نوشته زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان به آفرین به عنوان متن انتخابی این قسمت
به نام رب تنها خالق و مالک و فرمانروای دنیا
به نام خدایی که من رو خالق زندگی خودم قرار داده
سلام به همه اهالی زیبای بهشت
خدای من،دوباره صبح زیبا در بهشتمون شروع شده،خدایا شکرت بابت این بهشت جادوییمون که هر روزش پر از زیباییه
خدایا شکرت بابت ابرای زیبا و آسمون زیبای بهشتمون
خدایا شکرت بابت هوای پاک و بی نظیرش
خدایا شکرت بابت درختان زیبا و فراوانش که نمادی از فراوانی رو برام تجلی میکنه
خدایا شکرت بابت دریاچه زیبا و روانش که علاوه بر زیبایش کلی هم سرگرمی برامون ایجاد کرده
خدایا شکرت بابت مهمانهای فوق العاده مون که دارن خودشون از خودشون پذیرایی میکنند
باورمم نمیشد وقتی دیدم مسول غذا پختن یکی از بچه هاست،چقدر تحسین میکنم این شیووه تربیت رو،بارهای بار باید تحسین کنم،تحسین میکنم چیزاهایی رو که در زندگی من و اطرافیانم نبوده و الان دارم در این بهشت زیبا تجربه میکنم
تحسین میکنم تربیت عالی فرزندان رو که با مسولیت و منظم و با اعتماد به نفس بار میان،تحسین میکنم دیدگاه توحیدی خانواده هاشون رو که بهترین شیوه تربیت رو انتخاب کردن
بارهای بار خوندم که بهترین شیوه ی تریبت،آن تربیتی است که تعادل حفظ بشه،یعنی هم به بچه ها محبت بشه هم اینکه اونا مسولیت پذیر بار بیاریم،متاسفانه در اطرافیانم شاهد تریبت بچه هایی هستم که بیش از اندازه بی مسولیت دارن بار میان،تک فرزندهایی که تا در خانواده اند بهشون خوش میگذره ولی وقتی که بخوان وارد جامعه بشن به شدت از طرف جامعه مورد ناکامی قرار میگیرند چون جامعه مثل خانواده رفتار نمیکنه،جامعه افراد مسولیت پذیر رو میخواد و اونایی که در خانواده های به شدت آسان گیر بزرگ شد،به شدت هم در جامعه سرکوب میشن
توی ایران که چند دهه قبل به شدت سختگیرانه رفتار میشد،الان به شدت سهل گیرانه که هر دو اشتباهه،شیوه ی تربیت صحیح همان شیوه اییی که ما اینجا در این چند مورد خانواده دیدم،مخصوصا خانواده راسل که خیلی بیشتر با بچه ها آشنا شدیم،در عین حال که بهشون محبت میشد و با اعتماد بنفس با اومده بودن،ولی هر کدوم موظف به رعایت قوانینی بودن که در خانواده براشون تعیین شده بود
خدایاا شکرت که بارهای بار دارم میبنم و تکرار میکنم که خودم درس بگیرم و در آینده بچه هایی با شخصیتی کاملا سالم و با مسولیت بار بیارمم،خدا رو شکر که امروزم این صحنه ی زیبا رو در آشپزخونه زیبای صحرایمون دیدم و باز برام تکرار شد.
خدایا شکرت بابت این پیاده روی زیبامون
من باورم نیمشه که از این پیاده روی لذت بردم،اخه واقعا من زیاد از این برنامه ها لذت نمیردم ولی با حضورم اینجا و تغببر کردن مدارم عاشق طبیعت و پیاده روویش شدم
مریم جانم شما الگوی تمام عیار منین،خانمی با عزت نفس بالا و قوی و قدرتمند که اونقدر با خودش در صلحه که هر جا رفته با روی خوش ازش استقبال کردند و الان هم که دوربین به دست و با اعتماد به نفس کامل داره از راههای سخت و صعب العبور میگذره
راستی یادم رفت بهتون بگم،من از وقتی که موهای کوتاه شما رو دیدم،اینقدر دلم میخواست موهامو کوتاه کنم،ولی نمیدونم چرا مقاومت داشتم،هر جند فکرمیکردم چرا میخوام موهام بلند باشه؟به حرف مردم برمیگشتم،که الان کوتاه کنم فلان دوستم میاد میگه واا چطور دلت اومد و …
تا اینکه بلاخره چند روز پیش کوتاه کردم و چقدر سبک شدم،خدای من وقتی میخوای حرف مردمو نادیده بگیری و به حرف دلت گوش بدی،چقدر سبک میشی،چقدرم بهم میاد اتفاقا…خدا رو هزرااان مرتبه شکر بابت این تصمیمم که راحتی خودم مهمه و سلیقه ی خودم، و من نباید به خاطر دیگران خودمو از لذتای شخصیم دور کنم
ممنونم ازت مریم جانم که اینقدر عالی هستی و الگوی اکثر خانومهای سایتی
اها حتی تازگیا که رفتیم بیرون شهر،من تنهایی رفتم یه جاییی،برای اولین بارم بودا اون جا میرفتم،اولش نجوا میخواست منو منصرف کنه،ولی من همش شما رو توی ذهنم تصور میکردم که ببین مریم جان چقدر با اعتماد بنفسه،چقدر هر جا میره همه باهاش خوبن،توم خجالت نکش و برو و رفتم توی دل ترسم و خیلی خوشحالم از اولین قدمم برای این ترس از رفتن به جاهای جدید
خب بریم سراغ پیاده روی رویایمون
استاد یادتونه توی لایو ۱۴ ما رو با خودتون بردین تا اون طرف دریاچه
خدای من،اون موقع اصلا فکرشو نمیکردیم که هر قراره هر روز با هم این بهشتو زیبا تر کنیم
چقدر عالی بارهای بار این درختچه های هرز رو با باورهای محدود کننده تشبیه کردین
خدای من،بارهای بار مرحله به مرحله این پاکسازی رو انجام دادین و برامون مرور شد که همواره باید در حال پاکسازی باشیم
چقدر هر بار که پاکسازی میکردیم سبکتر میشدیم،ما ذهنمون رو شما بهشت زیبامون رو
این بهشت این محیطش انگار از سالهای قبل برای بچه های زندگی در بهشت آماده شده بوده،که یه روزی شما بیاین و با نشون دادنش به ما بفهمونین که محیط ذهنمون وقتی سالها روش کار نکنیم چقدر کثیف شده و باید دست به کار بشیم و مشغول پاکسازیش بشیم و تازه باید این پاکسازی دایمی باشه و هر چند وقت یکبار بهش سربزنیم و باز شاخ و برگای اضافی رو از ش بکنیم
وقتی اون قسمتهایی که صعب العبور بودن رو با قسمتهایی که پاکسازی شده بود مقایسه میکردم میتونستم درک کنم ذهنی مثل ذهن شما که سالها روش کار شده چقدر با ذهن کسی مثل من که سالها به حال خودش رهاش کردم فرق داره
ذهن شما اونقدر پاکسازی شده که به راحتی جریانی از سلامتی ،ثروت،خوشیختی و .. بهش ورود پیدا میکنه ولی ذهن من به سختی،چون حق داره،در مسیرش به کلی از باورهای غلط و محدود کننده میرسه که سرعت ورودشون به زندگیم رو گرفته
منم اگه میخوام همه چیز به سرعت بالاتری به زندگیم وارد بشه باید دست به کار بشم و شروع کنم به پاکسازی همه چیز
خدایاا شکرتتتت،چقدر عالی میشه با دیدن این تصاویر مقایسه کنیم ذهنای فقیر و ثروتمند رو،یا به طور کلی ذهنای قوی رو با ضعیف رو
چقدرلذت بخش بود که اون بخش از جزیره رو که پاکسازی کردین علفای سبز جوانه زده بودن و بیرون اومده بودن و قبلا که به خاطر علفای هرز این سرسبزی نبود و الان به راحتی جا باز شده و داره نعمت سرسبزی وارد جزیره میشه
باید آتش نشانا بیان و بیین که علت اینکه استاد این منطقه رو آتیش زده این بوده و الان ثمره کار به عینی دیده میشه
خدایا شکرت،هزاران مرتبه شکرت
واقعا دیدن و درک کردن این قسمتا میتونه خیلی بهمون کمک کنه
میتونیم خودمون رو با افرادی که خیلی روی خودشون کار کردن مقایسه کنیم و دیگه ناامید نشیم وقتی یکی زودتر و سریعتر نتیجه میگیره،کافیه بگیم علفای هرز ذهن ما زیادن مال اون نیست و ما هم میتونیم با پاکسازی و کار کردن روی خودمون به اون سطح برسیم
میتونین هر چند وقت یکبار با دیدن این قسمتا به خودمون یادآوری کنیم که پاکسازی روی ذهن کاری دایمی و همیشگیه ،و باید استمرار داشته باشیم و تا آخر عمر ادامه بدیم
خدایااا شکرت بابت درک امروزم وآگاهی های نابی که از این قسمت گرفتم
در اخر هم سپاسگزار خداوندمم بابت این باران زیبا و فوق العاده و لذت استاد در این فضای رویایی،نوش جونتونننن استاد،نوش جونتون این همه زیبایی،شما خودتون خلق کردین تمام این زیبای ها رو..شما خالق تمام این زیبایی ها و لذت ها هستین
خدا رو هزران مرتبه شکر بابت فراوانی باران،که هر روز در بهشتمون روی میده
خدا رو شکر بابت نعمت آر وی که مریم جون میتونه به راحتی بره و دوش بگیره با وجود اینکه توی کلبه مون کلی مهمون هست ولی با داشتن نعمت آر وی ،لذت دوش گرفتن گرفته نشد
خدا رو هزاران مرتبه شکر که ثروت باعث ایجاد این همه راحتی شده
ممنونم بابت این قسمت زیبااا
قدم به قدم باهاتون اومدم
خیلی جاها ناخوداگاه خودمو خم کردم تا سرم به شاخه ها گیر نکنه
و من با این تجسم زیبااا این آگاهی ها رو درک کردم.
ممنونم
ممنونم
هزاران بار میگم ممنونم
دوستتون دارم
در پناه خدا هر روزتون عالی تر و بهتر از دیروزتون باشه
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD393MB26 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت ۵5122MB26 دقیقه
ب نام خدایی ک منو ب سمت نعمت ها هدایت میکنه
یه چیزی ک توی سریال زندگی در بهشت یاد گرفتم اینه ک
شاید الان ب چیزی حس بدی داری یا دوست نداری ک انجامش بدی ولی بدون ک تغییر میکنه، اوضاع تغییر میکنه باورات تغییر میکنه ،از یه زاویه ی دیگه ب ماجرا نگاه میکنی
مثه زمانی ک هوپ عزیز گفت : وقتی ب بچها بگی بیاین اتاق رو تمیز کنیم کسی حوصله نداره ولی با گذاشتن یه موزیک میتونی لذت بخشش کنی
من قبل از سریال زندگی در بهشت خیلی لذت نمیبرم از هرس کردن باغ و سوزوندن شاخ و برگ های اضافی و از این کار فراری بودم
ولی با دیدن سریال زندگی در بهشت علاقه مند شدم ک این کار رو انجام بدم و لذت ببرم
با دیدن سریال زندگی در بهشت یاد گرفتم مهم نیست ک چیکار میکنی
تمیز کاری
قطع درختا
بریدن نرده ها
ظرف شستن
غذا درست کردن
باید لذت ببری
باید حالت رو خوب نگه داری
از این سریال یاد گرفتم ک کوچکترین اتفاقات میتونه حال منو خوب کنه و ازش لذت ببرم
+وقتی ک برونی عزیز رو میبینم
+هدایت شدن استاد ولی داشت نوار های led رو بیرون خونه نصب میکرد اول از چکش استفاده میکرد بعد هدایت شد ب راه اسون تر
+حتی وقتی استاد دوربین رو گرفت روی اسمون ک قبلش بارون باریده بود اسمون قرمز بود قهوه ای بود، صورتی بود، چ رنگ های قشنگی بودن
+وقتی لیوای با شوق از ستاره ها برامون میگه
+حتی زمانی ک استاو و مریم جان به هم میگن عاشقتم
توی این قسمت لذت بردم
وقتی استاد داخل آب لذت میبرد و خانم شایسته زیر بارون بود و گفت اینجا سرده من میرم تو ار وی استاد گفت برو عشقتم اینقدر خوشحال شدم، اینقدر حس خوب بهم منتقل شد
+میشه از این حجم از وسیله ای ک مهمونا با ماشین های خفنی ک اومدن لذت برد
تشک، پتو، دوچرخه، غذا هایی ک اوردم برا خودشون
+حتی از منظم بودن ریک توی خورد کردن یه پیاز و درست کردن غذای شپردز، اینقدر منم دلم خواست ک این غذا رو درست کنم فردا شبش برا خودم تنهایی درست کردم و لذت برم و مقداریش رو برا همسایمون بردم و چقدر حس خوبی داشتم از این کاری ک انجام دادم
+از مسئولیت پذیر بودن بچه ها : هنوز توی ذهنه ک جوزف مسئولیت پذیر بود وقتی داشت از توی آب بیرون میومد دید تیوپ توی اب میمونه و دور میشه تیوپ رو هم بیرون آورد نگفت ولش کن بابا، ن آوردش بیرون
+از ارزش دادن ب بچها وقتی خانواده راین بازی تنیس میکردن با استاد و خانم شایسته بچه ها رو هم توی بازی شرکت دادن نگفتن شما کوچیکین برین خودتون بازی کنین بلکه برای اونا ارزش قائل شدن و اونا رو هم بازی دادن
+میشه لذت برد وقتی رفتیم تراکتور بخریم با اینکه
اون اقتئه خوش تیپ فهمید چیزی ک ما میخوایم رو نداره ولی گفت فلان جا گیر میاد و گفت چیز خوبی هم هست
+از پشت استاد توی اب
الان دیدم عوض شده منی ک قبلا کسی رو میدیدم ک ثروتی داره میگفتم حیف من ندارم
اما الان میبینم و لذت میبرم و میگم چقدر خوب منم میخوام، منم میخوام تجربش کنم
من ک میگم فایلی رو ک میبینم توی مغزم زنگ میزنه، روی اون موضع ضعیفم و باید روی خودم کار کنم
+ از این سریال یاد گرفتم توی هر اتفات جنبه ی مثبتش رو ببینم
مثه زمانی ک اتش نشانی اومد و اتیش رو خاموش کرد
استاد نگفت این همسایه هامون عجب ادمای ترسوئین
گفت این همسایه ها چقد ب فکرن و زنگ زدن ب اتش نشانی
حتی استاد نکات مثبت افرادی رو میگه ک رسانه ها اونا رو قبول نداره و همیشه ازشون بد میگه و تمرکزش روی نکات منفیشون هست
+تو سریال زندگی در بهشت دیدم ک استاد و خانم شایسته چطوری از اگاهی هایی ک توی دوره بهمون میگن خودشون بصورت عملی استفاده میکنن
مثه زمانی ک رفتن برای خرید تراکتور مریم خانم شایسته از مسئولش درخواست کرد ک دوتا برگه رو براشون پرینت کنه، ماشا الله ب عزت نفست خانوم
-Than you so much
+Happy to
مثه زمانی ک وقتی اون اقائه با چوب درخت سیب گوشت رو پخته بود رفت و طرف اون اقایون و باهاشون ارتباط برقرار کرد . و وقتی گوشت رو خورد و خوشش اومد دوباره درخواست کرد
اینا رو استاد ب ما توی دوره میگه خوشون چقدر قشنگ عمل میکنن جوری عمل میکنن ک دیگه جزو شخصیتشون شده و دیگه نیاز نیست بصورت خود اگاه انجام بدم، بلکه بصورت ناخود آگاه انجام میدن
+استاد ب ما میگه متعهد بشین و روی خودتون کار کنید
خودش تعهد داده ک گیاه خوار بمونه و غذا هایی خوشمزه ک ساختن رو اصلا نخورد، نگفت حالا یه روزم چیزی نمیشه ن، گفت من تعهد دادم گیاه خوار باشم
مثه وقتی از پرادایس رفت ب تمپا و ب خانم ها شایسته گفت من تا فیزیکم تغییر نکرده نمیام، من تا قانون سلامتی رو در نیاوردع باشم نمیام، و رفت فیزیکش رو تغییر داد و اومد
+ هر لحظه ب هم میگن عاشقتم شاید اینم یکی از آگاهی های دوره ی عشق و مودت باشه ک دارن اجراش میکنن
استاد و خانم شایسته عین مطالب دوره رو دارن زندگی میکنن
و یه چیز دیگه هم هست
من مصاحبه با استادم همراه این میدیدم، یه قسمتش گفت زندگی در بهشت و سفر ب امریکا چ دید بهتون داده
هرکاری میکردم یه چیزی بنویسم ب ذهنم نمیرسید
الان میفهمم چرا
چون تو مدارش نبودم و الان تکاملم کم کم طی میشه و توی مدارش قرار میگیرم الهی شکرت