سریال زندگی در بهشت | قسمت 65 - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سارا سهیلی گفته:
    مدت عضویت: 1763 روز

    سلام به همگی

    چهقدر این پرادایس زیباست

    ترکیب زیبای باران فراوان با صندلی زیر یک سایبان

    ترکیب جذاب افتاب داغغغغ با باران

    ترکیب مرغ و خروسا و داک ها با بروونی

    تجربه ی پا رو دل ترسا گزاشتن و بریدن نرده های چوبی

    تجربه ی هندونه خوردن کنار دریاچه شخصیت

    تجربه ی اولین خرید تله برای کیودی

    تجربه ی هندونه دادن به مرغا و خروسا

    تجربه ی دیدن یک تخم مرغ در کنار نوشته ی سپاسگزار باش

    تجربه ی راحت به فروشگاه رفتن حتی با یک دمپایی

    تجربه ی آزادی زمانی و خوش گزروندن با عزیز دلت حتی اگر میخوای تله بخری

    تجربهی پیاز چال آتیشی اوللل صبح

    جاتون خالی منم یه نون و پنیر و هندونه هنگام تماشای این فایل زدم بر بدن

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    ندا رنجبری گفته:
    مدت عضویت: 3355 روز

    این فایل نشانه ی امروز‌ من بود هنوز خود فایل رو ندیدم اما کپشن و تمام کامنت های این صفحه‌ رو خوندم و تمامشون مضمونشون رها کردن و نچسبیدن‌ به‌ زیبایی ها بود، من امروز میخواستم با همسرم حرف بزنم و در یه سری موارد براش یه سری توضیحات از خودم بدم‌ با این توجیه که آدم توی رابطه باید حرفشو بزنه اختلافات با صحبت حل میشه، نباید تو دلم تلنبار کنم که به حد انفجار برسه خودش بفهمه حرف الکی ای هست خودش نمیفهمه تو باید بتونی حرفتو بزنی و اینا، خیلی وقتا شیطان ذهنم‌ میاد بعضی شرک های من رو در قالب قانون موجه میکنه دیدم با اینکه اینا رو به خودم گفتم اما حالم هنوز خوب نیست، این شد که دقیق تر شدم توی دلیل تصمیم ام بر صحبت کردن‌ با همسرم، وقتی حرف هایی که میخواستم بهش بزنم رو مرور کردم دیدم چیزایی که میخوام بگم خواسته های برحق من توی رابطه باهاش نیست یه سری توضیحات الکی و اضافه اس برای اینکه اون آدم نگرشش رو نسبت به من مثبت کنه و در واقع میخواستم از خودم دفاع کنم و دست بیارم تو مغزش و ذهنش رو برای خوب فکر کردن نسبت به خودم دستکاری کنم و در یک کلام میخواستم کنترلش کنم، کلا توی روابط آدم کنترل گری ام، یعنی یا کلا بی خیال آدما میشم و ارتباطم رو کامل قط میکنم یا هم میخوام کنترل کنم همه چیو، رها نیستم در‌روابط، من چند هفته پیش توی اوج خوب بودن رابطه ام با همسرم طبق هدایت های الهی دست به یه سری تغییرات زدم و برکت تغییرات توی همین مدت کوتاه خودش رو نشون داده بهم، اما امروز‌ حس کردم دوباره داره تعهدم کمرنگ میشه و میخوام شُل کنم و بچسبم به همسرم و دوباره وابسته بشم، خصلتی که باعث شده توی زندگی عقب بمونم و خودم با دست خودم به خاطر‌ وابستگی ها و ترسام جلوی رشد خودمو بگیرم، خیلی دارم روی فایلای فراوانی ثروت یک کار میکنم تا کمی توی روابط باور کمبود در وجودم کمرنگ‌ بشه باور کنم‌ که آدم خوب زیاده شرایط و موقعیت خوب و فرصت خوب زیاده، خوشبختی همیشه هست همه جا هست رها کنم اجازه بدم خدا به موقعیت های بهتر هدایتم کنه، آسون نیست واسم، اگر رابطه متشنج بود راحتتر میشد بی خیالش شد اما وقتی با عشق زندگی کرده باشی و هم تو هم اونی که تو رابطه اس باهات جفتتون به شدت خواهان هم باشید و متمایل به هم، آسون نیست این‌ رها کردن و رفتن، اما من به خدا خیلی اعتماد دارم هر وقت به هدایتش عمل کردم نتیجه عالی بوده، الان هیچ ایده ای ندارم اما با وجود عالی بودن شرایطم‌ تو روابط با وجود عالی بودن‌ همسرم با وجود جذاب بودن رابطه با خانواده ی همسرم با وجود تمام این لذت ها، میخوام نچسبم به زیبایی ها و رها کنم و اجازه بدم خدا هدایتم کنه به زیبایی بیشتر، وقتی میتونم این کار‌رو راحتتر انجام بدم که ایمان داشته باشم به خداوند، ایمان داشته باشم به فراوانی…

