دیدگاه زیبا و تأثیرگزار محمد امین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
به نام الله یکتا
سلام
خداروشکر باز هم یه قسمت دیگه از این زندگی بهشتی رو میتونم در باقیمانده عمر ارزشمند و زیبام نگاه کنم و درس بگیرم.
درود بر این اراده و تعهد شما استاد جان که به واقع شدید یه مرد دست به ابزار، از هر نوعی که میخواد باشه، درورد بر شما که اینگونه قوای جسمانی و انرژِتون رو افزایش دادید که نتیجه اش شده تغییرات بی بدیل و بینظیر در پرادایس که قبلا حتی یک ذره هم ازش خبری نبود، قشنگ دارید یه پارک جنگلی میسازید، فکر میکنم چند وقت دیگه هم یه خونه دیگه کنار این خونه بسازید تا واقعا دیگه پارک جنگلی استاد عباسمنش جابیفته، خدا میدونه چه امکانات و تجهیزات دیگه ای به پرادایس اضافه بشه که الان ما فکرشم نمیتونیم بکنیم.
دست مریزاد که گاری به این سنگینی رو البته با چرخ های سالم، در مسیر مستقیم با کفش در هوای رویایی دارید با این قدرت میکشونید، پادشاهان روم هم اینطوری این ور اون ور نمیرفتن، تازه با کی؟؟ استاد عباسمنش، کسی که براش کاری نداره که چند نفر رو بیاره نه تنها این چیکن شا رو جابجا کنن بلکه صد تا کار دیگه هم انجام بدن، اما انتخاب میکنه که خودش انجام بده تا به تجربیات و مهارت هاش اضافه بشه.
الان میخوام برسم به جای طلایی این فایل به نظر خودم، خانم شایسته با یه ذوقی خواهش کردن که یه ذره غذا به اون اردکه بدن، استاد بر چشم بر هم زدنی از حالت خنده و لبخند سوییچ کرد روی جدیت و خیلی محکم گفت نه. دوباره یه اصرار کوچولو و باز هم استاد نه.
چرا چون اگه بهش غذا بدی، دیگه پلاسه از فردا دم در خونه، دقیقا همونبحث به کبوتر ها غذا ندهیده، دقیقا همونه که نباید دلمون به حال کسی بسوزه چون جهان دلش به حال کسی نمیسوزه، چون اگه به یه نفر یه چیزی دادی ولو کم، اون عادت میکنه و فکر میکنه که اینطوری بودن خوبه، فکر میکنه باید همیشه همین طوری باشه و با هرچی که بهش دادن سر میکنه و خلاصه دیگه هیچ غلطی نمیکنه، فکر میکنه بدبختی خوبه و ادامه میده.
بله عزیز من، این آقا که میبینی الان این زندگی رویایی واقعیت زندگیشه خودش اول به هرچی میگه عمل میکنه، وقتی نباید یه کاری رو انجام داد، اول خودش خیلی سفت و سخت رو خودش اجرا میکنه، خودش باهاش زندگی میکنه ازش نتیجه میگیره و خیلی محکم پاش وایمیسه و بعد میاد به ما میگه، خلاف قانون ممنوعه، حتی واسه یه پرنده.
خداروشکر میکنم که انسانهایی هستند که با زیبا زندگی کردن خودشون، با اجرای ایده ها و الهاماتشون، هم خودشون زیبا و راحت و لذتبخش زندگی میکنن، هم جهان رو جای بهتری برای بقیه میکنن، الان کسایی که اصلا از این چیکن شا خبری ندارن، خدا میدونه که چقدر به خاطر نگهداری جوجه ها و پرنده هاشون دارن اذیت میشن یا اصلا به خاطر همین اذیت شدنه، کلا قیدشو میزنن، ببین ما چقدر خوش شانس و خوش بختیم که از همین الان داریم با بهترین و کارآمدترین ایده ها و راه حلها آشنا میشیم، تا وقتی خودمون خواستیم مسئله ای رو حل کنیم نیاز به آزمون وخطا نداشته باشیم و بهترین ایده ها و راه حل هارو داشته باشیم. الان ببین، خانم شایسته به آنی اون کثیفی ها رو جمع کرد و خیلی راحت شستشون، حالا فرض کن این چیکن کوپ یه محیط بسته بود، وااااااااای یا خدا، چه افتضاحی میشد. خدایاشکرت به این ایده ها و مسیر راحت هدایت شدید، و استاد جون هم که به قول خودشون سعی کردن هموارترین مسیر رو انتخاب کنن چون راه آسان راه درست، راه سخت راه اشتباه
خدایاشکرت که اینقدر این جمع بهشتیه و دارم هر روز بیشتر خودم بودن رو یاد میگیرم، بیشتر در صلح قرار گرفتن با خودم رو یاد میگیرم، بیشتر زیبایی های جهان اطرافم رو میشناسم و هدایت میشم به زیبایی های بیشتر، زندگی راحت تر ،زیباتر و لذتبخش تر.
خدایاشکرت که اینقدر نعمت و رحمت در این کشور بی انتهاست که سفره های آب زیرزمینی اینقدر پر هستند که دیگه گنجایش ذخیره آب رو ندارن و بینهایت آّ زلال و پرفشار و گوارا تحویل میدن.
خدایاشکرت.
دوستتون دارم
دستتون در دست الله یکتا
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD403MB27 دقیقه
و خدایی که در این نزدیکی است…
عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیزم، بانو شایسته شایسته و همه عزیزان حاضر در این مکان مقدس…
امروز بعد از کلیک روی نشانه امروز من، به قسمت 94 زندگی در بهشت هدایت شدم. این قسمت رو من مدت ها پیش دیده بودم. اما هدایتم به این صفحه از سایت، من رو بر اون داشت که در مورد یه چیزی که خیلی دیدنش توی این قسمت بهم حس خوبی داده بود صحبت کنم.
دیروز با دوستانم برای دیدن فیلم به یک سینما رفتیم. بعد از تماشای فیلم به یکی از نقاط مرفه تهران رفتیم (منطقه سعادت آباد) که از یک بستنی فروشی بسیار معروف و موفق بستنی بخریم. خب، از اون جایی که اون منطقه ثروت زیادی داشت، دوستان من شروع کردن به بیان باورهای اشتباهشون در مورد ثروت. شروع کردن به صحبت در مورد این که آآآآآآآآآی! اینا چرا باید با این سن کم سوار فلان ماشین شده باشن و ما این ماشین رو نداشته باشیم و از این حرفا…
من بهشون گفتم، ملاک رسیدن به این ماشین و این خونه و اینا نیست که… شما فکر کن همین الان بهترین ماشین و خونه و هرچیزی که می خوای رو بهت بدن! بعدش فکر می کنی اون زندگی چقدر برات شیرینه؟ ته تهش یه ماه جذابه. اگه یاد نگرفته باشی از چیزهایی که داری لذت ببری، همون زندگی هم بعد مدتی برات جهنم میشه. اگه هم یاد گرفته باشی که لذت ببری، خب از همین جایی که هستی و چیزهای زیادی که داری شروع می کنی به لذت بردن و بعد کم کم اون چیزهای بزرگتر هم بهت داده خواهد شد. بماند که این حرف های من مثل کوبیدن میخ در سنگ بود و اونا می گفتن تو چون روحیه انگیزشی داری و به دانش آموزان خودت این حرفارو می زنی، باورت شده که این چیزا درسته! البته برای من مهم نبود که اونا باور کنن یا نه. برای من مهم این بود که در اون لحظه از دیدن اون همه ثروت و فراوانی لذت ببرم.
دیدن قسمت 94 زندگی در بهشت و تلاشی که استاد برای فراهم کردن خونه مناسب برای مرغ و جوجه ها می کنه، برای من یک مثال عینیه از عشق به زندگی. از این که آدم به هر جایگاهی که از لحاظ مالی رسیده باشه، باز باید حرکت کنه. ایستا بودن نشونه مرگ ماست. به قول شاعر ما زنده به آنیم که آرام نگیریم. موجیم که آسودگی ما عدم ماست…
این روزا که سپاسگزاریامو می نویسم و دارم خودمو به انجامش متعهد می کنم، یکی از 20 موضوعی که هر روز بابتشون از خدا سپاسگزارم، آشنایی با استاد عزیزمه. واقعا الگوی عملگراییه استاد عباس منش. چی بگم واقعا که حس و عشقی که من به این مرد و نحوه زندگیش دارم از کلام خارجه. فقط خدا می دونه که چقدر این مرد با آموزه های بی نظیرش زندگیمو متحول کرده. چقدر منو با خدا آشتی داده. چقدر دست خوبی بوده از سمت خداوند برای انتشار زیبایی های این جهان. خدایا هزاران بار سپاسگزارم. سپاسگزارم بخاطر استاد! بخاطر بانو شایسته که از وقتی روی ویژگی های مثبتشون تمرکز کردم، خدا یه فرشته عین ایشون وارد زندگیم کرده! چی بگم واقعا؟! چی بگم که ذره به ذره این قانون درست عمل می کنه. به هرچیزی توجه کنی از همون جنس وارد زندگیت می کنی! والسلام
در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند و سعادتمند باشید.
خدانگهدار
1402/08/04
20:48