دیدگاه زیبا و تأثیرگزار یزدان عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
گوش کنید!
جیک جیک جیک … !
صدای زیبای پرنده ی مشهور و معروف پرادایسه که مشغول خوندنه و زحمت موزیک بک گراند فیلم رو میکشه!
میبینم که … مهمونای گلمون قصد رفتن کردن. هر کردوم از افراد مشغول انجام یه کاری هستن. انگار هر کردوم به صورت پیش فرض وظیفه ی خودشون رو میدونن! مثلا هر کردوم از بچه ها مسئول جمع کردن تمام وسایل بازی و شخصی خودشون هستن و همه رو جمع کردن و گذاشتن کنار ماشین و منتظرن تا وسایلای بزرگتر رو بزرگترا جمع کنن. از این میان، لکسی زودتر از همه وسایلشو جمع کرده و آمادست و ترجیح داده ننو رو جمع نکنه فعلا تا بتونه به صورت آماده باش داره استراحت کنه.
این رفتارشون رو که همه جا رو تمیز و کرتب کردن خیلی برای من قابل تحسین و قابل توجه بود. از آشپزخونه تا خونه و اتاق رو همه مرتب کردن. این رفتار حتی بین ایرانیا کم دیده میشه و چه خوبه که داریم این فرهنگ و رفتار رو یاد میگیریم.
خانم شایسته مابین صحبتاشون به نکته ی ظریفی اشاره کردن! یه جور پاشنه آشیل! منظورم همون ترمزهای قدرتمند وجود خیلی از ماها نسبت به خیلی از خواسته از جمله مهاجرت ماست! مثلا ما میخوایم مهاجرت کنیم اما حواسمون نیست که کلی زنجیر ما رو نگه داشته! به قول استاد هم میخوایم کویر رو نگه داریم و هم توش برنج بکاریم! بعد هی تلاش میکنیم وگاز میدیم که ماشین خواسته مون حرکت کنه اما هیچی! حواسمون نیست زنجیرها و ترمز ها ما رو نگه داشته و تا زمانی که پامون رو از روی ترمزها بنداریم و زنجیرها رو پاره نکنیم، هیچ حرکتی رخ نخواهد داد. زنجیر …مثلا من میخوام مهاجرت کنم اما به طرز شدیدی وابسته اطرافیانم هستم. از یه طرف وابسته اونام و از یه طرف خواسته من مهاجرت و دور شدن از اوناست! این یعنی تقابل اوج گرفتن و زنجیزی که اجازه نمیده اوج بگیریم! من میخوام مهاجرت کنم اما حواسم نیست که همش نگران اینم اگه مهاجرت کنم خانوادم چی میشن یا دوستان و آشناهام … کارم … زندگیم … . همه یعنی زنجیر!
ترمز یعنی نگرانی، یعنی من نگران اینم که اگه برم یه کشور دیگه زبون و قوانینش رو بلد نیستم یا مثلا مخارج و مالیات اونجا رو میخوام چیکار کنم … یا مثلا امنیت اونجا ممکنه فلان باشه و .. همه این نگرانی های مخفی در دل ما یعنی ترمز و تا زمانی اینا باشن خبری از رخ دادن خواسته نیست!
همه اینا رو گفتم که برسم به حرف خانم شایسته عزیز که گفتن از همون بچگیش این خواسته ی جهان گردی و دیدن ملت های مختلف رو داشتن اما در عین حال به طرز محشری هیچ زنجیر و ترمز خاصی نداشتن و اگه چندتایی بوده قطعا برطرفش کردن که الان به این کشور آباد و آزاد رسیدن! روز اول هم به اینجا نرسیدن … به صورت کاملا تکاملی تکاملشون رو طی کردن تا به اینجا رسیدن.
این حرف کوتاه خانم شایسته، یکی از بحث های مهمه که استاد در فایلای مختلف در موردش صحبت کردن. خداروشکر که فرصت شد این قانون مهم رو دوباره یادآوری کنیم.
+ راستی خانم شایسته چه خوبه تازگیا یه سری صحنه ها رو رو دور تند میزنید! خلی حرفه ای و خوشگل تر میشه فیلمتون.
