سریال زندگی در بهشت | قسمت 78 - صفحه 1

197 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    دکترای احساس حمید مهدیزاده گفته:
    مدت عضویت: 2387 روز

    بنام الله یکتا

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته

    سلام به خانواده صمیمی عباسمنش

    چه تخت زیبایی خدایاشکرت بخاطر این زیبایی و راحتی

    خدایاشکرت بخاطر این کش ها که کا رو راحت کردن برای ملحفه ها و زیبایی رو بیشتر و بیشتر می کنند

    خدایاشکرت بخاطر استاد عباسمنش عزیز وسط حال لم دادن هم لذت میبرند در کنار عزیز دلشون هم از طبیعت زیبایی روبرو لذت میبرند و کارشون رو انجام میدهد

    خدایاشکرت بخاطر نعمت و فراوانی زیاد و گوشت قرمز که برای جوجه گذاشته شده توی افتاب یخش اب بشه

    خدایاشکرت بخاطر این دوش اب بیرون کلبه برای راحتی بعد از شنا و دیگران که میان شنا می کنند قابل استفاده س

    خدایاشکرت بخاطر این ایده عالی برای تمیزز و شفاف و زلال موندن آب مرغ و جوجه ها و کم مصرف شدن اب

    خدایاشکرت بخاطر این گاراژ زیبا و با سلیقه زیبای مریم خانم عشق و استاد عزیزم

    خدایا شکرت بخاطر این همه وسیله و ابزار عالی و درجه یک در راحتترین و زیباترین شکل ممکن جای سازی شده است و قابل دسترسی هست و مهم تر انسان لذت میبره از استفاده از ان ها و دوباره با نظم سرجاش قرار دادن خیلی لذت بخشه و انگیزه میده

    خدایا شکرت بخاطر ایده هایی هر روز در طراحی ابزارها و وسایل انجام میشه مثل این بورس ها و کار رو راحتتر و راحتتر میکنهههههههههه

    امریکا و کشورهای غربی که پیشرفت های عالی داشتند چون کارشون رو دقیق و با عشق و علاقه انجام میدهند و هر بار اون ایده رو بیشتر روش کار میکنن و گسترشش میدهد در واقع توجه و تمرکزشون روی زیبایی ها و راحتتر شدن کارهاست باعث میشه هدایت بشن ب سمت نعمت ها و ثروت ها و راحتی و لذذذذذذذذذذت های بیشتر و بیشتررررررر

    هوراااااااااااااااا استاد جوووووووووونم عاشقتم خیللللللللللللی زیاد

    به امید روزی منم تمام این مراحل و تکاملم رو طی کنم و همچنین همگی دوستان و خانواده صمیمی عباس منش که عااااااااشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    محسن قنادی عرب گفته:
    مدت عضویت: 1901 روز

    سلام

    نکته ای در این قسمت دیدم نظم بود

    و قطعا وقتی نظم رو رعایت میکنیم میتونیم احساس بهتری رو تجربه کنیم که احساس خوب اتفاقات خوب رو رقم میزنه

    و خداوند هم همه چی رو منظم آفریده

    دومین نکته برخورد با تضاد

    سوال خوب؟ چجوری این موضوع رو حل کنم و تجربه ی بهتر ورراحت تر

    سومین نکته :قدردانی از خودمون برای این حل موضوع و احساس اعتماد به نفس بیشتر

    سپاس گزارم که خیلی فان یک سری نکات رو آموزش میدین ومتذکر میشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مریم جاویدیان گفته:
    مدت عضویت: 1911 روز

    سلام مریم دوست داشتنی و استاد عزیز

    سپاس بی نهایت از مریم جان که بی نظیر و شایسته است در تمامی مراحل زندگی و انسانی به معنای واقعی کلمه یگانه است

    حقیقتاً ویدئو هایی که استاد ضبط میکنند . در محور آموزش است برای ما

    و ویدئوهایی که مریم عزیز زحمت میکشد بیشتر لذت است و عشق بازی با طبیعت و نعمت های الهی

    و یادآور مدار ثروت سلامت معنویت است برایمان

    بنده به شخصه آنقدر ذوق میکنم که نمیتوانم ویدئوها را به شکل نشسته تماشا کنم

    راه میروم و ذوق میکنم و شکر الله را به جا می آورم

    بی شمار قدردان و دعاگوی شما زوج استثنایی هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سید محمدامین حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2783 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد عزیزم

    سپاسگزارم که باز هم پنجره چشم مارو به روی بهشت الهیمون گشودید‌

    خدایاشکرت که میتونم امروز هم عضوی از همسفران بهشت باشم.

    هر فایلی، هر فایلی که باشه، یعنی هر کدوم، واقعا درسها داره. درسهای اساسی.

    شما یه نگاه بنداز ببین، چند نفر تا حالا کش با گیره استفاده کردن؟

    چند نفر دارن از کنارش رد میشن و بهش توجهی نمیکنن؟

    چند نفر اونو یه چیز الکی میدونن؟

    خیلیا.

    حالا یه عده قلیلی هم هستن، که میگن آقا، چی میشه که بیایم با همین کش و گیره ثروت بسازیم؟

    بیاییم یه مسئله ای رو باهاش حل کنیم، ثروت بسازیم، مشتری های وفادار ایجاد کنیم و کارهارو راحتتر کنیم.

    بعد میاد جدی میگیره، عمل میکنه، اولین قدمو برمیداره، روی هدایت خدا حساب میکنه، خداوند هدایتش میکنه و اگه باورهاش درست باشه خیلی راحت با طی تکامل میرسه به مرحله ای که از همون چیزی که برای خیلیا آشغاله، ثروت میسازه.

    یا مثلا همون تخت، همون تشک، شاپ، قفسه ها، کمدا، میز، اصلا مثالهاش بینهایته.

    این چیدمان مریم خانم به واقع بهترین نوعه. راحتی، کارآیی، دسترسی آسان، جلو به عقب به ترتیب استفاده، خیلی ساده و بدون اذیت کردن خودمون، به جای اینکه بگیم کدوم رو بذارم پیش اون یکی که با هم ست بشن، بگیم کدوم رو کجا بذارم که راحتتر باشم، خودم مهمم، باید دسترسی آسان داشته باشم، آی گل گفتید مریم خانم که من میخوام هرچیزی رو خیلی راحت بردارم استفاده کنم و نخوام هی همه چیز رو بکشم بیرون واسه یه وسیله.

    چقدر تعریف زیبایی بود از نظم.

    یعنی هرچیزی که برمیداری رو بعد از استفاده بذاری سرجاش نه اینکه یه روز همه چیز رو تمیز کنی ولی یه هفته به هم ریخته باشه.

    چقدر ساده و راحت چیده بودید.

    و به قول خودتون واقعا انرژیتون توی فضا پراکنده شده بود.

    چقدر لذت بردم که واسه شاپ کولر و بخاری گذاشتید، خدایاشکرت اینم موهبت ثروته، این مقدس ترین نعمت خدا به انسان.

    و واقعا اصلا هیچ چیز اضافه و آتا آشغالی توی شاپ نبود، هرچیزی که اضافیه دور ریخته میشه یا سوزونده میشه و اینجوری اصلا سبک میشه فضا. و جا برای وسایل اصلی و به درد بخور باز میشه.

    به شخصه وقتی اون ایده شیر فشاری رو دیدم، کف کردم.

    ببین تو رو خدا چقدر راحت ثروت میسازن، چقدر ساده و راحت، اصلا کی فکرش رو میکرد یه همچین چیزی بتونه یه مسئله به این مهمی رو حل کنه اونم به سادگی، به راحتی، دقیقا از همون چیزی که جلوی چشم همه هست و نمیبیننش. چقدر ما تا حالا شیر فشاری دیدیم؟

    یه نفر پیدا شده که بگه آقا خب اینو واسه جوجه ها بذاریم!

    آب تمیز و سالم میخورن به راحتی و با تلاش خود جوجه ها نه صاحبشون.

    واقعا چقدر این انسانهایی که این ایده ها رو اجرا کردن ایمان داشتن، از این رو که اینقدر آرامش داشتن تا این ایده های ثروت ساز رو دریافت کنن.

    ایده های ثروت ساز فقط زمانی به ما داده میشه که در آرامش درونی هستیم، یعنی ایمان داریم

    اون فرچه هم همینطور، تو مدت استفاده خانم شایسته اومده نتایج رو دیده، مشکلاتش رو برطرف کرده و محصول بهتری ارائه کرده که هرچقدر هم خوب باشه میتونه بهتر بشه.

    اینجوری ثروت میسازه، مشتری وفادار میسازه، کارهارو آسانتر میکنه.

    و به چیز خیلی مهمی که این وسط هست، اینه که استاد همیشه بهترینهارو میخواد و همیشه دنبال بهترین هاست، دنبال چیزی که آسانتر، راحت تر، ساده تر یه مسئله ای رو حل کنه.

    این میشه که میره نوع جدید و پیشرفته یه فرچه رو میخره،

    اکثرا که تا وقتی اون فرچه سیم در بدن داره ازش با بدبختی استفاده میکنن و به فکر اینن که پولشونو هدر ندن ولی حاضرن که سختی بکشن تو کارهاشون. ولی استاد جون خودش دنبال راحتیه، و هر چیزی که راحتی و کارایی بیشتری رو داشته باشه خریداری میکنه به راحتی، و به ما با رفتارش یاد میده که ما هم باید اینجوری رفتار کنیم.

    حتی اگه لازمه چندین برابر قیمت یه باتری معمولی رو بپردازیم و باتری لیتیوم یون بخریم تا کارآیی و راحتی بیشتری داشته باشه.

    خدایاشکرت.

    واقعا چه کسی بهتر از من به خودم خدمت میکنه؟

    من خودم باید کارهای خودمو انجام بدم. اتفاقا هرچقدر ثروتمند تر بشم کارهای بیشتری رو خودم انجام میدم. کارهایی رو که حتی بلد نیستم رو یاد میگیرم تا خودم انجام بدم.

    خدایاشکرت

    استاد جان این صبحانه خوشمزه و باحالتون رو که دیدم، گفتم بذار تجربه مو بگم.

    دیروز داشتم میدیدم که بعضی ها چقدر هرچی میخوان به هر مقداری میخورن هیچیشون نمیشه که هیچ، سالمتر از بقیه هم هستن‌.

    بعد از مدتها واقعا حس کردم تکاملم رو به طور مناسبی طی کردم تا برم سرچ کنم که چطوری اینکارو میکنن.

    اولش فارسی سرچ کردم خلاصه چرت و پرت اومد.

    بعد انگلیسی سرچ کردم، بهتر شد، باز هم سرچ کردم، نزدیکتر شدم، یه بار دیگه سرچ کردم یه ویدیو یوتیوب اومد

    (هدایت الله رو ببین)

    رفتم دیدمش و اونجا بود که شروع کردم با مفهومی به نام intermittent diet و به عبارتی دیگه (OMAD(one meal a day

    آشنا شدم و هدایت شدم به ویدیویی که یه نفر که اتفاقا سرآمد هرچی اینکاره مصاحبه کرد(که من خیلی دوست داشتم ببینم این چیکار میکنه)

    خلاصه اونجا فهمیدم که این عزیز(blake_201 اگه درست گفته باشم) گفت که آقا من آخر شب میام و هرچقدر که میخوام غذا درست میکنم، خودشم درست میکنه، یه چیزی مثلا حدود ۴۰۰۰ یا ۵۰۰۰ کالری غذا درست میکنه و نوش جان میکنه، حالا فرداش میره و ۹۵ درصد اون کالری رو میسوزونه یا بیشترش، بدن خیلی رو فرمی هم داره با اینکه اگه ببینید اندازه چهار نفر یه باره غذا میخوره.

    حالا بعدش چیکار میکنه؟ به مدت ۲۳ ساعت چیزی نمیخوره، چون نیازی نداره، چون بدنش پره. فول.

    (حالا باز هدایت الله رو ببین)

    هدایت شدم به ویدیو هایی که بقیه از این روش استفاده کرده بودن و وزنشون نصف شده بود یا مثلا بدنساز خفنی که از این روش استفاده میکرد، استادان بزرگی که همین کارو میکردن، اصولا یا کلا سوئیچ کرده بودن دو این روش یا مثلا ۳۰ روز انجام داده بودن‌

    حالا باز هدایت شدم به پیج یه بدنساز دیگه که کلا پیجش واسه همین رژیما و بدنسازیهاست، به طور کامل توضیح داد که چیکار باید کرد و وقتی این رژیم رعایت میشه، بدن ۴ برابر سوخت و سازش میره بالاتر، انرژی میره بالاتر، ذهن تمرکزش بیشتر میشه و به قولی لیزری تمرکز میکنه روی کاری که میکنه، نمیدونم پوست زیبا میشه، موها زیبا میشن، بدن شاداب میشه، تاثیرات ذهنی که میذاره،

    بعد دیدم اااااِ اینکه همون روزه است. ببین خدا ۱۴۰۰ پیش گفته آقا یه ماه بیا اینکارو کن بدنتو بساز حال کن حالا ببین چقدر تا الان سود و منفعت براش نوشتن.

    خدا راه حل یه مسئله بسیار مهم رو داده به انسان اونوقت ما ازش قافلیم.

    و از دیروز شروع کردم رعایت کردنش و انشاءالله که بتونم دیگه کلا همینطور برم جلو تا اثرات بینظیرش رو ببینم.

    خدایاشکرت.

    خیلی امروز زیباست. هوا یه جوری مرطوبه. خدایاشکرت

    یه ابرای قشنگی میان تو آسمون و من میگم این با این زیباییش به خدا شاید یک درصد اون زیبایی ابرای پرادایس رو داشته باشه ولی خیلی خوشگله.

    خدایاشکرت.

    دوستت دارم استاد جون.

    عاشقتم خدا جون.

    دستتون در دست بینهایت الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      ژیلا موسوی گفته:
      مدت عضویت: 1229 روز

      سلام آقا محمد خداقوت

      نمیدونم الان تو سایت هستید می‌خونید پیامها رو یا نه

      ولی خیلی خیلی برام جالب دراومد که شما تو سال 99 اشاره کردید به omad

      همونی که استاد تو دوره قانون سلامتی گفتن و اون آقاهه هم همین کار رو انجام می‌داده

      میدونید دارم فکر میکنم که هر مشکلی راه حلی داره و فهمیدم که اول راه حله بوده بعد مشکله پدید اومده حالا من باید بگردم اون راه حله موجود رو از هزاران راه حل ، برای مشکلم پیدا کنم مثل اینکه هزاران کلید داری باید بگردی کلیدی که قفل تو رو باز می‌کنه پیدا کنی

      خدایا شکرت بخاطر وجود استاد و عوامل و سایت

      و سپاس از شما دوست عزیزم

      دنیا زیباست زندگی زیباست زیبا ببینیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        سید محمدامین حسینی گفته:
        مدت عضویت: 2783 روز

        سلام به شما دوست عزیزم

        راستش خودم یادم به omad نبود تا اینکه شما گفتید توی کامنتم نوشتمش، حالا جالب اینکه همین دیشب من دوباره شروع کردم برم توی یوتیوب و کلی ویدیو درباره کتون ها و فستینگ و مسائل مربوط به قانون سلامتی ببینم، فایل جدید استادم که خودش اصلا جرقه ای بود”قدرت اراده در برابر نحوه عملکرد مغز”

        و الان هم کامنت شما دوست نازنینم

        خیلی خوشحالم به خاطر این نشانه هایی که در کمتر از 12 ساعت خدا واسم آورده

        و سپاسگزاری میکنم از شما که به محض بیدار شدنم با کامنت ارزشمندتون یه لبخند به پهنای صورتم روی لبام آوردید

        دوستون دارم

        دستتون در دست الله یکتا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 1881 روز

    سلام بر استاد عزیز و مریم بانو

    من امروز تو برنامه روزانه م نوشتم چطوری میتونم نظم بیشتری داشته باشم و بعد که اومدم تو سایت گفتم بزار این فایل جدید رو ببینم معمولا از دانلودهای قدیمی شروع به دیدن میکنم ولی امروز برعکس همیشه عمل کردم و به این فایل بسیار زیبا هدایت شدم خدارو شکر

    چقد زندگی با نظم زیبا تر و راحت تره

    چقد مریم بانو اول صب بانشاط و پرانرژی هست خداروشکر

    چقد آسمون زیبا س و ابرهای تپل و سفید تو زمینه ی آبی آسمون خودنمایی جالبی دارن

    خدارو شکر که روزم رو با این تصاویر زیبا آغاز کردم

    در عشق و در نور باشید

    روز خوش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    نرگس نوشادي گفته:
    مدت عضویت: 2428 روز

    به نام خدای هدایتگر وهابم

    سلام به استاد عشق عباسمنش عزیزم

    سلام به مریم جان عزیز دلمممم

    و سلام به همه اعضای خانواده صمیمی عباسمنش دوستان نازنینم در سایت که عاشق تک تکشون هستم

    خدایا شکرت که امروز رو تصمیم گرفتم متعهدتر روی خودم کار کنم و تصمیم گرفتم برم یه جای خوب و این فایل رو ببینم برای همین ماشین قشنگمو سوار شدم و اومدم روی یه بلندی مشرف به شهرمون و تو سکوت این دامنه کوه همراه با اواز پرنده های زیبا در پس زمینه دارم فایل رو میبینم و نوت برداری میکنم

    خدایا شکرت برای ازادی زمانی و مکانیم

    خدایا شکرت که ازین بالا دارم اینهمه نعمت و ثروت رو میبینم نعمتهایی که زبانم قاصره از شکرگذاریه برای تک تکشون

    خدایا منو ببخش که اونطور که شایسته خدایی توهست سپاسگزارت نیستم

    خدایا هزاران مرتبه شکرت برای ایده هایی که در جهان تبدیل به ثروت میشن

    هیچوقت فکر نمیکردم همچین چیزی هم باشه که شیلد تخت رو محکم و مرتب نگهش داره

    ببین چه نعمتایی هست که ما بیخبریم ازش

    تبریک میگم تختتون خییییلی حرفه ای و زیبا شده استاد حالا دیگه همیشه مرتبه و نیاز نیست مریم جان هی مرتبش کنه

    عاشقتمممم مریم جان که اینقد ریز بینی و اینقدر ایده پرداز از ایده قفسه قابلمه ها و ماهیتابه هات لذت بردم عزیز دلم تحسینتون میکنم برای قابلمه ها ورماهیتابه های حرفه ای و درجه یک و رنگارنگ و زیبا ❤️

    وای وای استاد من دیوونه شدم شما رو دیدم اونجور راحت دراز کشیدین رو به بهشت و دارین فایل تدوین میکنین برامون من همونجا گفتم الله اکبر از این زاویه دید استاد به پرادایس و در اخر فایل دیدم که مریم جان اومد و زاویه دید شما رو با دوربین بهمون نشون داد خدای من 😭😭😭😭چقدر زیباست به خدا دارم اوردوز میکنم از اینهمه زیبایی

    ببین از وقتی این اسلایدینگ دورا رو گذاشتین چه معرکه شده همه چی

    خدای من دراز بکشی تو خونت بهشت رو ببینی دائما😍😍😍😍😍😍

    خدای من اون زاویه دید شما رو اسکرین شات میگیرم میزارم جلوی چشمم

    آبی آسمونش که با ابرای پفکی قلبمو برده سبزی درختای متراکمش که روحم رو به پرواز درآورده و دریاچه دلبرش که تیر خلاص رو میزنه

    خدای من

    خدای من شکرت برای دیدن اینهمه زیبایی

    خدایا این حال خوب رو دائمی کن برام اشک در چشم و قلب گشاده برای دریافت

    خدایا شکرت برای دیدن اینهمه زیبایی از دریچه دوربین مریم جان

    ایمان دارم یه روزی حضوری هم میبینمشون

    هرچند همین الانم خودمو دارم تصور میکنم تو این بهشت زیبا

    خدای من ببین خانم مرغی و جوجوهاشو

    خدای من چه ایده نابی اینکه انرژی خودم رو تو محیط زندگی خودم پراکنده کنم

    عاشقتممممم مریم جان که اینقد درجه یکی شما

    چقدر دارم ازت یاد میگیرم علاوه بر قانون و تمرکز بر زیبایی ها درس زندگی داری هم داری بهمون میدی شما اخه چقدر عشقی آخه

    عاشقتمممم که شارپ زیبای بهشتمون رو اینطور منظم کردی به بهترین شیوه اونم

    چقدر از ایده منظم کردنت که همه چی باید اسون برداشته بشه و گذاشته بشه سر جاش لذت بردم عزیز دلم اینم یه درس دیگه بود برام

    خدایا شکرت برای پارت میلواکی برای اینهمه نعمت و ثروت

    خدایا شکرت ببین همه وسایل از برندای خفن دنیاست بوش هم اونجاست خدایا شکرت

    عاشقتمممم استاد که ارزش ابزار رو در عمل داری بهمون نشون میدی

    خدای من چقدر همه چیز ستاپ شده و حرفه ایه توی گاراژ بهشتمون به همت مریم جان عزیز دل

    حتی سینک شستن دست ها هم همونجاست تا کارها راحت و تمیز پیش بره خدایا شکرت واقعا

    ❤️❤️زندگی یعنی حل مساله❤️❤️عاشقتم مریم جان که اونقد تمیزی و اونقدر به فکری که جوجه های ناز بهشتمون اب تمیز بخورن و ببین ایده ها رو الله اکبر

    باورم نمیشه همچین ایده های نابی برای رفع این مشکل عملی شده

    ببین چقدر نعمت و ثروت جاریه همه جا

    و ببین جوجه هامونو چه راحت یاد گرفتن آب خوردن از سیستم جدید رو

    این جوجه ها خوشبخت ترین جوجه های عالمن که تو این بهشت دارن رشد میکنن و تکاملشونو طی میکنن

    ببین اخه جوجه ها رو چیکار دارن میکنن برای گوشتا 😂چه همهمه ای شد 😂

    ینی واقعا خوشبختن این جوجه ها که دارن دیر دست این دو تا عشق پرورش پیدا میکنن

    عاشقتممممم استادم که هنوز رژیم خاص خودتو داری

    راستش بخوای منم دلم خواست و حتما درستش میکنم صبونه خوشمزه رژیمی شما رو ❤️

    استاد جانم عاشقتم که اینقدر قشنگ با عزیز دلت صحبت میکنی

    سلام عشق ❤️❤️❤️❤️

    خوب ما همه باهم عاشقتونیم استاد جان

    شما که با تعهدت با ایمانت با شجاعتت با شجاعتت با شجاعتت به اینهمه نعمت و ثروت و آرامش رسیدی و چنین الگوی تمام عیاری برای ما شدید عاشقتونیمممممممممم

    خدایا شکرت برای دیدن این فایل ها که پکیج کامله تمرکز بر زیباییها ، تقویت باورها، ورود آگاهی های ناب و حتی یادگیری کل حل مساله ست

    خدایا شکرت

    خدایا تنها تو رو می پرستم و تنها از تو یاری میجوییم مارو به راه راست هدایت فرما

    راه کسانی که به انها نعمت بخشیدی و نه راه گمراهان و نه راه ظالمان

    آمییییین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      الهه رشیدی گفته:
      مدت عضویت: 2246 روز

      به نام خالق زیبا افرین

      خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که در این حال و هوای الهی م و با لبخند زیبایی که روی لبام نقش بسته دارم برای دوست عزیزم مینویسم

      خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که دارم هر لحظه باهات عشق بازی میکنم

      خدایا تو انقدر در قلب من جا خوش کرده ای که هر وقت که اسم زیبات رو بر زبانم جاری میکنم اشک از چشمام جاری میشه

      سلام نرگس عزیزم

      سلام به شما عزیزم که دارم هر روز با خوندن کامنت های الهی ت قلبم رو پر نور تر میکنم

      عزیزدلم ممنونم که برامون مینویسی

      ممنونم که این نوشته ی الهی ت رو که از یک قلب پاک و خالص جاری میشه با انگشت های زیبات برامون مینویسی

      وقتی کامنت زیبات رو خوندم پر شدم از حس زیبای خدا

      این جمله ی زیبات رو خیلی دوست داشتم

      “اومدم روی یه بلندی مشرف به شهرمون و تو سکوت این دامنه کوه همراه با اواز پرنده های زیبا در پس زمینه دارم فایل رو میبینم و نوت برداری میکنم”

      چقدر این حال و هوای زیبات رو دوست داشتم

      چقدر این خلوت دو نفره خودت و خدای مهربون مون رو دوست داشتم

      اره نرگس عزیزم وقتی که میخای با عشق ابدیت راز و نیاز کنی

      وقتی که میخای که با خدای مهربان صحبت کنی دوست داری یه جای خلوت پیدا کنی

      وقتی میخای با خودت و با خدای خودت عاشقانه راز و نیاز کنی

      نیاز داری به یک جای خلوت

      جایی که فقط خودت باشی و خدات

      و چقدر این فضای زیبا رو که رفته بودی روی یک جای بلندی و سر سبزی و صدای زیبای پرنده هایی که شده بود موسیقی دلنشین رو دوست داشتم

      بخدا همون جا تو توی بهشت بودی

      بهشتی که فقط خودت بودی خدای مهربونت

      نمیدونم از این حال و هوای الهی م چطور برات بگم

      چشمام بارونیه

      اما حال و هوای الهیه

      حس و حالم خداییه

      وقتی دیدم این خلوت رو برای خودت فراهم کردی با تمام وجودم تحسینت کردم

      چون برای خودت و برای خلوت عاشقانه ت با خودت و با خدای خودت ارزش قائل شدی

      عزیزدلم چقدر زیبا داری روی خودت کار میکنی و داری هر روز مدارت رو بالاتر و بالاتر میبری

      اره اونم برای وصال یاره

      یاری که اگه ایمان بهش داشته باشیم برامون کن فیکون میکنه

      اه خدایا شکرت

      شکرت که دارم این لحظه ی زیبا رو زندگی میکنم

      نرگس جان ازت ممنونم که حال و هوای زیبات رو بهمون هدیه دادی

      خدایا شکرت

      ارزوی بهترین ها رو برات دارم عزیزم

      ادامه میدیم مسیر الهی رو که داره ما رو هر لحظه به خدامون نزدیکتر میکنه همراه با یار همیشگی مون خدای مهربان مون

      خدایا تنها و تنها خودت برامون کافی هستی

      دوست دارم دوست مهربونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        نرگس نوشادي گفته:
        مدت عضویت: 2428 روز

        الهه جاااااانم

        عزیز دلمممممم دیوونه م کردی با این درک بالایی که داری

        به خدا الهه خودمم مدام دارم اشک میریزم

        تو اون دامنه کوه مشرف به شهر تو تنهایی و سکوت و تو خلوت با خدای خودم فقط اشک ریختم و نوشتم

        خیلی دوست دارم این حال و هوامو

        خیلی دوست دارم اتصالم به منبع رو

        هیچ چیز برام لذت بخش تر ازین نیست

        همسرم هی میگه حوصله ت سر میره اینجا تنهاییم خانواده ت نیستن

        ولی من گفتم اصلا

        حالم خیلی هم خوبه

        باورت نمیشه ولی من دارم از همین شهر لذت میبرم

        و ایشون 😳نگام میکرد

        و حالا طوری شده که خودشم میگه اصلا مهم نیست تو شهر کوچیکی یا بزرگ مهم حال و هوای خونست

        خداروشاکرم برای قرارگرفتم در این مسیر الهی

        خداروشاکرم برای داشتن دوستانی مث شما ، الا ، مرضیه ، مارکو ، لیلا و و و و

        همتون برام درس دارین

        از کامنتاتون لذت میبرم و رشد میکنم

        خداوند حفظتون کنه

        در اغوش رب العالمین باشی الهه زیبای من

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 2212 روز

    به نامِ یگانه ای که ندایش را باور دارم

    میدونید چیه؟!

    من وقتی فایلی رو‌میبینم یا زیبایی ها رو‌میبینم در لحظه بینهایت از ریز به ریزش، که حتی گاهی خیلی ها نمیبینن، لذت میبرم و بارها و بارها میبینمش و بشدت درونم تحسین میکنم و حظ میبرم از دیدنشون و خدارو شکر میگم…

    اما همه اینها منو باز به خودم میبره…

    و همینه که فقط درباره خودم مینویسم چون جذابترین و مهمترین مسئله برام شناختِ خودمه…

    همه چیز در نهایت منو به درونِ خودم میکشونه و باعث میشه من به سمتِ کشفِ درونِ خودم برم، با الگوهایی که در طبیعت، آدمها، ابزار، زیبایی ها و کوچکترین و بزرگترین اتفاقاتشون میبینم…

    من یه آدم بشدت منطقی ام!

    یادمه از بچگی میدیدم خانواده و حتی فامیل به یه سری از بستگان که وضع مالی مناسبی نداشتن مدام کمک میکردن! به هر طریقی! چون میگفتن خدا گفته به مستضعفین کمک کنید! و اولویت به خویشاوندانه!

    و سالها گذشت و من هر سال میدیدم اونها محتاج تر میشن!

    و فهمیدم دلسوزی و‌کمکِ بیجا حتی به خویشاوندان باعث فقر بیشترشون میشه! چون این کمک های بیجا اونها رو قانع به فقر کرده!!!

    و‌ من منطقی شدم!

    توی خانواده خودمون یا حتی سر کلاسام و توی آموزشگاه میدیدم که وقتی لقمهٔ آماده به کسی میدم و با اون لقمهٔ آماده سدِّ راهِ تلاش و جستجو و خلاقیتِ فردی میشم و اون فرد محتاج تر به من میشد، من بقول خودشون بدجنس میشدم و دیگه لقمه براشون نمیپیچیدم! چون دیدم من هرگز نمیتونم مسئول زندگی یا رفتارِ دیگری باشم حتی عزیزترینهام! آدمش نیستم!

    و من منطقی شدم!

    گاهی پیش میومد که دیگری کاری رو بدون فکر و سنجش انجام میداد شکست میخورد و بعد دست به دامنِ من میشد که درستش کن! و من متعجب بودم از این کار و نمیفهمیدم چرا من باید مسئولیتِ دیگران رو به دوش بکشم، و نمیپذیرفتم! و اونها بشدت ناراحت میشدن و‌میگفتن تو چقدر بدجنسی!

    و ذهن من منطقی میشد!

    گاهی دیگری به خاطر تنبلی از من میخواست کاری براش انجام بدم و من هیچوقت نمیتونستم بپذیرم که من مسئولِ کارای دیگرانم و سر باز میزدم و باز میگفتن تو چقدر بدجنسی!

    و خیلی وقتا میشد که خودم توی کارام سردرگم میشدم اما هرگز نمیتونستم بپذیرم از کسی طلبِ کمک کنم چون باور داشتم هیچکس توانمندتر از خودم و آگاه تر به خودم نیست جز خودم! و خودم به هر سختی و شدتی که بود انجامش میدادم و همیشه هم بهترین بودم! و چقدر رشد میکردم و چقدر درسها به من آموخته میشد…

    و من منطقی میشدم!

    خیلی از آدمها رو ‌میدیدم که چقدر نعمت و فرصت در دسترسشون بود و به راحتی میتونستن ثروت بسازن برای خودشون اما فقط بخاطر دنباله رو‌گذشتگان بودن، داشتن بسختی زندگی میکردن و هیچ چیزی جز فقر و ناشکری نسیبشون نبود!

    و چقدر عجیب بود برام این صحنه ها! مثل این بود که دریای بیکران پیش روت باشه و تو اصرار کنی با انگشت آب برداری!!!

    و‌نمی فهمیدمشون!! نمیفهمیدم چرا باید برده وار پیروِ سنت های گذشته‌گان بود وقتی دنیا داشت پیشرفت میکرد و میشد بهترین ها رو داشت و چقدر زیباتر و راحت تر و ‌مفید تر و ثروتمندتر و آرامتر و با عشق تر زندگی کرد! و‌همین باعث شد هیچوقت به تاریخ و‌گذشتگان و حتی بناهای قدیمی و سبک زندگی سنتی و قدیمی علاقه نداشته باشم!

    و ذهنم منطقی شد!

    توی مدرسه، دانشگاه، محیط کار، و حتی باشگاه و گروه های ورزشیم آدمهای ضعیف زیادی میدیدم‌ که همیشه جاشون ته کلاس بود! و من هرگز نتونستم باهاشون هیچ ارتباطی برقرار کنم چون نمیتونستم بپذیرم یک آدم میتونه اصلا ضعیف باشه! و بقیه به چشم آدمی مغرور و‌خودخواه بهم نگاه میکردن! یه جورایی گاهی احساس میکردن من از اونها برترم!!!!! چون قدرتمند بودم، چون همیشه اولین نفر داوطلب انجام همه کاری بودم، چون همیشه اولِ صف بودم، چون هرگز نمیپذیرفتم که من نمیتونم، پس تو‌ کمکم کن!

    و چون همیشه توی ‌هر کاری اولین نفر داوطلبانه میرفتم، همیشه با چالشِ حلِ مسئله و‌کشفِ ناشناخته ها روبرو بودم، و این باعث شد شجاعت و خلاقیتم رشد کنه.. و صبور و صبورتر بشم.. و‌ جسور شدم و مشتاقتر شدم مخصوصا وقتی میدیدم چقدر عالی از پسش بر میومدم… و این اعتماد بنفس بهم میداد..

    چیزی که خیلی خیلی کم در اطرافیانم میدیدم و مداااام بهشون‌میگفتم که اگه اعتماد بنفس داشته باشی و صبور باشی حله! اما کو‌ گوشِ شنوا! و اونجا فهمیدم هرکسی تا خودش به درکی نرسه هزاران بار گفتنم فایده نداره!

    و همین روحیه بود که منو عاشقِ دوچرخه سواری کرد..

    چون محدودیت نداشت برام! چون همه جا اختیار و اولویت با من بود! چون حتی پشت چراغ قرمز که ۲کیلومتر ماشین وایساده بود من خیلی راحت میرفتم اولِ صف!

    چون هرجا برای بقیه محدودیت بود برای من آزاد بود!

    چون بهم حسِ رهایی و چشیدنِ طعمِ چالش و رفتن تو دلِ ناشناخته های جذابی رو میداد که با خفن ترین ماشین هام نمیشد طعمشو چشید!

    چون خودم بودم تحتِ فرمانِ خودم!

    من آدمی بودم ‌که همیشه توی کارام و زندگیم نظم داشتم. شاید خیلی بچه بودم اما ذوق میکردم لباسام مرتب باشه.. بند کفشم خوشگل بسته بشه.. کفش و لباسم همیشه تمیز و خوش عطر و آراسته باشه.. بچه بودم اما همیشه حتی تر و تمیز غذا خوردن برام مهم و لذتبخش بود..

    باورتون میشه حتی مدلِ نشستنم برام مهم بود و همیشه مثل یه شاهزاده خانم مینشستم😄 مخصوصا که عادت داشتم روی زانوی بابام مینشستم.. اینارو مثلا از سن ۴-۵ سالگیم یادم میاد…!! انقد منظم بودم که خواهرم بهم میگفت تو کارات خط کشیه!!!😄 ولی من فقط لذت میبردم از نظم و آراستگی.. حتی تو سنِ ۵سالگی..

    چون باعث میشد همیشه راحت کارامو‌ انجام بدم. باعث میشد از زمانم بهره بیشتری ببرم. باعث میشد با آرامش و تمرکز و دقت بیشتری کارامو انجام بدم. و همین بود که همیشه از همه جلوتر بودم و پیشتاز میشدم و اونهمه شخصیت و اعتماد بنفس و شجاعت و خلاقیت و کنجکاوی و کلی ویژگی های مثبت دیگم رشد میکرد… همین بود که من تحسین برانگیز میشدم و خیلی جاها لیدر میشدم چون یاد گرفته بودم از خودم که چجور خودم رو‌ مدیریت کنم! و آدمی که یاد بگیره خودش رو مدیریت کنه، جهان رو مدیریت میکنه! متکی به خودم بودم همیشه و دنیا هم اینو بهم بیشتر یاد داد..

    حتی من نمیتونستم بپذیرم که تقلب کنم!!!!! چیزی که برای همه عادی بود و اصلا قانونِ درس خوندن و امتحاناشون شده بود! چون خودم ‌تجربش کردم تویِ تدریسم! و به لطف خدا رفتار و فرکانسم باعث شد شاگردامم که بشدت تقلبی شده بودن همرنگِ معلمشون بشن و با افتخار بیان بگن درس خوندم اومدم ۲۰ بگیرم و برم، با دانش و تلاشِ خودم نه با تقلب! و واقعا ۲۰ میگرفتن و من چقدر خوشحال میشدم که این منِ حقیقی بود که دنیامو همرنگِ خودم کرد…

    و به چشمم دیدم وقتی من رفتار و باورم درست و قدرتمندانه باشه، این جماعته که همرنگِ من میشه!

    باور میکنید یا نه نمیدونم، اما سر جلسه امتحان التماس میکردن بهم تقلب برسونن ولی من حتی نگاهشونم نمیکردم! حتی نمیذاشتم کسی از برگه من بنویسه و‌چقدر همه شاکی میشدن!!!! و برای من عجیب بود! درکشون نمیکردم! حتی یادمه یه بار پای تخته بودم و بلد نبودم مسئله هندسه رو‌ حل کنم و همه مخصوصا شاگرد زرنگا داشتن بهم جواب میرسوندن که من با جدیت و یکمم خشونت برگشتم سمتشون و ‌گفتم اگر قرار بود شما جواب بدید میگفتن شما بیایید پایِ تخته!!!😂😂😂 ( آخ آخ این صحنه رو هیچوقت یادم نمیره! و‌چقدر معلممون خندید و ذوق کرد 😂)

    حتی یه بار امتحان جبر و احتمال ۸ گرفتم ولی حاضر نشدم تقلب کنم! چون باور داشتم خودم باید تلاش میکردم و اگه تلاش نکردم پس حقمه این نتیجه!!!!

    هرچند این نمره فقط ۱بار توی کارنامم اومد ولی یادم ‌موند!

    یادم ‌موند که به اندازهٔ تلاشم نتیجه میگیرم و هرگز کسی مسئولِ هیچ چیزِ زندگیِ من نیست!

    حتی وقتایی که ذهنم میخواست بهونه بتراشه که نه اگر فلان اتفاق نیوفتاده بود این نمیشد بازم یکی میزد پشت شونم و میگفت اگه خودت خواسته بودی میتونستی! و اون یکی ندای درونم بود…

    و این شد که هرگز نه تونستم خودم برای خودم بهونه بیارم و نه بهونه از دیگران میپذیرفتم!

    میگفتم بگو‌ نخواستم من میپذیرم ولی نگو نشد!!!! بهونه نیار برای من!!!

    این ‌جمله تو لحظه لحظهٔ زندگیم تو‌ گوشم بود:

    « اگه خودت بخوای میتونی، اگه خودت بخوای میشه»

    چون بهم ثابت شده بود من قدرتمندترینِ خودمم برای زندگیِ خودم..

    پس منطقی شدم!

    و منطقِ من منطقِ جامعه نبود! مالِ خودم بود!

    منطقی بود که حقیقت بود!

    منطقی بود که میگفت کمکی که باعث فقیرتر شدنِ کسی بشه اشتباهه!

    منطقی بود که میگفت نه تو ‌مسئولِ زندگی و رفتارِ دیگرانی نه دیگران مسئولِ کارهای تو! حتی اشتباه! حتی به درست! هرکس فقط و فقط باید برای بقای خودش تلاش کنه، قدرتمندانه، و هرگز دلسوزی برای هیچ چیز و هیچکس معنایی نداره چون تمااااام شرایطِ خلق شده برای همه یکسان است!

    منطقِ من منطقی خود ساخته بود که هیچکس قبولش نداشت و همه به چشم ظالم بودن بهش نگاه میکردن!

    اما برای من هرگز اهمیتی نداشت به چشم دیگران چطوره!!!!! منطقِ من به من آرامش میداد…

    به من لذتی را میچشاند که حتی زمانهایی که دیگران غرقِ ترس و نگرانی بودند من غرقِ خنده و شادی و آرامش بودم…

    به من لذتی داد که من همه جا محبوبِ قلب ها میشدم…

    به من لذتی میداد که دخترکِ خوش خنده میگفتنم…

    به من لذتی میداد که وقتی نبودم همه دلتنگم میشدند، حتی همانهایی که گاهی مرا ظالم میدیدند….

    و من به چشم‌خودم دیدم همان آدمهایی که مرا ظالم میدیدند به من گفتند تو فوق العاده ای دختر…

    به من گفتند ما به تو دخترکِ شادمان افتخار میکنیم که انقدر شجاع و قدرتمندی…

    و‌ من، که نه دیروز از زخم زبانهایشان رنجیدم نه امروز از تمجید و تحسینشان غرق شعف شدم!

    چون من برای خودم زندگی میکردم نه برای آنها!

    چون من خودم هر لحظه خودم را تحسین میکردم و ‌مینازیدم به این نازم…

    من آنروزها فقط به خودم میبالیدم!

    اما امروز به خودِ الهی ام بینهایت میبالم که اینها همه خدا بوده و هست در من…

    و من امروز به خدایم میبالم که من اینم…

    آنروزها من با هوش و توانایی و ذکاوتِ محدود خودم بهترین بودم! چشم من این را میدید!

    اما امروز خووووب ‌میدانم که من با خدایِ خودم که هوش و ذکاوت و دانایی و قدرتم شده دنیا را فتح میکنم، دنیای خودم را که بینهایت باشکوه است…

    من هم دیگر روی شانه های خدا نشستنم را دیدم..

    من با خدایم دنیا را شگفت زده خواهم کرد.

    دیشب که داشتم این الهاماتِ درونم رو مینوشتم، دلم بهم گفت فردا فایلی میاد روی سایت که این نوشته رو اونجا ثبتش میکنی…

    و امروز خداوندم بهم نشون داد که من پیش از دریافتِ عینی و فیزیکی به تو داده ام…

    تو فقط سپاسگزار باش…

    و سپاسگزاری که همانِ حسِ خوبِ آرامش با حضورِ خداست…💗

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      صدیقه گفته:
      مدت عضویت: 1967 روز

      به نام یگانه قدرت هستی

      سلام ودرود بر شما عزیز دل

      چه زیبا نوشتید

      خیلی جاهای متنی که نوشتید، وقتی می خوندم، انگار من بودم که برای خودم نوشته بودم…

      بسیار عالی بود

      لذت بردم

      هر چی آرزوی خوبه مال تو 🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ساناز گفته:
        مدت عضویت: 2212 روز

        سلام دوست خوبم

        ممنونم

        انشالله که ایمانمون با عمل صالح همراه باشه تا حقیقتا رشد کنیم و بهشت بسازیم و مهمترین هدف رو که اتصال به اصلمونه به دست بیاریم.

        در پناه الله یکتا

        💗💗💗💗💗

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فرنوش بیگدلی گفته:
      مدت عضویت: 2598 روز

      سلام ساناز جان

      احسنت

      آفرین

      به تو

      که از بچگی بدون اینکه قانون را شنیده باشی عمل کردی!

      وقتی منطقی بودنت را میخوندم فقط می‌گفت آفرین و تحسینت میکردم

      چقدر با خودت هماهنگ بودی

      چقدر به خودت لذت و شادی دادی

      من قبلاً شخصیتی کاملا مخالف تو داشتم و همیشه ناراضی بودم ! خیلی خوشحالم که یادم دادی چطوری باشم قوی و خوددوست و منطقی به خودم!

      منم بهت افتخار میکنم به خاطر شخصیت عالیت

      دوستت دارم دوست قویم ⁦♥️⁩🌹💟💖💚🧡💯

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ساناز گفته:
        مدت عضویت: 2212 روز

        سلام فرنوش جانِ شاد و پرانرژی و زیبایِ من😘

        ممنونم عزیزم

        من و خدام از تو و خدای درونت، که در حقیقت همه یکی هستیم، ممنونیم…

        امیدوارم این حس و حالِ نابِ الهی تا ابد گنجِ درونمونو شکفته تر کنه تا ما خداگونه تر بشیم….

        عاشقتم عزیززززم😘😘😘😘😘

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    افسانه نوشادی گفته:
    مدت عضویت: 1909 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد و خانم شایسته ی عزیز

    خدایا شکرت برای این که من در مدار دریافت این آگاهی ها هستم

    خدایا این قسمت همش در مورد بهبود کارها و وسایل و حل مسائله

    از همون اول که خانم شایسته تخت جدید رو با یه روکش طرح دار خوشگل کامل کردند و بخاطر یه مسئله ای که کناره های روکش میزده بیرون،یه چیزی از خود آیکیا سفارش دادن که لبه های روکش رو قشنگ نگه داره و دیگه جمع نشه،آفرین به آیکیا که فکر همه جارو کرده،(و هر چقدر که مسائل رو حل کنی به همون اندازه ثروت میسازی)

    خدایا شکرت باز جوجه های جدید داریم در حال طی کردن تکامل خودشون هستند،هنوز تخم مرغن توی دستگاه جوجه کشی

    خدایا شکرت که استاد کار و زندگیش یکیه با لذت و خیلی راحت تو خونه کارتو انجام بدی و لذت و ثروت با هم خدایا شکرت

    ساخت یه قفسه واسه منظم تر شدن فضای آشپز خونه به دست لری همیشه در صحنه،👌

    و خیلی قشنگ قابلمه ها جا گرفتن داخلش و فضای آشپز خونه خلوت تر و زیبا تر شده

    خدایا شکرت واسه این دوشهای که بیرون کلبه نصب شده واسه یه دوش جانانه بعده شنا،و خانم شایسته چقدر قشنگ توصیف کردن که تو شب زیر نور ماه ،صدای جیر جیرکا،و یه سکوت دل انگیز یک دوش جانانه بگیری…

    خدایا شکرت واسه این دریاچه همیشه جاریمون

    خدایا شکرت واسه اینهمه فراوانی، گوشت چرخ کرده واسه جوجه هامون

    خانم شایسته لذت بردم از دیدگاهتون که خودتون دوست دارین کارهای خودتون رو انجام بدین انرژی مثبتتون رو تو فضای اطرافتون پخش کنین،حتی اگر خیلی ثروتمند باشی یا خیلی فرد مهمی باشید،یا حتی اگر رئیس جمهور میشدین دنبال مستخدم نبودین واسه انجام کارهاتون،من واقعا تحسین میکنم شمارو واسه این ویژگیتون که خودتون هستید نه ادا اطوار،شما رو همیشه متفاوت از بقیه دیدم،همه کاره هستین شما

    حتی وقتی تو مسافرت هم بودین و خونه اجاره میکردین که با اینکه تمیز بودن دوباره تمیز ش میکردین👌

    این انرژی مثبت شما رو ما همیشه دریافت میکنیم اینقدر که با لذت و عشق همه ی کارها رو انجام میدین

    خب بریم سراغ گاراژمون که اینقد عالی و قشنگ شما مرتب و منظم همه چیزو سازماندهی کردین،همیشه دنبال راحتی و نظم کارها هستین،

    حتی توی گاراژ هم نور پردازی کردین، چقدر قشنگ همه چیزو چیدین چیزهای کاربردی تر در دسترس گذاشین،

    اونای که کمتر نیاز دارین رو دور از دستر س چیدین

    خدایا شکرت ببین استاد همه ی ابزارهای میلواکی رو خریده،خوشبحال میلواکی که استاد مشتریشه،استاد یک کیفیت خوب ببینه دیگه کامپلکت همه ی ابزارهاشو میخره،خدایا شکرت واسه این همه فراوانی ثروت

    حتی کولر و بخاری هم واسه گاراژ گذاشتین،یا حتی روشویی بیرون گاراژ،واقعا آفرین واسه اینهمه ارزشی که برای خودتون و وسایلتون قائل هستید👌

    خدایا شکرت باز یک مسئله ی جدید حل اون و رشد خودمون،ظرف آب جوجه ها که کثیف میشده با یا ایده از آمازون حل شد سطل آبی که با شیر آب های کوچلو با نوک زدن جوجه ها آب کمی بیاد بیرون به قدر رفع تشنگی دیگه هم کثیف کاری نشه و به طور عملی که مشاهده کردیم که چقدر کمک کرده بهشون

    و یه مسئله ی دیگه که باعث شده دراکهایی که نوکشون کثیف میشده و به ظرف آب مشترکشون با مرغها کثیف میشده،جاشون رو جدا بشه از مرغها و لذت ببرن از زندگی هر دو تا

    خدایا شکرت داکهای خوشگلمون هم در حال استراحت هستند،😍

    و دوباره استاد که راحت پای لپتاپ با یه غذای ساده و ویوی مشرف به بیرون،درختا و دریاچه ی زیبا و پرنده های خوشگلی که میان تو دریاچه ی پرادایس که عالیه این منظره،و براونی هم که دیده میشه،

    لذت کار و زندگی و طبیعت یکجا،چی میشود👌

    خدایا شکرت واسه عشق واقعی که بین شماست

    و بازم دوباره یه مسئله ی دیگه که خانم شایسته بهش برخوردن ظرفشور محصول آیکیا که خیلی خوب بوده و خانم شایسته یه اشکالات ریزی توش دیدن اما باز دوباره میخواسته از همونو بخره،چو بهتر از همه بوده ، و دیده که آیکیا دیگه اون محصولو نداره بلکه یکی بهتر و بالاتر از کیفیت قبلی تولید کرده،یعنی اینکه خیلی به مشتریانش اهمیت میده و دنبال بهتر کردن و بروز رسانی هرروزه ی محصولاتشه(که باعث کسب ثروت بیشتر میشه)مثه یک مصرف کننده خودش استفاده میکنه ببینه چجور میشه بهتر از این باشه محصولاتش،👌

    و استاد میخواد باتری جت اسکی رو عوض کنه و یه مدل با کیفیت ترشو جایگزین کنه،

    همیشه میشود کارها را آسانتر و لذت بخش تر کرد…

    حل مسائل باعث رشد خودمان،بالارفتن اعتماد به نفس و انجام کارهای بزرگتر میشود…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    سید علی فاضلی گفته:
    مدت عضویت: 3087 روز

    سلام استاد خوبی سلامتی استاد میخوام ی اتفاق جالب رو برات تعریف کنم من همونم ک سربازم دو روز پیش ب طور اتفاقی داخل پاسگا ی عسل دیدم چون این موقع همه دنبال عسل طبیعی میگردن من کنار ی درختی چندتا زنبور دیدم بعد رفتم نزدیک الله اکبر ی عسل خیلی بزرگ بود گفتم خدایا سربازا خو نزدیک این عسل میشنن چای میخورن گوشی قایم میکنن پس چطور این عسلو ندیدن بعد گفتم خدایا شکرت این حتما برا منه بعد پستم ساعت چار صب شروع میشه احساسم گف ساعت پنج انو ببرم بعد وسایلو آماده کردم ک از چشم سربازا دور باشه بعد وقتی خواستم ببرمش اذان صب رو گف احساسم گف بعد اذان کارتو بکن گفتم باشه بعد فقط خواستم ببینمش ها قصد بریدن نداشتم بعد نیش اول زنبور رو نوشجونم کردن بعد گفتم دیدی احساسم گف بعد اذان صبر کن بعد صبر نکردم فقط خواستم دورورش رو مرتب کنم نیش دومی اومد ههههه بعد سومی تا اذون تموم شد س. تا نیش حسابی خوردم فقط خداروشکر فقط انکشتام با پشت دستم تعجم این بود ک اون موقع صب هوا سرد بود زنبورا توی هوای سرد نمیتونن پرواز کنن بعد اذون تموم شد و دست بکار شدم بریدم چندتا شاخه کوچک بعد شاخه اصلی رو شروع کردم ب بریدن اصلا عجیب وقتی اذون تموم شد زنبورا هیچ تکون نمیخوردن بعدش شاخه اصلیه بریدم بریدم موقع بریدن زنبورا تکون میخوردن الله اکبر بعد وقتی یکم از شاخه رو بریدم حسم بهم گف با دست بشکن بعد شاخه رو شکستم زنبورا نمیرفتن بعد با دستم زنبورا رو از عسل مینداختم بعد با برگ درخت زنبورارو از عسل انداختم تا تمیز شد فقط عسل موند بعد گذاشتم داخل ی بشکه کوچیکا قایم کردم بعد نتیجه گیری توی این کارم کاملا واضح الهامات خداوندرو درک کردم ک چطور بهم الهام کرد ک چطور این کارو بکنم اینقد واضح بود الهام خدا خودم کیف کردم قبل اینکه بخوام شروع کنم فقط یچیزی بهم گف گف ساعت پنج صب ببر عسلو این ی مرحله وقتی خواستم شروع کنم مرحله دو و مرحله سوم ک تموم شد انسان باید بره داخل کار تا خدا بهش الهام کنه ک چیکار باید بکنیم قبلش یچیزی بهت میگه ک برا شروعه وقتی شروع کردی واضح راهو بهت نشون میده اون موقع احساس کردم ک خدا اینگار مثل ی رفیق ی برادر پیش وایساده داره بهم میگه اینکارو بکن بعد اینکارو بکن بعد روحیه میده میگه دیدی بهت گفتم افرین ک انجام دادی اصلا من تا چند ساعت فقط داشتم ب این موضوع فک میکردم اصلا الله اکبر راستی هنوز عسلو نخوردم خواستم یکم بخورم ک دخترم اومد جلو چشم دیگه گفتم اول دخترم بخوره بعد خوب استاد ب امید آموزش ب زبان انگلیسی ب درود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: