سریال زندگی در بهشت | قسمت 83 - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

بنام خدای بهشت

سلام به بانوی بهشت

سلام به بچه های بهشت

سلام به جوجه های خوشبخت بهشت

سلام به تک تک درختان استوار بهشت

سلام به چمن سرسبز بهشت

سلام به آسمان صاف و آبی بهشت

سلام به دریاچه ی آرام بهشت

سلام به فلوریدا ایالت همیشه سرسبز

سلام به آمریکای ثروتمند و مقتدر که اونقدر به خاطر ثروتمند بودنش عزت و اقتدارش توی جهان زیاده که همیشه حرفی برا گفتن داره. ثروتی که اون رو اونقدر به خدا نزدیک کرده که مورد لطف و رحمت اون قرار گرفته و میگیره

میدونی مریم جان وقتی که سریال زندگی در بهشت رو میبینم یاد چی می افتم؟

یاد حرفهای استاد که میگه خانم شایسته تنها کسی هستش که حتی بهتر از من قوانین رو درک میکنه و به اونها عمل میکنه

همین که اینقدر از قدرت کلامت برای تحسین کردن جوجه ها استفاده میکنی این نشون میده که خیلی خوب اهمیت این موضوع رو درک کردی که با اینکارت قدرت فرکانس های مثببت رو هر روز بیشتر و بیشتر میکنی و لاجرم هم جهان هدایت میکنه شما رو به اتفاقات خوب بهتر و بیشتر و من از مانی که با شما آشنا شدم دارم سعی میکنم اینکار رو انجام بدم البته که پاشنه ی آشیلمه و باید تا زمانی که زنده ام روش کار کنم اما خیلی خیلی بهتر شدم

مریم جان من خودم هم ی زمانی توی خونمون وقتی کوچیک بودم مرغ و جوجه داشتیم و این یکی از رویاهای منه که ی باغ داشته باشم و مثل شما و استاد مرغ و جوجه پرورش بدم خیلی تمیز و شیک و مجلسی به قول استاد.

این رو میدونم که هرچی هم لونه تمیز باشه باز همین که در لونه رو میخوای باز کنی اون بوی بده اذیت کننده اس اما شما اونقدر تمرکزت روی زیباییهای جوجه هاست که انگار اون لحظه حس بویاییت تسلیم حس بینایی و تکلمت میشه..ی زمانی این ی انتخاب بوده برای شما که به کدوم یک توجه کنی زیباییها یا نازیباییها یا بقول استاد اون رنگ سفیده رو ببینی یا سیاهه رو. ولی شما اونقدر آگاهانه تمرکز بر زیباییها رو تمرین کردی که دیگه الان اتوماتیک وار فقط زیباییها رو میبینی و میزان توجهت به نازیباییها خیلی خیلی کم شده جوری که بقول استاد دیدگاهی کرمی رنگ رو پیدا کردی .اینکار ی جدیت و تعهد و استمرار میخواد که شما خیلی خوب تونستین اینا رو در خودتون ایجاد کنین. احسنت بر شما.

چقدر عزت نفست بالاست که خود خودتی پشت دوربین . با تمام وجودم فرکانس خود بودنت رو دریافت میکنم. بقول استاد آدم اگر عاشق ی چیزی نباشه نمیتونه نقش بازی کنه بالاخره ی جا لو میره !!!! انرژی این عشق و علاقه ی شما به رسیدگی به این جوجه ها و بودن در کنارشون رو از فرسنگ ها میشه دریافتش کرد.

