سریال زندگی در بهشت | قسمت 68 - صفحه 13

216 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهه گفته:
    مدت عضویت: 1192 روز

    به نام خدای مهربان خداوندا هر چه دارم از ان توست

    تحسین میکنم این حس و حال و احساس شادی خانم شایسته عزیز رو خدایاشکرت

    چه هوایی چه منظره زیبایی چقد این لری پر انرژی و خندان هست خدایاشکرت

    تحسین میکنم این حذف کردناتون رو چقد ابزار خوب کارا رو راحت میکنه خدایاشکرت

    تحسین میکنم خانم شایسته رو که واسه هر روزش یه بهبودی داره خدایاشکرت

    چقد این داک ها زیبان چقد پروانه زیباست خدایاشکرت

    چقد حس گرفتن و جذب اهنربا به میخ حال میده خدایاشکرت

    ما هم مثل اهنربا چیزای مثبت درونمون رو اون الماس درون رو باید بکشیم بیرون تا ازاد و رها زندگی کنیم و هر لحظه شاد و خوش باشیم

    چقد خوبه زندگی تو یک ملکی که انقد بزرگ که میشه هر کاری دوست داری انجام بدی خدایاشکرت

    تحسین میکنم این ازادی مالی زمانی و مکانی رو خدایاشکرت

    چقد عالی شد وسایل اضافه میره تو انباری خدایاشکرت

    تحسین میکنم رابطه رویایی تون رو که انقد با هم هماهنگ هستین و همدیگه رو تشویق و تحسین میکنید خدایاشکرت

    تحسین میکنم اعتمادبه نفس تون رو که انقد با خودتون در صلح و دوستی هستین و از لحظه به لحظه تو رو لذت میبرید خدایاشکرت

    چقد اینجا زیباست اسمون ابی ابرهای پفکی درختا سرسبزی اون همه نعمت و ثروت و فراوانی خدایاشکرت

    واقعا سپاسگزارم از شما دوعزیر در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید دوسستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1477 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام دوستان عزیزم

    این فایل نشونه من بود

    اول ازهمه دیدن این همه زیبایی وفراوانی ماروبه وجدمیاره ومالذت میبریم ازاین همه ثروت وفراوانی

    دوم این که برای هرمسئله ای راه حلی هست ومیشه ساده تروراحت تربشه وباهمین اهنرباکارهارومیشه راحت ترانجام داد

    من امروزرفتم تواینستاونگاه مبکردم بعدازمدت هاشاید1ساعت یابیشترکلیپ های اینستارونگاه میکردم واین فایل یک نشانه بودکه حذف کنم دیدن این محیط الوده رووافرادنامناسب رووفضای اجتماعی روکه واقعاسم هستندومنم یک اشتباهیی کردم که بازوقت گزاشتم تواینستاواین باعث ورودی های بدی به ذهن مامیشه وباورهای نامناسب روماداریم به ذهنمون میدیم واین بزرگترین اشتباهه وخداچقدرهوای منوداره که میگه حواست باشه بدون که داری چی نگاه میکنی

    ایده های بهتری داشته باش برای کارت وزندگیت ووقتی حرکت کنی ایده های بهتری بهت گفته میشه وتوبایداجراکنی وخداهواتوداره وخیلی راحت مسائل زندگیت حل میشه پس نگران نباش

    حذف باورهای منفی ومیداکردن ترمزهای مخفی ذهن مثل پیداکردن میخ هازیرخاکسترکه پنهان بودندبایدکارهمیشگی من باشه

    اگه میخوام پیشرفت کنم بایدهدف داشته باشم توزندگیم وکارهایی که باعث عدم پیشرفت من میشه روحذف کنم مثل دوری ازافرادمنفی وووو

    خدایاشکرت که من ابن فایل رودیدم ولذت بردم

    خداوندهمیشه وهرلحظه داره ماروهدایت میکنه وحمایت میکنه

    شادوموفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    سارا سهیلی گفته:
    مدت عضویت: 1759 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ی بی نظیر

    داخل این قسمت حذف عوامل اضافه به شدت برای من پررنگ شد

    با توجه به توضیحاتتون گفتم که خب من الان چه عامل اضافه ای دارم که دو مورد به ذهنم اومد که میتونه باز کارم رو راحتتر و بهتر کنه

    یکی از اون موارد رو که قبل از نوشتن این کامنتم تو فاصله کمتر از 5 دقیقه انجامش دادم و حذفش کردم

    یک اکانتی بود در یکی از شبکه های مجازی که واقعیت اتفاقا خیلی کنترل شده میرفتم اونجا

    ولی تاثیر خاصی نداشت بود و نبودش جز اینکه انرژی اضافه تری از من میگرفت

    تو 5 دقیقه کلن اکانتمو از اونجا پا ک کردم و تموم شد

    مورد بعدی بهبود دادن فضای کارم هست که همین امشب یا فردا انجامش میدم انشالله

    بعد یه نکته خیلی جالبی هم گفتین گفتین من به جای اینکه آگاهی های زیادتری رو اضافه کنم

    دارم ببشتر آگاهی های نامناسبم رو حذف میکنم

    به خدا این خیلی نکته ی بزرگیه

    من تقریبا در دو سال گذشته با یک سری از بچه های فوقالعاده ی سایت آشنا شدم و در کنار اون افراد هم داشتم قانونو یاد میگرفتم

    همین یکماه پیش نمیدونم یک فایل نشانه برای من اومد که سارا دنبال آگاهی های جدید نگرد

    آگاهی جدیدی وجود نداره

    تو قراره هر بار همون آگاهی های قبلیت رو بهتر و بهتر بفهمی

    و من به خاطر این با اون دوستان ادامه میدادم و از آموزش هاشون استفاده میکردم چون فکر میکردم اونها یک راه میانبر قانون رو رفتن ولی هر چه قدر جلوتر میرفت من میفهمیدم که اونها هم از همین قانون دارن استفاده میکنن و تمرینات شخصیشون رو میان و میگن

    اابته که تاثیر به سزایی داشت داخل پیشرفتم بودن با این عزیزان

    ولی من نگرش به شدت اشتباهی داشتم

    و همون زمان که این موضوع رو فهمیدم و منظور فایل نشانم رو فهمیدم

    قطع کردم دیگه کلن اون آموزش ها رو

    و خب به خاطر این کارم ورودی مالی ای که من داشتم هر ماه ولی چیزی ازش نموند ، موند تو حسابم!

    و ورودی نقدیم و غیر نقدیم هم بیشتر شده این دوماه خداروشکر

    یه مثال خیلی سادشو استاد تو فایل زدین

    گفتین اینکه ما حذف کردیم مثلن نرده های اضافه رو بیشتر بهمون نتیجه داد تا یه چیز دیگه ایو بیایم بهش اضافه کنیم

    مثلن میتونستین روی نرده ها اون ریسه های ال ای دی رو بزنین و نرده ها حذف نمیشد

    واقعن نتیجه از زمین تا آسمونه

    نکات مثبت این فایل ، این بود که واقعن خانم شایسته لذت میبرد حتی از جمع کردن میخ های داخل فایر پیت

    منم دلم میخواد به همچین چیزی برسم که از هر کاری که انجام بدم نهایت لذت رو ببرم

    آب بازی کردن داک های خوشگل بعدم استراجت کردنشون

    فوضولی خانم مرغا

    کمک استاد که وسایل رو از داخل خونه داشت میبرد سمت انبار جدید

    کمک لری برای نصب تلویزیون جدید

    اینکه چنتا ماشین مناسب داره برای خودش

    دستکشای هیولا که کارو راحتتر کرده برای تمییز کردن آهنربا

    اون پروانه ای که معتاد ذغاله:)))

    اسمون بی نظیر پرادایس با ابرهای قشنگش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    زهراا گفته:
    مدت عضویت: 2201 روز

    به نام او که از او جان تراود

    که جان از خالق ایمان تراود

    سلام می‌کنم خدمت استاد گرامی، خانم شایسته عزیز و همه دوستان

    داشتم این قسمت از این سریال که پر از جریان زندگی هست رو می‌دیدم، چند تا نکته توجهم رو خیلی جلب کرد و احساس کردم بهتره به اشتراک بزارمشون.

    1. اول از همه شدت انرژی فوق‌العاده زیاد و شور و هیجان آقای لری من رو تحت تاثیر قرار داد و به شدت ایشون رو به خاطر اینکه انقدر راحت و به خلوص کودکان احساساتشون رو نشون دادند تحسین می‌کنم.

    2. قبل از همه چیز یه مسئله وجود داشت: یک عالمه چوب پر از میخ که باید به دامن طبیعت بر می‌گشتند. شاید اولین راه حلی که به ذهن می‌رسه این باشه که اول میخ ها رو از داخل چوب ها در بیاریم و بعد چوب ها رو بسوزونیم…. کاری که نه تنها مرحله اولش تا ابد طول می‌کشه؛ بلکه حسابی هم دست رو زخم می‌کنه و شاید خیلی از میخ های کج رو نشه از داخل چوب ها خارج کرد… عملا با این راه حل مسئله تبدیل میشه به یه مسئله غیر ممکن! ولی خانم شایسته و استاد با این باور که راه حل هر مسئله در دل اون مسئله هست کار رو خیلی راحت تر کردند… اول چوب ها رو سوزوندند و بعد خانم شایسته با یه آهنربای فوق‌العاده میخ ها رو از دل خاکستر های نرم در آوردند… تازه در مسیر حل این مسئله با استفاده از دستکش و یک قطعه چوب برای جدا کردن میخ ها از آهنربا حل رو ساده تر کردند… و باز هم وقتی که باقی‌مونده میخ ها زیر خاک و خاکستر پنهان شده بودند و آهنربا فقط براده جمع می‌کرد، با استفاده از جریان آب، حل مسئله یک قدم دیگه آسون تر شد. پس می‌شه این نتیجه رو گرفت:

    حتی برای به ظاهر غیر ممکن ترین مسائل، راه حل های خلاقانه و بسیار آسانی وجود دارد و آسان تر شدن حل مسئله یک جریان دائمی است.

    3. درست مثل حذف حفاظ‌های چوبی که فضای پارادایس رو انقدر باز تر و دلنشین تر کرد؛ هیچ اضافه کردنی نمی‌تواند به اندازه حذف چیز‌های اضافی جهانمان را زیبا‌تر کند. تمرکزمان در زندگی باید بیش‌تر روی حذف کردن باشد تا اضافه کردن. مانند حذف اطلاعات و باور های غلط، ترمز های ذهنمان، روابط نا‌مناسب و افراد منفی‌نگر اطرافمان، حذف یا کاهش زمان‌های مرده در طول روز، حذف کار‌هایی که تاثیر مثبت زیادی برای رشدمان ندارند یا ما را از اصل و هدفمان دور می‌کنند، حذف وسایلی که مدت‌هاست از آن‌ها استفاده نکرده ایم، حذف راه‌ها و روش‌هایی که زمانی برای طی کردن تکاملمان برایمان مفید بودند ولی الآن نگه داشتنشان تنها ما را از مسیر بهتر دور می‌کند و …

    با این حذف کردن‌هاست که فضا برای کار‌ها و شرایط جدید و بهتر باز می‌شود.

    3/5. دقیقا این فایرپیت مثل ذهن ماست. خاک‌ها باور های مناسب و قطعات فلزی و براده ها باور های نامناسب و ترمز ها اند. اول کار ظاهرا داخل فایرپیت فقط خاک بود… ولی با یه کم دقت متوجه رنگ تیره خاک شدم که به نظرم رسید فقط خاکستره… بعد از اون خانم شایسته شروع کردند به حذف فلز ها که همون باور های نا‌مناسب اند. بعد از مدتی داخل فایرپیت خاک روشن و خوش‌رنگ موند… ظاهرا که دیگه هیچ باور نا‌مناسبی باقی نمونده… اینجاست که اگه شلنگ آب رو بر نداریم و نریم سراغ کند و کاو داخل ذهنمون؛ مدتی شرایط مناسب می‌مونه ولی بعد با دو بار باد وزیدن دوباره میخ و فلز هایی که در زیر‌ی‌ترین لایه‌های ذهنمون مخفی شده بودند نمایان می‌شند… به خاطر همینه که باید فورا بریم سراغ شلنگ آب و این ماموریت جست و جو و حذف رو همیشه ادامه بدیم تا همواره باور های داخل ذهنمون روشن‌تر و خالص تر بشند.

    4. فضای پارادایس همیشه صحنه‌های جالب و قشنگی داره که نشونمون بده. چه قدر از تماشای این پروانه با بال های فوق‌العاده قشنگش لذت بردم. خدایا انگار بال‌هاش از مرغوب ترین پارچه ابریشمی دنیا ساخته شدند و بعد با زیبا‌ترین اکریل تزیین شدند… خیلی جالبه، چرا این پروانه انقدر به خاکستر‌های فایرپیت علاقه داره؟!!!

    و تماشای اون اردک های بامزه که به سمت آب اومدند و انقدر قشنگ شیطونی می‌کنند، واقعا دوست داشتنیه.

    خیلی ممنونم از خدا که منو به سمت این فایل و دیدن این زیبایی‌ها هدایت کرد.

    استاد عزیز و خانم شایسته گرامی ازتون ممنونم که این فایل های زیبا رو برامون آماده می‌کنید.

    امیدوارم همگی همواره در مسیر الهی سعادت، شادی، آرامش و ثروت ثابت قدم باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 621 روز

    به نام خداوند جان

    روزمون رو با دیدن لری عزیز و خوشتیب و با احوالپرسی گرم خانم شایسته اغاز کردیم

    منم میگم درود بر لری عزیزم , عاشقتم مرد بزرگ.

    درود به سازندگان این اهنربا که وسیله ای کارامد درست کردن.که اینقدر کارامده

    خداروشکر ، اره واقعا اینجا تو پرادایس خیلی ازادی عمل هست و میتونی هرکاری انجام بدی و در اختیار خودتی

    خداروشکر ، منافتخار میکنم شاگرد شمام که اینقدر خوب به قوانین واقف هستید و تمرکز بسیار بالا و خصوصیات فوق العاده خوبی دارید و به ما اموزش میدین نه در حرف بلکه به صورت عمل کردن خودتون به قوانین و ما داریم تو سریال عینا مشاهده میکنیم

    واقعا کاری که شما انجام میدین ، همین تهیه فقط دوسریال ،کاری هست که هیچ رسانه ای توی دنیا نتونسته با هزاران دوربین و کارمند انجام بده و اونم با کلی هزینه ها ،ولی شما با یک دوربین موبایل ،کاری کردید کارستون، این هزارتا درس داره .به خودم میگم

    واقعا چه میخی جمع کردین ، درود بر شما که همیشه برای خودتون برنامه کاری میچینید و عمل میکنید.

    الله اکبر ،خدایا خیلی افریده هات زیبا هستن ، خدایا شکرت این پروانه چه طرح های بینظیری داره.الله اکبر. پروانه اینقدر زیباست پس خالق پروانه که خدای ماست نمیشه تصور کرد کرد که چقدر زیباست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    پدرام ملک زاده گفته:
    مدت عضویت: 546 روز

    سلام

    چقدر بعضی وقت ها به شتباه فکر میکنیم که باورهای اشتباه خودمون رو سوزوندیم و به خاکستر تبدیل شدن ولی یه تلنگر کوچیک به ذهنمون باعث میشه خاکستر این باورها جابجا بشن و باورهای اشتباه دیگه ما خودشون رو نشون بدن که در طول دوران زندگی بخصوص کودکی ما در ذهنمون رشد کنه و الان باید اونها رو بسوزن تا بهخاکستر تبدیل بشن و این ماجراها همیشه ادامه داره تا اخرین لحظه زندگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    Haniye Joon گفته:
    مدت عضویت: 1217 روز

    سلام استاد

    عاشق این ماموریت های تو پرادایسم

    عالین …مخصوصا ماموریت های میم جون که با قدرت تمام به ماموریت و راه حل های آنی فکر میکنن

    استاد فقط صحنه ای ک شما از روی زمین داشتین میخ جمع میکردین و پروانه هم دور شما میچرخید گفتم بله این پروانه در پرادایس الکی نیست حتما جزو تصورات استاد بوده

    عالی بود صحنه اش اینقدر رویایی بود ک من خیلی ذوق کردم

    و لری …چقدر میتونه یک آدم خونگرم باشه خدا تمام دوستای خوب و برای شما جدا گذاشته ک بتونین در کنارشون لذت ببرین

    و وقتی داشتین روند اون آهنربا رو توضیح میدادین یک بادی اومد که دقیقا از پنجره خونه مون هم باد وزید و این هم زمانی رخ داد

    گفتم این اتفاقی نیست

    این خداست که داره مهر میزنه به رسیدن به خواسته من

    و چقدر این حال هوا خوبه

    مرسی هستی استاد خدا سایه شمارو برای ما نگه داره و همیشه مریم جون هم تن سالمی بده ک لطف میکنه لحظه به لحظه اتفاقات و برای ما به تصویر میکشه

    عاشقتونم

    خدایا شکرت به خاطر وجود شما نازنین های گوگولی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 752 روز

    به نام خالق زیبایی ها.

    سلام به استاد به عزیزدلشون وبه اهالی بهشت.

    خدارو شکر برای این همه زیبایی چقدر امروز بهشتمون زیباتر شده چمن های سبز ومخملی دریاچه زلال وزیبا اسمان ابی وابرهای سفید پفکی.

    خدایا شکرت که با این تغییرات خونه هزاران برابر زیباتر شد.

    خدایا شکرت برای این دوستان خوب وهم فرکانسی لری مهربان.

    بازهم بهبود در بهشت ومریم جان دست به کار شده تا بهبود بده وزیبا وزیباتر کنه این بهشت رو.

    حالا که چیزهای اضافی رو حذف کردیم واین حذف کردن کمک می کنه به بهبود بیشتر جوری که اگه هزارتا چیز هم اضافه کرده بودیم کار این حدف کردن رو نمی کرد دست به کار می شیم وباقی مونده هاش رو هم از طبیعت جمع می کنیم.

    استاد چقدر به این حرفتون فکر کردم وتو زندگیم دنبالش گشتم اینکه به جای اضافه کردن چیزها به محل زندگی وکار، چیزهای اصافی رو حذف کنیم.

    دور ریختن چیزهای کهنه وبدردنخور به جای انبار کردنشون وگفتن این جمله اشتباه که هر چیز که خوار آید یک روز به کار آید.

    ومن تجربه کردم هر وقت دل به دریا زدم واین کار رو انجام دادم خونم باز تر شده زیباتر شده وچقدر کیف کردم .

    خدا قوت مریم جان تحسینتون می کنم که هیچ کاری رو عیب نمی دونید واز اینکه دستاتون رو توی این خاکها کنید و ناخنتون خراب بشه ترسی ندارید شما دارید مدام لذت می برید اصلا توی یه دنیای دیگه زندگی می کنید دنیایی که ادم دنبال منم منم و فیس وافاده ولاک ناخن رنگ موی انچنانی وکرم فلان نشون دادن خودت به دیگران نیستی.

    راستی که چقدر آسوده زندگی می کنید تحسینتون می کنم.

    باز هم قدرت ابزار یه آهن ربا واین همه کار وچقدر کار ما رو راحت کرده خدایا شکرت.

    خدایا شکرت برای این پروانه زیبا که اومده تو قاب دوربین مریم جان تا ما چشممون بیشتر عادت کنه به زیبایی خدایا شکرت برای این داکهای بانمک وسفید وزیبا خدایا شکرت برای مرغ وخروسهامون خدایا شکرت برای دید مورچه به فایر فیت خدایا شکرت برای این همه زیبایی برای این بهشت.

    خدایا شکرت که استاد با ایمانی که به تو داره این سایت با این عظمت رو با سه نفر کارمند اداره می کنه وبهترین سایت موفقیت دنیاست استاد تحسینتون می کنم برای این ایمان این توکل این سرسپردگی.

    خدایا شکرت.

    استاد ومریم عزیز متشکرم.

    در پناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    عاطفه حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1154 روز

    به نام خداوند هدایتگرم، خداوند وهاب و رزاقم

    سلام دوستان

    خدایا سپاسگزارت هستم که در این مسیر زیبا قرار گرفتم و فرصت این را دارن تا هر روز روی خودم کار کنم و آگاهی های جدیدی را کسب کنم

    همیشه نیاز به اضافه کردن نیست ، گاهی باید حذف کنیم

    اطلاعات و باورهای قبل باید حذف شوند ، ترمز های ذهنی باید حذف شوند تا پیش رفت کنم .

    خدا جون چقدر زیباست این پروانه که عاشق زغاله

    مرغابی ها رو ببین ای خداا شکرت چقدر سفید و مخملی ان

    مرغ رو قشنگ اومد نزدیک استاد ایستاد

    خدایا شکرت

    طبیعت از دید مورچه هم خیلی جذاب بود .

    مریم جون واقعا ممنونم ازت به خاطر این همه زحمتی که میشی ، کلی به اگاهی های من داره اضافه میشه و به جای دیدن فیلم هایی که بیشتر بدبختی های مردم و نشون میده طبیعت زیبا و خوشبختی شما رو میبینم.

    شیوه ی زندگی شما، ازادی مالی تون و رابطه ی زیباتون

    الهی شکرت خدایا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1280 روز

    به نام خداوند بخشاینده

    سلام ب استاد عزیز، خانم شایسته عزیزم و دوستانم

    استاد این قسمت منو ب فکر برد ینی اتفاقات امروزم رو مرور کردم و هی جملات و درک های خوبی ب ذهنم میومد.

    اگر ب یک نفر بگن با میخ، آهنربا و پروانه یک فیلم زیبای 24 دقیقه ای بساز، قطعا میگه دیوانه ای؟

    شاید اولش ک خودم این قسمت رو دیدم یه قسمت فان ب نظرم اومد و ازش لذت بردم ک اون لحظه تماشا کردم.شاید اگر ب شخصی ک در فرکانس این فیلم نباشه نشونش بدی بهت بخنده. و شاید ناعمه قبل همینطور بود. کامنت منتخب این قسمت در عین کوتاهی بسیار بسیار جای فکر داره.

    آخه من بار اولم هست که دارم سریالی میبینم که ب زیبایی هرچه تمام قدرت یک آهنربا رانشان میدهد

    ب زیبایی هرچه تمام زیبایی یک پروانه وطبیعت رانشان میدهد

    هرچه جلوتر میرم زیبایی و حال خوب را در سادگی می بینم درکارهای روتین ام، در لبخند مادرم، در معاشرت با خانواده ام، در پیاده روی روزانه ام در پارک محل، در نوشیدن قهوه ام جلوی پنجره اتاق.

    هرچه پیش میرم یه نیرویی بهم میگه رسالت تو فقط لذت بردن است، چشم ات را مثبت نگر و قلبت را قدردان کن. عشق بورز و محترم باش.

    دیشب ک هواشناسی رو چک کردم دیدم بارونیه، گفتم آخ جون خدایا یه روز دلپذیر رو برام رقم بزن، بگو یه جا برم ک راهش دور نباشه، خسته نشم، بهترین لذت رو ببرم. و همون دیشب اش از زبان مهمان مون گفت راستی دوچرخه سواری میکنی هنوز؟

    اصلا اون مهمون اومده بود خونه ما تا سوالی ک من از خداوند پرسیده بودم جواب بده.

    و من صبح دوچرخه رو برداشتم و تمیزش کردم، دوچرخه ای ک آرزوی بچگی ام بود و وقتی نگاهش میکردم ب خودم گفتم تو داریش، آرزوت رو داریش هااا. وقتی خواستم سوار بشم دیدم عه زنجیرش افتاده، من بلد نیستم تابحال انجام ندادم، چون دنده ای هست زنجیرش فرق داشت با دوچرخه های بچگی ام، یاد قسمت های قبلی افتادم ک استاد با اره انقدر ور رفتن تا درستش کردن، گفتم خب اوکی قراره درستت کنم و در آرامش بعد از 1 دقیقه درستش کردم.

    دوچرخه سواری توی هوای پاییزی با ویوی درختان پاییزی و نم بارون، آیا پکیجی بالاتر از این هست؟ برای من تجربه بهشت بود.

    برای استراحت نشستم روی صندلی نفس و دم و بازدم و هزاران بار شکر گفتم. با خودم حرف زدم گفتم الان چه حسی رو داری تجربه میکنی؟ برام بهترین روز عمرم بود اون لحظه، دوچرخه سواری با نم بارون ک میخورد تو صورتم و من با نت پیانو تو گوشم میرفتم تو تصوارت و سپاسگزاری هام.

    گفتم ناعمه یادته آخرین سفرت جنگل های شمال، همون ک آرزوت بود و تجربه اش کردی، یادته حس و حالت رو ؟ اره یادمه. فرقی با حس امروزت داره؟ دیدم نه به هیچ وجه.

    بعد هی مثال یادم اومد، یادمه چند ماه قبل شاید 7 ماه پیش میرفتم کوه و توی حسابم فقط برای شارژ کردن بلیط اتوبوس و مترو ام بود و با وسایل نقلیه عمومی میرفتم، غذا و فلاسک از خونه میبردم و تنهایی میزدم ب دل کوه. و ب خودم میگفتم خدایا منم میخوام مثل این هم نوردهایی ک فقط با آب معدنی میان و خیلی لاکچری می شینن غذا میخورن تو کافه رستوران ها، باشم. و هر بار از جلوی کافه ها رد میشدم میگفتم میام بهت قول میدم ناعمه.

    و حدود 2 هفته پیش ک روی تخت همون باغ رستوران نشسته بودم و استراحت میکردم یادم افتاد ک ععههه یادته آرزوتو؟ یادته خودت فقط با یه شیشه آب معدنی سبک بال رفتی بالا و برگشتی خودتو مهمون کردی؟ یادته دلت میخواستی اسنپ بزنی راه برگشت ات رو؟ و من حالا این خواسته هارو ب راحتی میتونم انجام بدم و اینه فضل خداوندم.

    استاد ب جرئت میگم من بهترین حال رو داشتم با همون کوله سنگین، با همون خستگی راه برگشت توی 3 مسیر ماشین و اتوبوس و مترو.

    حتی میتونم بگم من اون دوران لذت بیشتری میبردم، بخدا انگار دنیا مال من بود. و هی درخواست هام رو بیشتر میکنم میگم حالا دوست دارم با ماشین خودم بیام، بعدش دوست دارم این آدم هایی ک سوار ماشین خارجی میشن دور دور میکنن تو خیابون های تجریش، این دختر خانم های نایس و خوش تیپ سوار بر ماشین مورد علاقه من میرونن، بهش میگم دیدی اش؟ منم میخوامش، باید ب منم بدی منم باید اینو تجربه کنم، و دلم روشن میشه ک  میرسم اگه الان دارم آرزوی گذشته ام رو زندگی میکنم پس اینم میشه و هی این خواسته هه بزرگتر و بزرگتر میشه.

    امروز توی پارک من 2 تا پارتنر دیدم ک نون داغ خریده بودن و خامه و نشسته بودن توی اون سرما روی چمن ها و با عشق صبحانه میخوردن، یعنی یه لحظه بغضم گرفت و خجالت کشیدم از خدا، من توی خنده های اونا توی عشق بازی اونا توی دستان گره زده اونا خدا رو دیدم، بخدا خجالت کشیدم از ناسپاسی ام.از کنارشون رد شدم بهشون گفتم واقعا دمتون گرم خوش بگذره نوش جان تون.

    یعنی من قبلا میگفتم ببین من با پارنترم میرم کافه میرم رستوران های خفن، غذاهای لاکچری، تو هوای بارونی میریم بام، تجریش دور دور. فقط در اون صورته ک ب ما خوش میگذره ولی امروز فهمیدم نههههه بابا

    خوشی ب دل عه ب خدا ک ب دل عه. ب پول تو حسابت نیست، ب اون قله موفقیته نیست.

    ب خودم گفتم ببین تو تا از پارک محلت نهایت لذت رو نبری هدایت نمیشی ب مکان های رویایی، حتی اگر بشی هم اون لذت عمیق رو نمیبری یه مشکلی پیدا میکنی میگی چقدر سرده، چقدر گرمه. هی تکرارش میکنی و اون لذتو زهرمار میکنی هم برا خودت هم برا پارتنرت.چون یاد نگرفتی زیبایی هارو ببینی.

    تو اگه از همین نون پنیرت لذت نبری اگر جلوت استیک با سس قارچ بزارن میگی اه چرا خام عه، چرا سوخته.

    تو اگر رابطه ات رو با خانواده خودت بهبود نبخشی اون رابطه لذت بخش رو تجربه نخواهی کرد

    اگر اول یاد نگیری ب مادر و پدر خودت احترام بزاری، اون احترام گذاشتن ب پارتنر بخوره تو سرت.

    اگر اول از معاشرت با خواهرات، با اقوامت لذت نبری، احترام و عشق نورزی اون رابطه آینده ب درد نمیخوره.و باعث ایجاد حال بهتر در تو نمیشه.

    اگه از همین پیاده روی تو محل تون نهایت لذت رو نبری جوری ک احساس کنی تو پارک های سوئیس قدم میزنی، حتی اگر برسی هم نمیتونی لذت ببری، چون یاد نگرفتی قدردان باشی، یاد نگرفتی چشم نعمت بین بسازی در خودت.

    و ب این جمله رسیدم ک سپاسگزاری ظرف مارو بزرگتر میکنه. تو تا ظرف وجودی ات بزرگ نباشه چه جوری میخوای از پیاده روی تو خیابون های آمریکا لذت ببری؟

    ب نظرم یکی از مهم ترین دلایل موفقیت یه فرد سپاسگزار بودن و شخصیتی قدردان داشتنه، خیلی ب خودم یادآوری میکنم و از خدا میخوام همیشه ک شکر نعمت هایی ک بهم داده رو بهم یادآوری کنه.

    ب جرئت میگم نوشیدن قهوه ترکم جلوی پنجره اتاق خونه مون با ویوی آسمان دلبر طعمش خیلی لذت بخش تر از کافه های لاکچری ک رفتمه.

    حالا رسیدم ب اون حرفی ک شما زدین ک من از پیاده روی با دمپایی تو خیابون های بندرعباس بیشترین لذت رو میبردم. استاد من توی پیاده روی تو محل مون با اینکه هر روز میرم ولی هر بار ب درخت های پاییزی اش نگاه میکنم برام تازگی داره، از نفس کشیدنم لذت میبرم و عاشق این حالم هستم انگار دنیا رو اون لحظه ب من دادن و حاضر نیستم با هیچی عوضش کنم.

    اتفاقا توی مهمونی دیشب بهم گفتن تو نمیری خارج، گفتم من اینجا خودم رو میسازم ب اون جایگاهی ک میخوام میرسم بعد حالا ببینم چی میشه، تغییر کشور روی پیشرفت و حال خوب من تاثیری نداره. و همه گفتن درسته و سکوتی حکم فرما شد ؛)) می شنوم بیشتر اطرافیان دارن کلاس زبان و بگیر و ببند ک فرار کنن از ایران. و من چه خوشبختم چه خوشبختم ک آموزهای شما رو دارم و حرف های شما رو قبلش شنیدم ک این آرامش رو دارم. ک جدا شدم از بدنه جامعه. ک حرصی نمیزنم، نگران نیستم و سعی میکنم با باور فراوانی زندگی رو زندگی کنم.

    سپاسگزارم استاد عزیزم، چه خوشبختم چه خرسندم از هدایت ب مسیر این آگاهی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
    • -
      زری گفته:
      مدت عضویت: 754 روز

      ناعمه جان سلام عزیز دلم

      میدونستی من همیشه کامنتهاتو میخونم

      میدونستی تو یکی از الگوهای منی

      یه الگوی قوی و قدرتمند به عنوان یک دختر خودساخته

      میدونستی با این کامنتت اشکمو درآوردی

      خوب دیوونم کردی دختر

      این نوشته ها فوق العادس باور نکردیه

      خودت بخونش یه بار دیگه

      پر از آگاهیه کلی درس و نکته کوچولو و ریز توشه

      ساعتها میشه درموردشون حرف زد

      مخصوصا اونجایی که خواسته های قبلیتو که محقق شده مرور کردی

      واقعا ازت ممنونم که اینقدر خوش صحبتی ازت متشکرم که یه دختر مستقل و آزادی

      و ازت ممنونم که شدی الگوی من که به شدت تحسینت میکنم

      عاشقتم

      امیدوارم هر روز بیشتر رشد کنی و خبر موفقیتهای بی نهایتتو بشنویم

      درپناه رب

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        ناعمه احمدی گفته:
        مدت عضویت: 1280 روز

        سلام زری جانم سلام عزیز دلم

        دلم تنگ شده بود برای انتقال این عشق ورزیدن ب دوستان عزیزم، دلم تنگ شده بود برای دیدن نقطه آبی خوش رنگ، برای ذوق اش، برای تحسین کردن و انتقال این زنجیره عشق بی انتها. و چه عالی ک نصیب هر دوی ما شد عزیزم

        زری جان سپاسگزارم برای محبتت برای پاسخ پر مهرت

        سپاسگزار خداوند هستم تا دستی شدم تا الگویی بشم برای تو دوست عزیزم، خداوند توفیق بده بهم ک ادامه بدم

        از خدا برای تو بهترین هارو میخوام تو قلبی پاک سرشار از عشق داری عزیزم بسیاااار قدر خودت رو بدون. خرسندم از وجود دوستی همچون شما.

        عزیزم این نتایج از فضل خودش هست، انقدر آهسته شخصیت مون تغییر میکنه ک با یادآوری اش یهو ب خودم میام تعجب میکنم. عزیزم در این صراط مستقیم آهسته و با لذت قدم بزن و لذت ببر. نگران نباش، عجله نداشته باش، آرام آرام یاد می گیریم، هیچ کس کامل و بی نقص نیست، همه در مسیر رشد بیشتر و شخصیتی بهتر هستیم. ما دست مون تو دست خداست، تاتی تاتی می ریم جلو. اون همه چی رو بهمون میگه، یادمون میده.

        عزیزم برایت از حس و حال امروزم می نویسم. خیلی دوست داشتم بنویسم و قسمت بود برایت اینجا شیر کنم.

        قبلش پیشنهاد دارم برات عزیزم، پیاده روی روزانه رو حتما در برنامه ات داشته باش مخصوصا پاییز ؛) ، صبح ها و ظهرها انرژی بهتری داره، درختان پاییزی رو نگاه کن، با خدات حرف بزن، با خودت حرف بزن، سکوت کن، مراقبه کن، برو توی تصورات ات، هر چه در دایره بینایی ات می بینی شکر بگو. فایل گوش بده. هرکاری بهت حس خوبی میده انجام بده، خیلی تاثیر مثبتی میزاره.

        عزیزم ب جرئت میگم امروز ک رفتم پیاده روی باز انگار بهترین روزم بود، برگ های درختان تریل هارو پوشونده بود و من عاشقانه مثل بچه ها روی همه شون پا میزاشتم و عشق میکردم.

        لوکیشن همون لوکیشن بود، ولی هر بار ک میرم احساس میکنم امروز پارک زیباترین ویو رو داشت، وقتی نور خورشید از بین درختان زرد رد میشد و میخورد ب صورتم فقط میگفتم خدایا اینجا بهشته؟

        نشستم روی صندلی کبوتری داشت روی زمین راه میرفت و نوک میزد 10 دقیقه همینجور نگاش کردم، باهاش حرف زدم از خدا پرسیدم خدایا چطور وقتی آفریده هات رو می بینم یاد تو بیوفتم؟ بعد اونم خودشو باد کرد و سرش رو کج کرد سمت من قربونش رفتم ک انقدر زیبا بود. اون لحظات ناب رو خیلی دوست داشتم، حس رهایی بود، انگار از زمین و قیل و قال هاش کنده میشی ب خودت میای میگی ناعمه زندگی همین لحظه است، انگار دنیا رو بهت دادن، هیچ نیازی ب هیچ چیز و هیچ کس نداری، بلکه خودت و خدات کافی هستین.

        میدونی خیلی از قبل خودم رو دوست دارم، این دختر رو اذیت نمیکنم، نمیخوام بقیه ازش راضی باشن، نمیخوام خوب و زیبا ب نظر برسه، میخوام خودش با تیپ راحتش حال کنه، خودش از خودش راضی باشه، ب دنبال راضی کردن بقیه نباشه. همه رو دوست بداره، ب همه لبخند بزنه.

        حین پیاده روی ب خودم میگفتم من کنارت حالم خیلی خوبه هااااا، و این نهایت موفقیت عه برای من، خودم و خداوند برایم کافی بود.

        دلم ارتباط زیبا میخواد ولی اونم سپرده بودم ب خودش، گفتم اگر فکر کردی، ناعمه در این مورد تسلیمِ تسلیم عه، حتی یک نگاه، اون زندگی خودشو میکنه، حتی سرش رو نمیچرخونه، از تنهایی خودش نهایت لذت رو میبره اونم ب وقتش بهترینش رو بهش هدیه میدی.

        ب خودم میگفتم من ک میدونم چه گوهر کمیابی هستم، من ک میدونم چه لیاقتی دارم، از بنده هاتم ک من خبر ندارم پس تو خودت مرا آن ده ک آن به.

        زری جان ازش سوال کردم گفتم خدایا من الان حالم عالیه خب، ولی بهم بگو این خواسته جوابش صبره یا اینکه ترمزی دارم ک مانع اجابتش میشه؟ 5 دقیقه بعد بهم جملاتی رو گفت ک برات مینویسم اش( بعد یادم افتاد جمله نفیسه جان بود)

        بودن با من بها دارد، و کسی میتواند در کنارم باشد ک بهایش را با عشق بپردازد و پیشنهاد دادن محترمانه از سمت خودش کوچک ترین بهایش است.

        عزیزم این جمله رو گفتم ک قدر خودت این گوهر کمیاب رو بیشتر بدونی، بهش بگی من کنارت حالم خیلی خوبه هااااا، من دارم واقعا حال میکنم باهات. از تنهایی خودت نهایت لذت رو ببر و شاد باش.

        عزیزم برات بهترین هارو خواهانم. در پناه الله شاد و موفق و ثروتمند باشی، دوستت دارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
        • -
          صدیقه سادات رضوی گفته:
          مدت عضویت: 1903 روز

          سلام ناعمه خانم

          خیلی پیامت زیبا و عالی و تاثیر گزار بود .بقول معروف آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند

          من هنوز نتونستم به آگاهیهام عمل کنم و به اون آرامش نابی که انتظارش را دارم دست پیدا کنم.هنوز نگرانیهامو نتونستم چال کنم ،رفتار آدما را نتونستم بپذیرم ،دلمو نتونستم خوش و خرم کنم در کل شاید نتونستم خودمو و دیگرانو ببخشم و رها بشم هنوز وزنه سنگینو نتونستم از پای دلم باز کنم تا راحتتر قدم بردارم و به قله برسم ،بالهای پروازمو هنوز باز نکردم ،باورهامو صیقل ندادم و خیلی کار نکرده دیگه..

          کاش منم بتونم بزودی این حال و هوا را تجربه کنم و از رنجهام فاصله بگیرم،به لطف خدای مهربان.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          صدیقه سادات رضوی گفته:
          مدت عضویت: 1903 روز

          سلام ناعمه خانم

          خیلی پیامت زیبا و عالی و تاثیر گزار بود .بقول معروف آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند

          من هنوز نتونستم به آگاهیهام عمل کنم و به اون آرامش نابی که انتظارش را دارم دست پیدا کنم.هنوز نگرانیهامو نتونستم چال کنم ،رفتار آدما را نتونستم بپذیرم ،دلمو نتونستم خوش و خرم کنم در کل شاید نتونستم خودمو و دیگرانو ببخشم و رها بشم هنوز وزنه سنگینو نتونستم از پای دلم باز کنم تا راحتتر قدم بردارم و به قله برسم ،بالهای پروازمو هنوز باز نکردم ،باورهامو صیقل ندادم و خیلی کار نکرده دیگه..

          کاش منم بتونم بزودی این حال و هوا را تجربه کنم و از رنجهام فاصله بگیرم،به لطف خدای مهربان.

          خوشحال میشم که از نظرت بهرمند بشم و بتونم روند بهتری را در پیش بگیرم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          ندا گفته:
          مدت عضویت: 1552 روز

          سلام ناعمه جانم

          سلام عزیزدلم

          چققققد کامنتت فوق العاده بود

          مخصوصا اونجایی ک در مورد روابط و نحوه جذبشون نوشتی

          واقعا همینه من هنوز نتونستم با خانواده خودم اون رابطه عاشقانه و سرشار از احترام رو بسازم و بعد دنبال جذب یک رابطه عاشقانه با جنس مخالف هستم! من هنوز نتونستم اون عشق و محبت و دوست داشتن رو به مادر و پدرم و برادر و خواهرم بده اما دنبال این هستم ک یک فرد عالی و محترم وارد زندگیم بشه.

          چقد قشنگ و پر از نکته و درس بود جملات ارزشمندی ک نوشتی عزیزدلم

          چقققد درکت عالی و خوبه

          خوشحالم ک به چیزهایی ک درک کردی عمل میکنی و داری پله پله خواسته هات رو تجربه میکنی و اینقد عالی زندگی میکنی

          واقعا رسالت همه ما خوب زندگی کردن و لذت بردن و سپاسگزار بودنه

          هیچ رسالتی بالاتر از این نیست

          و تا زمانیکه خودمون و دنیامونو دوست نداشته باشیم نمیتونیم به رسالتمون برسیم

          خوشحالم ک در این سایت ارزشمند‌ هستم و دوستانی هدایت شده ای چون شما دارم

          موفق باشی عزیزدلم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 473 روز

      سلام ناعمه عزیزم، امیدوارم حال دلت عالی باشه عزیزم، راستش عادت داشتم قبلا که فقط یکی دو صفحه انتهایی کامنتهای دوستان رو میخوندم، اما امروز یه چیزی از ته دلم هدایتم کرد به صفحه 13، اون هم کاملا اتفاقی! کاملا اتفاقی!!! یکی دوتا کامنت رو خوندم رسیدم به کامنت دلنشین شما… کامنت شما نشانه من بود، تک تک جملات شما حرفهای خدای مهربونم به من بود. تک تکشون. ولی وقتی شروع کردم به خوندن دیدگاهتون، یه حسی بهم گفت ادامه بده، تا آخرش رو‌ بخون، ادامه دادم ادامه دادم تا رسیدم به جملات طلاییتون راجع به پدر و مادر!

      خدای من!!!!! چطور ممکنه من دیشب به این چالش برخورد بکنم و کمتر از یک روز بعد بیام و با نظر ارزشمند یک دوست، پاسخم رو به طور کاملا اتفاقی دریافت کنمممم؟؟؟؟ چطور؟

      بله در ارتباط به پارتنرم به مشکل برخوردم دلیلش هم چالشم با پدر عزیزم بود! خدای من خدای من! چطور میچینی کنار هم؟

      خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم که به هدایتم اعتماد کردم و از این صفحه راحت عبور نکردم، هرچند که اینم لطف خودش بود.

      راستی !!! من امروز قصدم این بود که بعد از دیدن سریال زندگی در بهشت برم به صفحه نشانه ها و از اون طریق پاسخ سؤالم رو دریافت کنم! امــــا پلن خدا چیز دیگه ای بود. گفت امروز دلم میخواد از طریق کامنت دوستان جواب سؤالت رو بدم و‌هدایتت کنم. برنامه خدا همیشه قرار نیست با برنامه ما یکسان باشه. خداوند با همه مهربونیش، بیشتر از ما بلده خدایی کنه برای زندگیمون.

      خیلی ممنون از نظر ارزشمندتون ناعمه زیبا و دوست داشتنی. امیدوارم به تک تک اهدافتون برسید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ناعمه احمدی گفته:
        مدت عضویت: 1280 روز

        سلام فاطمه عزیزم، امیدوارم حالت کنار خودت عااالی باشه، کامنت شما هم هدایتی بود از سمت خدای مهربانم.

        عزیزم امروز در سکوت خودم در طبیعت دفترم رو برده بودم و افکار نابی ک داشتم رو می نوشتم، حسم گفت اونها رو اینجا مکتوب کنم ک هم خودم و هم عزیزانی ک هدایت میشن، استفاده کنن.

        این روزها دارم حس بی نیازی رو تجربه میکنم، بی نیازی ب هیچ کس، ب هیچ چیز، حتی ب غذا. تمام اتفاقات تمام رفتارها برخوردها خیریتی داشتن برام. خدایا تو ازم نگرانی هامو گرفتی، ترسهامو گرفتی و ب امنیت تبدیل کردی.بازم منو خالص تر کردی.

        این احساسات عدم وابستگی داره هر روز ناب تر میشه تو وجودم. میخوام بهشت رو کنار خودم تجربه کنم، میخوام تو همین محل تو همین پارک بهشت رو تجربه کنم، میخوام انقدر روحم، شخصیتم، بزرگ بشه ک بی نیاز از همهههه چیز شوم.

        وقتی آرامش وجودت رو فرا گرفته چه اهمیت داره کجایی ؟

        وقتی تو تنهایی از عشق وجودت پر میشه، چه اهمیت داره کسی باشه یا نباشه ک بهت عشق بورزه!؟

        وقتی روحت رزق اش رو از طبیعت می گیره چه اهمیت داره جسمت سیر بشه یا نه، تو احتیاجی نداری، روحت باید غنی بشه.

        پول نمیتونه مانع لذت بردن من بشه، پول نمیتونه جلوی خوشحالی و خوشبختی منو بگیره.

        من برای لذت بردن فقط خودم، طبیعت و خدای تو قلبم کافی مه.

        من خودم تنهایی با همین وضعیتی ک دارم روزهام رو ب بهشت تبدیل میکنم، خودِ من با خودم. بدون نیاز ب هیچ عامل بیرونی هر روزم رو بهشت میکنم.

        خدا این بزرگ ترین دستاورد برای منه، خیلی ب خودم افتخار میکنم، دارم بزرگ میشم، دارم غنی میشم، خیلی حسش خوبه.

        دقت کردی ناعمه وقتی برا دل خودت لذت بردی از زندگیت وقتی رها شدی نعمت ها و خوشی ها خودشون اومدن؟ یهویی اومدن طوری ک بعدا میگی چیشد !؟ ب همین سادگی !؟

        میخوام هرررر کاری رو برا دل خودم انجام بدم، هر رفتاری، هر جایی ک میرم. میخوام پیش فرض های رسیدن ب خواسته هام رو نداشته باشم.

        میخوام خالی از همه پیش فرض ها و قضاوت های ذهنم برای اون مسافرت، اون رابطه، اون موفقیت، اون هدف، ایده، طرح،وووو زندگی ام رو زندگی کنم.

        تنها دل بسپار ب جریان جاری زندگی، مغزت رو درگیر چگونگی نکن، اون ب تو مربوط نیست، حدس نزن، گمان هم نکن، فقط ب لذت بردن با خودت و نعمت هات ادامه بده، فقط سعی کن احساسات خوب رو هر روز در کنار خودت حسش کنی.

        چرا خوشی رو در بودن با بقیه پیدا کنم؟ چرا دنبال خوشحالی جای دیگری ب غیر از کنار خودم بگردم؟

        چرا دنبال عشق و محبت جایی غیر از درون خودم بگردم؟

        چرا ب دنبال شنیدن عشق و دوست داشته شدن جایی غیر از لب های خودم و با زبان خودم بگردم؟

        چرا بخواهم چیز دیگری مرا سیراب کند؟ مگر من نمی توانم خودم، خودم را از هر عشقی، از هر احساس خوبی، از هر رقصی، از هر شادی غنی کنم؟

        مگر من برای خودم کافی نیستم؟

        مگه از حضور خودم نباید بهترین لذت رو ببرم، خدایا یادم بده، بیشتر و بیشتر.

        مگر من برای خوشحال کردن خودم کافی نیستم؟ مگر من برای خنداندن خودم کافی نیستم؟

        مثل بچه ها ک ک ناز میخوابن، با تو میخندن، با تو بازی میکنن، با تو حرف میزنن، از تو درخواست میکنن، تو خواب با تو میخندن، خواب آروم دارن، آرامش دارن، دیدی چقد بی نیازن، منم میخوام مثل اونا باشم.

        من برای شاد بودن خودم کافیم، من برای احساس عشق دادن ب خودم کافیم، من برای گشتن و تفریح خودم کافیم، برای محترم شمرده شدن، برای دوست داشته شدن، حرفای عاشقانه شنیدن کافیم.

        میزان ارزشمندی من ب حضور پاکم ب قلب پاکم ک جایگاه خدا است، هست.

        میزان ارزشمندی من ب شخصیت درصلح و آرامم هست.

        موفقیت و پول و شهرت و ارتباطات، تیپ و لباس و ماشین ب من ارزش نمیدن.

        من لخت پا ب این دنیا گذاشتم، من مثل نوزاد خالی از هر پول و لباس و نامی ارزشمندم، چون روح خدا در من دمیده شده.

        حتی ب دریم بوردت هم نگاه محتاج گونه نداشته باش، تو محتاج اون خونه، ماشین، رابطه نیستی تا بیاد و خوشحالت کنه، صرفا جهت اینکه دیدنش، حسش به تو احساس خوب میده نگاه کن و ازش لذت ببر، یه حس غرور ک ایول من قراره این تجربیات رو خلق کنم، مثل دفعات قبل.

        عزت نفس من ب درون خودم تکیه داده شده، من خودم فرد ارزشمندی هستم، جدای از پارتنر موفق و ثروتمند کنارم. هویت من ب خودم هست، نه ب اینکه من کنار فردی هستم و این ب من هویت بده.

        باورهای من، شخصیت درصلح و آرام من، مولد بودن من، هدفمند زندگی کردن من، ارزشمنده.

        من باید حس رضایت را از خودم بگیرم، حس رضایت را از کار کردن روی علاقه ام بگیرم.

        فاطمه جانم در سکوت خودت بیشتر عمیق شو، برو ب طبیعتی، پارک محل و از این هوای روحانی لذت ببر، من برنامه دارم هر روز صبح زود در پارک محل مون برم بدون گوشی و هندزفری با خودم و خدای خودم، میشینم رو صندلی و بی فکر میشم، این داره بزرگم میکنه، بزار افکار برن و بیان، باید این ذهن رو خالی کنیم، سکوت خیلی قشنگه، زبان منو خداست، توی سکوت ب خیلی درک ها میرسی. ازت ممنونم ک نوشتی، ب خدای بزرگ می سپارمت.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: