سریال زندگی در بهشت | قسمت 91 - صفحه 9

درود بر شما استاد بزرگوارم جناب عباس‌منش گرامی و یکایک شما هم‌فرکانسی‌های گلم

چه هماهنگی خوبی بین شما و بانو‌‌ شایسته گرامی در کارها بود. چه خوب کار می‌کردید بدون هیچ‌گونه شکایت و گله. چه خوب آموزش دادید که پیشرفت خطی نیست، لگاریتمیه. چه منظره‌های زیبایی. چه مرغ و خروس‌های نازی، چه اردک‌های نازی. چه خروس کوچولوی دلیری که با داشتن یه هیکل کوچولو، از درخواست دادن به کائنات و جفت‌گیری با مرغی که بسیار بزرگ‌تر از خودش بود، نمی‌ترسیدم و چه درس بزرگی به ما انسان‌ها که نترسیم از دادن درخواست‌هامون به کائنات.

چه دریاچه‌ی زیبایی و چه درس خوبی از این که میشه از دور ریزها وسائل بسیار خوبی که دلمون می‌خواد را بسازیم. تو ایران، بیشتر کسانی که وضع مالی خوبی دارن، به جای ساختن چیزهای دل‌خواهشون، میدم که براشون بسازن. ولی، شما اونا رو خودتون ساختید تا در حین ساختن، یک چالش نو برای خودتون بیافرینین و به توانایی‌هاتون بیفزایید. این عالی بود و خیلی یاد گرفتم و باید که بهش عمل کنم.

چه خاک خوبی داره زمینی که شما در فلوریدا دارین. ساحلی هم که شما در آن‌جا دراون را به پرواز درآوردید، هم همین جور ماسه‌هایی داشت. عجب خاک خوبی تو اون مناطق هست که غنی از مواد مغذی آلی و معدنی برای گیاهان است.

خدایا تو را سپاس که تو این زمین زندگی می‌کنیم و این‌ همه مناظر زیبا رو می‌بینیم و تجربه می‌کنیم.

چه با حوصله کار کردید و هرگز ندیدم که غر بزنین.

چقدر از دیدن یک تخم مرغ زوق‌زده می‌شدی و سپاسگزاری می‌کردید. اینا همه برای من درس بود که این‌همه نعمات و برکت داریم و نمی‌بینیم‌شون. چه درختای زیبایی، چه دریاچه آرام و آرامش‌بخشی، چه باران لذت‌ آفرینی، هوای لطیفی، داشتم همه‌ی زیبایی‌های اونجا رو حس می‌کردم. خیلی کیف کردم. چه سیستم خوبی برای کودرسانی متحرک به خاک، ای‌والله. چه چمن خوبی داره محوطه‌ای که دارید. چه خوب که در طبیعت اونجا دستی نمی‌برید و بکر مونده. اینجا ما توی شمال ایران و شهر گرگان هم یه همچین مناطقی بسیار داریم ولی به این تمیزی نیست.‌ چه‌اندازه دستگاه‌های برش و اره‌ها خوب اسمبلی شدنی بودن. و چه خوب که خودتون را اسیر دانستن کامل همه موارد نکردید و با یک شروع ناقص، کار را را آغاز کردین و در مسیر راه بهتون گفته شد. چه‌اندازه خوب بود که تونستید که وسایل را از داخل جعبه‌ها و بدون رعایت اصول دست و پا گیر اونا را از جعبه‌ها بیرون آوردین. از ساده‌ترین وسائل بهترین استفاده‌ها را کردین.

و این که چقدر به نوشابه علاقه دارین. البته این‌ها جایزه شما بودن و چه خوب آموزش دادید که در هر مرحله از کار باید به خودمون جایزه بدیم و خودمون را تشویق کنیم تا اعتماد به نفس‌مون افزوده بشه و این خیلی مهمه که برای کارمون، هر اندازه هم که کوچک باشه، برای پیروزی‌هامون هر اندازه هم ناچیز باشن، اهمیت قائل باشیم. همین سبب میشه که اگه به پیروزی‌های حتا ناچیزمون اهمیت بدیم، پیوسته تشویق بشیم، پیوسته روحیه‌مون بالا باشه و انگیزه کافی و عالی برای پیگیری کار داشته باشیم.

با چه علاقه‌ای به مرغ و خروس‌های نازتون می‌پرداختید و با این که خسته شده بودین،داز اونا غافل نبودین. حتا توی شب هم کار رو تعطیل نکردیم و این نشانه‌ای از عشق به کاره که باید تا به پایان رسیدن کاملش، اونو پیگیری کرد و تابع شرایط نشد. حتا اگه تو برخی از مراحل، کار به کندی پیش بره ولی نباید متوقف بشه و پیوستگی است که ضامن پیروزیه.

عاشق‌تونم‌های شما و بانو شایسته عزیز هم چاشنی کار بود و موتور راه‌انداز و رفع خستگی. چه خوب به هم روحیه می‌دادیم. من و همسر گلم یه کسب و کار جهانی داریم که با هم کار می‌کنیم و تو این کار گاهی قربون صدقه‌ی هم می‌ریم و این خیلی کیف میده و خستگی‌هامون را می‌بره.

بالاخره این که هر چی از زیبایی‌هایی که دیدم بگم کمه. دوستون دارم. از سوی من به بانو شایسته‌ی گرامی درود برسونین. شاد باشین و در پناه سایه‌‌ی خدا و پروردگار یگانه جهانیان همواره از دم به دم زندگی‌‌تون لذت ببرین و مثل الان مثل دوتا کفتر عاشق با هم باشین و عشق دنیا رو بکنین.

دوستون دارم و عاشقتونم

ارادتمند شما