با توضیحات استاد درمورد ماشین، و مناسب بودن این ماشین برای خانواده ی ریک، یاد حرف رایان افتادم. مهمونای قبلیمون رو میگم … پدر بچه ها! وقتی استاد بهش گفت چقدر تجیهزات دارین در جواب گفتش … Too many Kids ! با اون لهجه ی زیبا و معرکه ی امریکایی که عشق منه. و این شد که با خودم گفتم چه جالبه … اون از مهمونای قبلی ما که کلی بچه داشتن، اینم از اینا که هر کدوم از خانواده ها کلی بچه دارن! امریکایی ها چقدر خانواده های پرجمعیتی هستن جدا ! ما ایرانیا جدیدا اینطور نیستیم. یادمه از بچگی میشنیدم که این دوره زمونه دیگه کسی زیاد بچه نمیاره و نهایتا دوتا میاره! اما این افراد امریکایی هم برای همن دوره زمونه هستن چی میشه که اونا هنوزم کلی بچه دارن ولی ما … .چه باوری پشت رفتار ما ایرانیا هست که جدیدا حتی یه دونه بیشترز نمیارن! بذار بگم … باور به کمبود و فقر! یعنی اصلی ترین دلیلش همین باور به کمبوده ثروته! طرف میترسه از پس مخارج بچه ها برنیاد! ( البته منم اگه جای اون شخص بودم با همون باورهای ثروت و همون نتایج مالی، هیج بعید نبود همین حرف رو بزنم!) . باور دیگه اینه که اگه بچه زیاد بیاریم، ممکنه وقت نکنیم که تمام مسائل هرکدومشون رو زیر نظر بگیریم و نتونیم اونا رو به جایی برسونیم! دقت کردین؟! اونا رو به جایی برسونیم! یعنی ما ایرانیا باور داریم که اگه الان به جایی نرسیدیم ( البته منظورشون اینه دکتر مهندس نشدیم! ) به خاطر پرجمعیت بودن خانواده مون بوده و کسی نبود ما رو هدایت کنه به جاهای خوبی برسیم! نمیخوایم این اتفاق برای بچه های خودمون بیفته به همین خاطر میخوایم تمام تمرکزمون رو بر روی همین یکی دوتا بچه بذاریم تا اینا رو به جای خوبی برسونیم! ایراد نداره از اهدافم میزنم، از خرج خودم میزنم تا اینا رو به جایی برسونم و وظیفه م رو انجام داده باشم! تا اینا رو خوشبخت کنم! اینا نشان از کلی باوره ! یعنی ما ایرانیا معتقد هستیم که وظیفه ماست که بچه هامون رو به جایی برسونیم! ( که 99 درصد منظورشون اینه بچه هاشون دکتر بشن! ) کاش به جای این حرف میکفتن که وظیفه من اینه بچم از لحاظ روانی و تربیتی اول از همه یک شخص سالم و سلامت باشه! یعنی میخوام بگم ایرانیا چون خانوادشون رو مقصر این میدونن که الان دکتر مهندس نشدن و وضعیت مالی خوبی ندارن ( که اینم خودش هزار تا باور نامناسب درش موج میزنه! ) به همین خاطر باور دارن یکی دوتا بچه بیارن که بتونن اونا رو دکتر کنن! به همین خاطر خیلی بیش تر از اونچه که باید بهش اهمیت میدن و این بچه حتی اگه سی سالش بشه تبدیل به یک شخص وابسته میشه از هر لحاظی!
اینا رو نگفتم که کسی رو قضاوت کنم و بگم که بچه زیادش خوبه یا کمش بده ها … من مطمئنم اگه منم جای اون افراد بودم … یعنی همون باورای نامناسب و همون نتایج نامناسب رو داشتم به احتمال زیاد منم همین حرفا رو میزدم و همین جوری زندگی میکردم. اینا رو گفتم که به صورت ملموس برای خودم باز کنم که تک تک اعمال و رفتار ما، تک تک جوانب زندگی ما رو خودمون با باورای خودمون میسازیم!
چه بسا همون امریکایی بچه های زیادی داشته باشه، اما یکی از یکی عالی تر و مودب تر و مسئولیت پذیر تر باشه! هر کدوم به تنهایی مستقل بودن رو یاد بگیرن و بتونن از همون اوایل جوانی گلیم خودشون رو به خوبی از آب بیرون بکشن! و همونطور که میبنیم از لحاظ مالی هیچ نشانه و اثری از کمبود در هیچ کدوم از بچه ها ندیدم. از کفش پاشون بگیر تا وسایل مختلف و حرفه ای کمپینگ و بازی شون! با اینکه اون خانمه کارمند آمازون بوده فقط و یا ریک یه ارتشیه فقط! اتفاقا همین الان به یه درکی رسیدم … . این طرز فکری چون باعث میشه بچه ها مستقل بار بیان، و خیلی زود از همون جوانی هر کدوم جدا میشن و خودشون مسئولیت زندگی شون رو برعهده می گیرن، همین باعث میشه اون مادر و پدر و اون خانواده این همه دردسر بچه ها رو نداشته باشن! اینجا طرف ممکنه بچه های کمی داشته باشه اما اون بچه ها تا 40 سالگی هم برای پدر و مادر دردسر درست کنن و وابسته اونا باشن اما همین امریکایی ممکنه 6 تا بچه داشته باشه اما چون هر کدومشون مستقل بار اومدن، اون مادر و اون پدر دیگه اینقدر دنبال کارای مختلف بچه هاشون نیستن! خدایا شکرت برای این آگاهی ها! کی فکرشو میکرد این فایل مستند، این همه آگاهی بهم بده؟!
اون خانمه که استاد داره باهاش مصاحبه میکنه، همون که گفت من برای آمازون کار می کردم و ده ساله اونجام … در جواب سوال استاد که ازش پرسیدن چرا دیگه آمازون کار نمیکنی یه جواب خیره کننده داد! گفت من برای اینکه ایام بیشتری رو با خانوادم باشم این کار کردم! این یعنی چی؟! نشان از چه باوریه؟! کمتر کسی پیدا میشه کارمند یه شرکت عالی باشه اما در اوج، استعفا بده! این یعنی این قدر به پول نچسبیده و رها هست نسبت به پول! یعنی میدونه پول تموم نمیشه که هیچ، بلکه از جای دیگه میاد و مهم اینه کنار خانوادش لذت ببره! خدای من این افراد به طور نا خواگاه قانون رو اجرا میکننن! مگه میشه هم مدار با استاد عباس منش باشی و مهمونش بشی، اما قانون مند نباشی؟! آخه جالب اینجاست ایشون و خانوادش تا به حالا با استاد و مریم ملاقات نکرده بودن و همو نمیشناختن! اما ببین عملکرد دقیق قانون رو که همیشه بهترین افراد رو در مسیر هم قرار میده!
+ عه ظاهرا آقای برونی و سگ بزرگه باهم دوست شدنا! البته آقای برونی که خیلی سنگین و متین هیچ مشکلی باهاش نداشت اما سگه یه خورده ازش میترسید اما الان ظاهرا باهم کنار اومدن!
+ خوشم میاد اینا هم مثل ما موقع عکس دسته جمعی شاخ دار میشن! خخخخ
+ عه اون یادداشت چی میتونه باشه؟! احتمالا یه متن کوتاه تشکر باشه! ولی نههههههه هر کدومشون متن شخصی خودشونو گذاشتن خدای من! چه حرکت قشنگ و خوشحال کننده ای خدای من! خیلی دوست داشتنیه! یاد مهمون خودم افتادم که تابستون سال پیش از سوئیس مهمون ما بود. آره .. اتفاقا اونم موقع برگشت یه پرچم سوئیس کاغذی خوشگل به ما داد که روش نوشته بود : Thank you for letting me stay at your home! دقیقا مثل همین جمله ای که برای شما نوشته بودن! انگار اینا فرهنگشون همینه که که وقتی جایی مهمون باشن به نشانه ی تشکر یه همچین متنی رو جا بذارن. خیلی زیباست! خیلی خوشم اومد و هر لحظه خودم رو نزدیک تر میبنم به خواسته هام.
+استاد حتی وقتی خوابه الهام میگه ها !!! میگه مسیر سخت، مسیر اشتباه است! این جمله رو باید با طلا نوشت خدای من!
+ اون سکوت آخر فیلم که منظره ی پرادایس رو نشون دادین شدیدا منه جذب کرد! خصوصا اون لحظه اخر که اسکله ی کوچیک رو نشون دادین که نرده هاشو بریده بودین. جون میده آدم بشینه لبه ی اون اسکله و فقط پاهاشون تکون بده و محو منظره بشه. خدایا شکرت
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD398MB26 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت ۵7121MB26 دقیقه
به نام خداوند قانون ها
سلام ب همه دوستان گلم
استاد عزیزم و مریم جانم
این ویدیو اشک منو درآورد
چقدر میتونه دنیا پر از چیزای قشنگ باشه آدمای قشنگ باشعور فهمیده
خودشون تمیز کردن
و همه مسئولیت داشتن کمک کردن
و برعکس ما کلا مهمون ول میکنه میره
یا استاد نگفت چون مهمون داریم من بیدار شم زودتر هر موقع دوست داشت بیدار شد
چون قانون اینه هرکسی مسئوله نباید کارا رو دوش یکی باشه
و چقدر اون نامه یعنی اشک شوق ریختم خیلی احساسی شدم باهاش
چقدر با محبت چقدر با اصالت چقدر مهربان چقدر قدردان
واقعا وقتی توی مسیر الهی باشی مسیر هر بار بهت نشون میده ک چقدر دنیا اسانه
چقدر زیباست
چقدر راحته
چقدر لذت بخشه
قبل از دیدن ویدیو داشتم با خودم تفکر میکردم و قوانین رو مرور میکردم ک سارا این قوانین این دوره ها پایه همه چیزه اصلا ی چیز جدا نیست از زندگی چسبیدس
مثلا ورزش نیست ک یکساعت باشه
کل روزه توعه
تمامی کار ها حوزه ها مهارت ها بر این ساختار رشد کردن
مثل درمان لکنتم دقیقا
ک قانون توش رعایت شده
رعایت شده چیه اصلا خود قانونه
فقط با شکل های مختلف
ما دوتا تکنیک پایه و ریشه داریم ک اصل هستن و بقیه سوار بر ایناست
عین قانون جهان
تو یادش بگیر و بیا کار هارو سوار بر اون کن
کلا ریشه دنیا همینه
و گفتم سارا بسپار ب خودش موقعی ک کارتو شروع کنی با تکامل
ایده میاد
سناریو میاد
ابزار میاد
همه چی تو ریلکس باش
به نام خداوند عشق و مهربانی و سلامتی
سلام ب استاد عزیزم و مریم جان کار بلد
اول از هرچیزی میخام بگم خدارو صدهزارمرتبه شکر ک دو روز قبل من در کامنتم نوشتم دوس دارم در امتحان رانندگی قبول بشم و گواهینامه ام را بگیرم ب لطف خدای مهربان و عزیزم این اتفاق رخ داد و من قبول شدم خدا خودش جوری شرایط برام رقم زد ک همه چیز برای من آسان شد و چقدر من انرژی گرفتم و اعتماد بنفس پیدا کردم احساس میکنم دارم کم کم ب خواسته ها رویاهام میرسم از قدم کوچیک تا بزرگ الهی شکرت بابت دوستان بسیار عالی ک استاد دارند آقای ریک از همون ابتدا انرژی مثبتی داشت آدم فوق العاده مهربان و کار بلدی بود خداروشکر برای دریاچه زیبا الهی شکرت برای ماشین جا دار و بزرگ مهمان ها پس ماهم میتونیم برسیم ب چنین ماشینی اگ افکارمان را تغییر بدهیم الهی شکرت ک استاد همه چیز آسان میگیره ک خیلی راحت روی مبل میخوابه خداجونم شکرت برای رابطه بی نظیر استاد و مریم جان و مطمئن هستم رابطه من و مهدی هم همینطور است الهی شکرت خداجونم برای دیدن این فایل زیبا خداجونم شکرت ک همیشه منو ب سمت زیبای ها هدایت میکنی و امروزهم روز بسیار عالی وخوب و پربرکتی برایم قرار میدهی دوستتون دارم و خدانگهدار
به نام خدای مهربان
من از دیدن لحظه لحظه ی این سریال لذت میبرم ویاد میگیرم وآگاه تر میشم.
ابرهای سفید پنبهای در میان آسمان آبی ودرختان سبز زیبا ودریاچه ای که با انعکاس، این زیبائی ها را دو چندان میکند.خدایا شکرت به خاطر لین همه زیبایی که با هدایتم به این سایت میتونم ببینمشون.
چقدر قشنگه که این مهمانها از بچه ها گرفته تا بزرگ تر هااینقدر مسئولانه ابتدا وسایل خودشون با حوصله ومرتب چمع کردند وبعد هم خونه رو کامل تمیز کردند وعین دسته گل تحویل دادند فرهنگی کاملا متفاوت با ما وقتی در مهمانیها تمام زحمت به گردن میزبان است ودر نهایت انقدر که باید از کنار هم بودن لذت نمیریم مانند همین تعطیلات نوروز امسال ونتیجش میشه اینکه مهمانیها به حداقل میرسه و یا کلا حذف میشه واین قسمت سریال شد نشونه امروز من برای اینکه کارها رو میشه جور دیگه ای هم انجام داد به شکل سادش که اونقدر به خودم سخت نگیرم واز خودم شروع کنم تا جهان اطرافم هم عوض بشه ودیگه اینکه باید مسولیت پذیر تر باشم
سلام به استاد عزیزم و مریم جان ازتون سپاسگزارم که این سریال رو برامون تو سایت گذاشتین واقعا وقتی اولش دیدم کلی مهمون اومد گفتم خدای من مریم جان میخواد چجوری واسه این همه آشپزی کنه وای خدای من اصلا فکرشو نمیکردم مهموناتون چقدر راحت واسه خودشون غذا میپختن چقدر هم تمیزکار بودن حتی آخر مهمونی خانم ریک خونه رو با جارو برقی تمیز کرد اصلا باورم نمیشد ای خدای من چقدر عالی بود این قسمت با اینکه هر دفعه که این سریال جادویی رو میبینم شگفت زده میشم خدایا شکرت داری هر لحظه منو به زیبایی های بیشتری هدایتم میکنی.عاشقتونم
چقدر ارامش و سکوت این دریاچه هم زیباست
وقتی صحنه اخر مریم جان رفت سراغ دریاچه و اون ارامش و سکوت را فیلم گرفت
زیبای طبیعت و صدای ان، هوای عالی
و وقتی همه چیز مرتب و تمیز احساس تازگی به ادم میده
مهمانها همه رفتن چه مهمانهای خوب و باحالی بودن
دورهمی زیبایی بود از بازی کردنها، غذا پختن وشنا کردنها و…
جریان زندگی همینهاست همین لحظه ها
وقتی این فیلم میبینم میبینم خداروشکر منم چنین شرایطی دارم دوستان خوب و خانواده خوب و…
و چقدر احساس ارامش میکنم اینکه نیاز نیست حتما یک جای دیگه دنیا باشی یا داخل ویلا و دریاچه این چنینی، نیازه که هر جا هستی داشته هات ببینی ازشون لذت ببری چند روز دارم مجدد تلاش میکنم زیبایی های زندگیمو بیشتر ببینم و چقدر نعمت دارم
خدایا شکرت
این ریلکس کردن استاد بعد رفتن مهمونها، به من دقیقا همین حس القاکرد که انگار مهمون ها خونه خودم بودن و رفتن و چقدر هم این حس خاصه هم لذت هم خستگی همراه ان که حتی خواب بعدش هم شیرینه
خدایا شکرت
بنام خدایی که بشدت کافیست ،بنام اوکه هرچه دارم ازاوست
سلام به استاد عزیزم به استاد شایسته نازنینم ودوستان بهشتی ام
سلام خدای مهربونم
خدای بزرگ من ،خدای وهابم ازت ممنونم ،ممنونم به خاطر یه روز دیگه ویه فرصت دیگه
ازت ممنونم که هستی وهوامو داری ،ازت ممنونم بخاطر تمام نعمتهایی که از لطف وکرمت به من بخشیدی ،جسم سالمم ،چشمان سالم وزیبایم که تا شروع به حرف زدن با تو میکنم بارونی میشه، ازت ممنونم بخاطر تپش منظم ودقیق قلبم ،ازت ممنونم به خاطر هردم وبازدمم خداجونم با تو بودن تو را داشتن چقدر لذت بخشه ،چقدر شیرینه من عاشقتم خدا عاشقتم همانطور که تو عاشقمی ودوستم داری وقدرت خلق زندگی ام را به خودم دادی
معبودا بزرگی وعظمتت رو شکر ،مهربانی ووهابیتت رو شکر
ازت ممنونم که امروز هم به من اجازه صلاه در مکان الهی را دادی
ازت ممنونم که مرا به این مسیر توحیدی هدایت کردی
ازت ممنونم بخاطر وجود اساتید توحیدیم ودوستان الهی ام وهمه عزیزانم
ازت ممنونم برای آغوش پر مهر مادرم ،آغوش گرم پدرم
ازت ممنونم بخاطروجود با محبت همسرم
ای جانم چقدر شنیدن آواز پرندگان در این بهشت زیبا وشنیدنی است خدای من چقدر لذت بخش هست نشستن در این فضای عالی وشنیدن آواز پرندگان
چه احساس فوقالعادهای در این بهشت جاری است جریان خوش زندگی ،آرامش ،عشق ،توحید ..
این آسمان آبی با آن ابرهای پفکی دریاچه آرام وپر برکت ،کلبه چوبی که مظهر آرامش هست خدای من همه چیز در این بهشت استثنایی وزیباست وچه احساس فوقالعادهای میگیرم از تجسم بودن در این بهشت
خدای من مهمانهای عزیزمان قصد برگشت به تمپا را دارند هرکسی مشغول جمع کردن وبستن وسایل خودش هست چقدر عالی این بچه به دور از وابستگی از والدین ،وسایل خودشون را جمع می کنند وچه همکاری با هم دارند چقدر به اصولی که دارند پایبند هستند هر کسی مسئول کار خودش هست وکسی از کسی توقعی ندارد
بزرگترها هم مشغول جمع آوری وسایل مربوط به خودشان هستند ودل کندن از این بهشت سخت هست ولی این آدمها خوب آموخته اند که فقط باید لذت ببرند وشاد باشند باور دارند که برای تجربه زیبایی های بیشتر باید رها باشند از زیبایی ها گذر کنند
خدای من آقای ریک چقدر دقیق ومنظم در حال جمع کردن وسایل وآشپزخانه صحرایی هست وجالب هست که همه وسایل در یه پوشش جداگانه جای میده وبعد میگذاره کنار بقیه وسایل در باکس ،این دختر خانمهای ناز که دارند نهایت استفاده را از این طبیعت زیبا می برند
خدای من چقدر تصاویر درختان، آسمان،ابرها،برسطح دریاچه زیباست
به هر طرف که نگاه می کنیم هرکسی مشغول کاری است یکی نشسته واز این فضا لذت میبره ،یکی برای آخرین بار لذت نشستن در حمک در این بهشت زیبا را به خودش هدیه میده ،یکی وسایل شخصی اش را جمع میکند، یکی در حال جمع کردن وسایل آشپزخانه صحرایی است ،یکی در حال باز کردن چادرش هست خلاصه همه بدون اینکه به دیگری کار داشته باشند مشغول کار خود هستند واگر هم یکی به کمک نیاز داشته باشد همه هستند
خدای من شکرت ..شکرت بخاطر وجود ذهنهای، خلاق ایده هایی که کارها وحمل ونقل وسایل را راحت نموده ،کوله پشتی هایی که همه چیز داخلش جا میشه ولی با این وجود سبک وکم حجم هست وپیاده روی با آنها راحته وچقدر عالی که این خانواده تمام وسایلی که برای لذت در این بهشت زیبا نیاز داشتند با خود آورده بودند خدایا شکرت که جهان پراز نعمت وثروت وفراوانی است پر است از سلایق وعلائق مختلف وشکرت که جهان فضای کافی برای رشد وگسترش این سلایق وعلایق دارد
خدایا شکرت بخاطر وجود این شیر آب وظرفشویی در محوطه این بهشت که کارها را راحت وساده تر کرده
خدایا شکرت بخاطر این آشپزخانه صحرایی فوقالعاده که در عین حالی که کامل است خیلی سبک وکم حجم هست به راحتی دایر میشه وبراحتی هم جمع میشود
ای جانم خدایا خانم جولی را ببین که کل خانه را جارو گرفته وهمه جا را مرتب وتمیز کردند احسنت به این آدمهای فوقالعاده
آقای ریک که به شدت مشغول شستن قابلمه های چدن هست چقدر این مرد فوقالعاده ودوست داشتنی است
دقیقا مریم جان ،ملاقات آدمهای جدید واقعا فوقالعاده است هم آدمهای بیشتری را میشناسیم وهم با آداب وفرهنگهای متفاوت آشنا میشیم وچیزهای جدید زیادی یاد میگیریم وهمین طور هرچه دامنه تجربیاتمان بالاتر بره درعین حالی که ترسها یمان کمتر میشه، جسارت ،شجاعت ما برای شناخت ،ناشناخته ها بیشتر میشه وهمچنین،خلاقیت واعتماد به نفسمان نیزبیشتر میشود
ای جانم منم یکی از آرزوهای بچگیم همین بود که تمام شهرهای ایران را بگردم وبا آداب ورسوم قومیت های مختلف آشنا بشم ،صنایع دستی اشان را بشناسم ،غذاهای محلی ومجالس عروسیشون، کلا همه چیز در مورد قومیتهای دیگه رابدانم وآشنا بشم
چقدر این سه خانواده تیم خیلی خوبی هستند
چه ماشین فوقالعاده ای خیلی دوست داشتم همیشه داخل این ماشین ها را ببینم ممنون استاد جان خدایا شکرت به این راحتی خواسته ها اجابت میشه واقعا ماشین هیولایی است که علاوه براینکه ظرفیت 12 نفر را دارد کلی هم وسیله میتوان داخل آن جا داد خدایا شکرت مابا دیدن امکانات این ماشین بازم به خودم گفتم ببین ،ببین وباور کن که ثروتمند شدن معنوی ترین ومحبوب ترین و با فضیلت ترین کار جهان است خدایا شکرت که هر روز دارم نشانه های بیشتری را از فراوانی نعمت وثروت در جهان را میبینم وتایید میکنم
احسنت به این بچه ها که هم وسایل خودشون را جمع کردند وهم به بزرگتر ها در جمع کردن وسایل کمک کردند
ای جانم بروونی هم آمده بدرقه مهمانها، فکر کنم بروونی عاشق سکوت وآرامش پرادایس هست وهمیشه برای بدرقه مهمانها میاد تا در عکس دسته جمعی هم شرکت کند
عاشقتم مریم جان که روتختی وپتو را عوض کردید وگذاشتید برای شستن
ای جانم آن نامه ،چی میتونه باشه فکر کنم نامه تشکر است
خدای من یک کارتپستال زیبا که همه مهمانها با خط وامضاء خودشون برای استاد ومریم جان یه جمله تشکر آمیز را (ممنون به خاطر همه چیز ممنون از مهمان نوازیتون …)نوشتند چقدر این آدمها فوقالعاده اند چقدر خاص اند خدایا شکرت..شکرت
هر مسیر سخت مسیر اشتباه هست
خدای من ،عاشقتم مریم جان چقدر این صحنه ها زیباست چقدر آسمان با آن ابرهای پفکی اش دلرباست،درختان باطراوت وسرسبز صدای آب ،آواز پرندگان
خدایا شکرت…شکرت….شکرت
عاشقتونم …
متشکرم متشکرم متشکرم
در پناه الله مهربان همواره شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید
سلام به همگی امیدوارم حالتون عالی بشه
از طریق نشانه ی من و با دختر کوچکم که اونم عاشق زندگی در بهشت با هم دیدیم خدا رو سپاسگزارم بابت هدایتم به اینجا خیلی از باورهای محدود کننده مو یا به قولی ترمزهامو اینجا دیدم
من وظیفه م خوشبخت کردن بچه هامه از خودم و خواسته هام بزنم تا اونا خوشبخت بشن از من گذشته اونا باید به جایی برسونم از طرفی هم دوست داشتم حالشون خوب باشه مسیولیت پذیر باشند نمیدونستم پام رو ترمز زندگی روان نیست سخت داره پیش میره امروز فهمیدم اشتباهی میرفتم به عنوان اهرم رنج لذت این فایل دیدم اگر پام از روی ترمز بردارم چه لذتهایی رو میتونم تجربه کنم شادی مسئولیت پذیری تفریح های لذت بخش رابطه با آدمای عالی مکان های دیدنی میدونم باید تکاملمو طی کنم توجهم رو کنترل کنم نکات مثبت ببینم و یه نکته ی طلایی برای من که خانم شایسته ی عزیز شنیدم برای انجام هر کاری من شروع کنم اگر نیاز به کمک باشه خدا نیروهاشو میفرسته سپاسگزارم بابت وجود ارزشمندتون
من اولین باره که دیدگاه می زارم
راستش میشه گفت من خیلی به سفر های خارجی رفتم اما این فایل به من یاد آوری کرد که چه اشتباهاتی در ارتباط سازی داشتم من از اینکه با خانواده ام میان افرادی باشم که نمی شناسم خیلی می نرسیدم همیشه که مبادا مردهای آن خانواده ها مزاحم همسر من بشن
در این فایل من برای اولین بار حس کردم خانواده های حاضر در این فایل بدنبال تفریح سالم با خانواده شون هستند و من اگر در این محیط بودم می تونستم هم تفریح کنم و هم آرامش داشته باشم که این برای من رسد خیلی بزرگی هست منی که اصلا بعد از بعضی اتفاقات دلم نمی خواست در محیطی قرار بگیرم که آرامش من رو بهم بریزه.
دست آخر تین رو بگم که بواقع من خودم اون اتفاقات رو طبق قانون خلق کردم دلیلش هم این بود که من در ذهن خودم قدرت ایجاد مزاحمت رو به اون افراد داده بودم غافل از اینکه اگر هم حتی اتفاقی می افتاد من نمی تونم کسی رو عوض کنم اگر چه جلوی من تظاهر به هر چیز خوبی هم می شد.
این فایل باعث شد تا حد زیادی به آرامش برسم و به قانون رجوع کنم که من خودم رفتار دیگران رو با خودم یا خانواده ام خلق میکنم و خودم و خانواده ام رو در اثر رفتار ها و باورهای غلط آزار داده ام.
ممنونم از استاد عزیز که من واقعی رو به خودم معرفی کرد و راهکار رسد را هم همزمان به من آموزش داد امیدوارم با تغییر باورهایم برای خودم و دیگران جهان را جای بهتری برای زندگی تبدیل کنم.
خدایا شکرت یا ارحم الراحمین یا رب العالمین
سلام به اهالی بهشت
سلام به خانواده صمیمی عباسمنش
این قسمت از زندگی در بهشت حالو هوای خاصی داشت.
فضایی زیبا با انسانهایی که شکر گزار حضور در این فضای رؤیایی هستند.
اینقدر برای خودشون و احساسشون ارزش قائل هستند که تمام وسایلی رو که موجب رفاه وخوشگذرونی بیشتر میشه رو همراهشون داشتند.
هیچ کس به کس دیگه ای وابسته نبود ، هر کس تواناییهاشو به خوبی میشناخت و مسئولیتی رو به عهده گرفته بود و به بهترین نحو ممکن انجامش میداد.
هیچ کس برای انجام مسئولیتش منتظر دیگری نبود، قدم برمیداشت ، شروع میکرد و در صورت نیاز کمکها میرسید.
چقدر برکت و فراوانی.
ماشینهای زیبا ، وسایل کامل وکاربردی.
بدون نگرانی و دغدغه و ترس از جمع کردن وسایل ، هرچی روکه لازم بود رو آماده کرده بودند و چیده بودند و فقط به فکر این بودند که مدت زمانی روکه اونجان رو بتونند نهایت استفاده رو ببرن از نعمتهایی که خدا در اختیارشون قرار داده .
وچقدر خداوند خوشحال میشه از این بندگان راضی.
حتی آشغالها رو هر جا میدیدند برمیداشتند و ندیدشون نمیگرفتند و اینطوری به این طبیعت زیبا احترام میگذاشتند.
شکر نعمت نعمتت افزون کند.
چقدر بچه ها خوب از تواناییهاشون استفاده میکردند و مسئولیت پذیر و شاد بودند.
خونه رو هم تروتمیز تحویل دادن.وچه انرژی مثبت خوبی جریان داشت.
در آخر هم یادداشتی گذاشته بودند و تشکر کرده بودند که همانا تشکر از بنده خدا ، سپاسگزاری از خداوند است که خالق همه ماست.
این قسمت کُـــــــلّی زیبایی داشت
چقدر لذت بردم از اینکه همه آدما توی جمع و جور کردن وسایل هر کدوم یه کاری رو انجام میدادن
چقدر لذت بردم از ارتباط صمیمی که توی این خونواده ها بود و از بودن با همدیگه لذت میبردن
چقدر لذت بردم از ارتباط صمیمی استاد و سولاتی که از اون خانم پرسیدن
و باور دارم راه برقرار کردن ارتباط فقط پرسیدن یه سوال سادس
باور اینکه اون آدم خوشحال میشه با من ارتباط برقرار کنه
باور اینکه این جزع ذات آدماس که بخوان بدونن چیزهای جدید رو و خوشحالشون میکنه
و باور اینکه یکی از راههای فهمیدن چیزای جدید اینه که از دیگران بشنویم
باور اینکه خدا بیشتر میخواد ما ارتباطات خوبی با همه داشته باشیم چون شناخت خودش و گسترش جهان توی همین ارتباطاته-مثالش اینه ک خدا به محمد کمک کرد ارتباطات خوبی داشته باشه تا خودش و شناختش گسترش پیدا کنه
من قبلا میترسیدم با خانمها ارتباط برقرار کنم و قضاوت میکردم که اون خانمه پیش خودش میگه ک این آقاهه بیکاره – یا چقدر حرف میزنه – یا اصلا چ منظوری داشته ک با من ارتباط برقرار کرده — اما با دیدن استاد متوجه شدم که اگه از قضاوت دست بکشم
اگ بدونم خدا حامی ارتباطه
اگه بدونم همه آدما دوس دارن ارتباط برقرار کنن که هم تفریح کنن هم دوستای بیشتری داشته باشن – هم چیزای بیشتری یاد بگیرن – هم دوس دارن پیش چشم دیگران بزرگ و فهیم دیده بشن–اینا طبیعیه
این طبیعیه که یه آدم اینا رو بخواد
چقدر شادی انرژی داره چقدر خود لبخند انرژی داره
و من میخوام باور کنم که هر آدمی که لبخند منو میبینه از لبخندم انرژی میگیره و چقدر این لبخند روی خودم تاثیر میزاره
وقتی دیدم که چقدر این خونواده ها با ایستادن کنار براونی چقدر از همدیگه انرژی گرفتن و لبخند زدن و دستهاشون رو پشت سر همدیگه دراز کردن – چقدر خندیدم – چقدر انرژی گرفتم
و دست آخر اون کارت پستال تشکر
یعنی چقدر ساده میشه با یه کارای ساده از زندگی لذت برد
خدای من چقدر لذت بردم
من این قسمت رو 4 مرتبه دیدم و اینقدر انرژی داشت که هر 4 قسمت لذت بردم
و اون معرفی استاد راجع به ماشین هیولای جی ام سی — این کمپانی خفن امریکایی که من عاشق ماشینهاشم چون قدرت خیلی بالایی داره
عاشقشم