سریال زندگی در بهشت | قسمت ۵5 - صفحه 5

به نام خالق تمام زیباییها .

سلام به روی ماه استاد و عزیز دلشون و تمام دوستان گلم …

پروردگارا شکرت که هدایتم میکنی که هر روز زیباییهای بیشتری رو ببینم و درکت کنم .

به به چه صبح زیبایی و دل انگیزی .اینجا بهشته خدا در روی زمینه .با تمام سادگیهاش پر از زیباییهای منحصر به فرد .

آسمونش همیشه آبی فوق الاده ,ابرهای پفکی شکل خوشگل .تمیز و با شکوه .

درختای سر به فلک کشیده و سر سبز ,جاده هایی که استاد و عزیز دلشون با همت وپشتکار با دستان پرتوانشون بوجود آوردن .

دریاچه اش رو نگو که همیشه زلال و شفاف ,آرام و در جریان ,

کلبه ی چوبی روی دریاچه که زیباییش بینظیره .

وسایل تفریحیش راحت و ساده .

یه وقتایی میگم استاد میتونه با ثروتش اینجا رو تبدیل کنه به یه جای توریستی .پر از بازیهای تفریحی ,رستوران های لاکچری یا خیلی ایده های دیگه …..

ولی میبینم نهههههه .زیبایی اینجا به سادگیشه که منحصر به فردش کرده .صاحب اینجا همیشه دنبال سادگی و راحتی بوده .همه چی که بیزینس و پول نیست .

آرامشی که اینجا حاکم هست به وجود تک تک ما سرایت میکنه .

من قبلن ها خیلی دنباا تجملگرایی بودم و ذهنم همیشه درگیر چی بخرم که همه بگن به به .چی رو با چی ست کنم ,چی بپوشم ,و…..

اما الان چند سال که خواسته هام تغییر کرده .وقتی اصل رو درک میکنی دیگه دنبال فرع نیستی .الان آدمهایی رو میبینم که مشابه رفتارهای قبل من رو دارن .تو دلم میخندم که چقدر من کارام قبلن مسخره بوده .با خودم میگم آخه زندگی که این چیزا نیست .وقتی وصل میشی به اصل از همه چی لذت میبری . از خوردن یه نون و پنیر و سبزی ساده یه دنیا لذت میبرم ,از پوشیدن یه لباس راحت لذت میبرم .از رفتن به کنار یه رودخونه کوچولو هم یه عالمه لذت میبرم .و جالب اینجاست که الان که خواستهام تغییر کرده به جاها و غذا ها و لباسهایی هدایت میشم که خیلی بهتر از قبلنا هست و حتی خیلی به راحتی تهیه میکنم که اون زمان رسیدن به اونا برام با زجرو سختی بود

الان عاشق سادگی شدم ,تو سادگی زیبایی هست که هر کس نمیتونه اونو ببینه .چون باید روحت زیبا بین باشه که بتونه زیباییها رو از اون سادگی بکشه بیرون .

گاهی وقتها تو یه قسمت 20 دقیقه گی زندگی در بهشت بچه ها اونقدر از زیباییهاش مینویسند که آدم حض میکنه و میگم خدااااای من این بنده ات چقدر با خودش در صلح که میتونه این همه زیبایی ببینه ? برای مثال ….

همین قسمت رو ببینید صبح شده .هوا عالی ,دریاچه زیبا و تمیز ,آسمون پر از ابرهای خوشگل .درختا که دیگه نگو .انگار فقط نقاشی شدن .یه طبیعت بینظیر.

برانی باشکوه و آرام .آدم های مهربان و دوست داشتنی با کلی امکانات تفریحی .آشپزخونه ی صحرایی تمیز .همه رو صندلیهای راحتیشون نشستن و یه پسر کوچولو ی نازنین مسوول درست کردن صبحانه ی امروز .آخه مگه میشه ? مگه داریم ?

بلههههههه که میشه .اینجا تو این بهشت زیبا همه چی میشه .

ببینید بچه ها انقدر تو این بهشت سادگی هست که آدم هایی هم که واردش میشن همه جوره دنبال سادگی و راحتی هست .

به لباس پوشیدن آدم هاش توجه کنید .اکثر یه دست لباس میپوشند .ب ندرت دنبال عوض کردن لباس هستن مثل آقای ریک و همسرش جولی .یا توقسمت های قبلی خانم هب رو دیدین با یه تیشرت ساده و شلوار مشکی چند روز این جا بود .نه دنبال آرایش کردن .مو درست کردن هستن .چون اینا همه فرع .اصل لذت بردن از زمانشون و از طبیعت زیبای پرادایس .

من یادم یه بار با دوستامون رفته بودیم عباس آباد شمال .شب قرار گذاشتیم صبح تو خنکی بریم تلکابین رامسر .

صبح هر کس بیدار میشد اول میرفت دوش میگرفت ,بعد تعویض لباس ,بعد آرایش مو ,آرایش صورت .خلاصه انگار قرار بود بریم یه عروسی تو یه عمارت خفن .

من خودم زیاد تو مسافرت دنبال اینجور کارا نیستم .نه خودم و نه همسرم .و دخترم یه جاهایی سر ما غر میزنه که جرا اینقد ساده .

خلاصه تا همه خاضر بشن و حرکت کنیم خوردیم به گرمای ظهر .به هر حال راه افتادیم .بعد از کلی مسیر طولانی رفتن .همه گفتن چقد هوا گرمه .ما پیاده نمیشیم بهتر بریم لب ساحل .برگشتیم به سمت دریا.وقتی رسیدیم دریا گفتن گشنمونه .اونجا هم پیاده نشدیم و رفتیم رستوران .و نشستیم غذا خوردیم و برگشتی ویلا .چقدر من اون روز حرص خوردم که آخه چرا زودتر در نیومدم که به تفریحمون هم برسیم .فقط به قر و فر رسیدیم و شکم .

وقتی جمعی همه چی رو ساده بگیرن میشه کلی از سفر ها لذت برد .میشه به راحتی خیلی مسافرتها رفت .

من که دیگه خیلی وقته اینجور سفر نمیرم دیگه .دلم میخواد با آدم هایی سفر کنم که هدفشون لذت از طبیعت و زیباییهای طبیعت باشه .هدفشون آشنایی و دیدن جاهای جدید تو دنیا باشه .دلم میخواد با آدمهای هم سفر بشم که چیزهای جدید یاد بگیرم .

استاد و مری جون با دوستاشون میرن به دل این جنگل زیبای پرادایس .با تمام سادگی و راحتی .فقط یه نوشیدنی .

هدفشون کشف جاهای جدید .هدفشوت تفریح و ورزش ,هر کس مسیر ی که استاد لیدرش هست رو میرن .معلوم که چقد اهل طبیعت گردی هستن .

لباسهای راحت .کلاه .کتونی و نوشیدنی .

سگها رو ببین خدای من .چقد ذوق زده شدن که میخوان برن گردش .ببین چطور از برانی فرار میکنند .فهمیدن که برانی چه ابهت داره و چقد برای صاحبش عزیز ..

زحمتهای سوزندن درختان اضافی توسط استاد و مری جان موثمر ثمر شد.راه تریل زیبا باز شد برای پیاده روی راحت .

دستمزیزاد به هر دوتای شما .👏👏👏

نتیجه عمل به ایمان یعنی همین .با عشق ای کار رو کردن و الان با لذت از نتیجش استفاده می کنند .

چه چشمه های کوچیک و تمیزی .همه ی ای چشمه ها متصل به دریاچه شدن .

این چشمه ها به من میگن اگر کوچک کوچک به ایمانت عمل کنی روزی نتیجه های زندگیت مثل این دریاچه بزرگ و زیبا میشه .

قانون خداوند در دل طبیعت درسها داره برای ما اگر دقت کنیم و باور کنیم ….

خدایا شکرت که من هم با این عزیزان پیاده روی دلچسبی رفتم و خدایا شکرت که از دیدن طبیعت بکر و زیبات لذت بردم .

باور کن مریم جان احساس میکردم که پشت سر تو دارم میام .وجاهایی که مکث میکردی یا خم میشدی احساس میکردم که منم اون حرکت رو میکنم .به منم خیلی خوش گذشت .

خدارو شکر که همگی به سلامت برگشتن .

چقد اون برنامه و نرم افزار کالری شمار ,یا نمیدونم قدم شمار بود که میتونست بگه چند ساعت پیاده روی کردی جالب بود .اینم یه ایده جدید .خدایا صد هزار مرتبه شکرت .

چقد صدای ای آقای ریک جذاب .مثل صدای دوبلرهاست .تحسین داره به خدا .

وااااااای خداااااای من عجب بارونی داره میباره .استاااااااد استااااااد استاااااااد عاشقتم که کارایی رو میکنی که منم دوست دارم .بارون بباره بری تو استخر آب گرم .بالا سرد ,پایین گرم 😂😂

به قول مری جون سردت شد بری زیر پتو .😂😂

ببین سادگی که میگم زیباست همین .خدا خودش زیباییهاش رو صد چندان میکنه .

صدای رعد و برق ,دونه های بارون روی دریاچه .طبیعت سبز قشنگ اطرافت اینا رو خدا خلق کرده خودشم بینظیر زیباش کرده .

شدت بارون چقد دیدنیه .خدایا شکرت .آتیش تو بارون چق دیدنه خدایا شکرت .ماشینهای لوکس .موتو رهای لوکس .خدایا شکرت .آروی این خونه ی سیار و زیبا .خدایا شکرت .حمام آروی که مری جون کلی ازش لذت میبره .خدایا شکرت .همه چی دست به دست هم داد تا بازم از دیدن این قسمت ملی لذت ببرم .

برم منم تو تجسمم بپرم تو دریاچه و زیر بارون از شنا کردن لذت ببرم و بعدش برم پیش دوستای عزیز تو آشپزخونه ی صحرایی کنار آتیش یه نوشیدنی گرم بر بدن بزنم و از هم صحبتی باهاش لذت ببرم و بشینم به تماشای زیباییهای این بهشت ساده و رویایی ….

عاشقتونم…❤❤❤