تاثیر رسانه ها در شکل گیری باورها

بنام الله یکتا رب قدرتمندم

سلام ب سعیده ی شیرین تراز عسل ،تو چنین خوب چرایی ؟؟؟

من عاشقتمممم سعیده

مرررسی بخاطر وجود پراز خیرو برکتت ،عجب مومنتوم مثبتی راه انداختی دختر، مث همیشه با یه آیه ی زیبا شروع میشه کامنتت و هی اوج میگیره و اوج میگیره و ما رو دگرگون میکنه

مرررسی از انرژی و عشقی ک تو تک تک کلماتت جاریه،انرژی خدا ،نور ،عشق،رحمت

الهی صدهزار مرتبه شکرت

باورت میشه عصری ساعت 6 کامنتت و ک تموم کردم چنان فرکانسم قوی شد ک همون لحظه هدایت شدم ب وسط ی گندمزار ک اطرافش پراز درخت بود صدای زیبای پرنده ها،بلبل ها

آب روانی ک اونجا کنار گندم هایی ک خوشه خوشه پر از برکت الله بود جاری بود عجب فضای ملکوتی بود

روحم داشت نفس می‌کشید

وصل شده بودم ب خدای کیهان، خدای درونم،مالک این همه زیبایی

چقد لذت بردم و خداروشکر کردم بخاطر حضورم توی اون لحظه قشنگ حس کردم ک روحم با اون حجم عظیم زیبایی الله یکی شد

الهی صدهزار مرتبه شکرت ک هدایتم کردی ب این مسیر پراز عشق و زیبایی

دوستانی چون سعیده ی نورانی

استاد موحدی چون سید حسین عباسمنش

و استاد شایسته ی نازنین

خدایا شکرت ک قبل از مرگم بر من منت گذاشتی و هدایتم کردی ب این صراط مستقیم ..

چقد پاراگراف آخرت بر قلبم نشست

خدایا،یک چیز ازت می‌خوام…

خودتو هیچ وقت ازم نگیر ،بدون تو همه جا جهنمه،بدون تو هیچی نمیخوام،بدون تو هیچ اسباب بازی ای به چشمم نمیاد،بدون تو می‌خوام دنیا نباشه ….خدایا تو باشی و تو باشی و تو باشی …خدایا ازت ممنونم که برگشتی،دیگه در قلبم رو قفل میکنم و نمیزارم هیچ جا بری…هیچ جا …

دوستت دارم خدا ،خیلی دوستت دارم

این روزها زندگیم داره نرم و روان تر میشه هرخواسته ای دارم خیلی راحت محیا میشه

هر درخواستی ک میدم ب راحتی پذیرفته میشه

دلها برام نرم میشه

خواستم دندون عقلم و بکشم گفتن هزینه اش 2،2ونیم ،3 تومنه وای من از خدا هدایت خواستم خیلی قشنگ هدایتم کرد ب دندون پزشکی ک دستمزدش 1 ونیم بود

هزینه جراحی دندون عقل پایین سمت چپ ک نهفته بود و خوابیده بهم گفتن 12 تومن

ولی خداوند منو ب جایی هدایت کرد با هزینه 6 ونیم ب راحتی و باعشق برام انجام داد

خواستم برم بانک ساعت 9 ونیم صبح بود گفتم خدایا خودت برام کارم سریع وراحت انجام بده ،پیش فرض م این بود ک الان خیلی شلوغه حداقل 1ساعت و نیم معطل میشی

ولی من ب خودش سپردم و رفتم ،وقتی رسیدم دیدم خلوته نوبت ک گرفتم دیدم عدد 30 هست ک بعد از چند ثانیه عدد 30 برای باجه ی 2 خوندن

و خداروشکر متصدی بانک با عشق و احترام کارم و انجام داد و عرض 10 دقیقه از بانک زدم بیرون ب آجیم زنگ زدم کارم تموم شد بیا بیرو دزفول

گفت باشه الان میام

همین جور تو پیاده رو داشتم میرفتم ی دست فروش دیدم ک کیف پول و جا کارت داشت ی کم نکاه کردم جنس هاشو تا خواهرم برسه

رومو ک بر گردوندم دیدم ی خانم مسن نشسته جلوی در پاساژ و رنگ ب رو نداره ی دختر جوون هم کنارش

دختر داشت میگفت خانم من عجله دارم دیرم شده و گرنه بقیه راه و هم می‌بردمت

گفتم چی شده گفت فشارش افتاده ی کنجد عسلی تو کیفم بود دادم بهش

گفتم آب دادی بهش گفت آره

خودشم گفت برام کیک گرفته

دختر خانم خدافظی کرد و رفت،گفتم خاله من میبرمت الان منتظر آجیم هستم خدا منو رسوند برای شما

دستشو گرفتم و بسته اش و برداشتم لبخندی زد گفت آره

همون لحظه اول ک دیدمت فهمیدم آدم خوبی هستی

تو مث دخترم معصومه ای

گفتم منم دختر شمام فرقی نداره

گفتم خدایا شکرت ک اینقد هوا بنده هاتو داری و هرگز دیر نمیکنی

مرسی ک منو دست خودت قرار دادی برای کمک ب بنده ی نازنینت برسرم منت گذاشتی

باعشق همراهیش کردم و گذاشتمش تو تاکسی و وسایلش و هم دادم دستش

ک دستش و آورد جلو منم دستم وگذاشتم تودستش ، دستم و محکم فشار داد و ازم تشکر کرد

الهی صدهزار مرتبه شکرت

من هیچی از خودم ندارم هرآنچه دارم ازآن توست از تو بهم رسیده

من بهت فقیرم و محتاج

منو هیچ وقت ب حال خودم رها نکن

منو قدر دان نعمت هات قرار بده

خدایا تنها تو را بندگی میکنم و تنها از تو یاری میخوام

من رو ب راه راست راه کسانی ک نعمت دادی هدایت کن

عاشقتممم دوست قشنگم سعیده جانم

با قلبم میبوسمت

سلام عزیزدلم ساناز جان

بهت تبریک میگم عروس خانم خوشبخت بشی الهی

بوس ب روی ماهت

خداروشکر بخاطر خبر قشنگی ک دادی الهی شکر ک ب خواسته ی قلبی ت رسیدی

الهی شکرت بابت قانون ثابتت

خدایا شکرت بخاطر قانون فرکانس

الهی شکرت ک من رو خالق زندگیم قرار دادی ،من با افکار و باورهام دارم زندگیم و خلق میکنم

.اگه برای دوست عزیزم اتفاق افتاده داشتن رابطه ی عاطفی دلخواهش

فارغ از هرگونه وابستگی برای منم میشه

الهی شکرت بخاطر خوشبختی ساناز جان الهی شکرت بخاطر این خبر مسرت بخش

چقد ایمان منو قوی تر کرد ک میشه

امروز تو تمرین ستاره قطبی نوشتم ک میخوام ی رابطه ی زیبا رو تجربه کنم بهم نشانه بده

امشب هدایت شدم ب کامنت زیبای شما ک خبر عقدت و دادی خیلی خوشحال شدم برات از صمیم قلبم و اینو ی نشونه دیدم

امشب تولد خواهر زاده ام حافظ بود ک 7 سالش ب لطف خدا تموم شد

ی اتفاق جالب ک افتاده بود ک اونو ی نشونه دیدم

کیک تولد بود ک خیلی شبیه کیک نامزدی و عقد بود تا تولد همه هم اینو میگفتن

و خواهر دامادمون هم ک تازه نامزد کرده بود و دیدم ک اینو هم ی نشونه دیدم

از صمیم قلبم بهش تبریک گفتم و گفتم ک خوشبخت بشی عزیزم ک گفت آن شالله روزی خودت

‌مادر شوهر خواهرم باخنده بهم گفت زکیه نزار بیشتر از این صورتت لاغر بشه

جای ی نیشگون از لپت( ک به لوپ خودش اشاره کرد )

برای حاج آقات بزار خخخخخخخخ

ک باعث شد کلی بخندم ب حرفش

خداروشکر امشب خیلی خوش گذشت

از ذوق خواهر زاده ام موقعی ک کادو ها رو باز می‌کرد فیلم گرفتم و بعد تولد چندبار نگاش کردم کلی ازش انرژی گرفتم و خندیدم

الهی صدهزار مرتبه شکرت امشب بیکار ننشستم تو تولد

داشتم آگاهانه ب زیبایی ها توجه میکردم و تحسین هم میکردم

مادر شوهر خواهرم بخاطر لباس وشال خوش رنگ زرشکی ک پوشیده بود خییلی بهش میومد ک دخترش گفت آره مامان هرچی بپوشه بهش میاد ک باعث شد مادرش لبخند بزنه و کلی ذوق کنه

و شخصیت قشنگ اجتماعی ، خوش صحبت وخوش صدای دختر عموی دامادمون

تحسینش بخاطر رنگ زیبای لباسش

عشق دادن ب بقیه و خودم

تشکر خواهرم ازم بخاطر حضورم تو تولد

لبخند زیبای دامادمون وقتی ک ازش تشکر کردم بخاطر زحمتهایی ک کشید برای آماده سازی مراسم

چون آجیم عصرکار بود ساعت 9شب اومد خونه

الهی صدهزار مرتبه شکرت

مرسی بخاطر هدایتم ب کادوی قشنگ و باقیمت مناسب ،پولم کم بود نمیشد بزارم تو پاکت

دوسداشتم ی چیزی برای خواهرزاده ام بگیرم چون خیلی عاشق ذوق کردنش هستم

خلاصه درخواستم و ظهر ک خواهر زاده ام تماس گرفت گفت امشب تولدمه ساعت 4،و5 عصر نوشتم تو دفترم ک خدایا میخوام ی کادوی خوب با قیمت مناسب

ک خواهر زاده ام دوسداشته باشه بهش هدیه بدم خودت هدایتم کن

ک خداروشکر بعد ک رفتیم با خواهرم خود فروشنده ی بدمینتون بچگونه با دوتا توپ آورد گفت اینم دارم

قیمتش 65هزارتومنه گفتم عالیه ،ک با کاغذ کادو شد 70تومن

.من حتی پول کرایه رونداشتم ک برم تا بازار و برگردم خونه و برم خونه آجیم

داداشم مامور شد مارو ببره مغازه و بعد ببره خونه آجیم

و 50 تومن هم ازش درخواست کردم گفت هرچقدر میخوایی از تو کیف پولم بردار

ک خداروشکر فقط 20 تومن از کارتم کشید

وقتی داشتیم سمت تونه آجیم میرفتیم با خودم گفتم ببین زکیه خدا ب درخواستت پاسخ داد

دیدی کادو تو گرفتی و داری توسط دست خدا هم میری خونه آجی ت

امشب خییلی خوش گذشت و جالب تر این بود ک خواهرم ب خواهر زاده ام موقعی ک کادوی منو باز کرد گفت ببین این همون چیزی بود ک دوسداشتی

گفتم ببین زکیه خدا چطور درخواست بنده ها شو اجابت میکنه

الهی صدهزار مرتبه شکرت بخاطر قانون بدون تغییرت

عاشقتمممم

مرررسی دوست قشنگم ک این ردپای زیبا رو گذاشتی تا ایمان ما قوی تربشه

برات خوشبختی روز افزون،ثروت بی انتها،عشق واقعی و سلامتی و سعادت دنیا و آخرت و خواستارم از الله یکتا