سریال زندگی در بهشت | قسمت 71 - صفحه 11

210 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    معصومه صادقى گفته:
    مدت عضویت: 1731 روز

    بنام خداى زیبایى ها

    سلام به استاد عزیزم مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام

    دیدن تکامل به دنیا اومدن جوجه ها اولین درسى که بهم داد این بود که صبر کنم اگه عجله کنم و تکامل رو طى نکنم همه چیز رو خراب مى کنم

    همیشه از دیدن به دنیا اومدن جوجه هام فرارى بودم ،

    میترسیدم نکنه گیر کنن ، بمیرن جلو چشمم و کارم از دستم بر نیاد واسه همین هیچ وقت نگاه نمى کردم

    اینم به یه شکلى ترس بود تو وجودم که با دیدنش اروم گرفتم

    امروز صبح هم به یکى از ترس هام غلبه کردم

    من برعکس خانم ها که از تاریکى و تنهایی می ترسن نمی ترسم خیلى هم لذت میبرم اون لحظه که شهامت به خرج میدی و تو دل تاریکى حتى نصف شب میرى یه جاى پرت و خلوت و بر ترس هاى واهى غلبه میکنی یه حس فوق العاده ای به ادم میده احساس بزرگ شدن شجاعت قدرت غلبه کردن توانستن ایمان مستقل بودن ،

    این کار رو از بچگى مى کردم با اینکه مادرم همیشه منو میترسوند که نکنم ولى همین حساسیتش باعث میشد زیاد این کار و کنم و الان دقیقا به جاى رنج و ترس حالت لذتش تو وجودم هست

    مى دونم پشتش چه لذتى وجود داره

    اون لحظه انگار از همه مانع ها رد شدی و رفتى تو خلوت خدا تمام نجواها و زمزمه ها رو خاموش کردى و غلبه کردی بهش

    ٣ تا ترس بزرگ تو وجودم هست البته بزرگ نیست من بزرگتر از اونام

    ترس از ارتفاع

    ترس از حمله حیوون مثل سگ شغال

    ترس از حشره ها و مار

    این فایل رو دیدم متوجه شدم خدا خودش چقد تکاملی منو تو شرایط غلبه بر ترس هام قرار داد و من هم خوب از پسش بر اومدم

    یکیش مار بود که امروز صبح تو راه دقیقا تو مسیرم بود فکر کردم زندست ولی مرده بود ولى با حسش برخورد کردم

    یکی هم سگ بود امروز رفتم یه جاى پرت دوتا سگ از دور منو دیدن یه جوری گارانتی گرفتن و پارس میکردن که من فکر کردم الانه که بیان سمتم و بیچارم کنن ، از طرفى هم مى دونستم نباید فرار کنم ، همونجا وایسادم دیدم داره میاد سمتم ، بعد یه چوب بزرگ ورداشتم همون لحظه یه اقا با موتور اومد گفت نترس و ….

    بعد رفتم سمتش همون سگى که از دور واسم شاخ و شونه میکشید باهام دوست شد و کل مسیر رفت و برگشتم مثل یه نگهبان همرام اومد

    ترس از ارتفاع هم چند روز پیش رفته بودم پیاده روی دیدم یه منطقه تو ارتفاعات هست رفتم بابًا هی با خودم میگفتم الان بخوام برم پایین برگشتنى یا غل می خورم میوفتم یا سرگیجه میگیرم میخکوب میکنم

    ولى هیچ کدوم ازین دوتا اتفاق نیوفتاد و همش توهم بود که تو ذهنم لونه کرده بود

    از خدا مى خوام بیشتر کمک کنه بر ترس هام غلبه کنم

    و وجودم بزرگتر شه و اعتماد به نفسم بیشتر

    چون همین اعتماد به نفس سوخته واسه حرکت هاى رو به جاى تو زندگى

    چقد من جووووجه دوست دارم

    چقد خوب مریم جان تو اون چند روز تونست قلق اونا رو یاد بگیره

    مستقل بودنتو تحسین میکنم اینکه تو تنهایی هم مى تونى از لحظاتت لذت ببرى و کاراتو بدون افت انجام بدى و تحت تاثیر نبود شریک عاطفیت قرار نگیرى زیاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    عارفه محمودی گفته:
    مدت عضویت: 1454 روز

    بنام خدایی که بشدت کافیست.

    سلام درود به دو عشق مهربان در پرادایس

    سلام استاد عزیز سلام خانم شایسته مهربان.

    عشق تون قابل تحسین که برای بدرقه استاد شما تا در خروجی با موتور رفتید چه دعای خیر خوبی برای استاد کردید. و چه زیبا فرمودید من هستم خدا و بچه ها در پرادایس این عشق تون قابل تحسین که هر وقت هرکدوم تون دوست داشتید تنهایی سفر کنید یا یه مدت تنها بمونید در خونه طرف مقابل می پذیره با جون دل با حس حال خوب و باعشق باعشق می پذیر احترام به حس حال طرف مقابل عشق نیست پس چیه؟واقعیتش من چون در اطرافم هرکسی ازدواج کرد یعنی بای بای مجردی و….. اما شما برای من یه الگویی شدید که خواسته هام سرکوب نکنم بگردم دنبال الگو ببینم باور کنم هستند افرادی که اینگونه زندگی می کنندباور بسازم.

    قدم جوجه هاتون هم مبارک باشه :)

    خلقت توانایی خدا رو دیدم وقتی شما در اون دستگاه روباز کردید تخم مرغی رو دیدم که یه نوک کوچک ازش معلوم بود در عرض 21 روز شرایط مهیا باشه یه موجود زنده به این عالم پا می زاره. یعنی درعرض 21 روز فقط کافیه که منم روی متدود روش ها آموزش هایی که تا به امروز از این سایت یاد گرفتم همراه باشه با شرایط محیط بیرونی یه عارفه جدید خلق میشه ،الله اکبر خلقت یه جوجه از یه تخم مرغ به من یادآور می کنه میشود شدفقط کافی اراده کنی

    جوجه بی مامان بی وابستگی پا به این عالم گذاشته احساس می کنم از اون جوجه های مامان دار خیلی قوی تر باشن،چون وابستگی به مامان ندارن :)

    چه بارانی در این پرادایس می باره وقتی شب ازورودی پل در خونه فیلم گرفتید یاد این فیلم ها افتادم طرف در خواب می بینه وارد یه عالم بهشتی شده یه جاده نورانی براش باز میشه دقیقا یه جاده نورانی به سمت بهشت بود.خیلی زیبا بود.

    ودر انتهاهم بلز عشق خانم شایسته عزیز به محضی که مطلع شدید استاد نزدیک پرادایس رفتید پیشوازشون جلو درب اصلی پرادایس چقدر این عشق زیباست چقدر این اهمیت دادن زیباست چقدر این احترام توام با عشق زیبا و قابل ستایش چقدر این رابطه دوست داشتنی درود براین عشقی که ساختید و برای خیلی ها دارید الگو سازی یه رابطه درست همراه بااحترام و عشق رو آموزش می دید وای خدای من خانم شایسته چه با ذوق وقتی Rvرو دیدید گفتید استاد آمد من عاشقتممم بعدش استاد از توی ماشین دست تکون داد چقدررررر زیبا بود این لحظه درست استاد نمی شنید اما فرکانس غیبی شما رو دریافت کردن که دست تکون دادن در برابر این عشق این ذوق کردن اره چه حرفه ای استاد با Rvپیچید :)

    چقدر این عشق تون زیباست چقدر این مدل خواستن ها زیباست چقدر اینجور رابطه ها دنیا وزندگی رو زیبا تر می کنه چقدر خدا مهربون توی رابطه شما چقدر خداوند عشق رو در زندگی و رابطه شما جاری کرده

    عشق تون پایدار در پناه الله یکتا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    جواد صنمی گفته:
    مدت عضویت: 1962 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلامی دوباره به استاد نازنین و مریم بانوی محترم

    و همه دوستان عزیزم

    خدایا شکرت بابت این پرادایس زیبا بابت این

    بهشتی که به ما ارزانی داده ای

    خدایا شکرت بابت این آزادی زمانی و مکانی و مالی استاد

    چقدر جالب هست که من در حال کار کردن بر روی دوره حل مسائل زندگی هستم و با افتخار در این دوره هستم

    و میبینم که در این فایل مریم بانو از حل کردن مسائل صحبت می‌کنه و حل کردن این وسایل

    واقعا هر چقدر که ما این مشکلات رو حل میکنیم چقدر عزت نفسمون بالاتر می‌ره

    چقدر توانایی هامون بالاتر می‌ره

    چقدر الهاماتی که از خدا میشنویم قوی تر میشه

    چقدر تجربه هامون مبیشتر میشه

    و چقدر ثروتمند تر میشیم با این حل کردن ها و جلو رفتن ها

    حالا به قول استاد اگر بیایم این مسئله ها رو اساسی و از ریشه حل کنیم که دیگه غوقا می‌کنه

    چقدر لذت بخش هست این تکاملی که در مورد این جوجه ها دیدم

    چقدر لذت بخش هست این پرادایس زیبا

    چقدر به قول مریم بانو این جوجه ها مستقل هستند و خودشون از تخم بیرون میان بدون اینکه کسی بخواد کاری انجام بده

    و این داستان هدایت رو در این موضوع ها میشه خیلی راحت تر فهمید و درک کرد

    و خدا اینگونه با نشانه ها با ما صحبت می‌کنه مریم بانو چقدر تحسین تون میکنم که در این پرادایس تاریک موندید و باتری از تنهایی مقابله کردید و پیروز شدید

    چقدر این موضوع به اعتماد بنفس شما کمک کرد

    البته که خدا هم با شما بوده و شما حسش کردید و این برمیگرده به ایمان و اراده شما بانو

    و چقدر تحسین تون کردم بابت این صداقتی که داشتید و گفتید که فعلا جرأت رفتن تا جای شاپ رو ندارید

    و این برمیگرده به تکامل که خوب میدونین قانونش رو

    من اگر بودم شاید از خودم توقع داشتم همون شب اول بزنم برم بیرون حتی بخوابم اما این غرور هست و بعد هم سرزنش کردن خودم

    اما اگر من خودم رو بهتر بشناسم بهتر میتونم شناسایی کنم رفتار هام رو در مورد کار هام

    و این جنس رابطه واقعا عالی و بی نظیر هست

    این رابطه آرزوی هر کسی هست که در این سایت هست

    خدایا شکرت بابت این الگوی های بی نظیری که در اختیار ما قرار دادی

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    ام البنین بیگدلی فر گفته:
    مدت عضویت: 3090 روز

    به نام خداى مهربان و هدایتگر

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین

    از بى خوابى و افکار پریشان هدایت شدم به سایت و نشانه ى امروز من (سریال زندگى در بهشت قسمت ٧١ )، با دیدن اسم سریال لبخند روى لبم آمد و انگار آبى روى آتیش باشه همه ى آن افکار پریشان از ذهنم پرید .

    خدایا شکرت که همیشه همراه منى و با منى و هدایت میکنى ، خدایا شکرت بخاطر استاد عباس منش و خانم شایسته و بچه هاى عباس منشى و هدایت من به این مسیر ، خدایا شکرت بخاطر این موبایل و اینترنت که مى تونم این سریال زیبا و بى نظیر رو ببینم ، خدایا بخاطر همه چیز شکر.

    خلاصه اول آمدم کامنت دوستان رو خوندم کلى درس داشت ، ذوق داشتم خود سریال رو ببینم ، خانم شایسته چکار کردید ، دیوانه شدم ، دقیقه به دقیقه اش درس داشت ، هر چند دقیقه پوز میکردم و فکر میکردم . تحسینتون میکنم ، آفرین به شما ، این که میگن جهان رو به بها دهند نه بهانه مصداق شماست ، شما لایق تمام این زیبایى ها و این بهشت و رابطه ى عاشقانه و …. هستید ، گواراى وجودتون . لذت میبرم از وجودتون ، از نگاهتون ، از زاویه دیدتون . شما بى نظیرید.

    اما در مورد سریال ، خانم شایسته عزیز که الان موتور سوار ماهرى هستند که این هم بواسطه وارد شدن بدل ترسهاشون و یک چالش جدید بود ، خداى من خانم شایسته میگن برم هم در رو باز کنم ، هم تا آنجا ببینمشون و چقدر دعاى خیر و سلامتى براى استاد میکنن از ته قلبشون و با عشق . خدایا شکرت که مى تونم این روابط زیبا رو ببینم . خانم شایسته عزیز خیلى خوبه که شما اینقدر با خودتون در صلح هستید و خط به خط دوره عشق و مودت رو عمل میکنید .

    اینکه مى گید من و خدا و بچه ها هستیم ، این رو ازتون یاد گرفتم ، راستش همیشه از تنها موندن تو خونه میترسیدم ، به کسى نمى گفتم که من میترسم و پیشم بمونید ولى شب تا صبح از ترس بیدار بودم تا اینکه شما رو دیدم که تو پرادایس تنها موندید گفتم خانم شایسته چه باورى دارن که تنها میمونن ، اولش ذهنم بهانه آورد که آنجا آمریکاست و امن و از این حرفا ، به ذهنم گفتم یعنى اگر آمریکا تو پرادایس بودى نمى ترسیدى ؟ گفت آره ، گفتم پس عامل بیرونى نیست ، منم از شما یاد گرفتم و هر وقت تنهام میگم خدا باهامه و اگر در مدار درست باشم هیچ چیز نامناسبى اصلا در مدار من نیست و با من برخورد نمیکنه ، تکاملى جلو رفتم و بجایى رسیدم که بدون ترس و براحتى تنهایى شبا میخوابیدم ، یه مدت پیش سه واحد هیچ کس نبود و براحتى و بدون ترس خوابیدم ، خدایا شکرت .

    خانم شایسته عزیز چقدر نگاهتون قشنگه ، چقدر خوبه که واسه چیزاى کوچیک اینقدر ذوق و شوق داری ، لذت بردم وقتى در مورد مرغ و جوجه ها در حال خاک بازى گفتید اینها بدون غر و نق اگر جاشون بد باشه جابجا میشن و رهان و مقاومتى ندارن ،خداى من این روزا زیاد غر و نق زدم ، گرچه خداى مهربون سریع بهم یادآورى میکنه دارى از مسیر خارج میشى ، چقدر خوبه منم تغییر رو بپذیرم ، مقاومت رو کنار بذارم و اجازه هدایت رو بدم ، خدایا شکرت.

    چند نفر رو دیدید که از شستن یه سطل اینقدر نکته و آگاهى بیرون بکشه ، این رو میگن نوع نگاه و زاویه ى دید ، آفرین به شما ، واسه من کلى درس داشت ، اینکه به این سطل بعنوان یک مسئله نگاه کردید لذت بردم ، اینکه لذت حل مسئله براى شما بالاتر از رنج بددلى بوده ، وقتى بعنوان یک مسئله بهش نگاه میکنم خیلى راحتتر باهاش کنار میام گرچه خیلى جاها به بهانه هاى مختلف از حل مسئله فرار کردم. اینکه اصلا براى شما مهم نبود این سطل براى چه کارى و چه چیزى (جوجه ها)استفاده میشه ، شاید اگر من بودم میگفتم حالا واسه جوجه هاست لازم نیست اینقدر هم تمیز شه ، چون شما با عشق و با باورهاى درست ( که این کار شجاعت میخواد ،اینکه یک مسئله است و باید حل بشه، اینکه اگر من این کارها رو انجام بدم مى تونم کارهاى بزرگترى رو انجام بدم و … )، خداى من سپاسگزارم.

    نکته : جهان اینجوریه که وقتى از چیزى استفاده نکنى میگنده .یعنى اگر منم حرکت نکنم ، ساکن باشم ، تغییر نکنم مثل مرداب میشم و میگندم .

    اینکه با ذوق و شوق و عشق گفتید استاد عکس فرستادن و آنجا خیلى بهشون خوش میگذره و تجربیات جدید بدست میارن ، تحسین میکنم این رابطه زیبا و بدون وابستگى رو، خدایا شکرت.

    خداى من چقدر این پرادایس زیباست ، بهشت واقعا ، چه باران زیبایى ، داک ها هم مثل من عاشق بارانن ، خدایا شکرت .

    خدایا شکرت بخاطر این جوجه هاى زیبا که وارد پرادایس شدن ، شکرت ، این همه ذوق و شوق و عشق و سپاسگزارى خانم شایسته در مورد بدنیا آمدن جوجه ها و آن وقتى که براشون میذارن ستودنى .

    نکته : اینکه باید نگاه گذرا به دنیا داشته باشیم و وابسته نباشیم ، اینکه حواسمون باشه مثل جوجه اگر دیر از لاکمون دربیایم میمیریم .

    بهترینها رو براتون آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 930 روز

    سلام و درود بر استاد عزیزم و خانم شایسته مهربونم که با دیدن این قسمت از زندگی در بهشت هدایت شدم به راه حل مشکلی که برام پیش اومده بود . الان که این مطالب رو مینویسم ساعت 5 صبحه. امروز یک روز قبل از شروع سال 1402 هست و روزهای گذشته وجودم پر از غم بود . داشتم فکر میکردم راه حل مشکل من چی میتونه باشه و سر در گم و حیرااااان . وارد سایت شدم و گفتم خدایا هدایتم کن به سمت جواب سوالم و در کمال شگفتی قسمت 71 از سریال زندگی در بهشت آمد . گوشه گوشه این قسمت جواب سوالاتم رو گرفتم . خدایااااااا شکرت .

    بدرقه و خداحافظی زیبای خانم شایسته عزیز به من آموخت که دلبسته باشم نه وابسته . پاشنه آشیل خییییلی از ما خانم ها و من باید و باید این مسئله رو حلش کنم . اون صحنه ای که مرغ راحت زیر پاش رو صاف کرد ،چقدر به دلم نشست . موعظه ای بود برای ما زن ها (خود مراقبتی)

    (باید یاد بگیریم مسائلمون رو حل کنیم ،نه زیر مبل بزنیم)واااای که چقدر این جمله جواب سوالم بود . تا کی آشغالای زندگیمون رو زیر مبل قایم کنیم .

    بدنیا اومدن جوجه های نازنازی و قدم برداشتن در مسیر تکامل. به امید الله قدمهام رو محکم بر میدارم و حتما موفق میشم .

    تشکر از استاد بزرگوار و خانم شایسته عزیز

    خیر و برکت و زیبایی بدرقه راهتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    لیلا هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1869 روز

    سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته ی عزیز

    تو این فایل نکات اموزنده و زیبایی وجود داشت

    ولی

    من مبخام بری نکته ای ک‌دوس داشتم ووبرام مهم و اموزنده بود رو بگم و ب خودم وودوستان یاداوری کنم

    اینکه چقدر خانم شایسته از تک تک لحظه هاش لذتومیبره و سعی میکنه از معمولی ترین لحظه برای خودش اتفاق و لحظه ی قشنگی رو درست کنه

    این اخلاق خانم شایسته رو واقعا تحسین مبکنم و خیلی دوس دارم ک شبیه ایشون بشم

    اینکه بخاطر همه چی ذوق میکنن

    اینکه از تک تک لحظه های ب ظاهر معمولی شون؛ لحظه های عالی بسازن

    این خییلی خوبه

    واقعا تحسبن میکنم این اخلاقشوندرو

    اینکه زمانی ک رفتن با موتور ب پیش باز استاد، تا زمانی گ بیان، و ایستاده بودن وومنتظرش بود؛

    همون چند دقیقه هم داشت ب نکات مثبت اطرافش نگاه و تمرکز میکرد

    از هوا و اسمان صاف اون لحظه

    از درخت زیبایی ک اونجا بود و. . . .

    چقدر برای من درس داشت

    چقدر لذتبخشه تو حیاط خونه ت ک 20هکتاره با موتور بری ب پیشباز کسی ک پارتنرته

    کسی ک دوسش داری

    چقدر زندگی در پرادایس لذتبخشه

    چقدررر حیاط با صفایی هست این حیاط پرادایس

    واقعا چفدر ثروتمند شدن باشکوهه

    چقدر ثروتمند شدن مقدسه

    اینکه ب هر چیزی ک علاقه داری مثلا بزرگ کردن مرغ و جوجه یا

    راه اندازی کارگاه

    ب هر انچه ک علاقه داری

    بهترین و حرفه ای ترین و کاملترین وسایل رو میخری و تو کار گاه ت میزاری

    هرررچندتا ک مرغ و جوجه و انواع پرنده هارد ک میخای

    میتونی ب راحتی داشته باشی س

    میتونی ب راحتی بخری

    هررر چیزی ک بخای

    محدودیت مالی وجود نداره

    و لذتشو ببری

    واقعا زندگی استاد و خانم شایسته رو تحسبن میکنم

    واقعا نعمتهایی ک دارن رو تحسبن میکنم

    وافعا این حد از ازادی مالی ک دارن رو تحسبن میکنم

    وفتی ثروتمند باشی ب مراتب سپاسگزارتر میشی

    وقتی ثروتمند باشی لذت بهتری از زندگی ت میبری

    و نزدیکتر هستی ب خدا

    چی بهتر از این ک حتی ثروتمند؟!

    افرین ب استاد

    افرین ب خانم شایسته ی عزیز

    افرین بخاطر داشتن این همه ثروت و ازادی مالی ک دارن

    افرین بهتونوبخاطر داشتن این پرادایس زیبا

    افرین بهتون بخاطر داشتن ایم حیاط 20هکااری

    افرین ب خاطر داشتن ایم خونه ی روی اب

    افرین بخاطر داشتن این وسایلی ک توی این کلبه ی زیبای روی لب هست

    افرین بهتون بخاطر داشتن این همه نعمت

    داشتن آروی

    داشتن این موتورهای زیبا و گرانقیمت ک فقط برای دکور از انها استفاده میکنید

    ااافرین بهتون

    واااقعا از ته دلم تحسبنتون میکنم

    چون واااقعا این زندگی و این نعمتهایی ک دارین هردکسی لایقش نیس

    و صد در صد لایقش هستین ک الان درون لین همه نعمت هستین و خدادبهتون بیشتر و بیشتر بده

    بقول استاد اینقدرررر بهتون بده ک از همه دلحاظ بی نیاز بشید

    اینفدررر خدادبهتون نعمت و ثروت بده ک قابل شمارش براتون نباشه

    آمین

    آمین

    آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    محمدرضا امینی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 939 روز

    سلام.

    به نام الله که قدرت در وجود من گذاشت تا در این مسیر مقدس بیام .

    سلام به استاد گرامی و مریم جان و تمامی بچه ها….

    این این قسمت از سریال زندگی در بهشت خیلی برام جالب بود چون از این جوجه ها خیلی درس یاد گرفتم اولین درسی یاد گرفتم این بود که این جوجه ها از بدو تولد با تلاش خودشون بیرون میومدن و برعکس ما انسان ها که اکثرا بچه ها تا بزرگ بشن چشمشون به پدر یا مادر شون است یا دولت ولی این جوجه ها از لحظه اول تکامل خود را طی می کند و و با چالش زندگی و دنیای اطراف بزرگ میشودن اگر ما این یک نکته رو انجام بدیدم به دستاوردهای خیلی بزرگی میرسیم و نکته جالب دیگر این بود همیشه نبوغ در سادگی است و چقدر میتونیم از این نکته درس یاد بگیریم که می شود رشد و پیشرفت کرد بدون دیگران و سختی کشیدن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    احمدرضا گفته:
    مدت عضویت: 2129 روز

    سلام به عزیزان دلی

    دیدی بعضی وقتا یه جمله ایو میشنوی یا میخونی انگار آهنربا (دلربا) داره،آهنربای قوی،مثه اونا که استاد مینداخت کف دریاچه تو پرادایس

    یکی ازون جمله هارو چند سال پیش خوندم عجیب چسبید ب دلم :

    یکی از پادشاها یه نامه مینویسه ب یکی از بزرگان و ازش میخواد نصیحتش کنه،اون بزرگم در جوابش ی جمله ی مختصر و مفید میگه:

    در هر چیزی که چشات میبینه موعظه ای هست ( ما مِن شَى ءٍ تَراهُ عَیناکَ إلاّ و فیهِ مَوعِظَهٌ)

    وقتی جوجه ها و روند رشد و بدنیا اومدنشونو دیدم ب فکر فرو رفتم،گفتم ببین اینا ک چندتا تخم مرغ بودن،چطور خدا انقدر قشنگ باعث شد که یه نفر(اونم چ کسی، چ دسته گلی ، چ خانومی مثل خانوم شایسته) بیاد با کمال میل اونارو بزاره تو دستگاه،تو یه جای مطمئن،با درجه حرارت و رطوبت مناسب،باعشق ازشون بیست روز محافظت کنه بعد باکلی ذوق و بامهربونی و لطافت قربون صدقشون بره خوشامد بشون بگه جا و غذا و آب و نور و گرمای مناسب براشون تهیه کنه و ازشون محافظت کنه

    اینا که حیوونن،حیوونایی که جزئی از ملیاردها چیزی هستن ک بگفته ی قرآن مسخّر ما هستن،در خدمت ما هستن( و سخّر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض )،حالا که برای حیوانات انقدر راحت و زیبا میچینه پس برای اشرف مخلوقاتش چکار میکنه …

    وای خدای من چقددددر چیدی برای من و من ندیدمشون…

    بقول خودت انسان ناسپاسه

    راست گفتی که اگه تمام درختا قلم بشن و تمام دریاها دوات و تمام جن و انس نویسنده بازم نعمتاتو نمیتونن بشمارن…

    یلحظه بشین فکرکن..من اگه بخوام بشینم فقط و فقط برای اون چند روز اول بدنیا اومدنم و اون نعماتی ک فققط تو اون چند روز بم دادی شکر کنم واااااقعا عاجزم…

    یلحظه بفکر..وقتی من مثه این جوجه ها تازه سر از تخم درآورده بودم و نه توانی داشتم برای محافظت از خودم و نه توانی برای بدست آوردن غذا و آب و لباس و … چ راااحت همه چیو برام فراهم کرد…پس چرا حالا که بظاهر توان دارم برای تهیه ی همه ی اینا برای خودم،میترسم؟؟!

    چی بسر باورام اومد؟!

    یادمه یکی میگفت : باید بچه شی تا بت داده بشه،شاید یکی از منظوراش همین بوده

    -جوجه ها یه تکونی میخوردن ی جیک جیکی میکردن وقتی از تخم درمیومدن،یه درخواستی میکردن تا اجابت میشدن

    (تا نگرید طفل کی نوشد لبن)

    (از کودکی راهِ کسب را به ما یاد داده ای)

    بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا (ادعونی أستجب لکم)

    شاید یکی دیگه از منظوراشم این بوده

    وااااای،راستی ی چیزی،الان متوجهش شدم

    من این کامنتو دارم تو ساعت های آغازین روز مادر مینویسم… چ جالب شد ….

    اصن اگه فقط بخوام بخاطر همین مادر (که تجلی بسیار کووووچولویی از مهر و محبت و عشقت به بنده هاته) و نعمت هایی که ازطریق همین مادر بمن دادی شکرت کنم واااااقعا بازم عاجزم….

    صحبت مادر شد،اگه مادر اینه پس تو چی ای

    اگه مهر مادر اینه پس مهر تو چیه

    اگه عشق بی قید و شرط مادر به بچش اینه پس عشق تو ب بنده هات چیه….

    بسم الله الرحمن الرحیم

    تو شروع نامه ای که برامون فرستادی(قرآن) با رحمن و رحیم داری خودتو معرفی میکنی

    رحمانیت عامی ک برای همست، و رحمت خاص و ویژه ای که برای اوناییه ک قبولت دارن

    بعد دوباره دو آیه بعد میای میگی الرحمن الرحیم

    چی میخوای بما بفهمونی؟

    «ای داود ، آنهایی که از من فرار کردند و رفتند اگر اینها بدانند که من چطور انتظار آنها را می‌کشم که برگردند و من آنان را بیامرزم و ببخشمشان از شوق جان می‌دهند!!!!

    ای داود ، این ارادت من است به بندگانی که با من قهر کرده‌اند، پس حساب نما که نسبت به آنهایی که رفیق من هستند چقدر ارادت دارم! (یا داود, هذِهِ ارادتی بِالمـُدبِرینَ عَنّی فَکیفَ بِالمـُقْبِلینَ عَلَیَّ)

    راااست میگفت،اون که میگفت:

    چی داره اون ک تورو نداره

    و چی نداره اون که تورو داره… (ماذا وَجَدَ مَن فَقَدَکَ ومَا الَّذی فَقَدَ مَن وَجَدَکَ)

    «هرچیزی که چشمانت میبیند در آن موعظه ایست…»

    خدایا سپاس،سپاسی ک لایقشی

    استادعباسمنش عزیزم و خانم شایسته عزیز ازتون ممنونم

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    فروغ شمس گفته:
    مدت عضویت: 1793 روز

    بنام خدایی که مرا اشرف مخلوقات آفرید

    سلامی گرم به مریم عزیزم

    و دوستان صمیمی ام در سریال زندگی در بهشت

    مکالمه مریم جون رو در هنگام رفتن استاد بسیار تحسین میکنم و آزادی و رها بودن و بدون وابستگی این دو گوهر زیبا را بسیار ستایش میکنم.

    بقول مریم جون دفعه ی اولشونه که در پارادایس تنها میمونن و خب به زیبایی هر چه تمامتر و توحیدی میگن که خدا هس بچه ها هستن و به خودشون عزت نفس و امید میدن و به ما یاد میدن که وابسته به هیچ کس نباید بود.

    خیلی خوبه که رها باشی و بدون مقاومت و از همون لحظه حسابی لذتتو ببری. خدایا شکرت

    نکته طلایی مریم جون:

    مسائل مونو حل کنیم بجای اینکه ازشون فرار بکنیم یا به قول استاد آشغالارو زیر مبل بزنیم، وقتیم مسئله رو حل میکنیم حالمون خوب میشه و باید به بهانه های واهی اجازه ندیم که ما رو از حل مسئله دور کنه.

    حل مسئله شجاعت میخاد تا آدم بزرگ بشه برای کارهای جدی تر.

    و همین قدم های کوچیک برای انجام دادن کارها ما رو به سمت قدم های بزرگتر هدایت میکنه و در مدارش قرار میده. خدایا شکرت

    چقدر پارادایس در آرامشه – خدایا شکرت

    ماشالا به این برکت بارون زیبا و پر از فراوانی

    خدایا شکرت که چه زیبا بر بهشت ما جاری هستی. دوستت دارم

    محل تولد جوجه ها: در بهشت مون پارادایس قدم گذاشتن به این بی نظیرترین مکان دنیا.

    از مریم جون برای سیکل به دنیا اومدن جوجه ها حرفای خوب و آموزنده ای شنیدم که خیلی لذت بخش بود و اونهارو با شما دوستان عزیزم به اشتراک میزارم:

    زمان جدا شدن جوجه از تخم به آرامی هست و استراحت میکنه و تلاش میکنه تا بتونه از اون مایعی که در انتهای دمش به ته تخم وصله جدا بشه و این مسیر تکامل میخاد که با حرکاتش داره طی میکنه و در نهایت با پاهاش خودشو آزاد میکنه و مریم جون با اون دستای لطیفش اونهارو در جایی میزارن که براشون درست کردن تا کم کم آب پرهاش خشک بشه و بتونه بر اساس اون مایعی که توی بدنشه بعد از 72 ساعت رو پا بشه راه بره و غذا و آب بخوره.

    خدایا شکرت به خاطر وجود این دستگاه هایی که روند به دنیا اومدن این جوجه ها رو به ما نشون داد.

    تا بتونیم بهتر یه سری مسائل رو توی زندگی از نزدیک مشاهده کنیم و پر از درسه برامون که توجه کنیم در هر موجودی زندگی چطور روی خودش رو نشون میده بما. خدایا شکرت

    خدایا شکرت به خاطر تمیزی کلبه

    خدایا شکرت به خاطر وجود مریم نازنین

    که وجودش پر از مهر خداوندیست و قابل ستایش و دوست داشتنی

    دوستتون دارم و خداوند حافظ شما هر جا که هستین باشد.

    خدایا به خاطر سبزی این بهشت زیبا که بر چشمانم نور می باراند از تو بی نهایت سپاسگزارم – سپاسگزارم و سپاسگزارم و

    من بشدت عاشق شما هستم:)))))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    پریسا شعبانی گفته:
    مدت عضویت: 2676 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    نوشتن این کامنت هماهنگه با دیدن جلسه ۲عزت نفس

    در صلح بودن با خود

    نداشتن احساس قربانی بودن

    سرزنش نکردن خودمون

    کاری که مریم جان براحتی داره انجام میده و‌من همیشه متحیر هستم

    جسارت تو‌کفتن ترس از تاریکی مثل من و شهامت بودن در ترس ها

    چقد صحنه زیبایی بود دیدن خاک بازی مرغ ها و توجه نکردن ب اذیت شدن خیلی راحت خودش و اونطرف کرد

    چقدر آدم رشد میکنه با دیدن حیوانات و بودن تو‌طبیعت زنده

    کاری ک من باید تمرین کنم و همیشه زبانی واسه اعتراض دارم حالا یا ناآگاهانه یا اگاهانه

    من هم سعی میکنم محیط اطراف و‌تمیز کنم و تمیز داشته باشم

    و تا بتونم خودم انجام میدم

    اما میگم تا بادم بمونه مثلا چند سال پیش ۱سال

    میگفتم اوکی من تمیز میکنم اما من چرا باید این‌ططل بزرگ بکشم بیارم تا اینجا

    هنوز راحت نیستم با رفتن همسرم بیرون ب تنهایی

    البته تمرینهایی راجبش انجام میدم آگاهانه و الگو مریم جان هستن

    لبخند رو لبام اومد

    زیبایی پشت زیبایی زمان تولد اون همه جوجه و بعد ویو سالن دریاچه و انعکاس درخت

    چ فکر خوبی زدن پنجره های قدی 😌👌

    من هم چشمهام اون همه زیبایی رو دید

    باران زیبا ،رعد و برق ،نور خورشید ،تولد ،خانمی مریم شایسته ،

    براونی قشنگ و براق ،سانتافه سفید ،فراوانی حیوون،خونه ویلایی رو آب،آروی لاکچری،همسر پایه و مهربون،

    چ دعای خیره قشنگی

    دعای خیر ما برای تو مریم جون و استاد جون

    ک سخاوتمندانه برامون فایل میزارین

    ساعت ۳/۳۵ بامداد و من دارم قهوه مینوشم و میخام خیلی دلی ی فایل دیگ از سفرها رو دانلود کنم

    سپاسگذارم ازت خداجون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: