سریال زندگی در بهشت | قسمت 72 - صفحه 12

بنام خدای جان خدای زیباییها

سلااام به استاد گرانقدرم استاد عباس منش

و بانو مریم جان و تمام عزیزانی که هم اکنون در سایت استاد عباس منش هستند و در آینده هم وارد میشوند و به پشتیبانهای عزیز سایت

الهی شکرت که یک بار دیگه فرصت پیدا کردم که حس و احساس الهی ام رو بنویسم در این سایت باشکوه ،و من هدایت شدم سمت این نشانه و با دیدن فراوانی ها و وفور و نعمت و زیبایها باعث شد ، دیدگاهم تغییر کنه، ذهنم آرام بشه من چند وقتیه به هم ریخته بودم

قبلش صبح با خدا نشستم راز و نیاز کردم ،آرام شدم و سعی کردم توجهم رو مثبت کنم و تلنگرهایی که بهم میخوره رو درک کنم و امتحانات خداوند که از هر طریقی که فکرش را هم نمی‌کردم مرا امتحان کرده و میکند ،و مسئله ای که شاید به ظاهر من رو دپرس کرده

بود ،اما سعی کردم به عمقش نگاه کنم ،و کندو کاوش کنم ،به رفتارهام با اون مسئله که میتونم رفتارهای بهتری رو جایگزینش کنم ،و کنترل ذهنم رو قویتر کنم ،یا میتونم از فرصت های دیگه از بغلش استفاده کنم برای بهبودی و استفاده کردن از اون تایم ها که هدر نرن ،به جای اینکه ذهنم رو آشفته تر کنم …

چون اگه ادامه بدم من بیشتر غرق میشم در افکار های منفی و هر نقش زندگیم رو یک درس ازش بگیرم و بتونم بهتر مدیریتش کنم

و افکار و ذهنم رو تغییر جهت بدم

و همانطور که با خدا صحبت میکنم و حالم خوب میشه و حال خرابی و تشویش و نگرانی

از سوی شیطان

من کدوم رو انتخاب کردم و میکنم ،اون چیزی که به من آرامش میده و من رو شادتر و سالم تر و خوشحالتر می‌کنه و ثروتمندتر…

پس من چرا باید چیزی که باعث دپرسی من میشه و اگه توش بمونم هیچ فایده ای که نداره،بدتر هم میشه بهش دامن بزنم، و نابود کنم سرزمین وجودم رو

و تصمیم میگیرم کدوم باشم و در مسائل زندگیم با روی گشاده تر بهش نگاه کنم،و

منش و رفتار و شخصیتم رو ارتقاع بدم

ذهنم رو بشورم از غبارهای جرم گرفته ی

ذهنی ،اجازه ندم تکرار بشن و نعمات و زیباییها رو جایگزین کنم توی منبع ذهنم

و ترمیم کنم سوراخ های ذهن و افکار و مغزم رو ،که داره نم میده به پیکره و ،وجودم

از اشتباهاتم درس میگیرم نه اینکه غرق بشم

خودم رو ببخشم و از نوع شروع کنم

اشتباه جزئی از رشد انسان و چالش ،اگه نباشن

انسان به خودش واقعیش پی نمیبره و همیشه لنگ می مونه و بروز پیدا نمیکنه اون نقطه ضعف ها ،که صدی هم بزرگ باشه که باز هم تو وجودش یک خورده ریزهایی هست ..

منظورم اینه من خودم نباید ببازم باید پاشم

و این بازی زندگی رو که من نقش اصلیشم

و اتفاقا یک بازی شاد و مفرح اگه قواعدشو خوب یاد بگیرم و پیاده کنم ،که ذهنم و افکارم و کلامم کارگردانی رو دادم دستشون و قلبم و روحم و جسمم همراه اون دستاوردهایی میشن که این جنابان دارن به پرده ی سینمای وجود من وارد میکنن…

و توجه ام که خودش سالاری

اما با کمک هم میتونن شگفتی برام بیافرینن

یا یک فاجعه

و در آخر من سرنوشتم اون چیزی میشه که این چهار عنصر خلق میکنن و می چشم

وای خدای من شکرت شکرت شکرت

فیلم زندگی در بهشت برام نشانه شد امروز

16فروردین 1404 که در اوج پایین بودن

فرکانسم و انرژیم ،بهم وفور و فراوانی رو نشون داد ،زیبایی ،و حس گرم و خونگرمی آقای تاد

که با دستان خداوند استاد عباس منش عزیزم ثبت شده که به من بگه تو گم نشدی ،تو خودت خودت رو گم کردی ،ذهنی داری ،ذهن سرکشتو به دست بگیر و رامش کن

و فقط باید زیبایی ها رو ببینی و لذت ببر

ممنونم استاد عزیزم هر جرعه جرعه از زندگیم رو زندگی میکنم و لذت میبرم،یاد بچگیم افتادم

که نه تو گذشته بودیم ،نه تو آینده،فقط زمان حال بودیم و زندگی و بازیگوشی های بچه گانمون رو میکردیم ،وکلیی لذت میبردیم

من یاد گرفتم اون چیزی رو که دارم باهاش زندگی میکنم و رو خودم کار میکنم در عمل هم توی شرایطی که میاد حفظش کنم و کنترلش کنم این برام درس بزرگی بود