    دارم شسته میشم از شرک و وابستگی، دارم توحیدی تر میشم، دارم دست از پارو زدن برمیدارم، میخوام اسماعیل و هاجرم رو قربانی کنم میخوام ابراهیمی عمل کنم چون فرمان رب رسیده، باید بتونم اعتماد کنم، چند روز‌ پیشم که باز نیتم روابط بود و زدم روی دکمه ی نشانه ی من، هدایت شدم به صفحه ی فایل اعتماد به رب پیام ابراهیم.

    همیشه با این توجیه که آخه خوبه همه چی، آخه زیباس همه چی، آخه مشکلی نداریم که، مگه بهتر از اینم‌ میشه؟ همیشه به خاطر باور کمبود خواستم‌ موقعیت خوب رو حفظ کنم، آره اعتراف میکنم همسرم فوق العاده اس، برام نه تنها سخت نیست تمرکز رو نکات مثبتش بلکه همین الان میتونم‌ یه دفتر از ویژگی های‌ مثبتش پر کنم اما تمام هدایت های چند هفته اخیر با قدرت بهم گفتن رها کن…

    اینو اینجا نوشتم تا چند سال بعد بخونم این متن رو و بهم ثابت بشه که چقدر اعتماد کردن به رب میتونه پیامدهای بی نظیر و عالی و فوق العاده ای داشته باشه.

    نه این ناسپاسی نیست ندای خوشگلم، چرا هر وقت هر چی رو رها میکنم و بهش نمیچسبم بهم برچسب ناسپاس میزنی؟ ناسپاسی یعنی تمرکز بر نکات منفی یک فرد یا موقعیتی، استاد خونه آپارتمانی تمپا و حتی ویلایی تمپا رو فروخت وقتی فروخت من دلم سوخت به خاطر باور کمبود حیفم اومد به خاطر باور کمبود اما… چی درسته؟آیا استاد ناسپاس بود؟ اون لذت برد پر شد سیر شد راحت دل کند تا خدا هدایتش کنه به تجربه های زیباتر و جدیدتر و لذتبخش تر، رها کردن ناسپاسی نیست، رها کردن از یه توکل عظیم ابراهیمی میاد، از اعتماد کامل به رب میاد…

    خدایا منو به راه راست هدایت کن راه توحید راه یکتاپرستی دوری از شرک و وابستگی تحسین گر بودن مثبت دیدن اما در‌عین حال رها کردن و رفتن…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3350 روز

    سلام

    پارادایس داره با من حرف می زنه هر وقت که آن را میبینیم غرق در احساس بی نهایت عالی می شوم

    وقتی که از درون قوی باشی؛ همیشه پیروزی و همیشه یک قدرت نامحدود در خودت داری مثل ذغالها که خیلی داغند و از درون حسابی داغ شده اند.

    هر چی موانع است را همیشه از خودت دور کن مثل نرده ها که برداشته شده است . حق تو آزادی است.

    واقعا از حیوانات باید درس گرفت؛ خیلی جاها باید رها کرد ، و هر کسی خودش باید به نتیجه برسد؛ مثل دعوا کردن جوجه ها.

    از هر چیزی لذت ببریم و همیشه شکرگذار باشیم

    آنکسی که باورهای قویتری دارد همیشه ماندگار است. مثل خروس قوی

    باران که بسسسسسسسیار عالی است خدایا شکرت و بعد از باران چنان آرامشی برقرار است؛ که آدم محود آن هوا می شود

    همیشه بگردیم بالاخره پیدا میکنیم مثل غازها که چاله آب پیدا کرده اند

    وقتی آسمان را می بینم ؛ انگار که داره می گوید که حرکت کن برو به جلو و برو جلو برو جلو

    آفتاب و باران با هم یک حالت خاصی است که من عاشقشم

    همیشه به دنبال زیباییها که باشیم زیبایی بیشتری به طرف ما می آید.

    ابرها مثل این است که پایه ای دارند و بعد که بالاتر رفته اند پخش شده اند و مثل فواره باز شده اند.

    براونی همیشه در آرامش است و لذت می برد از این طبیعت آرام.

    به کسی باج ندهیم مثل رفتار با حیوان گرگ مانند

    براونی حسابی دوستان خوبی پیدا کرده است

    عاشق همیشه این حرف استاد هستم؛ یکبار برای همیشه

    از مصاحبت بادیگران لذت می بریم وقتیکه با خود در صلح باشیم و با خودمان هماهنگ باشیم.

    نیت واقعی ما از صحبت بادیگران مشخص میشوشد ویعنی فرکانسهای ما رفتار ما را نشان میدهد مثل صحبت به خانم صندوق دار.

    موفقیت ادامه دارد ……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    هستی محمدی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1191 روز

    سلام به آزادمرد الگو و مریم جان پایه.

    سلام به بچه های زندگی در بهشت.

    استاد جونم اینکه شما برای حل هر مسئله بهترین راهها رو با تحقیق و‌مطالعه سرچ می کنید واقعا زیبا و آموزندس .من هم برای هر چیزی موشکافانه تحقیق می کنم و شاید باورتون نشه که گاهی اوقات حاصل اون تحقیقات رو که در دسترس همه هست اما نمی بینن چون مطالعه نمی کنند رو تونستم به مردم بفروشم.

    این وی یوی زیبا بعد از بریدن نرده ها پدیدار شد و من یک بار دیگه از استاد جانم آموختم که چیزهای اضافه باید حذف بشن برای رسیدن به قدم بالاترو دیدن وی یوی زیبا تر و در واقع سیر تکامل این بهشت زیبا هم داره با بهبود های کوچولو کوچولو طی میشه نه یهویی.

    این غاز های زیبا هم به من آموختند که لذت از لحظه ی حال بزرگترین موهبتیه که میتونیم ازش استفاده کنیم بدون هیچ ترسی از فردا یا حسرت گذشته.

    و در نزاع اون دوتا جوجه کوچولو هم آموختم که روند تکامل میگه اونی که قویتره به بالا جهش میکنه.

    و فایرپیت همیشه برقرار هم به من آموخت که اگه به محکمیه سنگ(باورهای سنگی) هم باشی اگر تحت تاثیر آتش هیولا(طوفانِ تغییر) قرار بگیری میترکی و باااید رشد کنی و به کمال برسی ومقاومت نکنی.

    و این فروشگاه هم بهم آموخت که باز هم وفور نعمت و خلق ایده و وفور ثروت و فراوانی برای جستجوگرانی که بدنبال چنین محصولات و اطلاعاتی هستند به معنای واقعی کارگشاست.

    مریم جان عزیزم ممنونم برای ثبت این ویدیوهای آموزنده.

    و ممنونم به خاطر همراهیتون با استاد خوبیها.

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2044 روز

    خداوند رو سپاس گذارم بخاطر دستان پربرکت و هدایتگرش.

    تشکر از استاد عزیز م مهربانم و دستان پرخیر مریم جان عزیز و دوست داشتنی.

    چقدر لذت بردم از تمام این قسمت و فضای رویایی پارادایس.

