سریال زندگی در بهشت | قسمت 97 - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

سلام.به استاد نازنین و خانوم شایسته نازنین

و دوستان نازنین سایت

کامنت منتخب دوستم رضا من تکون داد یعنی خدا می خواست بفهمونه خوب عزیز دلم تو که داری هر شب سریال زندگی‌در بهشت میبینی کامنت می خونی افرین باریکلا توجه تمرکز می کنی به نعمتهای من و زیبایی ها خوب عزیز دلم شما باید نگاه خوب توجه کنی به اصل زندگیت توجه کنی به نکات مثبت زندگیت به همین خونه 80 ت متری که داری ازادی داری مستقل هستی هر زمان در رفت امد هستی کلی چیز های دیگه خونه مثال زدم چون دارم زندگی می کنم حالا شما بیا یه جور دیگه زندگی توجه کن یعنی همین چیز های موجود حال حاضری که در زندگیم هست لذت ببرم تجربه اش کنم و احساس خوب بیشتر در خودم ایجاد کنم و حس خوشبختی ذو تجربه کنم منتظر خانه 400 متری باشی تا اون احساس خوب حس خوشبختی در اونجا تجربه کنی….؟؟

اصلا من با هر ورود خروج از خانه باید کیف کنم لذت ببرم شاد باشم اما انصافا نگاه تغییر کرده من به محض ورود به خانه بهش سلام می کنم میگم سلام خونه

کامنت دوستم رضا و دوستان در مورد این قسمت سریال بهشتی من ذهن دیدگاهم محیط اطراف انگار گذاشت توی قوطی و تکانش داد میشه بهتر از این تغییر و عمل کرد میشه دیدگاه نگاهت به جهان اطراف به خودت به محیطی که هستی به ادم ها به اشیاء و هر چیز دیگه که در زندگی من وجود داره تغییر بهتری بدی….

وقعا توجه می کنم به زیبایی قشنگی سریال تمیزی خوش سلیقه بودن خانوم شایسته به خونه شون به محیط اطراف این چیز ها اما در زندگی خودم به این شکل نگاه نکردم اصلا وقتی کامنت و گفته های ایتاد گوش کردم یک جرقه زد که طوری به زندگیت نگاه کن که حس حال احساس خوبی ایجاد می کنه به چیز هایی که هست سپاسگزار بودن بابت این مواردی که در زندگیم موجود هست و نگم که اگر اون چیز داشته باشه احساس خوشبختی می کنم

استاد انصافا از اون ادمی که قبل بودم تغییر کردم خدا شاهده همین که در این مسیر هستم همین که توجه می کنم به نکات مثبت همین که وقتی یک اگاهی و یا هدایت میشم به موضوع که من روشن اگاه می کنه و به خودم میگم میشه بهتر بشی میشه این تغییر داد و این منم که همه چیز از اتفاقات شرایط خودم ایجاد می کنم کسی بیرون از من نیست این پذیرفتن دیگه من از اون ادم قبلی تغییراتی کردم ادم غرغرو به همه چیز گیر بده با کسی راه نره و خودش قربانی کنه

الان به لطف خدا اینا تغییر هست پس میشه بهتر هم شد

استاد عجب جرثقیل غولی بود والا که کمک می کنه برای سازه هایی که ارتفاع شان زیاد هست بتونی راحت تو رو در اون ارتفاع کمک کنه تا کارت انجام بدی

این دو تا اردک چشم دکمه ایی دل بر دریاچه زدن و به قولی لاک پشت ها و ترس و دست اویزی که درست کرده بودن رها کردن و اون خانوم غریبه داکی این کار کرد که از ترس شان عبور کنن و شنا کنن از اون سمت دریاچه بیان به این سمت

امروز در این تاریخ 8.2.1402 اول شب یک‌ بارون شدیدی میامد رعد برق دونه درشت بارون کل اب همه جا بود کفس هام خیس شد اما من گیر نکردم گیر نبودم من تغییراتی کردم که توجه می کردم به باران رحمت الهی پاک فراوانی نعمت که میبارد کلی ذوق کیف سپاسگزار بودم…

من یک چوب ماهیگیری با کمترین امکانات و ساده درست کردم برای خودم که برم کنار رودخانه لذت ببرم و من از اینکه همچبن چیزی ساختم کلی کیف کردم لذت بردم اعتماد به نفسم بیشتر شد خوب مشخص این نگاه من که به خودم در مورد کار هام تغییر کرده

استاد از تغییراتی که در مورد خودم میگم من در این چند سال که خدا عمر با عزت داده بهم داده خبری نبود همیشه یک سایه محدود اجازه نمیداد که این چیز هارو در خودم ببینم قبلا هم بوده اما نمیدیدمش

الان هم از خدا می خوام اگاهانه روی خودم کار کنم تا بهتر از این تغییر کنم از شخیصت باور ایمان درکم

استاد در مورد اینکه چیزی که نیاز داری بخری تهیه کنی اون انتخابی که بهت احساس خوب میده نه اون چیزی که گران قیمت هست بخری تا ثابت کنی انگار خودت تحت فشار قرار میدی انگار می خوای یک روزی یک جایی یک نشون بدی به کسی

من رفتم لوازم تحریر یک دفتر برای نوشتن بگیرم و یک ماژیک زرد که نکته هایی که دوست دارم روش با ماژیک بکشم بعد دو مدل ماژیک بود یکی 40 و یکی 20 هر دوتاشون اون چیزی که من می خواستم انجام می دادن اونی قیمتش 40 بود فقط شکل ظاهریش اینا متفاوت بود من حس کردم همین ماژیک 20 تومانی خوب و خدارو شکر خریدم و وقتی امدم خونه ازش استفاده کردم دیدم حس خوبی بهش دارم دیدم دارم باهاش حال می کنم و از شکل قلمی باحالش خوش امده در کل این ماژیک یه چیز ساده مثال زدنی بود که همه چیز همینه چیزی که می خوای انتخابی که می کنی تجربه ایی که دوست داری تجربه اش کنی احساس خوبی که از نتیجه کار عملت پیدا می کنی مهم

خدایا ازت سپاسگزارم و یاری مدد کن