سریال زندگی در بهشت | قسمت 84

 

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار مرضیه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

خداوندا از شر نجواهای شیطان به تو پناه میبرم

به نام خدای مهربانم،خدایی که هر لحظه داره منو هدایت میکنه برای خلق زندگی بهتر

سلام سلام به همه ی اعضای خانواده ام

من به هر انچه مریم جانم در این فایل گفته،باور دارم

خدای من خدای من همین دیروز تووی کامنتم نوشتم تا به حال اینجور به فایلها دقت نکرده بودم،و اما امروز خداوند از زبان مریم جانم چقدر جزیی تر راجب فایلها برام توضیح داد،بخدا که این اتفاقات همینجوری رخ نداده،اینها همش برنامه ریزی های خداوند براساس فرکانسهایی که ما به جهان ارسال میکنیم،چقدر همه چیز به موقع داره رخ میده

چندوقتی با اینکه میومدم تووی سایت کامنت مینوشتم،کامنت دوستان رو مطالعه میکردم،فایلهای جدید رو گوش میدادم،اما احساس میکردم ذهنم خالی شده،ناراحت بودم اما گفتم من ادامه میدم،همش این باور رو با خودم تکرار میکردم،که من باور دارم هر چقدر هم اوضاع خراب باشه،خداوند همه چیز رو درست میکنه،خدای من چی شد،خدا همه چیز رو داره قدم به قدم برام درست میکنه،خداوند از زبان یکی از دوستان در پاسخ به یکی از کامنتهام بهم گفت،ذهنمو از باورهای جورواجور دور کنم،و تمرکزی روی یک باور کار کنم،و منم تعهد دادم که پیام خداوند رو عملی کنم،دیروز که دقت کردم به قرار گرفتن فایلها روی سایت،گفتم خدای من اینها همش برنامه ریزی خداونده،و امروز خداوند چقدر زیبا پیامشو برام کاملتر کرد تا منم بنشینم با جدیت بیشتر،برنامه بریزم برای اینکه دسته بندی به دسته بندی،کلید به کلید این فایلها رو پیش ببرم و یادداشت برداری کنم برای اینکه باورهای هم جهت با خواسته هامو بسازم.

خدای من خدای من،من الان که فکر کردم،فکر میکنم حدود دو هفته پیش همچین برنامه ایی رو داشتم حتی کلید اول رو که اسمش اجرای توکل در عمل بود رو تووی لپ تاپم اماده کردم،اما تسلیم اون مقاومتها شدم و انجامش ندادم،وای که خداوند از زبان مریم جانم خیلی جدی بهم گفت که تصمیمو عملی کنم و روی تک تک فایلها دوباره کار کنم.الله اکبر از این پیام،خدایا تعهد میدم توو این کامنت که از همین امروز از کلید اجرای توکل در عمل شروع کنم و از دوباره فایلهارو یکی یکی گوش بدم،نت برداری کنم،آگاهی هامو عملی کنم.

خدایا شکرت که باز هم تلنگری محکم بهم زدی تا در مسیرم مصمم تر و جدی تر قدم بردارم

و اما بریم برای آگاهی های این فایل

مریم جانم من دوست دارم کلمه به کلمه حرفهات رو تووی کامنتم برای خودم یادداشت کنم،تا هر موقع خواستم ارزش این فایلها روفراموش کنم،با خوندن کامنتم به خودم یاداوری کنم

✔خبر خوب اینه که ما داریم به جاهای خوبی در مورد بروز رسانی بخش دانلودهای سایت میرسیم،با تمرکز کار کردن روی فایلها،استفاده کردن از تجربیات خانم شایسته برای دسته بندی کردن بخش دانلودها

دسته بندی ها:تک تک این فایلها گوش داده شده و براساس موضوعات تووی فایلها توضیح داده شده و این دسته بندی ها درست شده

تغییراتی که انجام شده علاوه بر اینکه این دسته بندی ها ایجاد شده،اسم فایلها هم عوض شده مثلا “به جای فرار از مسائل،از حلّشان پول بساز”

اسمهایی که برای فایلها انتخاب میشه،براساس اساسی ترین موضوعی که تووی اون فایل آموزش داده شده،و دسته بندی ها هم براساس نکاتی که تووی اون فایل اومده یعنی هر فایل چندتا نکته اساسی رو در مورد تجربه یک زندگی بهتر گفته،در مورد چگونگی هماهنگیمون با قوانین به منظور رسیدن به زندگی بهتر،به منظور ساختن یک تجربه بهتر تووی زندگیمون.

هر فایل چند تا اساس رو داره،میگه

در مورد مسئله ایی که اون لحظه باهاش برخوردید و به دنبال راه حلی براش هستید،کدوم فایل بیشتر بهتون کمک میکنه و یا اینکه اگر به صورت خاص روی یک موضوع تمرکز کردید و میخواید اون موضوع رو کار کنید از این دسته بندی و از این اسم،فایلها رو بتونید راحتتر تشخیص بدید.

کلیدها:مثلا فایل “فرصتی شگفت انگیز به نام تضاد”

فایلهایی رو به شما نشون میده که در مورد این موضوع بیشتر بحث شده،وقتی شما فایلهای مرتبط با این موضوع رو گوش بدید،بهتر مفهوم اون موضوع رو درک میکنید و مهمتر از همه بهتر میدونید که تووی زندگیتون چجوری اونو اجرا کنید،درباره مسئله تون چجوری اونو اجرا بکنید،در مورد خواسته هایی که اون لحظه دارید،چجوری از اون کمک بگیرید.

✔دسته بندی مثلا اجرای توحید در عمل،فایلهایی که در این بخش هستند،به ما کمک میکنند که این موضوع رو چجوری تووی زندگیمون عملی کنیم،هر فایل از یک زاویه متفاوت به این موضوع میپردازه

مثلا دسته بندی “در صلح بودن با خودمان”

فایلهایی رو به ما نشون میده که وقتی ما این فایلها رو گوش بدیم و کنار هم قرارشون بدیم،به صورت کلی انگار ما داریم یک دوره رو در مورد این موضوع میگذرونیم،مثلا در مورد چگونگی اینکه با خودمون در صلح قرار بگیریم،اول اینکه در صلح بودن با خودمان چی هست،این فایلها به ما کمک میکنه که اولاً این موضوع رو درک کنیم و دوماً اینکه بتونیم اجراش کنیم و بتونیم عملیش کنیم در مورد خودمون،مسائلمون،در مورد اون مفهوم و بدین وسیله به زندگی بهتری برسیم.

✔هر فایل مثه یک عبارت تاکیدی،یک باور،یک اقدام عملی،مثه یک جمله دستوری که باید بهش عمل کنیم

✔تغییرات بعضی از عکسها،تووی لحظه هایی که من(خانم شایسته) برای فیگورهای عکس ها انتخاب کرده،دقیقا تووی لحظه هایی بود که استاد داشت یک نکته اساسی رو میگفت و تووی یک فرکانس خیلی عالی بود که میشه اون فرکانس رو درک کرد

خدای من،مریم جانم توو این چند دقیقه ایی که داشتم صحبتهای شما رو یادداشت میکردم،ذهنم همش نجوا میداد،که استاد اصلا کامنتتو نمیخونه،امروز لایک نمیگیری،گفتم خب استاد نخونه،خب لایک نگیرم،من اینها رو برای خودم یادداشت کردم،میدونی این صحبتها چه اگاهی هایی رو به من داد،منی که توو این چند ماه حدود ۹۷درصد فایلهای دانلودی رو دیدم،بارها گوششون دادم،تووی دفترم نکات رو یادداشت کردم،کامنت نوشتم،اما حالا احساس میکنم خالی خالی ام،احساس میکنم اون دختر بچه ایی هستم که تازه میخوام برم کلاس اول دبستان و الفبا رو یاد بگیرم،خدای من،خدای من،من بای با جدیت بیشتر این فایلها رو تک به تک گوش بدم،باید گوشهامو شنواتر و چشمامو بازتر کنم چرا که استاد با زبان بدنشم داره قانون رو بهمون آموزش میده،الله اکبر،الله اکبر،واقعا هنگم

مریم جانم با تموم وجودم تحسینت میکنم برای غلبه بر ترسی که سالها مثه گاری به پاهات چسبیده بود و لنگ لنگان راه میرفتی

خدای من،مریم جانم وقتی گفتی یهو صدای مرغ و خروسها نصف شب بلند شد،یاد استاد عباسمنش افتادم که وقتی تووی چادر بود و رفته بود تا کتاب رویاهایی که رویا نیستند رو بنویسه،صدایی از بیرون اومد،خیلی ترسیده بود اما رفت بیرون از چادر و بر ترسش غلبه کرد،والا حس میکنم اون شبم کهودی نیومده بود،فقط خداوند بود که میخواست شما رو با صدای مرغ و خروسها بیرون بکشه از خونه تا بر ترست غلبه کنی،الله اکبر

خدای من هدایتم کن تا با این مقاومتهارو کنار بزارم و اساسی تر روی فایلها کار کنم،تا ذهنمو با ورودی های مناسب تغذیه کنم که نتیجه ش دست به عمل شدن برای رفتن توو دل ترسهام باشه،نتیجه ش ساختن باورهای مناسب همجهت با خواسته هام باشه.خدایا شکرت

✔وقتی ما ورودی های خوب به ذهنمون میدیم،کانون توجه مون رو کنترل میکنیم،یه اتفاقی تووی وجودمون میوفته.

✔همه چیز کنترل ذهنه،کنترل ذهن یعنی ورودی مناسب به ذهنت بدی.

مریم جانم ازت بینهایت سپاسگزارم که دستی از دستان خداوند شدی برای بروز رسانی بخش دانلودها،واقعا الان حس میکنم خداوند کلی دوره های رایگان در اختیارم گذاشته تا از تک تکشون استفاده کنم و زندگیمو از هر جنبه بهبود ببخشم،واقعا هر کلید،یک دوره ی ست.الله اکبر

خدای من یک صبح دل انگیزه دیگه در پرودایس شروع شده و خروسمون آواز سر داده که وقت بیداریه،بیدار شدید و از زیبایی اول صبح بهشتمون غافل نشید،الله اکبر،چه مه زیبایی روی دریاچه ست،خدای من شگفت انگیزه،چقدر زیباست،چقدر زیبا،الله اکبر

تحسین میکنم مه روی دریاچه بهشتمون رو

تحسین میکنم صدای زیبای خروسمون رو

تحسین میکنم هوای رویایی پرودایس رو

تحسین میکنم زیبایی های بی انتهای پرودایس رو

خدای من جوجه هامون رسیدن،بریم از پست آفیس بگیریمشون،مریم جانم چقدر شما مادر فوق العاده ایی هستی برای جوجه های بهشتمون شربت اماده کردی،اونم چه شربتی،سرشار از ویتامین سی،دیدی وقتی میریم مهمانی اولین چیزی که باهاش پذیرایی میکنیم،شربته،مریم جانمم برای جوجه هامون شربت آماده کرده،خدایا شکرررررررررت

خدای من مادر مرغی،تخم گذاشته،چقدر این بهشت زیباست،نم نم بارون،مهمانهای جدید بهشتمون که چقدر خوشحال هستند که به پرودایس هدایت شدن،واقعا تحسین برانگیزه،نعمت و برکت از همه جای این بهشت داره فوران میکنه،الله اکبر،الله اکبر

مریم جانم واقعا زبانم قاصره،نمیدونم باید چی بگم،فقط دوست دارم حسمو با کلماتم دریافت کنی،که چقدر دوست دارم،چقدر تحسینت میکنم برای ایمانت به خداوند،برای پاداشهایی که داری هر لحظه از خداوند دریافت میکنی،برای منم دعا کن که بتونم در این مسیر صراط مستقیم با شما ثابت قدم بشم تا خدا رو هر لحظه بیشتر و بیشتر در زندگیم ببینم و حس کنم.سپاسگزارم خواهر عزیزم

استاد عزیزم از شما هم سپاسگزارم

پروردگارم بابت همه چیز بینهایت ازت سپاسگزارم

دوستون دارم

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

160 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حمید امیری Maverick» در این صفحه: 6
  1. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلَالَهُ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ» ؛ (ﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻰ، ﻣﺎ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻫﺮ ﺍُﻣّﺘﻲ، ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﻱ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺨﺘﻴﻢ [ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﺮﺩم ﺑﮕﻮﻳﺪ] ﻛﻪ: «ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺘﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺎﻏﻮﺕ ﺩﻭﺭﻱ ﻛﻨﻴﺪ.» ﭘﺲ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﻣﺮﺩم ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﻫﺪﺍﻳﺘﺸﺎﻥ ﻛﺮﺩ، ﻭ ﺑﺮ ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ، ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭ ﺷﺪ، ﭘﺲ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﮕﺮﺩﻳﺪ، ﺗﺎ ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻛﺎﺭ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ (٣6 نحل)

    ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

    سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار. و همچنین دوستان نازنینم در این سایت. یه حسی منو ترغیب می‌کنه کامنت بذارم ولی هیچ ایده ای ندارم چی بنویسم. ولی تجربه ثابت کرده باید به احساس درونی مون اعتماد کنیم.

    in God we trust

    اینو به سبک برنامه تقویم تاریخ رادیو بخونید «امروز یکشنبه ششم اسفند ماه 1402 مصادف با نیمه شعبان 1445 و مصادف با 25 فوریه 2024 میلادی … دو سال پیش در حدود چنین روزهایی سوم اسفند 1400 نامبرده اولین کامنتش رو توی سایت گذاشت. زیر فایل مثل ابوموسی نباشید…»

    abasmanesh.com

    من توی این مدت دوسال 2025 تا کامنت گذاشتم و این 2026می هست که دارم می‌نویسم. این فایل نشانه امروزم بود ولی خب من فقط به این فایل اکتفا نکردم و قسمت 85 و 86 رو هم دیدم و لذت بردم. بعنوان یه شاگرد سال دویی که وارد سال سوم شده و داره روی خودش کار می‌کنه میگم واقعاً ارزششو داشت. واقعاً ارزششو داشت 775 روز شاگردی کردن ؛ واقعاً ارزشش رو داره بقیه عمرمون رو به شاگردی در کلاس درس توحید سپری کنیم. وقتی به عینه میبینم چرخ زندگی چقدر بهتر از گذشته داره برام می‌چرخه. و من به انسان بهتری تبدیل شدم. چرا نباید ادامه بدم؟ با عین حالی که من از عملکرد خودم چندان راضی نیستم و میگم باید بهتر باشه.

    یادمه چند ماه پیش یه اتفاق خیلی ساده برام افتاد، یه sms واریز به حساب داشتم مبلغ 4 هزار تومان، آره درست خوندین فقط 4 تا دونه هزار تومنی. با چهار هزار تومن یه دونه آب نبات هم نمیشه خرید. ولی واکنش من این بود الهی صد هزار مرتبه شکر، این یعنی یه اتفاقاتی داره می‌افته. این یعنی تغییر. یا چند وقت پیش یه دختر بچه سه چهار ساله یه سکه بهم داد، یه سکه 500 تومنی که فکر نکنم بانک مرکزی دیگه سکه ضرب کنه ولی من میگفتم ببین این یه نشانه است. خدا رو شکر . خدایا تو داری با من حرف میزنی. از طریق یه کودک با روح پاک و بدون ذهنیت کمبود، بدون ذهنیت مقایسه و با عزت نفس و احساس لیاقت بالا. اینها من رو به یاد ایمیل خانم رزا انداخت توی فایل گفتگو با دوستان که می‌گفت وقتی ایمیل زدم به یه شرکت مهندسی بهم جواب دادن: خانم ما شما رو نمی‌خوایم من خدا رو شکر کردم میگفتم این یعنی یه پله تغییر، این در گذشته نبود، تا پیش از این اصلا بهم جواب هم نمیدادن… خب واکنش جهان هستی در مورد شکرگزاری من چی بود …؟