چقدر این جوجه ها من رو یاد فرکانس های تثبیت شده میندازن . اینا چقدر فرکانس هاشون تثبیت شده که ی همچین نتایجی رو توی زندگیشون دارن تجریه میکنن از خونه دوبلکس گرفته تا آب تمیز و سرشار از ویتامین تا غذا های اعیانی و آزادی مکانی

و این باز هم حرف های استاد روو برام یادآوری میکنه که یکسری آگاهی های خالص تو وجود ما قبل از تولد بوده و ما با این آگاهیها به این دنیا اومدیم تا خودمون رو تجربه کنیم درست مثل اون تخم مرغ هایی که وارد پارادایس شدن و الان دارن خودشون رو تجربه میکنن. اینها دارن با همون آگاهیهای خالص زندگی میکنن که همه چیز اینجا طبق میلشونه و هیچ محدودیتی ندارن و گرنه اگر اون آگاهی ها رو نداشتن اگر محدودیت ها در درونشون شکل میگرفت میتونستن توی این بهشت نباشن توی یک لونه ی خیلی کوچیک و تنگ و تاریک توی ی خونه ی تنگ تاریک زندگی کنن بدون اینکه این شرایط رو داشته باشن .میشه گفت اینا توی ی محیط ایزوله مثبت رشد کردن و بنابراین همه چیز به صورت خیلی راحت براشون فراهمه.

اونجایی که برونی سر راه شما قرار میگیره ی لحظه یاد آدم هایی افتادم که هی میخوان سر از کار آدم در بیارن مخصوصا همسایه ها و مخصوصا خانم ها که از کجا اومدی کجا داری میری و …. چون از قانون خبر ندارن که باید سرشون توی زندگی خودشون باشه و متمرکز بشن روی خودشون هرچند که برونی بقول شما ی پسر خوبه و بالاخره راهش رو میکشه و میره چون با بودن در جوار شما و استاد داره قوانین رو یاد میگیره

مریم جان میدونی رفتن شما به وال مارت چی رو به من یادآوری میکنه؟

اینکه اگر میخوام ثروتمند بشم باید مثل ثروتمندها فکر کنم و مثل ثروتمندها رفتار کنم و برم جاهای شیک و ثروتمند خرید کنم

اینجای فایل که رسیدم یاد حرف های استاد توی جلسه هفتم قدم دوم افتادم که اگر چیزی از جهان درخواست نکنی چیزی هم دریافت نمیکنی و اینکه خودشون ی زمانی درخواست کردن براشون خیلی سخت بوده. اما شما اینجا با وجود اینکه اسم پوشال رو به انگلیسی نمیدونستی یا حالا اسم شرکتش رو ولی به اون خانم با اعتماد بنفس بالا گفتین که من ی چیزی میخوام اما اسمش رو نمیدونم ولی میتونم بهتون نشون بدم و با این درخواست به خواستتون رسیدین. بارها برا خود من پیش اومده که ی چیزی رو اسمش رو نمیدونستم و خجالت میکشیدم که از کسی بپرسم ولی از وقتی که با سایت شما آشنا شدم تو این قضیه خیلی بهتر شدم.

البته این اتفاق من رو یاد ی چیز دیگه ای هم انداخت و اون اینه که افرادی که میخوان مهاجرت کنن به ی کشوری و زبان اون کشور رو بلد نیستن نباید نگران این موضوع بشن چون تکاملشون رو کم کم طی میکنن و اینکه بعضی وقتها میتونی با ایما و اشاره و بعضی ژست های دیگه هم منظورت رو برسونی و هم منظور دیگران رو بفهمی

اون صحنه ای که داشتین گوشت ها رو قطعه قطعه میکردین فراوانی ثروت توی جهان یادم اومد که خیلی از افراد توی جهان هستن که با باورهای محدود کنندشون خودشون رو از ثروت و نعمت محروم کردن اما شما اینقدر باورهای خوبتون در مورد ثروت رو تقویت کردین که بهش رسیدین و ازش دارین گذشت میکنین که الان برا جوجه هاتون دارین گوشت سرو میکنین اونم یک روز در میون

آفرین به این جوجه ها که اینقدر خودشون رو لایق دونستن که یکی از وعده های غذاییشون شده گوشت و تو آبشون هم ویتامین میریزن و توی خونه دوبلکس زندگی میکنن.

اونجایی که برونی مشغول خوردن ته مانده های هندوانه اس شما گفتین که اردک ها به نشانه اعتراض از اونجا رفتن . و این چقدر قشنگ داره اعراض رو از ناخواسته ها رو نشون میده بدون هیچ بحث و جدلی . اون دو تا اردک قشنگ از اونجا دور شدن و نگاهشون دوختن احتمالا به آب زیبای دریاچه و خودشون رو تصور کردن که دارن توش شنا میکنن

مریم جان بازم سپاسگزارم برای دسته بندی فال های دانلودی که واقعا سرچ کردن اونها رو واسه همه راحت کرده البته من قبل از اینکه شما هدایت بشین به این درخواستش رو به جهان ارسال کرده بودم چون هر وقت خواهرزادم میخواست جشن کریسممس رو براش بذارم باید کل صفحات رو میگشتم تا پیداش کنم

میدونین چه حسی دارم راجع به فایل های رایگان؟

حس اون کوه الماسی که استاد می گفتن اگر از اون جاده آسفالته بری بهش میرسی . شما خیلی زودتر از ما به اونجا رسیدین و هی دارین به ما میگین ی همچین کوه الماسی هست و با این کارتون باعث گسترش بیشتر اون الماس ها میشین

خدایا از همین جا میشه لطافت اون هوای بعد از باران رو حس کرد مخصوصا اگر بااون نسیم خنکی که صبح می وزه با هم قاطی بشن و مخصوصا اگر توی ی جای خوش آب و هوا مثل فلوریدا و توی ی همچین بهشتی باشی که همه جاش روح داره.

ما هم از بس تمرکز کردیم رو فلوریدا و زیباییهاش هدایت میشیم به فلوریدا. همین امروز تو کلاس درس شاگردم ازم خواست که فایل ویدیویی کتابشون رو براش بذارم و میدونی وقتی بازش کردم فایل اولش در مورد چی بود؟

زبیاییهای شهر میامی تمام اون صحنه هاش برا من آشنا بود از ساحلش تا ساختمونهای قشنگش تا رودخونش تا قایق های تفریحیش و من فقط محو قدرت فرکانس شده بودم و لبخند لذت رو لبم .

مریم جان اون جایی که راجع به اینترنت داشتی صحبت میکردی یاد حرف استاد در مورد اینترنت افتادم که هیچ وقت توی ایران از فیلترشکن استفاده نمیکرد و همیشه این باور رو داشت که خداوند اون رو به اینترنت راحت هدایت میکنه و الان دقیقا به جایی هدایت شده تو زمین خودش دکل هست و یکم اونورتر ی دکل دیگه که با ی بوستر می تونن از اینترنت با سرعت بالا استفاده کنن. منم با یادآوری حرفهای استاد یادم اومد که داشتن اینترنت نامحدود یکی از خواسته هام توی دریم بردمه . حالا که میبینم استاد هدایت شده پس باور میکنم که من هم میتونم هدایت بشم

(از اینجا به بعد ی چیزایی گفته شد که من حتی لحظه ای در موردشون فکر نکردم فقط میدونم ی جوری مسیر نوشتن رفت این سمت مثل اون لحظاتی که داری رانندگی میکنی بعد اصلا بدون اینکه متوجه بشی میبینی توی ی مسیر دیگه ای هستی):

خسته نباشی دلاور که اینهمه فایل رو بروز رسانی کردی ، خسته نباشی دلاور که از اون جاده ی زیبایی که به منطقه عملیاتی ختم میشه برامون فیلمبرداری کردی. فیلمبرداری از حرکت به سمت هدف، از حیات و جنب و جوش ، از تلاش برای هموار کردن مسیر برای رزمندگان جبهه ی خود شناسی و خداشناسی.

توی این جبهه هم فرمانده داریم هم فیلمبردار و هم سربازان مخلص و بی ریا. فرمانده و فیلمبرداری که قوانین جبهه رو میدونن. اونا خودشون رو فدا نمیکنن تا دیگران رو نجات بدن چون میدونن این با قوانیت جبهه ای که شناختنش سازگار نیست و نتیجه ای نداره. اونها سالها جنگیدن اما با لذت با حال خوب اما نه با دیگرانی که ظالم تلقی میشن .اونها با نجواهای ذهن خودشون جنگیدن و اونها رو رام و مطیع خودشون کردن.

اسلحه ی اونها ایمان و توکل و اعتماد به نیرویی بوده که هزاران هزار فرشته رو بدون اینکه دیگران ببیننشون رو در موقعیت های نظامی مختلف به یاریشون فرستاده و اونها رو پیروز میدان کرده.

اونها به شرق و غرب متصل نشدن که یک زمانی برای منافع خودشون لهما بشن و یک زمانی که منافعشون به خطر می افته علیهما

اونها فقط به یک نیرو متصل شدن که فرمانروای کل منطقه نظامیه و نقشه ی کل اون منطقه رو داره . فرمانروایی که کوچکترین حرکت هر جنبنده ای تحت مدیریت و کنترلشه .

اونها به واسطه ی اتصال به اون نیرو هزاران هزار سرباز مخلص و بی ریا دارن .اونها دارن خالصانه تکیه کردن بر این نیرو رو به سربازاشون آموزش میدن .سربازان بدون مرز. بودن در این منطقه اجباری نیست. همه ی سربازانی که تو این منطقه هستن داوطلب هستن و هر کسی با توجه به لیاقتش و کار کردنش توی ی رتبه ای قرار میگره.

گذشته ی این سربازها اصلا مهم نیست. اینکه کی بودن و از کجا اومدن و چه دین و مذهبی دارن اصلا برا فرمانده مهم نیس. مهم تصمیم برای بودن در این منطقه اس.

فرمانده این امید رو هی به سربازاش میده که اگر به اون نیروی برتر وصل بشن میتونن مثل اون فرمانده بشن

توی این منطقه بر پا بر جایی در کار نیست

کلاغ پری در کار نیست

کشیک شبی در کار نیست

سوت صبحگاهی در کار نیس

کار کردن اینجا زمان خاصی نداره

فقط باید اون قوانین کلی رعایت شه و اون قوانین رو فرمانده مشخص نکرده اون قواین رو اون نیروی برتر تعیین کرده و هیچ تغییری در اونها داده نمیشه

اینجا قوانین برا همه یکیه و خیلی ساده و راحت و اصل هم بر لذت بردنه. فقط تعهد میخواد و تعهد

و چه حس خوبیه سرباز اینجا بودن

خب بر میگردیم به منطقه.

فیلمبردار دلاور که ی ک لحظه دور بینش رو کنار نمیذاره با یک مساله ای روبرو شده. در منطقه . ی پیامی از نیروی برتر دریافت میشه :

فقط روی من حساب کن

با فرمانده مشورت میشه و ز اون جایی که فرمانده همیشه وصله به نیروی برتر چند ایده داده میشه . فیلمبردار میدونه که باید حل مساله رو به نیروی برتر بسپاره . به محض اینکه ایده ها میرسن چون میدونه از طرف نیروی برترن اقدام عملی صورت میگیره و هدایت میشه به حل مساله

همه چیز در منطقه تحت کنترله و عملیات ها به بهترین نحو انجام میشن چون پشتیبانی ها داره توسط نیروی برتر انجام میشه.

فیلمبرداری حتی لحظه ای متوقف نمیشه و هر لحظه از اطراف اتفاقات ثبت میشن :

از مواج شدن جاده و ماشین ها بخاطر بارش باران بر شیشه ی وسیله ی محل استقرارش گرفته ( تو این منطقه بر خلاف منطقه های نظامی دیگه که استتار میکنن تا دیده نشن اصل بر دیدن متمرکزی و بدون محدودیت و آشکاره )

تا اون رنگین کمان قشنگی که بعد از بارش نمایان میشه

تا حضور نیروهایی که دستانی از طرف نیروی برتر هستن برای کنترل اوضاع

تا مسیر زیبای کوتاه دالان مانندی که توسط فیلمبردار شکار میشه

و

من

سرباز این منطقه که امشب هم آموزش های لازم رو دریافت کردم سرخوش از بودن در این منطقه مشاهدات خودم رو که قسمتی از تعهدم برای بودن در اینجا هست رو ثبت میکنم تا ردپایی باشه از بودنم در اینجا

سپاس فیلمبردار دلاور

سپاس سربازان مخلص جبهه ی خود شناسی و خداشناسی

تا مشاهداتی دیگر بدرود