سریال زندگی در بهشت | قسمت 86 - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

به نام خدای مهربونم ک هر لحظه من رو به بهترین مسیرها هدایت میکنه

سلام عزیزانم

یه قسمت فوق العاده دیگه از سریال زندگی در بهشت

جونم براتون بگه که الان دم غروبه، من یه کافی میکس زدم بر بدن و شاد و سرحال دارم مینویسم از زیبایی ها،از لذت های ساده زندگی از سلامتی از آرامش و از حال خوب که اصله

این فروشگاه لویز عجب هیولایی هست برای خودش، چه شیک، تر تمیز، همه فروشنده ها ست، تمیزی از سر و روی این فروشگاه میباره و یه تابلوی شیک هم زدن که دوست عزیز اینجا وایسید تا ما سفارشاتون رو بیاریم و تقدیمتون کنیم با عشق و از خریدی که از ما کردید و به جریان ثروت در جهان کمک کردید سپاسگذاریم ( البته اون تابلو اینقدر با جزییات نگفته بود اما برداشت من این بود و من اینجوری حال کردم باهاش.. )

تازه، روی زمین هم نوشته بود خیلی ممنونیم که فاصله مناسب رو با بقیه رعایت میکنید تا همگی شاد و سالم در کنار هم زندگی کنیم.. ای جانم…

چقدر عالیه که استاد و عشق بی نظیرش با ثروت و امکاناتی که دارن شدن یه الگوی واقعی که ما همه چیز رو تجربه کنیم، خرید از همه مدل وسایل ، خرید از انواع فروشگاه های حرفه ای، حتی اطلاعات اضافی هم در مورد برندها بهمون میدن اینک کدوم الصه جنسه و کدوم مدل چیپشه… من با همشون حال میکنم از رنگا و طرح های متفاوت این ابزارها..

خرید به سادگی و راحتی در کسری از ساعت انجام شد و اومدیم گذاشتیم توی ماشین و دیدیم اوووپسسسس… وسایلمون از در و دیوار و سقف سانتافه زده بیرون و کار به جاییی کشید که دوباره کارمون رو راحت تر کنیم و سان رووففف رو زدیم و یسری وسایل رو بردیم بیرون و مدیریتش رو سپردیم دست خداوند مهربون..

ای جونم چه منظره ای از این سقف باز می بینم.. جونم به این پهنه آبی آسمونو اون ابرهای سفید تیکه تیکه که یه حال خاصی دادن به بوم آبی رنگمون..

خدایا هزار بار شکرت.. بین این خنده های عشقولانه مریم جون رو ..

ببین اون لبخندهای دوست داشتنی استاد رو که از ته قلبش راضیه با این خریدای فوق العادش…

اون انسان فوق العاده حرفه ای رو خداوند دستش رو گذاشت توی دست استاد و استاد هم که عاشق عمل به الهاماته اومد یه خرید عالی کرد تا چند تا چیکن شا برای مرغ و جو جه ها بزنن، یه تجربه جدید، یه درس جدید و من ایمان دارم قراره خیلی چیزهای زیبایی ساخته بشه ،چون کاری که با عشق و لذت شروع بشه قطعا نتیجش عالیه .. میبینیم..

ای جونم خدایاااااا… لحظه ورود به پارادایس رو دقت کردید بهش؟؟؟؟

اون آسمون و ابراش، اون چمنای تازه بارون خورده ، اون درختای سر به فلک کشیده، اون ماشین خوشکله استاد، اون جو جه ها… یعنی یه قاب عکس رویایی از یه دم غروب آمریکا… به خدا فقط باید بشینی دستتو بذاری زیر چونت و محو این همه زیبایی بشی وتوی دلت خدا رو شکر کنی که چشمات سالمن و میتونن این زیبایی ها رو ببینن..

وقت بیرون آوردن وسایل و جا دادن توی شاپه … استاد خیلی منتظرم طرز کار اون تیبل سا رو ببینم خیلی قطعا حرفه ایه… ای جونم به این همه و سایل حرفه ای که دارید..

دیگه کلکسیون میلواکی که کامل شده و هر لحظه به هر چی نیاز باشه با یه نیم نگاه به شتپ، وسیله و ابزار مناسب مهیاست… احسنت بر شما که از ثروتتون دارید در راستای ساده تر شدن زندگی، بهبود روز به روز و لذت بردن استفاده میکنید..

خیلیا که ثروتمند هستن شاید حتی این کارا رو در شان خودشون ندونن یا اینکه بگن بابا بی خیاللللل… این همه دردسر برا چی… راحت میریم و آمادشو میخریم..

اما نمیدونن این تجربه های جدید، این مسیر ساختن و بهبود، چه کارهایی که نمیکنه..

چه ایمانی که تقویت نمیشه، چه اعتماد به نفسی که رشد نمیکنه و چه لذت هایی که برده نمیشه در این راه… خدایا شکرت با خاطر این همه سادگی..

مریم جون موقعی که داشتی با دوربین از روی پل رد میشدی تا بری توی کلبه، حس میکردم وسط آسمون و زمین توی ابرا هستیم و داریم پرواز میکنیم..

خدایا هزار بار شکرت.. این سریال و لحظه هاش شده تصویرسازی های خلاق من توی هر لحظه و چه حالی، چه فرکانس هایی و چه اتفاقاتییییییی در راهههههههه….

جت اسکی سواری که دیگه شد یه حسن ختام بی نظیر، اون ماه توی آسمون که انگار اومد بود توی مهمونی پرادایس شرکت کنه که دیگه نور علی نور بود..

این صحنه ها همیشه اتفاق نمیفته و فقط باید در زمان مناسب در مکان مناسب و با حال خوب در پناه هدایت خداوند باشی تا این لحظه ها رو ببینی و لذت ببری و زندگی رو نفس بکشی از اعماق وجودت..

خدایا خدایا خدایا چجوری شکرت کنم تا آروم بشم

چجوری شکرت کنم تا قلبم از ته ته آروم بگیره

خیلی دوست دارم و میدونم تو هم دوستم داری چون همیشه باهامی و دارم حست میکنم توی لحظه هام، توی نفس هام که میاد و میره و توی تک تک سلولام

خدایا چنان کن سرانجام کار

تو خشنود باشی و ما رستگار

ما هستیم ….