ها
✔ من میتونم در کنار افراد هم فرکانس خودم لذت ببرم و کلی تجربه کسب کنم فارغ از هرگونه رنگ و نژاد و ملیتی فارغ از دیده ها و شنیده هام تو رسانه ها
✔ من میتونم با استفاده از شیوهای مناسب و ابزار مناسب کارها رو برای خودم راحت تر کنم و لذت بیشتری تجربه کنم
✔ من برای عبور از ترس هام باید وارد ترسم بشم تا با ترسم روبه رو نشم و تو دل ترسم نرم نمیتونم اونو شکست بدم
✔من برای رسیدن به آرامش و زندگی لذت بخش در تمام جنبه ها باید اول عزت نفسم رو تقویت کنم
✔ درس مهمی که من تو این فایل و همه ی فایلها از استاد میگیرم اینه که اگه همه ی مردم به یک سمت میرن من برعکس اونا برم نه اینکه اون راهی که مردم میرن صد درصد اون راه اشتباهه ولی مسیر سختیه ” و در ادامه ی نقل و قول مونا جان بگم، که مسیر سختم مسیر خدا نیست!!! مسیر خدا مسیـــر راحتیـــه
مسیر خدا مسیر جاده جنگلی توی تمرین ستاره قطبیاست، البته تکامل میخواد رسیدن به این مسیر .. ولی از خودم سوال میپرسم که اگر اومدم روی کره ی زمین که اصلا برسم به این جاده پس چی اونوقت .. اونوقت دیگه همه ی اون حاشیه ها کنار میره واوو میخوام بگم که واقعاا چند نفرر و نه چند درصد از کل آدمای دنیا از گذشته تا الان، اینو درک کردند که رسالتشون اینه که بخوان از این هزارتو مسیر درست را پیدا کنند ..
#خانواده راسل 4 بچه | ریک 6 تا بچه | رایان 4 تا بچه لیوار – لوک – جوزف – یعقوب
نیازی نیست ما طرز فکر همه مردم رو عوض کنیم، خودمون به یک طرز فکر مناسب برسیم ، خودمون به یک عزت نفس، به اعتماد به نفس برسیم، که روشیه که با فکر بهش رسیدیم… اگر به این عزت نفس رسیدیم، مطمئن باشید انسانهایی وارد زندگی شما میشن که شبیه روش ما زندگی می کنند
والا بیشتر از این دیگه نمیتونم بنویسم .. بهم برخورده .. باید عملکردم را قوی تر کنم ..
باید تسلیم باشم تسلیم محض ..
باید دل سپرده باشم ..
اشتباه دارم خیلی جاها هنوز نابینامم .. اینم تکاملِ منه .. من باید بیسِ زندگیم را روی لذت بذارم .. حتی وقتی دارم اشک میریزم از خواندن اهرم رنج و لذت ها بازم از اون اشکِ از اون احساسِ لذت ببرم ..
خدایا صدهزارمرتبه شکر.
محمد با تمام کاستی ها و خوبی ها و بدی هایی که خودت به خودت کردی بازم دوست دارم پسر .. تو پاره ای از خدایی هر کاری هم بکنی بازم پاره ای از خدایی .. هر کاری هم کنی بازم ارزشمندی .. بازم ارزشمندی .. ارزش تو چیزی نیست که بخواد کم و یا زیاد بشه تو همینی که هستی ارزشمندی تو لازم نیست برای ذاتت که از خداوندِ کار خاصی بکنی اصلا کاری بکنی .. تو ارزشمندی پسر .. تا همین الانم روی زندگی صدها نفر چه توی سفر چه تو همین شهر تاثیر و الهام بخش بودی .. شدی الگو .. شدی نمونه .. بازم شکر بازم شکر بازم شکر .. خیلی وقت ها یادم میره چه کارهایی کردم و مهم تر اینکه چه ایمانی منجر به انجام اون کارها شده که هرگــــز تا گذشته شجاعت، دلِ انجامشون را نداشتم ولی وقتی حرکت کردم به دست آوردم ..
یک کلام ختمِ کلام .. خدای من تو میتونی منو هدایت کنی قدم به قدم به اون مسیری که دقیقااا به خاطرش منو خلق کردی رسالت من . عشق من .. حال ِ خوب من .. جایگاه من .. تو میتونی .. تو میتونی منو هدایت کنی تو میتونی منو کمک کنی .. من حتی روی این ذهنِ ناقصمم نمیخام حساب کنم من نمیخوام حتی روی داشته هام حساب کنم نمیخوام توی گذشته ی لعنتی باشم .. نمیخوام توی احساس بد باشم چون میدونم دهنـــــــم حسابی سرویس میشه .. میدونی خدا جون خودت خودت خوب میدونی هیچکسی زرنگ تر از تو نیست .. تو میبینی میشنوی اگاهی .. همه چیز تمامی اصلا اینجوری بگم خدا جون، میدونی از وقتی که داستانِ عزت نفس را درک کردم یک کوشولو اونم به لطف خودت و خواسته ی من، وقتی که قدرت احساس خوب را دیدم و وقتی که قدرتِ احساس بد را دیدم دیدمممم که من دیگه اون آدم سابق نیستم من انتخابم احساس خوبِ ، بودن توی احساس خوب .. چون عزت نفسم را پیدا کردم ..
تو را چه دیدی خدا جان، فردا شاید دیگه بیدار نشم .. اما چقدر من برای مرگ ذوق و شوق دارم؟! .. هووم
ممنونم خدا جون
ممنونم استاد جان
ممنونم مریم جان
ممنونم اعضای گرم و صمیمی خانواده ام .. سرتون سلامت باشه
پس چرا برای من جواب نمیده؟؟همش راکد هستم مثل قبل بیشتر از یک سال که کار میکنم روی باورهام ولی فقط حال روحیم بهتر میشه وبعد هییییچ نتیجهای نداره بازم روال تکراری و راکد زندگیم
سلام دوست عزیزم تا میتونی در درون خودت کنکاش کن و پاشنه آشیلتو پیدا کن و از نشانه من هم کمک بگیر تا ببشتر موانع ذهنیتو پیدا کنی، من چندین بار که از نشانه من کمک گرفتم و هر بار کنترل ذهن اومد و حالا دیگه مطمئن شدم که بایدبه صورت کاملا جدی جدی ورودی هامو کنترل کنم تا به موفقیت مالی برسم منی که با کار روی فایلهای رایگان به موفقیت مالی خودم و همسرم رسیدم اما در مورد درآمد مستقل از همسرم نتیجه نمیگیرم، خب قانون که همون قانونه خب مشکل از درون من از نجواهای ذهنی منه
خیلی روی خودم کار کردم و باید بازم ادامه بدهم وفهمیدم که چقدر حیوانات مهربان هستندو ما هم باید با حیوانات مهربان باشیم که بعدا که به نتیجه صد در صد رسیدم با هاتون صحبت میکنم.
همه چیز را در زندگی آسان بگیریم. زندگی را راحت بگیریم و لذت ببریم.
بگویم هر اتفاقی بیفتد بهترین اتفاق است.
وقتی خودمان راحت باشیم مهمانها هم راحت خواهند بود واز بودن با ما لذت می بریم یعنی لذت بردن ما دو طرفه است
اصل واساس را بر لذت بزاریم تصمیمات درست تری می گیریم.
اینکه مردم چی می گن اصلا مهم نیست. لازم نیست رفتارهایمان را جوری تنظیم کنیم که مردم و جامعه خوشش بیاید.
روی خودم کار کنم و زندگی ایده ال خودم راداشته باشم.
وقتی سبکی داشته باشیم که برای خودمان منطقی باشد مطمئن باشید که کسانی را جذب میکنیم که همان نوع طرز فکری را دارند. ما خودمان روشی را انتخاب کنیم که مورد پسند ماست و اعتماد به نفس داریم وعزت نفس داریم در این صورت کسانی به طرف ما می آیند کسانی هستند که اعتماد به نفس دارند و طرز اعمال مرا قبول دارند و شیوه زندگی مرا قبول دارند و همین طوری هم زندگی میکنند.
ما در زندگی نیاز نداریم که همه را راضی کنیم.
شیوه زندگی را انتخاب کنیم با منطق با عزت نفس بالا خودمان واین را قبول داشته باشیم کسانی به طرف ما جذب می شوند که شیوه زندگی ما را قبول دارند. وقتی که شیوه زندگی خود را قبول داریم ولذت میبریم زندگی راحتتر وبهتر میشود.
عاشق فایلهایی هستند که جنابعالی در آن صحبت میکنید بی اندازه عالی است.
آزادانه زندگی کنیم و بگیم چطوری بهتر و چطوری بهتر و آزادانه تر باشیم و به این سوال از خودم ادامه دهیم برای همیشه که این شیوه بهترین نوع زندگی است.
تعمق کنیم ایده بگیریم و با فکر زندگی کنیم مثل پدران ما به شیوه زجر آور زندگی نکنیم.
همیشه میشه جور دیگری زندگی کنیم جور دیگری فکر کنیم.
منم باید بر ترسم از حیوانات غلبه کنم،خیلی میترسم،فقط از مورچه و کفشدوزک نمیترسم،بنابراین این شجاعت بچه ها رو تحسین میکنم.
خداروشکر انقدر تو پرادایس فراوانی نعمت و ثروت هست که بچه ها گروه گروه شدن و هر گروه دارن از یه قسمتی از این مواهب بهره میبرن،چند نفر ماهی میگیرن،چند نفر پینگ پنگ بازی میکننو…
ساده بگیریم زندگی رو،مسائل مختلف رو،کمالگرایانه نگاه نکنیم که باید همه چی عالی باشه،همه وسائل و تجهیزات فراهم باشه تا ما یه حرکتی بکنیم،نه،ساده نگاه کنیم به قضایا،حرکت کنیم،زاویه دیدمونو،نگاهمونو عوض کنیم و بگیم که هر اتفاقی که بیافته همون اتفاق خوبه است،لذت ببریم،مهم لذت برپن از مسیره،الخیر فی ما وقع،همه اینا باعث میشه دیدمون عوض بشه و احساسمون خوب بشه و آرام باشیم.
اگر اصل و اساس رو برلذت بردن از زندگی بذاریم،خیلی تصمیمات درست تری میگیریم.اگر هر کاری که انجام میدیم ، حتی اگه سخت هم باشه، آگاهانه و با احساس خوب و لذت بیشتر انجام بدیم،تصمیمات درست تری خواهیم گرفت.
اصل و اساس رو بذاریم بر آرامش،راحتی،آزادی، خودمون،،اونوقت دیگه حرف و نظر مردم،اهمیتی نخواهد داشت.
نباید رفتارهامونو با قواعدی که جامعه تنظیم و مشخص کرده،منطبق کنیم.
اینکه،زشته،مردم چی میگن،چجوری زندگی کنم که مردم خوششون بیاد،پشت سرم حرف بد نگن،یه وقت ناراحتشون نکنم با حرفم یا کارم.
باید یکسری باورهای کهنه و اشتباه رو از زندگی و ذهنمون بریزیم دور،اگر میخواهیم زندگی موفقی داشته باشیم،اینکه جامعه چی میگه،مردم چه حرفی میزنن و …
سبک زندگی شخصی که برای خودمون منطقی باشه رو داشته باشیم،اعتماد به نفس و خود ارزشی بالایی داشته باشیم،که پایه و اصول منطقی و درستی برای خودم داره،نه بقیه،تا به سمت انسانهایی با این سبک زندگی هدایت بشیم،،،نیازی نیست که ما بخواهیم کاری کنیم که بقیه مردم رو مجبور کنیم که مثل ما فکر و عمل کنن،ما خودمون این شخصیت و این باورها رو داشته باشیم،بقیه کارها رو جهان خودش تنظیم میکنه.
البته باید با دلیل و مدرک و منطق درست و با اعتماد به نفس بالایی به یک شیوه درست فکری و عملی برسیم،،نه با شک و تردید،چون اونوقت نصفه و نیمه افراد همفرکانس رو جذب میکنیم،باید به یک منطق درستی توی رفتارهامون برسیم.
به دیگران و طرز فکر و شیوه زندگیشون هم کاری نداریم،اونها هم حق دارن هر جور راحتن و درست میدونن،زندگی کنن،ما هم به شیوه خودمون زندگی میکنیم.
خدا رو شکر که داره به مهمونامون خوش میگذره،منهم با دیدن شادیها و لذتها و موفقیتهای دیگران،خوشحال میشم و تحسینشون میکنم.
اون بخش از کامنت انتخابی ک در مورد نجواهای ایلان ماسک بود و توصیف اون شکست خوردن و حفظ اعتمادش ب شدنه هدفش واقعا بی نظیر بود….مرسی واقعا و بترکونی انشالله چقد لذت بردم ادم اصن جون میگیره و در عین محکم تر شدن خیلی شاد و ریلکس میشه و میاد توی زمان حال⭐💎⚘
جالبم این بود ک حالا ما ک توی ذهن ایلان ماسک نبودیم و اینا حدسای ما بود از نجواهاش،ولی چقدر منطقی بودن و میتونستن هر شخصیو منصرف کنن،ببین حالا در واقعیت چقد توی کله ی ایلان ماسک این نجواها منطقی بودن و کم نیاورده.چون ایلان ماسک خیلی بیشتر از ما از شرایط ناسا و اینا خبر داره و قطعا نجواهای ذهن استدلالیش خیلی منطقی تر و قانع کننده تر بوده
سلام به همه اعضای محترم واستادعزیز ومریم دوستداشتنی
امیرجان کامنتی که گذاشتی فوق العاده بودبخصوص وقتی که متوجه شدم ۲۰ ساله ای بهت تبریک میگم بااین همه پشتکارودرک بالا وواقعاخواندن کامنتت بهم جون تازه ای دادخداروسپاسگزارم بابت داشتن این خانواده بزرگ وصمیمی
سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته و همینطور دوستان عزیز و محترم ام.
من خیلی از این قسمت لذت بردم بخاطر اینکه استاد عزیز گفتند که به شیوه خودمون باید زندگی کنیم و با مهمون رودربایستی نداشته باشیم و از بودن مهمون لذت ببریم نه اینکه موذب بشیم و هر طوری که خودمون راحتیم و سخت نگیریم برای دعوت کردن مهمون خیلی ممنون و تشکر بیکران.سپاس گذارم
کامنت اصلی که جوان ۲۰ سال گذاشت چه قدر خوب در این سن به این دیدگاهها رسیده آرزوی موفقیت دارم براش. به شدت موافقم من هم یک سری پروژه استارت زدم همه میگفتن نمیشه ولی من انجام دادم و همه رو حیرت زده کردم. کاملا قانون درسته با وجود ترس باید تلاش کرد و جلوی نجوا ذهن وایستاد و دنبال نشانه که به قلب رسیده حرکت کرد
نمیدونم چرا ولی در عین حالی که دوس دارم این فایلها رو ببینم و شوق هم براش دارم ولی یه چیزی در وجودم هی بهم سیخ میزنه و میگه خوبه که این فایل زودتر تموم بشه.
انگار یه چیزی ناراحتم میکنه.
انگار امکان داره یه اتفاقی بیفته و همه در حالی که برای خوش گذرونی اومدن حالشون گرفته بشه و برگردن و بگن ایکاش اصلا نمیومدیم.
با اینکه انقدر استاد توضیح داد بازم نمیتونم بپذیرم.
شایدم یه ترمزهائی در مورد مهمون دارم که باعث میشه این احساس رو داشته باشم.
فکر میکنم یه گیر اساسی دارم نسبت به مهمون و مهمونی که این احساس حتی در مورد یه فیلم بهم دست میده.
اگر کسی تجربه اینچنینی داشته لطفا راهنمائی کنه.ممنون
سلام به همگی. واقعا از فایلها لذت میبریم و انرژی میگیریم..و درونمون پر از خواسته های نو و جدید میشه …..از دیدن فایل قبلی اونقدر انرژی گرفتیم که بعد از دیدنش خوابمون نمیبرد……خدا رو بابت هدایت شدن به این مسیر هزاران بار شکر…..
به نام خداوند بخشنده مهربان
دوست دارم ابتدا کامنت ارزشمندم را با قسمتی از کامنت هم پاره امون که در نظرات قسمت قبل بوده شروع کنم ..
بازی شروع شد …
* ورودی مناسب بده، خروجی مناسب دریافت کن. بیا امروز را به بهترین شکل زندگی کن از تمام داشته ها و زیبای ها لذت ببر کار نداشته باشه به نداشته ها و کمبودها؛ …. خدا هست .. خدا وظیفه خودش دونسته که فرکانس های ما را دریافت کنه و بکنه تجربه زندگی ما | پس من وظیفه خودم را درست انجام بدم یعنی کنترل توجه ام را، یادم باشه واقعا انقدر فرصت زیبای زندگی ندارم انقدر وقت ندارم که بخوام به کمتر از بهتـــرین قائل باشم بخوام …
و راستش توی همین اول کامنت این قسمت این فایل چنان این کامنت تاثیر گذار هست در حالی که با پوست و گوشت و استخوانم درک میکنم که چی نوشته شده و دارم فکر میکنم وقتی که دارم هر کدام از تیک ها را میخوانم و فکر میکنم که کجای من جای بیشتر کار کردن داره .. دوست دارم این کامنت مونا جانِ تحسین برانگیز را با شما به اشتراک بذارم ..مرورشون مهمه تفکر کردن مهمه .. بسم الله ..
” ✔من باید آگاهانه و با توجه به سلیقه و علاقه خودم برای خودم یک سبک شخصی انتخاب کنم یک روش پذیرفته شده برای خودم. و به اون سبک زندگی کنم چون این جهان پر از تنوع و عقاید و سلیقه های گوناگون هست پس من توانایی راضی کردن همه رو ندارم ولی میتونم به روش خودم زندگی کنم و خودم راضی باشم و به آرامش برسم.
وقتی من به روش خودم زندگی کنم و مسیر خودم رو برم جهان افرادی رو در مسیر من قرار میده که اونها هم موافق با روش من هستند و افرادی که روش من رو نمیپذیرند در مسیر من قرار نمیگیرند در واقع جهان.. کبوتر با کبوتر … باز با باز… رو رعایت میکنه ( مارکو» وقتی اینو خواندم به این داشتم فکر میکردم که یک جهانی که بی نهایت مدار توشه و وقتی که من به دنیا اومدم 5تابرادر، 3تاخواهر و کلی خواهر زاده و بردارزاده داشتم، من با همین افراد بزرگ شدم، محیط پیرامون من باورهای نسل به نسل تا خانواده ی من، رسید به من .. اماا محمد، هویتش را دنیاش را با تغییر افکارش، آروم آروم باورهاش تغییر داد، تغییر داد به مارکوپولو به کینگ مارکوپولو با تغییر باورهاش و دیددد خیلی خوب دید که داستان داستان فرکانس داستان مدار و توی هر مداری یک سری آدم هاست .. به وضوح دارم میبینم که چرا بردارها و خواهرهام همینطور خواهر زاده ها و بردار زاده ها و تمام فامیل ها و دوستای گذشته ام چطوری از من جدااا شدنددد چطوری من از بطنِ جامعه کنده شدم .. اماا یک روزهایی این را نمیتونستم مثلا به بردار و خواهرهام بگم همیشه سکوت میکردم خیلی جاها راستش ضعفِ عزت نفس نشون میدادم خیلی جاها اعراض میکردم و میکنم .. امیدوارم یک روزی هم خانواده ام این ها را درک کنند(هم مداری با قانون درک قانون) و البته که من مسئول تغییر زندگیشون نیستم من مسئول ارسال فرکانس هاشون نیستم .. خوشحالم که تغییراتِ من برای خانواده ام با ادامه دادنِ من و احترام برای هم برای عقاید هم حتی اگر الان 100% مخالف هم باشیم ولی بازم اون عشق هست اون لبخند و احترام و عزت هست اون توجه بر نکات مثبت سعیم هست که همیشه باشه .. خداروشکر)
وقتی چنین شرایطی پیش میاد و من با افراد هم فرکانسی خودم برخورد میکنم هدف میشه فقط لذت بردن بدون هیچ گونه قضاوت در مورد هم بدون هیچ گونه ناراحتی و نگرانی
✔ اگر من پایه و اساس همه چیز رو لذت بردن بزارم پس به خاطر کسی یا چیزی خودم رو به دردسر نمیندازم من خودم رو اذیت نمیکنم تا دیگران راحت باشن من خودم رو فدای کسی نمیکنم (باید روی این بیشتر کار کنم)
✔ برای حرکت کردن و قدم برداشتن در هر مسیری نیازی نیست همه چیز عالی باشه بعد من قدم بردارم من با همین شرایط با همین داشته هام با موقعیت الانم قدم بر میدارم و قدم های بعدی به من گفته میشه و من هدایت میشم به مسیر های بهتر
( به خوبی تجربه اش کردم، مخصوصا توی بحثِ مالی زمانی که به کارهای دستی مشغول شدم و پول خلق میکردم … هیچـــی نمیدونستم اماا شد با 178 هزار تومان چند میلیون پول خلق کردم .. )
✔ اگر من پایه و اساس هرچیز رو آرامش آزادی و لذت بردن بزارم اونوقت میتونم از غالب فرهنگ موجود در جامعه بیرون بیام و اون فرهنگ غلط رو بشکنم دلیلی نداره چون اون فرهنگ از قدیم در جامعه وجود داره پس میتونه درست باشه من میتونم با شناخت از خودم با شناخت از روشی که بهم آرامش و آزادی و لذت میده به یک طرز فکر درست و منطقی برسم و از اون تبعیت کنم
هدف اصلی لذت بردن ماست و فقــــط در صورتیکه خودمون در اوج راحتی لذت ببریم، اونا هم لذت میبرن.
✔ من نباید رفتارم رو با حرف مردم تنظیم کنم من باید راه خودم رو برم نه راهی که جامعه تعیین کرده من نباید دنباله رو روش مردم باشم و باید تمام باورهای قدیمی که منو محدود کرده بریزم دور ( و باور این باور چقدر من را توحیدی تر میکنه چقدر خداگونه تر)
✔من باید به سبک شخصی خودم احترام بزارم و صددرصد اونو پذیرفته باشم با یقین کامل چون اگه شک داشته باشم افراد هم فرکانسی به طور کامل در مسیر من قرار نمیگیرن ( الان میفهمم که چراا این افراد دقیقااا هم فرکانسم اون جوری که میتونستم داشته باشم و دورتا دورم این افراد احاطه کنه نبوده توی زندگی من به خاطر این بوده که اولا خیلی به سبک شخصیم فکر نکردم خیلی درموردش حرف نزدم خیلی معینش نکردم خیلی ننوشتم در موردش و این تمرکز این بها این وقت این انرژی را که نذاشتم خب قطعا اون یقین به سبکم هم نبوده .. دمم گرم برای این قبول اینکه دارم اینا را به خودم میگم صادقانه)
✔ من باید قوانین خونه و محل زندگیم و به دیگران بگم و اونها باید خودشون و با شرایط من وفق بدن چون من باید تو خونه خودم راحت باشم چون اگه من برای خودم ارزش قائل بشم مهمان من هم برای من ارزش قائل میشه و اون موقعست که هم من و هم مهمانم از بودن در کنار هم لذت میبریم ( من هیچچ وقتی اینو نگفتم .. پس فکر میکنم از این به بعد اگر از همین امروز بخوام دعوت بشم به خانه ی کسی این سوال را ازش باید بپرسم»: که قوانین خونه ی شما چیسته؟! (لبخند) )
✔من باید این فرهنگ و در خودم به وجود بیارم که اگه میخوام مهمان کسی باشم باید به قوانین صاحب خونه احترام بزارم و اون قوانین رو بپذیرم (همیشه همین بوده برای من خدا روشکر)
✔ وظیفه من سرویس دادن به دیگران نیست بلکه لذت بردن از بودن در کنار یکدیگر است Woww چه باوری چه باوری چه نگاهی چه توحیدی خدای من .. یکی از باورهای ایجاد شده من اشتباه من توی کافه این بوده که دقیقاااا برعکس این باور بوده اینکه سرویس رسانی کنم .. خدای من .. حالا که این باور خدای درونم را خیلی قوی تر کردم اینکه باور دارم که خدای من نگاه انسانی به من داره و اشتباه کردن را جزیی از فرآیند تکاملی رشد من در مسیر به سوی کمالم، میدونه و الانننن خیلییی راحت با این اشتباهم مثللل آب خوردن کنار اومدممم .. انصافاااا انصافااا شمایی که داری با چشم های خوشگلت این کامنت را با عشق و لبخند و زبان و قلب سپاس گزارت میخوانی .. این سوال را بیا از خودمون بپرسیمم که اگرر واقعاااا وقت نمیزاشتم نمیومدممم که اصلا بیامم کامنت هاا را بخوانممممم چی میشد .. به این کامنت برخورد نمیکردم دیگه .. واقعااا ارزشمند وقت بذاری بیای کامنت هاا را بخوانی بخدا ارزشمندِ از هر کار دیگه ای ارزشمندترره .. از هر رفتن بیهوده توی ایسنتا و این برنامه ها و دوردورای الکی بدون هدف ارزشمندتره .. تاا همین الان چقدر من خودم درس گرفتمم خدای من .. خدایا شکرتتت واقعاا شکرت
✔ من مسئول سرگرم کردن دیگران و مهمان( یا مشتری ها) نیستم اگر اولویت با انجام دادن کارهای شخصیم هست اول به کارهای خودم برسم
✔ در یک تفریح یا در یک مهمانی همه با هم و به یک اندازه باید لذت ببرن هم آقایون هم خانم ها و هم بچه ها
✔ من میتونم در کنار افراد هم فرکانس خودم لذت ببرم و کلی تجربه کسب کنم فارغ از هرگونه رنگ و نژاد و ملیتی فارغ از دیده ها و شنیده هام تو رسانه ها
✔ من میتونم با استفاده از شیوهای مناسب و ابزار مناسب کارها رو برای خودم راحت تر کنم و لذت بیشتری تجربه کنم
✔ من برای عبور از ترس هام باید وارد ترسم بشم تا با ترسم روبه رو نشم و تو دل ترسم نرم نمیتونم اونو شکست بدم
✔من برای رسیدن به آرامش و زندگی لذت بخش در تمام جنبه ها باید اول عزت نفسم رو تقویت کنم
✔ درس مهمی که من تو این فایل و همه ی فایلها از استاد میگیرم اینه که اگه همه ی مردم به یک سمت میرن من برعکس اونا برم نه اینکه اون راهی که مردم میرن صد درصد اون راه اشتباهه ولی مسیر سختیه ” و در ادامه ی نقل و قول مونا جان بگم، که مسیر سختم مسیر خدا نیست!!! مسیر خدا مسیـــر راحتیـــه
مسیر خدا مسیر جاده جنگلی توی تمرین ستاره قطبیاست، البته تکامل میخواد رسیدن به این مسیر .. ولی از خودم سوال میپرسم که اگر اومدم روی کره ی زمین که اصلا برسم به این جاده پس چی اونوقت .. اونوقت دیگه همه ی اون حاشیه ها کنار میره واوو میخوام بگم که واقعاا چند نفرر و نه چند درصد از کل آدمای دنیا از گذشته تا الان، اینو درک کردند که رسالتشون اینه که بخوان از این هزارتو مسیر درست را پیدا کنند ..
#خانواده راسل 4 بچه | ریک 6 تا بچه | رایان 4 تا بچه لیوار – لوک – جوزف – یعقوب
نیازی نیست ما طرز فکر همه مردم رو عوض کنیم، خودمون به یک طرز فکر مناسب برسیم ، خودمون به یک عزت نفس، به اعتماد به نفس برسیم، که روشیه که با فکر بهش رسیدیم… اگر به این عزت نفس رسیدیم، مطمئن باشید انسانهایی وارد زندگی شما میشن که شبیه روش ما زندگی می کنند
والا بیشتر از این دیگه نمیتونم بنویسم .. بهم برخورده .. باید عملکردم را قوی تر کنم ..
باید تسلیم باشم تسلیم محض ..
باید دل سپرده باشم ..
اشتباه دارم خیلی جاها هنوز نابینامم .. اینم تکاملِ منه .. من باید بیسِ زندگیم را روی لذت بذارم .. حتی وقتی دارم اشک میریزم از خواندن اهرم رنج و لذت ها بازم از اون اشکِ از اون احساسِ لذت ببرم ..
خدایا صدهزارمرتبه شکر.
محمد با تمام کاستی ها و خوبی ها و بدی هایی که خودت به خودت کردی بازم دوست دارم پسر .. تو پاره ای از خدایی هر کاری هم بکنی بازم پاره ای از خدایی .. هر کاری هم کنی بازم ارزشمندی .. بازم ارزشمندی .. ارزش تو چیزی نیست که بخواد کم و یا زیاد بشه تو همینی که هستی ارزشمندی تو لازم نیست برای ذاتت که از خداوندِ کار خاصی بکنی اصلا کاری بکنی .. تو ارزشمندی پسر .. تا همین الانم روی زندگی صدها نفر چه توی سفر چه تو همین شهر تاثیر و الهام بخش بودی .. شدی الگو .. شدی نمونه .. بازم شکر بازم شکر بازم شکر .. خیلی وقت ها یادم میره چه کارهایی کردم و مهم تر اینکه چه ایمانی منجر به انجام اون کارها شده که هرگــــز تا گذشته شجاعت، دلِ انجامشون را نداشتم ولی وقتی حرکت کردم به دست آوردم ..
یک کلام ختمِ کلام .. خدای من تو میتونی منو هدایت کنی قدم به قدم به اون مسیری که دقیقااا به خاطرش منو خلق کردی رسالت من . عشق من .. حال ِ خوب من .. جایگاه من .. تو میتونی .. تو میتونی منو هدایت کنی تو میتونی منو کمک کنی .. من حتی روی این ذهنِ ناقصمم نمیخام حساب کنم من نمیخوام حتی روی داشته هام حساب کنم نمیخوام توی گذشته ی لعنتی باشم .. نمیخوام توی احساس بد باشم چون میدونم دهنـــــــم حسابی سرویس میشه .. میدونی خدا جون خودت خودت خوب میدونی هیچکسی زرنگ تر از تو نیست .. تو میبینی میشنوی اگاهی .. همه چیز تمامی اصلا اینجوری بگم خدا جون، میدونی از وقتی که داستانِ عزت نفس را درک کردم یک کوشولو اونم به لطف خودت و خواسته ی من، وقتی که قدرت احساس خوب را دیدم و وقتی که قدرتِ احساس بد را دیدم دیدمممم که من دیگه اون آدم سابق نیستم من انتخابم احساس خوبِ ، بودن توی احساس خوب .. چون عزت نفسم را پیدا کردم ..
تو را چه دیدی خدا جان، فردا شاید دیگه بیدار نشم .. اما چقدر من برای مرگ ذوق و شوق دارم؟! .. هووم
ممنونم خدا جون
ممنونم استاد جان
ممنونم مریم جان
ممنونم اعضای گرم و صمیمی خانواده ام .. سرتون سلامت باشه
پس چرا برای من جواب نمیده؟؟همش راکد هستم مثل قبل بیشتر از یک سال که کار میکنم روی باورهام ولی فقط حال روحیم بهتر میشه وبعد هییییچ نتیجهای نداره بازم روال تکراری و راکد زندگیم
دوست عزیزم
پاشنه آشیل رو پیدا کن
یه جایی در درونت هست که نمی گذارد ریسک پذیر هم باشی
موفق میشوی ایمان دارم چون وقتی وارد این راه گام برداشتی پس مطمئن باش انتخاب شدی .
تلاش کن حرکت کن وایمانت رومحکمتر
سلام دوست عزیزم تا میتونی در درون خودت کنکاش کن و پاشنه آشیلتو پیدا کن و از نشانه من هم کمک بگیر تا ببشتر موانع ذهنیتو پیدا کنی، من چندین بار که از نشانه من کمک گرفتم و هر بار کنترل ذهن اومد و حالا دیگه مطمئن شدم که بایدبه صورت کاملا جدی جدی ورودی هامو کنترل کنم تا به موفقیت مالی برسم منی که با کار روی فایلهای رایگان به موفقیت مالی خودم و همسرم رسیدم اما در مورد درآمد مستقل از همسرم نتیجه نمیگیرم، خب قانون که همون قانونه خب مشکل از درون من از نجواهای ذهنی منه
سلام
خیلی روی خودم کار کردم و باید بازم ادامه بدهم وفهمیدم که چقدر حیوانات مهربان هستندو ما هم باید با حیوانات مهربان باشیم که بعدا که به نتیجه صد در صد رسیدم با هاتون صحبت میکنم.
همه چیز را در زندگی آسان بگیریم. زندگی را راحت بگیریم و لذت ببریم.
بگویم هر اتفاقی بیفتد بهترین اتفاق است.
وقتی خودمان راحت باشیم مهمانها هم راحت خواهند بود واز بودن با ما لذت می بریم یعنی لذت بردن ما دو طرفه است
اصل واساس را بر لذت بزاریم تصمیمات درست تری می گیریم.
اینکه مردم چی می گن اصلا مهم نیست. لازم نیست رفتارهایمان را جوری تنظیم کنیم که مردم و جامعه خوشش بیاید.
روی خودم کار کنم و زندگی ایده ال خودم راداشته باشم.
وقتی سبکی داشته باشیم که برای خودمان منطقی باشد مطمئن باشید که کسانی را جذب میکنیم که همان نوع طرز فکری را دارند. ما خودمان روشی را انتخاب کنیم که مورد پسند ماست و اعتماد به نفس داریم وعزت نفس داریم در این صورت کسانی به طرف ما می آیند کسانی هستند که اعتماد به نفس دارند و طرز اعمال مرا قبول دارند و شیوه زندگی مرا قبول دارند و همین طوری هم زندگی میکنند.
ما در زندگی نیاز نداریم که همه را راضی کنیم.
شیوه زندگی را انتخاب کنیم با منطق با عزت نفس بالا خودمان واین را قبول داشته باشیم کسانی به طرف ما جذب می شوند که شیوه زندگی ما را قبول دارند. وقتی که شیوه زندگی خود را قبول داریم ولذت میبریم زندگی راحتتر وبهتر میشود.
عاشق فایلهایی هستند که جنابعالی در آن صحبت میکنید بی اندازه عالی است.
آزادانه زندگی کنیم و بگیم چطوری بهتر و چطوری بهتر و آزادانه تر باشیم و به این سوال از خودم ادامه دهیم برای همیشه که این شیوه بهترین نوع زندگی است.
تعمق کنیم ایده بگیریم و با فکر زندگی کنیم مثل پدران ما به شیوه زجر آور زندگی نکنیم.
همیشه میشه جور دیگری زندگی کنیم جور دیگری فکر کنیم.
عاشق بوی قهوه ام.
موفقیت ادامه دارد …….
به نام خدای مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
منم باید بر ترسم از حیوانات غلبه کنم،خیلی میترسم،فقط از مورچه و کفشدوزک نمیترسم،بنابراین این شجاعت بچه ها رو تحسین میکنم.
خداروشکر انقدر تو پرادایس فراوانی نعمت و ثروت هست که بچه ها گروه گروه شدن و هر گروه دارن از یه قسمتی از این مواهب بهره میبرن،چند نفر ماهی میگیرن،چند نفر پینگ پنگ بازی میکننو…
ساده بگیریم زندگی رو،مسائل مختلف رو،کمالگرایانه نگاه نکنیم که باید همه چی عالی باشه،همه وسائل و تجهیزات فراهم باشه تا ما یه حرکتی بکنیم،نه،ساده نگاه کنیم به قضایا،حرکت کنیم،زاویه دیدمونو،نگاهمونو عوض کنیم و بگیم که هر اتفاقی که بیافته همون اتفاق خوبه است،لذت ببریم،مهم لذت برپن از مسیره،الخیر فی ما وقع،همه اینا باعث میشه دیدمون عوض بشه و احساسمون خوب بشه و آرام باشیم.
اگر اصل و اساس رو برلذت بردن از زندگی بذاریم،خیلی تصمیمات درست تری میگیریم.اگر هر کاری که انجام میدیم ، حتی اگه سخت هم باشه، آگاهانه و با احساس خوب و لذت بیشتر انجام بدیم،تصمیمات درست تری خواهیم گرفت.
اصل و اساس رو بذاریم بر آرامش،راحتی،آزادی، خودمون،،اونوقت دیگه حرف و نظر مردم،اهمیتی نخواهد داشت.
نباید رفتارهامونو با قواعدی که جامعه تنظیم و مشخص کرده،منطبق کنیم.
اینکه،زشته،مردم چی میگن،چجوری زندگی کنم که مردم خوششون بیاد،پشت سرم حرف بد نگن،یه وقت ناراحتشون نکنم با حرفم یا کارم.
باید یکسری باورهای کهنه و اشتباه رو از زندگی و ذهنمون بریزیم دور،اگر میخواهیم زندگی موفقی داشته باشیم،اینکه جامعه چی میگه،مردم چه حرفی میزنن و …
سبک زندگی شخصی که برای خودمون منطقی باشه رو داشته باشیم،اعتماد به نفس و خود ارزشی بالایی داشته باشیم،که پایه و اصول منطقی و درستی برای خودم داره،نه بقیه،تا به سمت انسانهایی با این سبک زندگی هدایت بشیم،،،نیازی نیست که ما بخواهیم کاری کنیم که بقیه مردم رو مجبور کنیم که مثل ما فکر و عمل کنن،ما خودمون این شخصیت و این باورها رو داشته باشیم،بقیه کارها رو جهان خودش تنظیم میکنه.
البته باید با دلیل و مدرک و منطق درست و با اعتماد به نفس بالایی به یک شیوه درست فکری و عملی برسیم،،نه با شک و تردید،چون اونوقت نصفه و نیمه افراد همفرکانس رو جذب میکنیم،باید به یک منطق درستی توی رفتارهامون برسیم.
به دیگران و طرز فکر و شیوه زندگیشون هم کاری نداریم،اونها هم حق دارن هر جور راحتن و درست میدونن،زندگی کنن،ما هم به شیوه خودمون زندگی میکنیم.
خدا رو شکر که داره به مهمونامون خوش میگذره،منهم با دیدن شادیها و لذتها و موفقیتهای دیگران،خوشحال میشم و تحسینشون میکنم.
ممنون برای تهیه فایلها
خدانگهدار.
اون بخش از کامنت انتخابی ک در مورد نجواهای ایلان ماسک بود و توصیف اون شکست خوردن و حفظ اعتمادش ب شدنه هدفش واقعا بی نظیر بود….مرسی واقعا و بترکونی انشالله چقد لذت بردم ادم اصن جون میگیره و در عین محکم تر شدن خیلی شاد و ریلکس میشه و میاد توی زمان حال⭐💎⚘
جالبم این بود ک حالا ما ک توی ذهن ایلان ماسک نبودیم و اینا حدسای ما بود از نجواهاش،ولی چقدر منطقی بودن و میتونستن هر شخصیو منصرف کنن،ببین حالا در واقعیت چقد توی کله ی ایلان ماسک این نجواها منطقی بودن و کم نیاورده.چون ایلان ماسک خیلی بیشتر از ما از شرایط ناسا و اینا خبر داره و قطعا نجواهای ذهن استدلالیش خیلی منطقی تر و قانع کننده تر بوده
واقعا چقد امروز لذت بردم از این کامنت
سلام به همه اعضای محترم واستادعزیز ومریم دوستداشتنی
امیرجان کامنتی که گذاشتی فوق العاده بودبخصوص وقتی که متوجه شدم ۲۰ ساله ای بهت تبریک میگم بااین همه پشتکارودرک بالا وواقعاخواندن کامنتت بهم جون تازه ای دادخداروسپاسگزارم بابت داشتن این خانواده بزرگ وصمیمی
سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته و همینطور دوستان عزیز و محترم ام.
من خیلی از این قسمت لذت بردم بخاطر اینکه استاد عزیز گفتند که به شیوه خودمون باید زندگی کنیم و با مهمون رودربایستی نداشته باشیم و از بودن مهمون لذت ببریم نه اینکه موذب بشیم و هر طوری که خودمون راحتیم و سخت نگیریم برای دعوت کردن مهمون خیلی ممنون و تشکر بیکران.سپاس گذارم
کامنت اصلی که جوان ۲۰ سال گذاشت چه قدر خوب در این سن به این دیدگاهها رسیده آرزوی موفقیت دارم براش. به شدت موافقم من هم یک سری پروژه استارت زدم همه میگفتن نمیشه ولی من انجام دادم و همه رو حیرت زده کردم. کاملا قانون درسته با وجود ترس باید تلاش کرد و جلوی نجوا ذهن وایستاد و دنبال نشانه که به قلب رسیده حرکت کرد
نمیدونم چرا ولی در عین حالی که دوس دارم این فایلها رو ببینم و شوق هم براش دارم ولی یه چیزی در وجودم هی بهم سیخ میزنه و میگه خوبه که این فایل زودتر تموم بشه.
انگار یه چیزی ناراحتم میکنه.
انگار امکان داره یه اتفاقی بیفته و همه در حالی که برای خوش گذرونی اومدن حالشون گرفته بشه و برگردن و بگن ایکاش اصلا نمیومدیم.
با اینکه انقدر استاد توضیح داد بازم نمیتونم بپذیرم.
شایدم یه ترمزهائی در مورد مهمون دارم که باعث میشه این احساس رو داشته باشم.
فکر میکنم یه گیر اساسی دارم نسبت به مهمون و مهمونی که این احساس حتی در مورد یه فیلم بهم دست میده.
اگر کسی تجربه اینچنینی داشته لطفا راهنمائی کنه.ممنون
سلام به همگی. واقعا از فایلها لذت میبریم و انرژی میگیریم..و درونمون پر از خواسته های نو و جدید میشه …..از دیدن فایل قبلی اونقدر انرژی گرفتیم که بعد از دیدنش خوابمون نمیبرد……خدا رو بابت هدایت شدن به این مسیر هزاران بار شکر…..
سلام وقت بخیر و خدا قوت
خیلی زندگی در بهشت رو دوس دارم و اینکه مهمونهای قبلی رو بیشتر دوی داشتم.
ممنون از انژی مثبتتون استاد عزیز و خانم شایسته جیگر.