https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/11/abasmanesh-7.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-11-09 07:18:392020-11-09 23:14:33سریال زندگی در بهشت | قسمت 92
183نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
فوری ناخودآگاه وارد سایت شدم و یک قسمت از سریال زندگی در بهشت شروع شد –
قسمت 92
وای استاد چقدر عاشق اینم که تحسینتون کنم
و شما گفتین تحسین و لبخند چه انرژی قدرتمند و چه انرژی مثبتی داره
و من میخوام عاشقانه تحسینتون کنم بابت رقصتون –
واقعا تحسینتون میکنم
استاد شایسته جان
عاشقتونم بابت اینکه دستی از دستان خدا شدین که من با عشق بیام از خدا سپاسگزاری کنم
استاد شایسته جان تحسینتون میکنم که با فرکانس عالی ک داشتین استاد رو جذب کردین و لذت میبرین از پیش استاد بودن و استاد عباسمنش هم لذت میبره از اینکه پیش شماست
و من میخوام عاشقانه رقص استاد رو تحسینتون کنم–
من همیشه عاشق رقص بودم از همون کودکیم و وقتی میبینم استاد اینقدر انرژی داره منم تحسینش میکنم و منم میخوام همینجوری باشم
خدا جون من تحسین میکنم استادمو ک اینقد با خودش در صلحه و منم میخوام همینجوری بشم
خدا جون من تحسین میکنم استادمو ک اینقد مثل بچه ها عاشق خودشه و براش مهم نیس که کی چی میگه
وای خدا جون از جوجه هامون بگم
از چیکن شا بگم از ساخت چیکن شا بگم
از کجای داستان امروز بگم که همه جاش لذته و لذت و لذت
اون ابرای پفکی زیبا – چمن های سبز خوشکل- دوتا فرشته مهربون که آخرین حد زیبایی های پارادایسن –و دریاچه خوشکلمون و جوجه هامون و هزاران نعمت زیبای دیگه ……..
امروز میخوام راجع به این صحبت بکنم که چقدر خوبه که من ذهنمو عادت بدم به اینکه هر روز صبح با لذت و شوق از خواب بیدار بشم
و روزمو خودآگاه شروع کنم و چشممو عادت بدم به دیدن زیباییها تا جهان طبق وظیفهای که داره زیباییهای بیشتری و نشون من بده
من یادمه استاد میگفت روزایی بود که از خواب بیدار میشدم و به شوق اینکه زندگیمو خلق بکنم از خواب بیدار میشدم و با شور و شوق از خواب بیدار میشدم
چقدر خوبه که منم هر روز صبح پاشم از خواب به شوق اینکه زندگیمو میتونم خلق کنم
و از اون طرف ذهنمو عادت بدم به اینکه هر روز صبح اول وقت یه قسمت از سریالو ببینم و لذت ببرم و تحسین کنم زیباییهای اون سریال رو و اون چیزهایی رو که میبینم
و روزمو اینجوری شروع کنم
این ایده به ذهنم رسید که چقدر خوبه که من این کارو انجام بدم به خاطر وجود ارزشمند و نازنین خودم
هر روز صبح یه بهونهایو درست بکنم برای اینکه تمرکزم به زیباییها باشه و لذت ببرم
عاشقتونم
وقتی سریال ها رو میبینم و میبینم استاد شایسته با چه عشقی میاد و فیلم میگیره
یه وقتایی فک میکنم خدا میاد دوربین رو از استاد شایسته جون میگیره و میگه بده من فیلم بگیرم چون میخوام به بنده هام نشون بدم که چقدر زیبایی توی دنیا خلق کردم براشون
میخوام بهشون بگم چقد عاشقشونم
میخوام بگم حرفای منفی درباره منو باور نکنید من فقط انرژی خیر و مثبتم
وای خدای من قربونت برم
منم عاشقتم
منم تورو بعنوان تنها خدایی که میشه عاشقش شد قبول کردم
خدا جون مدتیه که حرفهای منفی درباره تو رو از ذهنم پاک کردم
تو خنده مطلق-شادی مطلق-عشق مطلق-لذت بردن مطلق-همه چیزهایی که توش لذت و شادی و خنده و حال کردنه تو هستی
من از خدا بودن تو راضی راضیم
خودتم قول داده بودی که اینقدر به بنده هات ببخشی که راضی راضی بشن
خدا جون من از تحسین کردن آبتنی توی دریاچه استاد شروع کردم و تو منو هدایت کردی به استخر اداره که رایگان بتونم هفته ای 2 روز لذت ببرم و طعم انرژی بالای آب رو بچشم – اونجا بود که فهمیدم وقتی استاد داره میگه دریاچه . و شنا و بعدش میگه آدم دیوانه میشه یعنی چی
تا وقتی استخر نرفته بودم انرژی بالای آب رو نفهمیده بودم
وقتی رفتم استخر دیدم که
++خدا جون چقدر این آب نرم و ملایمه انگار تو رو نوازش میکنه
++دیدم خدا جون چه رنگ بیرنگی داره هر چی تو بخوای میشه دستتو ببری توی آب و مشت کنی بیاری بالا آبهای توی مشتت رنگ دستت میشن –اون آب رو بریزی توی استخر به رنگ کاشی آبی کف استخر میان –
++خدا جون چقدر این آب شفاف و سادس و بی غل وغشه چقدر روونه
++خدا جون چقدر این آب ساکته ولی در درونش فقط حرفهای قشنگ و مثبت بهت میزنه –بهت میگه نازیت میکنم- بهت میگه از انرژی مثبتم بگیر تا شاد بشی و بخندی – بهت میگه من 70 درصد بدن تو هستم بهم عشق بده تا اون 70 درصد هم بهت عشق بدن
++خدا جون چقدر این آب انرژی مثبت داره و باعث خنده تو میشه
وای خدا دیوانه شدم
حالا میفهمم چرا استاد وقتی به آب دریاچه نگاه میکنه دیوانه میشه
خدا جون همه چی تو هستی ها
همین آب که دارم میگم تو هستی ها که به شکل آب درومدی تا من باهات حال کنم
خدا جون من میخوام روزمو خودآگاه بسازم
حالا بعضی وقتا چون ذهن من در حال بالا و پایین کردن کارهاییه که باید اول انجام بدم یا بعدش انجام بدم مثلا صبح اول وقت برم توی سایت یا ساعت 10 برم توی سایت—چون میدونم سایت چه کاری به افکارم میکنه و چقد حالمو خوب میکنه
کمی زمان میبره تا ذهن من آروم بشه و درک کنه که من در کجا میخوام روز خودمو آگاهانه بسازم
مثلا ساعت 8 صبح باشه یا ساعت 12 ظهر باشه
مسئله اینه که وقتی من روز خودمو آگاهانه میسازم و اتفاقات کوچیک به صورت تصادفی برای من میافته که همه اونها غیر قابل توجیه هستن مثل اینکه امروز همکار من برای جشن من کیک گرفت و منو خیلی خوشحال کرد
من میدونم که این اتفاقا فرایند و نتیجه آفرینش منه و هرچه بیشتر اونو تکرار کنم یعنی صبحمو با لذت و با سپاسگزاری با بوسیدن وسایلم و لذت بردن —–مثل استاد عباس منش توی بندرعباس هر روز تکرار کنم تکرار کنم تکرار کنم
شبکه عصبی مغزمو که وجود اونو پذیرفتم بیشتر میسازم
قانون استاد عباس منشو بهتر درک میکنم
قانونی که میگه تمام اتفاقات کوچیک و بزرگ زندگی الان من دقیقاً به وسیله خود خود من داره رقم میخوره
و این خیلی قشنگه که من همه کاره زندگیم هستم
این به من نیرو و انگیزه میده که روز بعدی هم اون کارا رو تکرار کنم
️
خدا جون من امروز میخوام
با مهربانی کردن با خودم
با خنده هایی که نیاز به دلیل نداره و بیدلیله
با دوست داشتن امکانات ک دارم مثل ماشین خوشکلم
با لذت بردن از وسایل اطرافم آدمایی که میبینم
با بخشیدن خودم و گذشتم و آدمایی که توی گذشته من بودن
با عشق دادن به خودم بدون قید و شرط
میخوام امروزمو بسازم
خدا جون مغز من نمیتونه تفاوت بین اون چیزی رو که الان میبینه و اون چیزی رو که خاطراتم بوده رو بفهمه
من میخوام امروز عشق رو با امید و اتفاقات خوب و آأمای جدید عالی مرتبط کنم
میخوام وقتی به عشق فکر میکنم خاطره لذت دوست داشتن و دوست داشته شدن – خاطره محبت خاطره خندیدن رو به یاد بیارم
خدا جون استاد گفته دنیای خارج رو من دارم میسازم و من میتونم همه جوره اونو شکل بدم
خدا جون استاد گفته من پشت رول نشستم و دارم رانندگی میکنم
میتونم برم طرف سبزه و گل و جنگل—میتونم برم بسمت دره و سنگ و سقوط و پرتگاه
وو
من میخوام هر روز هدایتم کنی که احساسات مربوط به خنده – عاشق شدن به خودم – لذت بردن از سایت –قربون صدقه ماشین رفتن –عاشق ارتباطات و دنیای جدید شدن –دوستای جدید و تفریح های جدید و خنده و شادی و مهربونی
خدا جون میخوام هدایتم کنی هر روز قدرتمند و شاد زندگی کردن خودمو مثل بچه های سایت موجه جلوه بدم
با این کار میخوام شبکههای عصبیمو که در حال لذت بردنن رو هر وز بیشتر قویشون کنم تا قطر اون رشته های عصبی اینقدر کلفت بشه که اگه تضادی کوچیک پیش اومد بگم ایول چه فایده ای توی این تضاد داره چه شیرینی برام داره چطور میتونم باهاش رشد کنم و ازش لذت ببرم از اون تضاد بیام از تو سپاسگزاری کنم
خدا جون هدایتم کن اینقدر اینو تکرار کنم که هویتم مثل هویت استاد یا بهتر از استاد مثل استاد شایسته یه حتی بهتر از اسنتاد شایسته بشه – چرا که نه ؟؟؟؟
استاد عباسمنش جان
اینقدر غرق تحسین اتفاقای قشنگ بودم اینقدر قرق تحسین شماها بودم که یادم رفته بود که همیشه صبحونه میخوردم با دیدنتون
ولی یهو به خودم اومدم
خدایا ازت کمک میخوام هدایتم کن برای درک اینکه هر روز یه قدم بردارم مثل همون 6 ماه اول
ازت کمک میخوام هدایتم کن برا تمرین آشغال نریز چون باعث اصلی نشتی انرژی منه
ازت کمک میخوام هدایتم کن برا تمرین روی آدما حساب نکنم چون شرکه به توعه
عاشقتم
خیلی امروز حال و احساسم خوبه و با نوشتن رد پام خیلی بهتر شد
امروز سپاسگزاریمو میخوام دلی انجامش بدم
دم خودم گرم
خدا جون با همدیگه بریم روز پنجاه و هفتم 57 رو تموم کنیم و وارد روز پنجاه و هشتم 58 بشیم
با عشق میگم خدا جون خیلی میخوامت
تو داری چیکار با زندگی من میکنی
عاشقـــــــــتم
مـنــــــــــــم مـنــــــــــــم
حسام جان
وَوَوَوَوَوَوَوَوَوَوَ
ورود ب روز 58 — 16 اسفند— روزمو خودآگاه قشنگش میکنم
خیلی سپاسگزار شدم و اشک توی چشمم جمع شد بابت اینکه دیدم یه دوست عزیزی برام کامنت گذاشته
کلا نسبت به تحسین دیگران خیلی ذوق زده میشم
میدونید تحسین دیگران چه قانون قشنگیه که واقعاً حال آدما رو خوب میکنه واقعاً حال آدما رو قشنگ میکنه و اینکه شما منو تحسین کردین
چقدر لذت بردم
چقدر حالم خوب شد
چقدر حالم بهتر شد
اینکه گفتین آقاتون اینجورین ، من مطمئنم موفق میشن و اینکه اگه فکر میکنید کسی میتونه توی این راه بهش ایده بده از لحاظ فکری
کمک بهش بکنه و تجربه بهش بده من با افتخار میتونم شمارمو بذارم و شما محبت کنید بدین به آقاتون با من تماس بگیره اگر که تونستم کاری انجام بدم با افتخار انجام بدم و تجربیات خودمو براش در اختیارش بذارم شماره من
صفر
نُه
نُه
صفر
دو
هشت
هفت
پنج
نه
سه
دو
شماره رو بدین
بسپرین به خدا
پیگیری نکنین
چون اون وقتایی ک خانمم پیگیری میکرد ک پس کی سیگار رو ترک میکنی
من الان چند روزی هست ک سرگرم خرید جهیزیه خونمون هستم ب امید خدای مهربونم،با نشونه ها و هدایت هایی ک ب صورت واضح نشونمون میده ،آدمهای مناسب و فوقالعاده ای ک سرراهمون قرار میده و از همه مهم تر توافق جفتمون ک هرچی ساده تر بهتر هرچی ک هدایت میشیم بگیریم فارغ از اینک بقیه چی میگن یا نمیگن الهی صدهزار مرتبه شکرت برای همسری ک سرراهم قرار دادی ک دقیقاااا خلق و خوی همو داریم و فقط عشق و شادی و لذت هست سراسر لحظاتمون الهی شکرت
وقتی میریم چیزی بگیریم چقددددد حال خوبی داریم ک خونمون آروم آروم داره جمع میشه و قراره کلی اتفاقهای عاااالی و فوقالعاده رو کنار هم رقم بزنیم
الهی من هیچی نمیدونم تو میدونی من فقط میدونم ک چی میخام ولی چطوریش با توعه خوووووودت مثل همیشه عااااااالی رقم بزن ک من فقط محتاج توام من ب هرخیری از سمت تو فقیرم الهی عااااااشقانه عاشقتم
کمکم کن ک هرلحظه فقط بندگی خودت رو بکنم و رها و رهاتر عمل کنم
تو این چند روزه ک اومدم کرج پیش دایانی تا خریدامونو بکنیم با اینک سریالمو میدیدم اما اصن نتونستم کامنت بذارم انگار جزئی از وجودم گم بود امروز ب محض اینک وقت کردم نشستم پای سریالم و کامنتم اخیش چقدددد حالم خوب تر شد خودشم چ فایلی دقیقاااااا حال من رقص و شادی و حال خوب الهی شکرت برای وجود ارزشمند این دو استاد بزرگوار ک تااااا این حد عالی و فوقالعاده عمل میکنن و دنیارو جای بهتری برای زندگی میکنن از،عمق جانم تحسینتون میکنم و بهتون میبالم چون منم خواهان زندگی مثل زندگی شما دو تا عشق هستم الهی تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
اسناد قشنگم عاشقتونم
مریم جونم عاشقتم
خانواده قشنگم عاشقتونم
یکتای بی همتای من عاشقتممممم
الهی ک همیشه در پناه خودش شاد و سالم و پرروزی و آروم باشین
چقددددددد حس نابی از کامنتی ک برام گذاشتی گرفتم ازت ممنونممممم برای وجودت از خدا ممنونممم برای وجود شما مهربونا تو زندگیم سپاسگزارم برای وقتی ک گذاشتی و این کامنت زیبا رو برام نوشتی چقددددد حال و هوای این روزارو دوس دارم برکت و نعمت از همه جا داره میریزه رو سرمون همین الان چشام غرق اشک زیبایی هست ک از روی بندگی ب خداست پول تو حسابم برای خرید لوازمم ب مو میرسونه ولی پاره نمیکنه ب خودش قسم از بی نهایت راه داره شارژ میکنه و منی ک مات و مبهوتم از راحت پیش رفتن همه کارهامون فقط اشکه ک میریزم برای حضور قشنگش تو زندگیمون میخام فریاد بزنمممممم برای پایان سالی ک ب بهترین صورت ممکن برام رقم زد هدف هایی ک امسال بعد چند سال تیکشون زدم آرامش وجودم رابطه قشنگم و ایمان و عملی ک در وجودم شعله ور کرده الهی صدهزار مرتبه شکرت
از راه دور محکم بغلت میکنم و میبوسمت سیده عزیزمممم ممنونم برای حس خوبی ک بهم دادی و چند برابرش رو تو زندگی قشنگت دریافت میکنی سال نو رو خیلی بهت تبریک میگمممم و انشاءالله سالی پر از خیر و برکت و ایمان و ارامش بیشتری برامون باشه
خدایا بینهایت شکرت برای این همه عظمت و شکوه خلقتت،امروز بیشتر از همیشه لذت بردم از دیدن زیبایی های منحصر ب فرد پرادایس شگفت انگیزمون
ثانیه ب ثانیه این زندگی منو شگفت زده کرده،اونقدر ذوق زده ام ک نمیدونم از کدومش بنویسم،از رقص و شادمانی استادم یا از برق و زلالی چشمان جوجه های تازه متولد شده!
خدا جونم بینهایت شکرت برای همه چیز
واااااای خدای من چقدر لذت بخشه دیدن این آسمون آبی و شفاف با ابرهای تکه ای و پنبه ای،دیروز ک 13 بدر بود ما هدایت شدیم ب جاهایی ک بینهایت زیبا بود و کلی از دیدن آسمون آبی با ابرهای سفید و زیبا و کوه های برفی لذت بردیم.خداجونم بینهایت شکرت
مدتهاست ک منو خواهرم نسرین جان ک همراه هم از سایت معنکی استاد عزیزمون بهره میبریم متوجه شدیم،یعنی بارها بارها برامون اتفاق افتاده ،با تحسین کردن و ستایش کردن و شگر گذاری زیبایی ها و نعمتهای این سایت و سفرنامه ها،خیلی از موارو مشابه برامون پیش اومده ک ما ازدیدنش ب وجد اومدیم و کللللللی ذوووووق کردیم و شکر گذاری کردیم.
مدتهاست وقتی سریال ها رو تماشا میکنم اونقدر عمیق حسش میکنم ک واقعا احساس اینو دارم ک خودم اون لحظه ها رو زندگی کردم و ازاون شادی ها شاد شدم و ارامش گرفتم.
عاااااااشقتونم استاد ،مریم عزیزم بینهایت سپاس برای ب اشتراک گذاشتن لحظه های ناب زندگی با ما.
ازخدا میخوام ک تمام دوستان این سایت از عمق جانشون لمس کنن شادی ها رو ،و شاد و پیروز و سعادت مند باشند کنار عزیزانشون.
سلام استاد عباس منش عزیز و خانم مریم شایسته نازنین😍نمیدونم تا حالا کامنتی داشتین که از داخل بیمارستان و در تضاد بیماری براتون نوشته شده باشه یانه؟ اگر نداشتین، من اولین نفری هستم که در بیمارستان براتون مینویسم. ما خانوادگی شما را دنبال میکنیم و همیشه سعی میکنیم که در اوج تضادهایی که داریم، حاااال دلمون رو خوب نگه داریم و خداااییشم هر بار به راه حل میرسیم، زیراکه این قانون است که حال خوب مساوی اتفاقات خوووب است. من مادرم در مرداد ماه مشخص شد که رکتوم کنسر دارن، این اوووج اووووج اوووج تضادی بود که برای من رخ داده بود. روزهای اول با خودم فکر میکردم که چرا واااقعا چرا؟ آخه ما که انقدر حال دلمون خوب نگه میداریم چرا؟ شاید باورتون نشه ولی من تا مدتها انقدررر ذهنم درگیر بود، که نمیتونستم به سایت شما نزدیک بشم، شکرگزاری از ته دل کنم، دوره گوش بدم، یا ذهنمو آروم کنم از هجوووم این افکار شیطانی. مریضی مامان همزمان شده بود با بالا رفتن سایت ما (بیزینس مشترک من و برادرم) و فروش اولین محصولمون. تو اوووج اینکه داشتیم ایده میدادیم چطور تو صفحه اینستاگراممون که انقدددر برندمون رو دوست دارن رونمایی بذاریم و فروش بالایی داشته باشیم، تووو اوج فکر کردن به پول های زیادی که وارد زندگی مون بشه، مامان مریضیش مشخص شد و حالا ما موندیم و مریض داری و بحث مالی به جهت درمان مامان…. خلاصه که روزها از پی هم میگذشت( اینم بگم که وقتی مامان مشکوک بود به اینکه این تضاد براش پیش اومده یا نه، شب قبلش برادرم قرآن رو باز کرد و این آیه اومد که فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین و گفت ببین هرچی بشه فردا و جواب هرچی که بیاد خیره اینو خدا داره میگه) خلاصه که بعد از پنج ماه قرنطینه و در سلامتی کامل و حال خوب، راه افتادیم از این بیمارستان به اون بیمارستان و مامان به خاطر مشکوک بودن به کرونا و با هموگلبین ۵.۵ در بخش کرونایی بیمارستان بستری شد تا جوابش بیاد( جوابش منفی بود، مامان کرونا نداشت، ca داشت) اون شب که اولین شب شروع این ماجرا بود، بعد از کلی گریه و خود خوری به خودم اومدم و گفتم الان وقت ایمانه، برووو و مثل همیشه خودت رو ثابت کن تو میتونی) شروع کردم به نوشتن شکرگزاری( شاید مامان مشکوک به کرونا بود، ولی من که سالم سالم بودم هم باید تو همون بخش کرونایی و با ماسک فیلتر دار سفت میخوابیدم و پرستاری میکردم ولی هی یاد کلام خدا میافتادم که بهترین محافظ منه) خلاصه مامان تو بیمارستان اول دو کیسه خونش رو زد و جریان دارودرمانیش شروع شد، از این جریان سه ماه میگذره از این بیمارستان به اون بیمارستان و شب و روز نخوابی( من در طول روز هم کار بیزینس خودمون رو داشتم هم برای یک شرکتی کار میکردم و حالا درکنار این کارهام، مریض داری، خانه داری، غذا درست کردن، شستن لباسها، پیگیری درمان، پیگیری دانشگاه( مادرم دانشجوهست) و هزار و یک فکر و از طرفی کلا پنج ساعت در طول شبانه روز وقت داشتم بخوابم که همون هم چون مامان کار داشت باید بینش بیدار میشدم و مویرگ های مغزم بود که از خستگی کشیده میشد و حتی به کرونا هم مشکوک شدم( خداروشکر منفی بود) فقططططط میتونم بگم خدا بود که نگهم داشت، خدااا، من فقط شبو صبح خدا میکردم و تو تراس بزرگ خونه قشنگمون( قصه جذب جادویی این خونه رو قبلنا در سایت نوشتم) گریه میکردم و میگفتم قویم کن…. حالا چهار ماه میگذره، هنوز سایت ما رونمایی نشده ولی خداروشکر روند درمان مامان عااالی طی شده… اینکه میگن ظاهر تضاد رو نگاه نکن، همش خیره واااقعا همین بود. مامان من گذشته شو رها نکرده بود( سختی هایی که کشیده بود) حالا زمان رها کردن تمام اون آدم ها و خشم ها و کدورت ها بود و مادرمن آرام تر از قبل شده بود و بینهاایت ذهنش آروم شده، هزینه های زیادی که بهمون تحمیل شد، باعث شد ارتعاش ثروت بیشتری بدیم، برادرم برای اولین بااار در تمام طول کار حرفه ایش دو قرار داد بزرگ بست که هنوز کار نرده کل پول رو ریختن براش و…. چی بگم چی بگم؟؟؟ از جمله خدا در اول این راه که گفت من بهترین محافظتون هستم و نسبت بهتون ارحم الراحمینم❤❤❤الان تو بیمارستانیم تا مجدد به مامان تزریق خون بشه… و چون یادگرفتیم قانون رو تمام سعیمون رو میکنیم حتی اینجا هم تو فضای بیمارستانی، زندگی در بهشت میبینیم تا حالمون عالی بشه و شد واااقعا شد.. تو تمام این اتفاقات به ظاااهر بدی که پشتش کلی خیر و برکت بود و برامون افتاد، شاید صدام گرفت از بس شدت فشار اتفاقات زیاد بود و ناخوآگاه گریم میگرفت، خوابو قرارم به هم خورد و کلی لاغر شدم( شاید خنده دار باشه ولی به یکی دیگه از خواسته هام که لاغری بود رسیدم در همین تضاد) ولی الان که این همه گذشته و دارم نگاه میکنم میبینم که چقدددر بزرگ تر و پخته تر شدم، انگار خدا بزرگم کرد. من خط مقدم تمام این اتفاقات بودم و حالا باید از تمام چیزهایی که این سالها یادگرفته بودم کمک میگیرفتم برای خوب شدن حال روحی مادرم و دست گذاشتن روی نقطه ضعف روحیش برای بهبود سلامتی جسمیش، تا الان ۴۰ درصد توده از بین رفته و دکترش شگفت زده است که چطور ممکنه، حالا مادرم تغییر کرده و همه رو بخشیده و داره روی خودش بیشتر کار میکنه و من متوکل تر از همیشه از حل شدن تک به تک تضاادها فقط شکرگزاااارم و هذا من فضل ربی🙏اینو ازته دلم میگم، اتفاقی که برای من و خانواده ام افتاد مشابه سرقت تاکسی دنده آرژانتینی استاد بود.تضاد برای برداشتن مانع ها برای رسیدن به هدف و زندگی بهتر. من وااااقعا نمیدونم پول این همه هزینه از کجا جور شد، واااقعا نمیدونم ولی دست خدارو میبینم. خیلی قوی هم میبینم، خدا تنها یار و پشتیبان من و خانواده ام بوده و هست، ازش ممنونم که منو برگردوند به حس خوب که واااقعا هرچی تلاش میکردم نمیتونم حالم را خوب کنم، ولی خدا منو برگردوند و شهودم رو قوی تر کرد و ایمانم را راسخ تر، خیلی شکرگزار خداوندم در وهله اول و بعد از شما استادجان و خانم شایسته عزیز و تمام اعضای این خانواده عزیز و نااااب الهی که واقعا دستان خداوند هستید❤امیدوارم همه مون حااال دلمون خوب باشه و بدونیم که اگر حالمون خوبه و به تضادی میخوریم این فقط موهبتی از سمت پروردگااار هست.
راستی ما در اون اوووج تضاد اتفاقات، از سایت غافل نشدیم و برادر مومن من، با ایمان تر از همیشه حالش رو خوب میکرد و با هم حرف میزدیم از خیریت این موضوع و با انرژی ادامه میدادیم. سایت به زودی همراه اولین محصول رونمایی میشه و من به قول فلورانس عزیز، به آنچه پیش رویم هست، با اعجاز مینگرم و میدوووونم که به زووودی از بابت سایت هم نتیجه عاااالی میگیریم چون واااقعا لایقش هستیم❤امیدوارم تنتون سااالم دلتون خوووش و لبتون همیشه خدا خندون باشه و بسااازیم این زندگی رو مثل استاد عباس منش و خانم مریم شایسته نازنین😍
جوجه ها در چیکن شا که همه چیز مناسب و مجهز تحت اختیار آنان است و مهمانها هم از راه رسیدند که جوجه های ترکی هستند فعلا همه در صلح و صفا کنار یکدیگرند. نسل ششم جوجه ها از دیروز به دنیا آمده اند و ایده ای را امتحان کردید که تا روز بیست و چهارم باید بچرخند و از روز هجدهم آن جوجه ها را به این جا منقل کردید و در دستگاه را هم دیگر باز نکردید و همگی رطوبت حفظ شده ای را دارند و در نهایت همه را با هم از دستگاه بیرون خواهید آورد.
چیکن شا دوم هم در صبح روز سوم با پیش آمدن یک سری مسایل غیرمنتظره تمام شدن آن به تعویق افتاد و سقف آن در حال نصب شدن است.
زمان و انرژی که گذاشتید برای شما نتایج بسیاری به بار آورد و مسایل زیادی را حل و درک کردید که همش سود و سود و سود.
تجربه هایی که در ساخت چیکن شا بدست آوردید در این دیگری به کار بردید و خیلی حرفه ای تر از آن قبلی ساخته شد.
این چیکن شا با همان وسایل و امکانات درست شد ولی چقدر بهتر و کاملتر و لذتی که استاد در دریاچه می برند که جایزه خوبی در این گرمای تابستان است.
بچه های نسل ششم که از درون دستگاه به کارتن منتقل می شوند تا غذا و آب به آنها داده شود.
آسمان پرادایس با ابرهای زیبایی که در آن است در بالای پرادایس در هوایی بی نظیر.
با اعتماد به نفس برای به پایان رسیدن پروژه و حالا ساخت یک مینی چیکن شا و استاد که شعری را با آهنگی همخوانی می کنند و هم می نوازند آن هم چه گیتار زیبایی که از زمان سفر به دور آمریکا تا به حال ندیده بودیم واقعا اگر استاد بخواهند هم خواننده و هم موزیسین درجه یکی خواهند شد.ما که خیلی لذت بردیم .
جشن افتتاحیه تمام شد و کار شروع می شود طرحی ساده از یک مینی چیکن شا و ساخت آن.
گل باقالیها در خواب ناز هستند. جوجه ها هم از صدای دریل می ترسند و همه به یک گوشه پناه می برند.
هدایتی برای ساخت مینی چیکن شا که ساخت آن را با ایده های تازه ای همراه کرد و همه مسایل در این مینی چیکن حل شد.
سلام به استاد عباس منش و خانم شایسته ی مهربون و خوش صدا
اول از همه می خواهم تشکر کنم از خدای خودم که من رو با دیدن این همه زیبایی و قشنگی به وجد میاره و هر لحظه و هر لحظه من را به سمت زیبایی بیشتر و بی انتها هدایت می کند .
من با جان دل به این قسمت سریال زندگی در بهشت توجه کردم و از آن نکات مثبت و حیاتی و زیبایی را در آن مشاهده کردم که دوست داشتم با دیگر دوستانم آن ها را در مان بگذارم
1 – زمانی که خانم شایسته عزیز داشتید جوجه های بوقلمون را با دست می گرفتی، اون ها بدون ترس و نگرانی خودشون رو رها می کردن و اجازه میدادن که ان ها را بردارید و نمی ترسیدن برخلاف جوجه ی مرغ و خروس که از کوچکترین صداها می ترسیدند و سریع یک جا جمع می شدند تا اسیبی بهشان وارد نشود .
2- زمانی که جوجه ها از تخم بیرون اومدن با اینکه همه ی ان ها بجز یکی سالم و سلامت بودند یکی از انها دارای معلولیت و ناتوانی بود و شما خیلی عالی و خوب توجهتان را به سمت جوجه های سالم بردید و بابت اون ها احساس عالی داشتید و هیچ دلسوزی و ناراحتی در مورد جوجه ی معلول نداشتید این خیلی خیلی برای من درس بزرگی بود و اجرای قانون بقای اصلح بود که من هم دارم این قانون مهم رو در زندگیم پیاده میکنم .
3- نکنه ای که من در این چند وقت از شما یاد گرفتم این هست که ما باید برای انجام کارهای بزرگ و کوچک برای خودمون جایزه قرار بدیم مهم نیس که اون کار چقدر بزرگ باشد یا چثدر کوچک اینکه ما باید از خودمون تشکر کنیم و از خودمون سپاس گزاری کنیم با جایزه دادن به خودمون تا هم از خودمون سپاس گزاری کنیم هم انگیزه ای داشته باشیم برای ادامه کار .
4- یاد گرفتم که اگر از کسی در زمینه ای الگو برداری می کنیم و به نتیجه ای که میخایم می رسیم در همان سطح متوقف نشیم هر روز دنبال آسان تر کردن کارها، خلاقیت در ان کار باشیم تا بتونیم ان کار را به شکلی که خودمون دوست داریم انجام بدیم .
5- یاد گرفتم در حین انجام کارهای بظاهر سخت و سنگین می شود که با داشتن تفریحات عالی در حین کار می توان هم از کار لدت بیشتری برد، احساس بهتری پیدا کرد و این عوامل باعث آزاد شدن ذهن، پیدا کردن ایده های بهتر و عالی تر می شود .
و درس های بسیار بسیار زیاد دیگری که من از دیدن این قسمت از سریال زندگی در بهشت یاد گرفتم .
خدایا چقدر زیبایی وجود دارد اسمان زیبا و آبی، ابرهایی مثل پر، درختان سرسبز و سرزنده، دریاچه ای زیبا و قشنگ ، جوجه هایی که بدنیا اومدن، اون رقص استاد وای خدای من چقدر زیبایی هست در این دنیا .
ممنونم بابت اینکه زندگی روزمره ی خودتون را با ما در میان میذارید
براتون ثروت، عشق، سلامتی، آرامش بیشتر از خداوند وهاب خواستارم
به نام خدای زیبایها
چقدر چیکن شا ها دارن بهتر میشن
نسل ششم جوجه ها به دنیا اومدن
استاد جایزه شنا به خودش داد
مریم بانو با عشق به جوجه ها سر میزنه
چقدر استاد با عزت نفس و با اعتماد به نفس رقصید چقدر خندیدیم
آهنگ قشنگ جایزه استاد و مریم جان
خدای من چقدر آسمان زیباست و ابرها رو دریاچه افتادن
چقدر خدا رو شکر فراوانی جوجه ها دارن زیاد میشن
چقدر گزارش خانم شایسته همیشه عالیه
صدای خروسها چقدر زیباست
استاد داره ماهرترین میشه
چه لذتی داره خودت کارهات انجام بدی
دو انسان توحیدی با باورهای درست روابط عالی تحسینتون میکنم
نوش جونتون
مریم بانو فرض و زرنگ باهوش چه پذیرایی از جوجه ها میکنه
استاد و مریم لایق این بهشت اند
در پناه خداوند باشید
58
امروز میخوام خودآگاه روزمو قشنگ کنم
من الان از خواب بیدار شدم
فوری ناخودآگاه وارد سایت شدم و یک قسمت از سریال زندگی در بهشت شروع شد –
قسمت 92
وای استاد چقدر عاشق اینم که تحسینتون کنم
و شما گفتین تحسین و لبخند چه انرژی قدرتمند و چه انرژی مثبتی داره
و من میخوام عاشقانه تحسینتون کنم بابت رقصتون –
واقعا تحسینتون میکنم
استاد شایسته جان
عاشقتونم بابت اینکه دستی از دستان خدا شدین که من با عشق بیام از خدا سپاسگزاری کنم
استاد شایسته جان تحسینتون میکنم که با فرکانس عالی ک داشتین استاد رو جذب کردین و لذت میبرین از پیش استاد بودن و استاد عباسمنش هم لذت میبره از اینکه پیش شماست
و من میخوام عاشقانه رقص استاد رو تحسینتون کنم–
من همیشه عاشق رقص بودم از همون کودکیم و وقتی میبینم استاد اینقدر انرژی داره منم تحسینش میکنم و منم میخوام همینجوری باشم
خدا جون من تحسین میکنم استادمو ک اینقد با خودش در صلحه و منم میخوام همینجوری بشم
خدا جون من تحسین میکنم استادمو ک اینقد مثل بچه ها عاشق خودشه و براش مهم نیس که کی چی میگه
وای خدا جون از جوجه هامون بگم
از چیکن شا بگم از ساخت چیکن شا بگم
از کجای داستان امروز بگم که همه جاش لذته و لذت و لذت
اون ابرای پفکی زیبا – چمن های سبز خوشکل- دوتا فرشته مهربون که آخرین حد زیبایی های پارادایسن –و دریاچه خوشکلمون و جوجه هامون و هزاران نعمت زیبای دیگه ……..
امروز میخوام راجع به این صحبت بکنم که چقدر خوبه که من ذهنمو عادت بدم به اینکه هر روز صبح با لذت و شوق از خواب بیدار بشم
و روزمو خودآگاه شروع کنم و چشممو عادت بدم به دیدن زیباییها تا جهان طبق وظیفهای که داره زیباییهای بیشتری و نشون من بده
من یادمه استاد میگفت روزایی بود که از خواب بیدار میشدم و به شوق اینکه زندگیمو خلق بکنم از خواب بیدار میشدم و با شور و شوق از خواب بیدار میشدم
چقدر خوبه که منم هر روز صبح پاشم از خواب به شوق اینکه زندگیمو میتونم خلق کنم
و از اون طرف ذهنمو عادت بدم به اینکه هر روز صبح اول وقت یه قسمت از سریالو ببینم و لذت ببرم و تحسین کنم زیباییهای اون سریال رو و اون چیزهایی رو که میبینم
و روزمو اینجوری شروع کنم
این ایده به ذهنم رسید که چقدر خوبه که من این کارو انجام بدم به خاطر وجود ارزشمند و نازنین خودم
هر روز صبح یه بهونهایو درست بکنم برای اینکه تمرکزم به زیباییها باشه و لذت ببرم
عاشقتونم
وقتی سریال ها رو میبینم و میبینم استاد شایسته با چه عشقی میاد و فیلم میگیره
یه وقتایی فک میکنم خدا میاد دوربین رو از استاد شایسته جون میگیره و میگه بده من فیلم بگیرم چون میخوام به بنده هام نشون بدم که چقدر زیبایی توی دنیا خلق کردم براشون
میخوام بهشون بگم چقد عاشقشونم
میخوام بگم حرفای منفی درباره منو باور نکنید من فقط انرژی خیر و مثبتم
وای خدای من قربونت برم
منم عاشقتم
منم تورو بعنوان تنها خدایی که میشه عاشقش شد قبول کردم
خدا جون مدتیه که حرفهای منفی درباره تو رو از ذهنم پاک کردم
تو خنده مطلق-شادی مطلق-عشق مطلق-لذت بردن مطلق-همه چیزهایی که توش لذت و شادی و خنده و حال کردنه تو هستی
من از خدا بودن تو راضی راضیم
خودتم قول داده بودی که اینقدر به بنده هات ببخشی که راضی راضی بشن
خدا جون من از تحسین کردن آبتنی توی دریاچه استاد شروع کردم و تو منو هدایت کردی به استخر اداره که رایگان بتونم هفته ای 2 روز لذت ببرم و طعم انرژی بالای آب رو بچشم – اونجا بود که فهمیدم وقتی استاد داره میگه دریاچه . و شنا و بعدش میگه آدم دیوانه میشه یعنی چی
تا وقتی استخر نرفته بودم انرژی بالای آب رو نفهمیده بودم
وقتی رفتم استخر دیدم که
++خدا جون چقدر این آب نرم و ملایمه انگار تو رو نوازش میکنه
++دیدم خدا جون چه رنگ بیرنگی داره هر چی تو بخوای میشه دستتو ببری توی آب و مشت کنی بیاری بالا آبهای توی مشتت رنگ دستت میشن –اون آب رو بریزی توی استخر به رنگ کاشی آبی کف استخر میان –
++خدا جون چقدر این آب شفاف و سادس و بی غل وغشه چقدر روونه
++خدا جون چقدر این آب ساکته ولی در درونش فقط حرفهای قشنگ و مثبت بهت میزنه –بهت میگه نازیت میکنم- بهت میگه از انرژی مثبتم بگیر تا شاد بشی و بخندی – بهت میگه من 70 درصد بدن تو هستم بهم عشق بده تا اون 70 درصد هم بهت عشق بدن
++خدا جون چقدر این آب انرژی مثبت داره و باعث خنده تو میشه
وای خدا دیوانه شدم
حالا میفهمم چرا استاد وقتی به آب دریاچه نگاه میکنه دیوانه میشه
خدا جون همه چی تو هستی ها
همین آب که دارم میگم تو هستی ها که به شکل آب درومدی تا من باهات حال کنم
خدا جون من میخوام روزمو خودآگاه بسازم
حالا بعضی وقتا چون ذهن من در حال بالا و پایین کردن کارهاییه که باید اول انجام بدم یا بعدش انجام بدم مثلا صبح اول وقت برم توی سایت یا ساعت 10 برم توی سایت—چون میدونم سایت چه کاری به افکارم میکنه و چقد حالمو خوب میکنه
کمی زمان میبره تا ذهن من آروم بشه و درک کنه که من در کجا میخوام روز خودمو آگاهانه بسازم
مثلا ساعت 8 صبح باشه یا ساعت 12 ظهر باشه
مسئله اینه که وقتی من روز خودمو آگاهانه میسازم و اتفاقات کوچیک به صورت تصادفی برای من میافته که همه اونها غیر قابل توجیه هستن مثل اینکه امروز همکار من برای جشن من کیک گرفت و منو خیلی خوشحال کرد
من میدونم که این اتفاقا فرایند و نتیجه آفرینش منه و هرچه بیشتر اونو تکرار کنم یعنی صبحمو با لذت و با سپاسگزاری با بوسیدن وسایلم و لذت بردن —–مثل استاد عباس منش توی بندرعباس هر روز تکرار کنم تکرار کنم تکرار کنم
شبکه عصبی مغزمو که وجود اونو پذیرفتم بیشتر میسازم
قانون استاد عباس منشو بهتر درک میکنم
قانونی که میگه تمام اتفاقات کوچیک و بزرگ زندگی الان من دقیقاً به وسیله خود خود من داره رقم میخوره
و این خیلی قشنگه که من همه کاره زندگیم هستم
این به من نیرو و انگیزه میده که روز بعدی هم اون کارا رو تکرار کنم
️
خدا جون من امروز میخوام
با مهربانی کردن با خودم
با خنده هایی که نیاز به دلیل نداره و بیدلیله
با دوست داشتن امکانات ک دارم مثل ماشین خوشکلم
با لذت بردن از وسایل اطرافم آدمایی که میبینم
با بخشیدن خودم و گذشتم و آدمایی که توی گذشته من بودن
با عشق دادن به خودم بدون قید و شرط
میخوام امروزمو بسازم
خدا جون مغز من نمیتونه تفاوت بین اون چیزی رو که الان میبینه و اون چیزی رو که خاطراتم بوده رو بفهمه
من میخوام امروز عشق رو با امید و اتفاقات خوب و آأمای جدید عالی مرتبط کنم
میخوام وقتی به عشق فکر میکنم خاطره لذت دوست داشتن و دوست داشته شدن – خاطره محبت خاطره خندیدن رو به یاد بیارم
خدا جون استاد گفته دنیای خارج رو من دارم میسازم و من میتونم همه جوره اونو شکل بدم
خدا جون استاد گفته من پشت رول نشستم و دارم رانندگی میکنم
میتونم برم طرف سبزه و گل و جنگل—میتونم برم بسمت دره و سنگ و سقوط و پرتگاه
وو
من میخوام هر روز هدایتم کنی که احساسات مربوط به خنده – عاشق شدن به خودم – لذت بردن از سایت –قربون صدقه ماشین رفتن –عاشق ارتباطات و دنیای جدید شدن –دوستای جدید و تفریح های جدید و خنده و شادی و مهربونی
خدا جون میخوام هدایتم کنی هر روز قدرتمند و شاد زندگی کردن خودمو مثل بچه های سایت موجه جلوه بدم
با این کار میخوام شبکههای عصبیمو که در حال لذت بردنن رو هر وز بیشتر قویشون کنم تا قطر اون رشته های عصبی اینقدر کلفت بشه که اگه تضادی کوچیک پیش اومد بگم ایول چه فایده ای توی این تضاد داره چه شیرینی برام داره چطور میتونم باهاش رشد کنم و ازش لذت ببرم از اون تضاد بیام از تو سپاسگزاری کنم
خدا جون هدایتم کن اینقدر اینو تکرار کنم که هویتم مثل هویت استاد یا بهتر از استاد مثل استاد شایسته یه حتی بهتر از اسنتاد شایسته بشه – چرا که نه ؟؟؟؟
استاد عباسمنش جان
اینقدر غرق تحسین اتفاقای قشنگ بودم اینقدر قرق تحسین شماها بودم که یادم رفته بود که همیشه صبحونه میخوردم با دیدنتون
ولی یهو به خودم اومدم
خدایا ازت کمک میخوام هدایتم کن برای درک اینکه هر روز یه قدم بردارم مثل همون 6 ماه اول
ازت کمک میخوام هدایتم کن برا تمرین آشغال نریز چون باعث اصلی نشتی انرژی منه
ازت کمک میخوام هدایتم کن برا تمرین روی آدما حساب نکنم چون شرکه به توعه
عاشقتم
خیلی امروز حال و احساسم خوبه و با نوشتن رد پام خیلی بهتر شد
امروز سپاسگزاریمو میخوام دلی انجامش بدم
دم خودم گرم
خدا جون با همدیگه بریم روز پنجاه و هفتم 57 رو تموم کنیم و وارد روز پنجاه و هشتم 58 بشیم
با عشق میگم خدا جون خیلی میخوامت
تو داری چیکار با زندگی من میکنی
عاشقـــــــــتم
مـنــــــــــــم مـنــــــــــــم
حسام جان
وَوَوَوَوَوَوَوَوَوَوَ
ورود ب روز 58 — 16 اسفند— روزمو خودآگاه قشنگش میکنم
به نام خدای زیبایی ها
سلام آقای حسام
روز 67 رو بهتون تبریک میگم
آقا با همین دست فرمون پیش برید به زودی همه قله ها رو فتح می کنید.
برات آرزوی موفقیت و بهروزی و شادکامی و ثروتمندی می کنم.
امیدوارم جشن روزهای پایانی سالت رو وصل کنی به روزهای آغاز سال جدیدت.
راستی همسر من هم خیلی مصمم تر از قبل برای هدفی که قبلاً خدمتتون گفته بودم داره پیش می ره و هر روز شادتر از قبل با جذب بالا به سوی اهدافش پیش میره
خدایا هزاران بار شکرت.
سلام عرض ادب
درود بر شما
خیلی سپاسگزار شدم و اشک توی چشمم جمع شد بابت اینکه دیدم یه دوست عزیزی برام کامنت گذاشته
کلا نسبت به تحسین دیگران خیلی ذوق زده میشم
میدونید تحسین دیگران چه قانون قشنگیه که واقعاً حال آدما رو خوب میکنه واقعاً حال آدما رو قشنگ میکنه و اینکه شما منو تحسین کردین
چقدر لذت بردم
چقدر حالم خوب شد
چقدر حالم بهتر شد
اینکه گفتین آقاتون اینجورین ، من مطمئنم موفق میشن و اینکه اگه فکر میکنید کسی میتونه توی این راه بهش ایده بده از لحاظ فکری
کمک بهش بکنه و تجربه بهش بده من با افتخار میتونم شمارمو بذارم و شما محبت کنید بدین به آقاتون با من تماس بگیره اگر که تونستم کاری انجام بدم با افتخار انجام بدم و تجربیات خودمو براش در اختیارش بذارم شماره من
صفر
نُه
نُه
صفر
دو
هشت
هفت
پنج
نه
سه
دو
شماره رو بدین
بسپرین به خدا
پیگیری نکنین
چون اون وقتایی ک خانمم پیگیری میکرد ک پس کی سیگار رو ترک میکنی
برام خیلی زجرآور بود
مطمئنم خدا هدایتش میکنه و توی مدار ترک هست
خوشحال باشین اونروز رو میبینید
صاحب سایت بهشتی
قانون اصلی کل کیهان
صاحب اختیار هممون
خود خداست
سپاسگزارم
به نام خدای مهربان
خدایی که از هر طریق یاریت میکنه و راه گشای زندگی برای همه مون هست و لحظهای ما رو تنها نمیذاره.
خدای من امروز چه روز خوبیه
روز اول بهار
روز اول سال
خدای من با چه حال خوبی از خواب بیدار شدم
چند صفحه سپاس گزاری نوشتم
بعد اومدم سراغ این سایت بهشتی و خوشحال از دیدن اون ستاره آبی .
متشکرم آقا حسام
چه عیدی خوبی بود
خدایا شکرت
من واقعاً آدم خوشبختی هستم مثل معنی اسمم
من سیده سعیده موسوی بنده خوب خدا هستم .
اینو از ته قلبم میگم من همیشه از همه چی و همه کس خصوصاً خدای خودم راضی هستم.
همیشه خدا بهترین بندگانش رو سر راهم قرار میده تا کارهای من به بهترین شکل انجام بشه .
واقعاً سپاس فراوان خدای من.
سال نو
روز نو
حال نو
زندگی نو
و
رهایی رو بهتون تبر یک میگم.
از این که امروز دستی مهربان از سوی خدا برای بهبود زندگیم شدی ازتون سپاسگزارم.
من هم از خدای قادر وهاب میخواهم به هر آنچه آرزو داری به راحتی برسی.
در پناه الله یکتا شاد و پیروز و ثروتمند و سعادتمند باشید.
به نام خدای مهربون و هدایتگرممم
من الان چند روزی هست ک سرگرم خرید جهیزیه خونمون هستم ب امید خدای مهربونم،با نشونه ها و هدایت هایی ک ب صورت واضح نشونمون میده ،آدمهای مناسب و فوقالعاده ای ک سرراهمون قرار میده و از همه مهم تر توافق جفتمون ک هرچی ساده تر بهتر هرچی ک هدایت میشیم بگیریم فارغ از اینک بقیه چی میگن یا نمیگن الهی صدهزار مرتبه شکرت برای همسری ک سرراهم قرار دادی ک دقیقاااا خلق و خوی همو داریم و فقط عشق و شادی و لذت هست سراسر لحظاتمون الهی شکرت
وقتی میریم چیزی بگیریم چقددددد حال خوبی داریم ک خونمون آروم آروم داره جمع میشه و قراره کلی اتفاقهای عاااالی و فوقالعاده رو کنار هم رقم بزنیم
الهی من هیچی نمیدونم تو میدونی من فقط میدونم ک چی میخام ولی چطوریش با توعه خوووووودت مثل همیشه عااااااالی رقم بزن ک من فقط محتاج توام من ب هرخیری از سمت تو فقیرم الهی عااااااشقانه عاشقتم
کمکم کن ک هرلحظه فقط بندگی خودت رو بکنم و رها و رهاتر عمل کنم
تو این چند روزه ک اومدم کرج پیش دایانی تا خریدامونو بکنیم با اینک سریالمو میدیدم اما اصن نتونستم کامنت بذارم انگار جزئی از وجودم گم بود امروز ب محض اینک وقت کردم نشستم پای سریالم و کامنتم اخیش چقدددد حالم خوب تر شد خودشم چ فایلی دقیقاااااا حال من رقص و شادی و حال خوب الهی شکرت برای وجود ارزشمند این دو استاد بزرگوار ک تااااا این حد عالی و فوقالعاده عمل میکنن و دنیارو جای بهتری برای زندگی میکنن از،عمق جانم تحسینتون میکنم و بهتون میبالم چون منم خواهان زندگی مثل زندگی شما دو تا عشق هستم الهی تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
اسناد قشنگم عاشقتونم
مریم جونم عاشقتم
خانواده قشنگم عاشقتونم
یکتای بی همتای من عاشقتممممم
الهی ک همیشه در پناه خودش شاد و سالم و پرروزی و آروم باشین
فعلا.
به نام خدای خالق عشق و زیبایی
سلام الهام جان عزیز
مبارکت باشه عزیزم
برایت خیلی خوشحالم که داری خرید جهیزیه برای خونه جدیدت میکنی.
پارسال همین موقع منم برا دخترم داشتیم خرید می کردیم که برن خونه خودشون.
اگه بدونی چقد کارها آسان پیش می رفت و همه انسانهای ناب سر راهمون قرار می گرفتن تا بهترین و قشنگترین شرایط برامون فراهم بشه.
و حالا یه سال هست که دخترم با همسر مهربون و دوست داشتنی ش
در کنار هم با عشق زندگی می کنند .
خدایا شکرت
برات آرزوی خوشبختی و شادی و عشقی همیشگی دارم عزیزم.
الان رفتم داستان هدایتم رو خوندم
خیلی بهت تبریک میگم عزیزم برای پیشرفت و موفقیتت.
برات آرزوی بهترین ها رو دارم.
برات خوشحالم که برای روزهای رفته ات داری جشن می گیری و این جشنی باشه برای روزهای قشنگی که در راه است.
سلام سیده عزیزمممممم
چقددددددد حس نابی از کامنتی ک برام گذاشتی گرفتم ازت ممنونممممم برای وجودت از خدا ممنونممم برای وجود شما مهربونا تو زندگیم سپاسگزارم برای وقتی ک گذاشتی و این کامنت زیبا رو برام نوشتی چقددددد حال و هوای این روزارو دوس دارم برکت و نعمت از همه جا داره میریزه رو سرمون همین الان چشام غرق اشک زیبایی هست ک از روی بندگی ب خداست پول تو حسابم برای خرید لوازمم ب مو میرسونه ولی پاره نمیکنه ب خودش قسم از بی نهایت راه داره شارژ میکنه و منی ک مات و مبهوتم از راحت پیش رفتن همه کارهامون فقط اشکه ک میریزم برای حضور قشنگش تو زندگیمون میخام فریاد بزنمممممم برای پایان سالی ک ب بهترین صورت ممکن برام رقم زد هدف هایی ک امسال بعد چند سال تیکشون زدم آرامش وجودم رابطه قشنگم و ایمان و عملی ک در وجودم شعله ور کرده الهی صدهزار مرتبه شکرت
از راه دور محکم بغلت میکنم و میبوسمت سیده عزیزمممم ممنونم برای حس خوبی ک بهم دادی و چند برابرش رو تو زندگی قشنگت دریافت میکنی سال نو رو خیلی بهت تبریک میگمممم و انشاءالله سالی پر از خیر و برکت و ایمان و ارامش بیشتری برامون باشه
خوش بحال دختر گلت ک همچین مامان گلی داره
در پناه الله یکتا باشی مهربونم.
به نام خدای مهربان که هیچ لحظه ای تنهامون نمی ذاره.
سلام الهام عزیزم
روز اول سال چه عیدی قشنگی شدی برای من ،نوید عشق و محبت و مهر.
خدایا شکرت عزیزم برای خوشحالی و روزهای خوبت
واقعاً خدا از هر طریق ممکن دستمون رو میگیره تا بهترین اتفاقات برامون رقم بخوره .
ما دیروز برای سال تحویل خونه دخترم بودیم ،خیلی خوش گذشت .
خدایا شکرت
امروز که اومدم سپاس گزاری هام رو بنویسم تمومی نداشت واقعاً
چه حس خوبی بود
بعد اومدم سراغ سایت که با دیدن این ستاره آبی عیدی خودم رو از خدا گرفتم.
خدایا شکرت
از صمیم قلبم برات آرزوی خوشبختی و موفقیت و شادکامی و ثروتمندی دارم.
هر روزت نوروز.
92
چیکن شا بی نظیر و ساختن دومی چقدر عالی تر از اولی شد
واقعا زیبا و عالی شذ
چقدر تمیز و مرتب هم اماده کردین
و چیکن شا کوچک هم ایده عالی تری بود مخصوصا با چرخ های حرکتی
چقدر جوجه ها بزرگ شدن و زیبا
نسل ششم و چقدر جوجه
چقدر هم تجربه و مهارت بدست اوردین عالیه
هوای عالی و اسمون زیبا و پرادایس بی نظیر و استادی که عشق میکنه با انجام کارهاش
چقدر این حس عالیه لذت ساخت وسایل در بهشتی که هر سمتش نگاه کنی حالت عالی میشه با ابزارهای هیولا و بی نظیر
خدایا شکرت
ب نام خداوند هدایتگرم در هرلحظه
سلام پراز عشق ب استاد و مریم جان
سلام ب دوستای قشنگم
ساعت00:55
من این فایل رو نگاه کردم نتونستم ک کامنت نزارم از بس ک انرژیش بالا و مثبت بود
از پیشرفتی ک استاد توی درست کردن چیکن شا خیلی خوشحال شدم چون واقعا همه چی باتلاش ب بهترین جا میرسه و همینجور ب سمت بالا حرکت میکنه تا جایی ک
استاد خودش اون مینی چیکن کوب رو طراحی کرد و ساخت
تحسینتون میکنم بابت این انرژی مثبت
چقدر لذت بردم از اهنگ خودن استاد و حرکاتی ک انجام میداد
کلی هم خندیدم انگار منم اونجا بودم
هیچوقت تکراری نمیشد شما
منم تو حین کار بعضی وقتا اهنگ میزارم
اونم باید شاد باشه
اولشم ک مثل استاد باید افتتاحیه داشته باشم و بعد برسم سراغ کارها
خیلی حالم بهتر شد
حداروهزاران بارشکر میکنم
برای
وجود شما
خیلی دوستون دارم
درپناه الله یکتاشاد تندرست ثروتمند وسعادتمند دردنیاواخرت باشید
ب نام خالق زیبایی ها
درود برشما استاد بزرگوار و مریم بانوی باسلیقه و خوش ذوق ک مارو شریک لحظه های قشنگتون میکنید.بینهایت سپاسگذارم ازشما عزیزانم.
و درود بر دوستان و همراهان خوش فرکانس سایت توحیدی
خدایا بینهایت شکرت برای این همه عظمت و شکوه خلقتت،امروز بیشتر از همیشه لذت بردم از دیدن زیبایی های منحصر ب فرد پرادایس شگفت انگیزمون
ثانیه ب ثانیه این زندگی منو شگفت زده کرده،اونقدر ذوق زده ام ک نمیدونم از کدومش بنویسم،از رقص و شادمانی استادم یا از برق و زلالی چشمان جوجه های تازه متولد شده!
خدا جونم بینهایت شکرت برای همه چیز
واااااای خدای من چقدر لذت بخشه دیدن این آسمون آبی و شفاف با ابرهای تکه ای و پنبه ای،دیروز ک 13 بدر بود ما هدایت شدیم ب جاهایی ک بینهایت زیبا بود و کلی از دیدن آسمون آبی با ابرهای سفید و زیبا و کوه های برفی لذت بردیم.خداجونم بینهایت شکرت
مدتهاست ک منو خواهرم نسرین جان ک همراه هم از سایت معنکی استاد عزیزمون بهره میبریم متوجه شدیم،یعنی بارها بارها برامون اتفاق افتاده ،با تحسین کردن و ستایش کردن و شگر گذاری زیبایی ها و نعمتهای این سایت و سفرنامه ها،خیلی از موارو مشابه برامون پیش اومده ک ما ازدیدنش ب وجد اومدیم و کللللللی ذوووووق کردیم و شکر گذاری کردیم.
مدتهاست وقتی سریال ها رو تماشا میکنم اونقدر عمیق حسش میکنم ک واقعا احساس اینو دارم ک خودم اون لحظه ها رو زندگی کردم و ازاون شادی ها شاد شدم و ارامش گرفتم.
عاااااااشقتونم استاد ،مریم عزیزم بینهایت سپاس برای ب اشتراک گذاشتن لحظه های ناب زندگی با ما.
ازخدا میخوام ک تمام دوستان این سایت از عمق جانشون لمس کنن شادی ها رو ،و شاد و پیروز و سعادت مند باشند کنار عزیزانشون.
ایام ب کام
سلام استاد عباس منش عزیز و خانم مریم شایسته نازنین😍نمیدونم تا حالا کامنتی داشتین که از داخل بیمارستان و در تضاد بیماری براتون نوشته شده باشه یانه؟ اگر نداشتین، من اولین نفری هستم که در بیمارستان براتون مینویسم. ما خانوادگی شما را دنبال میکنیم و همیشه سعی میکنیم که در اوج تضادهایی که داریم، حاااال دلمون رو خوب نگه داریم و خداااییشم هر بار به راه حل میرسیم، زیراکه این قانون است که حال خوب مساوی اتفاقات خوووب است. من مادرم در مرداد ماه مشخص شد که رکتوم کنسر دارن، این اوووج اووووج اوووج تضادی بود که برای من رخ داده بود. روزهای اول با خودم فکر میکردم که چرا واااقعا چرا؟ آخه ما که انقدر حال دلمون خوب نگه میداریم چرا؟ شاید باورتون نشه ولی من تا مدتها انقدررر ذهنم درگیر بود، که نمیتونستم به سایت شما نزدیک بشم، شکرگزاری از ته دل کنم، دوره گوش بدم، یا ذهنمو آروم کنم از هجوووم این افکار شیطانی. مریضی مامان همزمان شده بود با بالا رفتن سایت ما (بیزینس مشترک من و برادرم) و فروش اولین محصولمون. تو اوووج اینکه داشتیم ایده میدادیم چطور تو صفحه اینستاگراممون که انقدددر برندمون رو دوست دارن رونمایی بذاریم و فروش بالایی داشته باشیم، تووو اوج فکر کردن به پول های زیادی که وارد زندگی مون بشه، مامان مریضیش مشخص شد و حالا ما موندیم و مریض داری و بحث مالی به جهت درمان مامان…. خلاصه که روزها از پی هم میگذشت( اینم بگم که وقتی مامان مشکوک بود به اینکه این تضاد براش پیش اومده یا نه، شب قبلش برادرم قرآن رو باز کرد و این آیه اومد که فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین و گفت ببین هرچی بشه فردا و جواب هرچی که بیاد خیره اینو خدا داره میگه) خلاصه که بعد از پنج ماه قرنطینه و در سلامتی کامل و حال خوب، راه افتادیم از این بیمارستان به اون بیمارستان و مامان به خاطر مشکوک بودن به کرونا و با هموگلبین ۵.۵ در بخش کرونایی بیمارستان بستری شد تا جوابش بیاد( جوابش منفی بود، مامان کرونا نداشت، ca داشت) اون شب که اولین شب شروع این ماجرا بود، بعد از کلی گریه و خود خوری به خودم اومدم و گفتم الان وقت ایمانه، برووو و مثل همیشه خودت رو ثابت کن تو میتونی) شروع کردم به نوشتن شکرگزاری( شاید مامان مشکوک به کرونا بود، ولی من که سالم سالم بودم هم باید تو همون بخش کرونایی و با ماسک فیلتر دار سفت میخوابیدم و پرستاری میکردم ولی هی یاد کلام خدا میافتادم که بهترین محافظ منه) خلاصه مامان تو بیمارستان اول دو کیسه خونش رو زد و جریان دارودرمانیش شروع شد، از این جریان سه ماه میگذره از این بیمارستان به اون بیمارستان و شب و روز نخوابی( من در طول روز هم کار بیزینس خودمون رو داشتم هم برای یک شرکتی کار میکردم و حالا درکنار این کارهام، مریض داری، خانه داری، غذا درست کردن، شستن لباسها، پیگیری درمان، پیگیری دانشگاه( مادرم دانشجوهست) و هزار و یک فکر و از طرفی کلا پنج ساعت در طول شبانه روز وقت داشتم بخوابم که همون هم چون مامان کار داشت باید بینش بیدار میشدم و مویرگ های مغزم بود که از خستگی کشیده میشد و حتی به کرونا هم مشکوک شدم( خداروشکر منفی بود) فقططططط میتونم بگم خدا بود که نگهم داشت، خدااا، من فقط شبو صبح خدا میکردم و تو تراس بزرگ خونه قشنگمون( قصه جذب جادویی این خونه رو قبلنا در سایت نوشتم) گریه میکردم و میگفتم قویم کن…. حالا چهار ماه میگذره، هنوز سایت ما رونمایی نشده ولی خداروشکر روند درمان مامان عااالی طی شده… اینکه میگن ظاهر تضاد رو نگاه نکن، همش خیره واااقعا همین بود. مامان من گذشته شو رها نکرده بود( سختی هایی که کشیده بود) حالا زمان رها کردن تمام اون آدم ها و خشم ها و کدورت ها بود و مادرمن آرام تر از قبل شده بود و بینهاایت ذهنش آروم شده، هزینه های زیادی که بهمون تحمیل شد، باعث شد ارتعاش ثروت بیشتری بدیم، برادرم برای اولین بااار در تمام طول کار حرفه ایش دو قرار داد بزرگ بست که هنوز کار نرده کل پول رو ریختن براش و…. چی بگم چی بگم؟؟؟ از جمله خدا در اول این راه که گفت من بهترین محافظتون هستم و نسبت بهتون ارحم الراحمینم❤❤❤الان تو بیمارستانیم تا مجدد به مامان تزریق خون بشه… و چون یادگرفتیم قانون رو تمام سعیمون رو میکنیم حتی اینجا هم تو فضای بیمارستانی، زندگی در بهشت میبینیم تا حالمون عالی بشه و شد واااقعا شد.. تو تمام این اتفاقات به ظاااهر بدی که پشتش کلی خیر و برکت بود و برامون افتاد، شاید صدام گرفت از بس شدت فشار اتفاقات زیاد بود و ناخوآگاه گریم میگرفت، خوابو قرارم به هم خورد و کلی لاغر شدم( شاید خنده دار باشه ولی به یکی دیگه از خواسته هام که لاغری بود رسیدم در همین تضاد) ولی الان که این همه گذشته و دارم نگاه میکنم میبینم که چقدددر بزرگ تر و پخته تر شدم، انگار خدا بزرگم کرد. من خط مقدم تمام این اتفاقات بودم و حالا باید از تمام چیزهایی که این سالها یادگرفته بودم کمک میگیرفتم برای خوب شدن حال روحی مادرم و دست گذاشتن روی نقطه ضعف روحیش برای بهبود سلامتی جسمیش، تا الان ۴۰ درصد توده از بین رفته و دکترش شگفت زده است که چطور ممکنه، حالا مادرم تغییر کرده و همه رو بخشیده و داره روی خودش بیشتر کار میکنه و من متوکل تر از همیشه از حل شدن تک به تک تضاادها فقط شکرگزاااارم و هذا من فضل ربی🙏اینو ازته دلم میگم، اتفاقی که برای من و خانواده ام افتاد مشابه سرقت تاکسی دنده آرژانتینی استاد بود.تضاد برای برداشتن مانع ها برای رسیدن به هدف و زندگی بهتر. من وااااقعا نمیدونم پول این همه هزینه از کجا جور شد، واااقعا نمیدونم ولی دست خدارو میبینم. خیلی قوی هم میبینم، خدا تنها یار و پشتیبان من و خانواده ام بوده و هست، ازش ممنونم که منو برگردوند به حس خوب که واااقعا هرچی تلاش میکردم نمیتونم حالم را خوب کنم، ولی خدا منو برگردوند و شهودم رو قوی تر کرد و ایمانم را راسخ تر، خیلی شکرگزار خداوندم در وهله اول و بعد از شما استادجان و خانم شایسته عزیز و تمام اعضای این خانواده عزیز و نااااب الهی که واقعا دستان خداوند هستید❤امیدوارم همه مون حااال دلمون خوب باشه و بدونیم که اگر حالمون خوبه و به تضادی میخوریم این فقط موهبتی از سمت پروردگااار هست.
راستی ما در اون اوووج تضاد اتفاقات، از سایت غافل نشدیم و برادر مومن من، با ایمان تر از همیشه حالش رو خوب میکرد و با هم حرف میزدیم از خیریت این موضوع و با انرژی ادامه میدادیم. سایت به زودی همراه اولین محصول رونمایی میشه و من به قول فلورانس عزیز، به آنچه پیش رویم هست، با اعجاز مینگرم و میدوووونم که به زووودی از بابت سایت هم نتیجه عاااالی میگیریم چون واااقعا لایقش هستیم❤امیدوارم تنتون سااالم دلتون خوووش و لبتون همیشه خدا خندون باشه و بسااازیم این زندگی رو مثل استاد عباس منش و خانم مریم شایسته نازنین😍
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
جوجه های ترکیش ایر در پرادایس.
جوجه ها در چیکن شا که همه چیز مناسب و مجهز تحت اختیار آنان است و مهمانها هم از راه رسیدند که جوجه های ترکی هستند فعلا همه در صلح و صفا کنار یکدیگرند. نسل ششم جوجه ها از دیروز به دنیا آمده اند و ایده ای را امتحان کردید که تا روز بیست و چهارم باید بچرخند و از روز هجدهم آن جوجه ها را به این جا منقل کردید و در دستگاه را هم دیگر باز نکردید و همگی رطوبت حفظ شده ای را دارند و در نهایت همه را با هم از دستگاه بیرون خواهید آورد.
چیکن شا دوم هم در صبح روز سوم با پیش آمدن یک سری مسایل غیرمنتظره تمام شدن آن به تعویق افتاد و سقف آن در حال نصب شدن است.
زمان و انرژی که گذاشتید برای شما نتایج بسیاری به بار آورد و مسایل زیادی را حل و درک کردید که همش سود و سود و سود.
تجربه هایی که در ساخت چیکن شا بدست آوردید در این دیگری به کار بردید و خیلی حرفه ای تر از آن قبلی ساخته شد.
این چیکن شا با همان وسایل و امکانات درست شد ولی چقدر بهتر و کاملتر و لذتی که استاد در دریاچه می برند که جایزه خوبی در این گرمای تابستان است.
بچه های نسل ششم که از درون دستگاه به کارتن منتقل می شوند تا غذا و آب به آنها داده شود.
آسمان پرادایس با ابرهای زیبایی که در آن است در بالای پرادایس در هوایی بی نظیر.
با اعتماد به نفس برای به پایان رسیدن پروژه و حالا ساخت یک مینی چیکن شا و استاد که شعری را با آهنگی همخوانی می کنند و هم می نوازند آن هم چه گیتار زیبایی که از زمان سفر به دور آمریکا تا به حال ندیده بودیم واقعا اگر استاد بخواهند هم خواننده و هم موزیسین درجه یکی خواهند شد.ما که خیلی لذت بردیم .
جشن افتتاحیه تمام شد و کار شروع می شود طرحی ساده از یک مینی چیکن شا و ساخت آن.
گل باقالیها در خواب ناز هستند. جوجه ها هم از صدای دریل می ترسند و همه به یک گوشه پناه می برند.
هدایتی برای ساخت مینی چیکن شا که ساخت آن را با ایده های تازه ای همراه کرد و همه مسایل در این مینی چیکن حل شد.
آسمان با ابرهای زیبایش.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام خداوند روزی دهنده ی وهاب
سلام به استاد عباس منش و خانم شایسته ی مهربون و خوش صدا
اول از همه می خواهم تشکر کنم از خدای خودم که من رو با دیدن این همه زیبایی و قشنگی به وجد میاره و هر لحظه و هر لحظه من را به سمت زیبایی بیشتر و بی انتها هدایت می کند .
من با جان دل به این قسمت سریال زندگی در بهشت توجه کردم و از آن نکات مثبت و حیاتی و زیبایی را در آن مشاهده کردم که دوست داشتم با دیگر دوستانم آن ها را در مان بگذارم
1 – زمانی که خانم شایسته عزیز داشتید جوجه های بوقلمون را با دست می گرفتی، اون ها بدون ترس و نگرانی خودشون رو رها می کردن و اجازه میدادن که ان ها را بردارید و نمی ترسیدن برخلاف جوجه ی مرغ و خروس که از کوچکترین صداها می ترسیدند و سریع یک جا جمع می شدند تا اسیبی بهشان وارد نشود .
2- زمانی که جوجه ها از تخم بیرون اومدن با اینکه همه ی ان ها بجز یکی سالم و سلامت بودند یکی از انها دارای معلولیت و ناتوانی بود و شما خیلی عالی و خوب توجهتان را به سمت جوجه های سالم بردید و بابت اون ها احساس عالی داشتید و هیچ دلسوزی و ناراحتی در مورد جوجه ی معلول نداشتید این خیلی خیلی برای من درس بزرگی بود و اجرای قانون بقای اصلح بود که من هم دارم این قانون مهم رو در زندگیم پیاده میکنم .
3- نکنه ای که من در این چند وقت از شما یاد گرفتم این هست که ما باید برای انجام کارهای بزرگ و کوچک برای خودمون جایزه قرار بدیم مهم نیس که اون کار چقدر بزرگ باشد یا چثدر کوچک اینکه ما باید از خودمون تشکر کنیم و از خودمون سپاس گزاری کنیم با جایزه دادن به خودمون تا هم از خودمون سپاس گزاری کنیم هم انگیزه ای داشته باشیم برای ادامه کار .
4- یاد گرفتم که اگر از کسی در زمینه ای الگو برداری می کنیم و به نتیجه ای که میخایم می رسیم در همان سطح متوقف نشیم هر روز دنبال آسان تر کردن کارها، خلاقیت در ان کار باشیم تا بتونیم ان کار را به شکلی که خودمون دوست داریم انجام بدیم .
5- یاد گرفتم در حین انجام کارهای بظاهر سخت و سنگین می شود که با داشتن تفریحات عالی در حین کار می توان هم از کار لدت بیشتری برد، احساس بهتری پیدا کرد و این عوامل باعث آزاد شدن ذهن، پیدا کردن ایده های بهتر و عالی تر می شود .
و درس های بسیار بسیار زیاد دیگری که من از دیدن این قسمت از سریال زندگی در بهشت یاد گرفتم .
خدایا چقدر زیبایی وجود دارد اسمان زیبا و آبی، ابرهایی مثل پر، درختان سرسبز و سرزنده، دریاچه ای زیبا و قشنگ ، جوجه هایی که بدنیا اومدن، اون رقص استاد وای خدای من چقدر زیبایی هست در این دنیا .
ممنونم بابت اینکه زندگی روزمره ی خودتون را با ما در میان میذارید
براتون ثروت، عشق، سلامتی، آرامش بیشتر از خداوند وهاب خواستارم
سلام استاد جان و خانم شایسته عزیز
بسیار احساسم خوب شد
چقدر خوبه که شما هر نوع ابزاری بهترینش رو داری
هر کاری که بخواهید می تونید با این ابزار های هیولا انجام بدین
چقدر چیکن هامون زیاد شدن
همه نوعی هستند
خیلی باحال و عالیه
خونشون آماده شده و چقدر عالی ایده های خلاقانه برای ساخت خونه کوچکتر و راحت تر آفرین به این خلاقیت که اینقدر زیبا نتیجش شده
توی این مسیر قانون تکامل و رشد تصاعدی و اینکه قدم به قدم ایده ها گفته می شوند رو در عمل دیدم و خیلی عالی و پر از آگاهی ناب بود بسیار سپاسگزارم
بابت آهنگ ها هم کلی خندیدم کلی لذت بردیم
استاد اینقدری که از شما الگو برداری می کنم و دائما در حال پیگیری و گوش دادن فایل های شما هستم
با خانوادمم اینقدر نیستم
نتیجه شم برام خیلی عالی تر و زیبا تر بوده
خدا رو شکر
همگی شاد سلامت و ثروتمند باشید