https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-8.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-08-16 09:31:382020-08-16 23:05:31سریال زندگی در بهشت | قسمت 71
210نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
باز هم ممنونم از لطف و محبت شما در تلاش برای هدایت پیامبر گونه ی شما .. اینکه میگم پیامبر گونه به این دلیل که شما دوفرشته الهام بخش هر روز و هر روز با این سریال زیبا کنار ما هستید و برای این کار هم وقت صرف میکنید ( از فیلم برداری در لحظاتی که شاید آدم دوست داشته باشه تمام تمرکزش روی لذت بردن از اون اتفاق در اون لحظه باشه نه فیلم گرفتن تا تدوین و مسائل دیگه …) و هم تمام عشق و توجه و انرژی مثبت خود را در این کار میگذارید..
من به سهم خودم بی نهایت قدردان و سپاسگزارم 😍😍😍
و اما دوست دارم تعدادی از نکات زیبایی که تو این قسمت دیدم رو بیان کنم ..
اول اینکه تحسین مریم خانم عزیز به خاطر شجاعت و استقلالی که در تمامی زمینه ها دارن..من به عنوان یه مرد هم شاید شب ها توی اون ملک بزرگ کمی دچار حس ترس بشم .. اما ماشاءالله مریم خانم محکم پای خودش و اینکه تلاش میکنه هر روز یه ورژن قوی تری از خودش ارائه بده ایستاده 👏👏
نکته زیبای دیگه که باید بگم این مسئله ایی که مریم خانم در مورد جوجه ها گفتن که کاملا رها و بدون قر قر کردن وبدون مقاومت هستن و اینکه گفتن من سعی میکنم ازشون یاد بگیرم.. وقتی توجه کردم دیدم واقعا حتی تا پایان همین قسمت هم میشه متوجه شد که مریم خانم واقعا به این حرفی که زدن دارن عمل میکنن.. اونجایی که اول گفتن جوجه ها رو میگذارم بیرون از خونه و برم ببینم کجا بهتره و اما بعدش وقتی بارون اومد و مریم خانم شرایط لحظه رو دیدن بدون هیچ مقاومتی همون موقع گفتن نه جوجه ها رو فعلاً میگذارم این کنار در تا بعد ببینیم چی میشه .. یا اونجایی که وقتی جوجه ها میخواستن بیان بیرون اولش مریم خانم اون ها رو از پوسته جدا کرد اما بدون اینکه کسی بهشون گفته باشه به محض اینکه متوجه شدن که جوجه ها بهتره که تا موقع جذب تغذیه درون تخم ،همون جا بمونن.. بدون مقاومت تصمیم خودشون رو عوض کردن و کار بهتر رو انجام دادن ..
سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته عزیزم و همه دوستان عزیزم
ببببببیییییین عاشقتونم فقط همین 😊
هیچی برای گفتن ندارم فقط خدارو شکر میکنم که تو این سن از زندگیم این چیزهای زیبا رو دارم میبینم و یاد میگیرم راه و رسم زندگی کردن و مثبت اندیشیدن رو و میفهمم زندگی بسیار زیباست 😊
خدای من چه قدرعالی همه چی پیش میره چه رابطه عاشقانه عالی خدای من مریم خانم چه شجاعت عالی دارن چه شجاعت وچه ایمان قوی دارن وچه قدرعالی به ترسشون غلبه کردن چه قدرعالی همسرشون روبدرقه کردن چه قدررهاهستن ایشون بدون غر زدن وگله وشکایت کردن همسرشون روبدرقه کردن وازهیچ کس انتظارندارن جزخداوفقط به خدای درونش روی میاوره چه قدرزیباوعالی هستن این بهشت خدای من چه جوجه های زیبای خدای من اولین بارم هستش که به دنیااومدن جوجه رومیبینم خدایا چه قدرزیباهستن خدای من چه باران زیبای میباردخدای من چه مرغ آبی های سفیدزیبای که عاشق باران هستن چه قدرعالی مریم خانم تضادهای زندگیش رابه راحتی حل میکنه وغلبه میکنه بهشون این مرغ هاوخروس ها چه قدرآزادورها هستن چه دریاچه ی زیبایی خدای من خدایاهزارمرتبه شکرت میکنم به این همه زیبای هزارمرتبه شکرت میکنم به این رابطه عالی وبینظیر هزارمرتبه شکرت میکنم به این درختای کناردرکه اینقدرزیباودلنشین هستن خدایاشکرت
قانون خداوند که تغییر نمی کنه هیچ وقت و به هیچ عنوان هر کسی گفته اشتباه گفته
با به دنیا اومدن جوجه ها چقدر قانون برام مروز شد که قانون ثابته بدونه تغییره و هیچ تغییری نمیکنه
قبلا فکر می کردم جوجه فقط باید زیر باله خانم مرغی باشه و هیچ جای دیگه ولی این دستگاه که داره تخم مرغ ها داخلشن جوجه ها دارن به دنیا میان الله اکبر خدایا شکرت
خورشید هر روز بدون کم و کاست بدونه هیچ تغییری داره طلوع می کنه و دوباره خودش غروب می کنه این نشان از قانون بدون تغییر خداوند داره ..خوب اگه من خودنمایی نکنم … خودمو نگیرم … خداوند را به عنوان تنها منبع رزق و روزی بدونم کیه که بتونه منکر بشه هر کی هم منکر می خواد بشه خوب بشه کیه که جواب منو میده کیه که فهمید من قانون رو رعایت کردم ..خدایا شکرت
حال وهوای پارادایس اصلا برای استاد جان ومریم جون تکراری نمیشه همش در حال شکرگزار ی و سپاس هستن چقدر مریم جون با دیدن صحنه های پارادایس که داره هر روز می بینه ذوق و شوق می کنه و این مژده رو به من میده که زهرا برای داشته هات شکرگزار باش …….سپاس گزاری کن و شکرگزاری ات را ادامه بده تا بهت بیافزایم…خدایا شکرت
من اوایا سریال ها و همه فایل ها رو به عنوان یه فیلم می دیدم ولی هر چه آدم آگاهتر میشه هر لحظه رو به عنوان قانون می بینه و می خواد آویزه ی گوشش کنه
تایید وتحسین می کنم تمیزی مریم جون رو که اینقدر همه جا تمیز و همه وسایل سرجاشه ومن لذت می برم……………….. من هم الگو گرفتم از مریم جون و سعی می کنم خونه ام تا جایی که می تونم تمیز و مرتب نگه دارم و کیفش رو ببرم خدایا صد هزار مرتبه شکرت
من که دارم با سریال ها رشد می کنم خدایا شکرت
خدایا ما رو خیلی دوست داره
با وجود اینکه مریم جون تنهاست ولی نمیگه من تنها حالا چی کار کنم و از اینم جنس حرفها بلکه از هر لحظه اش استفاده می کنه و هر لحظه رو به بهتر شدن فکر می کنه و بهش عمل می کنه…………….
هر لحظه باید به شاد بودن و به بهتر بودن فکر کنم و //توجه کنم/// چون این هاست که تفاوت ها رو ایجاد می کنه خدایا شکرت…
اگر کمبودی در زندگیم دارم خودم اون رو به وجود آوردم و می توانم حلش کنم به همین راحتی به همین آسونی … چون باور کمبود ریشه داره وباید حل بشه
اگر تضادی هست قابل حله و با توکل برخدا می توانم من می توانم آره من می توانم خدایا شکرت برای این رشد
هر چیزی که در زندگیم ندارم خودم بودم و الان فهمیدم وباورهای درست را جایگزینش می کنم و حل میشه
هر موقع خواستم می تونم به مکان های بهتر بروم به گردش … به تفریح … به مسافرت های طولانی … نباید بگم ما که نمی تونیم ما که نداریم هزینه کنیم ……………..چون من لایق بهترین هستم
خدایا شکرت برای دیدن و لذت بردن از این قسمت از سریال
سلام به شما عزیزان وتشکراز زحمات شما که این اتفاق خوب را برای ما رقم میزنید آفرین به مریم جون که توانست بر ترس های خودش غلبه کند این بزرگترین درس زندگی برای من بود
ویا تمیز کردن جای جوجه ها که انقدر کثیف بود
که حاضر نبودید ان را به تصویر بکشید مرحبا به شما که با همه موانع روبرو میشوید واشغال ها را زیر مبل میریزید اونقدر با خودتان در صلح هستید که بر همه موانع پیروز میشوید
چه بارون زیبا و قشنگی باریدن گرفت وزیبا یی
پردایس را دو چندان کرد
چه آموزش های فوق العاده زیبا بود تولد جوجه ها که همه آنها را با حوصله و ظرافت خاصی به
این قسمت از فایل با خداحافظی خانم شایسته از استاد شروع میشه و دعای خیر برای استاد عزیز.
خانم شایسته برای این مدتی که تنها هستن کلی برنامه دارن مثل غلبه بر ترس ها،مدیریت جوجه های بدنیا اومده.و انجام دادن کار های عقب مونده.
یادمه خانم شایسته توی قسمت های قبل زندگی در بهشت گفته بودن که میخوان بر ترس هاشون غلبه کنن.یادم نیست قسمت چند بود ولی میدونم در حال قطع کردن درخت های دور دریاچه بود که این حرف رو زدن حالا نمیدونم ازکی این تصمیم رو گرفتن ولی به نظر من تنها بودن خانم شایسته،یک شرایطی بوده که خداوند به وجود آورد تا ایشون بتونن بهتر بر ترس هاشون غلبه کن که طبق گفته خودشون اولین باری هستش که اینجا تنها هستن.
غلبه کردن بر ترس ها مزیت های زیادی داره که میتونه خیلی کمک کننده باشه توی تصمیمات مهم زندگی.حالا مزیت هاش یکیش بهنظر من احساس غرور و شجاعت و افزایش عزت نفس هستش فقط کسایی که انجام دادن میفهمن و درکش میکنن.از ترس های خودم یکیش رو میگم که فکر میکنم خیلی بارزه بین همه ترس از ارتفاعه، که توی یه فایل شنیدم که استاد گفتن که بر این ترسشون غلبه کردن هم خودشون هم خانم شایسته که با یک هواپیما از ارتفاع خیلی زیاد پریدن پایین و استاد میگفتن که آدم های زیادی این کار رو انجام دادن این کار رو انجام دادن ولی هیچ مشکلی براشون پیش نیومده پس خطری نداره فقط یه ترس ذهنی.و یادمه یه جا هم خوندم که «ترس بزرگترین توهمه» که هم حرف های استاد هم تجربهی خودم این رو تایید میکرد تجربهی خودم این بود که وقتی از تاریکی میترسی و میری نیم ساعت تو تاریکی میشینی میبینی که هیچ اتفاقی نیفتاده و اونجا من به این درک رسیدم که ترس یک توهمه،اما نیم توهم خیلی جاها میتونه کمک کننده باشه یا حتی حافظ جان آدم.
موضوعی که خانم شایسته مطرح کردن خیلی کمک کننده و آموزندست:که به جای فرار از مسائل و گذاشتن آشغال ها زیر مبل اون هارو حل کنیم وچقدر ادامش رو قشنگ و کامل توضیح میدن که موندن اون منبع آلوده بیشتر اذیتشون میکنه تا تمیز کردن اون و از تمیز کردن اون لذت میبرن و حالشون خوب میشه در صورتی که خیلی ها این کار رو بی کلاسی یا هر چیز دیگه ای میدونن…
در ادامه هم از ارزش آب گفتید که یک ماده جادویی هستش.و من تحسین میکنم خانم شایسته رو به خاطر این شخصیت سپاسگزار و مثبت اندیش که حتی به خاطر ساده ترین چیز ها و بدیهی ترین نعمت های خداوند سپاسگزاری میکنن(البته نه به این معنا که آب نعمتی بدیهی باشه) من هم دارم این مورد رو روی خودم کار میکنم تا سپاسگذار تر و خوشحال تر باشم.
خُــــــــب بلاخره انتظار ها به پایان رسید و سرو کله ی جوجه ها هم پیدا شد خدایا شکرت، جوجه ها هم دارن پشت سر هم به دنیا میان خانم شایسته هم مامور انتقال دادن جوجه ها و بر داشتن پوست های تخم مرغ هستن چقدر این جوجه ها خوشبخت هستن که فردی مثل خانم شایسته ازشون مراقبت میکنه که همه چیز رو براشون فراهم کرده مثل لامپ و جا برای نگه داریشون به بهترین نحو در رفاه کامل و کلی بسته هم از آمازون رسیده که تو فرغن جمع جمع شده و جناب بروانی هم میبینیم که اومده چشم روشنی جوجه ها و تولدشون رو تبریک بگه😄
شب هم یه بارون فوقالعاده گرفته،به این میشه گفت یه بارون حسابی من به شخصه خیلی خوشم میاد شب بارون بگیره و توی اون هوا خوابیبد رد خیلی دوست دارم.
خب سری دوم جوجه ها هم دارن به امید خدا به دنیا میان که بامرغ های معمولی فرق دارن بینشون مرغ شاخدار هم هست.
مثل اینکه استاد قراره بیاد و خانم شایسته هم با به پیشوازشون رفته با موتور، خانم شایسته بلاخره این موتور سواری یاد گرفتن خیلی براتون خیریت داشته ها میتونید برای طی کردن این مسافت از موتور استفاده کنید که این موتور سواری هم غلبه بر ترس بود که ابتدا خیلی مقاومت داشتید اما استاد پافشاری کرد و به زور یادتون داد😃و البته که خودتون هم خواستید.
استاد با سلامتی و تندرستی کامل از سفر برگشت با کلی تجربه جدید و یاد گیری مسائل جدید خدایا شکرت
خانم شایسته هم تو این مدت نبودن استاد تجربهی جوجه داری کسب کردن و غلبه بر ترس ها و در آخر هم بگم که خیلی چیز ها میشه ازتون یاد گرفت خانم شایسته عزیز.🌹
به نام الله که قدرت در وجود من گذاشت تا در این مسیر مقدس بیام .
سلام به استاد گرامی و مریم جان و تمامی بچه ها….
این این قسمت از سریال زندگی در بهشت خیلی برام جالب بود چون از این جوجه ها خیلی درس یاد گرفتم اولین درسی یاد گرفتم این بود که این جوجه ها از بدو تولد با تلاش خودشون بیرون میومدن و برعکس ما انسان ها که اکثرا بچه ها تا بزرگ بشن چشمشون به پدر یا مادر شون است یا دولت ولی این جوجه ها از لحظه اول تکامل خود را طی می کند و و با چالش زندگی و دنیای اطراف بزرگ میشودن اگر ما این یک نکته رو انجام بدیدم به دستاوردهای خیلی بزرگی میرسیم و نکته جالب دیگر این بود همیشه نبوغ در سادگی است و چقدر میتونیم از این نکته درس یاد بگیریم که می شود رشد و پیشرفت کرد بدون دیگران و سختی کشیدن
سلام و درود بر استاد عزیزم و خانم شایسته مهربونم که با دیدن این قسمت از زندگی در بهشت هدایت شدم به راه حل مشکلی که برام پیش اومده بود . الان که این مطالب رو مینویسم ساعت 5 صبحه. امروز یک روز قبل از شروع سال 1402 هست و روزهای گذشته وجودم پر از غم بود . داشتم فکر میکردم راه حل مشکل من چی میتونه باشه و سر در گم و حیرااااان . وارد سایت شدم و گفتم خدایا هدایتم کن به سمت جواب سوالم و در کمال شگفتی قسمت 71 از سریال زندگی در بهشت آمد . گوشه گوشه این قسمت جواب سوالاتم رو گرفتم . خدایااااااا شکرت .
بدرقه و خداحافظی زیبای خانم شایسته عزیز به من آموخت که دلبسته باشم نه وابسته . پاشنه آشیل خییییلی از ما خانم ها و من باید و باید این مسئله رو حلش کنم . اون صحنه ای که مرغ راحت زیر پاش رو صاف کرد ،چقدر به دلم نشست . موعظه ای بود برای ما زن ها (خود مراقبتی)
(باید یاد بگیریم مسائلمون رو حل کنیم ،نه زیر مبل بزنیم)واااای که چقدر این جمله جواب سوالم بود . تا کی آشغالای زندگیمون رو زیر مبل قایم کنیم .
بدنیا اومدن جوجه های نازنازی و قدم برداشتن در مسیر تکامل. به امید الله قدمهام رو محکم بر میدارم و حتما موفق میشم .
عشق تون قابل تحسین که برای بدرقه استاد شما تا در خروجی با موتور رفتید چه دعای خیر خوبی برای استاد کردید. و چه زیبا فرمودید من هستم خدا و بچه ها در پرادایس این عشق تون قابل تحسین که هر وقت هرکدوم تون دوست داشتید تنهایی سفر کنید یا یه مدت تنها بمونید در خونه طرف مقابل می پذیره با جون دل با حس حال خوب و باعشق باعشق می پذیر احترام به حس حال طرف مقابل عشق نیست پس چیه؟واقعیتش من چون در اطرافم هرکسی ازدواج کرد یعنی بای بای مجردی و….. اما شما برای من یه الگویی شدید که خواسته هام سرکوب نکنم بگردم دنبال الگو ببینم باور کنم هستند افرادی که اینگونه زندگی می کنندباور بسازم.
قدم جوجه هاتون هم مبارک باشه :)
خلقت توانایی خدا رو دیدم وقتی شما در اون دستگاه روباز کردید تخم مرغی رو دیدم که یه نوک کوچک ازش معلوم بود در عرض 21 روز شرایط مهیا باشه یه موجود زنده به این عالم پا می زاره. یعنی درعرض 21 روز فقط کافیه که منم روی متدود روش ها آموزش هایی که تا به امروز از این سایت یاد گرفتم همراه باشه با شرایط محیط بیرونی یه عارفه جدید خلق میشه ،الله اکبر خلقت یه جوجه از یه تخم مرغ به من یادآور می کنه میشود شدفقط کافی اراده کنی
جوجه بی مامان بی وابستگی پا به این عالم گذاشته احساس می کنم از اون جوجه های مامان دار خیلی قوی تر باشن،چون وابستگی به مامان ندارن :)
چه بارانی در این پرادایس می باره وقتی شب ازورودی پل در خونه فیلم گرفتید یاد این فیلم ها افتادم طرف در خواب می بینه وارد یه عالم بهشتی شده یه جاده نورانی براش باز میشه دقیقا یه جاده نورانی به سمت بهشت بود.خیلی زیبا بود.
ودر انتهاهم بلز عشق خانم شایسته عزیز به محضی که مطلع شدید استاد نزدیک پرادایس رفتید پیشوازشون جلو درب اصلی پرادایس چقدر این عشق زیباست چقدر این اهمیت دادن زیباست چقدر این احترام توام با عشق زیبا و قابل ستایش چقدر این رابطه دوست داشتنی درود براین عشقی که ساختید و برای خیلی ها دارید الگو سازی یه رابطه درست همراه بااحترام و عشق رو آموزش می دید وای خدای من خانم شایسته چه با ذوق وقتی Rvرو دیدید گفتید استاد آمد من عاشقتممم بعدش استاد از توی ماشین دست تکون داد چقدررررر زیبا بود این لحظه درست استاد نمی شنید اما فرکانس غیبی شما رو دریافت کردن که دست تکون دادن در برابر این عشق این ذوق کردن اره چه حرفه ای استاد با Rvپیچید :)
چقدر این عشق تون زیباست چقدر این مدل خواستن ها زیباست چقدر اینجور رابطه ها دنیا وزندگی رو زیبا تر می کنه چقدر خدا مهربون توی رابطه شما چقدر خداوند عشق رو در زندگی و رابطه شما جاری کرده
دروود بر استاد عزیز و مریم خانم مهربان
باز هم ممنونم از لطف و محبت شما در تلاش برای هدایت پیامبر گونه ی شما .. اینکه میگم پیامبر گونه به این دلیل که شما دوفرشته الهام بخش هر روز و هر روز با این سریال زیبا کنار ما هستید و برای این کار هم وقت صرف میکنید ( از فیلم برداری در لحظاتی که شاید آدم دوست داشته باشه تمام تمرکزش روی لذت بردن از اون اتفاق در اون لحظه باشه نه فیلم گرفتن تا تدوین و مسائل دیگه …) و هم تمام عشق و توجه و انرژی مثبت خود را در این کار میگذارید..
من به سهم خودم بی نهایت قدردان و سپاسگزارم 😍😍😍
و اما دوست دارم تعدادی از نکات زیبایی که تو این قسمت دیدم رو بیان کنم ..
اول اینکه تحسین مریم خانم عزیز به خاطر شجاعت و استقلالی که در تمامی زمینه ها دارن..من به عنوان یه مرد هم شاید شب ها توی اون ملک بزرگ کمی دچار حس ترس بشم .. اما ماشاءالله مریم خانم محکم پای خودش و اینکه تلاش میکنه هر روز یه ورژن قوی تری از خودش ارائه بده ایستاده 👏👏
نکته زیبای دیگه که باید بگم این مسئله ایی که مریم خانم در مورد جوجه ها گفتن که کاملا رها و بدون قر قر کردن وبدون مقاومت هستن و اینکه گفتن من سعی میکنم ازشون یاد بگیرم.. وقتی توجه کردم دیدم واقعا حتی تا پایان همین قسمت هم میشه متوجه شد که مریم خانم واقعا به این حرفی که زدن دارن عمل میکنن.. اونجایی که اول گفتن جوجه ها رو میگذارم بیرون از خونه و برم ببینم کجا بهتره و اما بعدش وقتی بارون اومد و مریم خانم شرایط لحظه رو دیدن بدون هیچ مقاومتی همون موقع گفتن نه جوجه ها رو فعلاً میگذارم این کنار در تا بعد ببینیم چی میشه .. یا اونجایی که وقتی جوجه ها میخواستن بیان بیرون اولش مریم خانم اون ها رو از پوسته جدا کرد اما بدون اینکه کسی بهشون گفته باشه به محض اینکه متوجه شدن که جوجه ها بهتره که تا موقع جذب تغذیه درون تخم ،همون جا بمونن.. بدون مقاومت تصمیم خودشون رو عوض کردن و کار بهتر رو انجام دادن ..
دروود بر شما و همه دوستان عزیز
سلام به استاد عزیزم و مریم شایسته عزیزم و همه دوستان عزیزم
ببببببیییییین عاشقتونم فقط همین 😊
هیچی برای گفتن ندارم فقط خدارو شکر میکنم که تو این سن از زندگیم این چیزهای زیبا رو دارم میبینم و یاد میگیرم راه و رسم زندگی کردن و مثبت اندیشیدن رو و میفهمم زندگی بسیار زیباست 😊
خدای من چه قدرعالی همه چی پیش میره چه رابطه عاشقانه عالی خدای من مریم خانم چه شجاعت عالی دارن چه شجاعت وچه ایمان قوی دارن وچه قدرعالی به ترسشون غلبه کردن چه قدرعالی همسرشون روبدرقه کردن چه قدررهاهستن ایشون بدون غر زدن وگله وشکایت کردن همسرشون روبدرقه کردن وازهیچ کس انتظارندارن جزخداوفقط به خدای درونش روی میاوره چه قدرزیباوعالی هستن این بهشت خدای من چه جوجه های زیبای خدای من اولین بارم هستش که به دنیااومدن جوجه رومیبینم خدایا چه قدرزیباهستن خدای من چه باران زیبای میباردخدای من چه مرغ آبی های سفیدزیبای که عاشق باران هستن چه قدرعالی مریم خانم تضادهای زندگیش رابه راحتی حل میکنه وغلبه میکنه بهشون این مرغ هاوخروس ها چه قدرآزادورها هستن چه دریاچه ی زیبایی خدای من خدایاهزارمرتبه شکرت میکنم به این همه زیبای هزارمرتبه شکرت میکنم به این رابطه عالی وبینظیر هزارمرتبه شکرت میکنم به این درختای کناردرکه اینقدرزیباودلنشین هستن خدایاشکرت
خدای من چقدر تو بزرگی چقدر تو رحیمی
اون جوجه هارو ببین خدای من چطور از تخم میان بیرون چطور تکامل رو میشه خوب درک کرد
عزززیزززم
مریم جان شما به عنوان یک بانوی نمونه چقدر ازتون چیز یاد میگیرم اینکه مساعلم رو حل کنم کی گفته خانوم ها پاشکستن و نمیتونن
چه خوب شما عمل میکنی چقدر لذت میبرم و ایده میگیرم الهی شکرتتت
پروردگارم سپاااس
چه رابطه پر از آزادی و عشقی
من هنوزم نمیتونم باور کنم که این منممم که زندیگمو خلق میکنم من خالق صد در صد زندگیممم من من من
چقدر زیاد نیازه که رو باورام کار کنم
امسال نسبت به سال قبل درامدم عالی ترر شده سال بعد مطمعنم اگر با استاد و خانوادم باشم حتما حتما بهتر و بهتر میشه
الهی شکرت برای این لحظه
الهی شکرت برای این ساعت
الهی شکررررت
قانون خداوند که تغییر نمی کنه هیچ وقت و به هیچ عنوان هر کسی گفته اشتباه گفته
با به دنیا اومدن جوجه ها چقدر قانون برام مروز شد که قانون ثابته بدونه تغییره و هیچ تغییری نمیکنه
قبلا فکر می کردم جوجه فقط باید زیر باله خانم مرغی باشه و هیچ جای دیگه ولی این دستگاه که داره تخم مرغ ها داخلشن جوجه ها دارن به دنیا میان الله اکبر خدایا شکرت
خورشید هر روز بدون کم و کاست بدونه هیچ تغییری داره طلوع می کنه و دوباره خودش غروب می کنه این نشان از قانون بدون تغییر خداوند داره ..خوب اگه من خودنمایی نکنم … خودمو نگیرم … خداوند را به عنوان تنها منبع رزق و روزی بدونم کیه که بتونه منکر بشه هر کی هم منکر می خواد بشه خوب بشه کیه که جواب منو میده کیه که فهمید من قانون رو رعایت کردم ..خدایا شکرت
حال وهوای پارادایس اصلا برای استاد جان ومریم جون تکراری نمیشه همش در حال شکرگزار ی و سپاس هستن چقدر مریم جون با دیدن صحنه های پارادایس که داره هر روز می بینه ذوق و شوق می کنه و این مژده رو به من میده که زهرا برای داشته هات شکرگزار باش …….سپاس گزاری کن و شکرگزاری ات را ادامه بده تا بهت بیافزایم…خدایا شکرت
من اوایا سریال ها و همه فایل ها رو به عنوان یه فیلم می دیدم ولی هر چه آدم آگاهتر میشه هر لحظه رو به عنوان قانون می بینه و می خواد آویزه ی گوشش کنه
تایید وتحسین می کنم تمیزی مریم جون رو که اینقدر همه جا تمیز و همه وسایل سرجاشه ومن لذت می برم……………….. من هم الگو گرفتم از مریم جون و سعی می کنم خونه ام تا جایی که می تونم تمیز و مرتب نگه دارم و کیفش رو ببرم خدایا صد هزار مرتبه شکرت
من که دارم با سریال ها رشد می کنم خدایا شکرت
خدایا ما رو خیلی دوست داره
با وجود اینکه مریم جون تنهاست ولی نمیگه من تنها حالا چی کار کنم و از اینم جنس حرفها بلکه از هر لحظه اش استفاده می کنه و هر لحظه رو به بهتر شدن فکر می کنه و بهش عمل می کنه…………….
هر لحظه باید به شاد بودن و به بهتر بودن فکر کنم و //توجه کنم/// چون این هاست که تفاوت ها رو ایجاد می کنه خدایا شکرت…
اگر کمبودی در زندگیم دارم خودم اون رو به وجود آوردم و می توانم حلش کنم به همین راحتی به همین آسونی … چون باور کمبود ریشه داره وباید حل بشه
اگر تضادی هست قابل حله و با توکل برخدا می توانم من می توانم آره من می توانم خدایا شکرت برای این رشد
هر چیزی که در زندگیم ندارم خودم بودم و الان فهمیدم وباورهای درست را جایگزینش می کنم و حل میشه
هر موقع خواستم می تونم به مکان های بهتر بروم به گردش … به تفریح … به مسافرت های طولانی … نباید بگم ما که نمی تونیم ما که نداریم هزینه کنیم ……………..چون من لایق بهترین هستم
خدایا شکرت برای دیدن و لذت بردن از این قسمت از سریال
سلام به شما عزیزان وتشکراز زحمات شما که این اتفاق خوب را برای ما رقم میزنید آفرین به مریم جون که توانست بر ترس های خودش غلبه کند این بزرگترین درس زندگی برای من بود
ویا تمیز کردن جای جوجه ها که انقدر کثیف بود
که حاضر نبودید ان را به تصویر بکشید مرحبا به شما که با همه موانع روبرو میشوید واشغال ها را زیر مبل میریزید اونقدر با خودتان در صلح هستید که بر همه موانع پیروز میشوید
چه بارون زیبا و قشنگی باریدن گرفت وزیبا یی
پردایس را دو چندان کرد
چه آموزش های فوق العاده زیبا بود تولد جوجه ها که همه آنها را با حوصله و ظرافت خاصی به
تصویر کشیدید
به نام انرژی خالق
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان
این قسمت از فایل با خداحافظی خانم شایسته از استاد شروع میشه و دعای خیر برای استاد عزیز.
خانم شایسته برای این مدتی که تنها هستن کلی برنامه دارن مثل غلبه بر ترس ها،مدیریت جوجه های بدنیا اومده.و انجام دادن کار های عقب مونده.
یادمه خانم شایسته توی قسمت های قبل زندگی در بهشت گفته بودن که میخوان بر ترس هاشون غلبه کنن.یادم نیست قسمت چند بود ولی میدونم در حال قطع کردن درخت های دور دریاچه بود که این حرف رو زدن حالا نمیدونم ازکی این تصمیم رو گرفتن ولی به نظر من تنها بودن خانم شایسته،یک شرایطی بوده که خداوند به وجود آورد تا ایشون بتونن بهتر بر ترس هاشون غلبه کن که طبق گفته خودشون اولین باری هستش که اینجا تنها هستن.
غلبه کردن بر ترس ها مزیت های زیادی داره که میتونه خیلی کمک کننده باشه توی تصمیمات مهم زندگی.حالا مزیت هاش یکیش بهنظر من احساس غرور و شجاعت و افزایش عزت نفس هستش فقط کسایی که انجام دادن میفهمن و درکش میکنن.از ترس های خودم یکیش رو میگم که فکر میکنم خیلی بارزه بین همه ترس از ارتفاعه، که توی یه فایل شنیدم که استاد گفتن که بر این ترسشون غلبه کردن هم خودشون هم خانم شایسته که با یک هواپیما از ارتفاع خیلی زیاد پریدن پایین و استاد میگفتن که آدم های زیادی این کار رو انجام دادن این کار رو انجام دادن ولی هیچ مشکلی براشون پیش نیومده پس خطری نداره فقط یه ترس ذهنی.و یادمه یه جا هم خوندم که «ترس بزرگترین توهمه» که هم حرف های استاد هم تجربهی خودم این رو تایید میکرد تجربهی خودم این بود که وقتی از تاریکی میترسی و میری نیم ساعت تو تاریکی میشینی میبینی که هیچ اتفاقی نیفتاده و اونجا من به این درک رسیدم که ترس یک توهمه،اما نیم توهم خیلی جاها میتونه کمک کننده باشه یا حتی حافظ جان آدم.
موضوعی که خانم شایسته مطرح کردن خیلی کمک کننده و آموزندست:که به جای فرار از مسائل و گذاشتن آشغال ها زیر مبل اون هارو حل کنیم وچقدر ادامش رو قشنگ و کامل توضیح میدن که موندن اون منبع آلوده بیشتر اذیتشون میکنه تا تمیز کردن اون و از تمیز کردن اون لذت میبرن و حالشون خوب میشه در صورتی که خیلی ها این کار رو بی کلاسی یا هر چیز دیگه ای میدونن…
در ادامه هم از ارزش آب گفتید که یک ماده جادویی هستش.و من تحسین میکنم خانم شایسته رو به خاطر این شخصیت سپاسگزار و مثبت اندیش که حتی به خاطر ساده ترین چیز ها و بدیهی ترین نعمت های خداوند سپاسگزاری میکنن(البته نه به این معنا که آب نعمتی بدیهی باشه) من هم دارم این مورد رو روی خودم کار میکنم تا سپاسگذار تر و خوشحال تر باشم.
خُــــــــب بلاخره انتظار ها به پایان رسید و سرو کله ی جوجه ها هم پیدا شد خدایا شکرت، جوجه ها هم دارن پشت سر هم به دنیا میان خانم شایسته هم مامور انتقال دادن جوجه ها و بر داشتن پوست های تخم مرغ هستن چقدر این جوجه ها خوشبخت هستن که فردی مثل خانم شایسته ازشون مراقبت میکنه که همه چیز رو براشون فراهم کرده مثل لامپ و جا برای نگه داریشون به بهترین نحو در رفاه کامل و کلی بسته هم از آمازون رسیده که تو فرغن جمع جمع شده و جناب بروانی هم میبینیم که اومده چشم روشنی جوجه ها و تولدشون رو تبریک بگه😄
شب هم یه بارون فوقالعاده گرفته،به این میشه گفت یه بارون حسابی من به شخصه خیلی خوشم میاد شب بارون بگیره و توی اون هوا خوابیبد رد خیلی دوست دارم.
خب سری دوم جوجه ها هم دارن به امید خدا به دنیا میان که بامرغ های معمولی فرق دارن بینشون مرغ شاخدار هم هست.
مثل اینکه استاد قراره بیاد و خانم شایسته هم با به پیشوازشون رفته با موتور، خانم شایسته بلاخره این موتور سواری یاد گرفتن خیلی براتون خیریت داشته ها میتونید برای طی کردن این مسافت از موتور استفاده کنید که این موتور سواری هم غلبه بر ترس بود که ابتدا خیلی مقاومت داشتید اما استاد پافشاری کرد و به زور یادتون داد😃و البته که خودتون هم خواستید.
استاد با سلامتی و تندرستی کامل از سفر برگشت با کلی تجربه جدید و یاد گیری مسائل جدید خدایا شکرت
خانم شایسته هم تو این مدت نبودن استاد تجربهی جوجه داری کسب کردن و غلبه بر ترس ها و در آخر هم بگم که خیلی چیز ها میشه ازتون یاد گرفت خانم شایسته عزیز.🌹
سلام.
به نام الله که قدرت در وجود من گذاشت تا در این مسیر مقدس بیام .
سلام به استاد گرامی و مریم جان و تمامی بچه ها….
این این قسمت از سریال زندگی در بهشت خیلی برام جالب بود چون از این جوجه ها خیلی درس یاد گرفتم اولین درسی یاد گرفتم این بود که این جوجه ها از بدو تولد با تلاش خودشون بیرون میومدن و برعکس ما انسان ها که اکثرا بچه ها تا بزرگ بشن چشمشون به پدر یا مادر شون است یا دولت ولی این جوجه ها از لحظه اول تکامل خود را طی می کند و و با چالش زندگی و دنیای اطراف بزرگ میشودن اگر ما این یک نکته رو انجام بدیدم به دستاوردهای خیلی بزرگی میرسیم و نکته جالب دیگر این بود همیشه نبوغ در سادگی است و چقدر میتونیم از این نکته درس یاد بگیریم که می شود رشد و پیشرفت کرد بدون دیگران و سختی کشیدن
سلام و درود بر استاد عزیزم و خانم شایسته مهربونم که با دیدن این قسمت از زندگی در بهشت هدایت شدم به راه حل مشکلی که برام پیش اومده بود . الان که این مطالب رو مینویسم ساعت 5 صبحه. امروز یک روز قبل از شروع سال 1402 هست و روزهای گذشته وجودم پر از غم بود . داشتم فکر میکردم راه حل مشکل من چی میتونه باشه و سر در گم و حیرااااان . وارد سایت شدم و گفتم خدایا هدایتم کن به سمت جواب سوالم و در کمال شگفتی قسمت 71 از سریال زندگی در بهشت آمد . گوشه گوشه این قسمت جواب سوالاتم رو گرفتم . خدایااااااا شکرت .
بدرقه و خداحافظی زیبای خانم شایسته عزیز به من آموخت که دلبسته باشم نه وابسته . پاشنه آشیل خییییلی از ما خانم ها و من باید و باید این مسئله رو حلش کنم . اون صحنه ای که مرغ راحت زیر پاش رو صاف کرد ،چقدر به دلم نشست . موعظه ای بود برای ما زن ها (خود مراقبتی)
(باید یاد بگیریم مسائلمون رو حل کنیم ،نه زیر مبل بزنیم)واااای که چقدر این جمله جواب سوالم بود . تا کی آشغالای زندگیمون رو زیر مبل قایم کنیم .
بدنیا اومدن جوجه های نازنازی و قدم برداشتن در مسیر تکامل. به امید الله قدمهام رو محکم بر میدارم و حتما موفق میشم .
تشکر از استاد بزرگوار و خانم شایسته عزیز
خیر و برکت و زیبایی بدرقه راهتون
﷽
بنام خدایی که بشدت کافیست.
سلام درود به دو عشق مهربان در پرادایس
سلام استاد عزیز سلام خانم شایسته مهربان.
عشق تون قابل تحسین که برای بدرقه استاد شما تا در خروجی با موتور رفتید چه دعای خیر خوبی برای استاد کردید. و چه زیبا فرمودید من هستم خدا و بچه ها در پرادایس این عشق تون قابل تحسین که هر وقت هرکدوم تون دوست داشتید تنهایی سفر کنید یا یه مدت تنها بمونید در خونه طرف مقابل می پذیره با جون دل با حس حال خوب و باعشق باعشق می پذیر احترام به حس حال طرف مقابل عشق نیست پس چیه؟واقعیتش من چون در اطرافم هرکسی ازدواج کرد یعنی بای بای مجردی و….. اما شما برای من یه الگویی شدید که خواسته هام سرکوب نکنم بگردم دنبال الگو ببینم باور کنم هستند افرادی که اینگونه زندگی می کنندباور بسازم.
قدم جوجه هاتون هم مبارک باشه :)
خلقت توانایی خدا رو دیدم وقتی شما در اون دستگاه روباز کردید تخم مرغی رو دیدم که یه نوک کوچک ازش معلوم بود در عرض 21 روز شرایط مهیا باشه یه موجود زنده به این عالم پا می زاره. یعنی درعرض 21 روز فقط کافیه که منم روی متدود روش ها آموزش هایی که تا به امروز از این سایت یاد گرفتم همراه باشه با شرایط محیط بیرونی یه عارفه جدید خلق میشه ،الله اکبر خلقت یه جوجه از یه تخم مرغ به من یادآور می کنه میشود شدفقط کافی اراده کنی
جوجه بی مامان بی وابستگی پا به این عالم گذاشته احساس می کنم از اون جوجه های مامان دار خیلی قوی تر باشن،چون وابستگی به مامان ندارن :)
چه بارانی در این پرادایس می باره وقتی شب ازورودی پل در خونه فیلم گرفتید یاد این فیلم ها افتادم طرف در خواب می بینه وارد یه عالم بهشتی شده یه جاده نورانی براش باز میشه دقیقا یه جاده نورانی به سمت بهشت بود.خیلی زیبا بود.
ودر انتهاهم بلز عشق خانم شایسته عزیز به محضی که مطلع شدید استاد نزدیک پرادایس رفتید پیشوازشون جلو درب اصلی پرادایس چقدر این عشق زیباست چقدر این اهمیت دادن زیباست چقدر این احترام توام با عشق زیبا و قابل ستایش چقدر این رابطه دوست داشتنی درود براین عشقی که ساختید و برای خیلی ها دارید الگو سازی یه رابطه درست همراه بااحترام و عشق رو آموزش می دید وای خدای من خانم شایسته چه با ذوق وقتی Rvرو دیدید گفتید استاد آمد من عاشقتممم بعدش استاد از توی ماشین دست تکون داد چقدررررر زیبا بود این لحظه درست استاد نمی شنید اما فرکانس غیبی شما رو دریافت کردن که دست تکون دادن در برابر این عشق این ذوق کردن اره چه حرفه ای استاد با Rvپیچید :)
چقدر این عشق تون زیباست چقدر این مدل خواستن ها زیباست چقدر اینجور رابطه ها دنیا وزندگی رو زیبا تر می کنه چقدر خدا مهربون توی رابطه شما چقدر خداوند عشق رو در زندگی و رابطه شما جاری کرده
عشق تون پایدار در پناه الله یکتا.