    طی روزهای گذشته چیزی حدود 20 میلیون(یا شاید هم بیشتر، اصلا حساب نکردم) از جایی که فکرشو نمیکردم واریزی های مختلف داشتم، مثلاً از دوست عزیزی که بابت یه پروژه آموزشی که با هم انجام دادیم همینجوری 5 میلیون برام کارت به کارت می‌کنه ، تا پاداشی که توی محل کار out of nowhere به حسابم واریز میشه یا چند بار کارت هدیه و چیزایی دیگه و این در حالیه که اینها در گذشته نبود. قبلاً من توی هزینه های روزمره ام گیر بودم ولی الان قسط‌ هامو دو تا دوتا پرداخت میکنم تا هرچه زودتر debt free بشم. (اینها فقط و فقط واریزی عددی به حسابم بود، که میشه با اعداد و ارقام حسابش کرد؛ اینکه از این ور و اونور خداوند دستانش رو می‌فرسته سراغ من و برام گوشت و ماهی میارن و میگن فلانی بیا همینجوری اینا رو برات آوردیم ، یاد مثال نون میافتم توی جلسه اول قدم سوم ، که استاد میگه همسایه میاد برات نون میاره ولی تو مراحل کاشت و برداشت گندم رو ندیدی… مراحل پخت نون رو ندیدی ولی فرکانسهای شما داره کار می‌کنه ؛ الحمدلله رب العالمین برای قوانین بدون تغییرش) من الان باور دارم که آجرها و متریال خونه من یه جایی داره حمل میشه، مهندس داره پلان ها رو ترسیم می‌کنه، ورقهای بدنه ماشین جدیدم رفته زیر دستگاه فورج و داره شکل میگیره و میره برای رنگ آمیزی و موتورش داره از گمرک ترخیص میشه و و و …

    باورتون … میشه ، مطمئنم که باورتون میشه و شما فرکانس صداقت رو دریافت میکنید … منطقه جنوب کشور توی دی و بهمن و اسفند و فروردین خیلی شلوغ میشه. یعنی توی یه شهر کوچیک ساحلی مثل عسلویه یا بوشهر باید ساعتها توی ترافیک بمونی و 90درصد ماشین‌هایی که تردد میکنن مسافر هستن، وقتی دیشب یه چندتا کار داشتم میگفتم ارباب من میخوام شام بگیرم، و برم عطاری یه شربت سینه بگیرم و یه ذره پودر قهوه از قهوه فروشی … فرمون ماشین دست شماست ، خودت هدایت کن هر جایی که جای پارک بود من باید اونجا بایستم. و توی اون شدت ترافیک عسلویه به راحتی کارم انجام شد و برگشتم خوابگاه. با احساس خوب و مثبت و براحتی. این درحالی بود که درگذشته شرایط به این شکل نبود. تا به ترافیک می‌خوردم کلی بد و بیراه میگفتم این چه وضعشه، چرا اینجوریه ، چرا فلان و چرا چنان … باور کنید ارزششو داره اینجا شاگردی کنید و من تازه شروع راه هستم. باور کنید ارزششو داره به راحتی چرخ زندگی بچرخه؛ همکارام رو میبینم که وقتی واریز به حساب دارن شروع اعصاب خوردیه براشون و با زن و بچه باید سر و کله بزنن که این چندرغاز رو من چیکارش کنم، ولی من میگم ارباب ازت متشکرم ، ارباب خودت هزینه ها رو مدیریت کن برام من به تو بیشتر از خودم اعتماد دارم.

    چند روز پیش خاطرات یه خلبان بسیار شجاع ایرانی رو میخوندم (کاپیتان حسینعلی ذوالفقاری) که زمان جنگ فقط 28 سالش بوده و چقدر نترس و شجاع بود. می‌گفت هر وقت می‌رسیدم چند قدمی هدفم، میگفتم: Hello God, I’m doing my best, you have the control…

    و می‌گفت آخرین ماموریتی که رفتم که هواپیمام رو زدن و من اسیر شدم، بهم گفته بودن به احتمال 95 درصد این ماموریت بدون بازگشته ولی من با خنده به فرمانده ام گفتم من میرم، اگه ما نریم کی بره؟ و می‌گفت وقتی منو زدن و هواپیما آتیش گرفت و ما پرت شدیم بیرون اینقدر با تیربار به طرف شلیک کردن که چترم سوراخ سوراخ شد ولی من به سلامت رسیدم زمین ، افتادم وسط میدون مین، به خودم اومدم دیدم یه مین زیر بغلمه و یه مین وسط پاهام ولی خودم سالمم، «اونجا بود که خدا رو دیدم و ازش پرسیدم چرا منو زنده نگه داشتی؟» یا وقتی که اسیر شدم و منو کتک میزدن می‌گفت من آرامش داشتم و لذت می‌بردم هیچوقت توی عمرم اینقدر آرامش نداشتم.

    تمام خاطرات این خلبان برای من کلاس درس توحید بود. وقتی سیمت وصل باشه آدم احساس آرامش می‌کنه ؛ بقول شعر مولانا «در شکست پای بخشد حق پری ؛ هم ز قعر چاه بگشاید دری ؛ تو مبین که بر درختی یا به چاه ؛ تو مرا بین که منم مفتاح راه»؛ در ادامه خاطرات کاپیتان ذوالفقاری می‌گفت یه جایی هواپیمام آسیب دید خودم سالم بودم. دست چپم بیکار شده بود چون اهرم کنترل گاز از کار افتاده بود، با دست راست به تنهایی نمیتونستم پرواز کنم ، کنترل رو سپردم کابین عقبم… «اونجا آدم قدرت خدا رو میبینه ، که هر دو دست باید در تعادل باشند ، خداوند میگه میخوای به عظمت من پی ببری به دستات نگاه کن» فکر کنم منظورشون این آیه بود «بَلَىٰ قَادِرِینَ عَلَىٰ أَنْ نُسَوِّیَ بَنَانَهُ ؛ آرى، ما قادر هستیم که سر انگشتهایش را برابر کنیم».

    اینها رو گفتم که بگم هر چیزی برای من کلاس درس توحید شده. وقتی استاد توی فایلها میگن: «همه چیز توحیده» واقعاً «همه چیز توحیده».

    توی قسمت 85 و 86 استاد عباس منش و استاد شایسته به مرغ و جوجه ها غذا میدادن و کلی ذوق میکردن از غذا خوردن جوجه ها و این جریان زیبای زندگی که در حرکته … گفتم خدایا این دوتا انسان اینقدر از پرورش و غذا دادن به چندتا مرغ و جوجه اینقدر ذوق زده آن ، خدایا تو از رزق و بخشش و بخشایشگری به بندگانت چقدر ذوق زده ای؟ تو چقدر مشتاقی من بیام به درگاهت و متنعم بشم؟ وقتی این همه نعمت رو خلق کردی و گفتی براحتی استفاده کن، معلومه که تو مشتاقی ، مشتاق تر از خودم به متنعم شدنم از نعماتت ، چون اساس جهان بر گسترش نعمتها ست.

    خداوند رو بینهایت شاکر و سپاسگزارم ؛ ازت متشکرم ارباب نعمت گسترم.

    استادان عزیزم از شما هم ممنون و سپاسگزارم بخاطر این فایلها و این درسها و اینکه شجاعت به خرج دادین و به ایده ها و الهامات الهی عمل کردین و آغازگر راهی جدید توی دنیا شدید.

    دوستان عزیزم ازتون متشکرم ، و ازتون عذرخواهی میکنم که هنوز نتونستم کامنت های پر از عشق تون رو جواب بدم.

    در پناه جان جانان ، ارباب قشنگمون رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 107 رای:
  2. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    سلام و درود به شما

    این فایل نشانه امروزم بود. اولش ذهنم مقاومت داشت که اصلا بخوام نگاهش کنم ولی خب از اونجایی که این باور رو در خودم ایجاد کردم که همیشه یه ارتباطی بین زندگی روزانه ام با نشانه ها وجود داره، گفتم باید بر این نجوای شیطانی ذهن غلبه کنم، و نکته اش اینکه، ذهن نجواگر، نجواگری رو با مسائل کوچیک شروع می‌کنه، و توی مسائل بزرگ به کلی انسان رو فلج می‌کنه. مثلا میگه حالا این یه فایل زندگی در بهشت رو میخوای ببینی مگه چقدر نکته داره … و ندیدنش شاید چندان ضرری نداشته باشه. یا حالا فایل رو دیدی خب نمیخواد کامنت بنویسی. حالا یباره چه اشکالی داره. و این زنجیره رو وقتی بخوای بکشی حلقه های اولش کوچیک و ناچیزه ولی هرچقدر جلوتر میری ذهن حلقه های زنجیر رو سنگین و سنگینتر می‌کنه تا زیر سنگینی این زنجیر شرک آلود به کلی فلج بشی و نتونی حرکت کنی.

    وقتی دیدم خانم شایسته در مورد دسته بندی های سایت صحبت می‌کنه ، بازم نجوای ذهن اومد، تو که دسته بندی ها رو میدونی، همین الان منو جلوی چشمته، خب بروز رسانی دسته ها چه ربطی به تو داره . ولی من بازم ادامه میدم و به نجواهای ذهن نجواگر بیشعور توجه نمیکنم. نکته ای که نیاز امروز من بود. اونجایی بود که در نتیجه دیدن فایلها و مرور باورهای توحیدی فایلها خانم شایسته به شجاعتی رسیده تو دل تاریکی شب رفته دنبال گرگ. گفتم دیدی ذهن من، دیدی ؟؟ همیشه و همیشه یه ارتباطی بین نشانه روزانه و مسائل روزانه وجود داره. همینه. کافیه یه دسته بندی روباز کنی همه فایلهای اون دسته بندی رو مرور کنی و نکته برداری کنی ، کامنت بنویسی و بعدش با شجاعت بری تو دل ترسها، اگه خانم شایسته به تنهایی می‌ره دنبال گرگ ، گرگ پا می‌ذاره به فرار، پس تو هم برو دنبال توحید تا شرک پا بذاره به فرار. برو دنبال دسته ثروت تا فقر پا بذاره به فرار و هزاران باور دیگه بهش نیاز داریم. برای هر مسئله مورد نیاز کافیه باورهای اون دسته رو مرور کنم.

    این نکته از تمام نکات این فایل برام خیلی ارزشمند تر بود.

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این فایل

    سپاسگزارم از شما.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    سلام و درود حسین جان.

    خدا قوت برادر، الهی که همیشه در پناه رب العالمین شاد و سلامت و موفق باشی. ازت متشکرم بخاطر کامنت ارزشمندت.

    خیلی ازت ممنونم ، واقعاً حق با شماست. خداوند همیشه هوامونو داره، همیشه داره حمایت مون میکنه، همیشه برامون بهترین چیدمان رو انجام میده. بعد ما می‌زنیم زیر پلن خداوند و میخوایم با عقل خودمون کار کنیم. الهی که قلبمون اونقدری خضوع پیدا کنه و اونقدر تسلیم خداوند باشیم که دیگه از پلن خداوند منحرف نشیم.

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی حسین جان ، در کنار خانواده بزرگوارت.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  4. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «لَّقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَهِ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّکِینَهَ عَلَیْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِیبًا»

    (ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺯﻳﺮ ﺁﻥ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻴﻌﺖ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺷﺪ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻣﻰﺩﺍﻧﺴﺖ، ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩ، ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﻧﺰﺩﻳﻜﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﺍﺩ)

    «وَمَغَانِمَ کَثِیرَهً یَأْخُذُونَهَا وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا»

    ﻏﻨﻴﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﻰﺁﻭﺭید، ﻭ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺗﻮﺍﻧﺎﻱ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﻭ ﺣﻜﻴﻢ ﺍﺳﺖ)

    «وَعَدَکُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ کَثِیرَهً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَکُمْ هَٰذِهِ وَکَفَّ أَیْدِیَ النَّاسِ عَنکُمْ وَلِتَکُونَ آیَهً لِّلْمُؤْمِنِینَ وَیَهْدِیَکُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِیمًا»

    (ﺧﺪﺍ ﻏﻨﻴﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﻰﺁﻭﺭﻳﺪ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﻳﻚ ﻏﻨﻴﻤﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﭘﻴﺶ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ، ﻭ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﻱ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺯ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺗﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﻲ ﺭﺍﺳﺖ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻛﻨﺪ)

    18-20 فتح

    —————————————————————————

    سلام و درووووووود فراوووووووووون به سعیده جان نورانی پروردگارم. الهی که حال دلت عالی و مثبت و توحیدی باشه. و همیشه و هر لحظه در مدار توحید و نور هدایت رب العالمین باشی.

    یادته لقب نورانی رو برای چی گذاشتم کنار اسمت. یادمه یه زمانی بود چندتا کامنت نوشته بودی و هر بار هدایت می‌شدی به آیه «اللهُ نورُ السَماواتِ و الأرض» و من قلباً تحسینت میکردم که چقدر انسان توحیدی و نورانی هستی که هر بار به آیه نور هدایت میشی.

    یه دوست عزیزی بود توی اینستا حرفهای انگیزشی میزد به نام آقای سهیل سنگر زاده، می‌گفت: صبحت بخیر جون دل، برقراری عزیز، سرکیفی؟ پاشو ادا حال بدا رو درنیار . حال منم بهت میگم پاشو ادا حال بدا رو درنیار.

    هدایت قرآنی گرفتم سوره فتح اومد. استاد توی قدم نهم میگه خداوند وعده های خوبی به ما میده ، و ما باید هزار بار تکرارش کنیم. وعده فتح قریب. بفرما یبار دیگه هدایت قرآنی رو نگاه کن. فتح قریب نزدیکه، موفقیت نزدیکه، وعده خداوند حقیقته، چه کسی راستگوتر از خداوند به وعده خویش؟

    «قَالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا فَاسْتَقِیمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ» خدا به موسی و هارون میگه من که اجابتتون کردم ، من که سمت خودم رو انجام دادم. ببین اجیبت فعل ماضیه، استاد عباس منش همیشه روی افعال مضارع قرآن تاکید داره. مخصوصاً توی جلسه سوم دوره «هم مدار با جریان خداوند» اما من میخوام نظرتو به اجیبت جلب کنم که فعل ماضیه، گذشته است. من سمت خودمو براتون انجام دادم، تمومه، پرونده اش رو بستم. الان نوبت شماست، که استقامت بورزید و از مسیر قانون منحرف نشید. همین مسیر رو ادامه بدی درخواستت چند مدار بالاتر موجوده.

    به خودت هزار بار بگو خدا تو رو اجابت کرده، سمت خودشو انجام داده ، وعده خداوند حق و حقیقته، من من من من باید سمت خودمو درست انجام بدم. بندگی کنم. تغییر کنم، توحیدی تر باشم. خدا سمت خودشو آلردی انجام داده. خداوند نیازی نداره برای اجابت من تکامل طی کنه، منم که باید تکامل طی کنم با خواسته ام هم مدار بشم.

    باید هزار بار به خودمون بگیم فتح قریب نزدیکه. برای شروع همین دوره جدید «هم مدار با جریان خداوند» منو هدایت کرد به آیات ابتدایی سوره مریم. «ذِکْرُ رَحْمَهِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا» خداوند بهم وعده رحمتش رو داده، من چرا باید کفور و ناسپاس باشم و وعده بر حق خداوند رو ایگنور کنم و به نجوای شیطان گوش بدم. شیطانی که خودش اعتراف کرده من هیچ قدرتی بر شما ندارم.

    پاشو ادا حال بدا رو درنیار.

    «فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیْنًا»

    یه شوخی کنم؛ ببین خود خدا هم می‌دونه ما بندگانش چقدر شکمو هستیم، میخواد حال بنده هاش رو خوب کنه اول بهشون غذا تعارف می‌کنه. راضیم ازت پروردگارم.

    خدایا من شکمو نیستم فقط دوست ندارم نعماتت اسراف بشه و از بین بره، همین؛ بالاخره طبیعت برای فراهم کردن اینها زحمت کشیده.

    —————————————————————————

    صبح بعد از اذان صبح همینجوری گزینه استخاره رو زدم هر جا باز بشه قرآن گوش بدم. سوره نور باز شد. و بعد رسید به آیه 30 سوره نور که به مومنان میگه قسمتی از نگاهتون رو کنترل کنید ، یه نکته برام داشت که میخواستم برات بنویسم ولی وقتی شروع کردم به نوشتن مسیر هدایت یه سمت دیگه رفت.

    ان شاالله خداوند هدایتم کنه بتونم توی یه کامنت دیگه بنویسمش.

    —————————————————————————

    «به آبِ روشنِ می عارفی طهارت کرد ؛ عَلَی الصَّباح، که میخانه را زیارت کرد»

    همین که ساغرِ زَرّینِ خور، نهان گردید ؛ هِلال عید به دورِ قدح اشارت کرد»

    خب اینم از فال حافظ ؛ حافظ هم داره میگه خبرهای خوبی در راهه. دیگه حافظ شیرازی هم داره برات کامنت مینویسه.

    آب روشن مِی نماد خبرهای خوب و خوشه، همون قره اعین که توی آیه 17 سجده بهش اشاره شده.

    میخانه نماد درگاه الهیه، وقتی توی شعر حافظ عارف میره به میخانه، یعنی در واقع رفته به درگاه خداوند گیوآپ کرده که «خدایا همه چی از جانب خودته، من هیچی نیستم. من از عقل خودم هیچی نمیدونم» ؛ می و شراب ویژگیش اینه که قدرت عقل بشری رو از کار میندازه. خب حافظ داره میگه رو‌ عقل خودت حساب نکن. روی قدرت و آگاهی و جریان هدایت الهی حساب کن. میخانه توی شعر حافظ حکایتش اینه.

    هلال عید، (هلال عید فطر) هلال ماه، نماد پایان یه مرحله و شروع مرحله جدیده. یه ماه جدید شروع شد. مهمترین رویت هلال برای مسلمانان عید فطره که پاداش یه ماه بندگی شون رو میخوان دریافت کنن. یه مرحله تمومه، مرحله جدید آغاز شده. پاداشتو گرفتی. اجابت شدی. یه کوچولو دیگه مونده. چندتا مدار بالاتر.

    نکته اش این که این بیت همزمان شد با شروع ماه مبارک رمضان، که قطعاً خبرهای خوبی در راهه.

    میخواستم فقط یه بیت از حافظ بنویسم و کامنتم رو تموم کنم. بازم کلی حرف زدم از بس ذوق کردم.

    میدونم از طولانی بودن کامنت استقبال می‌کنی. از خدا میخوام این کامنت رو در بهترین زمان و مکان بدستت برسونه، و باهاش احساست رو مثبت تر و توحیدی تر کنه‌.

    راستی دیشب یه نقطه آبی داشتم، کامنت رو باز کردم و خوندم و چند دقیقه بعد بازم نقطه آبی داشتم، ولی هر چقدر رفرش میکردم کامنت جدیدی ندیدم. ساعت حدود 4 صبح بود که بازم رفرش کردم و کامنتتو دیدم. بخاطر اینه که یه کم دیر کامنتتو دیدم و با تاخیر امتیاز دادم. خلاصه ببخشید دیگه.

    —————————————————————————

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و نورانی باشی سعیده جانم.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 71 رای:
  5. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    سلام و درود فراوان به شما خانم علیپور. الهی که حال دلتون عالی و مثبت و توحیدی باشه و همیشه و هر لحظه به نور رب العالمین متصل باشید.

    بینهایت از شما سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمندتون.

    مخصوصاً اون قسمتی که تبدیل شد به یه سفرنامه در گذر کودکی هامون در جنوب. و بیاد آوردن همه زیباییها.

    خداوند همیشه و هر لحظه در حال هدایت کردن ماست.

    ولی این ماییم که از مدار بندگی دور میشیم. اگر ما بندگی و احساس مثبت مون رو ادامه بدیم، احساس سپاسگزاری رو ادامه بدیم، قطعاً نتایج فوق العاده ای رو کسب خواهیم کرد.

    از خداوند براتون بینهایت نعمت و ثروت و آرامش و سلامتی میخوام و اینکه توی بیزنس شخصی تون موفق باشید و تکامل طی کنید و نتایج فوق العاده کسب کنید.

    در پناه رب العالمین باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  6. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «الم»

    (الف ، لام ، میم)

    «تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ»

    (ﺍﻳﻦ ﺁﻳﺎﺕ [ ﺑﺎ ﻋﻈﻤﺖِ ] ﻛﺘﺎﺏ ﻣﺤﻜﻢ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ)

    «هُدًى وَرَحْمَهً لِّلْمُحْسِنِینَ»

    (ﻛﻪ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻭ ﺭﺣﻤﺘﻲ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ)

    «الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُم بِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ»

    (ﻫﻤﺎﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﻣﻰﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺯﻛﺎﺕ ﻣﻰﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺧﺮﺕ ﻳﻘﻴﻦ ﺩﺍﺭﻧﺪ)

    «أُولَٰئِکَ عَلَىٰ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»

    (ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺑﺮ ﺑﻠﻨﺪﺍﻱ ﻫﺪﺍﻳﺘﻨﺪ ، ﻭ ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭﻧﺪ)

    (سوره لقمان آیات 1-5)

    —————————————————————————

    سلام و درود فراوان به شما سعیده جانم. الهی که حال دلتون عالی و مثبت و توحیدی باشه. یه پاسخ برای کامنت شما توی جلسه دوم نوشتم وقتی ارسال کردم دیدم نقطه آبی دارم. و خدا رو صد هزار مرتبه شکر از دل کامنت شما هدایت الهی و احساس مثبت دریافت کردم.

    یه جایی نوشته بودی سه ساله داریم مسیر رو ادامه میدیم. یه لحظه به خودم گفتم آره واقعاً سه ساله من دارم اینجا شاگردی میکنم، سه ساله دارم اینجا می‌نویسم ، این خودش مومنتوم مثبته، یه حسی بهم گفت دمت گرم که سه ساله ادامه دادی، حواست هست که الان دو دوره ست، با آموزشهای استاد عباس منش آنلاین و هم مدار هستیم؟ این خودش نتیجه محسوب میشه. ما قبلاً از دوره های قدیمی استاد استفاده میکردیم. ولی الان با دوره هایی هم مدار شدیم که خود استاد داره میگه منم مثل شما دانشجوی دوره هستم و دارم روی خودم کار میکنم.

    خداوند از رگ گردن به ما نزدیک تره ، خداوند در وجود ما جریان داره . حکایت ماهی و آب.

    خداوند کمکمون کنه به آرامش و توحید عملی برسیم. واقعاً ایمان داشته باشیم. حرکت کنیم با ایمان و با آرامش.

    —————————————————————————

    هدایت قرآنی هم ابتدای سوره لقمان اومد. و بازم مفهوم مومنتوم. این قرآن برای نیکوکاران مایه هدایته.

    —————————————————————————

    حوالی ساعت 1:20 بود که یه خواب دیدم از خواب پریدم. خواب نیروی دریایی. دیدن خواب نیروی دریایی برای من کابوس محسوب میشه چون من دائماً تاکید میکنم که من از این مرحله عبور کردم چرا الان دوباره اینجام.

    یه ناو قدیمی رو آورده بودن که بازسازی کنن، و بهم پیشنهاد داده بودن تو بیا موتورخانه رو برامون بازسازی کن. منم نگاه میکردم همه چی زنگ زده، سیستم برق قطع شده. لوله ها نشتی داشتن. ولی با اشتیاق میگفتم باشه، من انجامش میدم براتون. شرطش هم اینه که برام فلان کارها رو انجام بدین، فلان وسایل ایمنی رو تهیه کنید. نکته اش اینکه توی خواب باور داشتم من میتونم انجامش بدم. و بازم به رسم همه خوابای نیروی دریایی که میبینم بهشون میگم من از اینجا رفته بودم، الان اینجا چیکار میکنم؟ من محل کارم یه جای دیگه ست.

    نتیجه این از خواب پریدن ها هم شد خوندن و نوشتن چندتا کامنت. الهی صد هزار مرتبه شکر. خداوند این کامنت ها رو بعنوان صلات و بندگی ازمون بپذیره‌.

    «یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ»

    (ﻫﺮ ﻛﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ، ﺑﻪ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﻮﺩ ﺍﺧﺘﺼﺎﺹ ﻣﻰﺩﻫﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﻓﻀﻞ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ)

    (74 آل عمران)

    —————————————————————————

    راستی این عینک ریبن نیست. از این عینک پلاستیکی های ارزون قیمته. اینجا بهش میگن ساحل خلیج نایبند، یا راس نایبند یا دماغه نایبند و یا سایر موارد. هفته پیش که شبکار بودم جهت کنترل ذهن رفته بودم‌، نزدیک عسلویه ست. خیلی انرژیش مثبته.

    خواستم بنویسم شما پاشو بیا جنوب خودم میبرم اینجا رو بهت نشون میدم، بعد یادم افتاد هدایتها همه از آن خداست، اونه که هدایت می‌کنه، من کی باشم که روی عقل خودم حساب کنم؟ بقول حافظ «خرد خام»

    هم اکنون نشانه رحمت الهی، میخواستم کامنتمو تموم کنم، صدای نم نم بارون از پشت پنجره شروع شد. باران نماد رحمت الهیه. باران رحمت الهی همواره جریان داره ، از خدا میخوام کمکم کنه ظرف وجودم رو برای دریافت رحمتش گسترش بدم.

    «این خرد خام به میخانه بر ؛ تا می لعل آوردش خون به جوش»

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی ، در آرامش و بر مدار نور هدایت.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 54 رای: