https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/07/abasmanesh-16.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-07-26 08:30:162020-07-26 20:31:39سریال زندگی در بهشت | قسمت ۵۴
233نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
9 ماهی هست که به لطف خدا ی همیشه مهربانم، دانشجوی این دانشگاه منحصرب فرد هستم میتونم بگم که با خرید دوره عزت نفس ،عزت نفسم از 100 درجه زیر صفر میتونم به جرعت بگم به 70 درصد بالای صفر رسیده
تصمیم گیری هایم جدی تر ، منطقی تر ، دقیق تر و همچنین سریعتر شده ،اراده ام در انجام کارها به لطف خدا صد برابر شده ،
با خرید دوره احساس لیاقت در کارم با افراد و مقامات بزرگی جلسه داشتم از جمله سرهنگهای ارتش ، مدیران دانشگاه و اساتید مهم هنر موسیقی ،من از ایشان درخواست کردم و طبق قانون درخواست که استاد عزیزمون در قانون آفرینش می فرمایند ،آنها نیز در خواست من را به راحتی آب خوردن پذیرفتند
امروز نسبت به مسیر پیشرفتم و راهی که میروم سر در گم شده بودم راستش کمی خسته شدم ولی خدارو صد هزار مرتبه شکر آرامش بی نظیری دارم
با خودم گفتم با نشانه ها پیش برم
اومدم تو سایت به قسمت من را به سو ی نشانه ام هدایت کن
راهنمایی شدم به قسمت 54 سریال زندگی در بهشت
واااااااای خدای من اونجا که استاد فرمود من روی تصمیمم مونده بودم که گیاه خوارم و گوشت درست شده توسط دوستان را هر چه اصرار کردند میل نکردم و بعدش به خودم افتخار کردم
متوجه شدم که این نتیجه تصمیم من در پیشبرد اهدافم می باشد
مسیرم مسیر الهی ست و خستگی طبیعی ست بیشتر از پیش از خداوند متعال سپاسگزارم و درخواست راهنمایی های بیشتری هستم
واز استاد فوق العاده مان و خانم شایسته گرامی بسیار سپاسگزارم
و یک مطلب و آن ،اینکه از نظر شخصی من هر فردی که در این دانشگاه الهی حضور دارد بی شک با هر طریقی که وارد شده، دستان خداوند راهنمایش بوده و بدون شک و صد در صد نتیجه میگیرد و این دیگر بسته به باورها و جدیت، در تمرینهایی است که استاد فرموده که باید آنها را به انجام برسانیم
به امید روزی که استاد عزیزمان به ایران تشریف بیاورند و همگی با نتایجمان هم در درگاه خداوند سربلند باشیم ،هم باعث شگفتی استاد جانمان شویم و هم خودمان و هم به قول استاد که در دوره روانشناسی ثروت 1 میفرمایند ما با ثروتمند شدنمان به گسترش جهان کمک میکنیم و هم اینکه خدا خیلی بیشتر از ما میخواهد که ما ثروتمند شویم
نشانه امروزم بود این فایل زیبا .چند وقتی است تصمیم جدی گرفتم که زبان انگلیسی ام را عالی کنم البته قبل تر ها فقط به مرحله نیت می رسید و به اجرا نمی رسید اما چنددو ماه هست که میخواهم تمرکزی و لیزری تا عید کار کنم. این قسمت که مکالمات اغلب انگلیسی هست حس خوب گرفتم وبه عنوان نشانه مثبت می بینم. چند بار این قسمت را دیده ام و کلی لذت برده ام اما هر بار مطالب ونکته های ناب دارد برای هم آموختن وهم لذت بردن .
سپاس مریم جان عزیز که پخت گوشت را با جزئیات توضیح دادید.
زیبایی های بهشتی و رنگ آبی آب درختان سبز ، مهمانهای فوقالعاده که میزبان شان هم فوق العاده هستند .خیلی خوش بگذره و عالی ترش تکرار شود.
بچه ها که کار میکنند برایم جالب بود .آن سالها که بچه بودیم اغلب خانه کسی مهمانی میرفتیم و چند بچه داشتند خانمی که خاله یا عمه صداش می کردند در کارهای خانه کمک می کردند .هر کسی مقداری وضع مالیش بهتر بود کارگر در منزل هم داشت .چه خوب که به بچه ها مسئولیت می دهند.
هر کسی به طریقی لذت میبرد یاد دوران کودکی و نوجوانی ام افتادم آن موقع ها اغلب خانواده ها پر جمعیت بودند وبچه های قد ونیم قد .و بیشتر شان یک اتاق بسیار بزرگ که مهمان خانه بود و داخلش مبل ،بهترین وسفیدترین رختخواب ها و ظرفهای گران را برای مهمان میگذاشتند. وخودشان در حال و اتاق های کوچک زندگی میکردند البته مختص خراسان نبود این رفتار چون دوستان پدرم که در اصفهان بودند و رفت وآمد داشتیم همچنین، تهران هم یکی از دوستان شهرک غرب خانه زیبایی داشتند که اتاق تاریک تلویزیون و آشپزخانه کوچک و مهمان خانه که سه دست مبلمان سلطنتی در را باز کردم از زیبایی خشکم زد در مقایسه با ورودی ساده و فرش رنگ رفته و تلویزیون معمولی داخل هال.حتی سال 83 حفاری قزوین می رفتیم خانه همکلاسی ام رفتم یه بار وارد خانه شدم هال پنجره نداشت و از دکه کوچک سقف نور میگرفت آنجا بودند مامانش و خاله اش صحبت می کردند وارد شدیم خیلی در ذهنم مانده ، در مهمان خانه را باز کرد مبل های آنچنانی،فرشهای لاکی دست بافت و تزئینی ها.
یکی از اقوام سال 70 خانه دوبلکس آنچنانی داشت اما میرفتم آنجا خوش نمی گذشت بچه هاش با یک موکت در اتاقی بودند که از پاسیو نور می گرفت ،یا روی مبل ها را می پوشاندند وقتی مهمان می آمد برمیداشتن بعد مهمان دوباره می انداختند بچه ها حق نداشتند روش بشینند خراب میشه ، کثیف میشه.\شاید الان فراوانی یا دلایل مختلف برای رفتار آن دوران بگوییم اما خیلی ها هم بودند که نظرات متفاوت ورفتارداشتند\
● لذت بردن را یاد بگیریم اما مادر و پدرم که خدا حفظشون کنه و الان هم ازشون دورم،برعکس آن 90درصد بودند و همیشه هم بهشون ایراد میگرفتن. خانه ما ملامین غذا نمی خوردیم چینی ،لیوان های آب و چایخوری مون سالها قبل تر از سفر سوریه خریده بودند چک اصل و فوق العاده زیبا چندین سرویس میوه خوری وغذا ،بهترین پتوها ،بهترین غذاها ، مهمان خانه بزرگ با در ورودی جدا برای ما کامل باز بود و اغلب آنجا بازی می کردیم بعضی موقع می خوابیدیم پرجمعیت بودیم و در شهری تنها دور از اقوام وخیلی خیلی ثروتمند نبودیم. خلاصه مهمان هم قدیما زیاد رفت و آمد داشتند یه هفته هم با 10 نفر عادی بود.به مامان و بابام ایراد می گرفتند و میگفتند خیلی بچه هات را آزاد میزاری یا لوس میکنی ،تا حالا یکی شون را سیلی زدی، دعوا کردی و با رفتار خانواده های دیگر مقایسه می کردند . یکبار که منم بودم مامانم جواب جالبی داد گفت:{چرا باید در مهمان خانه را قفل کنم ،مهمان واقعی بچه هام هستند که معلوم نیست بزرگ شدند کجا باشند،چرا تو ظرف چینی غذا نخورن که ممکنه بشکنه، چرا پتو کهنه استفاده کنند که مبادا شستن خراب بشه، بزار الان هر کار می توانم براشون بکنم راحت باشندوآرامش داشته باشند آینده را کسی خبر نداره.}
یه خاطره بگم بابام چند تا روزنامه و مجله بود آن موقع ها اشتراک داشت البته شغلش آزاد بود فرش دستبافت. اما عاشق کتاب و روزنامه .چند بار از بیرون آمد و کلی روزنامه بقلش بود من شاید 12 ساله بودم گفت تمام اتاق را پر روزنامه کنیم همان مهمان خانه را چند ردیف رو هم چیدیم بعد روش دراز بکشید حالا مطلب بخونید برای هر کسی جالب بود برای بقیه تعریف کنه برای خواهر برادر کوچکم که سواد نداشتند گفت عکس خوب دیدید بگید بیاییم ببینیم و غیر مستقیم ما را به کتاب خواندن علاقمند کرد.
آن عزیزانی که متولد دهه 50 ،60 هستند اصلا وقتی با گذشته مقایسه می کنیم خیلی موارد هستند عوض شدند خوب یا بدش را قضاوت نمی کنیم چقدر تغییرات در رفتار و خانه های اقوام مسن تر ،چه تغییرات عالی در خریدن چندین ماشین در یک خانواده ،آن موقع ها هر چند خانواده یکی داشت،تلفن همسایه ها هم استفاده می کردند الان بچه 5 ساله در روستاها به مبایل دسترسی داره خدا یا شکرت ،واقعا وقتی دقت میکنی چقدر در این بازه زمانی جهان تغییر کرده
با دیدن سگ زیبای مهمان یادم آمد ،از سگها وحشت داشتم حتی کوچولوها اما بعد از کار کردن رو خودم چند ماه هست حتی بزرگ هم باشند و نزدیکم اوکی هستم.
باز هم سپاسگذار خداوند و اساتید عزیز و سایر عزیزان که دلیل هدایت و پیشرفتم شدند.
بنام خالق زیباییها و حس حال خوب…در این بهشت همیشه ماندگار!
این فایل نشانه…
موضوع مهمی رو برای من بولد کرد…مخصوصا اینروزا تمرکزی روی ضعفهای شخصیتم کار میکنم!..
صحبت استاد عزیز..تصمیمشون روی غذای گیاهی و استفاده نکردن از خوراک گوشتی…
ایشون طبق تصمیمی که گرفتن..حتی با وجود اینکه خانم شایسته عزیز اون تعریف و تمجیدی که برای روش پخت این گوشت کردن…این باعث شد که استاد جلوی این هوس،’استفاده از تصمیمی که گرفتن رو بگیرن…و نخاد عزت نفسشو پایین بیاره…و اون لحظه کارشکنی کند…بهمین خاطر این قسمت از فایل رو برای ما بازگو نمود…..
تا بدونیم..و برامون یاداور بشه..وقتی تصمیمی گرفتیم..حالا این موضوع تو هر جنبه ایی از زندگیمون میخاد باشه…
بتونیم استقامت داشته باشیم و جلوی خودمونو بگیدیم..
.پرهیز کردن از کارهای اشتباهی که خودمون میدونیم تو اون شرایط بنفعمون نیست…
چقدر من این عضله تصمیم گیری رو اینروزا تو پایداری و استقامتم و ماندنم در مسیرم داره بیشتر .برام بولد میشه…
چقدر حس حالم اینروزا عالیه..از اینکه میتونم کارامو به نحو احسن انجام بدم…
و بتونم این عضله تصمیم گیری و این عضله اعتماد بنفس و عزت نفسمو قوی کنم…
این فایل بجز تمرکز روی زیباییها..خیلی جنبه ها رو برام بازگو کرد…
که انسان طبق اون کار کردش تو هر جنبه ایی میتونه با روشهای مختلف.و بهترین و کاراترین و ساده تریین..کارشو انجام بده..و به بهترین شکل مدیریت کنه..
مثل دوست عزیزمون اقای ریک….و اون دوستان عزیز..هر کدومشون…مسئولیت خودشونو به نحو احسن انجام میدادن…
این فایل پر از نکته و پر از الهام درونی بود…
واقعا راز زندگی زیبا همینه که ما بتونیم…در مسیر رشد و گسترش خودمون و دنیای اطرافمون باشیم…
استاد عزیزم..این فایل یه لحظه این پیام رو برای من یاداور نمود…
که یه انسان با تکامل و ایمان به غیب..به چه جایی رسیده و باعث شده..افرادی از همون کشور بیان..از مکانی که ایشون مهیا کرده لذت ببرن…واقعا جای تحسین و تمجید داریید…
خیلی خوشحالم که تو دنیایی زندگی میکنم که سرشار از عشق و لذت و زیبایی و تحسین و حال خوبه…
نمیگم هنوز خیلی خوب شدم..داره ذهنم کم کم میپذیره…که ایمان داشته باشم..و احساسمو خوب بگیرم.و بدونم مسیر راست نیاز به استقامت و روی خود کار کردن داره…
روی خود کار کردنی…که شخصیتتتو هر بار تیون میکنه برای نتایجهای بهتر و عالیتر…
اینروزا با هدایت الله پیش میرم.واقعا نمیدونم میخاد چی بشه.انشالله به زودی میام از نتایجم تو این دوره عزت نفس بیان میکنم…
هر چقدر میگذره بیشتر میدونم نیاز دارم روی شخصیتم کار کنم…با همین کار کرد..کلی وجودم پر از عشق الهی شده…
فراق بالم قوی تر شده…
حالم اساسی متفاوت و خوب شده…
بیشتر دارم به نمو واضح.الهی..لا خوف و لا هم یحزنون میرسم…
واقعا همه چیز رشد شخصیتی هست..هر چقدر روی این رشد کار میکنم انگار بیشتر عطششو دارم..بیشتر میفهممم نیازمندم…
مخصوصا اینروزا که واقعا یه جهادی اکبر می باشد…که همه غرق در باورهای محدود کننده هستند…
و میخام زییایی دیگری از این فایل رو برای خودم و حس حال خوبم و ستاره قطبیم یاداوری کنم…
نشستن استاد تو اون فضای روحانی…بیشتر برام فهموند..که کار کردن تلاش فیزیکی نیست..کار کردن با حس حال خوب و ایمان بخداوند و کار کردن روی باورهاست…
با صحنه ایی که همه شیرجه میزدن تو آب…چقدر همه با خودشون و اطرافشون در صلح بودن..چقدر حسش عالی بود!..
و موضوع دیگه…کار کرد درست هر شخص در حل مسئله و چالشهای زندگیشون…
این سریال چند دقیقه ایی رو میشه بارها برای خودمون یاداوری کنیم..و بدونیم زندگی اصلا سختی وجود نداره…زندگی فقط حال و احساس خوبه..فقط باید بتونیم با باور درست میشه با تکامل بهمچنین نگرشی رسید…
انشالله که بتونیم..در مسیر رشد شخصیتی هر بار بهتر بهتر بشیم..و نخاییم برای حال خوبمون توجه دیگران.و تایید دیگران رو معیار قرار بدییم.و نخاییم داستان ملانصرالدین و الاغشو،’تو زندگیمون بکار ببندیم..
چون باعث خودتخریبی میشه و نمیتونیم به لذتهای زیبای زندگیمون برسیم…
…..
در نهایت سپاسگزار خداوندم که مرا هدایت نمود تا درکم در اینروزا نسبت بخودم و خاسته هایم قوی تر بشه…و در مسیر درست با استقامت بیشتری قدم بردارم..و بتونم هر بار تمرکزی رشد شخصیتمو رشد بدم..
منهای آتیش که همیشه عنصر مورد علاقه من بوده و هست اونم با اون مدلی که آقای ریک درست کردن با اون رنگ جذابش … به خدا گرمای اون آتیش رو حس کردم قلبم رو اصلا گرم کرد ، منهای اون فقط دوست دارم رفتار مریم جان رو درجمع آقایون تحسین کنم .
چقدر ما فرهنگهای غلط داشتیم . چرا؟ اصلا کسی به کسی کاری نداره …کسی دیگری رو قضاوت نمیکنه…. اگه بخندی و شاد باشی و سوال بپرسی تحسین میشی … اگه خود واقعیت باشی لذت میبری … اگه بگی بلد نیستم این غذا رو درست کنم بهت یاد میدن وقتی می پرسی …
به نظرم اوج عزت نفس و احساس ارزشمندی رو در رفتار مریم بانو تو این قسمت میشه دید .
واقعا تحسینتون میکنم مریم عزیزم . امیدوارم بتونم همینطوری رفتار کنم . همینطوری بدون ترس از قضاوت دیگران خودم باشم . من رها و آزاد آفریده شدم به کسی کاری ندارم کسی هم با من کاری نداره و قضاوتم نمیکنه . به خدا قسم که در فرهنگ ما ایرانی ها آقایون اکثرا رفتارهای بسیار پسندیده تری دارن حداقل تجربه زندگی من این بوده و همیشه دلم خواسته دوستان آقای زیادی داشته باشم که ندارم البته .
بی خیال این دیگه مهم نیست اصلا . فارغ از حضور هر آدمی من شادم . آره هستم . امروز جمعه خودمو به بهترین شکل ممکن گذروندم و شاد بودم . خدایا شکرت تو رو دارم . مرسی که مراقب منی
به نام آفریننده ی عشق خدایی که مرا انسان افرید و عشق را در درونم پرورش داد
سلام بر آفریننده ی قدرتمندم،سپاسگزارلطف بی کران الله مهربانم که فرصتی دوباره به من داد تا بتوانم یک قسمت گوهرباردیگه ازین سریال رو دنبال کنم و درجهت رشد شخصیتم از الگوهای بی نظیر این قسمت از سریال استفاده کنم خدایاشکرت
سلامودرود بر شما دویار عزیزودوست داشتنی امیدوارم تنور دلتون گرمه گرم و سرشار از نوروامید پروردگار باشید
این قسمت از سریال رو چقدر دوست داشتم،چقدر رفتارای این مردمان شریف و نازنین بدجوری به قلبوجانم میشینه آخه چقدر اینا دارن خوب به قانون درست عمل میکنن
چقدر ما کورکورانه چندین سال داشتیم به یک قانون نادرستی عمل میکردیم که سرشار از زور و تحمل بیجا مخصوصا موقعی که مهمون داشتیم بود و الان هم تقریبا ازین قانون نادرست مستثنی نیستیم،و یجورایی اونقدر با این قانون نادرست خو گرفتیم که فکرمیکنیم درستش همینه،باید جوری رفتارکنیم که مهمون از دستمون راضی باشه،باید جوری جلوش غذابذاریم که بعدا پشت سرمون حرفی نباشه
استادمن قبلا اونقدر درگیر این فرهنگ نابجای ایرانی بودم که حتی نظر یک بچه هم برام مهم بود و وقتی بچه ی اون نفری که خونمون مهمان بود به زور فرزندم رو مجبور میکردم هرچی اسباب بازی داره دراختیار اون بچه بذاره وگرنه ناراحت میشن و یدفه دیگه به خونمون نمیاد،و چه رفتار زورطلبانه ای رو فرزندم متحمل میشد بخاطر اون مهمان و اون بچش که بعدا پشت سرمون بد گفته نشه…
چقدر اینا خوب بچه هاشون رو ازهمین نونهالی تربیت کردن که مسئولیت تمیزکردن خونه رو به عهده بگیره تا موقعی که به سن بلوغ رسید کاملا به اینجور کارها مسلط باشه
برعکس روانشناسای ایرانی که تأکید میکنن بچه رو بذارید فقط بچگی کنه و ازش انتظار اینجور کارهارو نداشته باشید،ولی این بچه های گل ودوست داشتنی روکه میبینم،نه تنها دارن بچگیشون رو میکنن بلکه در هرموقعیتی مسئول حتی غذاخوردنشون هم خودشونن و این نیست که فقط بچگی کنند و پدرمادر باید لقمه اماده کنن و تو دهنشون بذارن،چیزی که توایران بسیار رایجه و باورشون اینه که دختروپسرتازمانی که ازدواج نکردن پدرومادر وظیفشونه براشون هرکاری بکنه،حالا اون پسر یادختر میخواد هجده سالش شده باشه میخواد بیشتراز هجده سال،تازمانی که توخونه ی پدرمادرن باید ازاونها حمایت بشه
وچقدر دیدم این نوع دیدگاه فرزندانشون به چه فلاکتی کشیده شده و الان به سن سی چهل ساله رسیدن وهنوز هیچکاری رو بلد نیست چون پدرمادره زیادی اون رو در رفاه گذاشتن
ببین این دختر زیبا ودوست داشتنیمون چقدر خوب داره ترتمیزمیکنه و این مسئولیت رو خوب به عهده گرفته،استراحت کردنشون بجا،مسئولیت به عهده گرفتن غذا پختن و تمیزکردنشون هم به جاهست واقعا چقدر این ویژگیشون تحسین برانگیزه و من عاشق این نوع دیدگاهم که فرزندم ازهمون بچگی بتونه جوری رشد کنه که وقتی به سن بلوغ میرسه کاملا به کارهای خودش مسلط باشه،بدون اینکه من اون رو مجبور کنم…
چقدراین رابطه ی سرشاراز عشق بین آقای ریک و خانم جولی رو تحسین میکنم،دمتون گرم که هیچ فرقی بین زنو مرد در کارهای آشپزخونه نیست،بخدا اونقدر تو گوش مردای ایرانی کردن که زن ذلیلی یعنی که صب تا شب ظرف بشوری و تو خونه جاروکنی و غذا بپزی،و همین کلمه ی زن ذلیلی کاری با مردای ایرانی کرده که اگه یروز هم بخواد تو کار آشپزخونه کمک به همسرش کنه انگار این کار رو یه نوع کار خانم وار فرض میکنن…
چقدر خوب آقای ریک به مسئولیتی که به عهده گرفته بود عمل کرد و ظرف غذا رو هم خیلی عالی و مرتب شست وسرجاش گذاشت خدایاششکرت چقدر کیف میکنم که آقایون رو میبینم انقدر شُسته رُفته همه کار توی آشپزخونه رو انجام میدن
این افراد توی این کلبه ی بهشتی و این طبیعت بکر و سرسبز کُلا بارفنارهاشون مثل یک بُلدزر به جون باورای محدود من افتاد تا جوره دیگه ای فکرکنم و جوره دیگه ای رفتارکنم
این استاد شریف و بزرگوار رو که میبینم کلا دیدگاهم به کل مهمون ها با هر سنوسالی رو عوض میکنه،که ایشون تفاوتی بین مهمونا با سن کم و زیاد نمیبینه و باهرکدوم بهتر حال کنه باهمون بهترین لذت رو میبره،مثل همین الان که داره بااین گل پسر نازنین تنیس بازی میکنه خدایاشکرت
مریم جان عاشقتم که اینقدر خوب بچه هارو راهنمایی میکنی تا مبل رو تبدیل به تخت خواب کنند و یک استراحت بعدازظهری داشته باشن،خدایاشکرت که اینقدر همه درصلحو در ارامشند و الان نوبتی هم که باشه نوبت پدرمادرای عزیزه که شنا کنند و تواین هوای گرمِ آفتابی والبته سرشار از انرژی ناب الهی و یک هوای پاک وزلال لذتشو ببرند،خدایاشکرت چقدر ابرای آسمون سفیدوپنبه ای به نظر میرسن وچقدر ترکیب رنگ درختان و آسمان آبی و ابرای سفیدپنبه ای و این آب پاک و زلالی که انعکاس درختان توی آب افتاده و رنگ آب رو سبز نشون میده روح رونوازش میده،قلب آدم به یک آرامش خاصی میرسه،واقعا حسش بی نظیره خدایاصدهزاران مرتبه شکرت
مریم جان عاششقتم که اینقدر عاشق تمیزی و اورگنایزینگ وسایل هستید و انقدر عالی ویژگی مثبت تمیزبودن این مهموناتون رو تحسین میکنید،چقدر تحسینتون میکنم که فارغ از هر ویژگیی که مهموناتون دارن شما آگاهانه توجهتون رو معطوف میکنید به ویژگی های مثبتشون و چندین بار اونویژگی های خوبشون رو یاداوری میکنید وانصافا عجیب این مردمان شریفی به سمت شما هدایت میشن که کاملا با شما و دیدگاهتون هماهنگ هستند و جوری باطبیعت و با کلبه ی چوبی شما رفتار میکنن که واقعا آدم رو به تحسین وادار میکنه خدایاششکرت
خدایاششکرت که بعداز یک آب تنی فوق العاده شمارو به یک خواب عمیق فرو برد و همچنان مریم جان باانگیزه ی عالی دوباره بیداارمیشه و از ادامه اتفاقات این روز فیلم میگیره
واقعا تحسین برانگیزی دختر که دوربین از دستتون نمیوفته و چقدرهمین دوربین به دست شدنتون باعث رشد عزت نفس و اعتماد بنفستون شده،و چقدر لذت میبرم که هیچکدوم از کسانی که ازونعا فیلم میگرید هیچ مقاومتی نشون نمیدن تازه خیلی هم مشتاقانه راجب اون سوالی که ازشون میپرسید جوابتون رو باعشق و باحوصله میدهند
میدونید مریم جان چقدر ازهمین پکیجی که بازش نکردید برای من درس داشت؟
میدونید تازه دارم بیشتر خودمو کنکاش میکنم که بهتر عمل کنم و همین باز نکردن پاکتی که مربوط به استاده،خودش یه نوع احترام و ارزش قائل شدنه،واینکه نخوایم بااین دیدگاه که حالا منو همسرم نداره بذار بازش کنم ببینم چی سفارش داده اون حریم شخصی بینمون ازبین بره،این خودش یک نوه حریم خصوصیه که حتی باید بین زنومرد رعایت بشه و هرکسی تو هر زمینه ای باید این رو رعایت کنه،و من بسبار لذت بردم که حتی کنجکاوهم نشدید ببینید این چه سفارشی بود که آقاتون داده خدایاشکرت
مریم جان بی نهایت بار این اعتماد بنفس و این عزت نفستون رو تحسین کردم که از اون آقا درخواست گوشت کردید و وقتی که دیدید اون خوراک گوشت باب میلتون بود دوباره درخواست کردید که توی بشقاب براتون بریزه و خیلی عالی بود که همونجا پیش آقایون نشستی ونوشجان کردید
این همون باوریه که چندین سال باروایت از احادیث و نقل قول از کلی مراجع تقلید تو مغز ما کرده بودن که یک خانم به چند آقا تو یک محفلی نشستن گناهه و مخصوصا اگر اون خانم متأهل باشه و کلی حرفای دیگه که خودتون بهترازمن خبردارید،اما مریم جان رو میبینم که اتفاقا کاملا باعزت نفس عالی هم فیلمشو میگیره هم دستپخت این آقای کریک رو تحسین میکنه و هم اونجا میشینه و نوشجان میکنه و کاملا بااحترام باایشون رفتار میشه،آخه چقدر فوق العاده هستن این آقایون و چقدر خوب برای خودشون وقت میذارن و خوراک موردعلاقشون رو میل میکنند خدایاشککرت
چقدر جالبه که اونها چندمدل خوراک ساده و آسان پز روانتخاب میکنند و ماشالله اونقدر دسته جمعی به طبیعت رفتن که این ظروف هیولا رو تهیه کردن برای این مقدار سیب زمینی و این مقدار گوشت و کلی خوراکهای دیگه…
چقدر اون وسیله ای که حرارتش باید به این مقدار درجه میرسید برای پختن گوشت جالب بود،کلا امریکایی ها رو که من دیدم با حرارت یک اجاق پیک نیکی که ما ایرانیا تو طبیعت میبریم قانع نیستن و باید یک حرارت هیولا داسته باشن برای پختن یک خوراک گوشتیِ هیولا،واقعا بی نظیره این حد از پیشرفتشون توی ساخت فقط اجاق گازهای به این حرفه ای،خدایاششکرت
استادجان تحسینتون میکنم که پایبند به اصول و اجرای قانون خودتون هستید و اون چیزی که حستون میگه درسته رو بهش عمل میکنید،واقعا تحسین برانگیزه این حداز تعهد به اصول برنامه ی غذاییتون،و چقدر همین تعهدتون به شما کمک کرد که الان که دارید به روش قانون سلامتی عمل کنید،کاملا متعهدانه تر به سبک برنامه ی غذاییتون پیش برید و نتایج هم کاملا مشخصه خدایاشکرت
تحسین میکنم این آرامش و حوصله ی آقای ریک رو که بعداز بارش باران شدیدِ فلوریدایی یک آتش عالی روشن میکنه و خیلی عالی با روش تکاملی و یک فوتِ مشتی آتش روشن میشه خدایاششکرت
چه حاالللی میده بعداز یک باران فوق العاده و اون نم بارونی که توی فضا پیچیده و بوی عطر درختان کاجی که کل فضارو احاطه کرده،پای این فایرفیت بشینی و لذتشو ببری و هرلحظه سپاسگزار لطف خداوند باشی که یهمچین موقعیت رو نصیبت کرده تاباگروهی همنشین بشی که مثل خودت خداگونه فکرمیکنن و مثل خودت سرشار ازانرژی ناب الهی هستند خدایاصدهزارمرتبه شکرت
خیلی لذت بردم ازین قسمت گوهربار سریال زندگیتون دراین بهشت دنیوی،و ازخدا میخوام بهم اراده و ایمانی عطاکنه تا بتونم شخصیتم رو در راستای این الگوهای شریف و نازنین بهبود بدم
استاد اینم بگم که من الگویی بهترشماومریم جان واین مهمونای عزیزتون پیدانکردم و دیگه باخودم عهدبستم که فقط الگوهای سایت رو دنبال کنم،چون این جامعه پرازفرهنگهایی هستند که آدم هرچی سر از اون فرهنگها در نیاره به نفع خودشه
شاید خیلی ها جوری بامن رفتارکنند که انگار از پشت کوه اومدم و از فرهنگهای اونا خبرندارم،ولی دیگه اجازه میدم هرجور دوست دارند قضاوت کنند و من فقط به این الگوهای سایت اکتفا میکنم و فکرمیکنم اونقدر این باورها و این الگوها همین جا جامع هست که دیگه نیازی نیست به دنبال الگوهای بیرون از سایت بگردم
الهی شکرت بخاطر این روز پربرکتی که خدابهم عطاکرد و توفیق پیداکردم دوباره از الگوهای شریف این سریال استفاده کنم…
خدایایهم کمک کن تا بهبود شخصیتم درراستای توجه به الگوهای این سریال ارزشمند ادامه داشته باشه و بهبود همیشگی جزئی از شخصیتم باشه….
از دیدن این فیلم واقعا لذت بردم و حس آرامشی که بهم میداد واقعا بی نظیر و فوق العاده بود انگار خودم هم حضور دارم و ممنون از فیلم زیبا و دلنشین و با حس و حال خوب
من بتازگی از محل کارم اومدم بیرون و روزهای سختی رو میگذرونم اما با دیدن این طبیعت و زیبایی و ادمای خوش قلب حالم بعد از مدتها بهتر شد
برام جالب بود که ایییییینقدر ساده و بی ریا درکنار هم در یک فضای صمیمی از لحظات روزشون استفاده میکنن و لذت میبرن
احترام و صمیمیت و مهربانی کاملا حس میشد و درعین حال حس امنیت و اینکه کسی به کسی کاری نداره ترس ایجاد نمیکنه یعنی واقعا اینقدر ادمای راحتی هستن که من که تماشا کردم کلی حس خوب گرفتم و با جمع های ما خلاصه خیلی فرق داره
ممنون از این همه حس خوب و خوشحالم که بعد از مدتها دوباره فرصتی پیدا کردم وارد سایت شدم
به نام الله هدایتگر
سلام دوستان خوبم
من باوردارم که تمام اتفاقات زندگی من به خاطرافکاروباورهاوعرکانس هایی هست که به جهان هستی ارسال میکنم الهی شکرت
درموردیک موضوعی ازخداوندهدایت خواستم وزدم روی دکمه نشانه واین فایل اومد
گفت تصمیم بگیر وروی تصمیمت بمون وعضله تصمیم گیریتوقوی کن واینقدرسخت نگیرزندگیتوفقط تصمیم بگیروبروجلوولذت ببراززندگیت وحالتوخوب نگه دار
تومسئول زندگی دیگران نیستی
توفقط مسعول زندگی خودت هستی خودت وخودت
عزت نفستوبالاببرمثل خانم شایسته که راحت باافرادغریبه ارتباط برقرارمیکنه وتوهم همینجوری که الان هستی ارزشمندی ودوست داشتنی هستی
خودتورودستکم نگیراحمد
توهم میتونی به این جایگاه استادحتی خیلی بهتربرسی
این هاپیام خداوندبه من بوددراین فایل زیبا
إِنَّکَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَٰکِنَّ اللهَ یَهْدِی مَن یَشَاءُ ۚ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ
ـــــــــــــــ
«هدایت فقط دست خدا است»
قطعا تو نمی توانی کسی را که دوست داری، هدایت کنی. ولی خدای تعالی هر که را بخواهد، هدایت می کند و او به کسانی که هدایت پذیرند، داناتر است.
(سوره القصص، آیه 56)
تواین ایه میگه هدایت فقط ازطرف خداست وتومسعول زندگی دیگران نیستی ونمیتونی کسی روتغییربدی
خداوندهرلحظه داره ماروهدایت میکنه
شادوموفق باشید
احمدفردوسی
یا وهاب بی حساب
داستان مستند زهرا <>
9 ماهی هست که به لطف خدا ی همیشه مهربانم، دانشجوی این دانشگاه منحصرب فرد هستم میتونم بگم که با خرید دوره عزت نفس ،عزت نفسم از 100 درجه زیر صفر میتونم به جرعت بگم به 70 درصد بالای صفر رسیده
تصمیم گیری هایم جدی تر ، منطقی تر ، دقیق تر و همچنین سریعتر شده ،اراده ام در انجام کارها به لطف خدا صد برابر شده ،
با خرید دوره احساس لیاقت در کارم با افراد و مقامات بزرگی جلسه داشتم از جمله سرهنگهای ارتش ، مدیران دانشگاه و اساتید مهم هنر موسیقی ،من از ایشان درخواست کردم و طبق قانون درخواست که استاد عزیزمون در قانون آفرینش می فرمایند ،آنها نیز در خواست من را به راحتی آب خوردن پذیرفتند
امروز نسبت به مسیر پیشرفتم و راهی که میروم سر در گم شده بودم راستش کمی خسته شدم ولی خدارو صد هزار مرتبه شکر آرامش بی نظیری دارم
با خودم گفتم با نشانه ها پیش برم
اومدم تو سایت به قسمت من را به سو ی نشانه ام هدایت کن
راهنمایی شدم به قسمت 54 سریال زندگی در بهشت
واااااااای خدای من اونجا که استاد فرمود من روی تصمیمم مونده بودم که گیاه خوارم و گوشت درست شده توسط دوستان را هر چه اصرار کردند میل نکردم و بعدش به خودم افتخار کردم
متوجه شدم که این نتیجه تصمیم من در پیشبرد اهدافم می باشد
مسیرم مسیر الهی ست و خستگی طبیعی ست بیشتر از پیش از خداوند متعال سپاسگزارم و درخواست راهنمایی های بیشتری هستم
واز استاد فوق العاده مان و خانم شایسته گرامی بسیار سپاسگزارم
و یک مطلب و آن ،اینکه از نظر شخصی من هر فردی که در این دانشگاه الهی حضور دارد بی شک با هر طریقی که وارد شده، دستان خداوند راهنمایش بوده و بدون شک و صد در صد نتیجه میگیرد و این دیگر بسته به باورها و جدیت، در تمرینهایی است که استاد فرموده که باید آنها را به انجام برسانیم
به امید روزی که استاد عزیزمان به ایران تشریف بیاورند و همگی با نتایجمان هم در درگاه خداوند سربلند باشیم ،هم باعث شگفتی استاد جانمان شویم و هم خودمان و هم به قول استاد که در دوره روانشناسی ثروت 1 میفرمایند ما با ثروتمند شدنمان به گسترش جهان کمک میکنیم و هم اینکه خدا خیلی بیشتر از ما میخواهد که ما ثروتمند شویم
الهی آمین
یا حق
سلام به استاد عزیزم ومریم جان
خدایاشکرت برای دیدن این قسمت از بهشت زیبااااااا
خدایاشکرت چقدر لذت بردم از این همکاری گروهی
چقدر این تفریح ومهمونی به آدم خوش میگذره
واصلا خسته کننده نیست.
خدایاشکرت برای این لذت و شادی وشنا در دریاچه زیبااااا
خدایاشکرت امروزم عشقم منو سوپرایزم کرد ودعوتم کرد به یک چای زعفرانی ومن چقدر لذت بردم وشادشدم
خدایاشکرت که بچه هام با من این فایل زیبا رو میبینن و بعد میرن میخوابن.
خدایاشکررررررت
سلام بر استاد عباسمنش عزیز و استاد شایسته عزیز
نشانه امروزم بود این فایل زیبا .چند وقتی است تصمیم جدی گرفتم که زبان انگلیسی ام را عالی کنم البته قبل تر ها فقط به مرحله نیت می رسید و به اجرا نمی رسید اما چنددو ماه هست که میخواهم تمرکزی و لیزری تا عید کار کنم. این قسمت که مکالمات اغلب انگلیسی هست حس خوب گرفتم وبه عنوان نشانه مثبت می بینم. چند بار این قسمت را دیده ام و کلی لذت برده ام اما هر بار مطالب ونکته های ناب دارد برای هم آموختن وهم لذت بردن .
سپاس مریم جان عزیز که پخت گوشت را با جزئیات توضیح دادید.
زیبایی های بهشتی و رنگ آبی آب درختان سبز ، مهمانهای فوقالعاده که میزبان شان هم فوق العاده هستند .خیلی خوش بگذره و عالی ترش تکرار شود.
بچه ها که کار میکنند برایم جالب بود .آن سالها که بچه بودیم اغلب خانه کسی مهمانی میرفتیم و چند بچه داشتند خانمی که خاله یا عمه صداش می کردند در کارهای خانه کمک می کردند .هر کسی مقداری وضع مالیش بهتر بود کارگر در منزل هم داشت .چه خوب که به بچه ها مسئولیت می دهند.
هر کسی به طریقی لذت میبرد یاد دوران کودکی و نوجوانی ام افتادم آن موقع ها اغلب خانواده ها پر جمعیت بودند وبچه های قد ونیم قد .و بیشتر شان یک اتاق بسیار بزرگ که مهمان خانه بود و داخلش مبل ،بهترین وسفیدترین رختخواب ها و ظرفهای گران را برای مهمان میگذاشتند. وخودشان در حال و اتاق های کوچک زندگی میکردند البته مختص خراسان نبود این رفتار چون دوستان پدرم که در اصفهان بودند و رفت وآمد داشتیم همچنین، تهران هم یکی از دوستان شهرک غرب خانه زیبایی داشتند که اتاق تاریک تلویزیون و آشپزخانه کوچک و مهمان خانه که سه دست مبلمان سلطنتی در را باز کردم از زیبایی خشکم زد در مقایسه با ورودی ساده و فرش رنگ رفته و تلویزیون معمولی داخل هال.حتی سال 83 حفاری قزوین می رفتیم خانه همکلاسی ام رفتم یه بار وارد خانه شدم هال پنجره نداشت و از دکه کوچک سقف نور میگرفت آنجا بودند مامانش و خاله اش صحبت می کردند وارد شدیم خیلی در ذهنم مانده ، در مهمان خانه را باز کرد مبل های آنچنانی،فرشهای لاکی دست بافت و تزئینی ها.
یکی از اقوام سال 70 خانه دوبلکس آنچنانی داشت اما میرفتم آنجا خوش نمی گذشت بچه هاش با یک موکت در اتاقی بودند که از پاسیو نور می گرفت ،یا روی مبل ها را می پوشاندند وقتی مهمان می آمد برمیداشتن بعد مهمان دوباره می انداختند بچه ها حق نداشتند روش بشینند خراب میشه ، کثیف میشه.\شاید الان فراوانی یا دلایل مختلف برای رفتار آن دوران بگوییم اما خیلی ها هم بودند که نظرات متفاوت ورفتارداشتند\
● لذت بردن را یاد بگیریم اما مادر و پدرم که خدا حفظشون کنه و الان هم ازشون دورم،برعکس آن 90درصد بودند و همیشه هم بهشون ایراد میگرفتن. خانه ما ملامین غذا نمی خوردیم چینی ،لیوان های آب و چایخوری مون سالها قبل تر از سفر سوریه خریده بودند چک اصل و فوق العاده زیبا چندین سرویس میوه خوری وغذا ،بهترین پتوها ،بهترین غذاها ، مهمان خانه بزرگ با در ورودی جدا برای ما کامل باز بود و اغلب آنجا بازی می کردیم بعضی موقع می خوابیدیم پرجمعیت بودیم و در شهری تنها دور از اقوام وخیلی خیلی ثروتمند نبودیم. خلاصه مهمان هم قدیما زیاد رفت و آمد داشتند یه هفته هم با 10 نفر عادی بود.به مامان و بابام ایراد می گرفتند و میگفتند خیلی بچه هات را آزاد میزاری یا لوس میکنی ،تا حالا یکی شون را سیلی زدی، دعوا کردی و با رفتار خانواده های دیگر مقایسه می کردند . یکبار که منم بودم مامانم جواب جالبی داد گفت:{چرا باید در مهمان خانه را قفل کنم ،مهمان واقعی بچه هام هستند که معلوم نیست بزرگ شدند کجا باشند،چرا تو ظرف چینی غذا نخورن که ممکنه بشکنه، چرا پتو کهنه استفاده کنند که مبادا شستن خراب بشه، بزار الان هر کار می توانم براشون بکنم راحت باشندوآرامش داشته باشند آینده را کسی خبر نداره.}
یه خاطره بگم بابام چند تا روزنامه و مجله بود آن موقع ها اشتراک داشت البته شغلش آزاد بود فرش دستبافت. اما عاشق کتاب و روزنامه .چند بار از بیرون آمد و کلی روزنامه بقلش بود من شاید 12 ساله بودم گفت تمام اتاق را پر روزنامه کنیم همان مهمان خانه را چند ردیف رو هم چیدیم بعد روش دراز بکشید حالا مطلب بخونید برای هر کسی جالب بود برای بقیه تعریف کنه برای خواهر برادر کوچکم که سواد نداشتند گفت عکس خوب دیدید بگید بیاییم ببینیم و غیر مستقیم ما را به کتاب خواندن علاقمند کرد.
آن عزیزانی که متولد دهه 50 ،60 هستند اصلا وقتی با گذشته مقایسه می کنیم خیلی موارد هستند عوض شدند خوب یا بدش را قضاوت نمی کنیم چقدر تغییرات در رفتار و خانه های اقوام مسن تر ،چه تغییرات عالی در خریدن چندین ماشین در یک خانواده ،آن موقع ها هر چند خانواده یکی داشت،تلفن همسایه ها هم استفاده می کردند الان بچه 5 ساله در روستاها به مبایل دسترسی داره خدا یا شکرت ،واقعا وقتی دقت میکنی چقدر در این بازه زمانی جهان تغییر کرده
با دیدن سگ زیبای مهمان یادم آمد ،از سگها وحشت داشتم حتی کوچولوها اما بعد از کار کردن رو خودم چند ماه هست حتی بزرگ هم باشند و نزدیکم اوکی هستم.
باز هم سپاسگذار خداوند و اساتید عزیز و سایر عزیزان که دلیل هدایت و پیشرفتم شدند.
بنام خداوند بخشنده بخشایشگرم.
بنام خالق زیباییها و حس حال خوب…در این بهشت همیشه ماندگار!
این فایل نشانه…
موضوع مهمی رو برای من بولد کرد…مخصوصا اینروزا تمرکزی روی ضعفهای شخصیتم کار میکنم!..
صحبت استاد عزیز..تصمیمشون روی غذای گیاهی و استفاده نکردن از خوراک گوشتی…
ایشون طبق تصمیمی که گرفتن..حتی با وجود اینکه خانم شایسته عزیز اون تعریف و تمجیدی که برای روش پخت این گوشت کردن…این باعث شد که استاد جلوی این هوس،’استفاده از تصمیمی که گرفتن رو بگیرن…و نخاد عزت نفسشو پایین بیاره…و اون لحظه کارشکنی کند…بهمین خاطر این قسمت از فایل رو برای ما بازگو نمود…..
تا بدونیم..و برامون یاداور بشه..وقتی تصمیمی گرفتیم..حالا این موضوع تو هر جنبه ایی از زندگیمون میخاد باشه…
بتونیم استقامت داشته باشیم و جلوی خودمونو بگیدیم..
.پرهیز کردن از کارهای اشتباهی که خودمون میدونیم تو اون شرایط بنفعمون نیست…
چقدر من این عضله تصمیم گیری رو اینروزا تو پایداری و استقامتم و ماندنم در مسیرم داره بیشتر .برام بولد میشه…
چقدر حس حالم اینروزا عالیه..از اینکه میتونم کارامو به نحو احسن انجام بدم…
و بتونم این عضله تصمیم گیری و این عضله اعتماد بنفس و عزت نفسمو قوی کنم…
این فایل بجز تمرکز روی زیباییها..خیلی جنبه ها رو برام بازگو کرد…
که انسان طبق اون کار کردش تو هر جنبه ایی میتونه با روشهای مختلف.و بهترین و کاراترین و ساده تریین..کارشو انجام بده..و به بهترین شکل مدیریت کنه..
مثل دوست عزیزمون اقای ریک….و اون دوستان عزیز..هر کدومشون…مسئولیت خودشونو به نحو احسن انجام میدادن…
این فایل پر از نکته و پر از الهام درونی بود…
واقعا راز زندگی زیبا همینه که ما بتونیم…در مسیر رشد و گسترش خودمون و دنیای اطرافمون باشیم…
استاد عزیزم..این فایل یه لحظه این پیام رو برای من یاداور نمود…
که یه انسان با تکامل و ایمان به غیب..به چه جایی رسیده و باعث شده..افرادی از همون کشور بیان..از مکانی که ایشون مهیا کرده لذت ببرن…واقعا جای تحسین و تمجید داریید…
خیلی خوشحالم که تو دنیایی زندگی میکنم که سرشار از عشق و لذت و زیبایی و تحسین و حال خوبه…
نمیگم هنوز خیلی خوب شدم..داره ذهنم کم کم میپذیره…که ایمان داشته باشم..و احساسمو خوب بگیرم.و بدونم مسیر راست نیاز به استقامت و روی خود کار کردن داره…
روی خود کار کردنی…که شخصیتتتو هر بار تیون میکنه برای نتایجهای بهتر و عالیتر…
اینروزا با هدایت الله پیش میرم.واقعا نمیدونم میخاد چی بشه.انشالله به زودی میام از نتایجم تو این دوره عزت نفس بیان میکنم…
هر چقدر میگذره بیشتر میدونم نیاز دارم روی شخصیتم کار کنم…با همین کار کرد..کلی وجودم پر از عشق الهی شده…
فراق بالم قوی تر شده…
حالم اساسی متفاوت و خوب شده…
بیشتر دارم به نمو واضح.الهی..لا خوف و لا هم یحزنون میرسم…
واقعا همه چیز رشد شخصیتی هست..هر چقدر روی این رشد کار میکنم انگار بیشتر عطششو دارم..بیشتر میفهممم نیازمندم…
مخصوصا اینروزا که واقعا یه جهادی اکبر می باشد…که همه غرق در باورهای محدود کننده هستند…
و میخام زییایی دیگری از این فایل رو برای خودم و حس حال خوبم و ستاره قطبیم یاداوری کنم…
نشستن استاد تو اون فضای روحانی…بیشتر برام فهموند..که کار کردن تلاش فیزیکی نیست..کار کردن با حس حال خوب و ایمان بخداوند و کار کردن روی باورهاست…
با صحنه ایی که همه شیرجه میزدن تو آب…چقدر همه با خودشون و اطرافشون در صلح بودن..چقدر حسش عالی بود!..
و موضوع دیگه…کار کرد درست هر شخص در حل مسئله و چالشهای زندگیشون…
این سریال چند دقیقه ایی رو میشه بارها برای خودمون یاداوری کنیم..و بدونیم زندگی اصلا سختی وجود نداره…زندگی فقط حال و احساس خوبه..فقط باید بتونیم با باور درست میشه با تکامل بهمچنین نگرشی رسید…
انشالله که بتونیم..در مسیر رشد شخصیتی هر بار بهتر بهتر بشیم..و نخاییم برای حال خوبمون توجه دیگران.و تایید دیگران رو معیار قرار بدییم.و نخاییم داستان ملانصرالدین و الاغشو،’تو زندگیمون بکار ببندیم..
چون باعث خودتخریبی میشه و نمیتونیم به لذتهای زیبای زندگیمون برسیم…
…..
در نهایت سپاسگزار خداوندم که مرا هدایت نمود تا درکم در اینروزا نسبت بخودم و خاسته هایم قوی تر بشه…و در مسیر درست با استقامت بیشتری قدم بردارم..و بتونم هر بار تمرکزی رشد شخصیتمو رشد بدم..
به نام خداوند قادر و توانا
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
یه روز زیبای دیگه توی بهشت زیبا
خدایا شکرت برای این کلبه زیبا و دوست داشتنی
چقدر داخل کلبه تمیز است
چقدر خوش رنگ و براق است
مثه نقاشی میمونه
خییییلی زیباست ،خدای عزیزم سپاسگزارم ازت
چقدر مهمونای خوبی داریم که خودشون میپزند و میشورند و تفریح میکنن
خیلی فوقالعاده هستین
چقدر این مدل مهمون نوازی رو دوست دارم
و همیشه وقتی میریم جای مهمونی یا مهمون میاد خونمون ،یه جورای همین حس رو دارم
میگم راحت باشین هر چی دوست دارین بخورین و هر جور دوست دارین لذت ببرین
تعارف و خجالت نداریم
خودم هم میرم جای همین طور راحت
و بدون محدودیت ،
خیلی لذت بخش است خدایا شکرت
آقای ریک که بسیار باحال و آروم هستن و کلی زحمت کشیدن واقعا تحسین میکنم ایشون رو
بچه ها که هر کدوم سرگرم و خواب
و بسیار آروم هستن ،
وبعد از یه استراحت کوتاه اومدن آب تنی توی هوای گرم و توی دریاچه فوقالعاده زیبا
کنار این کلبه بسیار زیبا
دریاچه ای که دور برش پره از درختان هیولا و سرسبز
چقدر زیباست اینجا
خدایا هزاران بار شکرت
چقدر این بهشت استاد زیباست
چقدر فوقالعاده است
واقعاً لذت میبرم از دیدن این همه زیبایی و فراوانی
خدایا هزاران بار شکرت
موفق و پیروز و سربلند باشید
سلام
قسمت 54 زندگی در بهشت
منهای آتیش که همیشه عنصر مورد علاقه من بوده و هست اونم با اون مدلی که آقای ریک درست کردن با اون رنگ جذابش … به خدا گرمای اون آتیش رو حس کردم قلبم رو اصلا گرم کرد ، منهای اون فقط دوست دارم رفتار مریم جان رو درجمع آقایون تحسین کنم .
چقدر ما فرهنگهای غلط داشتیم . چرا؟ اصلا کسی به کسی کاری نداره …کسی دیگری رو قضاوت نمیکنه…. اگه بخندی و شاد باشی و سوال بپرسی تحسین میشی … اگه خود واقعیت باشی لذت میبری … اگه بگی بلد نیستم این غذا رو درست کنم بهت یاد میدن وقتی می پرسی …
به نظرم اوج عزت نفس و احساس ارزشمندی رو در رفتار مریم بانو تو این قسمت میشه دید .
واقعا تحسینتون میکنم مریم عزیزم . امیدوارم بتونم همینطوری رفتار کنم . همینطوری بدون ترس از قضاوت دیگران خودم باشم . من رها و آزاد آفریده شدم به کسی کاری ندارم کسی هم با من کاری نداره و قضاوتم نمیکنه . به خدا قسم که در فرهنگ ما ایرانی ها آقایون اکثرا رفتارهای بسیار پسندیده تری دارن حداقل تجربه زندگی من این بوده و همیشه دلم خواسته دوستان آقای زیادی داشته باشم که ندارم البته .
بی خیال این دیگه مهم نیست اصلا . فارغ از حضور هر آدمی من شادم . آره هستم . امروز جمعه خودمو به بهترین شکل ممکن گذروندم و شاد بودم . خدایا شکرت تو رو دارم . مرسی که مراقب منی
به نام خدای رزاق
سلام به همگی
هر روز بیشتر عاشق پردایس میشم
هر روز آگاهی بیشتری پیدا میکنم
چه قدر تحسین کردم آقای ریک و که آشپزی میکنه ضرف می شوره آروم با حوصله هست
خانم اش هم خشک میکنه ضرف ها رو …
خدای من چه خفن این گوشت و پخته به قول مریم جون این آرمپز …
چه قدر ترد شده
چه قدر وسیله راحت هست
چه شرکتهای در حال ساخت دستگاهای پیشرفته ای هست
چه قدر راحت زندگی میکنن بچه هاشون خوب تربیت کردن
چه قدر با لذت غذا می خورن
سیب زمینی هم آماده کردن با عشق
آتش آقای ریک حرفه ای روشن کرد
واقعا با طبیعت دوستن منظم ضرف هاشون می شورن ردیف میکنن
سبک زندگی اینها رو خیلی دوست دارم
مریم جون تحسینت کردم با اعتماد به نفس درخواست کردی گوشت گرفتی نوش جونت
استاد تحسینت میکنم پایبند رژیم غذایی ات هستی
بعد از ظهر گرم آب تنی میچسبه
چقدر این پردایس با برکت هست هر مهمانی میاد نهایت لذت میبره قایق سواری کردن تا شنا تا پینک پنگ….
براونی زیبا هم آب اش خورد
رختخواب بچه ها آماده کردن هر کدوم وظیفه خودشون بلدن
جای خواب صحرایی هم دارن
در ماهیگیری هم حرفه ای هستن کرم گرفتن ..حتی سگهاشون خوب تربیت کردن
خانواده صمیمی دارن با هم لذت میبرن
خدایا شکرت
در پناه خداوند باشید
به نام آفریننده ی عشق خدایی که مرا انسان افرید و عشق را در درونم پرورش داد
سلام بر آفریننده ی قدرتمندم،سپاسگزارلطف بی کران الله مهربانم که فرصتی دوباره به من داد تا بتوانم یک قسمت گوهرباردیگه ازین سریال رو دنبال کنم و درجهت رشد شخصیتم از الگوهای بی نظیر این قسمت از سریال استفاده کنم خدایاشکرت
سلامودرود بر شما دویار عزیزودوست داشتنی امیدوارم تنور دلتون گرمه گرم و سرشار از نوروامید پروردگار باشید
این قسمت از سریال رو چقدر دوست داشتم،چقدر رفتارای این مردمان شریف و نازنین بدجوری به قلبوجانم میشینه آخه چقدر اینا دارن خوب به قانون درست عمل میکنن
چقدر ما کورکورانه چندین سال داشتیم به یک قانون نادرستی عمل میکردیم که سرشار از زور و تحمل بیجا مخصوصا موقعی که مهمون داشتیم بود و الان هم تقریبا ازین قانون نادرست مستثنی نیستیم،و یجورایی اونقدر با این قانون نادرست خو گرفتیم که فکرمیکنیم درستش همینه،باید جوری رفتارکنیم که مهمون از دستمون راضی باشه،باید جوری جلوش غذابذاریم که بعدا پشت سرمون حرفی نباشه
استادمن قبلا اونقدر درگیر این فرهنگ نابجای ایرانی بودم که حتی نظر یک بچه هم برام مهم بود و وقتی بچه ی اون نفری که خونمون مهمان بود به زور فرزندم رو مجبور میکردم هرچی اسباب بازی داره دراختیار اون بچه بذاره وگرنه ناراحت میشن و یدفه دیگه به خونمون نمیاد،و چه رفتار زورطلبانه ای رو فرزندم متحمل میشد بخاطر اون مهمان و اون بچش که بعدا پشت سرمون بد گفته نشه…
چقدر اینا خوب بچه هاشون رو ازهمین نونهالی تربیت کردن که مسئولیت تمیزکردن خونه رو به عهده بگیره تا موقعی که به سن بلوغ رسید کاملا به اینجور کارها مسلط باشه
برعکس روانشناسای ایرانی که تأکید میکنن بچه رو بذارید فقط بچگی کنه و ازش انتظار اینجور کارهارو نداشته باشید،ولی این بچه های گل ودوست داشتنی روکه میبینم،نه تنها دارن بچگیشون رو میکنن بلکه در هرموقعیتی مسئول حتی غذاخوردنشون هم خودشونن و این نیست که فقط بچگی کنند و پدرمادر باید لقمه اماده کنن و تو دهنشون بذارن،چیزی که توایران بسیار رایجه و باورشون اینه که دختروپسرتازمانی که ازدواج نکردن پدرومادر وظیفشونه براشون هرکاری بکنه،حالا اون پسر یادختر میخواد هجده سالش شده باشه میخواد بیشتراز هجده سال،تازمانی که توخونه ی پدرمادرن باید ازاونها حمایت بشه
وچقدر دیدم این نوع دیدگاه فرزندانشون به چه فلاکتی کشیده شده و الان به سن سی چهل ساله رسیدن وهنوز هیچکاری رو بلد نیست چون پدرمادره زیادی اون رو در رفاه گذاشتن
ببین این دختر زیبا ودوست داشتنیمون چقدر خوب داره ترتمیزمیکنه و این مسئولیت رو خوب به عهده گرفته،استراحت کردنشون بجا،مسئولیت به عهده گرفتن غذا پختن و تمیزکردنشون هم به جاهست واقعا چقدر این ویژگیشون تحسین برانگیزه و من عاشق این نوع دیدگاهم که فرزندم ازهمون بچگی بتونه جوری رشد کنه که وقتی به سن بلوغ میرسه کاملا به کارهای خودش مسلط باشه،بدون اینکه من اون رو مجبور کنم…
چقدراین رابطه ی سرشاراز عشق بین آقای ریک و خانم جولی رو تحسین میکنم،دمتون گرم که هیچ فرقی بین زنو مرد در کارهای آشپزخونه نیست،بخدا اونقدر تو گوش مردای ایرانی کردن که زن ذلیلی یعنی که صب تا شب ظرف بشوری و تو خونه جاروکنی و غذا بپزی،و همین کلمه ی زن ذلیلی کاری با مردای ایرانی کرده که اگه یروز هم بخواد تو کار آشپزخونه کمک به همسرش کنه انگار این کار رو یه نوع کار خانم وار فرض میکنن…
چقدر خوب آقای ریک به مسئولیتی که به عهده گرفته بود عمل کرد و ظرف غذا رو هم خیلی عالی و مرتب شست وسرجاش گذاشت خدایاششکرت چقدر کیف میکنم که آقایون رو میبینم انقدر شُسته رُفته همه کار توی آشپزخونه رو انجام میدن
این افراد توی این کلبه ی بهشتی و این طبیعت بکر و سرسبز کُلا بارفنارهاشون مثل یک بُلدزر به جون باورای محدود من افتاد تا جوره دیگه ای فکرکنم و جوره دیگه ای رفتارکنم
این استاد شریف و بزرگوار رو که میبینم کلا دیدگاهم به کل مهمون ها با هر سنوسالی رو عوض میکنه،که ایشون تفاوتی بین مهمونا با سن کم و زیاد نمیبینه و باهرکدوم بهتر حال کنه باهمون بهترین لذت رو میبره،مثل همین الان که داره بااین گل پسر نازنین تنیس بازی میکنه خدایاشکرت
مریم جان عاشقتم که اینقدر خوب بچه هارو راهنمایی میکنی تا مبل رو تبدیل به تخت خواب کنند و یک استراحت بعدازظهری داشته باشن،خدایاشکرت که اینقدر همه درصلحو در ارامشند و الان نوبتی هم که باشه نوبت پدرمادرای عزیزه که شنا کنند و تواین هوای گرمِ آفتابی والبته سرشار از انرژی ناب الهی و یک هوای پاک وزلال لذتشو ببرند،خدایاشکرت چقدر ابرای آسمون سفیدوپنبه ای به نظر میرسن وچقدر ترکیب رنگ درختان و آسمان آبی و ابرای سفیدپنبه ای و این آب پاک و زلالی که انعکاس درختان توی آب افتاده و رنگ آب رو سبز نشون میده روح رونوازش میده،قلب آدم به یک آرامش خاصی میرسه،واقعا حسش بی نظیره خدایاصدهزاران مرتبه شکرت
مریم جان عاششقتم که اینقدر عاشق تمیزی و اورگنایزینگ وسایل هستید و انقدر عالی ویژگی مثبت تمیزبودن این مهموناتون رو تحسین میکنید،چقدر تحسینتون میکنم که فارغ از هر ویژگیی که مهموناتون دارن شما آگاهانه توجهتون رو معطوف میکنید به ویژگی های مثبتشون و چندین بار اونویژگی های خوبشون رو یاداوری میکنید وانصافا عجیب این مردمان شریفی به سمت شما هدایت میشن که کاملا با شما و دیدگاهتون هماهنگ هستند و جوری باطبیعت و با کلبه ی چوبی شما رفتار میکنن که واقعا آدم رو به تحسین وادار میکنه خدایاششکرت
خدایاششکرت که بعداز یک آب تنی فوق العاده شمارو به یک خواب عمیق فرو برد و همچنان مریم جان باانگیزه ی عالی دوباره بیداارمیشه و از ادامه اتفاقات این روز فیلم میگیره
واقعا تحسین برانگیزی دختر که دوربین از دستتون نمیوفته و چقدرهمین دوربین به دست شدنتون باعث رشد عزت نفس و اعتماد بنفستون شده،و چقدر لذت میبرم که هیچکدوم از کسانی که ازونعا فیلم میگرید هیچ مقاومتی نشون نمیدن تازه خیلی هم مشتاقانه راجب اون سوالی که ازشون میپرسید جوابتون رو باعشق و باحوصله میدهند
میدونید مریم جان چقدر ازهمین پکیجی که بازش نکردید برای من درس داشت؟
میدونید تازه دارم بیشتر خودمو کنکاش میکنم که بهتر عمل کنم و همین باز نکردن پاکتی که مربوط به استاده،خودش یه نوع احترام و ارزش قائل شدنه،واینکه نخوایم بااین دیدگاه که حالا منو همسرم نداره بذار بازش کنم ببینم چی سفارش داده اون حریم شخصی بینمون ازبین بره،این خودش یک نوه حریم خصوصیه که حتی باید بین زنومرد رعایت بشه و هرکسی تو هر زمینه ای باید این رو رعایت کنه،و من بسبار لذت بردم که حتی کنجکاوهم نشدید ببینید این چه سفارشی بود که آقاتون داده خدایاشکرت
مریم جان بی نهایت بار این اعتماد بنفس و این عزت نفستون رو تحسین کردم که از اون آقا درخواست گوشت کردید و وقتی که دیدید اون خوراک گوشت باب میلتون بود دوباره درخواست کردید که توی بشقاب براتون بریزه و خیلی عالی بود که همونجا پیش آقایون نشستی ونوشجان کردید
این همون باوریه که چندین سال باروایت از احادیث و نقل قول از کلی مراجع تقلید تو مغز ما کرده بودن که یک خانم به چند آقا تو یک محفلی نشستن گناهه و مخصوصا اگر اون خانم متأهل باشه و کلی حرفای دیگه که خودتون بهترازمن خبردارید،اما مریم جان رو میبینم که اتفاقا کاملا باعزت نفس عالی هم فیلمشو میگیره هم دستپخت این آقای کریک رو تحسین میکنه و هم اونجا میشینه و نوشجان میکنه و کاملا بااحترام باایشون رفتار میشه،آخه چقدر فوق العاده هستن این آقایون و چقدر خوب برای خودشون وقت میذارن و خوراک موردعلاقشون رو میل میکنند خدایاشککرت
چقدر جالبه که اونها چندمدل خوراک ساده و آسان پز روانتخاب میکنند و ماشالله اونقدر دسته جمعی به طبیعت رفتن که این ظروف هیولا رو تهیه کردن برای این مقدار سیب زمینی و این مقدار گوشت و کلی خوراکهای دیگه…
چقدر اون وسیله ای که حرارتش باید به این مقدار درجه میرسید برای پختن گوشت جالب بود،کلا امریکایی ها رو که من دیدم با حرارت یک اجاق پیک نیکی که ما ایرانیا تو طبیعت میبریم قانع نیستن و باید یک حرارت هیولا داسته باشن برای پختن یک خوراک گوشتیِ هیولا،واقعا بی نظیره این حد از پیشرفتشون توی ساخت فقط اجاق گازهای به این حرفه ای،خدایاششکرت
استادجان تحسینتون میکنم که پایبند به اصول و اجرای قانون خودتون هستید و اون چیزی که حستون میگه درسته رو بهش عمل میکنید،واقعا تحسین برانگیزه این حداز تعهد به اصول برنامه ی غذاییتون،و چقدر همین تعهدتون به شما کمک کرد که الان که دارید به روش قانون سلامتی عمل کنید،کاملا متعهدانه تر به سبک برنامه ی غذاییتون پیش برید و نتایج هم کاملا مشخصه خدایاشکرت
تحسین میکنم این آرامش و حوصله ی آقای ریک رو که بعداز بارش باران شدیدِ فلوریدایی یک آتش عالی روشن میکنه و خیلی عالی با روش تکاملی و یک فوتِ مشتی آتش روشن میشه خدایاششکرت
چه حاالللی میده بعداز یک باران فوق العاده و اون نم بارونی که توی فضا پیچیده و بوی عطر درختان کاجی که کل فضارو احاطه کرده،پای این فایرفیت بشینی و لذتشو ببری و هرلحظه سپاسگزار لطف خداوند باشی که یهمچین موقعیت رو نصیبت کرده تاباگروهی همنشین بشی که مثل خودت خداگونه فکرمیکنن و مثل خودت سرشار ازانرژی ناب الهی هستند خدایاصدهزارمرتبه شکرت
خیلی لذت بردم ازین قسمت گوهربار سریال زندگیتون دراین بهشت دنیوی،و ازخدا میخوام بهم اراده و ایمانی عطاکنه تا بتونم شخصیتم رو در راستای این الگوهای شریف و نازنین بهبود بدم
استاد اینم بگم که من الگویی بهترشماومریم جان واین مهمونای عزیزتون پیدانکردم و دیگه باخودم عهدبستم که فقط الگوهای سایت رو دنبال کنم،چون این جامعه پرازفرهنگهایی هستند که آدم هرچی سر از اون فرهنگها در نیاره به نفع خودشه
شاید خیلی ها جوری بامن رفتارکنند که انگار از پشت کوه اومدم و از فرهنگهای اونا خبرندارم،ولی دیگه اجازه میدم هرجور دوست دارند قضاوت کنند و من فقط به این الگوهای سایت اکتفا میکنم و فکرمیکنم اونقدر این باورها و این الگوها همین جا جامع هست که دیگه نیازی نیست به دنبال الگوهای بیرون از سایت بگردم
الهی شکرت بخاطر این روز پربرکتی که خدابهم عطاکرد و توفیق پیداکردم دوباره از الگوهای شریف این سریال استفاده کنم…
خدایایهم کمک کن تا بهبود شخصیتم درراستای توجه به الگوهای این سریال ارزشمند ادامه داشته باشه و بهبود همیشگی جزئی از شخصیتم باشه….
الهی آمین
سلام به استاد عزیز و دوستان همراه و دوست داشتنی
از دیدن این فیلم واقعا لذت بردم و حس آرامشی که بهم میداد واقعا بی نظیر و فوق العاده بود انگار خودم هم حضور دارم و ممنون از فیلم زیبا و دلنشین و با حس و حال خوب
من بتازگی از محل کارم اومدم بیرون و روزهای سختی رو میگذرونم اما با دیدن این طبیعت و زیبایی و ادمای خوش قلب حالم بعد از مدتها بهتر شد
برام جالب بود که ایییییینقدر ساده و بی ریا درکنار هم در یک فضای صمیمی از لحظات روزشون استفاده میکنن و لذت میبرن
احترام و صمیمیت و مهربانی کاملا حس میشد و درعین حال حس امنیت و اینکه کسی به کسی کاری نداره ترس ایجاد نمیکنه یعنی واقعا اینقدر ادمای راحتی هستن که من که تماشا کردم کلی حس خوب گرفتم و با جمع های ما خلاصه خیلی فرق داره
ممنون از این همه حس خوب و خوشحالم که بعد از مدتها دوباره فرصتی پیدا کردم وارد سایت شدم
از نشونه ای که گرفتم حس میکنم پیامش این بود
سخت نگیر و سعی کن لذت ببری
خودتو با چیزایی که بهت مربوط نیست ازار نده