سریال زندگی در بهشت | قسمت 70

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار ریحانه عزیز به عنوان متن  انتخابی این قسمت:

به نام الله مهربان و هدایتگر

سلام استاد گرامی و مریم جان جانان

سلام بچه های موفق زندگی در بهشت .

استاد و عزیز دل بازم مشغول یه کار جدید هستن .خدایا شکرت .

تا دقایقی دیگه قرار از کار جدید رونمایی بشه .

بهشتمون رو ببین خدا جونم .هوا نه کاملا تارتیکه ,نه روشن .فضا خیلی دلچسب .کلبه ی خوشگلمومن رو ببینید .هر روز زیباتر میشه .خدایا شکرت .

خب استاد و مری جون دور مسیر ورود به کلبه ی رویایی رو نور افشانی کردن .با راحترین ابزار .با سه تا پیچ و چند تا بست .چقد ساده .همه چی اینجا ساده انجام میشه .این بهشت سادگیها و زیبایی های منحصر به فرد .

خب بریم برای روشن کردن .عاشقتم مری جون به استاد میگه ریاکشن تو رو بگیرم یا روشن شدن ریسه ها رو .خوب میدونه که الان استاد چه ذوق زده ای میشه .واقعا شما بینظیرید .

خدای من چقدر زیبا شد .ورودی در رو ببین .وسطش چه لامپ قشنگی شد .ای خدا ذوق کردن استاد و ببین عین بچه هاااااا.

خوش به حالت استاد .منم یه وقتایی این جوری ذوق میکنم .یهو به اطراف نگاه میکنم فک میکنم کار بدی کردم .

همه ساکت و جدی .البته دخترم از خودم هم یشتر ذوق میکنه .

خب دست خودمون نیست که .هیجان درون دیگه .

خیلی قشنگ شده .واقعا خسته نباشید قهرمانان بهشت رویایی

ببین چقد ذوق میکنند .بهم ایده میدن .فیلم میگیرن .قربون صدقه ی هم میرن .کلا کارشون تحسین .خب بایدم خدا بیشتر بده .باید استاد تو فکر رفتن به فضا باشه .استاد از دیروز هنوز هنگم به خدا .میخواااااااای بری فضاااااا

مگه بهتر از استاد هم داریم ?

ویوی بهشت رو ببین خدای من .شبش از روزش زیباتر ,روزش از شبش زیباتر .همیشه زیبا ,همیشه دیدنی و جذاب .پر از ثروت ,پر از نعمت .خدایا چقد تو مهربون و بخشنده ای .

(مردی از میان نور )چقد این جمله برازندتون استاد .واقعا یه مرد نورانی شدید .وجودتون پر از نور الهی شده .

این دیگه نهایت آزادی و لذت .ببین چقد راحت داره میره مسافرت و عزیز دلش راهش میندازه و میگه برو به سلامت .نه اعتراض اینکه منم بیام ,نه اعتراض تنها موندن .انگار خداوند این دو بنده رو انتخاب کرده و به هر کدوم جداگونه کلی ماموریت داده که و میبینیم که هر کدوم به نحو احسنت کاراشون رو انجام میدن .

استاد میره برای قدم برداشتن به سمت تکامل بالاتر .تجربه های جدیدتر .یادگیریهای بیشتر .این انسان الگوی کامل پشتکار و پیشرفته .هیچ وقت نمیگه دیگه بس .همیشه پویا و فعال .

خونشم با خودش میبره .همیشه دنبال رسیدن به خواسته های جدیدش هست به راحترین شکل ممکن .ببین چقد خداوند این انسان رو عالی هدایت میکنه .میگه تو فقط برو جلو .تجهیزات و امکانات با من …عاشقتم استاد جااان ..

مری عزیز .یه زن نمونه .میخواد تجربه ی جوجه دار شدن رو امتحان کنه .خدای من تو چقد شجاعی ,چقد با عزت نفسی ,خدا خیلی دوست دارهااااا .ما هم که خیلی…..

همه چیز آروی چک شده .آماده و تمیز .پیش به سوی یه تجربه فوق الاده…

مری عزیز هم بدرقه بسیار عالی میکنه و دعای خیر زیبا هم داره برای استاد .

مری جووون عزیزم میدونم دلتنگ میشی .آخه نمیشه که دلتنگ همچین عشقی نشد .میدونم عادت داری به تنها موندن .ولی خدای مهربون همیشه با توعه .و همچنین ما هم کنارتیم .همیشه و هر لحظه …..

به به عجب فروشگاه بزرگیه این وال مارت .چقد فراوانی خدایا شکرت .صد هزار مرتبه شکرت .

مرسی استاد جونم که به خاطر ساختن باورهای جدید برای شاگردات از هیچ چیزی بی خیال رد نمیشی .ببین یه هیولای مکانیکی دیگه .بدون نیاز به کمک انسان داره فروشگاه به این بزرگی رو تمیز میکنه .راحت و آسان .خدایا شکرت به خاطر پبشرفت هر روز جهان به سمت سادگی و راحتی …

به به استاد رسید به مزرعه ی دوستش آقای تد .

خدای من دنیای کشاورزی هم عالمی داره .

من چون پدر شوهرم کشاورز حرفه ای هست .با این فضا آشنایی دارم .پدر همسر من عاشق کارش .خیلی لذت میبره از کارش .با اینکه خاونوادش اومدن تو شهر زندگی میکنند و اصرار میکنند که دیگه سنش بالاست و کار نکنه .ولی قبول نمیکنه .تنهایی میره روی زمینهاش کار میکنه و لذت میبره .با اینکه همه رو داده کارگراش کار میکنند ولی خودش هم کنارشون کار میکنه .خودش عقیدش اینه که کشاورزی یعنی تو بهشت زندگی کردن

خدای من ۲۰۰-۳۰۰ هکتار زمین ,۲۰۰تا گاو .چقد ثروت .خدایا شکر .ببین چه تراکتورهای حرفه ای داره .خدایا شکرت .

پولدار ,پولدار رو جذب میکنه دیگه .عاشقتم استاد که رفیق هات هم مثل خودت اکتیو .ثروتمند هستن .دم همتون گرم .شما پولدارها هستید که باعث رشد جهان شدید .تحسینتون میکنم یه عالمه…..

کنجکاوی استاد و علاقه ش به طبیعت و کشاوری ببینید به کجاها هدایتش کرده .از قم برده تا به جورجیا پیش که فرد کشاورز حرفه ای با دستگاهای هیولای پیشرفته .خدایا هدایتت بینظیره .

اون دستگاه برداشت رو دیدید عجب قدرتی داشت .خدای من پرنده ها هم به دنبالش میومدن تا بخورند گندم ها یا جو رو….خیلی جالب و دیدنی بود .

استاد از عزیز دلش یاد کرد .اره واقعا اگر مری عزیز بود ما بیشتر از کارهای آقای تد آشنا میشدیم .بازم خوبه استاد.خدا رو شکر …

استاد دوستتون آقای تاد شبیه هندی ها میمونه .چقد لاغر و خوش اندام هستن .معلومه خیلی فعال و زرنگ هستن .آفرین .

به به بارون زیبا داره شروع به باریدن میکنه .استاد عزیز سوار ماشین دوستش همراه با یه موزیک آروم .داره لذت میبره از این همه تجربه و یاد گیری ..

خدااااای من یه بیزینس دیگه این آقا مربوط به مرده شور خونه ,جنازه ,تابوت ,دفن ,وبرگزاری مراسم بود .ببین یه انسان چقد میتونه خلاق باشه .میتونه به چند تا حرفه علاقمند باشه .استاد من زبان انگلسیم داغونه .واجب شد که یه اقدامی بکنم برای یادگیری .چون هیچی نمیفهمم واین خودش یه تضاد بزرگی برای من .

چقد تابوتاشون زیبا و شیک بود .چقدر گلهای قشنگ و رنگا بارنگی اونجا بود .من فک میکنم که خارجی ها برای مردهاشون هم خیلی احترام قائل هستن .که اینقدر تابوتهای زیبا درست میکنند .ما ایرانیها چرا مرده هامون رو فقط با یه کفن ساده میزاریم توی قبر ? خب این کار هم تمیز ,هم یه آرامش خاصی به بازماندگان میده .البته این نظر منه ..

کنجکاوی استاد تا کجا پیش رفت که دلش خواست دوتا جنازه هم ببینه و اطلاعات دریافت کنه .

داستان اینکه این آقا پلیس بودن و اسلحه داشتن و ۱۶ سال پشت سر هم از طرف مردم انتخاب شدن برای تشخیص علت مرگ عزیزانشون هم برام خیلی جالب بود .رفتار و منش این آقا باعث اعتماد سیاهان اون منطقه نسبت بهش شده بود .موفقیت در کارهاش باعث مقبول واقع شدنش بود .هر چقدر انسان تو زندگی و شغلش موفق باشه .این خودش نشانه ی درست بودن کار و شخصیت اون آدم .و آقای تاد هم از این قاعده مستثنی نبود .

استاد در مورد مومیایی کردن اون دو تا جنازه که فرمودید چقد جالب بود .چقد این انسانها برای مرده هاشون ارزش قائل هستن .البته من نمیدونم با همه ی جنازه ها این کار رو میکنند یا نه ?ولی خیلی برام جذاب بود .

و مند یدم که وقتی آدمی تو روستایی توی خونه مرده به سرعت برق اونو دفن کردن که حتی عزیزانشون هم نرسیدن بیان ببیند که گفتن زود دفن کنید الان جنازه باد میکنه یا بو میگیره .و چقد حسرت دیدار آدم ها برای ندیدن لحظه ی آخر عمر عزیزانشون تو دلشون مونده .

کنجکاوی شما استاد بینظیره تو هر زمینه ای دوست دارید که اطلاعات جمع کنید و خداوند هم شما رو هدایت کرده به مسیری که هم زمان آزاد زاد دارید و هم پول زیاد که بتونید به عشق به یادگیریتون برسید .

چقد شهر جوریا زیبا بو .چقد ساختمونهاش ویلایی خوشگل بودن .از آپارتمان خبری نبود .خیابونا خلوت و تمیز .درختان سبز و زیبا .آسمونش هم آبی و صاف بود .اون ساختمون نمیدونم مسجد بود یا کلیسا ولی خیلی زیبا بود .خدایا شکرت که قسمتم کردی که قسمتی از شهر جورجیا رو بینم و با افکار و ایده های جدیدی آشنا بشم .

استاد کنجکاوی شما رو ما هم تاثیر میزاره و لذت میبریم از این همه یادگیری .

استاد مقوله ی مرگ هم برای من کمی درکش بهتر شد .هر چند خیلی نسبت به مرگ و جهان ابدی دیدم نسبت به قبل تغییر کرده .

خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .

خدایا قلبهای ما را به یاد خودت آرامش ده .آمین

تقدیم به همه شما عزیزانم

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

199 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حسام» در این صفحه: 2
  1. -
    حسام گفته:
    مدت عضویت: 1983 روز

    سلام به همه دوستان

    یه صبح خیلی قشنگ با اتفاقات عالی در حال رخ دادنه

    صب ک از خواب بیدار شدم صبحونمو با این قسمت میکس کردم و خیلی لذت بردم از اتفاقات جدید

    بعد اومدم اداره و یکی از کامنتهای دوستان رو خوندم خیلی حالمو خوب کرد

    از شما دوستان ممنونم ک مینویسین چقد حالتون خوب شده و این یه نشونه بزرگه برا من

    امروز بزرگترین اتفاق زندگی من در حال رخ دادنه

    اینکه بعد از حدود 30 سال کشیدن سیگار –با کمک شما دوستان و دو.ستم مهدی عزیز – آقا مهدی داج ک دست خدا شدن

    موفق شدم روز 30 رو جشن بگیرم

    یعنی الان یکماه هست که از وابستگی به سیگار عبور کردم

    و این برا من خیلی بزرگه

    برا من خیلی رویاییه

    برای من واقعا ارزشمند ترین دلیل زنده بودنمه چرا ک منم مثل استاد به آزادی اهمیت بالایی میدادم

    من از همه چیز و همه کس آزاد بودم الا سیگار

    و بالاخره موفق شدم

    آرزوم بود ک بتونم یکماه به راحتی از این وسوسه شیطانی و بردگی شیطان عبور کنم

    دوس داشتم این خوشحالی بزرگ رو با شما دوستان جشن بگیرم

    جالبه بدونید هر روز

    هر روز ساعت 12 و 42 دقیقه من و خدا و مهدی جان با هم سه تایی توی دفتر کارم جشن میگیریم

    باورتون میشه یکماهه هر روز ما سه تایی توی اتاقم جشن میگیریم

    باورتون میشه

    درسته ک جشنمون با نسکافه و کاپوچینو وکیکه – اما چشن کوچیکه

    چون برام خیلی ارزشمنده

    چون میخوام مثل استاد بشم که توی بندر عباس گفتن اگ من تونستم توی دو ماه 30 کیلو وزن کم کنم برم زندگیمو بسازم و به رویاهام برسم دیگه0—–معطلش نکنم دیگه

    عاشقتونم

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    حسام گفته:
    مدت عضویت: 1983 روز

    سلام سیده جان

    خانم پرانرژی درود بر شما

    چقد ممنونتونم که منو تشویق کردین خوشحال شدم

    میدونین ترک سیگار و عبور از شرک سیگار برامن سال طول کشید

    هیچوقت یادم نمیره حدودا 30 سال سیگاری بودم 10 سال آخرش تصمیم به ترک داشتم توی 5 سال آخر واقعا متنفر شده بودم ازش

    توی یکسال اخیر تنها آرزوم ترک سیگار بود

    یعنی تا این حد

    اگه کسی میگفت ثروتمندی توی سایت- میگفتم فقط ترک سیگار میخوام

    اگه کسی میگفت روابط خوب میگفتم فقط آرزومه از سیگار آزاد بشم

    یعنی هیچی نمیخواستم تا این حد این خواسته قوی بود

    یکسال آخر از ابتدای امسال شروع شد – فروردین 1403 پروژه ترک سیگار رو شروع کردم از شیوه استاد کمک گرفتم

    هر روز میرفتم دفترم تقریبا روزی 3 یا 4 ساعت مینوشتم که چرا سیگار میکشم و هر چی توی ذهنم بود رو مینوشتم شاید 100 تا وورد چن صفحه ای توی این مدت نوشتم

    تا اینکه تقریبا 6 ماه گذشته بود

    هنوز اتفاق فیزیکی نیوفتاده بود

    حالم از خودم به هم میخورد

    خیلی از دست خودم شاکی بودم ک چرا نشد

    رفتم به سمت باورای توحیدی

    خدا رو واسطه کردم

    گفتم به من مربوط نیس من میخوام تو ادعای خدایی داری باید بهم بدی

    خیلی دلم شکسته بود

    هر شب میرفتم دفترم و گاهی میرفتم بالای پشت بام وتوی تاریکی ازش میخواستم

    یه شب بالای پشت بام محل کارم برای خدا گفتم تو ادعا کردی که یونس رو از شکم ماهی نجات دادی و منم باور کردم –منم باید از این زندان خودساخته نجات بدی من نمیدونم–ولی همیشه دلم روشن بود وسعی میکردم با احساس خوب ازش بخوام

    خلاصه تا اینکه خدا یکی از دوستان سایت استاد بنام آقا مهدی داج رو بهم معرفی کرد و تا الان که موفق شدم به روز 54 برسم

    آره امروز روز 54 هست که هر روز دارم برا سیگار یه قدمم برمیدارم

    من هر روز توی دوره احساس لیاقت جلسه 7 برای شرک سیگار مینویسم

    امروز هم تماسمو گرفتم و با دوستم راج به بهبودی صحبت کردم

    امروز هم برا ی خودم جشن گرفتم

    سعی کردم با درسهام خودمو مشغول کنم حداقل روزی 4 ساعت مشغول درسهای سایت هستم

    راج ب همسرتون مطمئنم موفق میشن اگه بسمتش حرکت کنن

    راستش اینا رو برا این گفتم که از شما سپاسگزاری کنم

    و اینکه یادم نره چه پروسه ای رو گذروندم و بازم مراقب افکارم باشم

    چون تا وقتی به این شیوه زندگی میکنم میتونم توی مسیر بمونم

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: