https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-8.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-08-16 09:31:382020-08-16 23:05:31سریال زندگی در بهشت | قسمت 71
210نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
اینکه تحسین کردم غلبه کردن بر ترس ها توسط مریم جان رو ترس از تاریکی ترس از تنهایی
تحسین کردم وابسته نبودن در روابط و هر کسی مسئول حال خوبش هست و لذت میبره
تحسین کردم چسبنده نبودن تو روابط و آزادی هر دو نفر تو رابطه داره حفظ میشه و هر کسی میتونه علایقش رو تجربه کنه
تحسین کردم استاد و مریم جون رو که جوجه ها رو هچ کردن و این تجربه فوق العاده از زندگی رو تحسین کردم
تحسین کردم وارد دل حل مسائل شدن و از مسائل فرار نکردن و حل کردنشون و نتایجش رو دیدن
لذت رسیدگی به جوجه ها رو تحسین کردم
درس گرفتن قوانین زندگی مانند قانون تکامل و عجله نکردن، عملگرایی رو تحسین کردم
تحسین کردم که اگر به مدت 21 روز کارت رو درست انجام بدی نتایج رو خداوند ارزانی میکنه و جوجه های زیبا داری (طبیعت داره آموزش میده بهمون که اگه ما سمت خودمون رو درست انجام بدیم نتایج بی انتهاست)
تحسین کردم پایه فراوانی در جهان هستی که جهان خیلی راحت داره نعمت ها رو تکثیر و تولید میکنه و از هیچ همه چیز میسازه.. این جوجه ها حاصل تخم های یک مرغ هستند و این همه جوجه از یک مرغ و خروس ایجاد میشه و هر کدوم از اینها بعد از بزرگ شدنشون ده ها و صد ها جوجه دیگه ایجاد میکنند و جهان پایه و بنیانش فراوانیه و همه ی نعمت ها هر روز بیشتر و بیشتر میشه
تحسین کردم مریم جون رو که از علائقش یعنی فیلم برداری کردن زیبایی ها این فایل های آگاهی دهنده رو ایجاد کرده و یک محتوا عالی برای بچه های سایت فراهم کرده و باهاش ثروت بیشتر ساخته
این فایل نشانه من بود، از خدا درخواست کردم که هدایتم کن که باید روی چه چیزی کار کنم تا نتایجم بهبود پیدا کنه و این آگاهی اومد که روی باورهات کار کن و سمت خودت رو درست انجام بده و دقیقا مانند این جوجه ها که طی 21 روز ایجاد شدن و نیاز به مراقبت دارن و باید آب و غذاشون رو تامین کنی نتایج پدید میان. یعنی تو باید روی خودت کار کنی و مثل همین جوجه ها مراقب مسیر رشدت باشی و ایده های خداوند و نعمت های خداوند بی انتهاست و بهت داده میشه. تنها کاری که باید انجام بدی این هست که سمت خودت رو درست انجام بدی و به الهاماتت عمل کنی
همچنین خداوند در این فایل بهم گفت که آشغال ها رو نباید زیر مبل کنی و باید با مسائلت رو به رو بشی و حلشون کنی تا رشد کنی.
مریم عزیز دیدن کارهای شما وزندگیتون وطی کردن تکاملتون واین همه پیشرفت کافیه تا ایمان بیاریم به این راه به آموزه های استاد.
درسهای مریم عزیز برای من
عشق وعلاقه به همسفر زندگیت دوست داشتن بی حد واندازه بدون وابستگی بدون غرغر .
عاشقتم که با این عشق استاد رو بدرقه کردی وبراش دعای خیر کردی.
رفتن تو دل ترسها
خدای من اونم به این شکل برای اولین بار تنها توی این بهشت بزرگ چه ایمانی می خواد خدا رو کنارخودت می بینی پس تنهایی وجود نداره ترسی نیست.
آشغالها رو زیر فرش نکنیم
اگه چیزی یا کاری رو مشکل داریم سعی کنیم انجامش بدیم بریم تو دلش نه اینکه صورت مساله رو پاک کنیم .
تحسینت می کنم بانوی بهشت چقدر خوب تونستید این ظرف کثیف شده به وسیله موشها رو بشوری حتی فکر کردن بهش حالم رو بد می کنه چقدر طول می کشه تا به این جایی برسم که شما رسیدید .
شکر گزاری برای نعمتها
شکر برای اب ،آبی که همه چیز رو پاک می کنه حیات می ده شکر برای این طبیعت زیبا این اسمان.
انجام کاری مثل سر وسامان دادن جوجه ها برای اولین بار.
من خیلی از حیوانات وحشرات می ترسم وگاهی بدم می یاد فکر اینکه یه جوجه اونم جوجه تازه دنیا اومده خیس بگیرم تو دستم حداقل الان که نمی تونم شاید اگه مثل شما رو خودم کار کنم یه روز این کار هم بکنم.
عشق وعلاقه به این موجودات کوچولو
چقدر قشنگ قربون صدقه این جوجه ها می رید چه عاشقانه جوجه که مشکل داره نجات می دی افرین افرین افرین.
ترس از تاریکی ،غلبه به ترس
من تاریکی رو دوست دارم به شرط اینکه تنها نباشم یه لحظه تو تاریکی شب در خونه رو باز کردید من هم ترسیدم.
ولی شما ایمان دارید به حضور خدا پس ترس ندارید. چقدر دلم این ایمان رو می خواد دلم خدارو می خواد تو تمام لحظاتم دلم ارامش می خواد.
سه روز تنهایی وانجام همه کارها وحالا می ری استقبال عشقت وباز هم از شکار زیبایی ها غافل نمی شی.
عاشق اون شجاعتتون چقدر آفرین وتحسین دارین که پا روی نفس میزارید وبا ترسها مبارزه میکنید به دل ترس میرید تو این طبیعت زیییییبببای خوشگل وحشی که تمام اطرافش جنگل هست شما بی نظیر عمل میکنید
اصلا شما ی دونه اید اینهمه شجاعت اینهمه قدرت و توانایی ومهربانی و دل گندگی وغیرت و منش شما بی نظیره سادگی و بی ریا و بی آلایش بودن شما همه تحسین وستایش داره ومن از صمیم قلبم تحسینتون میکنم عاشقتونم و بغلتون میکنم دوستون دارم خییییییلی زیاد
بایدم در کنار استاد شجاع وعزیز و مهربان و همه چی تموم ما شمایی باید باشید
واقعا که شما تکید و من احترام زیادی برای شما قائلم همچنین برای استاد عزیز وگرامی
این داکها این مرغ وخروسها این براونی زیبا این دریاچه زیبا این کلبه رویایی ؛ تولد جوجه ها ذوق شما به تنهایی برای هرکدوم و چیز یاد گرفتن شما اون تمیز کردن جای جوجه ها چقدر زیباس خداروشکر
این بارون های پی درپی بینظیر الهی که مث دونه های الماس رو دریاچه میریزن با اون صدای لذت بخش دیوانه میکنه صدای قورباغه ها همینطور خداروشکر
این فایل هم مانند تمام فایلها بی نظیر بود بازم ازشما واستاد گرامی متشکرم که زحمت میکشید وزیبایی ها رو به ما هم نشون میدید سپاسگزارم
هرچه از زیبایی رابطه شما دو عزیز تعریف کنم باز هم کمه، خانم شایسته شما یک الگوی تمام برای من هستید، و من چقدر رفتارهای محترمانه و با عشق شما رو ب خودم میگم، میگم یک آدم چقدر با خودش میتونه در صلح باشه، چقدر عشق نسبت ب خودش داره ک از لبریز شده هاش ب همه چه ب پارتنر، چه ب حیوانات، چه موقع تمیز کردن وسایل، بی منت عشق و محبت میورزه، بی انتظار.و این رفتارهای درست چقدر شما را از درون بزرگ میکنه. همونطور ک خودم موقع عشق و محبت ورزیدن احساس بسیار خوبی وجودم رو می گیره و ب خودم اون لحظه افتخار میکنم.
ب خودم میگم تو باید اول رابطه زیبا و در صلحی با خودت و اطرافیان و جهان داشته باشی و بعد لاجرم هدایت خواهی شد ب بهترین فرد. تو ب دنبال عاشق خودت شدن باش.
عشق و محبت شما ب استاد موقع بدرقه و خوش آمدگویی تون، ذوق تون تحسین هاتون، آرزوی خیر و موفقیت برای استاد داشتن، اینها از قلبی بزرگ میاد.
چشم زیبا بین شما از کنار هیچ چیزی ساده نمی گذره، مثل دیدن حمام خاک پرنده ها، و حالا من از شما یاد گرفتم ذوق کنم براشون، خدایا خدایا بگم براشون، قربونشون برم و از کنار این آفریده خداوند ساده نگذرم، و حین پیاده روی ام دقایقی رو ب دیدن شون میگذرونم و از دیدشون بسیار لذت میبرم.
نکته بعدی تمیزکاری بدون مقاومت داشتن و با عشق انجام دادنش
مسائل رو حل کنیم،بهانه نیاریم و ازشون فرار نکنیم.
تمیزکاری شجاعت میخواد، این یعنی حل مسئله نه فرار کردن، و این شجاعت باعث میشه آدم بزرگ بشه و آماده بشه برای انجام کارهای جدی تر.
خیلی جالبه توی رفتارهای شما احساس لیاقت رو یاد می گیرم، اینکه تمیزکاری رو برای خودم یک خدمت ارزشمند بدونم و ارزش قائل بشم برای کاری ک دارم انجام میدم. به شخصه فردی مسئولیت پذیر هستم حتی از خواهرها و یا دوستانم ک صحبت میکردیم و با خودم میگفتم یعنی این افراد چطور میخوان در زندگی آینده شون موفق بشن حالا چه خانه داری و چه رفتن در جامعه، چون ب نظر من افراد موفق توی همه زمینه ها باید مسئولیت پذیر باشن، چون تو باید کار عملی انجام بدی، باید از جات بلند شی تا بتونی در آینده موفق بشی.و حتی کار خانه انجام دادن خیلی توی رشد شخصیت تاثیر داره.
من حتی با دیدن رفتار شما در سریال زندگی در بهشت خیلی بهتر هم شدم.و دیگه با انجام کارهای خانه ب صلح رسیدم و یک خدمت مهم می دونم اش و انتظار پاسخ از کسی ندارم و مطمئن هستم این کار هم ب خودم کمک میکنه و هم خداوند از جاهای بسیار دیگه ب من خیرش رو می رسونه.
خداااای من بارون، بارون، چه نعمتی چه برکتی، خدایا شکرت برای سرزمین پر رزق و نعمت آمریکا، شکرت ک کشوری هست ک مردمی سپاسگزار و درستکار داره و تو این چنین از نعماتت بهره مندشون میکنی. خب راستش امسال ما بارون زیادی نداشتیم و من توجهی ب خبرها نمیکردم و از خدا درخواست میکردم ک باران رحمتش رو نصیب ما هم بکنه. و امروز ک خانم شایسته اون حجم بارون رو نشون مون دادن و در خونه رو باز کردن یه نفس عمیق بلند کشیدم چون دیدم اون بارون روی چوب روی چمن هارو و گفتم خدایا شکرت خدایا شکرت ک هست سرزمینی پر از نعمت و برکت ک هر روز باران های فراوان میباره، هست سرزمینی پر از ثروت و من ازت میخوام ک هدایت بشم ب چنین سرزمین پربرکتی، ک هر بار با دیدن اش شکرت بگم، آره اشکال نداره اینجایی ک هستم بارون نمیاد ولی من روی خودم کار میکنم، ظرفم رو بزرگ میکنم تا ب آسانی هدایت بشم ب کشوری پر برکت.
قسمت ب دنیا اومدن جوجه ها خیلی زیبا و قلب قلبی بود سپاسگزارم خانم شایسته ک انقدر عاشقانه تمام لحظات رو با ما ب اشتراک گذاشتین و با ذوق و شوق تون این زیبایی رو چند برابرش کردین.
گفتن شما در مورد ترس از تاریکی ب من یاد داد کنار اومدن با ترس هامون رو، و اینکه قایم شون نکنیم بگیم اره من تا یه قسمتی میتونم برم تو دل تاریکی ولی بقیه اش رو نه، انقدر با خودم در صلح هستم ک میدونم میتونم تکاملم رو طی کنم و ب اون مرحله هم برسم. خودم رو سرزنش نمیکنم و میگم در آینده مطمئنم میرم تو دل این ترسم.
من خودم ترس از تاریکی رو چندین اقدام براش انجام دادم، یک خرابه ای نزدیک خونه مون ک شب بود رفتم و اونجا وایستادم، کوهنوردی در شب، ولی هنوز باز اون ترسه کامل برطرف نشده و باید باز بیشتر برم تو دلش، باید گسترده ترش کنم.
یکی از ترس هایی ک امروز حین پیاده روی ام انجام دادم، انجام تمرین آگهی بازرگانی بود، یعنی تصمیم در حد 2 دقیقه گرفته و انجام شد، نزاشتم ذهنم برام گنده اش کنه، تمرین رو برای یک آقا پسری انجام دادم، و قبلش ذهنم میگفت توی محل؟ این همه خانم و آقا اینجان اگه تو رو ببینن ک جلوی ایشون ایستادی و داری حرف میزنی میدونی چه حرفهایی پشت سرت میزنن؟ چه فکری میکنن راجع بهت؟ و قلبم میگفت خداست ک آبروی تو رو حفظ میکنه، تو باید پیش خدا آبرو و عزت داشته باشی نه بنده هاش.و خیلی راحت تر از قبل انجام دادمش و خیلی خودم رو تحسین کردم و بعدش اصلا باهاشون صحبت کردم و توضیح بیشتری دادم و اتفاقا خیلی محترم و متشخص بودن. این تمرین تمرین توحیدی هست. میخوام این بت ذهنی و افکاری ک در مورد پسرها دارم رو بشکنم تو ذهنم و دارم خوب پیش میرم ب لطف خدا، ب خدا میگم من میخوام عزت نفسم رو خیلی ببرم بالا تو فقط ایده بده، و خیلی سعی میکنم ب بیشترشون گوش بدم و نزارم افکار ذهنم غلبه کنه.
از یک رفتارهایی از خودم متوجه میشم ک عزت نفس پایینی در این زمینه دارم و پیداشون کردم و مثل خانم شایسته خودم رو سرزنش نمیکنم بلکه میگم آره من این ترس هارو دارم و براشون میخوام قدم های کوچیک کوچیک بردارم و خودم رو در شجاعت های قبلی ای ک انجام دادم تحسین میکنم. متوجه شدم من توی جمع های بزرگ با افراد غریبه صدام خیلی پایینه و میلرزه، متوجه شدم من از معاشرت با پسرها میترسم، متوجه شدم خودم رو از انسان های موفق و ثروتمند و خوش تیپ کمتر می بینم. و برای این رفتارهام شروع ب قدم های کوچک کردم، از دخترخانم هایی ک خیلی تو ذهنم بهشون قدرت میدم و خودم رو کمتر می دونم تعریف میکنم توی ذهنم میگم چقدر زیباست، چقدر لباسش قشنگه و گاهی بلند ب خودشون میگم و می بینم چقدر دخترهای محترم و نایسی هستن، و این ب من ثابت میکنه ک تو از اون فرد کمتر نیستی.
دارم تغییر شخصیتم رو متوجه میشم من کسی بودم ک با پسرها چشم تو چشم نمیشدم و چند روز پیش ک رفتم کوه ب بیشترشون روزبخیر و خدا قوت میگفتم توی راه و اصلا چالش راه انداخته بودم برا خودم، ب همه لبخند میزدم و روزبخیر میگفتم، توی جمع ها با شجاعت میرفتم و با صدای بلند صحبت میکردم.
از تنهایی خودم بهترین لذت رو میبرم و من توحید رو توی این تنهایی شناختم، رسیدم ب این حرف تون ک تو خدا رو باور کن ب عنوان تنها قدرت، تو عاشق خودت و خدات باش اون وقت ملت عاشقت میشن. من این عشق رو این روزها دریافت میکنم حتی از افرادی ک بار اولم هست ک می بینم شون حتی میتونم بگم از خانواده ام هم بیشتر، اینکه تو هر جمعی میرم چه محبت و عشقی نثار من میکنن، و من فقط بعدش میگم خدایا همه اینها از فضل توست، تو داری این محبت هارو نصیب من میکنی.
رفتار مثبت دیگه خانم شایسته اینکه با عشق رفتن استقبال استاد دم در پرادایس و خیلی محترمانه در رو باز کردن و این خودش نوعی کمک محسوب میشه ک دیگه استاد خسته از رانندگی در رو باز و بسته نکنن، و اینکه دیدم شما منتظر بودین تا استاد برسن و نگفتین ای بابا چقد باید منتظر بمونم و … و توجه تون رو گذاشتین روی درختان زیبای دم در و صدای ارکست پرندگان، اینکه هنوز ک هنوزه نمی زارید نعمت های خدا براتون تکراری بشه و عادی بدونین شون و این زندگی با ذوق و چشمی نعمت بین هست ک زیبا و زیباتر میشه.
سپاسگزارم بابت تهیه و تدوین این فایل، در پناه الله.
این فایلای زندگی در بهشت یا به قول دوستان دوره زندگی در بهشت خیلی بیشتر از اون چیزی که فکر میکردم رو زندگیم تاثیر گذاشته .
فایل قبل ، استاد تجربه ای از دیدن میت و تابوت و اینا داشتن که مو به تن من سیخ کرد . قبل اینکه بره تو من دوباره فایل رو عقب جلو کردم تا بیبینم استاد گفته اینجا کجاست ؟ نه حتما اشتباه کرده .
بعد که استاد اینقدر راحت رفت تو و فهمیدم اینجا جاییکه میت هارو میارن و میشورن اولش برام خیلی عجیب بود . ولی ارامش تو چشمای دوست استاد ، تاد خیلی عجیب تر بود . اینگار که مسئله رو درک کرده بود و از جایی بالاتر از احساساتش نگاه میکرد به قضیه . تجربه جالبی بود .
دقیقا فرداش دوستم اومد گفت میای بریم یه مراسم . کتابخونه بودم خواستم یکم باهاش قدم بزنم و باهم برگردیم . فهمیدم مراسم ختمه . رفتیم قبرستون . همین طور نگاه قبر ها میکردم . واقعا ارامگاه شهرمون قشنگ و پر از گله . خدایا شکرت . نگاه ماشین های حمل میکردم . اتاق هایی که نمی دونم ، شاید محل شستشو بودن . فقط نگاه میکردم .
تجربه دیگه هم اینکه الان نشسته بودم و داشتم عکس های بچگیم رو تو گوشیم نگاه میکردم . یه البوم عکس از بچگیم که از رو عکس هاش عکس گرفتم همین طوری تو گوشیم باشه .
خدایا من چقدر خوشبختم که پدرم تو بچگی من عکاسی میکرد و با عشق من همیشه سوژه عکاسیش بودم . یعنی خدا یه البوم عکس بی نظیر بهم هدیه داده که یه دنیا می ارزه . جالب تر اینکه الان برادر کوچک ترم تو کار ادیت و تولید محتوا و فیلم برداری و کلا همش درحال عکس گرفتن و سوتی از منه . کلی عکس مسخره و خاطره انگیز از من تو گوشیش داره .
خدای من تازه یادم اومد . همین الان فهمیدم . یکی از ارزوهام این بود من کلا حوصله ندارم گوشی بردارم از خودم عکس بگیرم . دوس دارم یکی باشه ازم عکس های خاطره انگیز بگیره . مثلا زمانای که حواست نیست تا خود واقعیت باشی و کلی به خاطراتت بخندی . مثل خانم شایسته که همیشه از استاد فیلم میگیره و کلی خاطره از هم دارن با همین فیلم ها .
الان دیروز هم رفتم تو اتاقم دیدم داداشم کلی عکس خنده دار چسبونده تو اتاق . نود درصدش من بودم . بهم گفت مهدی تو کلا عالی . خوب ، بد . کلا نابی
خدایا شکرت .
داشتم با خودم فکر میکردم دوست دارم تو یه رابطه عاشقانه باشم و این البوم عکسم و عکس های خاطره انگیزمو نشون عشقم بدم باهم بخندیم . و الان هدایت شدم اینجا و میبینم خانم شایسته با عشق عکس های جوجه ها برای استاد میفرسته . خدایا شکرت که من هیچ وقت از دیدن رابطه عاشقانه این دو عزیز سیر نمی شم .
.
.
.
دیدن این دوتا اردک هم که همیشه باهمن خیلی برام جالبه . بامزن .
و یا اقا خروسه که بالا سر خانوادشه . عشق همه جای این بهشت سرازیره .
یه ویژگی خانم شایسته که باعث شد من دیدم نسبت استاندارد هام چه از خودم و چه همسرم تغییر کنه ، ( البته این شامل تمام ویژگی های خانم شایسته میشه ) این تو دل ترس ها رفتنه .
مهم نیست کجایی . ادما بیشتر از اینکه الان کجا هستن خوشحال باشن از اینکه از کجا به کجا رفتن خوشحالن .
تو ریاضی بهش میگن دلتا ، تغییرات . تو شیب مثلا تغییرات مهمه . نه اندازه خود اعداد به تنهایی .
همینه که اگه کسی خیلی هم پیشرفت کرده باشه ولی در یه جایی هر چقدر هم بالا ثابت بمونه و کمکم پس رفت کنه ، احساس بدی پیدا میکنه .
نمیگه اخ جون من الان 800 هستم . میگه من 900 بودم ، اومدم پایین . تغییراتم منفیه . باید درست بشه روندم . دنبال اصلاح میگرده.
همینه که مارو رو به جلو میرونه . مارو به یه جای خاص قانع نمی کنه .
همینه که کسی از 1 میاد به 2 خوشحال تر از کسیه که از 900 میاد 800 و میاد پایین . مهم حرکته .
این تو دل ترس رفتن ها یعنی حرکت رو به جلو . پیشرفت ارتقاء. این بهتر شدنس که مهمه .
و خیلی هم برام جالبه خانم شایسته حتی از شستن یک ظرف هم یه حقیقت فلسفی رو درک میکنه و به اگاهی دست پیدا میکنه .
این همون نگرشه که یه نقطه کوچیکه . ولی تفاوت عظیمی ایجاد میکنه . ( فک کنم چرچیل )
خدا رو شکر که استاد به همین راحتی به سمت کسی هدایت شد که خودش فوق العادس . خودش پیشرفت میخواد . خودش میخواد بهتر بشه . اصلا خودش نمی خواد کسی هلش بده .
مثل تفاوت درس دادن به دانش اموزی که نمی خواد درس بخونه و کسی که خودش دنبال ارتقاء سطح خودشه .
مثل دوستم که خودش دنبال من بود بهش درس بدم و خودش اصلا دنبال استفاده از وقتش بود . و وقتی بهش درس دادم میدادم تفاوتشو با کسایی از خویشاوندانمو که بنا بدلایلی خودم دنبالشون بودم بهشون کمک کنم .
صندلیه ها . چیز خاصی نیست . ولی همین خود ما میتونیم همچین معنایی به همچین چیز ساده ای بدیم . اتفاقا چند وقت پیش یه بازی رو گوشیم بود . اسمشم این بود ( عشق تو همین چیزای کوچیکه )
همین اسمش به تنهایی دیوانه کنندس.
وای جوجه هارو نگفتم . چقدر زشت و قشنگن ಠ‿ಠ
نمیدونم چی بگم . بامزن . اون تلاش کردنشون . خسته شدنشون . چرت زدنشون موقع در اومدن .
جالبه که برای اولین بار این دنیا رو میبینن . و سعی میکنن از قوانینش سر در بیارن . جاذبه چیه ؟ درکش کنن . با استفاده ازش راه برن . کنترل بدن و گردنشون رو بدست بیارن . از همین لحظه اول یادگیری شروع میشه . چقدر خانم شایسته راحت با شرایط برخورد میکرد . اگه هم اتفاقی می افتاد راحت دنبال راه حل بود . هول نمی کرد . نمی ترسید . این چیزیه که من دوس دارم بیبینم.
از اینکه براحتی تو پارادایس تنها عه و جنبه مثبتشو میبینه . براحتی تحربه های جالبی کسب میکنه .
یه دوتا جمله هست خیلی برام تاثییر گذار بود .
گاندی میگه زندان برای کسایی ترسناکه که نمیتونن با خودشون تنها باشن . خدا وکالتی این بهشتم جهنم میشه برا کسی که با خودش اوکی نباشه .
کربلایی کاپرفیلد هم میگه زمانی قدرت مند هستی که بتونی تنهایی بری رستوران یا سینما .
واقعا جای فکر فکر داره.
یه نکته هم همین الان وسط کامنت نوشتنم رخ داد . دقت قوانین خداوند . اتفاقا همین دیروز در حواب کامنت یکی از دوستا داشتم درباره دقت قوانین خداوند میگفتم اینا تو زندگی همه ما نشونه هاش هست فقط باید دقت کنیم . الان یه اتفاقی افتاد که تاییدی بر حرف های دیروزمه . همین الان یهویی فهمیدم قرار شده امروز قرار شده من و داداشم امروز تنها بمونیم خونه . اینم یه تجربه ای که با نوشتن این کامنت و دیدن فایل های زندگی در بهشت بهش هدایت شدم . درست مثل رفتنم به ارامگاه بعد دیدن قسمت قبل .
خدایا شکرت هممونو در هر لحظه هدایت کن .
همتونو دوس دارم . هر جا هستید عاشق و سرشار از محبت باشید .
چه کامنت دلی و پرباری، جالب بود تجربیات مشابه تون بود و این هم فرکانسی شما رو میرسونه اینکه با دقت و چشمی مثبت نگر فایلهارو دنبال می کنید.و بسیار قابل تحسین هستید.
کامنت تون نکات عالی ای داشت، مینویسم تا تکرار بشه برام. خیلی خنده دار و دلی نوشتین، مخصوصا عکس های یهویی، بهتون تبریک میگم این اعتماد بنفس و خود بودن رو، اینکه کمال گرایی رو بزاریم کنار و قوانین رو حتی در اتفاقات روزمره مون پیدا کنیم و از این نشانه ها درس بگیریم.
ادما بیشتر از اینکه الان کجا هستن خوشحال باشن از اینکه از کجا به کجا رفتن خوشحالن . بله تغییرات مهمه، تغییر شخصیت هست ک باعث رشد و پیشرفت آدم میشه. آدم خودش میدونه ک چقدر تغییر کرده، شاید ب چشم بقیه نیاد ولی من خودم میدونم ک برای ساختن این شخصیت، برای تغییراتم خیلی تلاش کردم.
زندان برای کسایی ترسناکه که نمیتونن با خودشون تنها باشن.
زمانی قدرت مند هستی که بتونی تنهایی بری رستوران یا سینما .
چه احساس قدرتی داد بهم این جملات، اینکه ب خودم افتخار کنم ک از تنهایی ام لذت میبرم. تنهایی اسمش تنهایی عه ولی واقعا هم صحبتی با خدا لذتی بی انتها داره و ب نظرم هرکس خدا رو داره هیچ وقت احساس تنهایی نمیکنه.
خدایاشکرت بخاطر سلامتیم این سایت گوشیم نت وهدایتت به دیدن این فایل
خدایاشکرت بخاطراین زوج بنظیر
سپاسگزارم بخاطر درسهایی که یادمیدین تجربه هایی که به اشتراک میذارین وزیبایی هایی که نشون میدین
چه رابطه ی عاشقانه ای چه قشنگ دعامیکنید خوش بگذره به استادو بدرقه اش میکنیدباعشق
تحسین میکنم شجاعت وعزت نفس وعملگراییتونو که اینقدرخوب به آموزه های استادعمل میکنید
چقدراین پرادایس زیباست نقطه به نقطش ترکیب رنگش حسوهواوعطرش آدماش
احسنت که شب تونستین تواین جنگل تنهاباشین احسنت که از هرچیزی درس قانون درمیارینو قانونویاداوری میکنین احسنت که خودتونوازمساعل بزرگترمیدونید ومیرید تودل حلش واحسنت ک ب خودتون افتخارمیکنید
احسنت که اینقدرسپاسگزارید
احسنت که اینقدرصلح درونی دارید
چقدرقشنگ برای جوجه هاذوق کردین
چقدرجوجه ها نازن خدای من
چه بارون قشنگی خدایاشکرت
واقعا مساعل وترسها توذهنمون بزرگن وقتی بریم برای حلش میبینیم که ما خیلی توانمدیم فقط باید ذهنوکنترل کنیم
خدایاشکرت بخاطر سلامتیم این سایت گوشیم نت وهدایتت به دیدن این فایل
خدایاشکرت بخاطراین زوج بنظیر
سپاسگزارم بخاطر درسهایی که یادمیدین تجربه هایی که به اشتراک میذارین وزیبایی هایی که نشون میدین
تحسین میکنم شجاعت وعزت نفس وعملگراییتونو که اینقدرخوب به آموزه های استادعمل میکنید
چقدراین پرادایس زیباست نقطه به نقطش ترکیب رنگش حسوهواوعطرش آدماش
احسنت که شب تونستین تواین جنگل تنهاباشین احسنت که از هرچیزی درس قانون درمیارینو قانونویاداوری میکنین احسنت که خودتونوازمساعل بزرگترمیدونید ومیرید تودل حلش واحسنت ک ب خودتون افتخارمیکنید
احسنت که اینقدرسپاسگزارید
احسنت که اینقدرصلح درونی دارید
چقدرقشنگ برای جوجه هاذوق کردین
چقدرجوجه ها نازن خدای من
چه بارون قشنگی خدایاشکرت
واقعا مساعل وترسها توذهنمون بزرگن وقتی بریم برای حلش میبینیم که ما خیلی توانمدیم فقط باید ذهنوکنترل کنیم
خیلی ممنون که این روند جوجه کشی را برامون فیلم گرفتید و این قدر با دقت آماده کردید و باید به عرضتون برسونم که این یکی از تاثیر گذارترین ویدیو هایی بود که من تا الان دیده بودم.
من تا الان جریان تولید هیچ موجودی را به صورت مستند ندیده بودم اما وقتی که دیدم چطوری این جوجه ها از توی تخم در آمدند به شدت به فکر فرو رفتم و خداوند را بسیار بسیار تحسین کردم که چگونه از هیچی یک موجود را خلق کرده. از تخم مرغی که تا قبل از اون چیزی نبوده شده الان یک جوجه. یک موجود زنده که جیک جیک میکنه و بعد از مدتی میشه یک مرغ یا خروس بزرگ.
دیگه برام انگار همه چیز امکان پذیر شده توی ذهنم و میگم که بابا خدایی که داره این کار را میکنه یعنی همه کاری میتونه بکنه دیگه. وقتی که ذهنم میاد و میخواد به من بگه چطوری میخواد که این اتفاقه بیفته من در میام و میگم همینطوری که جوجه های استاد به دنیا آمدند این اتفاق هم میتونه بیفته. یعنی بعضی موارد توی ذهن ما خیلی بزرگ هستند اما در واقع وقتی که آدم فکر کنه دقیق به به دنیا آمدن یک موجود باید از خودش بپرسه اتفاق از این بزرگتر هم مگه داریم اصلا که هر روز داره رخ میده توی جهان؟
به نام خدا
چیارو تو این قسمت تحسین کردم؟
اینکه تحسین کردم غلبه کردن بر ترس ها توسط مریم جان رو ترس از تاریکی ترس از تنهایی
تحسین کردم وابسته نبودن در روابط و هر کسی مسئول حال خوبش هست و لذت میبره
تحسین کردم چسبنده نبودن تو روابط و آزادی هر دو نفر تو رابطه داره حفظ میشه و هر کسی میتونه علایقش رو تجربه کنه
تحسین کردم استاد و مریم جون رو که جوجه ها رو هچ کردن و این تجربه فوق العاده از زندگی رو تحسین کردم
تحسین کردم وارد دل حل مسائل شدن و از مسائل فرار نکردن و حل کردنشون و نتایجش رو دیدن
لذت رسیدگی به جوجه ها رو تحسین کردم
درس گرفتن قوانین زندگی مانند قانون تکامل و عجله نکردن، عملگرایی رو تحسین کردم
تحسین کردم که اگر به مدت 21 روز کارت رو درست انجام بدی نتایج رو خداوند ارزانی میکنه و جوجه های زیبا داری (طبیعت داره آموزش میده بهمون که اگه ما سمت خودمون رو درست انجام بدیم نتایج بی انتهاست)
تحسین کردم پایه فراوانی در جهان هستی که جهان خیلی راحت داره نعمت ها رو تکثیر و تولید میکنه و از هیچ همه چیز میسازه.. این جوجه ها حاصل تخم های یک مرغ هستند و این همه جوجه از یک مرغ و خروس ایجاد میشه و هر کدوم از اینها بعد از بزرگ شدنشون ده ها و صد ها جوجه دیگه ایجاد میکنند و جهان پایه و بنیانش فراوانیه و همه ی نعمت ها هر روز بیشتر و بیشتر میشه
تحسین کردم مریم جون رو که از علائقش یعنی فیلم برداری کردن زیبایی ها این فایل های آگاهی دهنده رو ایجاد کرده و یک محتوا عالی برای بچه های سایت فراهم کرده و باهاش ثروت بیشتر ساخته
این فایل نشانه من بود، از خدا درخواست کردم که هدایتم کن که باید روی چه چیزی کار کنم تا نتایجم بهبود پیدا کنه و این آگاهی اومد که روی باورهات کار کن و سمت خودت رو درست انجام بده و دقیقا مانند این جوجه ها که طی 21 روز ایجاد شدن و نیاز به مراقبت دارن و باید آب و غذاشون رو تامین کنی نتایج پدید میان. یعنی تو باید روی خودت کار کنی و مثل همین جوجه ها مراقب مسیر رشدت باشی و ایده های خداوند و نعمت های خداوند بی انتهاست و بهت داده میشه. تنها کاری که باید انجام بدی این هست که سمت خودت رو درست انجام بدی و به الهاماتت عمل کنی
همچنین خداوند در این فایل بهم گفت که آشغال ها رو نباید زیر مبل کنی و باید با مسائلت رو به رو بشی و حلشون کنی تا رشد کنی.
عاشقتونم.
به نام خالق عشق وزیبایی.
سلام به استاد به مریم عزیز واهالی بهشت.
خدارو شکر که دیدن این بهشت زیبا روزیم شد.
مریم عزیز دیدن کارهای شما وزندگیتون وطی کردن تکاملتون واین همه پیشرفت کافیه تا ایمان بیاریم به این راه به آموزه های استاد.
درسهای مریم عزیز برای من
عشق وعلاقه به همسفر زندگیت دوست داشتن بی حد واندازه بدون وابستگی بدون غرغر .
عاشقتم که با این عشق استاد رو بدرقه کردی وبراش دعای خیر کردی.
رفتن تو دل ترسها
خدای من اونم به این شکل برای اولین بار تنها توی این بهشت بزرگ چه ایمانی می خواد خدا رو کنارخودت می بینی پس تنهایی وجود نداره ترسی نیست.
آشغالها رو زیر فرش نکنیم
اگه چیزی یا کاری رو مشکل داریم سعی کنیم انجامش بدیم بریم تو دلش نه اینکه صورت مساله رو پاک کنیم .
تحسینت می کنم بانوی بهشت چقدر خوب تونستید این ظرف کثیف شده به وسیله موشها رو بشوری حتی فکر کردن بهش حالم رو بد می کنه چقدر طول می کشه تا به این جایی برسم که شما رسیدید .
شکر گزاری برای نعمتها
شکر برای اب ،آبی که همه چیز رو پاک می کنه حیات می ده شکر برای این طبیعت زیبا این اسمان.
انجام کاری مثل سر وسامان دادن جوجه ها برای اولین بار.
من خیلی از حیوانات وحشرات می ترسم وگاهی بدم می یاد فکر اینکه یه جوجه اونم جوجه تازه دنیا اومده خیس بگیرم تو دستم حداقل الان که نمی تونم شاید اگه مثل شما رو خودم کار کنم یه روز این کار هم بکنم.
عشق وعلاقه به این موجودات کوچولو
چقدر قشنگ قربون صدقه این جوجه ها می رید چه عاشقانه جوجه که مشکل داره نجات می دی افرین افرین افرین.
ترس از تاریکی ،غلبه به ترس
من تاریکی رو دوست دارم به شرط اینکه تنها نباشم یه لحظه تو تاریکی شب در خونه رو باز کردید من هم ترسیدم.
ولی شما ایمان دارید به حضور خدا پس ترس ندارید. چقدر دلم این ایمان رو می خواد دلم خدارو می خواد تو تمام لحظاتم دلم ارامش می خواد.
سه روز تنهایی وانجام همه کارها وحالا می ری استقبال عشقت وباز هم از شکار زیبایی ها غافل نمی شی.
متشکرم مریم عزیز متشکرم .
خدایا شکرت.
استاد متشکرم.
در پناه خدا.
به نام خداوند هدایتگرم
سلامبر همگی
من قسمت 62 بودم تحمل نکردم دلم میخواست تولد جوجه ها رو ببینم
ای خدا شکرت چقدر دوست داشتنی ان ، ای جونم خدااا
خدا جونسپاس گذارتم، چقدر بامزه ن ، چ چشمهای بزرگی ای خداااا
الهی شکرت خدایا ، خیلی خوشحالم جوجه ها به دنیا اومدن
مریم جون احسنت عشقم دمت گرم ، چ قدر کار باحال و جذابیه افرین واقعا ، خداروشکر این خواسته هم در من شکل گرفتت که یه روز چند تا جوجه پرورش بدم.
خدایا صد هزار مرتبه شکرت.
بنام خدای هستی
وسلام به استاد عزیز وشایسته بانوی سایت
وسلام به خانواده خوبم
خانم شایسته من عاشقتون هستم
عاشق اون شجاعتتون چقدر آفرین وتحسین دارین که پا روی نفس میزارید وبا ترسها مبارزه میکنید به دل ترس میرید تو این طبیعت زیییییبببای خوشگل وحشی که تمام اطرافش جنگل هست شما بی نظیر عمل میکنید
اصلا شما ی دونه اید اینهمه شجاعت اینهمه قدرت و توانایی ومهربانی و دل گندگی وغیرت و منش شما بی نظیره سادگی و بی ریا و بی آلایش بودن شما همه تحسین وستایش داره ومن از صمیم قلبم تحسینتون میکنم عاشقتونم و بغلتون میکنم دوستون دارم خییییییلی زیاد
بایدم در کنار استاد شجاع وعزیز و مهربان و همه چی تموم ما شمایی باید باشید
واقعا که شما تکید و من احترام زیادی برای شما قائلم همچنین برای استاد عزیز وگرامی
این داکها این مرغ وخروسها این براونی زیبا این دریاچه زیبا این کلبه رویایی ؛ تولد جوجه ها ذوق شما به تنهایی برای هرکدوم و چیز یاد گرفتن شما اون تمیز کردن جای جوجه ها چقدر زیباس خداروشکر
این بارون های پی درپی بینظیر الهی که مث دونه های الماس رو دریاچه میریزن با اون صدای لذت بخش دیوانه میکنه صدای قورباغه ها همینطور خداروشکر
این فایل هم مانند تمام فایلها بی نظیر بود بازم ازشما واستاد گرامی متشکرم که زحمت میکشید وزیبایی ها رو به ما هم نشون میدید سپاسگزارم
و خداروشکر
به نام خداوند بخشاینده
سلام ب همه عزیزان
هرچه از زیبایی رابطه شما دو عزیز تعریف کنم باز هم کمه، خانم شایسته شما یک الگوی تمام برای من هستید، و من چقدر رفتارهای محترمانه و با عشق شما رو ب خودم میگم، میگم یک آدم چقدر با خودش میتونه در صلح باشه، چقدر عشق نسبت ب خودش داره ک از لبریز شده هاش ب همه چه ب پارتنر، چه ب حیوانات، چه موقع تمیز کردن وسایل، بی منت عشق و محبت میورزه، بی انتظار.و این رفتارهای درست چقدر شما را از درون بزرگ میکنه. همونطور ک خودم موقع عشق و محبت ورزیدن احساس بسیار خوبی وجودم رو می گیره و ب خودم اون لحظه افتخار میکنم.
ب خودم میگم تو باید اول رابطه زیبا و در صلحی با خودت و اطرافیان و جهان داشته باشی و بعد لاجرم هدایت خواهی شد ب بهترین فرد. تو ب دنبال عاشق خودت شدن باش.
عشق و محبت شما ب استاد موقع بدرقه و خوش آمدگویی تون، ذوق تون تحسین هاتون، آرزوی خیر و موفقیت برای استاد داشتن، اینها از قلبی بزرگ میاد.
چشم زیبا بین شما از کنار هیچ چیزی ساده نمی گذره، مثل دیدن حمام خاک پرنده ها، و حالا من از شما یاد گرفتم ذوق کنم براشون، خدایا خدایا بگم براشون، قربونشون برم و از کنار این آفریده خداوند ساده نگذرم، و حین پیاده روی ام دقایقی رو ب دیدن شون میگذرونم و از دیدشون بسیار لذت میبرم.
نکته بعدی تمیزکاری بدون مقاومت داشتن و با عشق انجام دادنش
مسائل رو حل کنیم،بهانه نیاریم و ازشون فرار نکنیم.
تمیزکاری شجاعت میخواد، این یعنی حل مسئله نه فرار کردن، و این شجاعت باعث میشه آدم بزرگ بشه و آماده بشه برای انجام کارهای جدی تر.
خیلی جالبه توی رفتارهای شما احساس لیاقت رو یاد می گیرم، اینکه تمیزکاری رو برای خودم یک خدمت ارزشمند بدونم و ارزش قائل بشم برای کاری ک دارم انجام میدم. به شخصه فردی مسئولیت پذیر هستم حتی از خواهرها و یا دوستانم ک صحبت میکردیم و با خودم میگفتم یعنی این افراد چطور میخوان در زندگی آینده شون موفق بشن حالا چه خانه داری و چه رفتن در جامعه، چون ب نظر من افراد موفق توی همه زمینه ها باید مسئولیت پذیر باشن، چون تو باید کار عملی انجام بدی، باید از جات بلند شی تا بتونی در آینده موفق بشی.و حتی کار خانه انجام دادن خیلی توی رشد شخصیت تاثیر داره.
من حتی با دیدن رفتار شما در سریال زندگی در بهشت خیلی بهتر هم شدم.و دیگه با انجام کارهای خانه ب صلح رسیدم و یک خدمت مهم می دونم اش و انتظار پاسخ از کسی ندارم و مطمئن هستم این کار هم ب خودم کمک میکنه و هم خداوند از جاهای بسیار دیگه ب من خیرش رو می رسونه.
خداااای من بارون، بارون، چه نعمتی چه برکتی، خدایا شکرت برای سرزمین پر رزق و نعمت آمریکا، شکرت ک کشوری هست ک مردمی سپاسگزار و درستکار داره و تو این چنین از نعماتت بهره مندشون میکنی. خب راستش امسال ما بارون زیادی نداشتیم و من توجهی ب خبرها نمیکردم و از خدا درخواست میکردم ک باران رحمتش رو نصیب ما هم بکنه. و امروز ک خانم شایسته اون حجم بارون رو نشون مون دادن و در خونه رو باز کردن یه نفس عمیق بلند کشیدم چون دیدم اون بارون روی چوب روی چمن هارو و گفتم خدایا شکرت خدایا شکرت ک هست سرزمینی پر از نعمت و برکت ک هر روز باران های فراوان میباره، هست سرزمینی پر از ثروت و من ازت میخوام ک هدایت بشم ب چنین سرزمین پربرکتی، ک هر بار با دیدن اش شکرت بگم، آره اشکال نداره اینجایی ک هستم بارون نمیاد ولی من روی خودم کار میکنم، ظرفم رو بزرگ میکنم تا ب آسانی هدایت بشم ب کشوری پر برکت.
قسمت ب دنیا اومدن جوجه ها خیلی زیبا و قلب قلبی بود سپاسگزارم خانم شایسته ک انقدر عاشقانه تمام لحظات رو با ما ب اشتراک گذاشتین و با ذوق و شوق تون این زیبایی رو چند برابرش کردین.
گفتن شما در مورد ترس از تاریکی ب من یاد داد کنار اومدن با ترس هامون رو، و اینکه قایم شون نکنیم بگیم اره من تا یه قسمتی میتونم برم تو دل تاریکی ولی بقیه اش رو نه، انقدر با خودم در صلح هستم ک میدونم میتونم تکاملم رو طی کنم و ب اون مرحله هم برسم. خودم رو سرزنش نمیکنم و میگم در آینده مطمئنم میرم تو دل این ترسم.
من خودم ترس از تاریکی رو چندین اقدام براش انجام دادم، یک خرابه ای نزدیک خونه مون ک شب بود رفتم و اونجا وایستادم، کوهنوردی در شب، ولی هنوز باز اون ترسه کامل برطرف نشده و باید باز بیشتر برم تو دلش، باید گسترده ترش کنم.
یکی از ترس هایی ک امروز حین پیاده روی ام انجام دادم، انجام تمرین آگهی بازرگانی بود، یعنی تصمیم در حد 2 دقیقه گرفته و انجام شد، نزاشتم ذهنم برام گنده اش کنه، تمرین رو برای یک آقا پسری انجام دادم، و قبلش ذهنم میگفت توی محل؟ این همه خانم و آقا اینجان اگه تو رو ببینن ک جلوی ایشون ایستادی و داری حرف میزنی میدونی چه حرفهایی پشت سرت میزنن؟ چه فکری میکنن راجع بهت؟ و قلبم میگفت خداست ک آبروی تو رو حفظ میکنه، تو باید پیش خدا آبرو و عزت داشته باشی نه بنده هاش.و خیلی راحت تر از قبل انجام دادمش و خیلی خودم رو تحسین کردم و بعدش اصلا باهاشون صحبت کردم و توضیح بیشتری دادم و اتفاقا خیلی محترم و متشخص بودن. این تمرین تمرین توحیدی هست. میخوام این بت ذهنی و افکاری ک در مورد پسرها دارم رو بشکنم تو ذهنم و دارم خوب پیش میرم ب لطف خدا، ب خدا میگم من میخوام عزت نفسم رو خیلی ببرم بالا تو فقط ایده بده، و خیلی سعی میکنم ب بیشترشون گوش بدم و نزارم افکار ذهنم غلبه کنه.
از یک رفتارهایی از خودم متوجه میشم ک عزت نفس پایینی در این زمینه دارم و پیداشون کردم و مثل خانم شایسته خودم رو سرزنش نمیکنم بلکه میگم آره من این ترس هارو دارم و براشون میخوام قدم های کوچیک کوچیک بردارم و خودم رو در شجاعت های قبلی ای ک انجام دادم تحسین میکنم. متوجه شدم من توی جمع های بزرگ با افراد غریبه صدام خیلی پایینه و میلرزه، متوجه شدم من از معاشرت با پسرها میترسم، متوجه شدم خودم رو از انسان های موفق و ثروتمند و خوش تیپ کمتر می بینم. و برای این رفتارهام شروع ب قدم های کوچک کردم، از دخترخانم هایی ک خیلی تو ذهنم بهشون قدرت میدم و خودم رو کمتر می دونم تعریف میکنم توی ذهنم میگم چقدر زیباست، چقدر لباسش قشنگه و گاهی بلند ب خودشون میگم و می بینم چقدر دخترهای محترم و نایسی هستن، و این ب من ثابت میکنه ک تو از اون فرد کمتر نیستی.
دارم تغییر شخصیتم رو متوجه میشم من کسی بودم ک با پسرها چشم تو چشم نمیشدم و چند روز پیش ک رفتم کوه ب بیشترشون روزبخیر و خدا قوت میگفتم توی راه و اصلا چالش راه انداخته بودم برا خودم، ب همه لبخند میزدم و روزبخیر میگفتم، توی جمع ها با شجاعت میرفتم و با صدای بلند صحبت میکردم.
از تنهایی خودم بهترین لذت رو میبرم و من توحید رو توی این تنهایی شناختم، رسیدم ب این حرف تون ک تو خدا رو باور کن ب عنوان تنها قدرت، تو عاشق خودت و خدات باش اون وقت ملت عاشقت میشن. من این عشق رو این روزها دریافت میکنم حتی از افرادی ک بار اولم هست ک می بینم شون حتی میتونم بگم از خانواده ام هم بیشتر، اینکه تو هر جمعی میرم چه محبت و عشقی نثار من میکنن، و من فقط بعدش میگم خدایا همه اینها از فضل توست، تو داری این محبت هارو نصیب من میکنی.
رفتار مثبت دیگه خانم شایسته اینکه با عشق رفتن استقبال استاد دم در پرادایس و خیلی محترمانه در رو باز کردن و این خودش نوعی کمک محسوب میشه ک دیگه استاد خسته از رانندگی در رو باز و بسته نکنن، و اینکه دیدم شما منتظر بودین تا استاد برسن و نگفتین ای بابا چقد باید منتظر بمونم و … و توجه تون رو گذاشتین روی درختان زیبای دم در و صدای ارکست پرندگان، اینکه هنوز ک هنوزه نمی زارید نعمت های خدا براتون تکراری بشه و عادی بدونین شون و این زندگی با ذوق و چشمی نعمت بین هست ک زیبا و زیباتر میشه.
سپاسگزارم بابت تهیه و تدوین این فایل، در پناه الله.
سلام به دوستان (◍•ᴗ•◍)
این فایلای زندگی در بهشت یا به قول دوستان دوره زندگی در بهشت خیلی بیشتر از اون چیزی که فکر میکردم رو زندگیم تاثیر گذاشته .
فایل قبل ، استاد تجربه ای از دیدن میت و تابوت و اینا داشتن که مو به تن من سیخ کرد . قبل اینکه بره تو من دوباره فایل رو عقب جلو کردم تا بیبینم استاد گفته اینجا کجاست ؟ نه حتما اشتباه کرده .
بعد که استاد اینقدر راحت رفت تو و فهمیدم اینجا جاییکه میت هارو میارن و میشورن اولش برام خیلی عجیب بود . ولی ارامش تو چشمای دوست استاد ، تاد خیلی عجیب تر بود . اینگار که مسئله رو درک کرده بود و از جایی بالاتر از احساساتش نگاه میکرد به قضیه . تجربه جالبی بود .
دقیقا فرداش دوستم اومد گفت میای بریم یه مراسم . کتابخونه بودم خواستم یکم باهاش قدم بزنم و باهم برگردیم . فهمیدم مراسم ختمه . رفتیم قبرستون . همین طور نگاه قبر ها میکردم . واقعا ارامگاه شهرمون قشنگ و پر از گله . خدایا شکرت . نگاه ماشین های حمل میکردم . اتاق هایی که نمی دونم ، شاید محل شستشو بودن . فقط نگاه میکردم .
تجربه دیگه هم اینکه الان نشسته بودم و داشتم عکس های بچگیم رو تو گوشیم نگاه میکردم . یه البوم عکس از بچگیم که از رو عکس هاش عکس گرفتم همین طوری تو گوشیم باشه .
خدایا من چقدر خوشبختم که پدرم تو بچگی من عکاسی میکرد و با عشق من همیشه سوژه عکاسیش بودم . یعنی خدا یه البوم عکس بی نظیر بهم هدیه داده که یه دنیا می ارزه . جالب تر اینکه الان برادر کوچک ترم تو کار ادیت و تولید محتوا و فیلم برداری و کلا همش درحال عکس گرفتن و سوتی از منه . کلی عکس مسخره و خاطره انگیز از من تو گوشیش داره .
خدای من تازه یادم اومد . همین الان فهمیدم . یکی از ارزوهام این بود من کلا حوصله ندارم گوشی بردارم از خودم عکس بگیرم . دوس دارم یکی باشه ازم عکس های خاطره انگیز بگیره . مثلا زمانای که حواست نیست تا خود واقعیت باشی و کلی به خاطراتت بخندی . مثل خانم شایسته که همیشه از استاد فیلم میگیره و کلی خاطره از هم دارن با همین فیلم ها .
الان دیروز هم رفتم تو اتاقم دیدم داداشم کلی عکس خنده دار چسبونده تو اتاق . نود درصدش من بودم . بهم گفت مهدی تو کلا عالی . خوب ، بد . کلا نابی
خدایا شکرت .
داشتم با خودم فکر میکردم دوست دارم تو یه رابطه عاشقانه باشم و این البوم عکسم و عکس های خاطره انگیزمو نشون عشقم بدم باهم بخندیم . و الان هدایت شدم اینجا و میبینم خانم شایسته با عشق عکس های جوجه ها برای استاد میفرسته . خدایا شکرت که من هیچ وقت از دیدن رابطه عاشقانه این دو عزیز سیر نمی شم .
.
.
.
دیدن این دوتا اردک هم که همیشه باهمن خیلی برام جالبه . بامزن .
و یا اقا خروسه که بالا سر خانوادشه . عشق همه جای این بهشت سرازیره .
یه ویژگی خانم شایسته که باعث شد من دیدم نسبت استاندارد هام چه از خودم و چه همسرم تغییر کنه ، ( البته این شامل تمام ویژگی های خانم شایسته میشه ) این تو دل ترس ها رفتنه .
مهم نیست کجایی . ادما بیشتر از اینکه الان کجا هستن خوشحال باشن از اینکه از کجا به کجا رفتن خوشحالن .
تو ریاضی بهش میگن دلتا ، تغییرات . تو شیب مثلا تغییرات مهمه . نه اندازه خود اعداد به تنهایی .
همینه که اگه کسی خیلی هم پیشرفت کرده باشه ولی در یه جایی هر چقدر هم بالا ثابت بمونه و کمکم پس رفت کنه ، احساس بدی پیدا میکنه .
نمیگه اخ جون من الان 800 هستم . میگه من 900 بودم ، اومدم پایین . تغییراتم منفیه . باید درست بشه روندم . دنبال اصلاح میگرده.
همینه که مارو رو به جلو میرونه . مارو به یه جای خاص قانع نمی کنه .
همینه که کسی از 1 میاد به 2 خوشحال تر از کسیه که از 900 میاد 800 و میاد پایین . مهم حرکته .
این تو دل ترس رفتن ها یعنی حرکت رو به جلو . پیشرفت ارتقاء. این بهتر شدنس که مهمه .
و خیلی هم برام جالبه خانم شایسته حتی از شستن یک ظرف هم یه حقیقت فلسفی رو درک میکنه و به اگاهی دست پیدا میکنه .
این همون نگرشه که یه نقطه کوچیکه . ولی تفاوت عظیمی ایجاد میکنه . ( فک کنم چرچیل )
خدا رو شکر که استاد به همین راحتی به سمت کسی هدایت شد که خودش فوق العادس . خودش پیشرفت میخواد . خودش میخواد بهتر بشه . اصلا خودش نمی خواد کسی هلش بده .
مثل تفاوت درس دادن به دانش اموزی که نمی خواد درس بخونه و کسی که خودش دنبال ارتقاء سطح خودشه .
مثل دوستم که خودش دنبال من بود بهش درس بدم و خودش اصلا دنبال استفاده از وقتش بود . و وقتی بهش درس دادم میدادم تفاوتشو با کسایی از خویشاوندانمو که بنا بدلایلی خودم دنبالشون بودم بهشون کمک کنم .
خدایا منم به انسانی هدایت کن خودش دنبال پیشرفت باشه . دلتاش مثبت باشه (◠‿◕)
این صندلی دونفره های پارادایس ادمو دیوونه میکنه .
صندلیه ها . چیز خاصی نیست . ولی همین خود ما میتونیم همچین معنایی به همچین چیز ساده ای بدیم . اتفاقا چند وقت پیش یه بازی رو گوشیم بود . اسمشم این بود ( عشق تو همین چیزای کوچیکه )
همین اسمش به تنهایی دیوانه کنندس.
وای جوجه هارو نگفتم . چقدر زشت و قشنگن ಠ‿ಠ
نمیدونم چی بگم . بامزن . اون تلاش کردنشون . خسته شدنشون . چرت زدنشون موقع در اومدن .
جالبه که برای اولین بار این دنیا رو میبینن . و سعی میکنن از قوانینش سر در بیارن . جاذبه چیه ؟ درکش کنن . با استفاده ازش راه برن . کنترل بدن و گردنشون رو بدست بیارن . از همین لحظه اول یادگیری شروع میشه . چقدر خانم شایسته راحت با شرایط برخورد میکرد . اگه هم اتفاقی می افتاد راحت دنبال راه حل بود . هول نمی کرد . نمی ترسید . این چیزیه که من دوس دارم بیبینم.
از اینکه براحتی تو پارادایس تنها عه و جنبه مثبتشو میبینه . براحتی تحربه های جالبی کسب میکنه .
یه دوتا جمله هست خیلی برام تاثییر گذار بود .
گاندی میگه زندان برای کسایی ترسناکه که نمیتونن با خودشون تنها باشن . خدا وکالتی این بهشتم جهنم میشه برا کسی که با خودش اوکی نباشه .
کربلایی کاپرفیلد هم میگه زمانی قدرت مند هستی که بتونی تنهایی بری رستوران یا سینما .
واقعا جای فکر فکر داره.
یه نکته هم همین الان وسط کامنت نوشتنم رخ داد . دقت قوانین خداوند . اتفاقا همین دیروز در حواب کامنت یکی از دوستا داشتم درباره دقت قوانین خداوند میگفتم اینا تو زندگی همه ما نشونه هاش هست فقط باید دقت کنیم . الان یه اتفاقی افتاد که تاییدی بر حرف های دیروزمه . همین الان یهویی فهمیدم قرار شده امروز قرار شده من و داداشم امروز تنها بمونیم خونه . اینم یه تجربه ای که با نوشتن این کامنت و دیدن فایل های زندگی در بهشت بهش هدایت شدم . درست مثل رفتنم به ارامگاه بعد دیدن قسمت قبل .
خدایا شکرت هممونو در هر لحظه هدایت کن .
همتونو دوس دارم . هر جا هستید عاشق و سرشار از محبت باشید .
فعلا (◕ᴗ◕)
سلام دوست عزیزم، آقا مهدی
چه کامنت دلی و پرباری، جالب بود تجربیات مشابه تون بود و این هم فرکانسی شما رو میرسونه اینکه با دقت و چشمی مثبت نگر فایلهارو دنبال می کنید.و بسیار قابل تحسین هستید.
کامنت تون نکات عالی ای داشت، مینویسم تا تکرار بشه برام. خیلی خنده دار و دلی نوشتین، مخصوصا عکس های یهویی، بهتون تبریک میگم این اعتماد بنفس و خود بودن رو، اینکه کمال گرایی رو بزاریم کنار و قوانین رو حتی در اتفاقات روزمره مون پیدا کنیم و از این نشانه ها درس بگیریم.
ادما بیشتر از اینکه الان کجا هستن خوشحال باشن از اینکه از کجا به کجا رفتن خوشحالن . بله تغییرات مهمه، تغییر شخصیت هست ک باعث رشد و پیشرفت آدم میشه. آدم خودش میدونه ک چقدر تغییر کرده، شاید ب چشم بقیه نیاد ولی من خودم میدونم ک برای ساختن این شخصیت، برای تغییراتم خیلی تلاش کردم.
زندان برای کسایی ترسناکه که نمیتونن با خودشون تنها باشن.
زمانی قدرت مند هستی که بتونی تنهایی بری رستوران یا سینما .
چه احساس قدرتی داد بهم این جملات، اینکه ب خودم افتخار کنم ک از تنهایی ام لذت میبرم. تنهایی اسمش تنهایی عه ولی واقعا هم صحبتی با خدا لذتی بی انتها داره و ب نظرم هرکس خدا رو داره هیچ وقت احساس تنهایی نمیکنه.
در پناه الله شاد و موفق باشید دوست خوبم.
به نام خداوندعاشق حامی و هدایتگرم به مسیرنعمت
چه فایل فوق العاده ای پرازدرس وزیبایی
خدایاشکرت بخاطر سلامتیم این سایت گوشیم نت وهدایتت به دیدن این فایل
خدایاشکرت بخاطراین زوج بنظیر
سپاسگزارم بخاطر درسهایی که یادمیدین تجربه هایی که به اشتراک میذارین وزیبایی هایی که نشون میدین
چه رابطه ی عاشقانه ای چه قشنگ دعامیکنید خوش بگذره به استادو بدرقه اش میکنیدباعشق
تحسین میکنم شجاعت وعزت نفس وعملگراییتونو که اینقدرخوب به آموزه های استادعمل میکنید
چقدراین پرادایس زیباست نقطه به نقطش ترکیب رنگش حسوهواوعطرش آدماش
احسنت که شب تونستین تواین جنگل تنهاباشین احسنت که از هرچیزی درس قانون درمیارینو قانونویاداوری میکنین احسنت که خودتونوازمساعل بزرگترمیدونید ومیرید تودل حلش واحسنت ک ب خودتون افتخارمیکنید
احسنت که اینقدرسپاسگزارید
احسنت که اینقدرصلح درونی دارید
چقدرقشنگ برای جوجه هاذوق کردین
چقدرجوجه ها نازن خدای من
چه بارون قشنگی خدایاشکرت
واقعا مساعل وترسها توذهنمون بزرگن وقتی بریم برای حلش میبینیم که ما خیلی توانمدیم فقط باید ذهنوکنترل کنیم
خدایاشکرت
به نام خداوندعاشق حامی و هدایتگرم به مسیرنعمت
چه فایل فوق العاده ای پرازدرس وزیبایی
خدایاشکرت بخاطر سلامتیم این سایت گوشیم نت وهدایتت به دیدن این فایل
خدایاشکرت بخاطراین زوج بنظیر
سپاسگزارم بخاطر درسهایی که یادمیدین تجربه هایی که به اشتراک میذارین وزیبایی هایی که نشون میدین
تحسین میکنم شجاعت وعزت نفس وعملگراییتونو که اینقدرخوب به آموزه های استادعمل میکنید
چقدراین پرادایس زیباست نقطه به نقطش ترکیب رنگش حسوهواوعطرش آدماش
احسنت که شب تونستین تواین جنگل تنهاباشین احسنت که از هرچیزی درس قانون درمیارینو قانونویاداوری میکنین احسنت که خودتونوازمساعل بزرگترمیدونید ومیرید تودل حلش واحسنت ک ب خودتون افتخارمیکنید
احسنت که اینقدرسپاسگزارید
احسنت که اینقدرصلح درونی دارید
چقدرقشنگ برای جوجه هاذوق کردین
چقدرجوجه ها نازن خدای من
چه بارون قشنگی خدایاشکرت
واقعا مساعل وترسها توذهنمون بزرگن وقتی بریم برای حلش میبینیم که ما خیلی توانمدیم فقط باید ذهنوکنترل کنیم
خدایاشکرت
سلام به خانم شایسته عزیز،
خیلی ممنون که این روند جوجه کشی را برامون فیلم گرفتید و این قدر با دقت آماده کردید و باید به عرضتون برسونم که این یکی از تاثیر گذارترین ویدیو هایی بود که من تا الان دیده بودم.
من تا الان جریان تولید هیچ موجودی را به صورت مستند ندیده بودم اما وقتی که دیدم چطوری این جوجه ها از توی تخم در آمدند به شدت به فکر فرو رفتم و خداوند را بسیار بسیار تحسین کردم که چگونه از هیچی یک موجود را خلق کرده. از تخم مرغی که تا قبل از اون چیزی نبوده شده الان یک جوجه. یک موجود زنده که جیک جیک میکنه و بعد از مدتی میشه یک مرغ یا خروس بزرگ.
دیگه برام انگار همه چیز امکان پذیر شده توی ذهنم و میگم که بابا خدایی که داره این کار را میکنه یعنی همه کاری میتونه بکنه دیگه. وقتی که ذهنم میاد و میخواد به من بگه چطوری میخواد که این اتفاقه بیفته من در میام و میگم همینطوری که جوجه های استاد به دنیا آمدند این اتفاق هم میتونه بیفته. یعنی بعضی موارد توی ذهن ما خیلی بزرگ هستند اما در واقع وقتی که آدم فکر کنه دقیق به به دنیا آمدن یک موجود باید از خودش بپرسه اتفاق از این بزرگتر هم مگه داریم اصلا که هر روز داره رخ میده توی جهان؟
پس چطوری ما داریم باز هم از خودمون میپرسیم چطور؟
سلام به مریم خانم خانم خونه
به به چقدر این جوجه ها خوشگلن هر چقدر بگم کم گفتم خدایی خیلی قشنگن مریم جون ممنونم ازت که انقدر زیبای های رو با ما تقیسم میکنی مرسی عزیزم
من اولین باره که جوجه از تخم بیرون آمده رو میبینم و خیلی برام شگفت انگیزه
خدایا شکرت به خاطر این دریاچه ای زیبا به خاطر این جوجه های نازی
و این خونه ای روی اب و… هزار نعمتی که با شکر گذار هم نمیشه نشکر کرد خداوند رو سپاس گذارم
ممنونم ازت مریم جون