    دیگه یادگرفتم که سپاسگذاری رو یک اصل تکرارشونده در زندگی خودم بدانم و همیشه شکرگذار نعمت های خداوندی باشم که در همین نزدیکی هاست. همین خدا به من سپاسگذاری را آموخت تا با مریم جان و استاد همکلام بسیم و وقتی منظره پارادایس را میبینیم بگیم خدایا صدهزار بار شکرت بابت اینهمه زیبایی… دقیقا هر مرتبه یا مریم جان یا استاد بعد از اینکه تو دلم میگم خدایا شکرت که ویو پارادایس رو میبینم، استاد یا مریم جان هم میگه خدا رو هزار بار شکر… یعنی این مهر تاییدی میشه بر شیوه تحسین کردن من از زیبایی تمام نشدنی بهشت مون.

    چه بارون زیبایی… الان تو این گرمای تابستون اومدم تو پارک و مشغول نوشتن کامنت هستم و دارن اینجا رو آبیاری میکنن با این فواره ها… انگار زیر بارون پارادایس مشغول نوشتن کامنت هستم. خنکی هوا و بوی خوب آب و خاک حس لطافت پارادایس رو بهم منتقل میکنه.. موسیقی بیکلام زیبایی که تو هندزفری ام پخش میشه لذت رو چندبرابر کرده و به امید خدا روزی تو پارادایس بشینم و از کامنت نوشتن لذت ببرم.

    خدا رو صدهزار بار شکرت که نشون میدی میشود… و این طبیعی ترین شیوه زندگی کردن هست.

    خدایا شکرت بابت فروشگاه خفن و بزرگی که احتیاجات پارادایس رو برآورده میکنه…

    وقتی اون پاکت های بزرگ توی فروشگاه رو دیدم که روش نوشتهmix sweet با خودم گفتم کاش بقیه اجناس رو یکی توضیح میداد تا بتونم تجسمشون کنم که خدا انگار تو همون لحضه دعام رو شنید و بعد مریم جان شروع کرد به توضیح دادن برخی از کالاها. کتاب و بقیه چیزها

    خدای من… چی بگم من از اینهمه لذت بیپایان تو زندگی در بهشت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    قاصدک الهی گفته:
    مدت عضویت: 2488 روز

    خدایا شکرت که از خوندن کامنت بچها یاد گرفتم حالا که چشمم داره این بهشتو میبینه این صداهای زیبا رو میشنوه این سایت و تک تک کامنتها و زیباییهاشون همه و همه جزثروتها و نعمتهای من هستن اون پرادایس و براتی و مرغها و جوجها اون دریاچه اون قایق زیباا و اون هنه پول تو حساب اونهمه روابط عالی و ازادی مکانی و زمانی و اون همه عشق و احترام و مودت و دوستی و رستورانهای شیک و غذاهای خوشمزه و لباسهای الس الس و هالوژنهای خشکل و اتیش بازیها و صبحانه دبش توی طبیعت زیباو ارامش و ایمان و توکل و عمل همه رو دارم کافیه هربار هربار به این هنه تعمتی که نیبینم توجه کنم و سپاسگزاری کنم و همینطور انچه که در الانم دارم هم همینطور باشم به زیباییم به خانواده خوبم به گوشی موبایلم که چقدر پربرکته و به کامپیوترم و به کتابهام و نهمتهایی که دارندهم توجه کنم و سپاسگزاررباشم و انقدر تکرار کنم که به یه حس عالی برسم به مدار اسان شدن برای اسانیها برن و اونوقته که نعمتها خودبه خود وارد زندگیمون میشه خدارو شکرر .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    نرگس نوشادي گفته:
    مدت عضویت: 2399 روز

    به نام خدا

    خدایا صدهزاران مرتبه شکرت

    اخرین جمله این قسمت رو گذاشتم برای اولین جمله کامنتم

    چقد این جملات قشنگن خدای من

    خدای من شکرت

    بریم برای ٢۵ دقیقه لبخند عمیق ،شادی بی انتها، آرامش قلب

    خدایا شکرت

    مریم عزیزم با فیلم هایی که میگیری دیووووووونه م میکنی زیبایی های بهشت شما انتهایی نداره

    منکه قلبم داره وایمیسته از شدت اینهمه زیبایی و خوشی

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت که این بهشت هر روز داره به لطف ایده های صاحبانش زیباتر و زیباتر میشه

    چی شده خدااااااای من نرده ها رفتن درای قدیمی رفتن پنجره های کوتاه رفتن

    خدای من قلبمممممم داره تند تند میزنه از شدت اینهمه زیبایی چشمام دارن اشک می ریزن برای دیدنشون و زبانم داره شکرگذاری میکنه برای دیدن اینهمه زیبایی

    واقعا هر چه شکر کنم کمه

    به قول مرضیه عزیز خدای من بهم یاد بده چطور سپاسگزاری کنم همینکه زبانم شکرگذاری کنه کافیه ؟ خدایا میلیونها مرتبه شکرت برای هدایت ما به سایت عباسمنش

    مردی که با جهاد اکبری که راه انداخت هم سعادت و خوشبختی خودش رو تضمین کرد هم همه عاشقانش رو

    عباسمنش عااااااااااااااشقتممممممممم

    خدایا اون روز رو میبینم که در پرادایس زیبا استاد و مریم جان رو بغل کردم و دارم لذت میبرم از هم صحبتی باهاشون 💝💝💝💝💝

    خدایا شکرت تو هر حالی باشم بیام اینجا معرکه میشم

    زیاد حالم خوب نبود اومدم هدایتی این فایل رو دیدم چند دقیقه ای نگذشته بود به خودم اومدم دیدم لبخندی به پهنای صورت روی لبه آرامشی عمیق وجودم رو فراگرفته

    خدایا شکرت کی میتونست اینجور آرومم کنه جز استاد عباسمنش و مریم عزیزم

    خدای من داکا رو ببین 😍😍😍😍

    مامان مرغی و جوجه هاشو ببین

    خدای من من بیشتر از دیدن مرغ و خروسا عاشق ذوق زدنای مریم جانممممم عاشقتممممممم آخه زیبای جذاب خوش صدا

    خدای من این بهشت زیبایی هاش یکی دو تا نیست که ببین آخه ابرارو

    درختای کنار دریاچه که انعکاسشون تو آب هوش از سرم می بره

    دریاچه با موج های ریز رو

    بارش بارون الهی بارش ثروت روی دریاچه رو

    وجود آفتاب و باران در کنار هم روی دریاچه

    خدای من چطوری شکر نعمت هات رو بجا بیارم

    خدایا هزاران مرتبه شکرت

    استاد جاااااااانممممممممم ینی عاااااااااااااشششششششققققققتمممممممم که اونقد شیرین تعریف میکنی

    کلی خندیدم

    چقد قشنگه سریع تصمیماتتون رو عملی میکنین

    وووواااااووووو خدای من چه فروشگاه خفنی

    خدای من شکرت برای اینهمه فراوانی و نعمت و ثروت تو آمریکای زیبا

    خدای من استاد سانتافه تونو خیلی دوست دارم چقد جاداره خدای من شکرت

    چقد حرفه ایه

    خدای من شکرت

    خدای من ممنونم که دیدن این قسمت زندگی در بهشت رو نصیب و روزیم کردی

    خدایا ممنونم که منو با این استاد الهی آشنا کردی

    خدای من انگیزه های من قوی تر از قبل و ایمانم به مراتب بیشتر از قبله اما هنوز نمیتونم بگم خیلی در کنترل ذهن موفق عمل کردم اما میتونم بگم خیییییلی بهتر از قبلم

    خدایا بهم ایمان قویتر عطا کن تا ثابت قدمتر ادامه بدم تا برسم به آرزوی بزرگم آزادی و رهایی و زندگی در این بهشت زیبا

    خدایا شکرت میدونم که هر چه به قوانینت بیشتر عمل کنم نتایج بیشتر و بیشتر میشن

    خدایا هدایتم کن

    خدایا منو به راه راست هدایت کن

    و در پایان مث همیشه

    باور دارم تا فلوریدا راهی نیست……

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1318 روز

    بنام الله.

    امروز این فایل برام بصورت واضح نشانه شد..

    من چند روز بود.یه تضاد برام پیش اومد..

    و خداوند تو این فایل بهم گفت دارم هدایتت میکنم.

    فقط تو دعواهای بی اساس شرکت نکن اعراض کن..بوجودی که من اصلا دخالت نکردم فقط یه صحبت چند دقیقه ایی شدم.همون لحظه یادم از حرفها و گفتهدهای شما افتاد و اعراض کردم..

    ولی خداوند و همون قانون خیلی نکته بیین هست..من هدایت شدم.که اصلا حتی صحبت هر چند چند ثانیه هم باشه.خودمو دور کنم.

    و نزارم وارد بحثهای طولانی بشم…

    چون همون صحبتهای خیلی کوچکم باعث ادامه دار شدن اون موضوعات میشه(😐)

    بقول قرآن در آخر سوره هود..در مورد همین موضوع فرکانس هر نفر نوشتهای زیبایی هست…که ما نمیتونیم فرکانس کسی رو تغییر بدییم…باید بزاریم مثل جوجه ها خودشون تو همون مداری که هستن.ادامه بدن یا ادامه ندن..بازم مادر مرغی عزیز😄

    واقعا قابل تحسین هست..تو قرآن بهش اشاره شده..که در شب و روز نشانه هایی هست.که هر کس خودش باید بهش پی ببره..تعقل کنه.

    و نشانه دیگر لذت بردن از هر لحظه زندگیمون و سپاسگزار بودن.و تحسین کردن قوانین بدون تغییر خداوند..همه اینها همیشه در مسیر درست بودن هست…

    و نشانه بعدی..امتداد دادن..دقیقا برای من همین نوضوع کاملا مشهود شده به محض اینکه حمله ذهن مانند کیودی ها..وارد ذهنم میشه..همون لحظه خداوند مسیرشو بهم هدایت میکنه.فورا متوجه میشم..چون هدایت الله با یه روش آسان.دقیقا مثل هنداونه هست.

    همین مسئله بسیار مهم رو هر لحظه از خداوند میخام..خداوند هدایتشو خیلی راحت بکمکم میرسونه…و منم که با توجه به تکاملم باید هر روز باورهای قدرتمند کننده و کنترل ذهن و ورودی هامو از هر جنبه ایی درک کنم..و عمل عمل عمل کنم.

    بقول استاد عزیز عملی که ایمان نیاورد حرف مفت هست…

    و این خیلی هیلی خیلی مهمه..کنترل ورودی و ذهن….تو شرایط حساس..

    هدایت الله مدام کار میکنه مهم اینه ما درکش کنیم برای تمامی خواسته هامون..

    هدایت الله برای تمام جهان هست..نه فقط تعداد معدودی.بقول صحبتهای عامیانه ما فلانی شانس داره.

    بقول دوست استاد گفتن دوستم بهم گفت.خداوند برای تو میخاد که در هر جنبه از زندگیم موفق باشم.یا شانس داری.

    شانس نیست..اینا بخاطر یه مسیر درست هست.دوستشون بخاطر باورهای اشتباهشون و نادیده گرفتن. ونشنیدن تجربیات استاد.برای انکار کردن کارش تقصیر گردن خداوند میندازه.

    همین مسئله ماها و افراد زیادی از این روش زیاد استفاده کردیم😐😐😐😐😐

    و با توکل بخداوند پای در راه و مسیر الهی گذاشتیم خداوند کیودی های ذهنمونو بهمون بصکرت اسان هدایت میکنه فقط کافیه باهاش هماهنگ باشیم…

    لذت ببریم…و با خداوند باشیم و نزاریم کوچکترین صحبت اطرافیانمون و وضعیت الان جامعه رومون تاثیر بزاره…

    ودادامه بدیم و علفهای هرز رو هر ثانیه قطع کنیم..چون خیلی زود رشد میکنه به محض نادیده گرفتن هدایت الله…

    آرامش آرامش رو از خداوند بخاییم..

    و آگاهانه کنترل ورودی و ذهن….

    همین باعث میشه اعراض کنی

    مانند حضرت مریم روزه سکوت ببندیم.

    مانتد حضرت موسی به ارامش برسیم.

    مانتد حضرت یونس استغفار بگیم.

    مانند پیامبر.دوری کنیم.غمگین نباشیم.

    مبحث چگونه فکر خداوند را بخوانیم…

    خیلی زیبا راجع به مادر موسی نقل کرده.

    که غمگین نباش..ذهنتو ارام بگیر.غمگین نباش.احساساتتو بد نگیر..کنترل ذهن داشته باش..اگر او در فرکانس مناسب فرار نمیگرفت موسی را ملاقات نمیکرد..پس مدام بهش تذکر داد…

    و دقیقا قانون هم هر لحظه برای ما کار میکنه.

    و من این صحبتها رو هر روز دارم باهاش مواجه میشم..ثانیه هستا..چون واقعا کنترل ذهن و ورودی هامون خیلی زود نجوای ذهن اونو تخریب میکنه…..فقط خودمون آگاهانه اونو مدیریت و رهبری میکنیم.

    دقیقا حتی برای یه موضوع ساده ایی که میخام انجام بدم..اوووووف😑..

    چقد لحظه حساس هست…

    فکر خدا را بخوانیم..من یه متنشو چند بار تکرار میکنم..دقیقا با توجه به مدارت متوجهش میشی…

    من با روند مدارم هنوز باید رو خودم کار کنم.ان شالله بتونیم کیودی های ذهنمون بقول استاد پوستشو بکنیم….😄..

    کیودی ها حیوان هستن..ایشونم غریزه وجودیشون هست.ولی چون خارج از اون موقع اینم با پررویی وارد این منطقه شدن.باید پوستش کنده بشه….

    پس همه چیز هدایته..فقط بزاریم و از خداوند بخواییم هر لحظه هدایت بشیم..مهم اینه ازش بخاییم..بخایییم و این ادامه پیدا کنه.

    خیلی زود جواب سوالتو میده..

    بسیار ممنونم استاد عزیزم بابت این فایلاتون.واقعا هر لحظه ما را وارد مدار بالاتر میکنه.فقط کافیه همیشه راه راست رو ادامه بدییم..تا آخرین نفسهامون…☺😘😘😘😘

    تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم ما را براه راست هدایت کن راه کسانی که ایمان اورده ایی نه راه گمراهان..😙😙😙😙

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    عارفه محمودی گفته:
    مدت عضویت: 1439 روز

    سلام درود به دو عاشق مهربان پرادایسی سلام.

    سلام به تمام دوستان زندگی دربهشت.

    چه هوای خوبی چه ابرای خوشگلی چه درختان زیبایی چقدر اینجا خوشگل چه آرامش خوبی داره چه انرژی مثبتی داره این فضا…

    چه رابطه عاشقانه زیبایی رو میز که در یه فضای ملکوتی و بهشتی نشستید هندوانه با عشق همراه زندگی تون با عزیز دل تون با اون آرامشی در اون فضاس میل کردید.چه میز خوشگل نقلی عاشقانه ای گذاشتید بیرون محوطه.

    چه پیاز چال خوشمزه ای که عزیز دلتون با عشق درست کرده و داخل آتیش گذاشته چه خوشمزه بشه این صبحانه عشق یار آتیش طعبیت هوای خوبه فضای ملکوتی چه صبحانه عاشقانه دونفره ای بشه.. نوش جونتون.

    چقدر برام قابل تحسین که هم استاد اجازه می دن خانم شایسته برای خریدهای این چنین همراه شون باشه و چه قدر برام قابل تحسین که خانم شایسته هم خودشون علاقه دارن در این مدل خریداا همراه و پایه استاد باشن.چقدر لذت بخش عشق زندگیت اینقدر پایه ات باشه.مثل عشق خدا هر لحظه ثانیه به ما داره.

    اینجاس که به رخ یار بنگری خدابینی و شکر خدا کنی مگه غیر اینه خدا عشق شو از طریق همراه هم پایه زندگیت بهت انتقال می ده.الان اون دیالوگ استاد که من عاشق شماهستم به نظرم اینجا معنیش میشه خدایاشکرت .

    مثل کلمه ” آه” که یکی از اسم های خداوند هست و انسان ها در خیلی از شرایط آه می گن به طور خودآگاه ناخودآگاه اسم خدا رو صدا می زنن.

    حالا استاد و خانم شایسته معادل این کلمه برای دوتایی شون انتخاب کردن من عاشق شما هستم.

    توی این قسمت این جمله رو نگفتید اما توی رفتارهاتون مثل کلمه آه من دیگه عادت کردم هروقت هر رفتار شما نسبت بهم داشتید برام تحسین برانگیز بود بگم من عاشق شما هستم.عاشق رفتار منش رابطه اتون.

    چقدر اون لحظه که افتاب پشت ابراا بودنورش بود و باران می بارید.دیدن آب دریاچه زیبا بود برام خیلی

    عشق تون پایدار

    درپناه الله یکتا شادسلامت خوشبخت سعادتمند و ثروتمند در دنیا وآخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    مهدی بیرانوند گفته:
    مدت عضویت: 1839 روز

    خدایا شکرت ⁦(⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁠⁩

    هنوز این فایلو ندیدم . ولی اتفاقاتی افتاد که دوس داشتم اینجا دربارش صحبت کنم .

    الان که این پیامو مینویسم تنها تو اتوبوسم میخوام برم اون سر ایران . همون ازادی که همیشه ازش حرف میزدم .

    صبح خیلی یهویی تصمیم گرفتم باید برم . یه کاری بود که باید به یه شهر دیگه میرفتم خودم انجامش میدادم .

    خانواده کمکم کردن وسایلمو جم کنم . و اومدم خودم ماشین بگیرم تا مرکز استان بیام . اینجا شماله . و دقیقا همون جوری که دوس دارم هوا بیش تر اوقات ابریه . علاقه خاصی به این رطوبت و سرسبزی دارم . عاشق وقتیم که هوا خاکستریه و ابرا به زیبایی تمام اسمونو پوشومدن .

    واقعا زیباس . طبق معمول دیگه حسابش اومده دستم . همیشه دیر حرکت میکنم . ترس جاموندن میوفته به جونم . بعدش کلا زود تر میرسم .

    الانم یهویی شد . بابام میگفت بدو جاموندی فلان . من خیلی ریلکس داشتم جلو میرفتم . گفتم خودم میدونم جریان چیه .

    رفتم خیلی راحت ماشین گیرم اومد . چه مرد خوبی بود راننده تاکسی . من فقط بهش گفتم اهنگسازی دوس دارم . تمام مسیر درباره این موضوع صحبت کردیم و کلی علاقه نشون داد نسبت به کارم . فوق العاده بود مسیر . خیلی راحت رسیدم . راحت تر صندلیمو پیدا کردم . تازه فهمیدم چه اتوبوسی گرفتم وی ای پی . جا باز . مانیتور . خدایا شکرتت . صندلیمم عقب افتاده . پشت صندلیم کلی جا هست برا وسایلم مجبور نیستم بالا بزارم . تازه الان که نگاه میکنم اصلا کیفم بالا جا نمیشه .

    خدایا شکرت . کتابم اوردم تو مسیر بخونم . همه چی عالی . جلومم چند تا از دخترای دانشجو هستن . از شهر های مختلف استان اومدن . باهم قرار گذاشته بودن همو تو این اتوبوس بیبینن . باهم برن. خدایا شکرت . که اینقدر ازادم . الان دارم میرم خونه مادربزرگم . دفعه بعد واسه خودم میرم یه شهر جدید که اونجا هم خودم بگردم .

    راستی یع کیف فوق العاده هم هدیه گرفتم . چقدر عالیه .

    یه ایر پاد بلوتوثی . کلی وسیله که واقعا کارمو را میندازه . خدایا شکرت .

    الان میخوام چرتی بزنم . رسیدم بازم براتون مینویسم

    فعلا

    ⁦(⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁠⁩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: