https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/07/abasmanesh-20.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-07-29 07:56:532021-08-12 09:31:25سریال زندگی در بهشت | قسمت ۵6
311نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدارا هزاران بار شکرت برای این سریال و هرچی که توش دخیله از دستات که فیلمبرداری میکنن تا اینترنت من که وصل میشه و چشمان قشنگی که بهم دادی تا قشنگی هارو ببینه واقعا که این سریال معجزست این روزا عجیب دارم باهاش ارتباط برقرار میکنم انگار که تازه افتادم تومدارش یادمه اون اوایل که وارد سایت شدم هروقت نشانم زنذکی در بهشت میشد میگفتم این چیه بابا یا قبلا میگفتم پاشو جای سریال برو رو باورات کار کن الکی وقتتو تلف نکن الان که دارم اینو میبینم میفهمم که خداجقدر هدایتم کرده بود سمت این سریال ومن هی پسش میزدم و دقیقا همین اتفاق با شیوه حل مساعلم برام افتاد که اون میگف برو گوش بده من میگفتم نه اخساس لیاقتو ول کنم برم اون اخه اون چی میخواد بگه درحالی که الان همون دوره شد مورد علاقه ترین دوره من چون ابشخور مسعلمو بهم شناسوند خدایا شکرت بابت اینهمه زیبایی و شادی رابطه الهی شما دو عزیز برا من تحسین برانگیزه حتی این برای من خود عشقه که شما بشقاب مریم عزیز رونگه دارین تا فیلمبرداریشو کنه و چه خوراکی خوشمزه ای به به نوش جونتون و چه قانون باحالی افرین اینجوری صبر و به بچه هاشون در عمل دارن یاد میدن دمشون گرم چقدر ریک که برا شما صندلی اوردو دوس داشتم عزیزم چقدر این مرد مهربون وخوش اخلاقه والا ما هرچی ارتشی دیدیم کلا یا ساکت بوده با تومهمونی توخودش بود و فقط دنبال سکوت بعد اینجا مردیومیبینیم که نقطه مقابله یعنی بازی میکنه غذا درست میکنه میخنده شاده واقعا افرین و تحسین میکنم مریم عزیزم رو که با اون بچه بازی کرد عزیزم و اون بارونو که بوی بهشتیشو از اینور دنیا هم میشد حس کرد خدارو شکر منم الان که دارم مینویسم اینجا داره بارون ناز زمستونی میاد و هوا معرکست عالیه خدایا شکرت اینجا همه چیش زیباست عاشقتونم
سلام وهزاران درود برشما . استاد وخانم شایسته بزرگوار . خواهشمند است وقتی لایو میگذارید یا پرسش پاسخی هست حتما دوسه روز قبلش اطلاع رسانی کنید محبت فرمایید من سوالات زیبایی داشتم که متوجه لایو نشدم
سپاس وسپاس . میدونم استاد این کار کردن وکارهای خانم شایسته همیشه منظم هستند استاد همیشه راحت میگیزند فشنگ است راحت من هم کم کم راحت راحت . سپاسگزارم خدا جونم سپاسگزارم خدای ناز من . بوس بوس ماچت میکنم جیگر
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو و تمام دوستان زندگی در بهشتی
امروز من به قسمت ۵۶_سریال زندگی در بهشت هدایت شدم.
وای که چه خاطراتی برام مرور شد…چقدر اتفاقات خوب رو در کنار استاد و مریم عزیز در پارادایس شاهد بودیو و چقدر در لحظه اکنون لذت بردیم.
امروز این شعر سهراب رو چندبار خوندم که میگن:
زنـــدگــی راز بـــزرگی است که در مــا جاری اســـت
زنـــدگــی فـــاصـلـــه آمـدن و رفتـن مـاســــت
رود دنـــیـــا جــــاری اســــت
زنـــدگی آبتنــی کــردن در ایـن رود اســـت
وقت رفتـن به همـان عریــانی، که به هنگـام ورود آمـده ایم
دست ما در کــف این رود به دنبال چه می گــردد؟!!!
هـــیـچ!!!
چقدر تفاوت است بین کسانی مثل کشور ما که ادعای بنیان خانواده و تحکیم و درست بودنشون میکردیم و دیدن اهالی یک کشور دیگه و طرز برخورد و تربیت فرزند و بنیان خانواده هایی از اساس بر مبنای آزادی و احترام و رعایت اصول و صبر…
چقدر خوب میشه دید زندگی رو باید زندگی کرد بدون لحظه ایی وقت تلف کردن با حرف های بیهوده و نامناسب
زندگی رو باید در لحظه لحظه اش زندگی کرد
و زیبایی ی جمع دوستانه خوب به این هست که با هم روی یک موضوع مشترک در لحظه با هم بودن فقط از وجود هم لذت ببریم.
چقدر زیبا و خوب مریم عزیزمون از بازی اون دوست کوچیک مون برامو فیلم گرفت و ما رو هم شریک کرد و به یادمون میاره که پیش فرض ها و شخصیت ها و تخیل های بچگی مون همگی به حقیقت میتونن تبدیل بشن و چقدر خوبه از بچگی با این همه تنوع عقیده و سلیقه آدم ها به درستی آشنا بشیم و باهاشون در بازی زندگی بدون هیچ قضاوتی مواجه بشیم
چرا ما فکر میکردیم که ایرانی ها فقط مهمون نواز هستن و تفریحات و مهمونی های دیگه همش پر از گناه و حوصله سربری و کسل بار هست. چقدر قشنگ با دیدن تک تک این قسمت ها سریال زندگی در بهشت باورهای خوب در ذهنم از آدم ها، شهرها و کشورهای مختلف تغییر کرده و رو به بهتر شدن هست. چقدر انگار حس نزدیکی بیشتری دارم به تمام آدم های دنیا فارغ از هر دین و مسلکی…چقدر اینجوری زندگی کردن حس خوبی داره و من در درون حس رهایی دارم. و باید مراقب این احساس ناب در خودم باشم. خدایا کمکم کن تا در مسیر کسانی باشم که درست زندگی میکنن و به انها نعمت داده ایی و با شادی و عشق لجظه هاشون رو سپری میکنن…
خدایا شکرت به خاطر این طرز تفکر برای تربیت بچه ها که بچه ها اینقدر با خودشون به صلح رسیدن که منتظر میشن تا اول بزرگترها دسر بگیرن بعد آنها
چقدر مهمانداری کردن راحت و لذتبخشه آخه هر کسی به کار خودش مشغول و همکاری در تمام کارها انجام میشه ولی حالا تو ایران اگه کسی اومد مهمونی باید فیکس بشینه روی مبل تا کاملا پذیرایی بشه واون صاحبخونه هم تا زمان رفتن اون هیچ استراحتی نداشته باشه تازه بعدش هم حرف و حدیث پشت سرش که بماند وای استاد چقدر زیبا از فرصتهاتون استفاده میکنید و لذت میبرید چقدر خوشحالم از اینکه هدایت شدم و با قانون آشنا شدم والان دیگه برام مهم نیست که کی چه فکری در موردم میکنه هر کاری که درسته و قلبم بهم میگه همون رو انجام میدم و خیلی احساس آرامش دارم مریم جون من تماما تو رو از هر نظر تحسین میکنم بازی کردنت با بچه ها حوصله به خرج دادنت فیلمبرداری کردنت از لحظات با وجود کارهای دیگه و عشق ورزیدنت به خداوند از طریق زیباییهایش
خدایا شکرت بابت دیدن زندگی در بهشت که من خودم را در بهشت واقعی میبنم و تمام روز دوست دارم با استاد عزیزم و مریم مهربونم باشم و بیشتر قانون رو درک کنم و تکاملم رو طی کنم و در فر کانس بالاتری قرار بگیرم و لذت ببرم
اول خدایاشکرت باعشق ک چند روز روزنو باتمرکز بر نکات مثبت قسمتهای مختلف زندگی در بهشت شروع میکنم خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق ک تو این قسمت های زندگی در بهشت مهمونامون تو طبیعت زیبای بهشتمون آشپزی میکنن تو خونواده راین هم مهمونامون خودشون غذاشونو آماده میکردن بااین تفاوت ک اینا غذاشونو خودشون ب نوبت میپزن ولی اونا بیشتر غذاهای راحتی بود فست فودی.
خدایاشکرت باعشق برای این بیف استراگانوف خوشم مون ک این دوستمون درست کرده
خدایاشکرت باعشق ک هرکس آشپزی میکنه خودشم مسول سرو غذاسو نوبتیه این کارها.خب خودش هم فان هم طعم آشپزی های مختلف چشیده میشه هم همکاری ک همه لذت میبرن و هیچکی خسته نمیشه خدایاشکرت باعشق و اینکه کارها راحت انجام میشه.
خدایاشکرت باعشق ک استاد باوجود بو کردن بیف استراگانف این همه اراده داره و میتونه پای تصمیمش وایسه و مامیتونیم ازش الگو برداری کنیم مثلاً همین دیشب بااینکه غذای نذری خوردم و خیلی خوشمزه بود ودلم میخواست بیشتر بخورم با ب یا آوردن استاد وارادش جلوی خودمو گرفتم خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق ب خاطر اون پسر خوشمزه و خوش رنگ بعد غذا کدفک میکنم خیلیم چسبید بلافاصله بعد غذا همراه کاکائو و کره خدایاشکرت باعشق اونم داغ داغ اولین بار همچین دیری دیدم اونم تو سریال زندگی در بهشت اونم بعد غذا و آتیشی تو قابلمه های هیولامون خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق ک چ تو این مهمونی چ تو مهمونی های قبلی زندگی در بهشت دیدیم ک ب جای حرف زدن در مورد اخبار بد وغیبت واین حرفا بازی و فان ولذت بین بزرگترها و کوچکتر موج میزند و بیشتر تمرکز رو نکات مثبت رو احساس خوب حال هر بازی ک میخواد باشه واین رقابت بین بزرگها و کوچیکاو دخالت دادن کوچیکترا تو بازی واقعا شیرین و جذاب برخلاف ماایرانیها ک جلوی کوچیکترا از بچگی ذهنشونو باافکارمنفی وغیبت پر میکنن ک فلانی چی کرد و چی گفت.مثلا خودمن حتی با اینکه تو این فرکانسمو دارم رو خودم کار میکنم و حتی اخبار گوش نمیدم بازم 1جامیرفتیم مخصوصا خونه مامان بزرگم ک فامیل اونجام میشیم هرکس هر چی میگفتم میشستم گوش میدادم و خب همش غیبت و فلانی چی کرد و کی با کی ازدواج کرد و کی مال اون یکیو دزدید و از این حرفا.1روز ب خودم گفتم من چطور از اخبار تلویزیون دوری میکنم ولی از این اخبار بد تادلم میخواد گوش میدم اونم تو جم هایی ک میرسم واس همین این رفتنهامو کم کردم بااینکه مامان بزرگم و خیلی دوست دارم و فقطم این مونده واسمون و پدربزرگ هم ندارم و دوست دارم تازه س قدرشو بدونم و ببینمش هر2هفته میرم دیدنش بااینکه مادرم خیلی بیشتر میرره.کلا تا میبینم این جلسات هی 1جورایی فراریم.از طرفیم تاحرف منفی میشه میزارن میرم حیاط مخصوصا از زمانی ک ب این نتیجه رسیدم ب هر چی توجه کنم حالا با دیده هام شنیده هام تجربه هام جهان از اون بیشتر و بیشتر نشون میده ولی برام مهر تأییدشو میزنه ک آره این واقعیت و درست حساستر شدم میگم خب بخوام واس هرشنیدم دیدم الگوی جدید داشته باشم ک این همه وقت ندارم از طرفیم همه اونا ک یادم نمیمونه هی منفیارو بشنوم وهی پاکسازی کنم پس بهتر اصلانشنوم.برای من همین بس ک فعلا باورهای قبلیمو پیداکنو بشکونم و از این ور هم خب دوباره باورهای دیگه اضافه میشه پس اصلا رفت وآمدهامو با آدم های مسموم کم میکنم درسته سختمه بعضی وقتا وسوسه اینو دارم تاکی از اونا دوری کنم تاکی تنها باشم خب اونا جمعه وفلان ولی خب برای اینکه نتایجم واضح وملموس باشه خودمو متعهد میکنم ک ادامه بدم ک بالاخره آدم های زندگیم عوض میشن اگر درون من فرکانس های من ثابت بشه.و چ قدر خوشحالم ک اون لحظه چیدن اون مهره ها همزمان شد با گفته های استاد ک ماییم باچیدن تمرکزمون رو هر چی از اون جنس وارد زندگیمون میکنیم حالا میخواد باور کنیم یا نکنیم این قانون.و من خیلی دلم میخواد دقیقتر بفهمم چطوری باچیدمان درونم دنیای بیرونم چیده میشه مثل ریک ک دقیق میگشت ک 1چیدمانی داشته باشه ک هم هنوز باشه هم مهره ها نریزهب نظر من کار ما هم اولش اینطوریه تو تمرکز و کنترل ورودی هامون اولش باید دقت کنیم مهر لحظه حواسمون ب فرکانس هامون باشه وقتی ب غلطک افتادیم مثل استاد دیگه راحتتر و درعین حال باآرامش این چیدمان و انجام میدم چون ملکه رهنمون شده خدایاشکرت باعشق ک ازاین بازی و گفته های استاد اینطوری نتیجه گیری کردم خدایاشکرت باعشق.بااستفاده از قانون همزمانی و خیلی دوست دارم گاها ک استاد تو این فایل ها خودش حرف میزنم و شفافتر راجب قانون توضیح میده.
خدایاشکرت باعشق ب خاطر اون یادآوری دوستمون ک گفت فامیلی دارن ک از همین جنس مهمونا مون تو زندگی در بهشان همین قدر فان کودک درونشون زندس وخب این نشونم داد مهم نی عباسمنش باشی باکس دیگه یا تو آمریکاباشی یا ایران یاجای دیگه فرکانسات درست باشه از همون جنس آدم میبینی هدایت میشی سمتشون.منم دوستانی دارم ک همچین تجربه ای باهاشون داشتم و اصلا فک نمیکردم اینطور از قانون استفاده کنم بدون اینکه ازش چیزی بدونن بر خلاف تصورات من و بااینکه مذهبین و برام سخت بود ک باهاشون برم بیرون ولی وقتی دیدم وقتی باهاشون همین قدر لذت میبرم از باهم بدون بدون هیچ غیبت فقط و فقط بازی مشتاقت م برای رفت و آمد باهاشون.رفتیم ناهار بیرون همسر دوستم بعد ناهارمارو مشغول کرداوقات فراغتشو بانقاشی میگذرونه قلموشو با خودش آورده بود قلمو همراه1لیوان آب بجای رنگ آب بود بدون هیچ هزینه ای وقلق های نقاشی رو ب مامیگفت برای هر حرفی رو آسفالت میکشید ماهم ب نوبت و برای رقابت هر چی میگفتم انجام میدادیم و چ قدر لذت بردیم بدون توجه ب اطرافمان و بقیه.1آن ب خودم اومدم دیدم چقدر از چیزای ساده داریم لذت میبریم و بدون خجالت چون همه بار اولمون بودقلمو دستمون میگرفتیم ومینوشتیم و این آقا چی کرده با ما ک حتی ب محیط اطرافمان بی توجهیم ک کی اومد کی رفت وقتایی دیگه وقتی با خونوادم میرفتم فقط توجهم ب بقیه بود چی پوشیدن چی میکنن آنقدر ک فقط بیکار ناتو مبهوت ب هم نگاه میکنیم ولی اینبارجنسش فرق داشت.خدایاشکرت باعشق ب خاطر این تجربم ک هم برای خودم توجه رو نکات مثبت هم برای بقیه.واینکه من چی میخوام.یابهمون یاددادن ک تو جم های خانوادگی مسابقه بزاریم از خوبیهای همدیگه بگیم هرکس بیشتر گفت هی طرفو ببریم بالاو بعد1از صفتهای منفیشو بگیم ک معتقد بود واس خودسازی از اهل بیت و فلان ک من طبق قانون بااینکه آخرش مخالف بودم چون رو هر چی توجه کنی از همون بدست میاری این قانون.خدایاشکرت باعشق.یابازی اسم فامیل و من فهمیدم ک فرق ندارد باکی بری بیرون میشه جور دیگه هم لذت برد ک اصلا از محیط اطرافت غافل باشی و فقط رو خودت زوم کنی.وخب وقتی اومدم برای خونوادم حسابی تعریف کردم ک من اون آقا و خونوادم جور دیگه شناخته بودم وغلط بود چون باهاشون رفت و آمد از نزدیک نداشتم و فهمیدم مهم نی مذهبی باشی نباشی مهم اینه از قانون داری استفاده میکنی و شادی مهمه حتی اگه خودت ندونی ک داری ناخودآگاه ب قانون عمل میکنی.خدایاشکرت باعشق برای این دوستانم و خدایاشکرت باعشق ک از این جنس آدم بیشتر وارد زندگیم میکنی.واین خواسته در من شکل گرفت ک میخوام همسری اینگونه داشته باشم ک منتظر نباشه1نفر ازبیرون بیاد واس شادکردنش خودش دست ب کار بش و بقیرم سرگرم کنه.خدایاشکرت باعشق.
خدایاشکرت باعشق ک در آخر هم دیدیم مریم عزیز باتیتوم عروسک بازی میکنه ومن هیچوقت نشده تواین سن با بچه ها بازی کنم یعنی تو بزرگسالان و حوصلم نمیکشه با بچه ها.وخب مریم عزیز چ راحت رفته و خدایاشکرت باعشق ک هر کدوم از این عروسکها تیپ مخصوص خودشون دارن.با عینک بی عینک النگوب دست.واینکه استاد اشاره کردن ب قانون تجسم وتصور برای خلق زندگی و اینکه تو بچگیمون این ملموستر و من اینجا میخوام بگم آره ک مهر تأییدی بشه ب حرفهای استاد و باورسازی واس هممون.ک من دیدم بچه ای ک گوشی مامانشو ب چش تبلت میدید و باهاش بازی میکرد و ب مادرش نشون میداد ک تبلتمو ببین قشنگت.ومامانش بهش القا میکرد ک این تبلت نی و بچه باز هم کار خودشو میکرد واینو ب من یادآوری کرد ک چطور ممکنه چ راحت انگار ک تبلت مورد علاقه دستش بدون اینکه فک کنه ن گوشیه.ومن هرچقدم بخوام خودمو بزنم ب اون راه ک چیزو چیز دیگه ب غیرخودش تجسم کنم چقدر سختمه.ومن بچگی های خودم یادم نی تصوراتمو.ولی این بچه عجیب منو تحت تأثیر قرارداد وحرف بزرگترها ک میخوام ب مایادآوری متن بچه این تبلت نی و گوشی تو این مثال بچه چقدر باافکار خودش شاد بود و بازی میکرد و فیلم میگرفت. و مثال های دیگه.
خدایاشکرت باعشق برای من این قسمت از سریال همین بس قانون تمرکز و توجه و مراقب ورودی هام باشم واعراض کردن بهتر از اینه ک بشنوم ببینم و هی برم پاکسازی.و اینکه قانون تجسم و تصور برای خلق چیزی ک میخوام همون قانونی ک بچه ها راحتتر ازش استفاده میکنم و حالا ک بزرگ شدیم یادمون رفته
خدایاشکرت باعشق ک امروز هم رسالتمو انجام دادم وبیشت خودم لذت بردم از گفتن خاطرات خوبم ک بهم دوباره یادآوری کرد ک هستن آدم های ک شده حتی ناخودآگاه از قانون استفاده میکنم و لذت میبرن.
خدایاشکرت باعشق ب خاطر تایپ کردنم
خدایاشکرت باعشق ک قبل صبحونه و اول صبح تمرکزم رو نکات مثبت بود
خدایاشکرت باعشق ب خاطر انگشتانم ب خاطر گوشیم بخاطر این سایت خاطر اینکه شرایطی تو این سفره پهن شده برای ماهم فراهم شده ک بنویسیم بگیم از خودمون تایادآوری بش الگوسازی بشه برای خودمون خدایاشکرت باعشق ب خاطر گوشی عزیزم ک باهاش تو سایت میرم خدایاشکرت باعشق ب خاطر اینترنت همراهم ک هس وخدایاشکرت باعشق دوستانی دارم ک برای هم مینویسیم و ب اشتراک ک میزاریم وخدایاشکرت باعشق ب خاطر دستانم ک گوشیو باشه نگهداشتمو خسته شدواین سنسور ک بهم یادآوری میکنه دستانم احتیاج ب رفع خستگی و استراحت دارن خدایاشکرت باعشق ب خاطر قانون تضاد ک تو هرلحظمون هست ویادآوری میکنه چی میخوایم خدایاشکرت باعشق شکرت باعشق شکرت باعشق
سلام به همه بچه های عزیز و دوست داشتنی سایت، استاد باحالمون و مریم خانم دوست داشتنی.👋🌹
امیدوارم هرجا که هستین از بودنتون لذت ببرین.
این قسمت یه اصل مهمی رو برام دوباره یادآوری کرد که منو کشوند پای کامنت. و اون اصل چیزی نیست جز لذت بردن از زندگی.
من هروقت که میبینم ذهنم میخاد یه نگرانی یا ترسی راجع به کاری که دوسش دارم یا راجع به آینده با راجع به هر مسئله دیگه ای توی دلم بندازه فورا این سوالو از خودم میپرسم که : تو چرا اینجایی؟ تو چرا داری این کارو انجام میدی؟ و جوابش مسلما حداقل برای من «لذت بردن» هست و بعد میگم خب تو با رفتن تو این نگرانی ها هدفتو گم میکنی. خود این شغلی که دوسش داری و توش میخای به جاهای بلند برسی برای لذت بردن توئه، حالا اگر بخاطر ترس از نرسیدن یا هر ترس دیگه ای داری خودتو از لذت این کار دور میکنی، در واقع تو داری اصل رو فدای فرع میکنی و همین فورا حال منو دوباره عالی میکنه و برمیگردونه.
بنظر من«لذت بردن» مقدسه چون بزرگترین خدمتها به بشریت از این نوع نگرش بوجود اومدن.
توی قسمت ۷ فایلهای آرامش در پرتو آگاهی، میگه «تو برای خدمت آمده ای به این جهان» و من معتقدم تنها و بهترین راه خدمت به خودت و جهان از مسیر انجام دادن کاریه که عاشقشی و ازش لذت میبری. بیل گیتس کاری رو انجام داد که ازش لذت میبرد و نتیجه ش شد بهترین و باکیفیت ترین خدمتها به کل جهان. ادیسون عاشق ساختن لامپ بود و ازش لذت میبرد و نتیجه این لذت بردن یکی از بزرگترین خدمتها و راحتی هارو برای بشریت به ارمغان آورد. استیو جابزها، ایلان مایک ها، جف بزوزها بزرگترین خدمات رو به بشریت ارائه کردن، چرا؟؟ چون کاری رو انجام دادن که ازش لذت میبردن و میبرن.
سید حسین عباسمنش یروزی همه پل های پشت سرشو خراب کرد و رفت دنبال لذت بردن از زندگیش و این لذت بردن این سایت رو ساخت که بزرگترین خدمتها رو به صدها هزار انسان داره ارائه میده. پس لذت بردن مقدسه، همونطور که سالم بودن، ثروتمند بودن، الهی بودن و عشق مقدسه.
شاید خیلیها کاری که من دوسش دارم رو شغل ندونن، شاید خیلی ها تاییدش نکنن، امابرام مهم نیست، من از انجام دادنش لذت میبرم و همین لذت در لحظه بزرگترین موفقیت منه. من احساس خوشبختی میکنم پس موفقم. موفقیت در مورد مکان یا جایگاه خاصی نیست. من معتقدم موفقیت یک نوع خاص نگرش به زندگیه و یک احساسه. احساس آزادی از قید بندهای جامعه، احساس خود واقعیت بودن و احساس خوشبختی بنظر من بزرگترین موفقیته برای یک انسان.
از وقتی به این درک رسیدم،دیگه عجله ای ندارم برای رسیدن، دیگه دنبال تایید کسی هرچند خیلی مطرح و موفق نیستم و مهمتر از همه درحد بسیار بالایی نسبت به قبل تسلیمم. تسلیمم در برابر خداوند و همین منو میاره به لحظه حال و لذت درونی که خیلی استوار و قویه. در واقع دروازه ورود به «لحظه حال» پذیرش و تسلیم بودنه.
سلام دوست خوب من فقط این حرف که میگه تو برای خدمت آمده ای به این جهان بقیه ش زندگی شخصی و رفتار شخصی و درک شخصی خودته باهاش کاری ندارم موفق باشی هم خانواده عزیز من
باز هم یه صبح جدید و یه قسمت زیباتر از سریال زندگی در بهشت، انگار این سریال درخواست همه ی بچه های سایت بوده که بتونن تو عمل ببینن ایمان و اطمینان به براورده شدن خواسته ها چجوریه تو زندگی. که به دستان پر توان عزیز دل هممون داره فیلم برداری و تدوین میشه و هرروز روی این سایت توحیدی بار گزاری میشه.
چه غذاهای خفنی
وای دهنم آب افتاد
اون بیف استروگانوفه که خیلی خیلی حرفه ای و خوشرنگ و بوبود و بعدش اون دسر خوش رنگ وای واقعا چه رنگ قررررمزی داشت اون البالوها با شکلات و کره عجب طعم جالبی .
خداروشکر بابت اینکه این خانواده ها چقدر رفتارای خوبی دارن ، چقدر ما ترمز داشتیم تو ذهنمون در مورد تربیت بچه تو خارج که چقدر حرفای چرت و پرتی گفته بودن بهمون و الان میبینم چه بچه های باادبی و چه بزرگ تر هایی که انقدر قوی و بدور از احساسات زود گذر بچه رو برای زندگی دارن تربیت میکنن، چون این بچه قراره دو سه سال دیگه به طور مستقل بره دنبال زندگی وکار خودش و قشنگ میبینم مسیرشون به سمت استقلال بچه ها چه خوبه و کلی ازشون یاد گرفتم.
واقعا بازی کردن خیلی خوبه، ما از بچگی اینو دیدیم، مردای فامیل پدری ما از سالها پیش همشون دور هم جمع میشن دومینو بازی میکنن اونم خیلی جدی و با دقت و به نظرم همینم باعث میشد همه اونایی که بیشتر تو حریان بازی بودن و بازی کردن رو دوست داشتن خیلی وضع مالی بهتری نسبت به بقیه دارند و اینم حتما به خاطر اینه که بالاخره چند ساعت از روز دارن ذهنشون رو از مشکلات اقتصادی و سیاسی برمیدارن میزارن رو لذت بردن از لحظه هاشون.
ثروت یه موهبته و یه انرژیه که تو زندگی شما حریان داره و تو زندگی هرکسی که باورش داره ، من خودم تو زندگیم میبینم شکر خدا، ثروت باعث شده خیلی راحت زندگی کنم، خداروشکر هرچیزی رو بخوام برام فراهمه.
چقدر اون باربی ها خوشکل بودن😍
مریم جون چقدر خوبی شما که به بچه ها بها میدید باهاشون وقت میگذرونید و ما کلی ازین حوصله شما چیز یاد میگیریم.
جونم به اون عینک باربی که عین عینک خودش بود، چه جدی بازی میکرد اون دختر چقدر همه وسایل رو باخودش اورده بود.
استاد شما هم جالب بودیدا، اون اقا از صد جهت خم میشد یه مهره بزاره رو اون برج بعد شما نشستید سرجاتون پخ میزارید اون بالا و تمام
یعنی در اسان ترین روش ممکن بازی میکنید
عاشقتونم
واقعا تحسین برانگیزه کل زندگیتون
میدونم اگه میشد تمام لحظات رو دید خیلی خیلی برامون درس داشت ، چون ما یه تصوراتی تو ذهنمون داریم که یه ادم موفق خیلی متفاوته باما و وقتی میبینیم داره عین ما زندگی میکنه تعجب میکنیم مثل همون وقت که مردم تعجب کردن چرا پیامبر باید ادم باشه و تو بازار راه بره
اشنایی من باشما برمیگرده به دوسال پیش،زمانی که ازدواج کردم و توسط همسرم بود
همیشه باکلی ذوق ازشما تعریف میکرد و بلاخره یک روز خواستم تا فایل های شمارو نشونم بده تا منم بشناسمتون وببینم کی هستین…
خیلی خوشحالم که توسط همسرم باشما اشنا شدم و اون فرکانس های پرانرژی شمارو به من منتقل میکرد وهنوز هم ادامه داره…
توی این دوسال گذشته من خیلی خیلی زیاد خرسندم که شناختم تون وهرروز که ما سریال زندگی دربهشت وسفر به دور امریکا،فایل هاتون و…میبینیم کلی لذت میبریم و ذوق میکنیم و یک جورایی انگیزه میده تابیشتر تلاش کنیم و همیشه طبق توصیه های شما عمل کنیم…
و یک روزی بتونیم بیایم پیشتون و ازنزدیک ببینیم شمارو حتی خانم شایسته عزیزرو که همشهری من هستن :)
بادیدن برخوردشما بامهمان هاتون بیشترمشتاق شدم و ارزو دارم که یک روزی این افتخار نصیبم بشه تا درکنارشماباشم و از مصاحبت باشما لذت ببرم و شایدم مهمان تون باشم :)
خیلی خییییییییییییللللللیییییییی ممنونم ازشما بابت احساس خوبی که به من وهمسرم انتقال میدین توسط فیلم ها و حال خوبتون…
سلام به بهشت و بهشتیان
خدارا هزاران بار شکرت برای این سریال و هرچی که توش دخیله از دستات که فیلمبرداری میکنن تا اینترنت من که وصل میشه و چشمان قشنگی که بهم دادی تا قشنگی هارو ببینه واقعا که این سریال معجزست این روزا عجیب دارم باهاش ارتباط برقرار میکنم انگار که تازه افتادم تومدارش یادمه اون اوایل که وارد سایت شدم هروقت نشانم زنذکی در بهشت میشد میگفتم این چیه بابا یا قبلا میگفتم پاشو جای سریال برو رو باورات کار کن الکی وقتتو تلف نکن الان که دارم اینو میبینم میفهمم که خداجقدر هدایتم کرده بود سمت این سریال ومن هی پسش میزدم و دقیقا همین اتفاق با شیوه حل مساعلم برام افتاد که اون میگف برو گوش بده من میگفتم نه اخساس لیاقتو ول کنم برم اون اخه اون چی میخواد بگه درحالی که الان همون دوره شد مورد علاقه ترین دوره من چون ابشخور مسعلمو بهم شناسوند خدایا شکرت بابت اینهمه زیبایی و شادی رابطه الهی شما دو عزیز برا من تحسین برانگیزه حتی این برای من خود عشقه که شما بشقاب مریم عزیز رونگه دارین تا فیلمبرداریشو کنه و چه خوراکی خوشمزه ای به به نوش جونتون و چه قانون باحالی افرین اینجوری صبر و به بچه هاشون در عمل دارن یاد میدن دمشون گرم چقدر ریک که برا شما صندلی اوردو دوس داشتم عزیزم چقدر این مرد مهربون وخوش اخلاقه والا ما هرچی ارتشی دیدیم کلا یا ساکت بوده با تومهمونی توخودش بود و فقط دنبال سکوت بعد اینجا مردیومیبینیم که نقطه مقابله یعنی بازی میکنه غذا درست میکنه میخنده شاده واقعا افرین و تحسین میکنم مریم عزیزم رو که با اون بچه بازی کرد عزیزم و اون بارونو که بوی بهشتیشو از اینور دنیا هم میشد حس کرد خدارو شکر منم الان که دارم مینویسم اینجا داره بارون ناز زمستونی میاد و هوا معرکست عالیه خدایا شکرت اینجا همه چیش زیباست عاشقتونم
چه روزهای شادی بوده
سلام وهزاران درود برشما . استاد وخانم شایسته بزرگوار . خواهشمند است وقتی لایو میگذارید یا پرسش پاسخی هست حتما دوسه روز قبلش اطلاع رسانی کنید محبت فرمایید من سوالات زیبایی داشتم که متوجه لایو نشدم
سپاس وسپاس . میدونم استاد این کار کردن وکارهای خانم شایسته همیشه منظم هستند استاد همیشه راحت میگیزند فشنگ است راحت من هم کم کم راحت راحت . سپاسگزارم خدا جونم سپاسگزارم خدای ناز من . بوس بوس ماچت میکنم جیگر
بنام خالق هدایتگرم
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو و تمام دوستان زندگی در بهشتی
امروز من به قسمت ۵۶_سریال زندگی در بهشت هدایت شدم.
وای که چه خاطراتی برام مرور شد…چقدر اتفاقات خوب رو در کنار استاد و مریم عزیز در پارادایس شاهد بودیو و چقدر در لحظه اکنون لذت بردیم.
امروز این شعر سهراب رو چندبار خوندم که میگن:
زنـــدگــی راز بـــزرگی است که در مــا جاری اســـت
زنـــدگــی فـــاصـلـــه آمـدن و رفتـن مـاســــت
رود دنـــیـــا جــــاری اســــت
زنـــدگی آبتنــی کــردن در ایـن رود اســـت
وقت رفتـن به همـان عریــانی، که به هنگـام ورود آمـده ایم
دست ما در کــف این رود به دنبال چه می گــردد؟!!!
هـــیـچ!!!
چقدر تفاوت است بین کسانی مثل کشور ما که ادعای بنیان خانواده و تحکیم و درست بودنشون میکردیم و دیدن اهالی یک کشور دیگه و طرز برخورد و تربیت فرزند و بنیان خانواده هایی از اساس بر مبنای آزادی و احترام و رعایت اصول و صبر…
چقدر خوب میشه دید زندگی رو باید زندگی کرد بدون لحظه ایی وقت تلف کردن با حرف های بیهوده و نامناسب
زندگی رو باید در لحظه لحظه اش زندگی کرد
و زیبایی ی جمع دوستانه خوب به این هست که با هم روی یک موضوع مشترک در لحظه با هم بودن فقط از وجود هم لذت ببریم.
چقدر زیبا و خوب مریم عزیزمون از بازی اون دوست کوچیک مون برامو فیلم گرفت و ما رو هم شریک کرد و به یادمون میاره که پیش فرض ها و شخصیت ها و تخیل های بچگی مون همگی به حقیقت میتونن تبدیل بشن و چقدر خوبه از بچگی با این همه تنوع عقیده و سلیقه آدم ها به درستی آشنا بشیم و باهاشون در بازی زندگی بدون هیچ قضاوتی مواجه بشیم
چرا ما فکر میکردیم که ایرانی ها فقط مهمون نواز هستن و تفریحات و مهمونی های دیگه همش پر از گناه و حوصله سربری و کسل بار هست. چقدر قشنگ با دیدن تک تک این قسمت ها سریال زندگی در بهشت باورهای خوب در ذهنم از آدم ها، شهرها و کشورهای مختلف تغییر کرده و رو به بهتر شدن هست. چقدر انگار حس نزدیکی بیشتری دارم به تمام آدم های دنیا فارغ از هر دین و مسلکی…چقدر اینجوری زندگی کردن حس خوبی داره و من در درون حس رهایی دارم. و باید مراقب این احساس ناب در خودم باشم. خدایا کمکم کن تا در مسیر کسانی باشم که درست زندگی میکنن و به انها نعمت داده ایی و با شادی و عشق لجظه هاشون رو سپری میکنن…
با سلام به خانواده دوست داشتنی استاد عباسمنش
خدایا شکرت به خاطر اینهمه آزادی
خدایا شکرت به خاطر این طرز تفکر برای تربیت بچه ها که بچه ها اینقدر با خودشون به صلح رسیدن که منتظر میشن تا اول بزرگترها دسر بگیرن بعد آنها
چقدر مهمانداری کردن راحت و لذتبخشه آخه هر کسی به کار خودش مشغول و همکاری در تمام کارها انجام میشه ولی حالا تو ایران اگه کسی اومد مهمونی باید فیکس بشینه روی مبل تا کاملا پذیرایی بشه واون صاحبخونه هم تا زمان رفتن اون هیچ استراحتی نداشته باشه تازه بعدش هم حرف و حدیث پشت سرش که بماند وای استاد چقدر زیبا از فرصتهاتون استفاده میکنید و لذت میبرید چقدر خوشحالم از اینکه هدایت شدم و با قانون آشنا شدم والان دیگه برام مهم نیست که کی چه فکری در موردم میکنه هر کاری که درسته و قلبم بهم میگه همون رو انجام میدم و خیلی احساس آرامش دارم مریم جون من تماما تو رو از هر نظر تحسین میکنم بازی کردنت با بچه ها حوصله به خرج دادنت فیلمبرداری کردنت از لحظات با وجود کارهای دیگه و عشق ورزیدنت به خداوند از طریق زیباییهایش
خدایا شکرت بابت دیدن زندگی در بهشت که من خودم را در بهشت واقعی میبنم و تمام روز دوست دارم با استاد عزیزم و مریم مهربونم باشم و بیشتر قانون رو درک کنم و تکاملم رو طی کنم و در فر کانس بالاتری قرار بگیرم و لذت ببرم
به امید آن روز
ب نام خدا
سلام ب خونواده صمیمی عباسمنش
درس های ک از این قسمت گرفتم
اول خدایاشکرت باعشق ک چند روز روزنو باتمرکز بر نکات مثبت قسمتهای مختلف زندگی در بهشت شروع میکنم خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق ک تو این قسمت های زندگی در بهشت مهمونامون تو طبیعت زیبای بهشتمون آشپزی میکنن تو خونواده راین هم مهمونامون خودشون غذاشونو آماده میکردن بااین تفاوت ک اینا غذاشونو خودشون ب نوبت میپزن ولی اونا بیشتر غذاهای راحتی بود فست فودی.
خدایاشکرت باعشق برای این بیف استراگانوف خوشم مون ک این دوستمون درست کرده
خدایاشکرت باعشق ک هرکس آشپزی میکنه خودشم مسول سرو غذاسو نوبتیه این کارها.خب خودش هم فان هم طعم آشپزی های مختلف چشیده میشه هم همکاری ک همه لذت میبرن و هیچکی خسته نمیشه خدایاشکرت باعشق و اینکه کارها راحت انجام میشه.
خدایاشکرت باعشق ک استاد باوجود بو کردن بیف استراگانف این همه اراده داره و میتونه پای تصمیمش وایسه و مامیتونیم ازش الگو برداری کنیم مثلاً همین دیشب بااینکه غذای نذری خوردم و خیلی خوشمزه بود ودلم میخواست بیشتر بخورم با ب یا آوردن استاد وارادش جلوی خودمو گرفتم خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق ب خاطر اون پسر خوشمزه و خوش رنگ بعد غذا کدفک میکنم خیلیم چسبید بلافاصله بعد غذا همراه کاکائو و کره خدایاشکرت باعشق اونم داغ داغ اولین بار همچین دیری دیدم اونم تو سریال زندگی در بهشت اونم بعد غذا و آتیشی تو قابلمه های هیولامون خدایاشکرت باعشق
خدایاشکرت باعشق ک چ تو این مهمونی چ تو مهمونی های قبلی زندگی در بهشت دیدیم ک ب جای حرف زدن در مورد اخبار بد وغیبت واین حرفا بازی و فان ولذت بین بزرگترها و کوچکتر موج میزند و بیشتر تمرکز رو نکات مثبت رو احساس خوب حال هر بازی ک میخواد باشه واین رقابت بین بزرگها و کوچیکاو دخالت دادن کوچیکترا تو بازی واقعا شیرین و جذاب برخلاف ماایرانیها ک جلوی کوچیکترا از بچگی ذهنشونو باافکارمنفی وغیبت پر میکنن ک فلانی چی کرد و چی گفت.مثلا خودمن حتی با اینکه تو این فرکانسمو دارم رو خودم کار میکنم و حتی اخبار گوش نمیدم بازم 1جامیرفتیم مخصوصا خونه مامان بزرگم ک فامیل اونجام میشیم هرکس هر چی میگفتم میشستم گوش میدادم و خب همش غیبت و فلانی چی کرد و کی با کی ازدواج کرد و کی مال اون یکیو دزدید و از این حرفا.1روز ب خودم گفتم من چطور از اخبار تلویزیون دوری میکنم ولی از این اخبار بد تادلم میخواد گوش میدم اونم تو جم هایی ک میرسم واس همین این رفتنهامو کم کردم بااینکه مامان بزرگم و خیلی دوست دارم و فقطم این مونده واسمون و پدربزرگ هم ندارم و دوست دارم تازه س قدرشو بدونم و ببینمش هر2هفته میرم دیدنش بااینکه مادرم خیلی بیشتر میرره.کلا تا میبینم این جلسات هی 1جورایی فراریم.از طرفیم تاحرف منفی میشه میزارن میرم حیاط مخصوصا از زمانی ک ب این نتیجه رسیدم ب هر چی توجه کنم حالا با دیده هام شنیده هام تجربه هام جهان از اون بیشتر و بیشتر نشون میده ولی برام مهر تأییدشو میزنه ک آره این واقعیت و درست حساستر شدم میگم خب بخوام واس هرشنیدم دیدم الگوی جدید داشته باشم ک این همه وقت ندارم از طرفیم همه اونا ک یادم نمیمونه هی منفیارو بشنوم وهی پاکسازی کنم پس بهتر اصلانشنوم.برای من همین بس ک فعلا باورهای قبلیمو پیداکنو بشکونم و از این ور هم خب دوباره باورهای دیگه اضافه میشه پس اصلا رفت وآمدهامو با آدم های مسموم کم میکنم درسته سختمه بعضی وقتا وسوسه اینو دارم تاکی از اونا دوری کنم تاکی تنها باشم خب اونا جمعه وفلان ولی خب برای اینکه نتایجم واضح وملموس باشه خودمو متعهد میکنم ک ادامه بدم ک بالاخره آدم های زندگیم عوض میشن اگر درون من فرکانس های من ثابت بشه.و چ قدر خوشحالم ک اون لحظه چیدن اون مهره ها همزمان شد با گفته های استاد ک ماییم باچیدن تمرکزمون رو هر چی از اون جنس وارد زندگیمون میکنیم حالا میخواد باور کنیم یا نکنیم این قانون.و من خیلی دلم میخواد دقیقتر بفهمم چطوری باچیدمان درونم دنیای بیرونم چیده میشه مثل ریک ک دقیق میگشت ک 1چیدمانی داشته باشه ک هم هنوز باشه هم مهره ها نریزهب نظر من کار ما هم اولش اینطوریه تو تمرکز و کنترل ورودی هامون اولش باید دقت کنیم مهر لحظه حواسمون ب فرکانس هامون باشه وقتی ب غلطک افتادیم مثل استاد دیگه راحتتر و درعین حال باآرامش این چیدمان و انجام میدم چون ملکه رهنمون شده خدایاشکرت باعشق ک ازاین بازی و گفته های استاد اینطوری نتیجه گیری کردم خدایاشکرت باعشق.بااستفاده از قانون همزمانی و خیلی دوست دارم گاها ک استاد تو این فایل ها خودش حرف میزنم و شفافتر راجب قانون توضیح میده.
خدایاشکرت باعشق ب خاطر اون یادآوری دوستمون ک گفت فامیلی دارن ک از همین جنس مهمونا مون تو زندگی در بهشان همین قدر فان کودک درونشون زندس وخب این نشونم داد مهم نی عباسمنش باشی باکس دیگه یا تو آمریکاباشی یا ایران یاجای دیگه فرکانسات درست باشه از همون جنس آدم میبینی هدایت میشی سمتشون.منم دوستانی دارم ک همچین تجربه ای باهاشون داشتم و اصلا فک نمیکردم اینطور از قانون استفاده کنم بدون اینکه ازش چیزی بدونن بر خلاف تصورات من و بااینکه مذهبین و برام سخت بود ک باهاشون برم بیرون ولی وقتی دیدم وقتی باهاشون همین قدر لذت میبرم از باهم بدون بدون هیچ غیبت فقط و فقط بازی مشتاقت م برای رفت و آمد باهاشون.رفتیم ناهار بیرون همسر دوستم بعد ناهارمارو مشغول کرداوقات فراغتشو بانقاشی میگذرونه قلموشو با خودش آورده بود قلمو همراه1لیوان آب بجای رنگ آب بود بدون هیچ هزینه ای وقلق های نقاشی رو ب مامیگفت برای هر حرفی رو آسفالت میکشید ماهم ب نوبت و برای رقابت هر چی میگفتم انجام میدادیم و چ قدر لذت بردیم بدون توجه ب اطرافمان و بقیه.1آن ب خودم اومدم دیدم چقدر از چیزای ساده داریم لذت میبریم و بدون خجالت چون همه بار اولمون بودقلمو دستمون میگرفتیم ومینوشتیم و این آقا چی کرده با ما ک حتی ب محیط اطرافمان بی توجهیم ک کی اومد کی رفت وقتایی دیگه وقتی با خونوادم میرفتم فقط توجهم ب بقیه بود چی پوشیدن چی میکنن آنقدر ک فقط بیکار ناتو مبهوت ب هم نگاه میکنیم ولی اینبارجنسش فرق داشت.خدایاشکرت باعشق ب خاطر این تجربم ک هم برای خودم توجه رو نکات مثبت هم برای بقیه.واینکه من چی میخوام.یابهمون یاددادن ک تو جم های خانوادگی مسابقه بزاریم از خوبیهای همدیگه بگیم هرکس بیشتر گفت هی طرفو ببریم بالاو بعد1از صفتهای منفیشو بگیم ک معتقد بود واس خودسازی از اهل بیت و فلان ک من طبق قانون بااینکه آخرش مخالف بودم چون رو هر چی توجه کنی از همون بدست میاری این قانون.خدایاشکرت باعشق.یابازی اسم فامیل و من فهمیدم ک فرق ندارد باکی بری بیرون میشه جور دیگه هم لذت برد ک اصلا از محیط اطرافت غافل باشی و فقط رو خودت زوم کنی.وخب وقتی اومدم برای خونوادم حسابی تعریف کردم ک من اون آقا و خونوادم جور دیگه شناخته بودم وغلط بود چون باهاشون رفت و آمد از نزدیک نداشتم و فهمیدم مهم نی مذهبی باشی نباشی مهم اینه از قانون داری استفاده میکنی و شادی مهمه حتی اگه خودت ندونی ک داری ناخودآگاه ب قانون عمل میکنی.خدایاشکرت باعشق برای این دوستانم و خدایاشکرت باعشق ک از این جنس آدم بیشتر وارد زندگیم میکنی.واین خواسته در من شکل گرفت ک میخوام همسری اینگونه داشته باشم ک منتظر نباشه1نفر ازبیرون بیاد واس شادکردنش خودش دست ب کار بش و بقیرم سرگرم کنه.خدایاشکرت باعشق.
خدایاشکرت باعشق ک در آخر هم دیدیم مریم عزیز باتیتوم عروسک بازی میکنه ومن هیچوقت نشده تواین سن با بچه ها بازی کنم یعنی تو بزرگسالان و حوصلم نمیکشه با بچه ها.وخب مریم عزیز چ راحت رفته و خدایاشکرت باعشق ک هر کدوم از این عروسکها تیپ مخصوص خودشون دارن.با عینک بی عینک النگوب دست.واینکه استاد اشاره کردن ب قانون تجسم وتصور برای خلق زندگی و اینکه تو بچگیمون این ملموستر و من اینجا میخوام بگم آره ک مهر تأییدی بشه ب حرفهای استاد و باورسازی واس هممون.ک من دیدم بچه ای ک گوشی مامانشو ب چش تبلت میدید و باهاش بازی میکرد و ب مادرش نشون میداد ک تبلتمو ببین قشنگت.ومامانش بهش القا میکرد ک این تبلت نی و بچه باز هم کار خودشو میکرد واینو ب من یادآوری کرد ک چطور ممکنه چ راحت انگار ک تبلت مورد علاقه دستش بدون اینکه فک کنه ن گوشیه.ومن هرچقدم بخوام خودمو بزنم ب اون راه ک چیزو چیز دیگه ب غیرخودش تجسم کنم چقدر سختمه.ومن بچگی های خودم یادم نی تصوراتمو.ولی این بچه عجیب منو تحت تأثیر قرارداد وحرف بزرگترها ک میخوام ب مایادآوری متن بچه این تبلت نی و گوشی تو این مثال بچه چقدر باافکار خودش شاد بود و بازی میکرد و فیلم میگرفت. و مثال های دیگه.
خدایاشکرت باعشق برای من این قسمت از سریال همین بس قانون تمرکز و توجه و مراقب ورودی هام باشم واعراض کردن بهتر از اینه ک بشنوم ببینم و هی برم پاکسازی.و اینکه قانون تجسم و تصور برای خلق چیزی ک میخوام همون قانونی ک بچه ها راحتتر ازش استفاده میکنم و حالا ک بزرگ شدیم یادمون رفته
خدایاشکرت باعشق ک امروز هم رسالتمو انجام دادم وبیشت خودم لذت بردم از گفتن خاطرات خوبم ک بهم دوباره یادآوری کرد ک هستن آدم های ک شده حتی ناخودآگاه از قانون استفاده میکنم و لذت میبرن.
خدایاشکرت باعشق ب خاطر تایپ کردنم
خدایاشکرت باعشق ک قبل صبحونه و اول صبح تمرکزم رو نکات مثبت بود
خدایاشکرت باعشق ب خاطر انگشتانم ب خاطر گوشیم بخاطر این سایت خاطر اینکه شرایطی تو این سفره پهن شده برای ماهم فراهم شده ک بنویسیم بگیم از خودمون تایادآوری بش الگوسازی بشه برای خودمون خدایاشکرت باعشق ب خاطر گوشی عزیزم ک باهاش تو سایت میرم خدایاشکرت باعشق ب خاطر اینترنت همراهم ک هس وخدایاشکرت باعشق دوستانی دارم ک برای هم مینویسیم و ب اشتراک ک میزاریم وخدایاشکرت باعشق ب خاطر دستانم ک گوشیو باشه نگهداشتمو خسته شدواین سنسور ک بهم یادآوری میکنه دستانم احتیاج ب رفع خستگی و استراحت دارن خدایاشکرت باعشق ب خاطر قانون تضاد ک تو هرلحظمون هست ویادآوری میکنه چی میخوایم خدایاشکرت باعشق شکرت باعشق شکرت باعشق
سلام و درود به بچه های زندگی در بهشت و استاد عزیزم و مریم جان
مریم جان میشه توضیح بدین نحوه درست کردن گیلاس را که داخل ویدیو بچه ها درست کردن؟؟؟؟؟
سلام به همه بچه های عزیز و دوست داشتنی سایت، استاد باحالمون و مریم خانم دوست داشتنی.👋🌹
امیدوارم هرجا که هستین از بودنتون لذت ببرین.
این قسمت یه اصل مهمی رو برام دوباره یادآوری کرد که منو کشوند پای کامنت. و اون اصل چیزی نیست جز لذت بردن از زندگی.
من هروقت که میبینم ذهنم میخاد یه نگرانی یا ترسی راجع به کاری که دوسش دارم یا راجع به آینده با راجع به هر مسئله دیگه ای توی دلم بندازه فورا این سوالو از خودم میپرسم که : تو چرا اینجایی؟ تو چرا داری این کارو انجام میدی؟ و جوابش مسلما حداقل برای من «لذت بردن» هست و بعد میگم خب تو با رفتن تو این نگرانی ها هدفتو گم میکنی. خود این شغلی که دوسش داری و توش میخای به جاهای بلند برسی برای لذت بردن توئه، حالا اگر بخاطر ترس از نرسیدن یا هر ترس دیگه ای داری خودتو از لذت این کار دور میکنی، در واقع تو داری اصل رو فدای فرع میکنی و همین فورا حال منو دوباره عالی میکنه و برمیگردونه.
بنظر من«لذت بردن» مقدسه چون بزرگترین خدمتها به بشریت از این نوع نگرش بوجود اومدن.
توی قسمت ۷ فایلهای آرامش در پرتو آگاهی، میگه «تو برای خدمت آمده ای به این جهان» و من معتقدم تنها و بهترین راه خدمت به خودت و جهان از مسیر انجام دادن کاریه که عاشقشی و ازش لذت میبری. بیل گیتس کاری رو انجام داد که ازش لذت میبرد و نتیجه ش شد بهترین و باکیفیت ترین خدمتها به کل جهان. ادیسون عاشق ساختن لامپ بود و ازش لذت میبرد و نتیجه این لذت بردن یکی از بزرگترین خدمتها و راحتی هارو برای بشریت به ارمغان آورد. استیو جابزها، ایلان مایک ها، جف بزوزها بزرگترین خدمات رو به بشریت ارائه کردن، چرا؟؟ چون کاری رو انجام دادن که ازش لذت میبردن و میبرن.
سید حسین عباسمنش یروزی همه پل های پشت سرشو خراب کرد و رفت دنبال لذت بردن از زندگیش و این لذت بردن این سایت رو ساخت که بزرگترین خدمتها رو به صدها هزار انسان داره ارائه میده. پس لذت بردن مقدسه، همونطور که سالم بودن، ثروتمند بودن، الهی بودن و عشق مقدسه.
شاید خیلیها کاری که من دوسش دارم رو شغل ندونن، شاید خیلی ها تاییدش نکنن، امابرام مهم نیست، من از انجام دادنش لذت میبرم و همین لذت در لحظه بزرگترین موفقیت منه. من احساس خوشبختی میکنم پس موفقم. موفقیت در مورد مکان یا جایگاه خاصی نیست. من معتقدم موفقیت یک نوع خاص نگرش به زندگیه و یک احساسه. احساس آزادی از قید بندهای جامعه، احساس خود واقعیت بودن و احساس خوشبختی بنظر من بزرگترین موفقیته برای یک انسان.
از وقتی به این درک رسیدم،دیگه عجله ای ندارم برای رسیدن، دیگه دنبال تایید کسی هرچند خیلی مطرح و موفق نیستم و مهمتر از همه درحد بسیار بالایی نسبت به قبل تسلیمم. تسلیمم در برابر خداوند و همین منو میاره به لحظه حال و لذت درونی که خیلی استوار و قویه. در واقع دروازه ورود به «لحظه حال» پذیرش و تسلیم بودنه.
دوستون دارم.
از زندگیتون لذت ببرین و خواسته ها خودبخود
در زمانش رخ میدن.👋🌹
سلام دوست خوب من فقط این حرف که میگه تو برای خدمت آمده ای به این جهان بقیه ش زندگی شخصی و رفتار شخصی و درک شخصی خودته باهاش کاری ندارم موفق باشی هم خانواده عزیز من
به نام خداوند بخشنده مهربان
باز هم یه صبح جدید و یه قسمت زیباتر از سریال زندگی در بهشت، انگار این سریال درخواست همه ی بچه های سایت بوده که بتونن تو عمل ببینن ایمان و اطمینان به براورده شدن خواسته ها چجوریه تو زندگی. که به دستان پر توان عزیز دل هممون داره فیلم برداری و تدوین میشه و هرروز روی این سایت توحیدی بار گزاری میشه.
چه غذاهای خفنی
وای دهنم آب افتاد
اون بیف استروگانوفه که خیلی خیلی حرفه ای و خوشرنگ و بوبود و بعدش اون دسر خوش رنگ وای واقعا چه رنگ قررررمزی داشت اون البالوها با شکلات و کره عجب طعم جالبی .
خداروشکر بابت اینکه این خانواده ها چقدر رفتارای خوبی دارن ، چقدر ما ترمز داشتیم تو ذهنمون در مورد تربیت بچه تو خارج که چقدر حرفای چرت و پرتی گفته بودن بهمون و الان میبینم چه بچه های باادبی و چه بزرگ تر هایی که انقدر قوی و بدور از احساسات زود گذر بچه رو برای زندگی دارن تربیت میکنن، چون این بچه قراره دو سه سال دیگه به طور مستقل بره دنبال زندگی وکار خودش و قشنگ میبینم مسیرشون به سمت استقلال بچه ها چه خوبه و کلی ازشون یاد گرفتم.
واقعا بازی کردن خیلی خوبه، ما از بچگی اینو دیدیم، مردای فامیل پدری ما از سالها پیش همشون دور هم جمع میشن دومینو بازی میکنن اونم خیلی جدی و با دقت و به نظرم همینم باعث میشد همه اونایی که بیشتر تو حریان بازی بودن و بازی کردن رو دوست داشتن خیلی وضع مالی بهتری نسبت به بقیه دارند و اینم حتما به خاطر اینه که بالاخره چند ساعت از روز دارن ذهنشون رو از مشکلات اقتصادی و سیاسی برمیدارن میزارن رو لذت بردن از لحظه هاشون.
ثروت یه موهبته و یه انرژیه که تو زندگی شما حریان داره و تو زندگی هرکسی که باورش داره ، من خودم تو زندگیم میبینم شکر خدا، ثروت باعث شده خیلی راحت زندگی کنم، خداروشکر هرچیزی رو بخوام برام فراهمه.
چقدر اون باربی ها خوشکل بودن😍
مریم جون چقدر خوبی شما که به بچه ها بها میدید باهاشون وقت میگذرونید و ما کلی ازین حوصله شما چیز یاد میگیریم.
جونم به اون عینک باربی که عین عینک خودش بود، چه جدی بازی میکرد اون دختر چقدر همه وسایل رو باخودش اورده بود.
استاد شما هم جالب بودیدا، اون اقا از صد جهت خم میشد یه مهره بزاره رو اون برج بعد شما نشستید سرجاتون پخ میزارید اون بالا و تمام
یعنی در اسان ترین روش ممکن بازی میکنید
عاشقتونم
واقعا تحسین برانگیزه کل زندگیتون
میدونم اگه میشد تمام لحظات رو دید خیلی خیلی برامون درس داشت ، چون ما یه تصوراتی تو ذهنمون داریم که یه ادم موفق خیلی متفاوته باما و وقتی میبینیم داره عین ما زندگی میکنه تعجب میکنیم مثل همون وقت که مردم تعجب کردن چرا پیامبر باید ادم باشه و تو بازار راه بره
سلام سلام صدتاسلام …هزارو سیصدتاسلاااام …
به استاد عباس منش وخانم شایسته عزیز …
اشنایی من باشما برمیگرده به دوسال پیش،زمانی که ازدواج کردم و توسط همسرم بود
همیشه باکلی ذوق ازشما تعریف میکرد و بلاخره یک روز خواستم تا فایل های شمارو نشونم بده تا منم بشناسمتون وببینم کی هستین…
خیلی خوشحالم که توسط همسرم باشما اشنا شدم و اون فرکانس های پرانرژی شمارو به من منتقل میکرد وهنوز هم ادامه داره…
توی این دوسال گذشته من خیلی خیلی زیاد خرسندم که شناختم تون وهرروز که ما سریال زندگی دربهشت وسفر به دور امریکا،فایل هاتون و…میبینیم کلی لذت میبریم و ذوق میکنیم و یک جورایی انگیزه میده تابیشتر تلاش کنیم و همیشه طبق توصیه های شما عمل کنیم…
و یک روزی بتونیم بیایم پیشتون و ازنزدیک ببینیم شمارو حتی خانم شایسته عزیزرو که همشهری من هستن :)
بادیدن برخوردشما بامهمان هاتون بیشترمشتاق شدم و ارزو دارم که یک روزی این افتخار نصیبم بشه تا درکنارشماباشم و از مصاحبت باشما لذت ببرم و شایدم مهمان تون باشم :)
خیلی خییییییییییییللللللیییییییی ممنونم ازشما بابت احساس خوبی که به من وهمسرم انتقال میدین توسط فیلم ها و حال خوبتون…
همیشه سلامت وتندرست باشین …